مصرف در معارف و سیره معصوم: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = مصرف | عنوان مدخل = مصرف | مداخل مرتبط = مصرف در معارف و سیره علوی - مصرف در معارف و سیره معصوم | پرسش مرتبط = }} ==مصرف خانواده== بدیهی است که بخش اصلی درآمدهای هر فرد باید صرف زندگی شخصی وی و خانوادۀ او شود. معصوم...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
این نکته مهمی است که [[معصومان]] به آن توجه داشتند و سعی میکردند [[سطح زندگی]] خود را مانند عموم مردم قرار دهند؛ به همین جهت [[امام صادق]]{{ع}} [[پوشش]] خود را مانند پوشش دیگر مردم قرار داد؛ به گونهای که سفیان ثوری که ادعای [[زهد]] داشت، به حضرت [[اعتراض]] کرد و مدعی شد بر خلاف [[سیره علی]]{{ع}} عمل میکند. پاسخ حضرت این بود: اگر امروز لباسی مانند [[لباس]] [[حضرت علی]]{{ع}} بپوشم، [[لباس شهرت]] خواهد بود<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۶۵.</ref>. | این نکته مهمی است که [[معصومان]] به آن توجه داشتند و سعی میکردند [[سطح زندگی]] خود را مانند عموم مردم قرار دهند؛ به همین جهت [[امام صادق]]{{ع}} [[پوشش]] خود را مانند پوشش دیگر مردم قرار داد؛ به گونهای که سفیان ثوری که ادعای [[زهد]] داشت، به حضرت [[اعتراض]] کرد و مدعی شد بر خلاف [[سیره علی]]{{ع}} عمل میکند. پاسخ حضرت این بود: اگر امروز لباسی مانند [[لباس]] [[حضرت علی]]{{ع}} بپوشم، [[لباس شهرت]] خواهد بود<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۶۵.</ref>. | ||
[[امام سجاد]]{{ع}} درباره شیوۀ [[مصرف خانواده]] اینگونه میفرماید: {{متن حدیث|مِنْ أَخْلَاقِ الْمُؤْمِنِ الْإِنْفَاقُ عَلَى قَدْرِ الْإِقْتَارِ وَ التَّوَسُّعُ عَلَى قَدْرِ التَّوَسُّعِ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۴۱.</ref>: «از [[اخلاق]] [[مؤمن]] است کم خرجکردن به هنگام [[تنگدستی]] و بیشتر خرجکردن به وقت [[توانگری]] است»؛ به تعبیر شارحان [[حدیث]]، بر [[خانواده]] سخت میگیرد به آن مقدار که [[خدا]] بر او سخت گرفته است و بر آنها وسعت میدهد به مقدار آنچه [[خداوند]] بر او [[گشایش]] داده است<ref>محمدمحسن فیض کاشانی، الوافی، ج۴، ص۱۶۸؛ محمدباقر مجلسی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج۹، ص۲۸۰.</ref>. افزون بر تأمین مخارج [[زندگی]] معمولی، با اضافی آن میتوان به دیگران کمک کرد.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۱۳۷.</ref>. | [[امام سجاد]]{{ع}} درباره شیوۀ [[مصرف خانواده]] اینگونه میفرماید: {{متن حدیث|مِنْ أَخْلَاقِ الْمُؤْمِنِ الْإِنْفَاقُ عَلَى قَدْرِ الْإِقْتَارِ وَ التَّوَسُّعُ عَلَى قَدْرِ التَّوَسُّعِ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۴۱.</ref>: «از [[اخلاق]] [[مؤمن]] است کم خرجکردن به هنگام [[تنگدستی]] و بیشتر خرجکردن به وقت [[توانگری]] است»؛ به تعبیر شارحان [[حدیث]]، بر [[خانواده]] سخت میگیرد به آن مقدار که [[خدا]] بر او سخت گرفته است و بر آنها وسعت میدهد به مقدار آنچه [[خداوند]] بر او [[گشایش]] داده است<ref>محمدمحسن فیض کاشانی، الوافی، ج۴، ص۱۶۸؛ محمدباقر مجلسی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج۹، ص۲۸۰.</ref>. افزون بر تأمین مخارج [[زندگی]] معمولی، با اضافی آن میتوان به دیگران کمک کرد.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۱۳۷.</ref>. | ||
==[[کمک به دیگران]]== | |||
یکی از مصارف [[مالی]] در [[سیره معصومان]] کمک به دیگران بوده است. این کمکها ظهور و بروز زیادی داشته و در زمینههای مختلف و نسبت به افراد گوناگون متفاوت بوده است. به نمونههایی اشاره میشود: | |||
===[[کمک به نیازمندان]]=== | |||
