تعجب در قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[تعجب در قرآن]] | [[تعجب در حدیث]] | [[تعجب در کلام اسلامی]]</div> | : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[تعجب در قرآن]] | [[تعجب در حدیث]] | [[تعجب در کلام اسلامی]]</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
==مقدمه== | |||
[[تعجب]] مصدر باب تفعل از ریشه "ع ـ جـ ب" و به معنای شگفتزده شدن است. [[تعجب]] حاصل بزرگ شمردن پدیدهای کمیاب یا بیمانند و [[جهل]] به [[حقیقت]] یا سبب آن است و با زوال یکی از این دو شرط، تعجبزایل میشود. <ref>النحو الوافی، ج۳، ص۳۳۹. </ref> تعجب در برخورد با پدیدهای رُخ میدهد که علت آن بر [[انسان]] پوشیده است، از این رو با آشکار شدن، علت، تعجب رخت برمیبندد. <ref>مفردات، ص۵۴۷؛ التعریفات، ص۱۹۰؛ "عجب"؛ لغت نامه، ج۵، ص۶۸۰۰ "تعجب".</ref> از عوامل دیگر تعجب، [[عظمت]] یک شیء،<ref>التبیان، ج۲، ص۴۵۳. </ref> وقوع حادثهای نادر و خلاف [[عادت]] <ref>لسانالعرب، ج۱، ص۵۸۰، "عجب".</ref> و [[رویارویی]] با امور خوشایند انسان است،<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۵۵۳. </ref> از این رو آن را بر دو گونه ستایشی و نکوهشی شمردهاند؛ تعجب ستایشی از [[رضایتمندی]] و [[استحسان]] حکایت دارد و با صیغه ثلاثی مزید "أعجبت" بیان میشود، تعجب نکوهشی حاکی از [[ناخشنودی]] و [[نارضایتی]] است و با صیغه ثلاثی مجرد "عجبت" بیان میشود. <ref>مجمع البیان، ج۲، ص۵۳۳؛ التعاریف، ص۱۸۴. </ref> نحویان در تعریفی کاربردی گفتهاند: هرگاه صفتی در چیزی فزون از اندازه معمولی خود باشد، حالت تجب رخ میدهد. <ref>التعاریف، ص۱۸۵. </ref> | |||
در [[زبان عربی]] الفاظ بیانگر تعجب دو گونهاند: قیاسی و سماعی؛ در نوع نخست دو صیغه "ما اَفْعَلَه" و "اَفْعِلْ بِه" به کار میرود. تفهیم تعجب در گونه دوم با تعابیری است؛ همچون "لله دَرّ فلان"، "سبحان [[الله]]"، یا با کاربرد برخی ادات استفهام و ندا <ref>النحو الوافی، ج۳، ص۳۴۰ ـ ۳۴۱. </ref> و نیز واژه "ویل"،<ref>لسانالعرب، ج۱۱، ص۷۳۸؛مجمعالبحرین، ج۴، ص۵۶۹، "عجب".</ref> یا با ایجاد تغییراتی در ساختار جمله، مانند تقدیم و تأخیر<ref>النحو الوافی، ج۱، ص۴۵۸. </ref>.<ref>[[ سید حامد شریعتمداری|شریعتمداری، سید حامد]]؛ [[تعجب (مقاله)|مقاله "تعجب"]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۷.</ref> | |||
==تعجب در قرآن== | |||
بیش از ۱۰۰ [[آیه]] در [[قرآن]] به شیوههای گونهگون بیان تعجب در [[عربی]] و از [[احساس]] تعجب حکایت دارند. این [[آیات]] از جهت موضوع، فاعل و [[زمان]] تعجب، بسیار متنوعاند. برخی از این آیات بازگو کننده تعجب انسانهایی اعم از خوب و بد، هم در [[مقام]] [[ستایش]] و [[تحسین]] {{متن قرآن|فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً وَآتَتْ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ سِكِّينًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَيْهِنَّ فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ}}<ref>«و چون (همسر عزیز مصر، ملامت) فریب (آمیز) آنان را شنید (کسی را) نزدشان فرستاد و برای آنها تکیهگاهی آماده ساخت و به هر یک از ایشان کاردی داد و (به یوسف) گفت: خود را به آنان نشان ده! چون او را دیدند بزرگش یافتند و دست خویش را (از خودباختگی) بریدند و گفتند: پاکاکه خداوند است! این، نه آدمیزاد که جز فرشتهای ارجمند نیست» سوره یوسف، آیه ۳۱.</ref> و هم در مقام [[نکوهش]] و [[انکار]]اند {{متن قرآن|أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قَالَ الْكَافِرُونَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ مُبِينٌ}}<ref>«آیا برای مردم شگرف است به مردی از آنان وحی کنیم که به مردم هشدار بده و مؤمنان را آگاه ساز که نزد پروردگارشان پایگاهی راستین دارند؛ کافران میگویند: بیگمان این جادوگری آشکار است» سوره یونس، آیه ۲.</ref> و [[تعجب]] گذشتگان را در داستان یا رویدادی [[تاریخی]] نقل کرده {{متن قرآن|قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ}}<ref>«گفت: آیا مرا نوید میدهید با آنکه به سالمندی رسیدهام؟ پس به چه نوید میدهید؟» سوره حجر، آیه ۵۴.</ref> یا از تعجب در [[آینده]] خبر میدهند {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنْتُ بَصِيرًا}}<ref>«میگوید: پروردگارا! چرا مرا نابینا برانگیختی در حالی که من بینا بودم؟» سوره طه، آیه ۱۲۵.</ref>. | |||
در گروهی دیگر از [[آیات]]، [[تعجب]] به [[خداوند]] نسبت داده شده است. {{متن قرآن|وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَى عَلَيْكُمْ آيَاتُ اللَّهِ وَفِيكُمْ رَسُولُهُ وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و چگونه کفر میورزید در حالی که آیات خداوند را برای شما میخوانند و پیامبر او در میان شماست و هر کس به خداوند پناه آورد به راهی راست راهنمایی شده است» سوره آل عمران، آیه ۱۰۱.</ref> تعجب در [[انسان]]، انفعالی [[نفسانی]] و معمولا ناشی از [[جهل]] به علت است، بدین جهت [[مفسران]] و ادیبان، اسناد [[حقیقی]] تعجب را به خداوند [[نادرست]] دانسته و در نتیجه ناگزیر از [[تأویل]] و توجیه این آیات شدهاند <ref>التبیان، ج۲، ص۵۴۲؛ مجمع البیان، ج۱، ص۴۷۱؛ التفسیر الکبیر، ج۸، ص۱۷۰؛ النحوالوافی، ج۳، ص۳۳۹. </ref>.<ref>[[ سید حامد شریعتمداری|شریعتمداری، سید حامد]]؛ [[تعجب (مقاله)|مقاله "تعجب"]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۷.</ref> | |||
==گونهشناسی تعجب در [[قرآن]]== | |||
آیات تعجب، گاه در ضمن برخی داستانها و رویدادهای تاریخی آمدهاند و گاه در توصیف [[حوادث آینده]]؛ مانند [[قیامت]]. | |||
در داستانها و رویدادهای تاریخی گوناگونی، از تعجب برخی انسانهای [[نیک]] و بد یاد شده است. این بخش شامل مواردی از [[شگفتی]] [[پیامبران]] یا برخی [[نزدیکان]] ایشان از برخی [[نشانههای الهی]] است؛ مانند: | |||
۱. آنگاه که [[فرشتگان]] به [[حضرت ابراهیم]] خبر [[پدر]] شدن او را دادند، [[همسر]] وی از این خبر شگفتزده شد. فرشتگان در واکنش به تعجب [[ساره]]، شگفتزدگی در برابر امر [[خدا]] را بجا ندانسته، از [[نزول]] [[رحمت]] و [[برکات]] خداوند بر ایشان یاد کردند: "قالَت یـوَیلَتی ءَاَلِدُ واَنا عَجوزٌ و هـذا بَعلی شَیخـًا اِنَّ هـذا لَشَیءٌ عَجیب * قالوا اَتَعجَبینَ مِن اَمرِ اللّهِ رَحمَتُ اللّهِ و بَرَکـتُه."...([[هود]] / ۱۱، ۷۲ ـ ۷۳؛<ref>جامع البیان، ج۱۲، ص۴۶؛ التبیان، ج۶، ص۳۳ـ۳۴. </ref> و نیز نک: حجر / ۱۵، ۵۴؛ ذاریات / ۵۱، ۲۹) | |||
۲. [[حضرت]] [[زکریا]] از مژده بچه دار شدن در سن [[پیری]] و بروز این [[معجزه]] خلاف [[عادت]] شگفتزده شد: "قالَرَبِّ اَنّی یَکونُ لی غُلـمٌ وقَد بَلَغَنِیَ الکِبَرُ وامرَاَتی عاقِرٌ قالَ کَذلِکَ اللّهُ یَفعَلُ ما یَشاء".([[آلعمران]] / ۳، ۴۰ و نیز [[مریم]] / ۱۹، ۸) <ref>التبیان، ج۲، ص۴۵۳؛ جوامع الجامع، ج۱، ص۱۸۴. </ref> | |||
۳. [[بشارت]] یاد شده پس از آن روی داد که [[زکریا]] نزد [[حضرت مریم]] رزقی خاص مییافت و از آن [[تعجب]] میکرد تا آنکه روزی[[راز]] آن را از حضرت مریم جویا شد و حضرت مریم در پاسخ گفت: "هُوَ مِن عِندِ اللّهِ اِنَّ اللّهَ یَرزُقُ مَن یَشاءُ بِغَیرِ حِساب".([[آلعمران]] / ۳، ۳۷) پس از آن بود که زکریا با [[تضرع]] به درگاه [[خداوند]] [[نیایش]] کرد و آنگاه که نوید [[پدر]] شدن به وی داده شد، از خداوند نشانه خواست و [[خدای سبحان]] او را به سه [[روز]] [[قادر]] نبودن بر تکلم نشانه داد. (آلعمران / ۳، ۴۱) <ref>التبیان، ج۲، ص۴۵۴. </ref> | |||
