|
|
خط ۱۰: |
خط ۱۰: |
| #تفسیر تدوین نشده بود؛ | | #تفسیر تدوین نشده بود؛ |
| #تفسیر، [[مرجع]] و منبع [[حل اختلافات]] بود<ref>طباطبایی، محمد حسین، قرآن دراسلام،صفحه ۸۲و۷۳؛ عک، خالد عبد الرحمان،الفرقان والقرآن،صفحه ۳۳۰؛ ذهبی، محمد حسین، التفسیر والمفسرون، جلد۱، صفحه ۴۹؛ سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، جلد۴، صفحه ۲۴۵؛ کمالی دزفولی، علی، تاریخ تفسیر،صفحه (۹-۲۰).</ref>.<ref>[[فرهنگنامه علوم قرآنی (کتاب)|فرهنگ نامه علوم قرآنی]]، ج۱، ص۱۸۰۹.</ref> | | #تفسیر، [[مرجع]] و منبع [[حل اختلافات]] بود<ref>طباطبایی، محمد حسین، قرآن دراسلام،صفحه ۸۲و۷۳؛ عک، خالد عبد الرحمان،الفرقان والقرآن،صفحه ۳۳۰؛ ذهبی، محمد حسین، التفسیر والمفسرون، جلد۱، صفحه ۴۹؛ سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، جلد۴، صفحه ۲۴۵؛ کمالی دزفولی، علی، تاریخ تفسیر،صفحه (۹-۲۰).</ref>.<ref>[[فرهنگنامه علوم قرآنی (کتاب)|فرهنگ نامه علوم قرآنی]]، ج۱، ص۱۸۰۹.</ref> |
|
| |
| {{تفسیر}}
| |
| == [[تفسیر]] همه [[قرآن]] در [[عصر رسالت]] ==
| |
| این سؤال که در عصر رسالت چه مقدار از قرآن تفسیر شده است، بستگی دارد به اینکه [[رسول خدا]]{{صل}} چه مقدار از قرآن را تفسیر کرده باشد؛ زیرا اولاً: [[ثابت]] نیست که در عصر رسالت غیر از رسول خدا{{صل}} [[مفسر]] دیگری برای قرآن بوده باشد و ثانیاً: اگر مفسر دیگری هم بوده، بیتردید به مقدار رسول خدا{{صل}} قرآن را تفسیر نکرده است.
| |
|
| |
| در اینکه رسول خدا{{صل}} چه مقدار از قرآن را تفسیر کرده است، اتفاقنظر وجود ندارد.
| |
| [[ذهبی]] از افرادی که در رأس آنها [[ابن تیمیه]] است، نقل کرده که گفتهاند: «همۀ [[معانی قرآن]] را بیان کرده است» و به عدهای که در رأس آنها [[سید ابوالقاسم خویی]] و [[سیوطی]] قرار دارند، نسبت داده که «جز اندکی از معانی قرآن را برای اصحابش بیان نکرده است» خود نیز پس از مناقشه در [[دلایل]] هر یک از این دو گروه و اغراقآمیز دانستن این دو قول، رأیی [[میانه]] [[اختیار]] کرده و گفته است:
| |
|
| |
| «[[پیامبر]] بسیاری از معانی قرآن را بیان کرده و کتب [[صحاح]] بر آن [[گواه]] است و همۀ معانی قرآن را بیان نکرده است» و به وجوهی بر مدعای خود استناد کرده<ref>ر.ک: ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۴۹-۵۴.</ref> که چون در کتاب دیگر، آن وجوه را ذکر و بررسی کردهام<ref>ر.ک: بابایی، مکاتب تفسیری، ج۱، ص۳۶-۳۸.</ref>، از تکرار آن در اینجا صرفنظر میشود.
| |
|
| |
| آقای [[معرفت]] نیز پس از [[نقد]] دیدگاه ذهبی گفته است: «براساس [[رأی]] صحیح، آن [[حضرت]] همۀ معانی و مقاصد [[قرآن کریم]] را برای [[امت]] و اصحابش با [[نصّ]] و یا با تبیین اصول و [[فروع]] [[شریعت]] بیان کرده است، بهخصوص اگر [[روایات]] [[ائمه]]{{عم}} را در [[تبیین شریعت]] و معانی قرآن به آن ضمیمه کنیم»<ref>معرفت، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، ج۱، ص۱۷۴-۱۷۹.</ref>.
