اثبات وجوب اطاعت از امام در قرآن: تفاوت میان نسخهها
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
=== آیه امانت === | === آیه امانت === | ||
{{همچنین|آیه امانت}} | {{همچنین|آیه امانت}} | ||
{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا}}<ref>«خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری میکنید با دادگری داوری کنید؛ بیگمان خداوند به کاری نیک اندرزتان میدهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>. این [[آیه شریفه]]، به [[شهادت]] [[روایات]]، خطاب به [[امامان]] [[جامعه]] است که [[امانت]] را به اهلش بسپارند. یکی از مصادیق "امانت"، "امامت" است<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۲، ص۶۵.</ref>؛ براساس این احتمال، [[پیامبر]] {{صل}} و [[ائمه معصوم]] {{ع}} مأمورند تا این [[امانت]] را به اهلش بسپارند؛ ازاینرو، هر امامی [[وظیفه]] دارد، آن را به [[امام]] بعدی واگذار کند<ref>سید هاشم بحرانی، تفسیر البرهان، ج۱، ص۱۰۱.</ref>. رعایت [[عدالت]] در [[حکومت]] نیز اختصاص به [[قضاوت]] و [[فصل خصومت]] ندارد و همه [[شئون]] [[حکومتی]] را در بر میگیرد؛ زیرا، مراعات [[عدالت]]، منحصر به صورت [[قضاوت]] میان دو نفر نیست. ضمن اینکه خطاب [[آیه]]، مبنی بر حکمرانی عادلانه را، متوجّه "امرا" دانستهاند<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص۷۳-۷۵.</ref> نه [[قضات]]. کیفیت [[استدلال]] به [[آیه]]، در مورد بحث ما، این است که همین که عدّهای مأمورند تا بر اساس [[عدالت]] در میان [[مردم]]، حکمرانی کنند؛ چنانکه به [[وظیفه]] خویش عمل کرده و به [[عدالت]] [[حکم]] برانند، بر عموم [[مردم]]، [[اطاعت]] از آنان لازم است. همانطور که [[التزام]] و پایبندی به حکمی که [[قاضی]] در | {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا}}<ref>«خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری میکنید با دادگری داوری کنید؛ بیگمان خداوند به کاری نیک اندرزتان میدهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>. این [[آیه شریفه]]، به [[شهادت]] [[روایات]]، خطاب به [[امامان]] [[جامعه]] است که [[امانت]] را به اهلش بسپارند. یکی از مصادیق "امانت"، "امامت" است<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۲، ص۶۵.</ref>؛ براساس این احتمال، [[پیامبر]] {{صل}} و [[ائمه معصوم]] {{ع}} مأمورند تا این [[امانت]] را به اهلش بسپارند؛ ازاینرو، هر امامی [[وظیفه]] دارد، آن را به [[امام]] بعدی واگذار کند<ref>سید هاشم بحرانی، تفسیر البرهان، ج۱، ص۱۰۱.</ref>. رعایت [[عدالت]] در [[حکومت]] نیز اختصاص به [[قضاوت]] و [[فصل خصومت]] ندارد و همه [[شئون]] [[حکومتی]] را در بر میگیرد؛ زیرا، مراعات [[عدالت]]، منحصر به صورت [[قضاوت]] میان دو نفر نیست. ضمن اینکه خطاب [[آیه]]، مبنی بر حکمرانی عادلانه را، متوجّه "امرا" دانستهاند<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص۷۳-۷۵.</ref> نه [[قضات]]. کیفیت [[استدلال]] به [[آیه]]، در مورد بحث ما، این است که همین که عدّهای مأمورند تا بر اساس [[عدالت]] در میان [[مردم]]، حکمرانی کنند؛ چنانکه به [[وظیفه]] خویش عمل کرده و به [[عدالت]] [[حکم]] برانند، بر عموم [[مردم]]، [[اطاعت]] از آنان لازم است. همانطور که [[التزام]] و پایبندی به حکمی که [[قاضی]] در دادگاه براساس [[عدالت]] صادر میکند، هم بر طرفین دعوا و هم بر دیگران، لازم الاجرا است، [[پیروی]] از [[احکام]] [[حاکم]] [[جامعه]] در عرصههای دیگر [[حکومتی]] نیز [[واجب]] است و دلیلی بر تفکیک آنها یا مقیّد ساختن این [[آیه شریفه]] به صورت [[قضاوت]] نیست. اگر [[اطاعت]] از حاکمی که موظّف است براساس [[عدالت]]، [[حکومت]] کند، [[واجب]] نباشد، [[امر خداوند]] به حکومت عادلانه، لغو خواهد بود. اگر [[سرپیچی]] از [[حاکم]] [[جامعه]] بر [[مردم]]، جایز باشد، اوّلا، نصب حاکم و ثانیا، مأموریت دادن به او مبنی بر حکمرانی عادلانه، لغو و [[بیهوده]] خواهد بود و [[خداوند]]، از انجام کار لغو، مبرّاست<ref>[[احسان پورحسین|پورحسین، احسان]]، [[مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه (مقاله)|مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه]]، [[علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم (نشریه)|فصلنامه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم]]، ص۱۲۲-۱۲۷.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۳۱ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۳۷
ادله قرآنی وجوب اطاعت امام
آیات ... متعدّدی بر لزوم اطاعت از حاکم اسلامی دلالت دارند. البته، میزان دلالت آنها یکسان نیست. در برخی از آنها، سخن از "امامت و خلافت" بعضی از پیامبران الهی یا امامان معصوم است و جعل امامت و رهبری برای عدّهای از انسانهای وارسته از سوی خداوند، خود به خود، لزوم اطاعت از ایشان را میرساند.
آیه صادقین
یکی از فرمانهای خداوند به اهل ایمان این است که پیوسته و در هر حال، همراه صادقان باشند. همراهی با صادقان مستلزم تبعیت و پیروی از آنان در همه کارهاست و از سوی دیگر چون مقید به گروه خاصی از مکلفان و زمان خاصی نشده، پس شامل همه مکلفان در تمام زمانها میشود. بنابراین باید در هر زمان و دورهای صادقانی وجود داشته باشند تا امر خداوند به همراهی و معیت با صابران قابلیت امتثال داشته باشد.
بر اساس روایات معتبری که در منابع شیعه وجود دارد صادقان، فقط پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت(ع) هستند؛ چنان که احمد بن محمد بن ابینصر بزنطی گفته است از امام رضا(ع) درباره تفسیر آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ﴾[۱] سؤال کردم. امام فرمود: «الصَّادِقُونَ هُمُ الْأَئِمَّةُ»[۲]؛ «راستگویان، همان امامان هستند».
اما در منابع اهل سنت برای صادقان مصادیق بسیاری ذکر شده است. سیوطی در تفسیر الدر المنثور، پیامبر اسلام(ص) و اصحابش، ابوبکر و عمر و اصحاب آن دو، کعب بن مالک و مرارة بن ربیعة و هلال بن أمیة و علی بن ابیطالب(ع) را از مصادیق صادقان ذکر کرده است[۳]. برخی محققان سنی نیز منظور از صادقان را خاندان پیامبر، به ویژه علی بن ابیطالب(ع) دانستهاند. حاکم حسکانی ـ که به گفته ذهبی، از محدثان و حافظان بزرگ اهل سنت است[۴] ـ در کتاب شواهد التنزیل، با نقل روایتی از ابن عباس، شأن نزول آیه را فقط حضرت علی(ع) میداند: «عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ فِي قَوْلِه: ﴿اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ﴾ قَالَ: نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ خاصة»[۵]. وی همچنین از عبدالله بن عمر نقل کرده است که منظور از آیه، «محمد و اهل بیتش» هستند: ﴿وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ﴾، يَعْنِي مُحَمَّداً وَ أَهْلَ بَيْتِهِ[۶]؛ ایشان در روایتی دیگر از امام باقر(ع) در تفسیر آیه آورده است که منظور از صادقین آل محمد هستند[۷].[۸]
آیه اطاعت از اولیالامر
همانطور که اطاعت از فرمانهای خدای تبارک و تعالی و رسول خدا(ص) در چندین آیه قرآن بر مردم واجب شده[۹]، در آیهای از قرآن، اطاعت از اولیالامر نیز واجب دانسته شده است[۱۰]. در اینکه منظور از «اولیالامر» چه کسانی هستند، میان علما و مفسران شیعه و سنی، بحث و گفتوگوی بسیاری صورت گرفته است.