۴. حضرت مریم آن هنگام که از پدید آمدن بچهای بدون پدر خبر یافت، شگفتزده شد: "قالَت اَنّی یَکونُ لی غُلـمٌ ولَم یَمسَسنی بَشَرٌ ولَم اَکُ بَغیـّا". (مریم / ۱۹، ۲۰ و نیز [[آل عمران]] / ۳، ۴۷) البته این تعجب نه از روی [[انکار]] [[قدرت خدا]] که از روی [[عظمت]] <ref> التبیان، ج۲، ص۴۶۴. </ref> یا [[جهل]] به چگونگی آن بود. <ref> مخزن العرفان، ج۳، ص۱۱۲. </ref> | |||
۵. نمونه دیگر، [[تعجب]] برخی [[نیکان]] از [[سرکشی]] و [[گمراهی]] بدکاران است؛ مانند ابراز [[شگفتی]] [[مؤمن]] [[آلفرعون]] از [[تصمیم]] [[فرعونیان]] بر کشتن [[موسی]] تنها به دلیل حقگویی وی: "... اَتَقتُلونَ رَجُلاً اَن یَقولَ رَبِّیَ اللّهُ وقَد جاءَکُم بِالبَیِّنـتِ مِن رَبِّکُم."..([[غافر]] / ۴۰، ۲۸) و نیز [[رفتاری]] که قومش با وی کردند و در برابر [[دعوت]] آنان به خداوند و [[حق]]، او را به [[شقاوت]] و [[کفر]] خواندند: "یـقَومِ ما لی اَدعوکُم اِلَیالنَّجوةِ و تَدعونَنی اِلَی النّار".(غافر / ۴۰، ۴۱) | |||
۶. از همین قسم است اشاره برخی [[آیات]] به شگفتانگیز بودن برخی [[معجزات]] و [[کرامات]] [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]]، چنان که برخی [[هدف]] از تعبیر خداوند در یادکرد از ماجرای [[کفالت]] مریم توسط [[حضرت]] زکریا را ایجاد [[تعجب]] و [[شگفتی]] در مخاطبان دانستهاند: "ذلِکَ مِن اَنباءِ الغَیبِ نوحیهِ اِلَیکَ وما کُنتَ لَدَیهِم اِذ یُلقونَ اَقلـمَهُم اَیُّهُم یَکفُلُ مَریَمَ وما کُنتَ لَدَیهِم اِذ یَختَصِمون".([[آل عمران]] / ۳، ۴۴) <ref>مجمع البیان، ج۲، ص۷۴۷؛ روض الجنان، ج۴، ص۳۲۱. </ref> [[خاندان]] [[عمران]] درباره [[کفالت]] [[مریم]] با هم [[رقابت]] میکردند؛ ولی با انجام قرعه، [[زکریا]] کفیل مریم شد. <ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۱۲۹؛ الدر المنثور، ج۲، ص۱۹۵؛ البرهان، ج۱، ص۶۲۰. </ref> | |||
۷. گروهی که [[حضرت مریم]] (علیها [[السلام]]) را به سبب به [[دنیا]] آوردن [[حضرت عیسی]]{{ع}} [[نکوهش]] میکردند، از درخواست حضرت مریم مبنی بر [[پرسش]] از نوزاد در گهواره، شگفتزده شدند: "قالوا کَیفَ نُکَلِّمُ مَن کانَ فِی المَهدِ صَبیـّا"(مریم / ۱۹، ۲۹)؛ اما به ناگاه [[عیسی]] به سخن آمد و ابراز تعجب انکارآمیزشان را پاسخ گفت. <ref> فتحالقدیر، ج۳، ص۳۳۲؛ الفرقان، ج۱۶، ص۳۰۳ـ۳۰۵. </ref> | |||
۸. [[منت نهادن]] [[خداوند]] بر گروهی از بندگانش و [[برگزیدن]] آنها برای [[پیامبری]] یا منصبهای دیگر، شگفتی [[مخالفان]] و [[حسودان]] را برانگیخته است. نمونه اینکه [[بنی اسرائیل]] پس از [[برگزیده شدن]] [[طالوت]] برای [[پادشاهی]] [[یهود]]، از اینکه فردی [[فقیر]] برای این امر از سوی [[خدا]] [[برگزیده]] شده، ابراز شگفتی میکردند: "قالوا اَنّی یَکونُ لَهُ المُلکُ عَلَینا ونَحنُ اَحَقُّ بِالمُلکِ مِنهُ ولَم یُؤتَ سَعَةً مِنَ المال" تا آنکه پیامبرشان به برگزیده شدن وی از سوی خدا و برخورداری وی از [[علم]] و [[قدرت]] اشاره کرد: "اِنَّ اللّهَ اصطَفـهُ عَلَیکُم وزادَهُ بَسطَةً فِی العِلمِ والجِسم" و سرانجام نشانههایی بر پادشاهی او آورد که وی خواهد توانست [[تابوت]] بنی اسرائیل را به آنان بازگرداند: "اِنَّ ءایَةَ مُلکِهِ اَن یَأتِیَکُمُ التّابوت". (بقره / ۲، ۲۴۷ ـ ۲۴۸) در همین زمینه در ۴ [[سوره]] از تعجب [[مردم]] درباره [[نزول وحی]] بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} یاد شده است و نیز اینکه چگونه مردی از بین خودشان به پیامبری برگزیده شده است: "اَوَ عَجِبتُم اَن جاءَکُم ذِکرٌ مِن رَبِّکُم عَلی رَجُل مِنکُم لِیُنذِرَکُم."...([[اعراف]] / ۷، ۶۳، ۶۹ و نیز [[یونس]] / ۱۰، ۲) در همه این موارد [[تعجب]] آنها نابجا دانسته و [[انکار]] شده است. <ref>مجمع البیان، ج۴، ص۶۶۹؛ المیزان، ج۸، ص۱۷۵؛ ج۱۰، ص۸. </ref> [[کافران]] افزون بر ابراز [[شگفتی]]، [[پیامبر]] را به ساحری و [[دروغگویی]] متهم میکردند: "وعَجِبوا اَن جاءَهُم مُنذِرٌ مِنهُم و قالَ الکـفِرونَ هـذا سـحِرٌ کَذّاب".(ص / ۳۸، ۴ و نیز ق / ۵۰، ۲) | |||
۹. در نوعی دیگر از یادکرد تعجب در رویدادهای [[تاریخی]]، [[قرآنکریم]] شگفتی [[مخالفان]] [[پیامبران]] از [[اعتقاد]] [[راسخ]] و رویگردانی [[انبیا]] از [[عقاید]] [[قوم]] خود را بیان میکند؛ مانند اینکه [[آزر]] از اینکه [[ابراهیم]] از عقاید او سرباز زده متعجب شد و وی را [[تهدید]] کرد که اگر از این [[باورها]] [[دست]] نکشد، او را سنگسار و از خود دور خواهد کرد: "قالَ اَراغِبٌ اَنتَ عَن ءالِهَتی یـاِبرهیمُ لـَئِن لَم تَنتَهِ لاََرجُمَنَّکَ واهجُرنی مَلیـّا".([[مریم]] / ۱۹، ۴۶) نابودی زراندوزان و بهرهمندیها و اندوختههای [[دنیایی]] شگفتانگیز آنان نیز مایه تعجب [[دنیاخواهان]] بوده است. نمونه اینکه [[هلاکت]] [[قارون]] با وجود [[تمکن مالی]] بسیار و گنجهای فراوان ([[قصص]] / ۲۸، ۷۶) برای [[مردم]] شگفتانگیز بود. <ref> روض الجنان، ج۱۵، ص۱۷۷؛ التفسیر الکبیر، ج۲۵، ص۱۸؛ تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۴۰۹. </ref> آنانکه تا پیش از نابودی قارون آرزوی [[منزلت]] او را داشتند با دیدن صحنه هلاکت وی میگفتند: شگفتا که [[خداوند]] روزی هرکس را که بخواهد فراوان یا کم میکند؛ اگر [[خدا]] به ما نیز [[نعمت]] فراوان داده بود ما را در [[زمین]] فرو میبرد. شگفتا که کافران [[رستگار]] نمیشوند: "واَصبَحَ الَّذینَ تَمَنَّوا مَکانَهُ بِالاَمسِ یَقولونَ ویکَاَنَّ اللّهَ یَبسُطُ الرِّزقَ لِمَن یَشاءُ مِن عِبادِهِ ویَقدِرُ لَولا اَن مَنَّ اللّهُ عَلَینا لَخَسَفَ بِنا ویکَاَنَّهُ لایُفلِحُ الکـفِرون".(قصص / ۲۸، ۸۲) <ref>التبیان، ج۸، ص۱۷۵ ـ ۱۷۶. </ref> بعضی تعجبهای معمولی و رایج، چون شگفتی از شدت [[زیبایی]] نیز گاه در برخی داستانهای [[قرآن]] منعکس شده است؛ مثلا اینکه زیبایی [[حضرت یوسف]]، شگفتی [[زنان]] اشراف [[مصر]] را برانگیخت،<ref>روض الجنان، ج۱۱، ص۶۴. </ref> به گونهای که با دیدن وی بیاختیار دست خود را بریدند و گفتند که او از جنس [[بشر]] نیست، بلکه فرشتهای بزرگوار است: "فَلَمّا رَاَینَهُ اَکبَرنَهُ و قَطَّعنَ اَیدِیَهُنَّ وقُلنَ حـشَ لِلّهِ ما هـذا بَشَرًا اِن هـذا اِلاّ مَلَکٌ کَرِیم".([[یوسف]] / ۱۲، ۳۱) در [[پیشگویی]] حوادث [[قیامت]] نیز فراوان از [[تعجب]] [[انسانها]] یاد شده است؛ برای نمونه: | |||
۱. [[سوره یس]] [[تعجب]] [[منکران]] قیامت هنگام [[برانگیخته شدن]] از قبرهاشان را چنین [[وصف]] میکند: "قَالوا یـوَیلَنا مَن بَعَثَنا مِن مَرقَدِنا."...([[یس]] / ۳۶، ۵۲) <ref>التحریر والتنویر، ج۲۳، ص۳۷؛ الکاشف، ج۶، ص۳۱۸؛ التفسیر المبین، ج۱، ص۵۸۳. </ref> | |||
۲. طبق بیان [[سوره زلزال]] رخدادهای [[عظیم]] که مقدمه [[برپایی قیامت]] است باعث تعجب انسانها خواهد شد: "اِذا زُلزِلَتِ الاَرضُ زِلزالَها * و قالَ الاِنسـنُ ما لَها". (زلزال / ۹۹، ۱، ۳) بعضی این تعجب را مخصوص [[کفار]] دانستهاند که از قیامت بیخبرند؛<ref> مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۹۸. </ref> ولی از ظاهر [[آیه]] برمیآید که [[عظمت]] آن واقعه منشأ این تعجب است <ref>التبیان، ج۱۰، ص۳۹۳، المیزان، ج۲۰، ص۳۴۲ ـ ۳۴۳. </ref> نه صرف بیخبری ازآن. | |||
۳. نمونه دیگر، یادکرد تعجب [[گناهکاران]] از [[جامعیت]] و دقت کتاب اعمالشان است: "فَتَرَی المُجرِمینَ مُشفِقینَ مِمّا فیهِ و یَقولونَ یـوَیلَتَنا مالِ هـذا الکِتـبِ لا یُغادِرُ صَغیرَةً ولا کَبیرَةً اِلاّ اَحصـها."...(کهف / ۱۸، ۴۹) <ref> البحر المحیط، ج۷، ص۱۸۸؛ التحریر و التنویر، ج۲۳، ص۳۸؛ التفسیر المظهری، ج۵، ص۳۸۸. </ref> | |||
