شخصیت پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
خط ۷: خط ۷:
{{اصلی|سیره پیامبر خاتم}}
{{اصلی|سیره پیامبر خاتم}}


=== [[سبک زندگی امام حسن مجتبی]] ===
=== سبک زندگی پیامبر خاتم ===
=== سیره اخلاقی امام حسن مجتبی ===
{{اصلی|سبک زندگی پیامبر خاتم}}
{{اصلی|سیره اخلاقی امام حسن مجتبی}}
برخی از سبک‌های [[پیامبر خاتم]]{{صل}} عبارت است از:
برخی از خصوصیات اخلاقی [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} عبارت است از:
# '''بهداشت فردی:''' یکی از ویژگی‌های ممتاز [[رفتاری]] آن حضرت، رعایت بهداشت فردی و [[پاکیزگی]] بود. [[رسول خدا]]{{صل}} از نظر [[لباس]]، موی سر و چهره، بسیار آراسته بود. [[پیامبر]] به مسواک اهمیت ویژه می‌داد. پیوسته دندان‌های مبارکش [[پاک]] و سفید بود.
# '''[[بردباری]] و گذشت‌:''' [[امام حسن مجتبی]]{{ع}}، به بردباری فوق العاده‌ای معروف بود و بزرگترین دلیل بر آن، [[صبر]] و [[شکیبایی]] آن بزرگوار بر پی‌آمدهای صلحش با معاویه بود که همواره با پدر ارجمندش [[امیر مؤمنان]]{{ع}} در [[کشمکش]] و طی آن به ناحق بر مسند حکومت تکیه زده بود. [[امام حسن]]{{ع}} پس از ماجرای [[صلح]]، از ناحیه بهترین یاورانش آماج انواع سرزنش‌ها قرار گرفت و با گذشت و بردباری با آنان روبرو گردید و در [[راه خدا]] انواع [[جور]] و جفا از آنان دید ولی برای [[رضای خدا]] آنها را تحمل نمود.
# '''برخورد و [[معاشرت]]:''' در معاشرت با مردم، [[مهربان]] و گشاده‌رو بود. در [[سلام]] به همه حتی کودکان و [[بردگان]] پیشی می‌گرفت<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[وحی و نبوت - مطهری(کتاب)|وحی و نبوت]]، مجموعه آثار، ج ۲، ص۲۵۵.</ref>.
# '''[[جود]] و بخشش‌:''' [[سخاوت]] واقعی این است که [[انسان]] [[بذل و بخشش]] را به انگیزه خیر و [[احسان]] را به انگیزه احسان انجام دهد و این صفت در [[برترین]] شکل و برجسته‌ترین مفاهیم آن در وجود [[مبارک]] [[ابو محمد]] [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} تبلور داشت به همین دلیل به کریم [[اهل بیت]] [[لقب]] گرفت. [[امام مجتبی]]{{ع}} تا آنجا برای مال و [[دارایی]] ارزشی قائل بود که گرسنه‌ای را [[سیر]] کند یا عریانی را بپوشاند یا به فریاد محرومی برسد و یا با آن، بدهی فرد بدهکاری را بپردازد.
# '''[[زهد]] و [[ساده‌زیستی]]:'''ساده غذا می‌خورد، ساده لباس می‌پوشید و ساده حرکت می‌کرد. در عین سادگی، طرفدار [[فلسفه]] [[فقر]] نبود.
# '''[[فروتنی]] و پارسایی‌:''' [[تواضع]] و فروتنی، دلیل کمال و ارج و عظمت [[نفس آدمی]] تلقی شده و بر بزرگی و عظمت [[انسان]] می‌افزاید، [[امام حسن]]{{ع}} در [[اخلاق]] نکو و پسندیده‌اش، از پدر و جدّ بزرگوارش [[پیروی]] می‌کرد و در این راستا [[تاریخ]]، موارد زیادی را ثبت نموده که به [[فضائل]] بلند [[اخلاقی]] آن حضرت اشاره دارد، از جمله: روزی [[امام مجتبی]]{{ع}} سوار بر مرکب بر جمعی [[تهیدست]] گزارش افتاد که روی [[زمین]] نشسته و پاره‌های نانی پیش روی خود نهاده و می‌خوردند. وقتی چشمشان به امام مجتبی افتاد عرضه داشتند: فرزند [[رسول خدا]]! بفرمایید از غذای ما تناول کنید، حضرت از مرکب فرود آمد و فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ}}؛ [[خداوند]] [[متکبران]] را [[دوست]] ندارد و با آنان شروع به خوردن کرد تا همگی [[سیر]] شدند و به [[برکت]] [[وجود امام]]{{ع}} غذا هم‌چنان باقی بود، سپس امام‌ حسن{{ع}} آنان را به میهمانی خود فراخواند و از آنها [[پذیرایی]] نمود و [[لباس]] نو بر اندامشان پوشاند<ref>عوالم العلوم، ص۱۲۳ به نقل از مناقب، ج۳، ص۱۸۷.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۴ (کتاب)| پیشوایان هدایت ج۴]]، ص۴۵ ـ ۵۰.</ref>
# '''[[اراده]] و [[استقامت]]:''' اراده و استقامتش بی‌نظیر بود. این ویژگی از او به یارانش سرایت کرده بود. [[ایمان]] نیرومندش به [[موفقیت]] یک لحظه متزلزل نشد<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]]، ج۱، ص۷۵؛ [[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، ص۴۵ ـ ۷۳.</ref>.