علما و مفسران اهل سنت در تفسیر «اولی الامر» مصادیق زیادی برای آن ذکر کردهاند[۱۱]: فخر رازی با نقل مصادیق زیادی برای «اولی الامر» میگوید: خداوند به طور قطع (بی قید و شرط) به اطاعت اولیالامر امر کرده است و هر کسی که خداوند اینگونه امر به اطاعتش کند، باید معصوم از خطا باشد؛ زیرا اگر معصوم از خطا نباشد، گاهی خطا میکند و لازمه آن اجتماع امر و نهی در فعل واحد و به عنوان واحد است و این محال است.
هر چند ایشان اجماع امّت و نظر اهل حل و عقد را مصداق اولیالامر دانسته[۱۲]، اما علمای شیعه و همچنین برخی از علمای اهل سنت، آن را مردود دانسته و گفتهاند: «منظور از اولیالامر، همان امامان از اهل بیت(ع) است»[۱۳]. حاکم حسکانی حنفی ذیل آیه ۵۹ سوره نسا، پنج حدیث نقل کرده است که در همه آنها عنوان «اولیالامر» بر علی(ع)، به عنوان یک مصداق روشن آن، تطبیق شده است[۱۴]. قندوزی در روایتی میگوید: «حسن بن صالح از امام جعفر صادق(ع) از «اولیالامر» در این آیه سؤال کرد. آن حضرت فرمود: اولی الامر، امامان اهل بیت(ع) هستند»[۱۵].
علما و مفسران شیعه همگی اتفاق نظر دارند بر اینکه به دو دلیل، منظور از «اولی الامر» امامان از اهل بیت پیامبر اسلام(ص) هستند:
- خداوند در این آیه، اطاعت اولی الامر را به طور مطلق و بیقید و شرط واجب و در ردیف اطاعت خدا و پیامبر(ص) قرار داده است و هر کسی که خداوند اطاعتش را به طور مطلق واجب کند، باید معصوم باشد؛ زیرا اگر معصوم نباشد، خطا میکند، مرتکب معصیت میشود و خداوند برتر از آن است که مردم را به اطاعت بدون قید و شرط افراد خطاکار و گنهکار وادار کند[۱۶]. در این دیدگاه ائمه اطهار(ع) همان کسانی هستند که خداوند آنها را ولی امر خوانده و اطاعت از آنان را در راستای اطاعت از خدا و رسول قرار داده است و بدون اطاعت آنان، کسی فرمانبر واقعی خدا نخواهد بود[۱۷].
- در منابع شیعه و سنی درباره تبیین معنای «اولیالامر» تأکید شده است مراد از اولیالامر ـ که در این آیه واجب الاطاعه شمرده شدهاند ـ امامان از اهل بیت پیامبر(ص) هستند. حاکم حسکانی به سندهای خود چندین روایت آورده است که مراد از اولی الامر در آیه ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾، علی بن ابیطالب(ع) و فرزندان ایشان، حضرت امام حسن و امام حسین(ع) هستند[۱۸].
ابن مردویه اصفهانی در کتاب مناقب علی بن ابیطالب(ع)، ذیل آیه یادشده، دو روایت نقل کرده است مبنی بر اینکه علی(ع) از اولیالامر است[۱۹]. قندوزی حنفی با ذکر آیه شریفه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۲۰] و آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا﴾[۲۱] گفته است: خداوند متعال اطاعت از اهل بیت(ع) و اطاعت از رسول(ص) را همراه با اطاعت از خودش، و ولایت اهل بیت(ع) و ولایت رسول خدا(ص) را نیز همسان ولایت خودش قرار داده؛ همانگونه که سهم اهل بیت(ع) از غنیمت و فیء را همانند سهم رسول خدا(ص) قرار داده است. فتبارک الله و تعالی که چقدر نعمتش را بر این سهم اهل بیت(ع) بزرگ قرار داده است[۲۲]!
علی بن أبیطالب(ع) گوید از رسول خدا(ص) شنیدم که میفرمود: از سه نفر بر دین خود هراسناک باشید: یکی از آنها سلطانی است که گمان میکند اطاعت از او همانند اطاعت خدا و مخالفت با او مخالفت با خداست! او دروغ گفته است...؛ زیرا اطاعت از کسی که معصیت میکند، [جایز] نیست. اطاعت منحصر در اطاعت خدا و رسول و اولیالامر است. [اولیالامر کسانیاند] که خداوند، اطاعت از آنان را همسان اطاعت از رسول خدا قرار داده و فرموده: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...﴾. چون پیامبر و اولیالامر، معصوم و پاک هستند و به معصیت الهی فرمان نمیدهند، خداوند به اطاعت از آنان فرمان داده است. پس آنان صاحبان امر هستند و اطاعت از آنان از جانب خدا و رسول بر مردم واجب گردیده است و اطاعت احدی غیر از آنان واجب نیست...[۲۳].