۴. آیهای نیز اشاره دارد به [[شادی]] از روی تعجب [[بهشتیان]] از [[رستگاری]] و [[سرافرازی]] خود، در حالی که اطرافیان [[کافر]] آنها زیانکار گشته و در [[دوزخ]] به سرمیبرند: "قالَ تاللّهِ اِن کِدتَّ لَتُردین * و لَولا نِعمَةُ رَبّی لَکُنتُ مِنَ المُحضَرین".(صافّات / ۳۷، ۵۶ـ۵۷) <ref>الجدید، ج۶، ص۶۳؛ نمونه، ج۱۹، ص۶۲ ـ ۶۳. </ref><ref>[[ سید حامد شریعتمداری|شریعتمداری، سید حامد]]؛ [[تعجب (مقاله)|مقاله "تعجب"]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۷.</ref> | |||
==تعجبهای مثبت و منفی== | |||
مواردی از تعجب در [[قرآن]] اموری است که [[شگفتی]] درباره آنها امری طبیعی و احیاناً مثبت و نشان از [[بینش]] و نگرش درست افراد است؛ مثلا: | |||
۱. [[قرآن]] خود مایه [[تعجب]] معرفی شده که حتی [[جنیان]] را هم به تعجب واداشته است: "استَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الجِنِّفَقالوا اِنّا سَمِعنا قُرءانـًا عَجَبـا" ([[جنّ]] / ۷۲، ۱)، [[کلامی]] که به مثابه [[کلام]] مخلوق نیست؛ نه [[شعر]] است و نه [[نثر]]؛ و هیچتر و خشکی نیست مگر اینکه در قرآن آمده است و به حقایق [[راستین]] عالم رهنماست. <ref>التبیان، ج۱۰، ص۱۴۶؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۵۳؛ المیزان، ج۲۰، ص۳۴۲. </ref> | |||
۲. [[خداوند]] کمال [[آگاهی]] و [[ادراک]] خود نسبت به مسموعات و مبصرات را با بیانی حاکی از تعجبآمیز بودن [[علم]] خود یادآور میشود: "قُلِ اللّهُ اَعلَمُ بِما لَبِثوا لَهُ غَیبُ السَّمـوتِ والاَرضِ اَبصِر بِهِ و اَسمِع."...(کهف / ۱۸، ۲۶) <ref> التبیان، ج۷، ص۳۳؛ جوامع الجامع، ج۱، ص۷۸۰؛ المیزان، ج۱۳، ص۲۷۷ ـ ۲۷۸. </ref> | |||
۳. پدیدهها و حوادث طبیعی از دیگر مسائلی هستند که تعجب [[آدمیان]] را برمیانگیزند. خداوند از این تعجبهای طبیعی برای توجه دادن به [[امور معنوی]] و تقریب آنها به [[ذهن]] استفاده کرده است. (برای نمونه: [[حدید]] / ۵۷، ۲۰) در مواردی نیز از تعجبهایی یاد و [[نهی]] شده که از [[روحیه]] [[انکار]] و [[سرکشی]] افراد یا بزرگ شماری امور کوچک و زودگذر [[دنیایی]] برخاسته و متأثر از [[بینش]] و [[نگرش منفی]] و [[نادرست]] آنان است؛ مانند اینکه: | |||
۱. نزول [[وحی]] بر فردی از [[بشر]] سبب تعجب [[کفر]] پیشگان [[عصر بعثت]] بوده است: "اَکانَ لِلنّاسِ عَجَبـًا اَن اَوحَینا اِلی رَجُل مِنهُم اَن اَنذِرِ النّاسَ و بَشِّرِ الَّذینَ ءامَنوا".([[یونس]] / ۱۰، ۲) <ref>جامعالبیان، ج۱۱، ص۱۰۷ـ۱۰۸؛ التبیان،ج۵، ص۳۳۳؛ روض الجنان، ج۱۰، ص۹۳. </ref> | |||
۲. در آیاتی [[کفار]] و [[مشرکان]] به سبب تعجب منکرانه از [[نزول قرآن]] و [[اخبار غیبی]] در آن <ref>جامع البیان، ج۲۷، ص۱۰۷ ـ ۱۰۸؛ روض الجنان، ج۱۸، ص۲۰۴؛ مجمع البیان، ج۵، ص۱۸۲. </ref> [[سرزنش]] شدهاند: "اَفَمِن هـذا الحَدیثِ تَعجَبون * و تَضحَکونَ ولا تَبکون"([[نجم]] / ۵۳، ۵۹ ـ ۶۰)، زیرا [[باور]] نمیکردند [[حضرت رسول]]{{صل}} با [[اخبار]] [[الهی]] از حال و مسائل مخفی آنان [[علم]] یابد و حال آنکه [[خداوند]] به امور پنهان و [[نهان]] عالم است. <ref>المیزان، ج۱۹، ص۵۱. </ref> | |||
۳. در [[آیات]] دیگر از [[فریفتگی]] به فزونی و فراوانی مادی، و ناپاکیها و پلیدیهای [[دنیا]] [[نهی]] شده است: "قُللا یَستَوِی الخَبیثُ والطَّیِّبُ ولَو اَعجَبَکَ کَثرَةُ الخَبیث."..([[مائده]] / ۵، ۱۰۰). | |||
مواردی نیز اشاره است به [[شگفتی]] افراد از بهرهها و زیباییهای دنیا که به طور طبیعی برای [[انسانها]] خوشایند و [[لذتبخش]] است؛ اما نباید سبب [[غفلت]] از [[امور معنوی]] شوند. [[خداوند سبحان]] [[منافقان]] را بدین سبب [[سرزنش]] میکند: "فَلا تُعجِبکَ اَمولُهُم ولا اَولـدُهُم اِنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُم بِها فِی الحَیوةِ الدُّنیا."... ([[توبه]] / ۹، ۵۵) <ref>مجمع البیان، ج۵، ص۶۰، ۱۳۴؛ المیزان، ج۹، ص۳۰۸. </ref> [[قرآنکریم]] ([[هود]] / ۱۱، ۷۲؛ [[مریم]] / ۱۹، ۹، ۲۱) برای رفع عوامل پیدایش این نوع تعجبها راههایی را نیز بیان میکند؛ مثلا توجه به [[قدرت]] و [[علم خداوند]]، سبب دوری [[انسان]] از [[تعجب]] نسبت به کارهایی است که از [[حق]] متعالی یا به [[اذن]] او سر میزند،<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۷۴۴. </ref> زیرا عامل آن تعجب، [[جهل]] و عدم [[معرفت]] به خداست. <ref>المیزان، ج۱۰، ص۳۲۵. </ref><ref>[[ سید حامد شریعتمداری|شریعتمداری، سید حامد]]؛ [[تعجب (مقاله)|مقاله "تعجب"]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۷.</ref> | |||
==تعجبهای منسوب به [[خدا]]== | |||
در شمار فراوانی از آیات، شگفتی خداوند از برخی [[باورها]] و رفتارهای [[آدمیان]] آمده است که البته مراد شگفتانگیز بودن آن [[باور]] یا [[رفتار]]، فرای از اسناد آن به خداوند است؛ از آن جمله است: | |||
۱. [[تعجب]] از خداناشناسانی که بسان سوداگری نابخرد [[ضلالت]] را به بهای [[هدایت]] میخرند و [[عذاب]] را به جای [[مغفرت]] برمیگزینند: "اُولـئِکَ الَّذینَ اشتَرَوُا الضَّلــلَةَ بِالهُدی والعَذابَ بِالمَغفِرَةِ فَما اَصبَرَهُم عَلَی النّار".(بقره / ۲، ۱۷۵) <ref>مجمعالبیان،ج۲، ص۴۷۰ ـ ۴۷۱؛ التبیان، ج۲، ص۹۰؛ المیزان، ج۱، ص۴۲۶ ـ ۴۲۷.</ref> | |||
۲. شگفتی فراوان از [[کفر]] [[کافران]] و پافشاری آنها بر آن (فصّلت / ۴۱، ۹؛ [[عبس]] / ۸۰، ۱۷)، به ویژه با وجود [[آیات خدا]] و حضور [[رسول]] او: "و کَیفَ تَکفُرونَ و اَنتُم تُتلی عَلَیکُم ءایـتُ اللّهِ و فیکُم رَسولُه."..([[آلعمران]] / ۳، ۱۰۱) <ref> الکشاف، ج۱، ص۳۹۳؛ مجمع البیان، ج۲، ص۸۰۲.</ref> و باز شگفت آنکه با این همه [[آیات]] روشن [[الهی]] در این باره [[جدال]] میکنند. ([[غافر]] / ۴۰، ۶۹ <ref> التحریر و التنویر، ج۲۴، ص۲۰۰ ـ ۲۰۱؛ تفسیر المراغی، ج۲۴، ص۹۳.</ref> و نیز نک: نحل / ۱۶، ۴) <ref>تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۶۸.</ref> | |||
۳. مطلق [[شرک]] ورزیدن [[انسان]] (برای نمونه نک: غافر / ۴۰، ۶۲؛ زمر / ۳۹، ۶؛ فاطر / ۳۵، ۳؛ عنکبوت / ۲۹، ۶۱)، پی نبردن وی به [[ربوبیت]] [[حق]] متعالی ([[فرقان]]/ ۲۵، ۴۵)، عدم [[ادراک]] [[توحید افعالی]] و منشأ [[خیر و شر]] ([[نساء]] / ۴، ۷۸) و [[انکار معاد]] از سوی برخی [[انسانها]]: "و اِن تَعجَب فَعَجَبٌ قَولُهُم اَءِذا کُنّا تُربـًا اَءِنّا لَفی خَلق جَدید.".. (رعد / ۱۳، ۵ و نیز نک، [[مریم]] / ۱۹، ۶۶؛ [[یس]] / ۳۶، ۷۷؛ صافّات / ۳۷، ۱۱) از دیگر مواردی است که درباره آنها ابراز [[تعجب]] شده است.<ref>[[ سید حامد شریعتمداری|شریعتمداری، سید حامد]]؛ [[تعجب (مقاله)|مقاله "تعجب"]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۷.</ref> | |||
==تعجب در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم== | ==تعجب در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم== | ||