=== سیره عبادی امام حسن مجتبی ===
=== سیره اخلاقی پیامبر خاتم ===
{{اصلی|سیره عبادی امام حسن مجتبی}}
{{اصلی|سیره اخلاقی پیامبر خاتم}}
درباره سیره عبادی امام حسن مجتبی{{ع}} مواردی ذکر شده است که برخی از آنها عبارت است از:
در میان ویژگی‌های [[رسول خدا]]{{صل}}، [[رفتار]] [[اخلاقی]] آن حضرت مهمترین ویژگی آن بزرگوار محسوب می‌شد. این ویژگی را [[خداوند]] در [[قرآن]] ستوده و فرموده است: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.</ref>. [[پیامبر]] نیز خود فرمود برای احیای [[مکارم اخلاقی]] [[مبعوث]] گشته است<ref>{{متن حدیث| إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ اَلْأَخْلاَقِ}}؛ طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۸.</ref>.
# مفضّل از [[امام صادق]]{{ع}} از پدرش از جد بزرگوارش [[روایت]] کرده که فرمود: حسن بن علی بن ابی طالب پرستش‌گرترین، زاهدترین و [[برترین]] فرد دوران خویش به‌شمار می‌آمد، پیاده و گاهی پای برهنه به [[حج]] می‌رفت، هرگاه از مردن و [[قبر]] و [[قیامت]] و [[رستخیز]] و عبور از [[پل صراط]] یاد می‌کرد، می‌گریست و زمانی که حضور در پیشگاه [[خدای متعال]] را متذکر می‌شد فریادی برمی‌آورد و از [[بیم]] آن عرصه از هوش می‌رفت و هرگاه در پیشگاه خدای عز و جل به [[نماز]] می‌ایستاد بندبند اعضایش می‌لرزید و هر [[زمان]] از [[بهشت و دوزخ]] یاد می‌کرد از بیم، چون مارگزیده به خود می‌پیچید، از [[خداوند]] درخواست [[بهشت]] می‌کرد و از [[آتش دوزخ]] به او پناه می‌جست و هرگاه [[قرآن]] [[تلاوت]] می‌کرد و به جمله {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا}} می‌رسید عرضه می‌داشت: {{متن حدیث|لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ}}. همواره در یاد و [[ذکر خدا]] دیده می‌شد. از همه راستگوتر و خوش‌بیان‌تر بود... .
# هروقت آن بزرگوار [[وضو]] می‌گرفت اعضای بدنش می‌لرزید و رخسارش به زردی می‌گرایید. چگونگی عارض شدن چنین حالتی بر او را از آن حضرت جویا شدند در پاسخ فرمود: بر آن‌کس در پیشگاه [[پروردگار]] [[عرش]] به‌ایستد رواست که رنگ چهره‌اش زرد و بندبند اعضایش به لرزه درآید<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۴ (کتاب)| پیشوایان هدایت ج۴]]، ص ۳۸.</ref>.


=== [[سیره خانوادگی امام حسن مجتبی]] ===
در برخی از [[روایات]] ویژگی‌های اخلاقی آن حضرت بیان شده است: "هر کس را که می‌دید به سلام دادن پیشی می‌گرفت. جز در مورد [[لزوم]] صحبت نمی‌فرمود. [[سکوت]] او ممتد بود و هنگام گفتار، تمام دهان را نمی‌گشود. نرم گفتار بود و پرگوی نبود. در گفتار خود به هیچ کس [[ستم]] روانمی‌داشت. بیشتر خنده‌اش به صورت [[تبسم]] بود". [[سیره رسول خدا]]{{صل}} برگرفته از قرآن بود<ref>کان خلقه القرآن: بخاری، ادب مفرد. ص۷۴.</ref> و...<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]]، ج۱، ص۷۲-۷۵.</ref>.
=== [[سیره تربیتی امام حسن مجتبی]] ===
=== سیره اجتماعی امام حسن مجتبی ===
{{اصلی|سیره اجتماعی امام حسن مجتبی}}
سیره [[اجتماعی]] امام مجتبی{{ع}} در [[مهربانی]] و احسان و نیکی به [[مستمندان]] و پناه دادن به پناه‌جویان، برای [[رهایی]] از چنگال [[ظلم و ستم]] و [[آزار]] و [[اذیت]] [[امویان]]، تجلّی یافت.
# '''مهربانی با مستمندان‌:''' [[امام حسن]]{{ع}} نسبت به [[فقرا]] و تهیدستان فوق العاده نیکی و احسان می‌نمود آن‌چه را داشت به آنان می‌بخشید و با نیکی و احسان خویش دلشان را سرشار از [[سرور]] و [[شادی]] می‌کرد، در مورد [[کرم]] و بخشش امام حسن{{ع}} آمده است که: [[نیازمندی]] بدو مراجعه کرد حضرت به او فرمود: نیاز خود را در نامه‌ای بنویس و به ما بده. آن شخص چنین کرد و حضرت دستور داد دو برابر آن‌چه را خواسته بود به او بدهند، یکی از حاضران عرضه داشت: ای پسر [[پیامبر]]! این نامه برای این فرد چه برکاتی به دنبال داشت؟ حضرت‌ به او پاسخ داد: [[برکت]] این نامه برای ما بیشتر است؛ چراکه او ما را شایسته انجام [[کار نیک]] دانست.
# '''پناهجویی به امام‌:''' [[امام حسن]]{{ع}} در [[مدینه]] مرکز [[رسالت]] جدش [[رسول خدا]]{{صل}}، برای پناه جویان به آن حضرت، دژی [[استوار]] و پناهگاهی شکست‌ناپذیر تلقی می‌شد. اوقات [[شریف]] خود را به برآوردن نیاز [[مردم]] و برداشتن [[ستم]] و [[ظلم]] و [[بیداد]] از آنان مصروف می‌داشت<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۴]]، ص ۲۲۶ ـ ۲۲۷.</ref>.