[[نیازمندان]] و [[فقیران]] به وفور از انفاقهای [[معصومان]] بهرهمند میشدند و در [[سیره]] هر یک از معصومان میتوان نمونههایی دراینباره یافت. [[امام سجاد]]{{ع}} در [[تاریکی]] شب از [[منزل]] خارج میشد و کیسههای مواد غذایی و غیرغذایی را بر پشت خود حمل میکرد و درِ خانههای نیازمندان میرفت و در میزد و به کسی که بیرون میآمد کمک میکرد. آن حضرت صورت خود را میپوشاند تا او را نشناسند. وقتی حضرت درگذشت، آن نیازمندان دیدند حامی گذشته آنان دیگر نمیآید؛ بعد متوجه شدند او [[علی بن الحسین]]{{ع}} بوده است<ref>شیخ صدوق، الخصال، ج۲، ص۵۱۷؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل أبیطالب{{عم}}، ج۴، ص۱۵۳.</ref>. در [[نقلی]] آمده آن حضرت به صد [[خانواده]] کمک میکرده است<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل أبیطالب{{عم}}، ج۴، ص۱۵۴.</ref>. [[زهری]] گزارش جالبی از این کمکها دارد. او میگوید: در یک شب سرد بارانی علی بن الحسین{{ع}} را دیدم که بر پشت خود آرد و هیزم حمل میکند. به او گفتم: ای فرزند [[رسول خدا]]{{صل}}، این چیست؟ پاسخ داد: من قصد [[سفر]] دارم؛ برای آن [[توشه]] فراهم و حمل میکنم. | |||
حضرت حاضر نشد این وسایل را به [[غلام]] زهری یا خود وی بدهد<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل أبیطالب{{عم}}، ج۴، ص۱۵۳؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۲۳۱.</ref>. به نظر میرسد این نیازمندان از فقیران [[مدینه]] بودند نه [[شیعیان]]؛ به تعبیر دیگر حضرت به نیازمندان [[شهر]] کمک میکرد و [[مقید]] نبود که دارای [[عقیده]] و [[باور]] خاصی باشند.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۱۴۲.</ref>. | |||
===کمک برای تولد فرزند=== | |||
معصومان توجه خاصی به شیعیان داشتند و در موارد مختلف به ایشان کمک میکردند؛ اما گاهی ممکن بود اشخاص نیاز مالی نداشته باشند؛ در این صورت ایشان به جهاتی دیگر و انجام کار استحبابی به آنان کمک میکردند. این کمک حتی برای تولد [[فرزندان]] آنان بوده است. در اینجا نمونهای از [[کتاب شریف کافی]] نقل میکنیم که جزئیات جریان بسیار درسآموز است. ابوهارون گوید: من نزد [[امام صادق]]{{ع}} در [[مدینه]] مینشستم. چند روزی غایب بودم، سپس نزد حضرت رفتم. به من فرمود: ابوهارون، چند روزی است تو را نمیبینم. گفتم: برای من [[فرزندی]] متولد شده بود. فرمود: [[خداوند]] مبارکت نماید؛ نام او را چه گذاشتی؟ گفتم: محمد. گوید: حضرت به صورت به سوی [[زمین]] روی آورد و میفرمود: محمد، محمد، محمد؛ آنقدر به پایین رفت که نزدیک بود صورتش به زمین برسد؛ سپس فرمود: جانم، فرزندانم، خانوادهام، پدرم و تمام [[مردم]] زمین فدای [[رسول خدا]]{{صل}} باد. او را [[دشنام]] مده و نزن و به او [[بدی]] مکن و بدان که خانهای در زمین نیست که در آن نام محمد باشد، جز اینکه هر [[روز]] [[تقدیس]] میشود؛ آنگاه فرمود: آیا برای او [[عقیقه]] کردهای؟ گوید: من ساکت ماندم؛ وقتی حضرت [[سکوت]] مرا دید، تصور کرد که عقیقه نکردهام. فرمود: ای مصادف (نام [[غلام]] حضرت)، نزدیک من بیا. به [[خدا]] [[سوگند]] من متوجه نشدم چه فرمود، جز اینکه تصور کردم به او [[دستوری]] داد که انجام دهد. به من فرمود: انجام بده ای ابوهارون و بعد مصادف سه دینار در دست من نهاد و فرمود: ای ابوهارون، دو قوچ چاق بخر و [[قربانی]] کن؛ بخور و [[اطعام]] بده<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۳۹.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۱۴۳.</ref>. | |||
==[[اصلاح بین شیعیان]]== | |||