| |
|
| |
| [[استدلال]] ایشان نیز [[ضعیف]] است و همانگونه که در [[مکاتب تفسیری]] بیان شده، دلیل وی وافی به [[اثبات]] مدعایش نیست<ref>ر.ک: بابایی، مکاتب تفسیری، ج۱، ص۳۹.</ref>.
| |
|
| |
| [[حق]] این است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} همۀ [[قرآن]] را [[تفسیر]] کرده، ولی نه برای همۀ [[امت]] و اصحابش؛ زیرا همۀ آنان [[استعداد]]، اهتمام، [[فراغت]] و امکانات [[یادگیری]] همۀ معانی و [[معارف قرآن]] را نداشتهاند. هریک از [[صحابه]] به مقدار استعداد، علاقه و امکاناتش از [[دانش]] [[تفسیری]] آن [[حضرت]] بهره برده است، ولی تنها کسی که براساس [[روایات]]، استعداد و امکان فراگیری همۀ معانی و معارف قرآن را داشته و [[رسول خدا]]{{صل}} تفسیر و [[تأویل]] و معانی ظاهر و [[باطن]] همۀ قرآن را برای او بیان کرده، [[برترین]] دانشآموخته آن عصر - [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} - میباشد، و عمده مستند در این مدعا همان روایاتی است که بخشی از آن در عنوان پیشین بیان شد.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۴۰-۴۱.</ref>
| |
|
| |
| == [[کتابت]] [[تفسیر]] [[عصر رسالت]] ==
| |
| [[ذهبی]] برای تفسیر سه مرحله ذکر کرده است؛ مرحله اول را تفسیر در [[زمان پیامبر]]{{صل}} و [[اصحاب]] آن [[حضرت]]، مرحلۀ دوم را تفسیر در [[زمان]] [[تابعین]] دانسته، و مرحلۀ سوم را تفسیر در زمانهای تدوین نامیده است، و آغاز این مرحله را آغاز [[ظهور]] تدوین در اواخر زمان [[بنیامیه]]<ref>گفتهاند: مروان ۲۷ ذی حجه سال ۱۳۲ ه.ق کشته شد و دولت بنی امیه منقرض گردید (قمی، عباس، تتمة المنتهی، ص۱۴۶).</ref> و آغاز عصر [[عباسیها]] میداند.
| |
|
| |
| وی در یک تقسیم دیگر برای تفسیر دو گام ذکر کرده است؛ گام اول آن را تفسیر در زمان پیامبر{{صل}}، [[صحابه]] و تابعین و گام دوم آن را تفسیر بعد از عصر صحابه و تابعین - هنگامی که [[تدوین حدیث]] [[رسول خدا]]{{صل}} آغاز شد - قرار داده است و در بیان گام اول آورده است: تفسیر پیش از مرحلۀ سوم به صورت [[روایت]] برای یکدیگر نقل میشده است. صحابه از رسول خدا{{صل}} بعضی از صحابه برای بعضی دیگر، و تابعین از صحابه و بعضی از تابعین برای بعضی دیگر روایت میکردهاند و این گام اول تفسیر بوده است<ref>ر.ک: ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۳۲، ۹۹ و ۱۴۰.</ref>.
