|
|
خط ۹: |
خط ۹: |
| }} | | }} |
| '''ادله موافقین سهوالنبی چیست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[عصمت (پرسش)|عصمت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[عصمت]]''' مراجعه شود. | | '''ادله موافقین سهوالنبی چیست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[عصمت (پرسش)|عصمت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[عصمت]]''' مراجعه شود. |
|
| |
| == پاسخ جامع اجمالی ==
| |
| قائلین به [[سهو النبی]] برای [[اعتقاد]] خود [[ادله]] و قرائنی را مطرح میکنند که مهمترین آنها از این قرار است:
| |
| # وجود [[آیات]] و [[روایات]] متعدد<ref>برای نمونه: {{متن قرآن|وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ}}. «و ما از پیش به آدم سفارش کردیم اما او از یاد برد و در وی عزمی نیافتیم» سوره طه، آیه ۱۱۵ و {{متن قرآن|اذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ}}.«مگر اینکه (بگویی اگر) خداوند بخواهد و چون فراموش کردی پروردگارت را یاد کن» سوره کهف، آیه ۲۴ و {{متن قرآن|فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَيْنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَبًا}}.«و چون به جایگاه به هم پیوستن آن دو (دریا) رسیدند ماهی خود را فراموش کردند و (ماهی) راه خود را در دریا سرازیر در پیش گرفت (و رفت)» سوره کهف، آیه ۶۱ و {{متن قرآن|قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ}} «(موسی) گفت: مرا برای آنچه از یاد بردم بازخواست مکن و کار مرا بر من سخت مگیر!» سوره کهف، آیه ۷۳ و {{متن قرآن|وَإِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}. «و اگر شیطان تو را به فراموشی افکند پس از یادآوری با گروه ستمگران منشین» سوره انعام، آیه ۶۸ و {{متن قرآن|سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى * إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَمَا يَخْفَى}}«زودا که تو را خواندن (قرآن) آموزیم و دیگر از یاد نمیبری * مگر آنچه را خدا خواهد» سوره اعلی، آیه ۶-۷.</ref> و متواتر درباره سهوالنبی.
| |
| # راویان این مطلب از اجلاء و ثقات روات و از [[اصحاب اجماع]] میباشند.
| |
| # [[علما]] و محدثینی مثل [[شیخ طوسی]] و [[کلینی]] این روایات را در کتب خود نقل کردهاند.<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، مصطفی]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص ۲۷۱.</ref>. علاوه بر علمای شیعه، علمای اهل سنت نیز بر اساس برخی روایاتی که در کتبشان نقل کردهاند، قائل به جواز صدور سهو از پیامبر هستند. به عنوان نمونه
| |
| ## [[قرطبی]] از علمای [[عامه]] میگوید: «[[پیامبر]]{{صل}} در [[نماز]] [[سهو]] میکرد چه رسد به غیر نماز، منتها سهو آن حضرت در نماز به خاطر التفات به امور مهّمتر از نماز بود» <ref>قرطبی، تفسیر الجامع، ج۲۰، ص۲۱۲.</ref>.
| |
| ## [[شیخ صدوق]] و استادش [[ابن ولید]]، از علمای بزرگ [[شیعه]] از جمله قائلان به سهو النبی{{صل}} در این باب به شمار میآیند. <ref>ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحار، ج۱۷، ص۱۰۸.</ref>.
| |
| شیخ صدوق میگوید: شیعه درست و حسابی، [[سهو پیامبر]]{{صل}} در کارهای عادی را [[انکار]] نمیکند بلکه [[اهل]] [[غلوّ]] و [[تفویض]] که دو گروه [[منحرف]] به شمار میروند منکر سهو النبی{{صل}} هستند و سپس از استادش ابن ولید نقل میکند که اوّلین مرتبه غلوّ، انکار سهو النبی است. <ref>صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۵۷.</ref>.