از روایتی که از [[مفضّل بن عمر]] نقل شده، استفاده میشود که امام صادق{{ع}} پولی در [[اختیار]] وی قرار داده بود که در هنگام [[نزاع مالی]] بین [[شیعیان]]، به طرفی که مدعی [[طلب]] است کمک کند و [[نزاع]] بین آنها را برطرف نماید. این موضوع بسیار مهمی است که حضرت تلاش میکرده از هرگونه نزاع و گسترش [[کینه]] بین شیعیان جلوگیری کند و مانع درگیری آنان شود. [[ابوحنیفه]] سابقالحاج گوید: بین من و باجناقم درباره میراثی درگیری به وجود آمد. [[مفضل بن عمر]] بر ما گذشت و مدتی نزد ما توقف کرد؛ سپس گفت: به [[منزل]] من بیایید. ما نزد او رفتیم. او بین ما با چهارصد درهم [[صلح]] برقرار کرد و آن را به ما داد، بهگونهای که هر یک از ما به دیگری [[اطمینان]] کرد. مفضّل گفت: این پولی که به شما دادم، از [[مال]] من نبود. [[امام صادق]]{{ع}} به من دستور داده بود هرگاه دو مرد از [[یاران]] ما در چیزی به [[نزاع]] برخاستند بین آن دو را [[اصلاح]] کنم و از مال حضرت به آنها بدهم؛ پس آنچه به شما دادم، از مال امام صادق{{ع}} بود<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۰۹: {{متن حدیث|وَ لَكِنْ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} أَمَرَنِي إِذَا تَنَازَعَ رَجُلَانِ مِنْ أَصْحَابِنَا فِي شَيْءٍ أَنْ أُصْلِحَ بَيْنَهُمَا وَ أَفْتَدِيَهَا مِنْ مَالِهِ فَهَذَا مِنْ مَالِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}}}.</ref>. | |||
این [[سیره]] و روش امام صادق{{ع}} بسیار مهم و در خور توجه است که از یک طرف [[شیعیان]] را از هرگونه [[اختلاف]] بر [[حذر]] میدارد و از جانب دیگر، در صورت بروز چنین مسئلهای، راه حلی برای آن، در نظر گرفته است.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۱۴۴.</ref>. | |||
==[[آزادی بردگان]]== | |||
یکی از راههای [[مصرف]] مال در نظر [[معصومان]] آزادی بردگان بود. [[بردگان]] بهطور معمول کسانی بودند که در [[جنگها]] [[اسیر]] میشدند و طبق [[قوانین بینالمللی]] آن [[زمان]]، به [[بردگی]] گرفته میشدند و افراد و مالکانشان آنها را [[خرید و فروش]] میکردند. یکی از کارهایی که معصومان انجام میدادند، این بود که بردگان را میخریدند و بعد از مدتی که آنها را تحت [[تربیت]] خود داشتند، [[آزاد]] میکردند. خرید بردگان به جهاتی مورد توجه معصومان بود: | |||
# [[اسلام]] بر [[آزادکردن بردگان]] تأکید دارد و [[ارزش]] زیادی به [[آزادی]] آنها داده است؛ مانند آزادی [[سلمان فارسی]] که مشروط به کاشت پانصد اصله درخت خرما بود که [[رسول خدا]]{{صل}} و دیگر [[مسلمانان]] به وی در کاشت آنها کمک کردند<ref>محمد بن یوسف صالحی شامی، سبل الهدی، ج۱، ص۱۰۸؛ شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج۴، ص۲۴۶.</ref>. [[اسلام]] در موارد مختلف [[کفاره گناهان]] را [[آزادی برده]] قرار داده است؛ مثلاً کسی که یک [[روز]] روزۀ خود را بیجهت [[افطار]] کند و [[روزه]] نگیرد، باید یا شصت روز روزه بگیرد یا شصت [[فقیر]] را [[سیر]] کند یا یک [[بنده]] را [[آزاد]] نماید<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۱۰۲.</ref>. | |||
# [[معصومان]] [[بردهها]] را میخریدند و بعد از مدتی آزاد میکردند. ایشان در واقع [[بردگان]] را تحت [[تربیت]] خود قرار میدادند و بعد از مدتی آزاد میکردند. در سیرۀ معصومان دیده نشده است که بردهای فروخته باشند؛ بلکه آنچه دیده شده، [[آزادی بردگان]] است. [[امام صادق]]{{ع}} دربارۀ [[سیرۀ امام علی]]{{ع}} دراینباره میفرماید: {{متن حدیث|إنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} أَعْتَقَ أَلْفَ مَمْلُوكٍ مِنْ كَدِّ يَدِهِ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۷۴.</ref>: «[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} از دستمزد کار خود، هزار برده را آزاد کرد». این نکته مهمی است که حضرت کار میکرده و از درآمد آن، هزار نفر را [[آزاد کرده]] است. ما در یک بررسی نام بیش از چهل نفر از [[موالی]] و [[آزادشدگان]] حضرت را استخراج کردهایم. اکثر آنان [[راوی]] [[فضایل]] و سیرۀ حضرت هستند. نمونه روشن آنها قنبر است که افرادی از [[نسل]] وی از [[شیعیان مخلص]]، در [[زمان امام رضا]]{{ع}} بودند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱،ص۳۳۱؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۱۷.