| |
|
| |
| از این بیان ذهبی معلوم میشود که از نظر وی، تفسیر در عصر رسالت، صحابه و تابعین کتابت نمیشده و صرفا به صورت روایت برای یکدیگر نقل شده است. این نظر هرچند نسبت به عصر صحابه و قسمتی از عصر تابعین که [[حاکمان]] آن زمان [[کتابت حدیث]] را منع کرده بودند، وجهی دارد، ولی نسبت به عصر رسالت که کتابت حدیث ممنوع نبوده، وجهی ندارد، بلکه از برخی [[روایات]] استفاده میشود [[برترین]] دانشجوی عصر رسالت - [[امام علی]]{{ع}} - [[تفسیری]] را که از [[پیامبر]]{{صل}} فرا میگرفته، مینوشته است. در ضمن روایتی که پیش از این از اصول الکافی نقل شد، چنین آمده است: {{متن حدیث|فَمَا نَزَلَتْ عَلى رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} آيَةٌ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا أَقْرَأَنِيهَا، وَ أَمْلَاهَا عَلَيَّ، فَكَتَبْتُهَا بِخَطِّي، وَ عَلَّمَنِي تَأْوِيلَهَا وَ تَفْسِيرَهَا، وَ نَاسِخَهَا وَ مَنْسُوخَهَا، وَ مُحْكَمَهَا وَ مُتَشَابِهَهَا، وَ خَاصَّهَا وَ عَامَّهَا، وَ دَعَا اللَّهَ أَنْ يُعْطِيَنِي فَهْمَهَا وَ حِفْظَهَا، فَمَا نَسِيتُ آيَةً مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَ لا عِلْماً أَمْلَاهُ عَلَيَّ وَ كَتَبْتُهُ مُنْذُ دَعَا اللَّهَ لِي بِمَا دَعَا...}}<ref>کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۱۱۶، «کتاب العلم باب اختلاف الحدیث»، قسمتی از ح۱.</ref>؛ هیچ آیهای از [[قرآن]] بر [[رسول خدا]]{{صل}} نازل نشد مگر اینکه قرائت آن را به من آموخت و آن را بر من [[املا]] کرد و آن را با خط خود نوشتم و [[تأویل]] و [[تفسیر]]، [[ناسخ و منسوخ]]، [[محکم و متشابه]] و خاص و عام آن را به من [[تعلیم]] داد و از [[خدا]] خواست که توان [[فهم]] و حفظ آن را به من عطا فرماید و از زمانی که آن [[دعا]] را دربارۀ من فرمود، هیچ آیهای از [[کتاب خدا]] و هیچ [[علمی]] را که بر من املا کرده و نوشتم، فراموش نکردم».
| |
|
| |
| در صدر این قسمت از [[حدیث]] که نقل شد، [[کتابت]] خود [[آیات قرآن]] به خط [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} بیان شده و به کتابت [[تفسیر قرآن]] اشارهای نشده است، ولی در جملۀ بعد تعلیم تأویل و [[تفسیر آیات]] به [[امام علی]]{{ع}} ذکر و در جملۀ آخر به کتابت علمی که رسول خدا{{صل}} بر آن [[حضرت]] املا کرده، تصریح شده است؛ بنابراین، با توجه به این دو جمله، در دلالت این حدیث بر کتابت تفسیر تردیدی نمیماند.
| |
|
| |
| از [[امام باقر]]{{ع}} نقل شده که رسول خدا{{صل}} به [[امیر المؤمنین]]{{ع}} فرمود: آنچه بر تو املا میکنم، بنویس. علی{{ع}} عرض کرد: ای [[پیامبر خدا]]، از فراموش شدن میترسی؟! فرمود: از فراموش کردن تو نمیترسم؛ زیرا از خدا خواستهام تو را حفظ کند و از [[فراموشی]] نگهدارد، ولی برای [رسیدن آن به] شریکهایت بنویس علی{{ع}} گوید: گفتم: شریکهای من کیانند؟ فرمود: [[امامان]] از [[فرزندان]] تو که [[امت]] من به خاطر آنان از [[باران]] [[سیراب]] میشوند و دعایشان [[مستجاب]] میگردد و [[بلا]] از آنان برطرف و [[رحمت]] از [[آسمان]] نازل میشود، و به [[امام حسن]]{{ع}} اشاره کرد و فرمود: این نخستین آنان است و به [[امام حسین]]{{ع}} اشاره کرد و فرمود: [[امامان]] از [[فرزندان]] او هستند»<ref>صفّار، بصائر الدرجات، ص۱۸۷؛ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۲۰۸؛ طوسی، الأمالی، ص۴۴۱، ح۹۸۹ (مجلس ۱۵، ح۴۶).</ref>.
| |
|
| |
| در ضمن روایتی دیگر از [[حضرت علی]]{{ع}} خطاب به [[طلحه]] چنین آمده است: {{متن حدیث|وَ تَأْوِيلُ كُلِّ آيَةٍ أَنْزَلَهَا اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ{{صل}} وَ كُلُّ حَلَالِ أَوْ حَرَامٍ أَوْ حَدٍّ أَوْ حُكْمٍ أَوْ أَيُّ شَيْءٍ تَحْتَاجُ إِلَيْهِ الْأُمَّةُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ عِنْدِي مَكْتُوبٌ بِإِمْلَاءِ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ خَطِّ يَدِي حَتَّى أَرْشُ الْخَدْشِ}}<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۹۲، ص۴۱.</ref>؛ «و [[تأویل]] هر آیهای که [[خدا]] بر محمد{{صل}} نازل کرده و هر [[حلال و حرام]] یا حدّ یا [[حکم]] و یا چیزیکه تا [[روز قیامت]]، [[امت]] به آن نیاز پیدا میکند، حتی دیۀ خراش، به املای [[رسول خدا]] و دستخط من [[کتابت]] شده است».
