سیره سیاسی امام کاظم: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳٬۲۱۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ نوامبر ۲۰۲۲
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = آبرو | عنوان مدخل = آبرو | مداخل مرتبط = آبرو در کلام اسلامی - آبرو در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی | پرسش مرتبط = }} ==اوضاع سیاسی عصر امام{{ع}}== تبیین وضعیت سیاسی و اجتماعی هر عصری نیازمند جستجو و تحلیل رویدادها...» ایجاد کرد)
 
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۷: خط ۲۷:
فضای [[رعب]] و [[وحشت]] و [[اختناق]] سیاسی، گروه‌های مخالف [[عباسیان]]، از جمله [[شیعه]] را بسیار آسیب‌پذیر کرده و موجب [[تضعیف]] و کندی [[ارتباط]] آنان با [[امام]]{{ع}} و [[کتمان]] [[هویت]] شیعیان شده بود<ref>کشی، رجال، ص۲۸۲؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۲۱؛ طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۱۶.</ref>، به طوری که امام{{ع}} افشا شدن سرِّ خود را مساوی با [[ذبح]] و [[قربانی]] شدن می‌دانست<ref>کلینی، کافی (ط - الإسلامیة)، ج۱، ص۳۵۲؛ کشی، رجال، ص۲۸۲؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۲۱.</ref>. [[وصیت نامه]] [[امام صادق]]{{ع}}، [[زندانی]] شدن امام کاظم{{ع}} برای مدت طولانی، زندانی شدن [[یاران]] آن حضرت، مانند [[محمد بن ابی عمیر]]<ref>امین، اعیان الشیعه، ج۱، ص۲۹.</ref>، و بی‌اطلاعی شماری از [[یاران امام صادق]]{{ع}} از [[امامت امام کاظم]]{{ع}}<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۳۵۲؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۱۶ - ۲۲۳؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۸، ص۵۰.</ref>، نشان از وضعیت [[خفقان]] و شدت [[سختگیری]] [[هارون]] بر آن [[حضرت]] و [[یاران]] ایشان دارد.
فضای [[رعب]] و [[وحشت]] و [[اختناق]] سیاسی، گروه‌های مخالف [[عباسیان]]، از جمله [[شیعه]] را بسیار آسیب‌پذیر کرده و موجب [[تضعیف]] و کندی [[ارتباط]] آنان با [[امام]]{{ع}} و [[کتمان]] [[هویت]] شیعیان شده بود<ref>کشی، رجال، ص۲۸۲؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۲۱؛ طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۱۶.</ref>، به طوری که امام{{ع}} افشا شدن سرِّ خود را مساوی با [[ذبح]] و [[قربانی]] شدن می‌دانست<ref>کلینی، کافی (ط - الإسلامیة)، ج۱، ص۳۵۲؛ کشی، رجال، ص۲۸۲؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۲۱.</ref>. [[وصیت نامه]] [[امام صادق]]{{ع}}، [[زندانی]] شدن امام کاظم{{ع}} برای مدت طولانی، زندانی شدن [[یاران]] آن حضرت، مانند [[محمد بن ابی عمیر]]<ref>امین، اعیان الشیعه، ج۱، ص۲۹.</ref>، و بی‌اطلاعی شماری از [[یاران امام صادق]]{{ع}} از [[امامت امام کاظم]]{{ع}}<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۳۵۲؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۱۶ - ۲۲۳؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۸، ص۵۰.</ref>، نشان از وضعیت [[خفقان]] و شدت [[سختگیری]] [[هارون]] بر آن [[حضرت]] و [[یاران]] ایشان دارد.