</ref>. یا [[فرزندان]] [[میثم تمار]] که از [[متکلمان]] بنام [[شیعه]] بودند<ref>محمدتقی مجلسی، روضة المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، ج۱۴، ص۱۸۷: {{عربی|علي بن إسماعيل الميثمي بن شعيب بن ميثم بن يحيى التمار أبوالحسن كوفي سكن البصرة و كان من وجوه المتكلمين من أصحابنا}}.</ref>. | |||
#با توجه به اینکه بردگان از گروههای مختلف [[مردم]] بودند که در [[جنگها]] [[اسیر]] میشدند، دارای حرفهها و تواناییهای مهم و برجستهای بودند و از [[مهارت]] آنان برای کار استفاده میشد. برخی از پزشکان از بردگان بودند. در [[وقفنامه امام علی]]{{ع}} ذکر شده، بردگانی که روی زمینهای [[ینبع]] کار میکنند، آزاد هستند، مگر چند نفر که بعد از پنج سال [[آزاد]] میشوند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶،ص۱۷۹: {{متن حدیث|أَوْصَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} فَقَالَ: إِنَّ أَبَا نَيْزَرَ وَ رَبَاحاً وَ جُبَيْراً عَتَقُوا عَلَى أَنْ يَعْمَلُوا فِي الْمَالِ خَمْسَ سِنِينَ}}.</ref>. در واقع وقتی آزاد میشوند که نخلستانهای [[ینبع]] نیاز به [[مراقبت]] نداشته باشد. | |||
# [[معصومان]] با [[رفتار]] خود تلاش میکردند [[بردگان]] را با [[اسلام]] آشنا کنند و تحت [[تربیت]] خود قرار دهند و [[راه و رسم زندگی]] درست و [[اسلامی]] را به آنان بیاموزند. چنانچه آنان در برابر [[رفتار مهربانانه]] معصومان بد عمل میکردند. از آنان میگذشتند. [[امام سجاد]]{{ع}} کنیزی را که بر اثر [[بیمبالاتی]] با ابریق، ایشان را زخمی کرد، بخشید و بعد آزاد کرد<ref>ابوعلی فضل بن حسن طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی (یکجلدی)، ص۲۶۲.</ref>. در روایتی میخوانیم [[امام باقر]]{{ع}} شصت [[غلام]] داشت که مشخص است برای حضرت کار میکردند. حضرت در هنگام [[مرگ]] [[وصیت]] کرد یکسوم آنها را آزاد کنند و دستور داد [[آزادشدگان]] از بردههایی باشند که حضرت را [[آزار]] دادهاند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۵۶: {{متن حدیث|أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: أَعْتَقَ أَبُو جَعْفَرٍ{{ع}} مِنْ غِلْمَانِهِ عِنْدَ مَوْتِهِ شِرَارَهُمْ وَ أَمْسَكَ خِيَارَهُمْ}}.</ref>. اگر رفتار [[زیبا]] و [[نیک]] معصومان را با رفتار دیگران با بردههایشان مقایسه کنیم، اهمیت کار [[تربیتی]] معصومان بیشتر روشن میشود. [[امام صادق]]{{ع}} بردهای را با دادن سندی آزاد کرد، به شرط آنکه [[مسلمان]] شود و به [[ضوابط اسلامی]] پایبند باشد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۱۸۱.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۱۴۵.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۹ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۳۴
مصرف خانواده
بدیهی است که بخش اصلی درآمدهای هر فرد باید صرف زندگی شخصی وی و خانوادۀ او شود. معصومان بر این نکته تأکید داشتند که هر شخصی مکلف است برای تأمین زندگی خود و خانوادهاش تلاش کند و کسی نمیتواند از این وظیفه تخطی نماید و حتی به بهانه عبادت و پرستش خدا، کار و تلاش را رها کند؛ چنین عبادتی ارزشی ندارد و بر خلاف نظر قرآن و دستورهای اسلام است؛ زیرا در اسلام رهبانیت و به گوشهای رفتن و به عبادت پرداختن ممنوع است و رسول خدا(ص) برخی از یاران خود را از این کار منع نمود[۱]. کار و تلاش برای مخارج زندگی خانواده در اسلام عبادت است[۲] و نوعی صدقهدادن است؛ یعنی دارای ثواب و اجر است. این نکته را امام سجاد(ع) بیان کرده است که هر کس روزی حلال طلب نماید، این از جانب خدا صدقۀ بر اوست[۳]. کسی که به هر بهانهای کار و تلاش را رها کند تا دیگران مخارج او و عیال و خانوادهاش را بدهند، کَلّ بر جامعه است. چنین فردی بار سنگینی است بر جامعه و مورد لعن و نفرین رسول خدا(ص) قرار گرفته است. رسول خدا(ص) فرمود: هر کس بار هزینۀ خود را بر دوش مردم بیندازد، ملعون است ملعون و هر کسی که نانخوران خود را تضییع کند، او هم ملعون است ملعون؛ یعنی از رحمت خدا بدور است[۴].