=== سیره علمی امام حسن مجتبی ===
=== سیره عبادی پیامبر خاتم (سیره معنوی پیامبر خاتم) ===
{{اصلی|سیره علمی امام حسن مجتبی}}
{{اصلی|سیره عبادی پیامبر خاتم}}
مرجعیت علمی و دینی [[امام مجتبی]]{{ع}} در [[تربیت]] جمع زیادی از دانشوران تجسّم یافت و با انحرافات دینی که [[دین]] و [[آیین الهی]] را دستخوش [[تغییر]] و [[دگرگونی]] ساخته بود، به [[مخالفت]] برخاست و از [[توطئه]] دگرگون ساختن [[سنت]] [[شریف]] [[نبی اکرم]]{{صل}} که معاویه از طریق فعال نمودن گردونه جعل [[روایات]] و جلوگیری از تدوین [[احادیث]] [[رسول خدا]]{{صل}} برای آن طرح و برنامه ریخته بود، جلوگیری به عمل آورد.
پاره‌ای از شب، گاهی نصف، گاهی ثلث و گاهی دو ثلث شب را به [[عبادت]] می‌پرداخت. گاهی آن‌قدر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} روی پای مبارکشان به عبادت ایستاده بودند که پاهایشان ورم کرده بود. با اینکه تمام عمر مبارکش به خصوص در اوقات توقف در [[مدینه]]، در تلاش بود، از وقت عبادتش نمی‌کاست. با [[رهبانیت]] و [[گوشه‌گیری]] مخالف بود<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[وحی و نبوت - مطهری(کتاب)|وحی و نبوت]]، مجموعه آثار، ج ۲، ص۲۵۷.</ref>.<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، ص ۴۵ ـ ۷۳.</ref>


[[امام حسن]]{{ع}} در [[مدینه]] دست به ایجاد مکتب بزرگ خویش زد و در نشر [[فرهنگ]] معارف اسلام در [[جامعه اسلامی]]، فوق العاده به تلاش پرداخت. بسیاری از دانشمندان بزرگ و محدثان و راویان برجسته، به این مکتب گرایش‌ یافتند و امام{{ع}} آنان را برای انجام [[رسالت]] [[اصلاح‌گرانه]] جاوید خود که [[عقل]] و [[خرد]] [[جامعه]] را تبلور می‌بخشید و از [[غفلت]] و بی‌روحی بیدار می‌ساخت، بهترین یار و یاور به شمار آورد<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۴]]، ص ۲۲۴ و ص ۲۶۷ ـ ۲۸۶.</ref>.
=== سیره خانوادگی پیامبر خاتم ===
{{اصلی|سیره خانوادگی پیامبر خاتم}}
از جمله سیره‌های [[خانوادگی]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} چگونگی رفتار ایشان با [[همسران]] و [[فرزندان]] بیان شده است. رسول خدا{{صل}} بخشی از وقت خویش را به همسرانش اختصاص می‌داد. چون به [[خانه]] می‌رفت، با آنان گفتگو می‌کرد و اُنس می‌گرفت و نیازهای روحی و [[عاطفی]] ایشان را برآورده می‌ساخت<ref>ابن سیدالناس، ج۲، ص۴۰۲.</ref>. همچنین با [[فرزندان]] و با فرزندزادگان خود فوق‌العاده [[مهربان]] بود و به آنها [[محبت]] می‌کرد؛ آنها را روی دامن خویش می‌نشاند، بر دوش خویش سوار می‌کرد<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، ص ۴۵ ـ ۷۳.</ref>.