البته هنگامی که شمار [[شیعیان]] بسیار شد و [[پایگاه مردمی]] [[امام]]{{ع}} قوت گرفت، یعنی در نیمه دوم [[خلافت هارون]]، امام{{ع}} از شدت [[تقیه]] کردن کاست و [[مبارزه منفی]] امام به گونه‌ای بیشتر شد و گاه تعریض‌هایی صریح به شخص هارون می‌زد که بعد [[سیاسی]] آن را به خوبی [[درک]] می‌کرد که در ادامه توضیح داده خواهد شد.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]] ص ۴۵.</ref>
البته هنگامی که شمار [[شیعیان]] بسیار شد و [[پایگاه مردمی]] [[امام]]{{ع}} قوت گرفت، یعنی در نیمه دوم [[خلافت هارون]]، امام{{ع}} از شدت [[تقیه]] کردن کاست و [[مبارزه منفی]] امام به گونه‌ای بیشتر شد و گاه تعریض‌هایی صریح به شخص هارون می‌زد که بعد [[سیاسی]] آن را به خوبی [[درک]] می‌کرد که در ادامه توضیح داده خواهد شد.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]] ص ۴۵.</ref>
==امام{{ع}} و [[قیام‌های علویان]]==
پس از برافتادن [[امویان]] و بر آمدن [[عباسیان]] و ایجاد فضای باز سیاسی برای مدتی کوتاه، [[اعتراضات]] و منازعاتی میان گروه‌های مختلف، به ویژه [[علویان]] با عباسیان بر سر [[خلافت]] بروز و ظهور کرد که برخی از این اعتراض‌ها به قیام‌های مهم و همه جانبه‌ای تبدیل شد، چنان که نزدیک بود [[خلافت عباسی]] را از میان بردارند، ولی با تلاش منصور، [[قیام‌ها]] به شدیدترین وجه، یکی پس از دیگری [[سرکوب]] و سران قیام‌ها کشته شدند.
در [[زمان امام کاظم]]{{ع}} نیز قیام‌های مهم و [[سختی]] از سوی علویان (که بیشتر آنها [[زیدی]] و از [[نسل امام حسن مجتبی]]{{ع}} بودند) در [[شرق]] و [[غرب]] [[جهان اسلام]] صورت گرفت که [[اعتراض]] علیه [[تبعیض]] و [[نظام]] [[عباسی]] و با تکیه بر [[غاصب]] شمردن خلافت آنان بود. مهم‌ترین [[شعار]] و [[هدف]] نهضت‌های [[علوی]] در [[عصر امام کاظم]]{{ع}}، [[عمل به قرآن]] و [[سنت نبوی]]{{صل}} بود که به دلیل بی‌توجهی [[خلفای عباسی]] به آن دو، [[مشروعیت خلافت]] عباسی را هدف قرار داده و از این طریق، ضربه سختی بر پیکره آنان وارد می‌کردند.
عباسیان با قیام‌ها و نهضت‌های علوی برخوردهای بسیار سخت و شکننده‌ای داشته و به شدت آنان را سرکوب می‌کردند و برای جلوگیری از [[قیام]] علویان آنان را تحت نظر قرار می‌داند.
در عصر امام کاظم{{ع}} دامنه نهضت‌های علوی به ویژه زیدیان به [[حجاز]] محدود نشد. به طوری که فعالیت زیدیان پس از [[محمد نفس زکیه]]، در شمال [[آفریقا]]، از سوی [[عیسی بن عبدالله]]، نخستین [[داعی]] زیدی در آنجا و سپس، سلیمان، [[برادر]] [[نفس زکیه]] در [[مغرب]] ادامه یافت<ref>ابن ابی زرع، الانیس المطرب بروض القرطاس فی اخبار ملوک المغرب و تاریخ مدینه فاس، ص۱۸.</ref>. با [[کشته شدن نفس زکیه]]، برای [[حسین بن علی]] - [[شهید فخ]]-[[تبلیغ]] و [[دعوت]] کرد و [[پیروان]] زیادی یافت<ref>ابن ابی زرع، الانیس المطرب بروض القرطاس فی اخبار ملوک المغرب و تاریخ مدینه فاس، ص۱۹.</ref>. [[ادریس بن عبدالله]] برادر دیگر نفس زکیه نیز بعد از [[شکست]] [[قیام فخ]] به مغرب رفت و [[دولت]] ادریسیان را تشکیل داد که جنبه [[شیعی]] آن مانند قیام فخ پررنگ بود.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]] ص ۳۱.</ref>
===[[امام]]{{ع}} و [[قیام]] صاحب فخّ===
با وجود قیام‌های متعدد، مهم‌ترین قیام [[عصر امام کاظم]]{{ع}} قیام فخ است. این قیام در [[ذی الحجه]] [[سال]] ۱۶۹ و بعد از [[قدرت]] رسیدن [[هادی عباسی]] به [[رهبری]] حسین بن علی، معروف به شیهد فخ، در [[مدینه]] شکل گرفت. از [[دلایل]] این قیام، [[سیاست]] سخت‌گیرانه [[هادی]] در برابر [[علویان]] بود و [[روز]] به روز برخورد با آنان شدت یافت<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۰۷؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۳۳۵.