عَجِبَ و تَعَجُب [[حیرت]] کردن، شگفت زده شدن مات و مبهوت شدن (از چیزی، به سبب چیزی). (آذرتاش آذرنوش، [[فرهنگ]] معاصر [[عربی]] - [[فارسی]]، ص ۴۲۱، ماده عَجِبَ) در این مدخل منظور آیاتی است که در رابطه با [[پیامبر]] از سوی [[خداوند]] از واژه عَجِبَ و تعَجَبَ استفاده شده و بیانگر نکاتی در جهت ابراز شگفتیهای [[پیامبر]] و [[مخالفان]] ایشان در [[مسائل اعتقادی]] همچون [[معاد]] و [[عالم آخرت]] است. اهمیت زبانی این دسته از [[آیات]] در شیوه [[تبلیغی]] و یا جدلی برای اقناع مخاطب است. | عَجِبَ و تَعَجُب [[حیرت]] کردن، شگفت زده شدن مات و مبهوت شدن (از چیزی، به سبب چیزی). (آذرتاش آذرنوش، [[فرهنگ]] معاصر [[عربی]] - [[فارسی]]، ص ۴۲۱، ماده عَجِبَ) در این مدخل منظور آیاتی است که در رابطه با [[پیامبر]] از سوی [[خداوند]] از واژه عَجِبَ و تعَجَبَ استفاده شده و بیانگر نکاتی در جهت ابراز شگفتیهای [[پیامبر]] و [[مخالفان]] ایشان در [[مسائل اعتقادی]] همچون [[معاد]] و [[عالم آخرت]] است. اهمیت زبانی این دسته از [[آیات]] در شیوه [[تبلیغی]] و یا جدلی برای اقناع مخاطب است. | ||
#{{متن قرآن|وَإِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ}}<ref> | #{{متن قرآن|وَإِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ}}<ref>"و اگر (از چیزی) شگفتی میورزی، گفتار آنان شگفت است (که میگویند) آیا هنگامی که خاک گردیم به راستی در آفرینشی تازه پدیدار خواهیم شد؟ آنانند که به پروردگارشان کفر ورزیدند و بندهایی به گردن دارند و دمساز آتشند، آنان در آن جاودانند" سوره رعد، آیه ۵.</ref> | ||
#{{متن قرآن|فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمْ مَنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِنْ طِينٍ لَازِبٍ * بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ}}<ref> | #{{متن قرآن|فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمْ مَنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِنْ طِينٍ لَازِبٍ * بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ}}<ref>"اینک از ایشان بپرس آیا آنها در آفرینش سختترند یا آنان که ما آفریدهایم؟ ما آنها را از گلی چسبناک آفریدهایم * بلکه تو (از کفر آنها) در شگفتی افتادی و آنان (تو را) به ریشخند میگیرند" سوره صافات، آیه ۱۱-۱۲.</ref> | ||
#{{متن قرآن|مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا}}<ref> | #{{متن قرآن|مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>"محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با ویاند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود میبینی که بخشش و خشنودییی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهرههایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و د" سوره فتح، آیه ۲۹.</ref> | ||
#{{متن قرآن|أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ}}<ref> | #{{متن قرآن|أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ}}<ref>"آیا برای مردم شگرف است به مردی از آنان وحی کنیم که به مردم هشدار بده و مؤمنان را آگاه ساز که نزد پروردگارشان پایگاهی راستین دارند؛ کافران میگویند: بیگمان این جادوگری آشکار است" سوره یونس، آیه ۲.</ref> | ||
#{{متن قرآن|وَعَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ}}<ref> | #{{متن قرآن|وَعَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ}}<ref>"و از اینکه بیمدهندهای از خودشان به سراغشان آمد شگفتی کردند و کافران گفتند: این جادوگری بسیار دروغگوست" سوره ص، آیه ۴.</ref> | ||
#{{متن قرآن|بَلْ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ*أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا ذَلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ}}<ref> | #{{متن قرآن|بَلْ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ*أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا ذَلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ}}<ref>"بلکه کافران از اینکه بیمدهندهای از میان خودشان برای آنان آمد به شگفتی افتادند و گفتند:" سوره ق، آیه ۲-۳.</ref> | ||
#{{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ}}<ref> | #{{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ}}<ref>"و از مردم کسی است که گفتارش درباره زندگی این جهان تو را به شگفتی وا میدارد و خداوند را بر آنچه در دل دارد گواه میگیرد و همو کینهتوزترین دشمنان است*آیا چون مردیم و خاک شدیم (باز زنده میشویم)؟ این بازگشتی دور (از باور) است" سوره بقره، آیه ۲۰۴.</ref> '''نکته''': در این [[آیه]] [[خداوند]] به [[پیامبر]] هشدار میدهد که مفتون ظاهر افرادی نشود که تلاش میکنند، با ظاهر سازی، و گفتار بدون [[اعتقاد]]، خود را به [[پیامبر]] نزدیک کنند و [[خدا]] به [[پیامبر]] میفرماید مواظب باش که [[فریب]] گفتار آنها را نخوری که [[دروغ]] میگویند و در باره [[عُجب]] به گفتار دیگران به پیامبرتذکر داده شده است. | ||
#{{متن قرآن|فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ}}<ref> | #{{متن قرآن|فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ}}<ref>"و داراییها و فرزندان آنان تو را به شگفتی نیفکند، جز این نیست که خداوند میخواهد آنان را در زندگی این جهان به عذاب افکند و در حالی که کافرند جانشان (از تن) بیرون رود" سوره توبه، آیه ۵۵.</ref> | ||
#{{متن قرآن|وَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَأَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ}}<ref> | #{{متن قرآن|وَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَأَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ}}<ref>"و داراییها و فرزندانشان تو را به شگفتی نیندازد، جز این نیست که خداوند میخواهد در این جهان آنان را با آنها به عذاب افکند و جانشان در حالی که کافرند (از تن) بیرون رود" سوره توبه، آیه ۸۵.</ref> '''نکته''': [[علامه طباطبائی]] در ذیل این دو [[آیه]] مینویسد: "[[زندگی]] که موجود زنده [[سعادت]] برای خودش میداند، و [[راحتی]] که برای [[لذت]] بردن، در صورتی است که بر مجری [[حقیقی]] [[حیات]] جریان یابد و در [[حقیقت]] این است که [[انسان]] متلبس شود به واقع آثار [[حیات]] از [[علم]] [[نافع]] و [[عمل صالح]]؛ بدون این که مشغول شود به کارهای بدون فایده. پس این [[زندگی]] است که در آن [[مرگ]] وجود ندارد، و [[راحتی]] است بدون [[رنج]]، و [[لذت]] است بدون درد وآن [[زندگی]] در [[ولایت]] [[خدا]] است: "{{متن قرآن|أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ}}<ref>"آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند" سوره یونس، آیه ۶۲.</ref> و اما کسی که مشغول بدنیا شود و زینتهای [[دنیا]] مثل [[مال]] و [[فرزندان]] او را جذب کند و [[آرزوها]] او را [[مغرور]] کند در تناقضات [[قوی]] [[بدن]] قرار میگیرد؛ و [[مبتلا]] به تزاحم لذتهای مادی میشود و دچار [[عذاب]] شدید میگردد "{{متن قرآن|فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا}}<ref>"و داراییها و فرزندان آنان تو را به شگفتی نیفکند، جز این نیست که خداوند میخواهد آنان را در زندگی این جهان به عذاب افکند و در حالی که کافرند جانشان (از تن) بیرون رود" سوره توبه، آیه ۵۵.</ref>" با همان چیزهائی که [[فکر]] میکرد [[سعادت]] و [[لذت]] او در آن است و آنچه را وسعت عیش میپندارد در [[حقیقت]] [[معیشت]] - ضنک - است: "{{متن قرآن|وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا}}<ref>"و هر که از یادکرد من روی برتابد بیگمان او را زیستنی تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت" سوره طه، آیه ۱۲۴.</ref> ([[المیزان]] ([[عربی]] چاپ بیروت) ج ۹، ص ۳۰۹" | ||