=== [[سیره تبلیغی امام حسن مجتبی]] ===
=== [[سیره تربیتی پیامبر خاتم]] ===
=== سیره سیاسی امام حسن مجتبی ===
{{اصلی|سیره سیاسی امام حسن مجتبی}}
سیره سیاسی امام حسن مجتبی{{ع}} به دو بخش تقسیم می‌شود: قبل از امامت و بعد از امامت. مهم‌ترین حوادث [[سیاسی]] آن حضرت در دوران رسول خدا{{صل}}، [[خلفای سه‌گانه]] و همچنین در دوران [[خلافت امیرالمؤمنین]]{{ع}} اصلی‌ترین مباحث در قسمت نخست خواهد بود. جایگاه ویژه آن حضرت در این سه دوره مهم و همچنین مطابقت و [[همراهی]] و همنوایی [[سیره]] امام مجتبی{{ع}} با [[سیره امام علی]]{{ع}} از مهم‌ترین نکات این بخش خواهد بود.
# '''سیره سیاسی امام حسن مجتبی(ع) قبل از [[امامت]]:''' [[امام حسن]]{{ع}} کمتر از هشت سال با [[رسول خدا]] بود، ولی در رویدادهای مهم آن عصر حضور داشت. [[رویداد مباهله]] که در [[سال ششم هجرت]] روی داد، یکی از حوادث مشهور عصر رسالت است.  از حوادث مهم دیگری که در دوران رسول خدا{{صل}} اتفاق افتاد، «[[بیعت رضوان]]» بود. حسنین{{عم}} تنها خردسالانی بودند که در آن حادثه با رسول خدا{{صل}} [[بیعت]] کردند<ref>{{متن حدیث|لَمْ يُبَايِعْ صَبِيّاً غَيْرَهُمَا}}؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۸۷؛ و ر.ک: قاضی نعمان، المناقب و المثالب، ص۲۸۳-۲۸۴.</ref>. حوادث مربوط به مشاجرات [[حضرت فاطمه]]{{س}} و دو [[خلیفه نخست]] و قرار گرفتن [[امام مجتبی]]{{ع}} در میان [[شهود]] مادرش برای [[اثبات]] [[فدک]]<ref>هدایت‌پناه، حضرت فاطمه{{س}} از منظر منابع اهل سنت، دانشنامه فاطمی، زیر نظر علی اکبر رشاد، ج۲، ص۴۵۲-۴۸۲.</ref> و بالأخره [[شهادت]] مادر، از حوادث مهمی است که امام حسن{{ع}} [[شاهد]] آن بود. در دوران امیرالمؤمنین علی{{ع}}، [[شاهد]] حضور پررنگ و تأثیرگذار [[امام حسن]]{{ع}} هستیم. حضور فعال در [[جنگ جمل]] و [[جنگ صفین]] و همچنین [[نبرد نهروان]] از این موارد است.
# '''سیره سیاسی امام حسن مجتبی{{ع}} در دوران [[خلافت]]:''' [[بیعت با امام حسن]]{{ع}}، اقدامات صورت گرفته پس از [[بیعت]] عمومی، خودداری معاویه از [[بیعت با امام]]{{ع}}، ناچار شدن [[امام]] به [[جنگ]] با معاویه، [[صلح]] امام و عوامل پذیرش صلح در این درس تبیین خواهد شد<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]]، ص ۸۹ ـ ۱۱۲.</ref>.


=== [[سیره اقتصادی امام حسن مجتبی]] ===
=== سیره اجتماعی پیامبر خاتم ===
=== سیره فرهنگی امام حسن مجتبی ===
{{اصلی|سیره اجتماعی پیامبر خاتم}}
{{اصلی|سیره فرهنگی امام حسن مجتبی}}
از جمله سیره‌های [[اجتماعی]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌توان به دو مورد زیر اشاره کرد:
دوران [[امام مجتبی]]{{ع}} به خصوص بعد از [[صلح]] تحمیلی و واگذاری [[خلافت]] به معاویه، علاوه بر آغاز دوران سخت [[سیاسی]] برای [[شیعه]]، از سخت‌ترین دوران فرهنگی شمار می‌رود. معاویه و [[حکومت امویان]] که خود را در عرصه سیاسی بی‌رقیب دیدند، در عرصه فرهنگی تلاش چند جانبه‌ای را طی صدور بخشنامه‌هایی برای از بین بردن و کم‌رنگ نمودن فرهنگ اسلامی و [[تشیع]] انجام دادند. نتیجه آن تلاش، گسترش [[فرهنگ]] [[اموی]]، [[مخالفت]] با [[سنت نبوی]] و [[علوی]]، بازگرداندان [[سنت‌ها]] و آداب و رسوم [[جاهلی]] از جمله [[نژادپرستی]] عربی و منع گسترش شفاهی و مکتوب حدیث نبوی بود. امام{{ع}} با [[تدریس]] و [[تفسیر]] و تربیت شاگردان با تأکید بر [[قرآن]] و [[سنت]]، سعی نمود تا در عرصه فرهنگ پایه‌گذار مکتبی باشد که به [[همت]] [[امام سجاد]]{{ع}} پی گرفته شد<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]]، ص ۱۱۵.</ref>.
# '''[[مبارزه]] با نقاط [[ضعف]]:''' او از نقاط ضعف [[مردم]] و جهالت‌های آنان استفاده نمی‌کرد؛ برعکس، با آن نقاط ضعف مبارزه می‌کرد و مردم را به جهالتشان واقف می‌ساخت.
# '''با [[بردگان]]:''' نسبت به بردگان فوق‌العاده مهربان بود. به مردم می‌گفت: اینها [[برادران]] شمایند. از هر غذا که می‌خورید به آنها بخورانید و از هر نوع [[جامه]] که می‌پوشید آنها را بپوشانید<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[وحی و نبوت - مطهری(کتاب)|وحی و نبوت]]، مجموعه آثار، ج ۲، صص ۲۵۴، ۲۵۵ و ۲۶۰</ref>.<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، ص۴۵ ـ ۷۳.</ref>