</ref>. هادی عباسی افزون بر قطع مقرری علویان، دستور تعقیب آنان را صادر کرد و برای پایش و کنترل آنان دستور داد آنان به [[اجبار]] هر روز خود را معرفی کنند. [[والی مدینه]] نیز علویان را هر روز به شکل تحقیرآمیزی در [[فرمانداری]] حاضر می‌کرد. حسن، فرزند [[محمد نفس زکیه]]، دو روز خود را به والی مدینه معرفی نکرد. والی مدینه [[تهدید]] کرد که در صورت حضور نیافتن او، خانه‌های بنی حسن را خراب خواهد کرد. این تهدید والی مدینه باعث شد<ref>رازی، اخبار فخ، ج۱، ص۱۳۲؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۳۳۵.</ref> حسین بن علی ([[صاحب فخ]]) که مدت‌ها دنبال [[فرصت]] برای قیام بود، [[زمان]] را [[غنیمت]] شمارد و قیام خود را آغاز کند. این قیام با گفتن {{متن حدیث|حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ‌}} در [[اذان]] صبح از مناره‌های [[مسجدالنبی]] آغاز شد<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص۲۱۲.</ref>. والی مدینه فرار کرد و مدینه به دست قیام کنندگان افتاد.
[[صاحب فخ]] از [[امام]] خواست به [[قیام]] او بپیوندد، ولی [[امام کاظم]]{{ع}} [[شکست]] قیام او را گوشزد کرد و به او فرمود: [[پسر عمو]]! مرا بر کاری مجبور نکن که عمویت ([[محمد نفس زکیه]]) پدرم ([[امام صادق]]{{ع}}) را بر آن کار مجبور ساخت، او چیزی گفت که نمی‌خواست بگوید و من چیزی بگویم که نمی‌خواهم بگویم<ref>کلینی، کافی، ج۸، ص۲۲۰؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۴۱۳.</ref>. [[سخن امام]] سبب شد صاحب فخ از درخواست [[همراهی]] امام با قیام او صرف نظر کند، اما امام فرمود: پسرعمو تو کشته خواهی شد، پس [[نیکو]] [[جنگ]] کن. ضربت را جدی بزن؛ زیرا این [[قوم]] [[فاسق]] هستند<ref>اصول کافی، ج۱، ص۳۶۶.</ref>.
در [[قیام فخ]] دو تن از بزرگان [[علوی]]، یعنی امام کاظم{{ع}} و [[حسن بن جعفر بن حسن مثنی]]، حاضر نشدند.
به هر حال، [[هادی عباسی]] ۴ هزار نفر برای سرکوبی آنان فرستاد و در شش میلی [[مکه]] در منطقه فخ دو [[سپاه]] در [[هشتم ذی الحجه]] [[سال]] ۱۶۹ برابر هم قرار گرفتند. سپاه [[عباسی]] نخست [[امان]] دادند، اما [[حسین بن علی]] (صاحب فخ) نپذیرفت و در نبردی که درگرفت، او و عده زیادی از یارانش به [[شهادت]] رسیدند، گروهی [[اسیر]] و برخی نیز گریختند. آنان همه [[اسرا]] را [[قتل عام]] کردند و سر حسین بن علی و دیگر [[شهدا]] را به [[بغداد]] فرستادند<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۳۶۶.</ref>. از آنجا که این قیام در منطقه فخ در نزدیکی مکه رخ داد به «قیام فخ» مشهور شد.
بر اساس برخی [[روایات]]، [[رسول خدا]]{{صل}} بر [[شهیدان]] [[فخ]] [[گریه]] کرد<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص۳۶۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۸، ص۱۷۰؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۸۹.</ref>. امام صادق{{ع}} در [[سرزمین]] فخ [[نماز]] خواند<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۴۸، ص۱۷۰.</ref>، امام کاظم{{ع}} [[شهدای فخ]] را ستود<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص۳۰۲؛ مجلسی، مرآة العقول، ج۴، ص۱۵۵.</ref> و<ref>مجلسی، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۴، ص۱۵۵.</ref>، بر آنان گریست و در حضور [[هادی]] از [[شهید فخ]] [[تمجید]] کرد<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص۳۶۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۸، ص۱۷۰؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۸۹.</ref>، حتی بنا بر [[روایت]] [[ابوالفرج اصفهانی]] [[شهید فخ]] با [[امام کاظم]]{{ع}} [[مشورت]] کرد و پس از [[اجازه]] ایشان [[قیام]] کرد<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۳۸۳؛ مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال (ط الحدیثة)، ج۲۲، ص۲۸۶؛ {{عربی|ما خرجنا حتى شاورنا موسى بن جعفر{{ع}}، فأمرنا بالخروج}}.</ref>. [[امام جواد]]{{ع}}، [[واقعه فخ]] را پس از [[قیام کربلا]] بزرگ‌ترین [[مصیبت]] [[اهل بیت]]{{عم}} خواند<ref>مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال (ط الحدیثة)، ج۲۲، ص۲۸۶.</ref>.
