قانون‌گرایی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'رده:مدخل‌' به 'رده:مدخل')
جز (جایگزینی متن - 'واحد' به 'واحد')
خط ۱۷: خط ۱۷:
*[[رسول خدا]]{{صل}} [[اطاعت]] از [[قانون الهی]] را در [[جامعه اسلامی]] [[واجب]] و لازم می‌دانست و آنها را که از [[قانون]] [[اسلامی]] سوء استفاده می‌کردند، به شدت [[کیفر]] می‌داد. اگر کسی به [[حریم]] [[قانون]] [[تجاوز]] می‌کرد، [[پیامبر اسلام]]{{صل}} هیچ گاه گذشت نمی‌کرد و در اجرای آن و مجازات متخلف در هر شرایطی، [[مسامحه]] روا نمی‌داشت<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۱۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۷۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۳، ص ۳۷۳؛ قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۲۱ و البخاری، صحیح، ج ۸، ص ۳۳.</ref>؛ زیرا [[قانون]] [[حافظ]] کیان [[جامعه]] است و نباید آن را بازیچه دست هوسرانان قرار داد و [[جامعه]] را فدای فرد کرد. از نمونه‌های بارز این موارد، [[صلابت]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در [[اجرای حد]] [[فاطمه]] مخزومی بود. [[فاطمه]] مخزومی، [[زن]] مشهوری بود که پس از اثبات دزدی او نزد [[پیامبر]]{{صل}}، بنا شد [[حکم]] [[دادگاه]] درباره‌اش [[اجرا]] شود. اما گروهی [[شفاعت]] کردند تا [[قانون]] [[اجرا]] نشود و سرانجام، [[اسامة بن زید]] را برای [[شفاعت]] نزد [[رسول اکرم]]{{صل}} فرستادند؛ ولی [[پیامبر]]{{صل}} وساطت او را نپذیرفت و ناراحت شد و فرمود: "امت‌های پیش از شما به این سبب هلاک شدند که حدود را درباره فرودستان جاری می‌کردند و بزرگان را رها می‌ساختند. [[سوگند]] به آنکه جانم به دست اوست! اگر [[فاطمه]] چنین کرده بود، دست او را می‌بریدم". آن گاه دست آن [[زن]] را قطع کرد<ref>صحیح البخاری، ج ۴، ص ۱۵۰ - ۱۵۱؛ الطبقات الکبری، ج ۴، ص ۵۲؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۵، ص ۱۱۴ و اسحاق بن راهویه، مسند ابن راهویه، ج ۲، ص ۲۳۵ - ۲۳۶؛ نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۴۴۲ و محدث نوری، المستدرک الوسائل، ج ۱۸، ص ۷.</ref><ref>[[مریم سادات قدمی|قدمی، مریم سادات]] و [[مهدی مصطفایی|مصطفایی، مهدی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۴۷.</ref>.
*[[رسول خدا]]{{صل}} [[اطاعت]] از [[قانون الهی]] را در [[جامعه اسلامی]] [[واجب]] و لازم می‌دانست و آنها را که از [[قانون]] [[اسلامی]] سوء استفاده می‌کردند، به شدت [[کیفر]] می‌داد. اگر کسی به [[حریم]] [[قانون]] [[تجاوز]] می‌کرد، [[پیامبر اسلام]]{{صل}} هیچ گاه گذشت نمی‌کرد و در اجرای آن و مجازات متخلف در هر شرایطی، [[مسامحه]] روا نمی‌داشت<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۱۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۷۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۳، ص ۳۷۳؛ قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۲۱ و البخاری، صحیح، ج ۸، ص ۳۳.</ref>؛ زیرا [[قانون]] [[حافظ]] کیان [[جامعه]] است و نباید آن را بازیچه دست هوسرانان قرار داد و [[جامعه]] را فدای فرد کرد. از نمونه‌های بارز این موارد، [[صلابت]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در [[اجرای حد]] [[فاطمه]] مخزومی بود. [[فاطمه]] مخزومی، [[زن]] مشهوری بود که پس از اثبات دزدی او نزد [[پیامبر]]{{صل}}، بنا شد [[حکم]] [[دادگاه]] درباره‌اش [[اجرا]] شود. اما گروهی [[شفاعت]] کردند تا [[قانون]] [[اجرا]] نشود و سرانجام، [[اسامة بن زید]] را برای [[شفاعت]] نزد [[رسول اکرم]]{{صل}} فرستادند؛ ولی [[پیامبر]]{{صل}} وساطت او را نپذیرفت و ناراحت شد و فرمود: "امت‌های پیش از شما به این سبب هلاک شدند که حدود را درباره فرودستان جاری می‌کردند و بزرگان را رها می‌ساختند. [[سوگند]] به آنکه جانم به دست اوست! اگر [[فاطمه]] چنین کرده بود، دست او را می‌بریدم". آن گاه دست آن [[زن]] را قطع کرد<ref>صحیح البخاری، ج ۴، ص ۱۵۰ - ۱۵۱؛ الطبقات الکبری، ج ۴، ص ۵۲؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۵، ص ۱۱۴ و اسحاق بن راهویه، مسند ابن راهویه، ج ۲، ص ۲۳۵ - ۲۳۶؛ نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۴۴۲ و محدث نوری، المستدرک الوسائل، ج ۱۸، ص ۷.</ref><ref>[[مریم سادات قدمی|قدمی، مریم سادات]] و [[مهدی مصطفایی|مصطفایی، مهدی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۴۷.</ref>.
*از نمونه‌های بسیار بارز قانون‌گرایی [[پیامبر]]{{صل}} سندی است که [[حضرت]] هنگام ورود به [[مدینه]] و تشکیل [[دولت]] تنظیم کرد. در آغاز این [[سند]] آمده است: "به [[نام خداوند]] [[بخشنده]] [[مهربان]]؛ این نوشته دستوری است از [[محمد]]{{صل}}، [[پیامبر خدا]]، در میان [[مؤمنان]] و [[مسلمانان]] از [[طایفه]] [[قریش]] و اهالی [[یثرب ]]([[مدینه]]) و نیز در میان کسانی که از ایشان [[پیروی]] کنند و به آنها بپیوندند و با آنان [[جهاد]] کنند، نافذ و جاری خواهد بود"<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۰۱؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۱، ص ۲۲۷ و نویری، نهایة الأرب، ج ۱۶، ص۳۴۸.</ref>. با [[نگارش]] این [[قانون]]، [[تکلیف]] [[مردم]] مشخص شد و [[پیامبر]]{{صل}} با [[نوشتن]] این عهدنامه میان [[مهاجر]] و [[انصار]]، [[یهودیان]] را در [[دین]] و [[دارایی]] خویش آزاد گذاشت و شرایطی را برای آنها مقرر کرد مانند اینکه هر گروه از [[یهودیان]]، [[مسئول]] حفظ و حراست بخش خود خواهند بود و خون‌بهای خود را با رعایت [[حس]] [[نیکوکاری]] و [[عدالت]] و نیز فدیه [[اسیران]] خود را بر اساس اصول [[نیکوکاری]] و [[عدالت]] همه با یکدیگر خواهند پرداخت<ref>السیرة النبویه، ص۵۰۲؛ نهایة الأرب، ص ۳۴۸ - ۳۴۹ و عیون الاثر، ص ۲۲۷.</ref><ref>[[مریم سادات قدمی|قدمی، مریم سادات]] و [[مهدی مصطفایی|مصطفایی، مهدی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۴۷-۵۴۸.</ref>.
*از نمونه‌های بسیار بارز قانون‌گرایی [[پیامبر]]{{صل}} سندی است که [[حضرت]] هنگام ورود به [[مدینه]] و تشکیل [[دولت]] تنظیم کرد. در آغاز این [[سند]] آمده است: "به [[نام خداوند]] [[بخشنده]] [[مهربان]]؛ این نوشته دستوری است از [[محمد]]{{صل}}، [[پیامبر خدا]]، در میان [[مؤمنان]] و [[مسلمانان]] از [[طایفه]] [[قریش]] و اهالی [[یثرب ]]([[مدینه]]) و نیز در میان کسانی که از ایشان [[پیروی]] کنند و به آنها بپیوندند و با آنان [[جهاد]] کنند، نافذ و جاری خواهد بود"<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۰۱؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۱، ص ۲۲۷ و نویری، نهایة الأرب، ج ۱۶، ص۳۴۸.</ref>. با [[نگارش]] این [[قانون]]، [[تکلیف]] [[مردم]] مشخص شد و [[پیامبر]]{{صل}} با [[نوشتن]] این عهدنامه میان [[مهاجر]] و [[انصار]]، [[یهودیان]] را در [[دین]] و [[دارایی]] خویش آزاد گذاشت و شرایطی را برای آنها مقرر کرد مانند اینکه هر گروه از [[یهودیان]]، [[مسئول]] حفظ و حراست بخش خود خواهند بود و خون‌بهای خود را با رعایت [[حس]] [[نیکوکاری]] و [[عدالت]] و نیز فدیه [[اسیران]] خود را بر اساس اصول [[نیکوکاری]] و [[عدالت]] همه با یکدیگر خواهند پرداخت<ref>السیرة النبویه، ص۵۰۲؛ نهایة الأرب، ص ۳۴۸ - ۳۴۹ و عیون الاثر، ص ۲۲۷.</ref><ref>[[مریم سادات قدمی|قدمی، مریم سادات]] و [[مهدی مصطفایی|مصطفایی، مهدی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۴۷-۵۴۸.</ref>.
*[[پیامبر]]{{صل}} در این [[سند]]، عالی‌ترین جهات قوای جزایی، [[حقوقی]] و اجرایی را برای خودشان تأمین فرمودند که در این [[قدرت]] هیچ گونه خودکامگی نقش نداشت. ایشان عناصر [[اخلاقی]] را در [[سیاست]] دخالت داد؛ زیرا [[خدا]] را منشأ [[قدرت]] خود و خود را [[پیامبر]] و [[نماینده]] او معرفی فرمودند. آن [[حضرت]]، خود نیز مانند همه افراد، به مقررات پایبند بودند؛ در نتیجه، سایر مأموران و طبعاً به طور کلی، [[مردم]] مراقب [[اعمال]] خود بودند تا از [[قانون]] [[مردم]] تخلف نکنند. این [[سند]]، ۴۷ بند و در مجموع دو قسمت داشت: در قسمت اول، در ۲۳ جمله به [[قوانین]] مربوط به [[مهاجران]] [[مکه]] و [[مدینه]] و در سایر جمله‌ها به [[حقوق]] و تعهدات [[قبایل]] [[یهود]] [[مدینه]] پرداخته شده است. در هر دو قسمت، یک جمله بارها بیان شده است و آن اینکه در آخرین مرحله، [[قضاوت]] نهایی با [[خداوند]] و شخص [[پیامبر]]{{صل}} خواهد بود. در این [[سند]]، همه آن‌چه که ممکن بود در [[جامعه]] کوچک [[مدینه]] مشکل‌ساز شود، آورده شده بود و با راهکارهایی که [[پیامبر]] مطرح کرده و قوانینی که برای هر قسمت در نظر گرفته بود، با وجود [[دشمنان]] فراوان و مشکلات متعدد [[پیامبر اسلام]]{{صل}} توانست این [[واحد]] [[سیاسی]] را در آن شرایط حساس به خوبی [[اداره]] کند<ref>[[مریم سادات قدمی|قدمی، مریم سادات]] و [[مهدی مصطفایی|مصطفایی، مهدی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۴۷-۵۴۸.</ref>.
*[[پیامبر]]{{صل}} در این [[سند]]، عالی‌ترین جهات قوای جزایی، [[حقوقی]] و اجرایی را برای خودشان تأمین فرمودند که در این [[قدرت]] هیچ گونه خودکامگی نقش نداشت. ایشان عناصر [[اخلاقی]] را در [[سیاست]] دخالت داد؛ زیرا [[خدا]] را منشأ [[قدرت]] خود و خود را [[پیامبر]] و [[نماینده]] او معرفی فرمودند. آن [[حضرت]]، خود نیز مانند همه افراد، به مقررات پایبند بودند؛ در نتیجه، سایر مأموران و طبعاً به طور کلی، [[مردم]] مراقب [[اعمال]] خود بودند تا از [[قانون]] [[مردم]] تخلف نکنند. این [[سند]]، ۴۷ بند و در مجموع دو قسمت داشت: در قسمت اول، در ۲۳ جمله به [[قوانین]] مربوط به [[مهاجران]] [[مکه]] و [[مدینه]] و در سایر جمله‌ها به [[حقوق]] و تعهدات [[قبایل]] [[یهود]] [[مدینه]] پرداخته شده است. در هر دو قسمت، یک جمله بارها بیان شده است و آن اینکه در آخرین مرحله، [[قضاوت]] نهایی با [[خداوند]] و شخص [[پیامبر]]{{صل}} خواهد بود. در این [[سند]]، همه آن‌چه که ممکن بود در [[جامعه]] کوچک [[مدینه]] مشکل‌ساز شود، آورده شده بود و با راهکارهایی که [[پیامبر]] مطرح کرده و قوانینی که برای هر قسمت در نظر گرفته بود، با وجود [[دشمنان]] فراوان و مشکلات متعدد [[پیامبر اسلام]]{{صل}} توانست این واحد [[سیاسی]] را در آن شرایط حساس به خوبی [[اداره]] کند<ref>[[مریم سادات قدمی|قدمی، مریم سادات]] و [[مهدی مصطفایی|مصطفایی، مهدی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۴۷-۵۴۸.</ref>.


==قانون‌های [[حاکم]] بر [[دولت]] [[نبوی]]{{صل}}==
==قانون‌های [[حاکم]] بر [[دولت]] [[نبوی]]{{صل}}==

نسخهٔ ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۴۳

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل قانون‌گرایی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

پیامبر(ص) و اجرای قانون‌

قانون‌های حاکم بر دولت نبوی(ص)

  • یکی از این قانون‌ها قانون صلح بود؛ یعنی اگر در راه خدا جنگی پیش آمد، هیچ مؤمنی حق ندارد بدون موافقت مؤمنان با دشمن، صلح کند؛ مگر اینکه همه مؤمنان با این صلح، موافق باشند که در آن صورت، همه باید به چنین صلحی پایبند باشند[۱۴][۱۵].
  • قانون دیگر، لزوم شرکت در جنگ‌ها بود؛ یعنی وقتی جنگ روی می‌داد، گروه‌های مختلف باید به نوبت جنگیده و به نوبت استراحت کنند. در این باره در این سند چنین آمده بود: هر چند صلح و جنگ دو مسئله اصلی است؛ ولی حق پناه دادن، مانند سابق حق هر فرد کوچک و بزرگ بود و وعده حمایتی که پایین‌ترین افراد می‌داد، در نظر همه افراد امت، محترم و الزام‌آور بود.‌ همچنین در آن آمده بود: هر طایفه‌ای که همراه ما بجنگد، دسته‌های آن طایفه باید به نوبت همراه ما بجنگد؛ و چون مؤمنان همه در حکم یک هیئت‌اند، در خون‌بهایی که از آنها در راه خدا ریخته می‌شود، اولیای یکدیگر‌اند و قصاص بر عهده همه است[۱۶][۱۷].
  • از موارد دیگر که پیامبر(ص) در این سند از آن به صورت قانون یاد کرده است، حکم پناهندگی است. پیامبر(ص) مقرر داشتند، پناهنده هر کس مانند خود اوست و هیچ کس نباید به پناهنده‌اش زیانی برساند و یا نسبت به او جرمی انجام دهد و هرگاه بین کسانی که تابع این دستورند، کشتار روی دهد یا مشاجره‌ای در گیرد که بیم فساد در آن باشد، مرجع رسیدگی، خدا و محمد(ص) خواهند بود[۱۸]. از مزایای این قانون نقش مثبت و مؤثر اصول برادری و برابری و آزادی عمل در این دولت بود.‌ از موارد بسیار مهم این سند، قانون مربوط به اداره امور دادگستری و قضایی بود؛ چون پیامبر، آخرین مرجع قضایی شناخته شده بود. همچنین درباره جرایم مانند خون‌بها و... قانونی که از پیش وجود داشت، تأیید شد؛ به گونه‌ای که پیامبر(ص) در این باره مقرر داشت که قصاص نباید از بین برود و خون کسی نباید هدر شود و هر کس خون کسی را بریزد، زحمت آن دامنگیر خود و خانواده‌اش خواهد شد و خدا به بهترین وجهی به این مطلب توجه دارد[۱۹].
  • همچنین، اگر کسی عمداً مؤمنی را بکشد و این مسئله ثابت شود، او باید به قصاص آن قتل کشته شود؛ مگر اینکه بازماندگان مقتول راضی شوند و همه مؤمنان باید آن فرد را مجازات کنند و هیچ نوع عمل و دیگری برای مؤمنان روا نیست[۲۰].‌ دیگر اینکه، هیچ کس اجازه نخواهد داشت در مطالبی که اداره دادگستری آنها را تأیید کرده باشد، از کسی طرفداری یا به خویشاوندانش بر خلاف حق توجه کند و یا حتی به فرزندانش آسان گرفته، او را از چنگال قانون نجات دهد و هر کسی این قانون را نقض کند باید به حسابش رسیدگی شود[۲۱].
  • در حکومت نبوی(ص) حکم ممنوعیت شدید برای هر نوع دخالت در جلوگیری از اجرای قانون و عدالت صادر شده[۲۲] و در یکی از بندهای مربوط چنین آمده بود: برای هیچ مؤمنی که به این سند معتقد است و به خدا و روز قیامت عقیده دارد، جایز نیست که به جنایتکار کمک کند یا او را پناه دهد و هر کس که جنایتکار را یاری کند یا به او پناه دهد، هرآینه، لعنت خدا و خشم خدا در روز قیامت علیه او خواهد بود و هیچ نوع مخارج یا غرامتی از وی پذیرفته نخواهد شد[۲۳][۲۴].

جلوگیری از سوء استفاده اطرافیان‌

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. «جایگاه قانون و قانون‌گرایی در قرآن»، اندیشه حوزه، ج ۱۴، ص ۲۵۴.
  2. علی اکبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، ج ۳۵، ص ۱۲۱.
  3. قدمی، مریم سادات و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۴۶.
  4. علی اکبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، ج ۳۵، ص ۱۲۱.
  5. قدمی، مریم سادات و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۴۶.
  6. قدمی، مریم سادات و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۴۶-۵۴۷.
  7. ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۱۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۷۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۳، ص ۳۷۳؛ قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۲۱ و البخاری، صحیح، ج ۸، ص ۳۳.
  8. صحیح البخاری، ج ۴، ص ۱۵۰ - ۱۵۱؛ الطبقات الکبری، ج ۴، ص ۵۲؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۵، ص ۱۱۴ و اسحاق بن راهویه، مسند ابن راهویه، ج ۲، ص ۲۳۵ - ۲۳۶؛ نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۴۴۲ و محدث نوری، المستدرک الوسائل، ج ۱۸، ص ۷.
  9. قدمی، مریم سادات و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۴۷.
  10. ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۰۱؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۱، ص ۲۲۷ و نویری، نهایة الأرب، ج ۱۶، ص۳۴۸.
  11. السیرة النبویه، ص۵۰۲؛ نهایة الأرب، ص ۳۴۸ - ۳۴۹ و عیون الاثر، ص ۲۲۷.
  12. قدمی، مریم سادات و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۴۷-۵۴۸.
  13. قدمی، مریم سادات و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۴۷-۵۴۸.
  14. السیرة النبویه، ص ۵۰۳؛ نهایة الأرب، ص ۳۴۹ و عیون الاثر، ص ۲۲۷.
  15. قدمی، مریم سادات و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۴۹.
  16. السیرة النبویه، ص ۵۰۳؛ نهایة الأرب، ص ۳۴۹ - ۳۵۰ و عیون الاثر، ص ۲۲۷ - ۲۲۸.
  17. قدمی، مریم سادات و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۴۹.
  18. السیرة النبویه، ص ۵۰۳؛ نهایة الأرب، ص ۳۵۱ و عیون الاثر، ص ۲۲۸.
  19. قدمی، مریم سادات و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۴۹-۵۵۰.
  20. السیرة النبویه، ص ۵۰۳؛ نهایة الأرب، ص ۳۵۰ و عیون الاثر، ص ۲۲۸.
  21. قدمی، مریم سادات و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۵۰.
  22. السیرة النبویه، ص ۵۰۴؛ نهایة الأرب، ص ۳۵۰ - ۳۵۱ و عیون الاثر، ص ۲۲۸.
  23. السیرة النبویه، ص ۵۰۳، نهایة الأرب، ص ۳۵۰ و عیون الاثر، ص ۲۲۸.
  24. قدمی، مریم سادات و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۵۰.
  25. «و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.
  26. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۳، ص ۳۹؛ شیخ حسین دیاربکری، تاریخ الخمیس، ج ۱، ص ۲۲۸؛ ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۱، ص ۲۱۳؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۶، ص ۱۳۶؛ صحیح مسلم، ج ۱، ص ۱۳۳ و ابن حبان، صحیح، ج ۱۴، ص ۴۸۵.
  27. قدمی، مریم سادات و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۵۰-۵۵۱.
  28. سوره توبه، آیه ۶۰.
  29. محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۹۳؛ کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۸؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۹۳، ص۷۵ و شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۴، ص۵۸.
  30. قدمی، مریم سادات و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۵۱.
  31. الکافی، ج ۴، ص ۵۸ و تهذیب الاحکام، ج ۴، ص ۵۸.
  32. قدمی، مریم سادات و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۵۱.
  33. قدمی، مریم سادات و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۵۱.
  34. الکافی، ج ۸، ص ۱۸۲ و مجموعه ورام، ص ۱۵۱.
  35. قدمی، مریم سادات و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۵۲.
  36. مجموعه ورام، ص ۲۱۳ - ۲۱۴.
  37. قدمی، مریم سادات و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۵۲.
  38. قدمی، مریم سادات و مصطفایی، مهدی، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۵۲.