بنابراین بیکاری، بیتوجهی به خانواده و به بهانههای واهی دست از کوشش و تلاش برداشتن در قاموس شریعت اسلام ممنوع است و شرع مبین بهشدت با آن مبارزه کرده است. بلیّهای که متأسفانه بخشی از افراد جامعه ما، هرچند اندک، به آن گرفتار شدهاند و همه چیز را از نظام و حکومت میطلبند و همه در مخارج زندگی خود را نیازمند حاکمیت میدانند. این وظیفه مرد است که به زندگی خود و خانوادهاش سامان دهد و از عهده مخارج آنان برآید که اگر چنین نکند، گنهکار و خطا کار است. امام صادق(ع) در سخنی دراینباره فرمود: «كَفَى بِالْمَرْءِ إِثْماً أَنْ يُضَيِّعَ مَنْ يَعُولُهُ»[۵]: «همین گناه مرد کافی است که حق کسانی را که مخارج آنان بر عهده اوست، ضایع کند».
مرد نهتنها در برابر زن و فرزندان خود مسئول است، بلکه در برابر نزدیکان دیگرش نیز تعهد دارد که به یاری آنان بشتابد. رسول خدا(ص) فرمود: «ابْدَأْ بِمَنْ تَعُولُ الْأَدْنَى فَالْأَدْنَى»: «به نانخورانت آغاز نما، نزدیکتر و بعد نزدیکتر»[۶]. در سخنی دیگر حسین بن علی(ع) از پیامبر(ص) شنیده که این نکته را با بیان نمونههای روشن توضیح میدهد و میفرماید: از نانخورانت آغاز کن؛ مادرت، پدرت، خواهرت و برادرت؛ سپس نزدیکتر و نزدیکتر و فرمود: صدقهای نیست درحالیکه خویشاوندان محتاج داری[۷]؛ البته این بدان معنا نیست که دیگران تعهد ندارند؛ بلکه بدین معناست که کسانی که تلاش میکنند، ولی تلاش آنان تکافوی نیازهای زندگانیشان را نمیکند و همچنان به کمک نیاز دارند، باید به آنان یاری رساند.
بخشش و صرف مال در امور خیر یا کمک به دیگران وقتی است که شخص خویشان خود را فراموش نکند و کسی حق ندارد از مخارج زندگی خانواده خود بزند و به دیگران صدقه و انفاق نماید؛ مگر اینکه اعضای خانواده به تحمل سختی راضی باشند. بخشش در صورت داشتن نیاز، ایثار نامیده میشود و نمونه آن ایثار خانواده امام علی و فاطمه(ع) در حال نیاز، به مسکین و یتیم و اسیر است[۸]؛ در غیر این صورت خانواده اولویت دارد و نباید آنان را دچار فقر و نیاز کرد. ضربالمثل فارسی که میگوید «چراغی که به خانه رواست، بر مسجد حرام است» در چنین موقعیتی معنا پیدا میکند و بر اساس چنین باوری رواج یافته است. پیامبر(ص) فرمود: برترین صدقه، صدقهای است که بعد از بینیازی باشد و به نانخورانت آغاز کن و دست بالا بهتر از دست پایین است[۹]. بنابراین هر کس موظف است در مرحله اول به نیازمندیهای خانواده و خویشانِ نزدیک خود پاسخ دهد؛ سپس به فکر کار خیر باشد.
مردی انصاری هنگام مرگش پنج یا شش بندۀ خود را که تنها سرمایۀ وی بود، آزاد کرد. او دارای چند فرزند خردسال بود. رسول خدا(ص) هنگامی که از وضعیت بچهها و کار مرد انصاری بهظاهر خیّر آگاه شد فرمود: «لَوْ أَعْلَمْتُمُونِي أَمْرَهُ مَا تَرَكْتُكُمْ تَدْفِنُوهُ مَعَ الْمُسْلِمِينَ يَتْرُكُ صِبْيَةً صِغَاراً يَتَكَفَّفُونَ النَّاسَ»: «اگر وضعیت او را به من گفته بودید، اجازه نمیدادم او را با مسلمانان دفن کنید. او بچههای خردسالی را به جای گذاشته که مردم متکفل هزینه زندگانی آنان شوند». اکنون باید ببینیم مصرف خانواده چگونه باید باشد. از امام صادق(ع) پرسیده شد: آیا رسول خدا(ص) مصرف خانوادهاش را مانند آنچه معروف و شناختهشده بود برآورد میکرد؟ فرمود: آری، نفس وقتی میزان نیاز خود را بشناسد، به آن قانع میشود و گوشت وی میروید[۱۰]. در این کلام سیره پیامبر(ص) مانند مصرف عموم مردم و معروف دانسته شده و حضرت تأمین مالی را باعث آرامش روحی و قناعت و نتیجه آن را رشد جسمی دانسته است.