| |
| ## [[طبرسی]] نیز میگوید: [[علمای شیعه]] سهو و [[نسیان]] را در [[تبلیغ احکام الهی]]، بر [[پیامبران]] جایز نمیدانند ولی در غیر آن جایز میدانند به شرط این که سهو به حدّی نرسد که موجب تنفّر و سلب [[اعتماد]] [[مردم]] باشد. <ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۴، ص۳۱۷، بیروت.</ref>.
| |
| ## علاّمه تُستری هم در رساله «سهو النبیّ {{صل}}» آورده است: «سهو پیامبر{{صل}} در امور عادی از چیزهایی است که [[عقل]] آن را منع نمیکند بلکه [[دلیل نقلی]] نیز بر جواز آن دلالت میکند پس لازم است که آن را بپذیریم». <ref>تستری، قاموس الرجال، ج۱۱، رسالة فی سهو النبی.</ref>. قابل ذکر است که طرفداران جواز سهو، منحصر به افراد مذکور نیستند و ما جهت رعایت اختصار از ذکر اقوال بیشتر خودداری کردیم. <ref>ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج۱۷، ص۱۲۲. حمید محمدی راد، مقاله: سهو النبی، نشریه کلام اسلامی، شماره ۲۴.</ref>.
| |
| # [[فقها]] براساس مضمون این روایات [[فتوا]] صادر کردهاند.
| |
| # اگر این روایات متواتر قبول نشود، خیلی از [[روایت]] را میتوان [[انکار]] کرد؛ آن وقت اساس [[شریعت]] به هم میریزد.
| |
| # علمای متقدّم سهوالنبی را قبول داشتند و این [[شیخ مفید]] بود که بعدها آن را انکار کرد.
| |
| # [[سهو]] ذاتا نقص محسوب نمیشود، بلکه مثل [[کذب]] است که در برخی مواقع [[مصلحت]] دارد و حکیمانه است.
| |
|
| |
| درنتیجه مانع [[عقلی]] از اعتقاد به سهوالنبی وجود ندارد و [[دلیل نقلی]] بر سهو هم که داریم (مقتضی موجود و مانع مفقود)، پس اعتقاد به سهوالنبی ایراد ندارد»<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، مصطفی]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص ۲۷۱.</ref>.
| |
|
| |
| در ادامه برخی آیات و [[روایات]] دال بر صدور سهو از النبی را ذکر مینماییم.
| |
|
| |
| قائلان به [[سهوالنبی]]{{صل}} به [[آیه]] ۶۸ [[سوره انعام]] و آیه ۲۴ و ۶۱ [[سوره کهف]] و آیه ۱۱۵ [[سوره طه]] و تعداد دیگری از [[آیات قرآن]] [[استدلال]] نموده و در حدود [[دوازده]] [[روایت]] در [[منابع شیعه]] راجع به سهوالنبی ذکر نمودهاند که از قرار ذیل میباشند.
| |
|
| |
| #روایت [[سماعه بن مهران]] از [[امام صادق]]{{ع}}.<ref>کلینی، فروع کافی، ج۳، ص۳۵۵، دارالکتاب اسلامی ،تهران.</ref>.
| |
| #روایت [[حسن بن صدقه]]، از ابی [[الحسن]] اول{{ع}}.<ref>کلینی، [[فروع کافی]] ج۳، ص۳۵۶.</ref>.
| |
| #روایت سعید بن اعرج از امام صادق{{ع}}.<ref>کلینی، فروع کافی، ج۳، ص۲۴۹.</ref>.
| |
| #روایت سعید بن اعرج از امام صادق{{ع}}.<ref>کلینی، فروع کافی، ج۳، ص۳۵۷.</ref>.
| |
| #روایت سعید بن اعرج از امام صادق{{ع}}.<ref>صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۳۳.</ref>.
| |
| #روایت ابی [[بکر ]][[حضرمی]] از امام صادق{{ع}}. <ref>طوسی، استبصار، ج۱، ص۳۷۰، دارالکتب اسلامیه، نجف.</ref>.
| |
| #روایت [[جمیل]] از امام صادق{{ع}}. <ref>طوسی، التهذیب، ج۱، ص۳۴۶.</ref>.