=== [[سیره مدیریتی امام حسن مجتبی]] ===
=== سیره علمی پیامبر خاتم ===
=== [[سیره نظامی امام حسن مجتبی]] ===
{{اصلی|سیره علمی پیامبر خاتم}}
=== [[سیره قضایی امام حسن مجتبی]] ===
پیامبر اکرم{{صل}} به [[علم]] و سواد [[تشویق]] می‌کرد. کودکان اصحابش را وادار کرد که سواد بیاموزند. می‌گفت: دانش‌جویی بر هر [[مسلمان]] فرض و [[واجب]] است<ref>[[محمد باقر مجلسی]]، بحارالانوار، ج ۱، ص۱۷۷.</ref>. این تأکید و تشویق‌ها درباره علم سبب شد که [[مسلمانان]] با [[همت]] و سرعت بی‌نظیری به جست‌وجوی علم در همه [[جهان]] پرداختند و از این راه یکی از شکوهمندترین [[تمدن‌ها]] و فرهنگ‌های [[تاریخ]] [[بشریت]] را آفریدند که به نام [[تمدن]] و فرهنگ اسلامی شناخته شده و می‌شود<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[وحی و نبوت - مطهری(کتاب)|وحی و نبوت]]، مجموعه آثار، ج ۲، ص۲۶۳.</ref>.<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، ص۴۵ ـ ۷۳.</ref>


== [[فصاحت و بلاغت امام حسن]] ==
=== سیره تبلیغی پیامبر خاتم ===
{{اصلی|سیره تبلیغی پیامبر خاتم}}
در [[تبلیغ اسلام]] سهل‌گیر بود نه سخت‌گیر. بیشتر بر [[بشارت]] و [[امید]] تکیه می‌کرد تا بر [[ترس]] و [[تهدید]]. به یکی از اصحابش که برای تبلیغ اسلام به [[یمن]] فرستاد دستور داد: آسان بگیر و سخت نگیر، نوید بده (میل‌ها را تحریک کن) و [[مردم]] را متنفر نساز<ref>صحیح بخاری، ج ۵، ص۲۶۴.</ref>. گروه فراوانی از یارانش را به [[حبشه]] فرستاد، آنها ضمن [[نجات]] از [[آزار]] مکیان، [[اسلام]] را [[تبلیغ]] کردند و زمینه اسلام [[نجاشی]]، [[پادشاه]] حبشه و نیمی از مردم حبشه را فراهم کردند<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[وحی و نبوت - مطهری(کتاب)|وحی و نبوت]]، مجموعه آثار، ج۲، ص۲۶۳.</ref>.<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، ص ۴۵ ـ ۷۳.</ref>
 
=== سیره سیاسی پیامبر خاتم ===
{{اصلی|سیره سیاسی پیامبر خاتم}}
از مواردی که می‌توان به عنوان نمونه از سیره‌های سیاسی پیامبر خاتم{{صل}} نام برد موارد زیر است:
# '''واجد بودن شرایط رهبری:''' [[پیامبر]]{{صل}} تمام شرایط رهبری را در حد کمال داشت: [[حس]] تشخیص، [[قاطعیت]]، [[شهامت]]، اقدام و [[بیم]] نداشتن از عواقب احتمالی، علاقه شدید به [[سازمان]] و [[تشکیلات]] برای شکل دادن و [[انتظام]] دادن به نیروهای انسانی.
# '''[[رهبری]] و [[مدیریت]] و [[مشورت]]:''' در کارهایی که از طرف [[خدا]] دستور نرسیده بود، با [[اصحاب]] مشورت می‌کرد و نظر آنها را [[محترم]] می‌شمرد و از این راه به آنها [[شخصیت]] می‌داد.
# '''[[نظم و انضباط]]:''' نظم و انضباط بر کارهایش حکم‌فرما بود. اوقات خویش را تقسیم می‌کرد و به این عمل توصیه می‌کرد. اصحابش تحت تأثیر نفوذ او دقیقاً [[انضباط]] را رعایت می‌کردند<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، ص ۴۵ ـ ۷۳.</ref>.
 
=== [[سیره اقتصادی پیامبر خاتم]] ===
 
=== [[سیره فرهنگی پیامبر خاتم]] ===
 
=== سیره مدیریتی پیامبر خاتم ===
{{اصلی|سیره مدیریتی پیامبر خاتم}}
هنگامی که پیامبر به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد، با اقداماتی که انجام داد، [[نظم اجتماعی]] و [[اداری]] جدیدی را پدید آورد که بر اساس [[اصول اسلام]] پایه‌ریزی شده بود. آن حضرت کارها را به حسب نیاز به افرادی می‌داد و پس از انجام آن، آنان را از [[مسئولیت]] معاف می‌داشت. برخی از مناصب دولت رسول خدا{{صل}} به شرح زیر است:
# [[کارگزاران]]: [[رسول خدا]]{{صل}}، والیان و امیرانی را برای شهرهایی تعیین کرد، چنان که رؤسای قبایلی که [[اسلام]] می‌آوردند به عنوان [[رئیس]] [[منصوب]] از سوی [[رسول خدا]]{{صل}} در آن [[قبیله]] محسوب می‌شدند.
# قاضیان: در مورد [[قضاوت]] نیز رسول خدا{{صل}} خود این سمت را در [[مدینه]] عهده‌دار بود.
# عاملان صدقات: رسول خدا{{صل}} کسانی را به عنوان [[مأمور]] جمع‌آوری صدقات و [[زکات]]‌ها معین کرد.
# کُتّاب: آن حضرت نویسندگانی داشت که کارهای دبیری و دفتری به عهده آنان بود.
# [[مبلغان]]: [[دعوت]] و [[تبلیغات]] در [[سیره نبوی]] بسیار مهم بود و افرادی در این زمینه از سوی رسول خدا{{صل}} مشغول به فعالیت بودند<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]]، ج۱، ص۷۰.</ref>.
 
=== سیره نظامی پیامبر خاتم ===
{{اصلی|سیره نظامی پیامبر خاتم}}
در اسلام، [[صلح]] به عنوان یک قاعده ثابت محسوب می‌شود و [[جنگ]] استثناست<ref>طباطبایی، ج۴، ص۱۶۴؛ برزنونی، ص۱۱۸.</ref>. رسول خدا{{صل}} [[جنگ]] را جز هنگامی که [[قساوت]] [[دشمن]] و سخت‌گیری آنان بر [[مسلمانان]] زیاد شد، مورد توجه قرار نداد. [[هدف]] رسول خدا{{صل}} از [[جنگ‌ها]] بر اساس آیاتی چون: {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا}}<ref>«و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.</ref>، [[دفاع]] از خویشتن و تأمین دعوت اسلام و [[دفاع]] از آن در مقابل کسانی بود که [[سد]] راه آن می‌شدند. بنابراین، این [[نبردها]] جنبه کشورگشایی و [[تسلط]] بر منابع [[ثروت]] دیگران نداشت.
 
در سیره نظامی پیامبر اکرم{{صل}} در مقابله با دشمنان اسلام به مؤلفه‌های بسیاری توجه شده است که از آن جمله می‌توان به مواردی اشاره کرد مانند: [[فرماندهی]]؛ استفاده از نیروی کار آزموده و ماهر؛ گردآوری اطلاعات؛ تشکیل شورای نظامی‌؛ [[انتخاب]] بهترین نقطه برای استقرار نیروها؛ استفاده از جنگ روانی؛ روحیه دادن در مواقع [[بحرانی]]؛ جوانمردانه [[جنگیدن]] و...<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱]]، ص۷۰-۷۲؛ [[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۴۳۰.</ref>.
 
=== [[سیره قضایی پیامبر خاتم]] ===
 
== [[فصاحت و بلاغت پیامبر خاتم]] ==


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۴

مناقب و فضائل پیامبر

جنبه‌ها و ابعاد سیره پیامبر

سبک زندگی پیامبر خاتم

برخی از سبک‌های پیامبر خاتم(ص) عبارت است از:

  1. بهداشت فردی: یکی از ویژگی‌های ممتاز رفتاری آن حضرت، رعایت بهداشت فردی و پاکیزگی بود. رسول خدا(ص) از نظر لباس، موی سر و چهره، بسیار آراسته بود. پیامبر به مسواک اهمیت ویژه می‌داد. پیوسته دندان‌های مبارکش پاک و سفید بود.
  2. برخورد و معاشرت: در معاشرت با مردم، مهربان و گشاده‌رو بود. در سلام به همه حتی کودکان و بردگان پیشی می‌گرفت[۱].
  3. زهد و ساده‌زیستی:ساده غذا می‌خورد، ساده لباس می‌پوشید و ساده حرکت می‌کرد. در عین سادگی، طرفدار فلسفه فقر نبود.
  4. اراده و استقامت: اراده و استقامتش بی‌نظیر بود. این ویژگی از او به یارانش سرایت کرده بود. ایمان نیرومندش به موفقیت یک لحظه متزلزل نشد[۲].

سیره اخلاقی پیامبر خاتم

در میان ویژگی‌های رسول خدا(ص)، رفتار اخلاقی آن حضرت مهمترین ویژگی آن بزرگوار محسوب می‌شد. این ویژگی را خداوند در قرآن ستوده و فرموده است: ﴿وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ[۳]. پیامبر نیز خود فرمود برای احیای مکارم اخلاقی مبعوث گشته است[۴].

در برخی از روایات ویژگی‌های اخلاقی آن حضرت بیان شده است: "هر کس را که می‌دید به سلام دادن پیشی می‌گرفت. جز در مورد لزوم صحبت نمی‌فرمود. سکوت او ممتد بود و هنگام گفتار، تمام دهان را نمی‌گشود. نرم گفتار بود و پرگوی نبود. در گفتار خود به هیچ کس ستم روانمی‌داشت. بیشتر خنده‌اش به صورت تبسم بود". سیره رسول خدا(ص) برگرفته از قرآن بود[۵] و...[۶].

سیره عبادی پیامبر خاتم (سیره معنوی پیامبر خاتم)

پاره‌ای از شب، گاهی نصف، گاهی ثلث و گاهی دو ثلث شب را به عبادت می‌پرداخت. گاهی آن‌قدر پیامبر اکرم(ص) روی پای مبارکشان به عبادت ایستاده بودند که پاهایشان ورم کرده بود. با اینکه تمام عمر مبارکش به خصوص در اوقات توقف در مدینه، در تلاش بود، از وقت عبادتش نمی‌کاست. با رهبانیت و گوشه‌گیری مخالف بود[۷].[۸]

سیره خانوادگی پیامبر خاتم

از جمله سیره‌های خانوادگی پیامبر اسلام(ص) چگونگی رفتار ایشان با همسران و فرزندان بیان شده است. رسول خدا(ص) بخشی از وقت خویش را به همسرانش اختصاص می‌داد. چون به خانه می‌رفت، با آنان گفتگو می‌کرد و اُنس می‌گرفت و نیازهای روحی و عاطفی ایشان را برآورده می‌ساخت[۹]. همچنین با فرزندان و با فرزندزادگان خود فوق‌العاده مهربان بود و به آنها محبت می‌کرد؛ آنها را روی دامن خویش می‌نشاند، بر دوش خویش سوار می‌کرد[۱۰].

سیره تربیتی پیامبر خاتم

سیره اجتماعی پیامبر خاتم

از جمله سیره‌های اجتماعی پیامبر اکرم(ص) می‌توان به دو مورد زیر اشاره کرد:

  1. مبارزه با نقاط ضعف: او از نقاط ضعف مردم و جهالت‌های آنان استفاده نمی‌کرد؛ برعکس، با آن نقاط ضعف مبارزه می‌کرد و مردم را به جهالتشان واقف می‌ساخت.
  2. با بردگان: نسبت به بردگان فوق‌العاده مهربان بود. به مردم می‌گفت: اینها برادران شمایند. از هر غذا که می‌خورید به آنها بخورانید و از هر نوع جامه که می‌پوشید آنها را بپوشانید[۱۱].[۱۲]

سیره علمی پیامبر خاتم

پیامبر اکرم(ص) به علم و سواد تشویق می‌کرد. کودکان اصحابش را وادار کرد که سواد بیاموزند. می‌گفت: دانش‌جویی بر هر مسلمان فرض و واجب است[۱۳]. این تأکید و تشویق‌ها درباره علم سبب شد که مسلمانان با همت و سرعت بی‌نظیری به جست‌وجوی علم در همه جهان پرداختند و از این راه یکی از شکوهمندترین تمدن‌ها و فرهنگ‌های تاریخ بشریت را آفریدند که به نام تمدن و فرهنگ اسلامی شناخته شده و می‌شود[۱۴].[۱۵]

سیره تبلیغی پیامبر خاتم

در تبلیغ اسلام سهل‌گیر بود نه سخت‌گیر. بیشتر بر بشارت و امید تکیه می‌کرد تا بر ترس و تهدید. به یکی از اصحابش که برای تبلیغ اسلام به یمن فرستاد دستور داد: آسان بگیر و سخت نگیر، نوید بده (میل‌ها را تحریک کن) و مردم را متنفر نساز[۱۶]. گروه فراوانی از یارانش را به حبشه فرستاد، آنها ضمن نجات از آزار مکیان، اسلام را تبلیغ کردند و زمینه اسلام نجاشی، پادشاه حبشه و نیمی از مردم حبشه را فراهم کردند[۱۷].[۱۸]

سیره سیاسی پیامبر خاتم

از مواردی که می‌توان به عنوان نمونه از سیره‌های سیاسی پیامبر خاتم(ص) نام برد موارد زیر است:

  1. واجد بودن شرایط رهبری: پیامبر(ص) تمام شرایط رهبری را در حد کمال داشت: حس تشخیص، قاطعیت، شهامت، اقدام و بیم نداشتن از عواقب احتمالی، علاقه شدید به سازمان و تشکیلات برای شکل دادن و انتظام دادن به نیروهای انسانی.
  2. رهبری و مدیریت و مشورت: در کارهایی که از طرف خدا دستور نرسیده بود، با اصحاب مشورت می‌کرد و نظر آنها را محترم می‌شمرد و از این راه به آنها شخصیت می‌داد.
  3. نظم و انضباط: نظم و انضباط بر کارهایش حکم‌فرما بود. اوقات خویش را تقسیم می‌کرد و به این عمل توصیه می‌کرد. اصحابش تحت تأثیر نفوذ او دقیقاً انضباط را رعایت می‌کردند[۱۹].