این نکته مهمی است که معصومان به آن توجه داشتند و سعی میکردند سطح زندگی خود را مانند عموم مردم قرار دهند؛ به همین جهت امام صادق(ع) پوشش خود را مانند پوشش دیگر مردم قرار داد؛ به گونهای که سفیان ثوری که ادعای زهد داشت، به حضرت اعتراض کرد و مدعی شد بر خلاف سیره علی(ع) عمل میکند. پاسخ حضرت این بود: اگر امروز لباسی مانند لباس حضرت علی(ع) بپوشم، لباس شهرت خواهد بود[۱۱]. امام سجاد(ع) درباره شیوۀ مصرف خانواده اینگونه میفرماید: «مِنْ أَخْلَاقِ الْمُؤْمِنِ الْإِنْفَاقُ عَلَى قَدْرِ الْإِقْتَارِ وَ التَّوَسُّعُ عَلَى قَدْرِ التَّوَسُّعِ»[۱۲]: «از اخلاق مؤمن است کم خرجکردن به هنگام تنگدستی و بیشتر خرجکردن به وقت توانگری است»؛ به تعبیر شارحان حدیث، بر خانواده سخت میگیرد به آن مقدار که خدا بر او سخت گرفته است و بر آنها وسعت میدهد به مقدار آنچه خداوند بر او گشایش داده است[۱۳]. افزون بر تأمین مخارج زندگی معمولی، با اضافی آن میتوان به دیگران کمک کرد.[۱۴].
کمک به دیگران
یکی از مصارف مالی در سیره معصومان کمک به دیگران بوده است. این کمکها ظهور و بروز زیادی داشته و در زمینههای مختلف و نسبت به افراد گوناگون متفاوت بوده است. به نمونههایی اشاره میشود:
کمک به نیازمندان
نیازمندان و فقیران به وفور از انفاقهای معصومان بهرهمند میشدند و در سیره هر یک از معصومان میتوان نمونههایی دراینباره یافت. امام سجاد(ع) در تاریکی شب از منزل خارج میشد و کیسههای مواد غذایی و غیرغذایی را بر پشت خود حمل میکرد و درِ خانههای نیازمندان میرفت و در میزد و به کسی که بیرون میآمد کمک میکرد. آن حضرت صورت خود را میپوشاند تا او را نشناسند. وقتی حضرت درگذشت، آن نیازمندان دیدند حامی گذشته آنان دیگر نمیآید؛ بعد متوجه شدند او علی بن الحسین(ع) بوده است[۱۵]. در نقلی آمده آن حضرت به صد خانواده کمک میکرده است[۱۶]. زهری گزارش جالبی از این کمکها دارد. او میگوید: در یک شب سرد بارانی علی بن الحسین(ع) را دیدم که بر پشت خود آرد و هیزم حمل میکند. به او گفتم: ای فرزند رسول خدا(ص)، این چیست؟ پاسخ داد: من قصد سفر دارم؛ برای آن توشه فراهم و حمل میکنم. حضرت حاضر نشد این وسایل را به غلام زهری یا خود وی بدهد[۱۷]. به نظر میرسد این نیازمندان از فقیران مدینه بودند نه شیعیان؛ به تعبیر دیگر حضرت به نیازمندان شهر کمک میکرد و مقید نبود که دارای عقیده و باور خاصی باشند.[۱۸].
کمک برای تولد فرزند
معصومان توجه خاصی به شیعیان داشتند و در موارد مختلف به ایشان کمک میکردند؛ اما گاهی ممکن بود اشخاص نیاز مالی نداشته باشند؛ در این صورت ایشان به جهاتی دیگر و انجام کار استحبابی به آنان کمک میکردند. این کمک حتی برای تولد فرزندان آنان بوده است. در اینجا نمونهای از کتاب شریف کافی نقل میکنیم که جزئیات جریان بسیار درسآموز است. ابوهارون گوید: من نزد امام صادق(ع) در مدینه مینشستم. چند روزی غایب بودم، سپس نزد حضرت رفتم. به من فرمود: ابوهارون، چند روزی است تو را نمیبینم. گفتم: برای من فرزندی متولد شده بود. فرمود: خداوند مبارکت نماید؛ نام او را چه گذاشتی؟ گفتم: محمد. گوید: حضرت به صورت به سوی زمین روی آورد و میفرمود: محمد، محمد، محمد؛ آنقدر به پایین رفت که نزدیک بود صورتش به زمین برسد؛ سپس فرمود: جانم، فرزندانم، خانوادهام، پدرم و تمام مردم زمین فدای رسول خدا(ص) باد. او را دشنام مده و نزن و به او بدی مکن و بدان که خانهای در زمین نیست که در آن نام محمد باشد، جز اینکه هر روز تقدیس میشود؛ آنگاه فرمود: آیا برای او عقیقه کردهای؟ گوید: من ساکت ماندم؛ وقتی حضرت سکوت مرا دید، تصور کرد که عقیقه نکردهام. فرمود: ای مصادف (نام غلام حضرت)، نزدیک من بیا. به خدا سوگند من متوجه نشدم چه فرمود، جز اینکه تصور کردم به او دستوری داد که انجام دهد. به من فرمود: انجام بده ای ابوهارون و بعد مصادف سه دینار در دست من نهاد و فرمود: ای ابوهارون، دو قوچ چاق بخر و قربانی کن؛ بخور و اطعام بده[۱۹].[۲۰].
اصلاح بین شیعیان
از روایتی که از مفضّل بن عمر نقل شده، استفاده میشود که امام صادق(ع) پولی در اختیار وی قرار داده بود که در هنگام نزاع مالی بین شیعیان، به طرفی که مدعی طلب است کمک کند و نزاع بین آنها را برطرف نماید. این موضوع بسیار مهمی است که حضرت تلاش میکرده از هرگونه نزاع و گسترش کینه بین شیعیان جلوگیری کند و مانع درگیری آنان شود. ابوحنیفه سابقالحاج گوید: بین من و باجناقم درباره میراثی درگیری به وجود آمد. مفضل بن عمر بر ما گذشت و مدتی نزد ما توقف کرد؛ سپس گفت: به منزل من بیایید. ما نزد او رفتیم. او بین ما با چهارصد درهم صلح برقرار کرد و آن را به ما داد، بهگونهای که هر یک از ما به دیگری اطمینان کرد. مفضّل گفت: این پولی که به شما دادم، از مال من نبود. امام صادق(ع) به من دستور داده بود هرگاه دو مرد از یاران ما در چیزی به نزاع برخاستند بین آن دو را اصلاح کنم و از مال حضرت به آنها بدهم؛ پس آنچه به شما دادم، از مال امام صادق(ع) بود[۲۱]. این سیره و روش امام صادق(ع) بسیار مهم و در خور توجه است که از یک طرف شیعیان را از هرگونه اختلاف بر حذر میدارد و از جانب دیگر، در صورت بروز چنین مسئلهای، راه حلی برای آن، در نظر گرفته است.[۲۲].
آزادی بردگان
یکی از راههای مصرف مال در نظر معصومان آزادی بردگان بود. بردگان بهطور معمول کسانی بودند که در جنگها اسیر میشدند و طبق قوانین بینالمللی آن زمان، به بردگی گرفته میشدند و افراد و مالکانشان آنها را خرید و فروش میکردند. یکی از کارهایی که معصومان انجام میدادند، این بود که بردگان را میخریدند و بعد از مدتی که آنها را تحت تربیت خود داشتند، آزاد میکردند. خرید بردگان به جهاتی مورد توجه معصومان بود:
- اسلام بر آزادکردن بردگان تأکید دارد و ارزش زیادی به آزادی آنها داده است؛ مانند آزادی سلمان فارسی که مشروط به کاشت پانصد اصله درخت خرما بود که رسول خدا(ص) و دیگر مسلمانان به وی در کاشت آنها کمک کردند[۲۳]. اسلام در موارد مختلف کفاره گناهان را آزادی برده قرار داده است؛ مثلاً کسی که یک روز روزۀ خود را بیجهت افطار کند و روزه نگیرد، باید یا شصت روز روزه بگیرد یا شصت فقیر را سیر کند یا یک بنده را آزاد نماید[۲۴].
- معصومان بردهها را میخریدند و بعد از مدتی آزاد میکردند. ایشان در واقع بردگان را تحت تربیت خود قرار میدادند و بعد از مدتی آزاد میکردند. در سیرۀ معصومان دیده نشده است که بردهای فروخته باشند؛ بلکه آنچه دیده شده، آزادی بردگان است. امام صادق(ع) دربارۀ سیرۀ امام علی(ع) دراینباره میفرماید: «إنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع) أَعْتَقَ أَلْفَ مَمْلُوكٍ مِنْ كَدِّ يَدِهِ»[۲۵]: «امیرالمؤمنین(ع) از دستمزد کار خود، هزار برده را آزاد کرد». این نکته مهمی است که حضرت کار میکرده و از درآمد آن، هزار نفر را آزاد کرده است. ما در یک بررسی نام بیش از چهل نفر از موالی و آزادشدگان حضرت را استخراج کردهایم. اکثر آنان راوی فضایل و سیرۀ حضرت هستند. نمونه روشن آنها قنبر است که افرادی از نسل وی از شیعیان مخلص، در زمان امام رضا(ع) بودند[۲۶]. یا فرزندان میثم تمار که از متکلمان بنام شیعه بودند[۲۷].
- با توجه به اینکه بردگان از گروههای مختلف مردم بودند که در جنگها اسیر میشدند، دارای حرفهها و تواناییهای مهم و برجستهای بودند و از مهارت آنان برای کار استفاده میشد. برخی از پزشکان از بردگان بودند. در وقفنامه امام علی(ع) ذکر شده، بردگانی که روی زمینهای ینبع کار میکنند، آزاد هستند، مگر چند نفر که بعد از پنج سال آزاد میشوند[۲۸]. در واقع وقتی آزاد میشوند که نخلستانهای ینبع نیاز به مراقبت نداشته باشد.