| |
| #روایت [[ابو بصیر]] از امام صادق{{ع}}. <ref>طوسی، التهذیب، ج۱، ص۳۴۶.</ref>.
| |
| #مضمره زیدالشحام از امام صادق{{ع}}. <ref>طوسی، التهذیب، ج۱، ص۳۵۲.</ref>.
| |
| #مضمره ابی سعید القماط از امام صادق{{ع}}.<ref>طوسی، التهذیب، ج۱، ص۳۵۵.</ref>.
| |
| #مضمره [[حارث بن مغیره]] از امام صادق{{ع}}.<ref>طوسی، الاستبصار، ج۱، ص۳۷۰.</ref>.
| |
| #مضمره [[زید بن علی]] از علی{{ع}}.»<ref>طوسی، الاستبصار، ج۱، ص۳۷۷.</ref>.<ref>[[محمد ناصر فهیمی|فهیمی، محمد ناصر]]، [[اشتراکات و افتراقات عصمت پیامبران و اهل بیت از منظر شیخ صدوق و شیخ مفید (مقاله)|اشتراکات و افتراقات عصمت پیامبران و اهل بیت از منظر شیخ صدوق و شیخ مفید]]، ص ۹۳-۱۱۹.</ref>.
| |
|
| |
| [[احادیث شیعه]]
| |
| #[[کلینی]] در [[کتاب کافی]] در روایتی که دارای سندی معتبر است، آورده است: [[سماعه بن مهران]] میگوید: از [[امام صادق]]{{ع}} شنیدم که فرمود: [[رسول خدا]]{{صل}} [[سهو]] نمود و [[نماز ظهر]] را در رکعت دوم [[سلام]] داد. شخصی به نام [[ذوالشمالین]] پرسید: آیا درباره [[نماز]] چیزی نازل شده است؟ فرمود: چطور؟ گفت: شما دو رکعت خواندید [[پیامبر]] از [[مردم]] پرسید: آیا شما هم مثل ذوالشمالین میگویید؟ عرض کردند: بلی. سپس پیامبر برخاست و دو رکعت دیگر خواند و نماز را تمام کرد و دو [[سجده]] سهو به جا آورد.... <ref>کلینی، کافی، ج ۳، ح۱، ص۳۴۷.</ref>. [[شیخ صدوق]] نیز همین [[روایت]] را به سند دیگری از سماعه نقل کرده است.
| |
| # نیز در کتاب کافی در روایتی صحیح السند چنین آمده است: [[سعید اعرج]] میگوید: از امام صادق{{ع}} شنیدم که فرمود: رسول خدا{{صل}} نماز خواند و در رکعت دوم سلام داد. کسی از پشت سرش پرسید در نماز تغییری رخ داده است؟ فرمود: چطور؟ گفت: شما دو رکعت خواندید. فرمود: ای [[ذوالیدین]]، آیا همین [[طور]] است که میگویند؟ عرض کرد: بلی. سپس حضرت دو رکعت دیگر خواند و نماز را چهار رکعتی تمام کرد. [[امام]] فرمود: [[خداوند]] از جهت [[رحمت]] به [[امت]]، پیامبر{{صل}} را به [[فراموشی]] [[مبتلا]] کرد.... <ref>کلینی، کافی، ج۳، ح۶، ص۳۴۵.</ref>. شیخ صدوق نیز همین روایت را به سند دیگری از [[سعید الاعرج]] نقل کرده است.
| |
| # همچنین در کتاب کافی آورده است: [[حسن بن صدقه]] میگوید: به امام گفتم: آیا پیامبر در دو رکعت اول نماز سلام داده است؟ امام فرمود: بله. به امام عرض کردم: آیا با این [[حال]]، [[وجاهت]] و [[عظمت]] پیامبر مثل سابق محفوظ است؟ فرمود: بله. با این [[اسها]] خداوند خواسته است که [[حکم شرعی]] سهو را به مردم [[تعلیم]] دهد و بفهماند. <ref>همان، ج۳، ح۲، ص۳۵۵.</ref>. این [[حدیث]] به جهت وجود «[[منصور بن عباس]]» در [[سند ضعیف]] است. <ref>معجم رجال الشیعه، ج۱۹، ص۳۷۹.</ref>.