#{{متن قرآن|لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَلَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ}}<ref> | #{{متن قرآن|لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَلَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ}}<ref>"پس از این (زنانی که برشمردیم) زنان (دیگر) و (نیز) اینکه همسرانی (تازه) را جایگزین آنان کنی بر تو حلال نیست هر چند زیبایی (خوی) آنان تو را خوش آید؛ مگر آنکه کنیزت باشند و خداوند مراقب هر چیزی است" سوره احزاب، آیه ۵۲.</ref> | ||
#{{متن قرآن|وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ}}<ref> | #{{متن قرآن|وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ}}<ref>"و هنگامی که آنان را ببینی، پیکرهاشان تو را به شگفتی میآورد و چون چیزی گویند به گفتارشان گوش میسپاری (اما) گویی چوبهایی خشکند پشت داده بر دیوار، هر بانگی را به زیان خود میپندارند، آنان دشمنند، از آنها دوری گزین! خدایشان لعنت کناد! چگونه (از حق) بازگر" سوره منافقون، آیه ۴.</ref> | ||
'''نکات:''' در [[آیات]] فوق این محورها مطرح گردیده است. | '''نکات:''' در [[آیات]] فوق این محورها مطرح گردیده است. | ||
#[[انکار]] [[معاد جسمانی]] از سوی [[مشرکان]] و ممکن ندانستن آن در عین [[آگاهی]] از مبدأ پیدایش [[انسان]]، امری شگفت آور از سوی [[خدا]] برای پیامبرذکر شده است: {{متن قرآن|أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ}}<ref> | #[[انکار]] [[معاد جسمانی]] از سوی [[مشرکان]] و ممکن ندانستن آن در عین [[آگاهی]] از مبدأ پیدایش [[انسان]]، امری شگفت آور از سوی [[خدا]] برای پیامبرذکر شده است: {{متن قرآن|أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ}}<ref>"و اگر (از چیزی) شگفتی میورزی، گفتار آنان شگفت است (که میگویند) آیا هنگامی که خاک گردیم به راستی در آفرینشی تازه پدیدار خواهیم شد؟ آنانند که به پروردگارشان کفر ورزیدند و بندهایی به گردن دارند و دمساز آتشند، آنان در آن جاودانند" سوره رعد، آیه ۵.</ref> | ||
#تعجب [[پیامبر]] از مواضع [[انکار]] آمیز [[مشرکان]] نسبت به [[یگانگی خداوند]]؛ به رغم مشاهده غظمت [[آفرینش]] و [[قدرت خداوند]] در [[جهان]]: {{متن قرآن|بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ}}<ref> | #تعجب [[پیامبر]] از مواضع [[انکار]] آمیز [[مشرکان]] نسبت به [[یگانگی خداوند]]؛ به رغم مشاهده غظمت [[آفرینش]] و [[قدرت خداوند]] در [[جهان]]: {{متن قرآن|بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ}}<ref>"بلکه تو (از کفر آنها) در شگفتی افتادی و آنان (تو را) به ریشخند میگیرند" سوره صافات، آیه ۱۲.</ref> | ||
#[[تشبیه]] [[پیامبر اسلام]] و [[یاران]] آن [[حضرت]] در [[انجیل]] به زراعتی شکوفا، پرحاصل و شگفت انگیز: {{متن قرآن|يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ}}<ref> | #[[تشبیه]] [[پیامبر اسلام]] و [[یاران]] آن [[حضرت]] در [[انجیل]] به زراعتی شکوفا، پرحاصل و شگفت انگیز: {{متن قرآن|يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ}}<ref>"محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با ویاند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود میبینی که بخشش و خشنودییی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهرههایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و د" سوره فتح، آیه ۲۹.</ref> | ||
#[[هشدار]] [[خداوند]] به [[پیامبر]] در باره [[رفتار]] و گفتار شگفت آور [[منافقان]] و [[فریب]] نخوردن [[پیامبر]] از آنان: {{متن قرآن|وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ}}<ref> | #[[هشدار]] [[خداوند]] به [[پیامبر]] در باره [[رفتار]] و گفتار شگفت آور [[منافقان]] و [[فریب]] نخوردن [[پیامبر]] از آنان: {{متن قرآن|وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ}}<ref>"و هنگامی که آنان را ببینی، پیکرهاشان تو را به شگفتی میآورد و چون چیزی گویند به گفتارشان گوش میسپاری (اما) گویی چوبهایی خشکند پشت داده بر دیوار، هر بانگی را به زیان خود میپندارند، آنان دشمنند، از آنها دوری گزین! خدایشان لعنت کناد! چگونه (از حق) بازگر" سوره منافقون، آیه ۴.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۲۹۹.</ref>. | ||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == | ||
خط ۳۲: | خط ۷۵: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | # [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | ||
# [[پرونده:000058.jpg|22px]] [[ سید حامد شریعتمداری|شریعتمداری، سید حامد]]؛ [[تعجب (مقاله)|مقاله "تعجب"]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۷''']] | |||
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ ۲۶ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۳۵
مقدمه
تعجب مصدر باب تفعل از ریشه "ع ـ جـ ب" و به معنای شگفتزده شدن است. تعجب حاصل بزرگ شمردن پدیدهای کمیاب یا بیمانند و جهل به حقیقت یا سبب آن است و با زوال یکی از این دو شرط، تعجبزایل میشود. [۱] تعجب در برخورد با پدیدهای رُخ میدهد که علت آن بر انسان پوشیده است، از این رو با آشکار شدن، علت، تعجب رخت برمیبندد. [۲] از عوامل دیگر تعجب، عظمت یک شیء،[۳] وقوع حادثهای نادر و خلاف عادت [۴] و رویارویی با امور خوشایند انسان است،[۵] از این رو آن را بر دو گونه ستایشی و نکوهشی شمردهاند؛ تعجب ستایشی از رضایتمندی و استحسان حکایت دارد و با صیغه ثلاثی مزید "أعجبت" بیان میشود، تعجب نکوهشی حاکی از ناخشنودی و نارضایتی است و با صیغه ثلاثی مجرد "عجبت" بیان میشود. [۶] نحویان در تعریفی کاربردی گفتهاند: هرگاه صفتی در چیزی فزون از اندازه معمولی خود باشد، حالت تجب رخ میدهد. [۷]
در زبان عربی الفاظ بیانگر تعجب دو گونهاند: قیاسی و سماعی؛ در نوع نخست دو صیغه "ما اَفْعَلَه" و "اَفْعِلْ بِه" به کار میرود. تفهیم تعجب در گونه دوم با تعابیری است؛ همچون "لله دَرّ فلان"، "سبحان الله"، یا با کاربرد برخی ادات استفهام و ندا [۸] و نیز واژه "ویل"،[۹] یا با ایجاد تغییراتی در ساختار جمله، مانند تقدیم و تأخیر[۱۰].[۱۱]
تعجب در قرآن
بیش از ۱۰۰ آیه در قرآن به شیوههای گونهگون بیان تعجب در عربی و از احساس تعجب حکایت دارند. این آیات از جهت موضوع، فاعل و زمان تعجب، بسیار متنوعاند. برخی از این آیات بازگو کننده تعجب انسانهایی اعم از خوب و بد، هم در مقام ستایش و تحسین ﴿فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً وَآتَتْ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ سِكِّينًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَيْهِنَّ فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ﴾[۱۲] و هم در مقام نکوهش و انکاراند ﴿أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قَالَ الْكَافِرُونَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ مُبِينٌ﴾[۱۳] و تعجب گذشتگان را در داستان یا رویدادی تاریخی نقل کرده ﴿قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ﴾[۱۴] یا از تعجب در آینده خبر میدهند ﴿قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنْتُ بَصِيرًا﴾[۱۵].
در گروهی دیگر از آیات، تعجب به خداوند نسبت داده شده است. ﴿وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَى عَلَيْكُمْ آيَاتُ اللَّهِ وَفِيكُمْ رَسُولُهُ وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۱۶] تعجب در انسان، انفعالی نفسانی و معمولا ناشی از جهل به علت است، بدین جهت مفسران و ادیبان، اسناد حقیقی تعجب را به خداوند نادرست دانسته و در نتیجه ناگزیر از تأویل و توجیه این آیات شدهاند [۱۷].[۱۸]