جابر بن عبدالله انصاری میگوید: وقتی خداوند آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ را بر پیامبرش، محمد(ص) نازل کرد، من عرض کردم: «یا رسول الله، ما خدا و رسولش را شناختیم؛ اما اولی الامر که خداوند اطاعت از آنان را همسان اطاعت تو قرار داده، چه کسانیاند؟» پیامبر فرمود: «ای جابر، آنان جانشینان من و امامان مسلمانان بعد از من هستند که اول ایشان، علی بن ابیطالب است». و بعد از او به ترتیب اسم یازده امام را مطرح، و به غیبت امام دوازدهم حضرت مهدی(ع) نیز اشاره فرمود[۲۴].[۲۵]
آیه ولایت
یکی دیگر از آیاتی که بر لزوم اطاعت از امام دلالت دارد آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[۲۶] است که بیانگر ولایت کسانی است که ولایتشان قرین ولایت خدا و رسول قرار گرفته است. این افراد باید با خدا و رسول سنخیت داشته و همانند خدا و رسول از اشتباه و لغزش به دور باشند؛ یعنی دارای علمی باشند که اشتباه در آن نیست و عملاً نیز مرتکب خطا نشوند و خلاصه معصوم باشند[۲۷]. همه مفسران اجماع دارند که این آیه، در شأن علی بن ابیطالب (ع) نازل شده و دلالت آن بر امامت واضح است و حصر موجود در آیه: "سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند..." هر احتمال دیگری را برای معنای ولایت، غیر از سلطه و حکومت از بین مىبرد؛ زیرا هیچ یک از معانی دیگر ولایت نمىتواند فقط مخصوص خدا و رسول خدا (ص) و مؤمنان خاص که در رأس آنان امیرالمؤمنین علی (ع) است، باشد[۲۸]. از آنجا که ولایت خداوند و پیامبر و ﴿الَّذِينَ آمَنُوا﴾ یعنی امامان (ع) در یک سیاق بیان شده، نشان میدهد قلمرو ولایت نیز همسان میباشد، بنابراین میتوان گفت براساس این آیه، امامان (ع) شأن تشریع احکام یعنی ولایت تشریعی را دارند[۲۹]. از لوازم ولایت تشریعی امام اطاعت از اوست؛ به بیان دیگر ولایت تشریعی به معنای مطاع بودن امام است، یعنی مردم باید به فرمان او گردن نهند.
آیه امانت
﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا﴾[۳۰]. این آیه شریفه، به شهادت روایات، خطاب به امامان جامعه است که امانت را به اهلش بسپارند. یکی از مصادیق "امانت"، "امامت" است[۳۱]؛ براساس این احتمال، پیامبر (ص) و ائمه معصوم (ع) مأمورند تا این امانت را به اهلش بسپارند؛ ازاینرو، هر امامی وظیفه دارد، آن را به امام بعدی واگذار کند[۳۲]. رعایت عدالت در حکومت نیز اختصاص به قضاوت و فصل خصومت ندارد و همه شئون حکومتی را در بر میگیرد؛ زیرا، مراعات عدالت، منحصر به صورت قضاوت میان دو نفر نیست. ضمن اینکه خطاب آیه، مبنی بر حکمرانی عادلانه را، متوجّه "امرا" دانستهاند[۳۳] نه قضات. کیفیت استدلال به آیه، در مورد بحث ما، این است که همین که عدّهای مأمورند تا بر اساس عدالت در میان مردم، حکمرانی کنند؛ چنانکه به وظیفه خویش عمل کرده و به عدالت حکم برانند، بر عموم مردم، اطاعت از آنان لازم است. همانطور که التزام و پایبندی به حکمی که قاضی در دادگاه براساس عدالت صادر میکند، هم بر طرفین دعوا و هم بر دیگران، لازم الاجرا است، پیروی از احکام حاکم جامعه در عرصههای دیگر حکومتی نیز واجب است و دلیلی بر تفکیک آنها یا مقیّد ساختن این آیه شریفه به صورت قضاوت نیست. اگر اطاعت از حاکمی که موظّف است براساس عدالت، حکومت کند، واجب نباشد، امر خداوند به حکومت عادلانه، لغو خواهد بود. اگر سرپیچی از حاکم جامعه بر مردم، جایز باشد، اوّلا، نصب حاکم و ثانیا، مأموریت دادن به او مبنی بر حکمرانی عادلانه، لغو و بیهوده خواهد بود و خداوند، از انجام کار لغو، مبرّاست[۳۴].