| |
| # [[شیخ صدوق]] در کتاب التهذیب آورده است: [[جمیل]] میگوید: از [[امام صادق]]{{ع}} درباره شخصی که [[نماز]] را به [[اشتباه]] در رکعت دوم تمام کرده و از جای خود برخاسته و رفته است، سوال کردم. [[امام]] فرمود: نماز را باید اعاده کند. به امام عرض کردم: پس [[مردم]] از [[قول پیامبر]] چه میگویند؟ امام در جواب، [[حدیث ذوالشمالین]] را یادآوری کرد و فرمود: [[پیامبر]] چون از جای خود برنخواست و صورت نماز را به هم نزده بود، نمازش را تمام کرد و اگر او هم از جای خود برمی خاست و صورت نماز را به هم میزد، باید نماز را اعاده میکرد. <ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ح۱۴۳۴، ص۳۴۵.</ref>. این [[روایت]] از نظر [[سند صحیح]] است.
| |
| # همچنین در کتاب التهذیب آورده است: [[ابی بصیر]] میگوید: از امام صادق{{ع}} درباره شخصی که نماز را به اشتباه در رکعت دوم تمام کرده و از جای خود برخاسته و دنبال انجام دادن کارهای خود رفته است، سوال کردم. امام فرمود: نماز را باید اعاده کند. به امام عرض کردم: پس چرا پیامبر هنگامی که به اشتباه نمازش را در رکعت دوم تمام کرد اعاده ننمود؟ امام در جواب فرمود: چون پیامبر از جای خود برنخاسته و صورت نماز را به هم نزده بود. <ref>همان، ج۲، ح۱۴۳۵، ص۳۴۶.</ref>. این روایت از نظر [[سند معتبر]] است.
| |
| # نیز در همان کتاب آورده است: {{متن حدیث|محمد بن الحسن باسناده، عن سعد، عن ابی الجوازاء، عن الحسین بن علوان، عن عمروبن خالد، عن زیدبن علی، عن آبائه، عن علی{{ع}} قال: صلی بنا [[رسول الله]]{{صل}} الظهر [[خمس]] رکعات ثم انفتل، فقال له القوم: یا رسول الله! هل زید فی الصلاه شی؟ قال: و ما ذلک؟ قال صلیت بنا خمس رکعات، قال فاستقبل القبله و [[کبر]] و هو جالس ثم سجد سجدتین لیس فیهما [[قراء]] و لا [[رکوع]]، ثم [[سلم]] و کان یقول: هما المرغمتان.}} <ref>همان، ج۱، ص۲۳۶.</ref>. این روایت، گرچه از نظر [[سند معتبر]] است، ولی مشهور [[فقها]] از آن [[اعراض]] کرده و بر طبق آن [[فتوا]] ندادهاند؛ چون زیاد شدن یک رکعت در [[نماز]]، هرچند به [[سهو]]، موجب بطلان نماز است. <ref>مستند العروه، کتاب الصلاه، ج۶، ص۳۸۲.</ref>.
| |
| # همچنین آورده است: {{متن حدیث|احمدبن محمد، عن الحسن بن علی بن فضال، عن ابی جمیله، عن زید الشحام ابی اسامه قال: سالته عن الرجل صلی العصر ست رکعات او خمس رکعات قال:...فان نبی الله{{صل}} صلی بالناس رکعتین، ثم نسی حتی انصرف، فقال له [[ذوالشمالین]]: یا [[رسول الله]]! احدث فی الصلاه شی؟ فقال: ایها [[الناس]]! اصدق ذوالشمالین؟ فقالوا:نعم، لم تصل الارکعتین، فقام فاتم ما بقی من صلاته.}} <ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۵۲، ح۱۴۶۱.</ref>. این [[حدیث]] به جهت وجود «[[مفضل بن صالح]] ابی [[جمیله]]» در [[سند ضعیف]] است.<ref>معجم رجال الشیعه، ج۱۹، ص۳۱۱.</ref>.