| |
|
| |
| این [[روایت]] با [[صراحت]] بیشتر بیان میفرماید که تأویل تمام [[آیات قرآن]] در [[عصر رسالت]] به دست [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} کتابت شده است؛ البته در [[حدیث]] به عصر رسالت تصریح نشده است، ولی به املای رسول خدا بودن دلالت آشکار دارد که این کتابت در عصر رسالت بوده است.
| |
|
| |
| در ضمن روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} نیز آمده است: {{متن حدیث|يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ عِنْدَنَا الْجَامِعَةَ وَ مَا يُدْرِيهِمْ مَا الْجَامِعَةُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا الْجَامِعَةُ قَالَ صَحِيفَةٌ طُولُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعاً بِذِرَاعِ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} إِمْلَاءٌ مِنْ فَلْقِ فِيهِ وَ خَطَّهُ عَلِيٌّ{{ع}} بِيَمِينِهِ فِيهَا كُلُّ حَلَالٍ وَ حَرَامٍ وَ كُلُّ شَيْءٍ يَحْتَاجُ إِلَيْهِ النَّاسُ حَتَّى الْأَرْشُ فِي الْخَدْشِ}}<ref>کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۲۹۷، «کتاب الحجة، باب فیه ذکر الصحیفة و الجفر و الجامعة و مصحف فاطمة علیها السّلام»، ح۱.</ref>؛ ای [[ابو محمد]]، به [[راستی]] [[جامعه]] در نزد ما است؛ اما چه میدانند که جامعه چیست؟ [[ابو بصیر]] [[راوی حدیث]] گوید: عرض کردم: فدایت شوم! [[جامعه]] چیست؟ فرمود: صحیفهای است به طول هفتاد ذراع [[رسول خدا]]{{صل}} به املای آن [[حضرت]] از شکاف دهانش و دستخط علی{{ع}}، در آن هر [[حلال و حرام]] و هرچیزی که [[مردم]] به آن نیاز پیدا میکنند، حتی دیۀ خراش مکتوب است».
| |
|
| |
| از این [[حدیث]] به دست میآید که در [[عصر رسالت]] صحیفهای به طول هفتاد ذراع به املای رسول خدا{{صل}} و به دستخط [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} نوشته شده است. در این حدیث به [[کتابت]] [[تفسیر]] تصریح نشده، ولی فرموده است هرچیزی که مردم به آن نیاز پیدا میکنند، در آن هست و تردیدی نیست که یکی از نیازهای [[علمی]] آنان [[تفسیر آیات قرآن]] است.
| |
|
| |
| با توجه به این [[روایات]] که نظیر آنها در ابواب [[علم ائمه]]{{عم}} فراوان است، معلوم میشود که تفسیر در عصر رسالت نیز تدوین شده است و تقسیم تفسیر به مرحلۀ قبل از تدوین و بعد از تدوین صحیح نیست.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۴۱-۴۴.</ref>
| |
|
| |
| == [[آثار تفسیری]] [[عصر رسالت]] ==
| |
| گرچه از [[روایات]] استفاده میشود تفسیرهایی که [[پیامبر]]{{صل}} در عصر رسالت بیان میکردهاند، [[امام علی]]{{ع}} مینوشتهاند ولی نوشتههای آن [[حضرت]] به دست ما نرسیده است و از روایات استفاده میشود که آن نوشتهها در ضمن [[صحیفه]] یا [[مصحف امام علی]]{{ع}} در نزد [[امامان معصوم]] محفوظ مانده و اکنون در نزد [[امام]] [[زمان حضرت مهدی]]{{ع}} است؛ بنابراین، کتابی [[تفسیری]] از عصر رسالت در دسترس ما نیست و آنچه هست، روایاتی است که در لابهلای [[کتابهای تفسیری]] و [[روایی]] [[شیعه]] و [[سنّی]] از [[پیامبر خدا]]{{صل}} نقل شده که البته صدور همۀ آنها از آن حضرت نیز معلوم نیست. [[سیوطی]] بخشی از [[روایات تفسیری]] منسوب به آن حضرت را که به آن دست یافته، در آخر کتاب [[اتقان]] آورده است<ref>ر.