گونهشناسی تعجب در قرآن
آیات تعجب، گاه در ضمن برخی داستانها و رویدادهای تاریخی آمدهاند و گاه در توصیف حوادث آینده؛ مانند قیامت. در داستانها و رویدادهای تاریخی گوناگونی، از تعجب برخی انسانهای نیک و بد یاد شده است. این بخش شامل مواردی از شگفتی پیامبران یا برخی نزدیکان ایشان از برخی نشانههای الهی است؛ مانند:
۱. آنگاه که فرشتگان به حضرت ابراهیم خبر پدر شدن او را دادند، همسر وی از این خبر شگفتزده شد. فرشتگان در واکنش به تعجب ساره، شگفتزدگی در برابر امر خدا را بجا ندانسته، از نزول رحمت و برکات خداوند بر ایشان یاد کردند: "قالَت یـوَیلَتی ءَاَلِدُ واَنا عَجوزٌ و هـذا بَعلی شَیخـًا اِنَّ هـذا لَشَیءٌ عَجیب * قالوا اَتَعجَبینَ مِن اَمرِ اللّهِ رَحمَتُ اللّهِ و بَرَکـتُه."...(هود / ۱۱، ۷۲ ـ ۷۳؛[۱۹] و نیز نک: حجر / ۱۵، ۵۴؛ ذاریات / ۵۱، ۲۹) ۲. حضرت زکریا از مژده بچه دار شدن در سن پیری و بروز این معجزه خلاف عادت شگفتزده شد: "قالَرَبِّ اَنّی یَکونُ لی غُلـمٌ وقَد بَلَغَنِیَ الکِبَرُ وامرَاَتی عاقِرٌ قالَ کَذلِکَ اللّهُ یَفعَلُ ما یَشاء".(آلعمران / ۳، ۴۰ و نیز مریم / ۱۹، ۸) [۲۰] ۳. بشارت یاد شده پس از آن روی داد که زکریا نزد حضرت مریم رزقی خاص مییافت و از آن تعجب میکرد تا آنکه روزیراز آن را از حضرت مریم جویا شد و حضرت مریم در پاسخ گفت: "هُوَ مِن عِندِ اللّهِ اِنَّ اللّهَ یَرزُقُ مَن یَشاءُ بِغَیرِ حِساب".(آلعمران / ۳، ۳۷) پس از آن بود که زکریا با تضرع به درگاه خداوند نیایش کرد و آنگاه که نوید پدر شدن به وی داده شد، از خداوند نشانه خواست و خدای سبحان او را به سه روز قادر نبودن بر تکلم نشانه داد. (آلعمران / ۳، ۴۱) [۲۱] ۴. حضرت مریم آن هنگام که از پدید آمدن بچهای بدون پدر خبر یافت، شگفتزده شد: "قالَت اَنّی یَکونُ لی غُلـمٌ ولَم یَمسَسنی بَشَرٌ ولَم اَکُ بَغیـّا". (مریم / ۱۹، ۲۰ و نیز آل عمران / ۳، ۴۷) البته این تعجب نه از روی انکار قدرت خدا که از روی عظمت [۲۲] یا جهل به چگونگی آن بود. [۲۳] ۵. نمونه دیگر، تعجب برخی نیکان از سرکشی و گمراهی بدکاران است؛ مانند ابراز شگفتی مؤمن آلفرعون از تصمیم فرعونیان بر کشتن موسی تنها به دلیل حقگویی وی: "... اَتَقتُلونَ رَجُلاً اَن یَقولَ رَبِّیَ اللّهُ وقَد جاءَکُم بِالبَیِّنـتِ مِن رَبِّکُم."..(غافر / ۴۰، ۲۸) و نیز رفتاری که قومش با وی کردند و در برابر دعوت آنان به خداوند و حق، او را به شقاوت و کفر خواندند: "یـقَومِ ما لی اَدعوکُم اِلَیالنَّجوةِ و تَدعونَنی اِلَی النّار".(غافر / ۴۰، ۴۱) ۶. از همین قسم است اشاره برخی آیات به شگفتانگیز بودن برخی معجزات و کرامات پیامبران و اولیای الهی، چنان که برخی هدف از تعبیر خداوند در یادکرد از ماجرای کفالت مریم توسط حضرت زکریا را ایجاد تعجب و شگفتی در مخاطبان دانستهاند: "ذلِکَ مِن اَنباءِ الغَیبِ نوحیهِ اِلَیکَ وما کُنتَ لَدَیهِم اِذ یُلقونَ اَقلـمَهُم اَیُّهُم یَکفُلُ مَریَمَ وما کُنتَ لَدَیهِم اِذ یَختَصِمون".(آل عمران / ۳، ۴۴) [۲۴] خاندان عمران درباره کفالت مریم با هم رقابت میکردند؛ ولی با انجام قرعه، زکریا کفیل مریم شد. [۲۵] ۷. گروهی که حضرت مریم (علیها السلام) را به سبب به دنیا آوردن حضرت عیسی(ع) نکوهش میکردند، از درخواست حضرت مریم مبنی بر پرسش از نوزاد در گهواره، شگفتزده شدند: "قالوا کَیفَ نُکَلِّمُ مَن کانَ فِی المَهدِ صَبیـّا"(مریم / ۱۹، ۲۹)؛ اما به ناگاه عیسی به سخن آمد و ابراز تعجب انکارآمیزشان را پاسخ گفت. [۲۶] ۸. منت نهادن خداوند بر گروهی از بندگانش و برگزیدن آنها برای پیامبری یا منصبهای دیگر، شگفتی مخالفان و حسودان را برانگیخته است. نمونه اینکه بنی اسرائیل پس از برگزیده شدن طالوت برای پادشاهی یهود، از اینکه فردی فقیر برای این امر از سوی خدا برگزیده شده، ابراز شگفتی میکردند: "قالوا اَنّی یَکونُ لَهُ المُلکُ عَلَینا ونَحنُ اَحَقُّ بِالمُلکِ مِنهُ ولَم یُؤتَ سَعَةً مِنَ المال" تا آنکه پیامبرشان به برگزیده شدن وی از سوی خدا و برخورداری وی از علم و قدرت اشاره کرد: "اِنَّ اللّهَ اصطَفـهُ عَلَیکُم وزادَهُ بَسطَةً فِی العِلمِ والجِسم" و سرانجام نشانههایی بر پادشاهی او آورد که وی خواهد توانست تابوت بنی اسرائیل را به آنان بازگرداند: "اِنَّ ءایَةَ مُلکِهِ اَن یَأتِیَکُمُ التّابوت". (بقره / ۲، ۲۴۷ ـ ۲۴۸) در همین زمینه در ۴ سوره از تعجب مردم درباره نزول وحی بر پیامبر اکرم(ص) یاد شده است و نیز اینکه چگونه مردی از بین خودشان به پیامبری برگزیده شده است: "اَوَ عَجِبتُم اَن جاءَکُم ذِکرٌ مِن رَبِّکُم عَلی رَجُل مِنکُم لِیُنذِرَکُم."...(اعراف / ۷، ۶۳، ۶۹ و نیز یونس / ۱۰، ۲) در همه این موارد تعجب آنها نابجا دانسته و انکار شده است. [۲۷] کافران افزون بر ابراز شگفتی، پیامبر را به ساحری و دروغگویی متهم میکردند: "وعَجِبوا اَن جاءَهُم مُنذِرٌ مِنهُم و قالَ الکـفِرونَ هـذا سـحِرٌ کَذّاب".(ص / ۳۸، ۴ و نیز ق / ۵۰، ۲) ۹. در نوعی دیگر از یادکرد تعجب در رویدادهای تاریخی، قرآنکریم شگفتی مخالفان پیامبران از اعتقاد راسخ و رویگردانی انبیا از عقاید قوم خود را بیان میکند؛ مانند اینکه آزر از اینکه ابراهیم از عقاید او سرباز زده متعجب شد و وی را تهدید کرد که اگر از این باورها دست نکشد، او را سنگسار و از خود دور خواهد کرد: "قالَ اَراغِبٌ اَنتَ عَن ءالِهَتی یـاِبرهیمُ لـَئِن لَم تَنتَهِ لاََرجُمَنَّکَ واهجُرنی مَلیـّا".(مریم / ۱۹، ۴۶) نابودی زراندوزان و بهرهمندیها و اندوختههای دنیایی شگفتانگیز آنان نیز مایه تعجب دنیاخواهان بوده است. نمونه اینکه هلاکت قارون با وجود تمکن مالی بسیار و گنجهای فراوان (قصص / ۲۸، ۷۶) برای مردم شگفتانگیز بود. [۲۸] آنانکه تا پیش از نابودی قارون آرزوی منزلت او را داشتند با دیدن صحنه هلاکت وی میگفتند: شگفتا که خداوند روزی هرکس را که بخواهد فراوان یا کم میکند؛ اگر خدا به ما نیز نعمت فراوان داده بود ما را در زمین فرو میبرد. شگفتا که کافران رستگار نمیشوند: "واَصبَحَ الَّذینَ تَمَنَّوا مَکانَهُ بِالاَمسِ یَقولونَ ویکَاَنَّ اللّهَ یَبسُطُ الرِّزقَ لِمَن یَشاءُ مِن عِبادِهِ ویَقدِرُ لَولا اَن مَنَّ اللّهُ عَلَینا لَخَسَفَ بِنا ویکَاَنَّهُ لایُفلِحُ الکـفِرون".(قصص / ۲۸، ۸۲) [۲۹] بعضی تعجبهای معمولی و رایج، چون شگفتی از شدت زیبایی نیز گاه در برخی داستانهای قرآن منعکس شده است؛ مثلا اینکه زیبایی حضرت یوسف، شگفتی زنان اشراف مصر را برانگیخت،[۳۰] به گونهای که با دیدن وی بیاختیار دست خود را بریدند و گفتند که او از جنس بشر نیست، بلکه فرشتهای بزرگوار است: "فَلَمّا رَاَینَهُ اَکبَرنَهُ و قَطَّعنَ اَیدِیَهُنَّ وقُلنَ حـشَ لِلّهِ ما هـذا بَشَرًا اِن هـذا اِلاّ مَلَکٌ کَرِیم".(یوسف / ۱۲، ۳۱) در پیشگویی حوادث قیامت نیز فراوان از تعجب انسانها یاد شده است؛ برای نمونه: ۱. سوره یس تعجب منکران قیامت هنگام برانگیخته شدن از قبرهاشان را چنین وصف میکند: "قَالوا یـوَیلَنا مَن بَعَثَنا مِن مَرقَدِنا."...(یس / ۳۶، ۵۲) [۳۱] ۲. طبق بیان سوره زلزال رخدادهای عظیم که مقدمه برپایی قیامت است باعث تعجب انسانها خواهد شد: "اِذا زُلزِلَتِ الاَرضُ زِلزالَها * و قالَ الاِنسـنُ ما لَها". (زلزال / ۹۹، ۱، ۳) بعضی این تعجب را مخصوص کفار دانستهاند که از قیامت بیخبرند؛[۳۲] ولی از ظاهر آیه برمیآید که عظمت آن واقعه منشأ این تعجب است [۳۳] نه صرف بیخبری ازآن.