| |
| # همچنین در همان کتاب آورده است: {{متن حدیث|فاما ما رواه سعدبن عبدالله، عن احمدبن محمد، عن الحسین، عن فضاله، عن سیف بن عمیره، عن ابی بکر الحضرمی قال:...ان رسول الله{{صل}} سها فسلم فی رکعتین، ثم ذکر حدیث ذی الشمالین، فقال: ثم قام فاضاف الیها رکعتین.}} <ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۱۸۰، ح۷۲۴.</ref>. این حدیث نیز از نظر سند معتبر است.
| |
| # همچنین آورده است: {{متن حدیث|عنه، عن موسی بن عمربن یزید، عن ابن سنان، عن ابی سعید القماط قال: سمعت رجلا یسال اباعبدالله{{ع}} عن [[رجل]]....انما هو بمنزله رجل سها فانصرف فی رکعه او رکعتین او ثلاث من المکتوبه، فانما علیه ان یبنی علی صلاته، ثم ذکر [[سهوالنبی]].{{صل}}.}} <ref>همان، ج۲، ص۳۵۵.</ref>. سند این حدیث به دلیل وجود «[[موسی بن عمر بن یزید]] و [[محمد بن سنان]]» در سند، [[ضعیف]] است. به علاوه، مضمون آن بر خلاف [[ضرورت]] [[فقه]] است؛ چون میگوید حتی در صورت اعراض از [[قبله]] نماز صحیح است. <ref>مستند العروة، کتاب الصلوه، ج۴، ص۴۳۷.</ref>.
| |
| # باز [[صدوق]] آورده است: {{متن حدیث|محمد بن الحسن باسناده، عن سعدبن عبدالله، عن محمد بن الحسین، عن جعفر ابن بشیر، عن الحارث بن المغیر النضری قال: قلت لابی عبدالله{{ع}} انا صلینا المغرب فسها الامام فسلم فی الرکعتین فاعدنا الصلاة، فقال: و لم اعدتم الیس قد انصرف [[رسول الله]]{{صل}} فی رکعتین فاتم برکعتتین؟ الا اتممتم؟}} <ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۱۸۰، ح۷۲۵.</ref>. این [[روایت]] از نظر [[سند صحیح]] است.
| |
| # نیز در کتاب [[عیون اخبار الرضا]]{{ع}} آورده است: {{متن حدیث|حدثنا تمیم بن عبدالله بن تمیم القرشی قال: حدثنی ابی، عن احمدبن علی الانصاری، عن ابی الصلت الهروی قال: قلت للرضا{{ع}} یابن رسوال [[الله]]! ان فی سواد [[الکوفه]] قوما یزعمکون ان النبی{{صل}} لم یقع علیه السهو فی صلاته، فقال: کذبوا، لعنهم الله، ان الذی لایسهو هو الله الذی لااله الاهو.}} <ref>صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۱۹.</ref>. این روایت از نظر سند به جهت «[[تمیم]] بن عبدالله بن[[ تمیم]] القرشی [[ضعیف]] است». <ref>معجم رجال الشیعه، ج۴، ص۲۸۵؛ رجال ابن داوود، ص۲۳۴.</ref>.
| |
| # [[علی بن بابویه]] در کتاب [[فقه الرضا]]{{ع}} آورده است: {{متن حدیث|وکنت یوما عند العالم{{ع}} و [[رجل]] ساله عن رجل سها فسلم فی رکعتین من المکتوبه، ثم ذکر انه لم یتم صلاته، قال{{ع}}: فلیتمها و لیسجد سجدتی السهو. و قال{{ع}}: ان رسول الله{{صل}} صلی یوما الظهر فسلم فی رکعتین، فقال [[ذوالیدین]]: یا رسول الله! امرت بتقیر الصلاه، ام نسیت؟ فقال رسول الله{{صل}} للقوم: [[صدق]] ذوالیدین؟ فقالوا: نعم یا رسول الله لم تصل الا رکعتین فقال فصلی الیها رکعتین ثم [[سلم]] و سجد سجدتی السهو.}} فقه الرضا، ص۱۲۰. این [[حدیث]] به جهت این که استناد کتاب فقه الرضا به [[امام رضا]]{{ع}}[[ ثابت]] نیست، معتبر نیست. <ref>مستند العروة، کتاب الصلوه، ج۱، ص۱۳۶.</ref>.