سیره اقتصادی پیامبر خاتم

سیره فرهنگی پیامبر خاتم

سیره مدیریتی پیامبر خاتم

هنگامی که پیامبر به مدینه هجرت کرد، با اقداماتی که انجام داد، نظم اجتماعی و اداری جدیدی را پدید آورد که بر اساس اصول اسلام پایه‌ریزی شده بود. آن حضرت کارها را به حسب نیاز به افرادی می‌داد و پس از انجام آن، آنان را از مسئولیت معاف می‌داشت. برخی از مناصب دولت رسول خدا(ص) به شرح زیر است:

  1. کارگزاران: رسول خدا(ص)، والیان و امیرانی را برای شهرهایی تعیین کرد، چنان که رؤسای قبایلی که اسلام می‌آوردند به عنوان رئیس منصوب از سوی رسول خدا(ص) در آن قبیله محسوب می‌شدند.
  2. قاضیان: در مورد قضاوت نیز رسول خدا(ص) خود این سمت را در مدینه عهده‌دار بود.
  3. عاملان صدقات: رسول خدا(ص) کسانی را به عنوان مأمور جمع‌آوری صدقات و زکات‌ها معین کرد.
  4. کُتّاب: آن حضرت نویسندگانی داشت که کارهای دبیری و دفتری به عهده آنان بود.
  5. مبلغان: دعوت و تبلیغات در سیره نبوی بسیار مهم بود و افرادی در این زمینه از سوی رسول خدا(ص) مشغول به فعالیت بودند[۲۰].

سیره نظامی پیامبر خاتم

در اسلام، صلح به عنوان یک قاعده ثابت محسوب می‌شود و جنگ استثناست[۲۱]. رسول خدا(ص) جنگ را جز هنگامی که قساوت دشمن و سخت‌گیری آنان بر مسلمانان زیاد شد، مورد توجه قرار نداد. هدف رسول خدا(ص) از جنگ‌ها بر اساس آیاتی چون: ﴿وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا[۲۲]، دفاع از خویشتن و تأمین دعوت اسلام و دفاع از آن در مقابل کسانی بود که سد راه آن می‌شدند. بنابراین، این نبردها جنبه کشورگشایی و تسلط بر منابع ثروت دیگران نداشت.

در سیره نظامی پیامبر اکرم(ص) در مقابله با دشمنان اسلام به مؤلفه‌های بسیاری توجه شده است که از آن جمله می‌توان به مواردی اشاره کرد مانند: فرماندهی؛ استفاده از نیروی کار آزموده و ماهر؛ گردآوری اطلاعات؛ تشکیل شورای نظامی‌؛ انتخاب بهترین نقطه برای استقرار نیروها؛ استفاده از جنگ روانی؛ روحیه دادن در مواقع بحرانی؛ جوانمردانه جنگیدن و...[۲۳].

سیره قضایی پیامبر خاتم

فصاحت و بلاغت پیامبر خاتم

منابع

پانویس

  1. مطهری، مرتضی، وحی و نبوت، مجموعه آثار، ج ۲، ص۲۵۵.
  2. داداش نژاد، منصور، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی، ج۱، ص۷۵؛ پورامینی، محمد باقر، پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت، ص۴۵ ـ ۷۳.
  3. «و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.
  4. « إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ اَلْأَخْلاَقِ»؛ طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۸.
  5. کان خلقه القرآن: بخاری، ادب مفرد. ص۷۴.
  6. داداش نژاد، منصور، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی، ج۱، ص۷۲-۷۵.
  7. مطهری، مرتضی، وحی و نبوت، مجموعه آثار، ج ۲، ص۲۵۷.
  8. پورامینی، محمد باقر، پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت، ص ۴۵ ـ ۷۳.
  9. ابن سیدالناس، ج۲، ص۴۰۲.
  10. پورامینی، محمد باقر، پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت، ص ۴۵ ـ ۷۳.
  11. مطهری، مرتضی، وحی و نبوت، مجموعه آثار، ج ۲، صص ۲۵۴، ۲۵۵ و ۲۶۰
  12. پورامینی، محمد باقر، پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت، ص۴۵ ـ ۷۳.
  13. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱، ص۱۷۷.
  14. مطهری، مرتضی، وحی و نبوت، مجموعه آثار، ج ۲، ص۲۶۳.
  15. پورامینی، محمد باقر، پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت، ص۴۵ ـ ۷۳.
  16. صحیح بخاری، ج ۵، ص۲۶۴.
  17. مطهری، مرتضی، وحی و نبوت، مجموعه آثار، ج۲، ص۲۶۳.
  18. پورامینی، محمد باقر، پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت، ص ۴۵ ـ ۷۳.
  19. پورامینی، محمد باقر، پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت، ص ۴۵ ـ ۷۳.
  20. داداش نژاد، منصور، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی، ج۱، ص۷۰.
  21. طباطبایی، ج۴، ص۱۶۴؛ برزنونی، ص۱۱۸.
  22. «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
  23. داداش نژاد، منصور، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص۷۰-۷۲؛ ابراهیمی، زینب، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۴۳۰.