منابع
پانویس
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۸.
- ↑ سیوطی، الدر المنثور، ج۳، ص۲۹۰.
- ↑ ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج۱۸، ص۲۴۵.
- ↑ حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۴۲.
- ↑ حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۴۵.
- ↑ حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۴۳.
- ↑ نجفی، حافظ، مقاله «وجوب اطاعت از ائمه از دیدگاه قرآن و سنت»، موسوعه رد شبهات ج۲۱، ص ۱۲۰.
- ↑ در یازده آیه قرآن اطاعت از خدا و رسول به عنوان یک دستور شرعی به مردم ابلاغ شده است: سوره آل عمران، آیه ۳۲ و ۱۳۲؛ سوره نساء، آیه ۵۹؛ سوره مائده، آیه ۹۲؛ سوره انفال، آیه ۱، ۲۰، ۴۶؛ سوره نور، آیه ۵۴؛ سوره محمد، آیه ۳۳؛ سوره مجادله، آیه ۱۳؛ سوره تغابن، آیه ۱۲.
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ اندلسی، البحر المحیط، ج۳، ص۶۸۶.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۰، ص۱۱۳ - ۱۱۵.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، ج۳، ص۲۳۶؛ علامه حلی، الألفین، ص۲۸۱؛ طباطبایی، المیزان، ج۴، ص۳۸۷ – ۴۰۱.
- ↑ حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۹۱.
- ↑ قندوزی، ینابیع المودة، ج۱، ص۳۴۱ و ۳۵۰ - ۳۵۱.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، ج۳، ص۲۳۶؛ علامه حلی الألفین، ص۶۵، ۸۳ و ۲۸۱.
- ↑ «عَنْ أَبِی عَبْدِ الله(ع) قَالَ..... وَصَلَ اللَّهُ طَاعَةَ وَلِيِّ أَمْرِهِ بِطَاعَةِ رَسُولِهِ وَ طَاعَةَ رَسُولِهِ بِطَاعَتِهِ فَمَنْ تَرَكَ طَاعَةَ وُلَاةِ الْأَمْرِ لَمْ يُطِعِ اللَّهَ وَ لَا رَسُولَهُ...»، کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۲ ـ ۱۸۳.
- ↑ حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۸۹ - ۱۹۱.
- ↑ ابن مردویه اصفهانی، مناقب علی بن أبیطالب(ع)، ص۲۳۰.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ قندوزی، ینابیع المودة، ج۱، ص۱۴۴.
- ↑ مرعشی، إحقاق الحق، ج۱۳، ص۷۸ به نقل از: علامه محدث، عارف مشهور به ابن حسنویه در کتاب خطی دُرّ بحر المناقب، ص۱۰۰.
- ↑ خزاز رازی، کفایة الأثر، ص۵۳ - ۵۴.
- ↑ نجفی، حافظ، مقاله «وجوب اطاعت از ائمه از دیدگاه قرآن و سنت»، موسوعه رد شبهات ج۲۱، ص ۱۲۱.
- ↑ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ محمدی، رضا، امامشناسی ۵، ص۲۳-۲۴.
- ↑ اراکی، محسن، امامت در قرآن، ص ۸۳-۸۴
- ↑ ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۱۸۵ تا ۱۸۸.
- ↑ «خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری میکنید با دادگری داوری کنید؛ بیگمان خداوند به کاری نیک اندرزتان میدهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.
- ↑ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۲، ص۶۵.
- ↑ سید هاشم بحرانی، تفسیر البرهان، ج۱، ص۱۰۱.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ص۷۳-۷۵.
- ↑ پورحسین، احسان، مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه، فصلنامه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم، ص۱۲۲-۱۲۷.