| |
|
| |
| [[احادیث اهل سنت]]: [[روایات]] فراوانی در این زمینه در [[منابع اهل سنت]] وجود دارد، که تعدادی از آنها را نقل میکنیم. <ref>ر.ک: صحیح بخاری باب ثالث از ابواب ماجاء فی السهو فی الصلوه و صحیح مسلم «فی ابواب السهو» و سنن النسائی «باب من سلم من الرکعتین ناسیا و تکلم» و مسند احمد، ج۲ و....</ref>.
| |
| # [[بخاری]] (۱۹۴-۲۵۶ق) در صحیح البخاری آورده است: [[ابن سیرین]] از [[ابوهریره]] نقل میکند که [[رسول خدا]] یکی از دو [[نماز ظهر]] یا عصر را با ما خواند و رد رکعت دوم، [[نماز]] را [[سلام]] داد و از جای خود بلند شد و مانند [[آدم]] [[خشمناک]]، به چوبیکه در وسط [[مسجد]] انداخته شده بود، تکیه داد و دست راست خود را روی دست چپ گذاشت و انگشتانش را مشبک نمود و گونه راستش را به پشت دست چپش نهاد و [[نمازگزاران]] با [[عجله]] از در مسجد بیرون میرفتند و میگفتند آیا نماز کوتاه شده است؟ <ref>صحیح البخاری، ج۱، ص۱۲۳.</ref>. [[ابوبکر]] و عمر هم در میان [[مردم]] بودند، ولی [[ترس]] مانع گردید که آنان با [[پیامبر]] در این موضوع گفت و گو نمایند. از میان مردم مردی به نام [[ذوالیدین]] – که دست هایش قدری بلندتر بود – عرضه داشت: یا [[رسول الله]]، آیا نماز را فراموش کردی یا کوتاه شده است؟ رسول خدا فرمود: نه کوتاه شده و نه فراموش کرده ام. آن گاه رسول خدا سوال کرد: آیا جریان چنان است که ذوالیدین میگوید؟ گفتند: بلی. آنگاه پیامبر در صف جلو ایستاد و رکعاتی را که نخوانده بود، به جای آورد و سلام داد و سجدهای مانند [[سجده]] نماز یا قدری طولانیتر ادا کرد.
| |
| # در کتاب صحیح البخاری، صحیح مسلم، سنن نسائی و ... نیز روایاتی در این خصوص نقل شده است. <ref>همان، ج۷، ص۸۵؛ همان، ج ۸، ص۱۳۳؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۸۶؛ سنن نسائی، ج۳، ص۲۰؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج۲، ص۱۵۱.</ref>.
| |
|
| |
| تحلیل و بررسی این دسته [[روایات]]
| |
| # [[روایات شیعه]]: روایات دال بر [[سهو النبی]] چون موافق با روایات [[عامه]] است، بر [[تقیه]] حمل شده و طرد میشوند. <ref>نفی السهو عن النبی، ص۳۰.</ref>.
| |
| # [[روایات اهل سنت]]: این روایات با [[چشم پوشی]] از نظر سند – که قابل [[اعتماد]] نیستند – دارای اشکالات متعددی هستند. <ref>ر.ک: محمدابراهیمی راد، مقاله: تحلیل و بررسی روایات سهو النبی، نشریه علوم حدیث شماره 52.</ref>.
| |
|
| |
|
| == پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | | == پاسخها و دیدگاههای متفرقه == |