برخی با استناد به این [[روایات]] بر آن‌اند که امام کاظم و اهل بیت{{عم}} به این قیام [[رضایت]] داشته و آن را [[تأیید]] کرده‌اند<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۱۵۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۸، ص۱۶۵.</ref>. حتی [[هادی عباسی]] نیز چنین [[باور]] داشت که این قیام به دستور [[موسی بن جعفر]] بوده و قسم یاد کرد که او را خواهد کشت. [[امام]] این [[تهدید]] را که شنید او را [[نفرین]] کرد و بلافاصله هلاک شد<ref>صدوق، عیون اخبارالرضا{{ع}}، ج۱، ص۷۹؛ المناقب، ابن شهر آشوب، ج۲، ص۳۷۰؛ دعای مفصلی که امام با رسیدن خبر تهدید از جانب خلیفه خوانده، معروف به جوشن صغیر است که در کتب ادعیه وارد شده است. مقاتل الطالبیین، ص۲۹۸-۲۹۷.</ref>.
گروهی دیگر از [[پژوهشگران]] بر این باورند که هر چند [[قیام فخ]] از سالم‌ترین [[قیام‌های علویان]] است، اما [[یقین]] نداریم به [[اجازه امام]] کاظم{{ع}} بوده است<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۳۸۹.</ref>. رد [[بیعت]] درخواست شهید فخ از سوی امام کاظم{{ع}}<ref>کلینی، کافی، ج۸، ص۲۲۰.</ref> نیز [[گواه]] این مطلب است؛ علاوه بر اینکه [[تمجید]] آنان و [[گریه]] بر [[شهدا]] به معنای تأیید اصل آن نیست و بنا بر روایتی دیگر امام کاظم{{ع}} از شهید فخ خواست تا او را مجبور به امری ناخواسته نکند<ref>کلینی، کافی، ج۸، ص۲۲۰.</ref>. علاوه بر اینکه حضور و یا مشارکت امام کاظم{{ع}} در هر حرکت نظامی در آن عصر می‌توانست به نابودی [[جنبش علمی]] و [[نهاد وکالت]]<ref>برای آگاهی بیشتر در خصوص نهاد وکالت در ادامه مباحث به تفصیل بحث شده است.</ref> و محدودیت برای [[شیعیان]] بینجامد.
با وجود این، پس از [[قیام فخ]]، با اینکه [[علویان]] از اقدام‌های انقلابی علیه [[هارون الرشید]] [[پرهیز]] می‌کردند، اما آن [[حضرت]] و پیروانش به شدت مورد [[سوء ظن]] و [[مراقبت]] [[خلیفه عباسی]] قرار گرفتند و [[فعالیت فرهنگی]] [[امام کاظم]]{{ع}} نیز محدود شد. آنچه این سوء ظن به [[امام]] را بیشتر می‌کرد، بخشش‌های فراوان آن حضرت در میان بازماندگان و خانواده‌های [[شهدای فخ]]، [[مردم]] و همچنین منبع به دست آوردن این [[اموال]] بود. این [[سوءظن]] به امام و [[ترس]] [[عباسیان]] از [[قیام‌های علویان]] افزون بر محدود کردن امام کاظم{{ع}} و [[سخت‌گیری]] بر [[اهل بیت]]{{عم}}، سبب شد خلیفه عباسی از آن حضرت [[تعهد]] بگیرد تا ایشان در هیچ قیامی شرکت نکند<ref>طبری، تاریخ، ج۸، ص۱۷۷؛ سبط ابن الجوزی، تذکرة الخواص، ص۳۱۴.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]] ص ۳۲.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۲٬۴۶۷

ویرایش