- معصومان با رفتار خود تلاش میکردند بردگان را با اسلام آشنا کنند و تحت تربیت خود قرار دهند و راه و رسم زندگی درست و اسلامی را به آنان بیاموزند. چنانچه آنان در برابر رفتار مهربانانه معصومان بد عمل میکردند. از آنان میگذشتند. امام سجاد(ع) کنیزی را که بر اثر بیمبالاتی با ابریق، ایشان را زخمی کرد، بخشید و بعد آزاد کرد[۲۹]. در روایتی میخوانیم امام باقر(ع) شصت غلام داشت که مشخص است برای حضرت کار میکردند. حضرت در هنگام مرگ وصیت کرد یکسوم آنها را آزاد کنند و دستور داد آزادشدگان از بردههایی باشند که حضرت را آزار دادهاند[۳۰]. اگر رفتار زیبا و نیک معصومان را با رفتار دیگران با بردههایشان مقایسه کنیم، اهمیت کار تربیتی معصومان بیشتر روشن میشود. امام صادق(ع) بردهای را با دادن سندی آزاد کرد، به شرط آنکه مسلمان شود و به ضوابط اسلامی پایبند باشد[۳۱].[۳۲].
منابع
پانویس
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۴۹۴.
- ↑ ابنشعبه حرانی، تحف العقول، ص۳۷؛ شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۳۶۷: «قَالَ النَّبِيُّ(ص): الْعِبَادَةُ سَبْعَةُ أَجْزَاءٍ أَفْضَلُهَا طَلَبُ الْحَلَالِ».
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۱۲: «مَنْ طَلَبَ الْحَلَالَ فَهُوَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ صَدَقَةٌ عَلَيْهِ».
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۱۲: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَلْقَى كَلَّهُ عَلَى النَّاسِ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ ضَيَّعَ مَنْ يَعُولُ».
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۱۲.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۶۷.
- ↑ شیخ مفید، الإختصاص، ص۲۱۹: «ابْدَأْ بِمَنْ تَعُولُ أُمَّكَ وَ أَبَاكَ وَ أُخْتَكَ وَ أَخَاكَ ثُمَّ أَدْنَاكَ فَأَدْنَاكَ وَ قَالَ لَا صَدَقَةَ وَ ذُو رَحِمٍ مُحْتَاجٌ».
- ↑ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۲، ص۳۹۸، ذیل آیه ﴿وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا﴾ «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند» سوره انسان، آیه ۸.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۲۶: «وَ أَفْضَلُ الصَّدَقَةِ صَدَقَةٌ عَنْ ظَهْرِ غِنًى وَ ابْدَأْ بِمَنْ تَعُولُ وَ الْيَدُ الْعُلْيَا خَيْرٌ مِنَ الْيَدِ السُّفْلَى».
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۱۲.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۶۵.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۴۱.
- ↑ محمدمحسن فیض کاشانی، الوافی، ج۴، ص۱۶۸؛ محمدباقر مجلسی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج۹، ص۲۸۰.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۱۳۷.
- ↑ شیخ صدوق، الخصال، ج۲، ص۵۱۷؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل أبیطالب(ع)، ج۴، ص۱۵۳.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل أبیطالب(ع)، ج۴، ص۱۵۴.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل أبیطالب(ع)، ج۴، ص۱۵۳؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۲۳۱.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۱۴۲.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۳۹.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۱۴۳.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۰۹: «وَ لَكِنْ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) أَمَرَنِي إِذَا تَنَازَعَ رَجُلَانِ مِنْ أَصْحَابِنَا فِي شَيْءٍ أَنْ أُصْلِحَ بَيْنَهُمَا وَ أَفْتَدِيَهَا مِنْ مَالِهِ فَهَذَا مِنْ مَالِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع)».
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۱۴۴.
- ↑ محمد بن یوسف صالحی شامی، سبل الهدی، ج۱، ص۱۰۸؛ شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج۴، ص۲۴۶.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۱۰۲.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۷۴.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱،ص۳۳۱؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۱۷.
- ↑ محمدتقی مجلسی، روضة المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، ج۱۴، ص۱۸۷: علي بن إسماعيل الميثمي بن شعيب بن ميثم بن يحيى التمار أبوالحسن كوفي سكن البصرة و كان من وجوه المتكلمين من أصحابنا.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶،ص۱۷۹: «أَوْصَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) فَقَالَ: إِنَّ أَبَا نَيْزَرَ وَ رَبَاحاً وَ جُبَيْراً عَتَقُوا عَلَى أَنْ يَعْمَلُوا فِي الْمَالِ خَمْسَ سِنِينَ».
- ↑ ابوعلی فضل بن حسن طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی (یکجلدی)، ص۲۶۲.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۵۶: «أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: أَعْتَقَ أَبُو جَعْفَرٍ(ع) مِنْ غِلْمَانِهِ عِنْدَ مَوْتِهِ شِرَارَهُمْ وَ أَمْسَكَ خِيَارَهُمْ».
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۱۸۱.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۱۴۵.