۳. نمونه دیگر، یادکرد تعجب گناهکاران از جامعیت و دقت کتاب اعمالشان است: "فَتَرَی المُجرِمینَ مُشفِقینَ مِمّا فیهِ و یَقولونَ یـوَیلَتَنا مالِ هـذا الکِتـبِ لا یُغادِرُ صَغیرَةً ولا کَبیرَةً اِلاّ اَحصـها."...(کهف / ۱۸، ۴۹) [۳۴]
۴. آیهای نیز اشاره دارد به شادی از روی تعجب بهشتیان از رستگاری و سرافرازی خود، در حالی که اطرافیان کافر آنها زیانکار گشته و در دوزخ به سرمیبرند: "قالَ تاللّهِ اِن کِدتَّ لَتُردین * و لَولا نِعمَةُ رَبّی لَکُنتُ مِنَ المُحضَرین".(صافّات / ۳۷، ۵۶ـ۵۷) [۳۵][۳۶]
تعجبهای مثبت و منفی
مواردی از تعجب در قرآن اموری است که شگفتی درباره آنها امری طبیعی و احیاناً مثبت و نشان از بینش و نگرش درست افراد است؛ مثلا: ۱. قرآن خود مایه تعجب معرفی شده که حتی جنیان را هم به تعجب واداشته است: "استَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الجِنِّفَقالوا اِنّا سَمِعنا قُرءانـًا عَجَبـا" (جنّ / ۷۲، ۱)، کلامی که به مثابه کلام مخلوق نیست؛ نه شعر است و نه نثر؛ و هیچتر و خشکی نیست مگر اینکه در قرآن آمده است و به حقایق راستین عالم رهنماست. [۳۷] ۲. خداوند کمال آگاهی و ادراک خود نسبت به مسموعات و مبصرات را با بیانی حاکی از تعجبآمیز بودن علم خود یادآور میشود: "قُلِ اللّهُ اَعلَمُ بِما لَبِثوا لَهُ غَیبُ السَّمـوتِ والاَرضِ اَبصِر بِهِ و اَسمِع."...(کهف / ۱۸، ۲۶) [۳۸] ۳. پدیدهها و حوادث طبیعی از دیگر مسائلی هستند که تعجب آدمیان را برمیانگیزند. خداوند از این تعجبهای طبیعی برای توجه دادن به امور معنوی و تقریب آنها به ذهن استفاده کرده است. (برای نمونه: حدید / ۵۷، ۲۰) در مواردی نیز از تعجبهایی یاد و نهی شده که از روحیه انکار و سرکشی افراد یا بزرگ شماری امور کوچک و زودگذر دنیایی برخاسته و متأثر از بینش و نگرش منفی و نادرست آنان است؛ مانند اینکه: ۱. نزول وحی بر فردی از بشر سبب تعجب کفر پیشگان عصر بعثت بوده است: "اَکانَ لِلنّاسِ عَجَبـًا اَن اَوحَینا اِلی رَجُل مِنهُم اَن اَنذِرِ النّاسَ و بَشِّرِ الَّذینَ ءامَنوا".(یونس / ۱۰، ۲) [۳۹] ۲. در آیاتی کفار و مشرکان به سبب تعجب منکرانه از نزول قرآن و اخبار غیبی در آن [۴۰] سرزنش شدهاند: "اَفَمِن هـذا الحَدیثِ تَعجَبون * و تَضحَکونَ ولا تَبکون"(نجم / ۵۳، ۵۹ ـ ۶۰)، زیرا باور نمیکردند حضرت رسول(ص) با اخبار الهی از حال و مسائل مخفی آنان علم یابد و حال آنکه خداوند به امور پنهان و نهان عالم است. [۴۱] ۳. در آیات دیگر از فریفتگی به فزونی و فراوانی مادی، و ناپاکیها و پلیدیهای دنیا نهی شده است: "قُللا یَستَوِی الخَبیثُ والطَّیِّبُ ولَو اَعجَبَکَ کَثرَةُ الخَبیث."..(مائده / ۵، ۱۰۰). مواردی نیز اشاره است به شگفتی افراد از بهرهها و زیباییهای دنیا که به طور طبیعی برای انسانها خوشایند و لذتبخش است؛ اما نباید سبب غفلت از امور معنوی شوند. خداوند سبحان منافقان را بدین سبب سرزنش میکند: "فَلا تُعجِبکَ اَمولُهُم ولا اَولـدُهُم اِنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُم بِها فِی الحَیوةِ الدُّنیا."... (توبه / ۹، ۵۵) [۴۲] قرآنکریم (هود / ۱۱، ۷۲؛ مریم / ۱۹، ۹، ۲۱) برای رفع عوامل پیدایش این نوع تعجبها راههایی را نیز بیان میکند؛ مثلا توجه به قدرت و علم خداوند، سبب دوری انسان از تعجب نسبت به کارهایی است که از حق متعالی یا به اذن او سر میزند،[۴۳] زیرا عامل آن تعجب، جهل و عدم معرفت به خداست. [۴۴][۴۵]
تعجبهای منسوب به خدا
در شمار فراوانی از آیات، شگفتی خداوند از برخی باورها و رفتارهای آدمیان آمده است که البته مراد شگفتانگیز بودن آن باور یا رفتار، فرای از اسناد آن به خداوند است؛ از آن جمله است:
۱. تعجب از خداناشناسانی که بسان سوداگری نابخرد ضلالت را به بهای هدایت میخرند و عذاب را به جای مغفرت برمیگزینند: "اُولـئِکَ الَّذینَ اشتَرَوُا الضَّلــلَةَ بِالهُدی والعَذابَ بِالمَغفِرَةِ فَما اَصبَرَهُم عَلَی النّار".(بقره / ۲، ۱۷۵) [۴۶] ۲. شگفتی فراوان از کفر کافران و پافشاری آنها بر آن (فصّلت / ۴۱، ۹؛ عبس / ۸۰، ۱۷)، به ویژه با وجود آیات خدا و حضور رسول او: "و کَیفَ تَکفُرونَ و اَنتُم تُتلی عَلَیکُم ءایـتُ اللّهِ و فیکُم رَسولُه."..(آلعمران / ۳، ۱۰۱) [۴۷] و باز شگفت آنکه با این همه آیات روشن الهی در این باره جدال میکنند. (غافر / ۴۰، ۶۹ [۴۸] و نیز نک: نحل / ۱۶، ۴) [۴۹] ۳. مطلق شرک ورزیدن انسان (برای نمونه نک: غافر / ۴۰، ۶۲؛ زمر / ۳۹، ۶؛ فاطر / ۳۵، ۳؛ عنکبوت / ۲۹، ۶۱)، پی نبردن وی به ربوبیت حق متعالی (فرقان/ ۲۵، ۴۵)، عدم ادراک توحید افعالی و منشأ خیر و شر (نساء / ۴، ۷۸) و انکار معاد از سوی برخی انسانها: "و اِن تَعجَب فَعَجَبٌ قَولُهُم اَءِذا کُنّا تُربـًا اَءِنّا لَفی خَلق جَدید.".. (رعد / ۱۳، ۵ و نیز نک، مریم / ۱۹، ۶۶؛ یس / ۳۶، ۷۷؛ صافّات / ۳۷، ۱۱) از دیگر مواردی است که درباره آنها ابراز تعجب شده است.[۵۰]
تعجب در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم
عَجِبَ و تَعَجُب حیرت کردن، شگفت زده شدن مات و مبهوت شدن (از چیزی، به سبب چیزی). (آذرتاش آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی - فارسی، ص ۴۲۱، ماده عَجِبَ) در این مدخل منظور آیاتی است که در رابطه با پیامبر از سوی خداوند از واژه عَجِبَ و تعَجَبَ استفاده شده و بیانگر نکاتی در جهت ابراز شگفتیهای پیامبر و مخالفان ایشان در مسائل اعتقادی همچون معاد و عالم آخرت است. اهمیت زبانی این دسته از آیات در شیوه تبلیغی و یا جدلی برای اقناع مخاطب است.
- ﴿وَإِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ﴾[۵۱]
- ﴿فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمْ مَنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِنْ طِينٍ لَازِبٍ * بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ﴾[۵۲]
- ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا﴾[۵۳]
- ﴿أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ﴾[۵۴]
- ﴿وَعَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ﴾[۵۵]
- ﴿بَلْ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ*أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا ذَلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ﴾[۵۶]
- ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ﴾[۵۷] نکته: در این آیه خداوند به پیامبر هشدار میدهد که مفتون ظاهر افرادی نشود که تلاش میکنند، با ظاهر سازی، و گفتار بدون اعتقاد، خود را به پیامبر نزدیک کنند و خدا به پیامبر میفرماید مواظب باش که فریب گفتار آنها را نخوری که دروغ میگویند و در باره عُجب به گفتار دیگران به پیامبرتذکر داده شده است.
- ﴿فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ﴾[۵۸]
- ﴿وَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَأَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ﴾[۵۹] نکته: علامه طباطبائی در ذیل این دو آیه مینویسد: "زندگی که موجود زنده سعادت برای خودش میداند، و راحتی که برای لذت بردن، در صورتی است که بر مجری حقیقی حیات جریان یابد و در حقیقت این است که انسان متلبس شود به واقع آثار حیات از علم نافع و عمل صالح؛ بدون این که مشغول شود به کارهای بدون فایده. پس این زندگی است که در آن مرگ وجود ندارد، و راحتی است بدون رنج، و لذت است بدون درد وآن زندگی در ولایت خدا است: "﴿أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ﴾[۶۰] و اما کسی که مشغول بدنیا شود و زینتهای دنیا مثل مال و فرزندان او را جذب کند و آرزوها او را مغرور کند در تناقضات قوی بدن قرار میگیرد؛ و مبتلا به تزاحم لذتهای مادی میشود و دچار عذاب شدید میگردد "﴿فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا﴾[۶۱]" با همان چیزهائی که فکر میکرد سعادت و لذت او در آن است و آنچه را وسعت عیش میپندارد در حقیقت معیشت - ضنک - است: "﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا﴾[۶۲] (المیزان (عربی چاپ بیروت) ج ۹، ص ۳۰۹"
- ﴿لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَلَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ﴾[۶۳]
- ﴿وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ﴾[۶۴]
نکات: در آیات فوق این محورها مطرح گردیده است.
- انکار معاد جسمانی از سوی مشرکان و ممکن ندانستن آن در عین آگاهی از مبدأ پیدایش انسان، امری شگفت آور از سوی خدا برای پیامبرذکر شده است: ﴿أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ﴾[۶۵]
- تعجب پیامبر از مواضع انکار آمیز مشرکان نسبت به یگانگی خداوند؛ به رغم مشاهده غظمت آفرینش و قدرت خداوند در جهان: ﴿بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ﴾[۶۶]
- تشبیه پیامبر اسلام و یاران آن حضرت در انجیل به زراعتی شکوفا، پرحاصل و شگفت انگیز: ﴿يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ﴾[۶۷]
- هشدار خداوند به پیامبر در باره رفتار و گفتار شگفت آور منافقان و فریب نخوردن پیامبر از آنان: ﴿وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ﴾[۶۸][۶۹].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
- سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم
- شریعتمداری، سید حامد؛ مقاله "تعجب"؛ دائرة المعارف قرآن کریم ج۷
پانویس
- ↑ النحو الوافی، ج۳، ص۳۳۹.
- ↑ مفردات، ص۵۴۷؛ التعریفات، ص۱۹۰؛ "عجب"؛ لغت نامه، ج۵، ص۶۸۰۰ "تعجب".
- ↑ التبیان، ج۲، ص۴۵۳.
- ↑ لسانالعرب، ج۱، ص۵۸۰، "عجب".
- ↑ مجمع البیان، ج۲، ص۵۵۳.
- ↑ مجمع البیان، ج۲، ص۵۳۳؛ التعاریف، ص۱۸۴.
- ↑ التعاریف، ص۱۸۵.
- ↑ النحو الوافی، ج۳، ص۳۴۰ ـ ۳۴۱.
- ↑ لسانالعرب، ج۱۱، ص۷۳۸؛مجمعالبحرین، ج۴، ص۵۶۹، "عجب".
- ↑ النحو الوافی، ج۱، ص۴۵۸.
- ↑ شریعتمداری، سید حامد؛ مقاله "تعجب"؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷.
- ↑ «و چون (همسر عزیز مصر، ملامت) فریب (آمیز) آنان را شنید (کسی را) نزدشان فرستاد و برای آنها تکیهگاهی آماده ساخت و به هر یک از ایشان کاردی داد و (به یوسف) گفت: خود را به آنان نشان ده! چون او را دیدند بزرگش یافتند و دست خویش را (از خودباختگی) بریدند و گفتند: پاکاکه خداوند است! این، نه آدمیزاد که جز فرشتهای ارجمند نیست» سوره یوسف، آیه ۳۱.
- ↑ «آیا برای مردم شگرف است به مردی از آنان وحی کنیم که به مردم هشدار بده و مؤمنان را آگاه ساز که نزد پروردگارشان پایگاهی راستین دارند؛ کافران میگویند: بیگمان این جادوگری آشکار است» سوره یونس، آیه ۲.
- ↑ «گفت: آیا مرا نوید میدهید با آنکه به سالمندی رسیدهام؟ پس به چه نوید میدهید؟» سوره حجر، آیه ۵۴.
- ↑ «میگوید: پروردگارا! چرا مرا نابینا برانگیختی در حالی که من بینا بودم؟» سوره طه، آیه ۱۲۵.
- ↑ «و چگونه کفر میورزید در حالی که آیات خداوند را برای شما میخوانند و پیامبر او در میان شماست و هر کس به خداوند پناه آورد به راهی راست راهنمایی شده است» سوره آل عمران، آیه ۱۰۱.
- ↑ التبیان، ج۲، ص۵۴۲؛ مجمع البیان، ج۱، ص۴۷۱؛ التفسیر الکبیر، ج۸، ص۱۷۰؛ النحوالوافی، ج۳، ص۳۳۹.
- ↑ شریعتمداری، سید حامد؛ مقاله "تعجب"؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷.
- ↑ جامع البیان، ج۱۲، ص۴۶؛ التبیان، ج۶، ص۳۳ـ۳۴.
- ↑ التبیان، ج۲، ص۴۵۳؛ جوامع الجامع، ج۱، ص۱۸۴.
- ↑ التبیان، ج۲، ص۴۵۴.
- ↑ التبیان، ج۲، ص۴۶۴.
- ↑ مخزن العرفان، ج۳، ص۱۱۲.
- ↑ مجمع البیان، ج۲، ص۷۴۷؛ روض الجنان، ج۴، ص۳۲۱.
- ↑ تفسیر قمی، ج۱، ص۱۲۹؛ الدر المنثور، ج۲، ص۱۹۵؛ البرهان، ج۱، ص۶۲۰.
- ↑ فتحالقدیر، ج۳، ص۳۳۲؛ الفرقان، ج۱۶، ص۳۰۳ـ۳۰۵.
- ↑ مجمع البیان، ج۴، ص۶۶۹؛ المیزان، ج۸، ص۱۷۵؛ ج۱۰، ص۸.
- ↑ روض الجنان، ج۱۵، ص۱۷۷؛ التفسیر الکبیر، ج۲۵، ص۱۸؛ تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۴۰۹.
- ↑ التبیان، ج۸، ص۱۷۵ ـ ۱۷۶.
- ↑ روض الجنان، ج۱۱، ص۶۴.
- ↑ التحریر والتنویر، ج۲۳، ص۳۷؛ الکاشف، ج۶، ص۳۱۸؛ التفسیر المبین، ج۱، ص۵۸۳.
- ↑ مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۹۸.
- ↑ التبیان، ج۱۰، ص۳۹۳، المیزان، ج۲۰، ص۳۴۲ ـ ۳۴۳.
- ↑ البحر المحیط، ج۷، ص۱۸۸؛ التحریر و التنویر، ج۲۳، ص۳۸؛ التفسیر المظهری، ج۵، ص۳۸۸.
- ↑ الجدید، ج۶، ص۶۳؛ نمونه، ج۱۹، ص۶۲ ـ ۶۳.
- ↑ شریعتمداری، سید حامد؛ مقاله "تعجب"؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷.
- ↑ التبیان، ج۱۰، ص۱۴۶؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۵۳؛ المیزان، ج۲۰، ص۳۴۲.
- ↑ التبیان، ج۷، ص۳۳؛ جوامع الجامع، ج۱، ص۷۸۰؛ المیزان، ج۱۳، ص۲۷۷ ـ ۲۷۸.
- ↑ جامعالبیان، ج۱۱، ص۱۰۷ـ۱۰۸؛ التبیان،ج۵، ص۳۳۳؛ روض الجنان، ج۱۰، ص۹۳.
- ↑ جامع البیان، ج۲۷، ص۱۰۷ ـ ۱۰۸؛ روض الجنان، ج۱۸، ص۲۰۴؛ مجمع البیان، ج۵، ص۱۸۲.
- ↑ المیزان، ج۱۹، ص۵۱.
- ↑ مجمع البیان، ج۵، ص۶۰، ۱۳۴؛ المیزان، ج۹، ص۳۰۸.
- ↑ مجمع البیان، ج۲، ص۷۴۴.
- ↑ المیزان، ج۱۰، ص۳۲۵.
- ↑ شریعتمداری، سید حامد؛ مقاله "تعجب"؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷.
- ↑ مجمعالبیان،ج۲، ص۴۷۰ ـ ۴۷۱؛ التبیان، ج۲، ص۹۰؛ المیزان، ج۱، ص۴۲۶ ـ ۴۲۷.
- ↑ الکشاف، ج۱، ص۳۹۳؛ مجمع البیان، ج۲، ص۸۰۲.
- ↑ التحریر و التنویر، ج۲۴، ص۲۰۰ ـ ۲۰۱؛ تفسیر المراغی، ج۲۴، ص۹۳.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۶۸.
- ↑ شریعتمداری، سید حامد؛ مقاله "تعجب"؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷.
- ↑ "و اگر (از چیزی) شگفتی میورزی، گفتار آنان شگفت است (که میگویند) آیا هنگامی که خاک گردیم به راستی در آفرینشی تازه پدیدار خواهیم شد؟ آنانند که به پروردگارشان کفر ورزیدند و بندهایی به گردن دارند و دمساز آتشند، آنان در آن جاودانند" سوره رعد، آیه ۵.
- ↑ "اینک از ایشان بپرس آیا آنها در آفرینش سختترند یا آنان که ما آفریدهایم؟ ما آنها را از گلی چسبناک آفریدهایم * بلکه تو (از کفر آنها) در شگفتی افتادی و آنان (تو را) به ریشخند میگیرند" سوره صافات، آیه ۱۱-۱۲.
- ↑ "محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با ویاند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود میبینی که بخشش و خشنودییی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهرههایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و د" سوره فتح، آیه ۲۹.
- ↑ "آیا برای مردم شگرف است به مردی از آنان وحی کنیم که به مردم هشدار بده و مؤمنان را آگاه ساز که نزد پروردگارشان پایگاهی راستین دارند؛ کافران میگویند: بیگمان این جادوگری آشکار است" سوره یونس، آیه ۲.
- ↑ "و از اینکه بیمدهندهای از خودشان به سراغشان آمد شگفتی کردند و کافران گفتند: این جادوگری بسیار دروغگوست" سوره ص، آیه ۴.
- ↑ "بلکه کافران از اینکه بیمدهندهای از میان خودشان برای آنان آمد به شگفتی افتادند و گفتند:" سوره ق، آیه ۲-۳.
- ↑ "و از مردم کسی است که گفتارش درباره زندگی این جهان تو را به شگفتی وا میدارد و خداوند را بر آنچه در دل دارد گواه میگیرد و همو کینهتوزترین دشمنان است*آیا چون مردیم و خاک شدیم (باز زنده میشویم)؟ این بازگشتی دور (از باور) است" سوره بقره، آیه ۲۰۴.
- ↑ "و داراییها و فرزندان آنان تو را به شگفتی نیفکند، جز این نیست که خداوند میخواهد آنان را در زندگی این جهان به عذاب افکند و در حالی که کافرند جانشان (از تن) بیرون رود" سوره توبه، آیه ۵۵.
- ↑ "و داراییها و فرزندانشان تو را به شگفتی نیندازد، جز این نیست که خداوند میخواهد در این جهان آنان را با آنها به عذاب افکند و جانشان در حالی که کافرند (از تن) بیرون رود" سوره توبه، آیه ۸۵.
- ↑ "آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند" سوره یونس، آیه ۶۲.
- ↑ "و داراییها و فرزندان آنان تو را به شگفتی نیفکند، جز این نیست که خداوند میخواهد آنان را در زندگی این جهان به عذاب افکند و در حالی که کافرند جانشان (از تن) بیرون رود" سوره توبه، آیه ۵۵.
- ↑ "و هر که از یادکرد من روی برتابد بیگمان او را زیستنی تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت" سوره طه، آیه ۱۲۴.
- ↑ "پس از این (زنانی که برشمردیم) زنان (دیگر) و (نیز) اینکه همسرانی (تازه) را جایگزین آنان کنی بر تو حلال نیست هر چند زیبایی (خوی) آنان تو را خوش آید؛ مگر آنکه کنیزت باشند و خداوند مراقب هر چیزی است" سوره احزاب، آیه ۵۲.
- ↑ "و هنگامی که آنان را ببینی، پیکرهاشان تو را به شگفتی میآورد و چون چیزی گویند به گفتارشان گوش میسپاری (اما) گویی چوبهایی خشکند پشت داده بر دیوار، هر بانگی را به زیان خود میپندارند، آنان دشمنند، از آنها دوری گزین! خدایشان لعنت کناد! چگونه (از حق) بازگر" سوره منافقون، آیه ۴.
- ↑ "و اگر (از چیزی) شگفتی میورزی، گفتار آنان شگفت است (که میگویند) آیا هنگامی که خاک گردیم به راستی در آفرینشی تازه پدیدار خواهیم شد؟ آنانند که به پروردگارشان کفر ورزیدند و بندهایی به گردن دارند و دمساز آتشند، آنان در آن جاودانند" سوره رعد، آیه ۵.
- ↑ "بلکه تو (از کفر آنها) در شگفتی افتادی و آنان (تو را) به ریشخند میگیرند" سوره صافات، آیه ۱۲.
- ↑ "محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با ویاند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود میبینی که بخشش و خشنودییی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهرههایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و د" سوره فتح، آیه ۲۹.
- ↑ "و هنگامی که آنان را ببینی، پیکرهاشان تو را به شگفتی میآورد و چون چیزی گویند به گفتارشان گوش میسپاری (اما) گویی چوبهایی خشکند پشت داده بر دیوار، هر بانگی را به زیان خود میپندارند، آنان دشمنند، از آنها دوری گزین! خدایشان لعنت کناد! چگونه (از حق) بازگر" سوره منافقون، آیه ۴.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۲۹۹.