ک: سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۲۳۷-۱۲۸۸.</ref>. مجموع آن روایات ۲۱۱ [[روایت]] در [[تفسیر]] ۷۶ [[سوره]] [[قرآن]] است. برای ۳۶ سوره قرآن هیچ [[روایت تفسیری]] نقل نکرده و از آن ۷۶ سوره، برای برخی [[سورهها]] مانند [[سوره بقره]] که ۲۸۶ [[آیه]] دارد، ۲۴ روایت تفسیری آورده است و برای [[سوره حمد]] ۲ روایت و برای بسیاری از سورهها مانند [[سوره نحل]]، [[سوره انبیا]]، [[سوره توبه]]، [[سوره فرقان]]، [[سوره قصص]]، [[سوره عنکبوت]]، [[سوره لقمان]]، [[سوره غافر]]، [[سوره فصلت]]، [[سوره شوری]]، [[سوره احقاف]]، [[سوره فتح]]، [[سوره حجرات]]، [[سوره ق]]، [[سوره ذاریات]]، [[سوره طور]]، [[سوره ممتحنه]]، [[سوره طلاق]]، [[سوره معارج]]، [[سوره مزمل]]، [[سوره نبأ]]، [[سوره بلد]]، [[سوره شمس]]، [[سوره انشراح]]، [[سوره زلزال]]، [[سوره عادیات]]، [[سوره همزه]]، [[سوره ماعون]]، [[سوره کوثر]]، [[سوره نصر]]، [[سوره اخلاص]] و [[سوره ناس]] تنها یک روایت آورده است.
| |
|
| |
| ولی باید توجه داشت که نسبت این روایات با روایات تفسیری عصر رسالت، ممکن است عموم من وجه باشد؛ نه این روایات تمام روایات تفسیری عصر رسالت است و نه قاطعانه میتوان گفت همۀ این روایات، روایات تفسیری عصر رسالت میباشد و ازاینرو، برای دست یافتن به روایات تفسیری عصر رسالت، هم تتبّع در کتب تفسیری و روایی لازم است تا روایاتی که از سیوطی فوت شده است، بهدست آید، بهخصوص که [[سیوطی]] تنها روایاتی را که در کتب [[اهل تسنن]] بوده، جمعآوری و به [[روایات شیعه]] توجهی نکرده است، و هم باید سند [[روایات]] و [[مخالفت]] نداشتن معنا و مفاد آنها با [[قرآن کریم]] و [[سنت]] [[قطعی]] [[پیامبر]]{{صل}} بررسی شود تا روایات [[واقعی]] [[عصر رسالت]] از [[روایات تفسیری]] ساختگی آشکار شود.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۴۴-۴۵.</ref>
| |
|
| |
| == ویژگی [[تفسیر]] در عصر رسالت ==
| |
| یکی از ویژگیهای عصر رسالت که در [[تفسیر قرآن]] مؤثر بوده است، حضور [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در بین [[امت]] و امکان [[پرسش]] معنای [[آیات قرآن]] از آن [[حضرت]] است. این ویژگی موجب شده که در عصر رسالت، [[اجتهاد]] در تفسیر یا نباشد و یا بسیار کمرنگ باشد؛ زیرا از آنجا که [[آگاه]] شدن بهمعنای [[آیات]] از راه پرسش از [[پیامبر]]{{صل}} یا از کسانی که آن را از آن حضرت شنیدهاند، آسانتر و اطمینانبخشتر میباشد، رویکرد [[مردم]] به اجتهاد در معنای آیات کم بوده یا اصلا نبوده است؛ ازاینرو، در [[آثار تفسیری]] عصر رسالت [[تفسیر اجتهادی]] بسیار اندک دیده میشود و بیشتر آثار تفسیری آن عصر به صورت [[نقل روایت]] از پیامبر{{صل}} یا [[اصحاب]] آن حضرت است. از ویژگیهای دیگر تفسیر در آن عصر که از آثار تفسیری آن عصر نمایان میباشد، این است که غالباً در [[تفسیر آیات]] به توضیح معنای لغوی کلمات و بیان اجمالی معنای آیات اکتفا میشده و بیشتر تفسیرهای آن عصر به شکل [[حدیث]] است و [[اختلاف]] در تفسیر آیات و [[تأیید]] [[مذاهب]] به وسیلۀ آیات، در آن عصر وجود نداشته که میتوان همۀ این ویژگیها را از آثار حضور پیامبر اکرم{{صل}} در میان امت دانست.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۴۶.</ref>
| |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |