همسایه در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار') |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
== [[نهی]] از [[همسایه]] آزاری == | == [[نهی]] از [[همسایه]] آزاری == | ||
* [[پیامبر]] {{صل}} [[مسلمانان]] را از [[آزار]] [[همسایگان]] بر حذر داشته، نیازردن [[همسایه]] است. را از بیست خصلتی برشمرده است که اگر در [[مؤمن]] باشد، ایمانش کامل است...<ref>ابوالفتح کراجکی، کنز الفوائد، ج ۱، ص ۸۷؛ اعلام الدین، ص ۱۱۷ و الکافی، ج ۲، ص ۲۳۲.</ref>. ایشان [[همسایه]] آزاری را از دو کاری برشمرده است که باعث میشود [[خداوند]] به سبب آن در [[روز قیامت]] به فرد [[همسایه]] [[آزار]] به نظر [[رحمت]] ننگرد<ref>نهج الفصاحه، ص۱۶۵؛ الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۳۰ و کنزالعمال، ج ۳، ص ۳۶۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۵۴.</ref>. | * [[پیامبر]] {{صل}} [[مسلمانان]] را از [[آزار]] [[همسایگان]] بر حذر داشته، نیازردن [[همسایه]] است. را از بیست خصلتی برشمرده است که اگر در [[مؤمن]] باشد، ایمانش کامل است...<ref>ابوالفتح کراجکی، کنز الفوائد، ج ۱، ص ۸۷؛ اعلام الدین، ص ۱۱۷ و الکافی، ج ۲، ص ۲۳۲.</ref>. ایشان [[همسایه]] آزاری را از دو کاری برشمرده است که باعث میشود [[خداوند]] به سبب آن در [[روز قیامت]] به فرد [[همسایه]] [[آزار]] به نظر [[رحمت]] ننگرد<ref>نهج الفصاحه، ص۱۶۵؛ الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۳۰ و کنزالعمال، ج ۳، ص ۳۶۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۵۴.</ref>. | ||
* [[رسول خدا]] {{صل}} همواره از [[همسایه]] بد به [[خدا]] [[پناه]] میبرد و [[صفات]] [[همسایه]] بد را چنین برمی شمرد: "همسایهای که چشمانش تو را میببیند و قلبش مراقب توست؛ اگر تو را در [[خوشی]] ببیند، ناراحت و اگر تو را در [[سختی]] ببیند، خوشحال و شادمان شود؛ و اگر [[نیکی]] بیند، آن را پنهان و اگر [[بدی]] ببیند آن را | * [[رسول خدا]] {{صل}} همواره از [[همسایه]] بد به [[خدا]] [[پناه]] میبرد و [[صفات]] [[همسایه]] بد را چنین برمی شمرد: "همسایهای که چشمانش تو را میببیند و قلبش مراقب توست؛ اگر تو را در [[خوشی]] ببیند، ناراحت و اگر تو را در [[سختی]] ببیند، خوشحال و شادمان شود؛ و اگر [[نیکی]] بیند، آن را پنهان و اگر [[بدی]] ببیند آن را آشکار میسازد"<ref>الکافی، ج ۲، ص ۶۶۹؛ حمیری قمی، قرب الاسناد، ص ۴۰ و محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۵۱.</ref>. آن [[حضرت]]، [[همسایه]] بد را جزو چهار مسئله کمرشکن معرفی کرده، از آن به [[خدا]] [[پناه]] میبرد<ref>وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۱۳۲؛ الخصال، ص۲۰۶ و روضة الواعظین، ج۲، ص۳۸۷.</ref> و میفرماید: "[[خداوند]] بوی [[بهشت]] را بر کسی که [[همسایه]] از [[شر]] و [[بدی]] او در [[امان]] نباشد و حقش را ضایع کند؛ [[حرام]] میکند"<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۳؛ امالی صدوق، ص۴۲۸ و اعلام الدین، ص۴۱۳.</ref>. همچنین [[پیامبر اکرم]] {{صل}} چنین همسایهای را نفرین کرد<ref>جامع الاخبار، ص۸۴ و ابن حاتم عاملی، الدّر النظیم، ص۶۴۱.</ref> و فرمود: {{متن حدیث|لَيْسَ بِمُؤْمِنٍ مَنْ لَا يَأْمَنُ جَارُهُ بَوَائِقَه}}<ref>عوالی اللآلی، ج۱، ص۲۹۵؛ مشکاة الانوار، ص۲۱۵ و حسین بن سعید اهوازی، المؤمن، ص۷۱.</ref>؛ آن کس که [[همسایه]] از شرش در [[امان]] نیست، [[مؤمن]] نیست<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۵۵.</ref>. | ||
* [[نقل]] شده است، مردی [[انصاری]]، خانه جدیدی در یکی از محلههای [[مدینه]] خریده و به آنجا منتقل شده بود. او پس از گذشت مدتی متوجه شد که [[همسایه]] [[بدی]] نصیب او شده است و به همین [[علت]] نزد [[پیامبر اکرم]] {{صل}} رفت و گفت: "ای [[رسول خدا]] {{صل}} من در فلان محله در میان افراد فلان [[قبیله]]، خانهای خریده و اکنون به آنجا منتقل شدهام؛ اما پس از گذشت مدتی متأسفانه متوجه شدهام که نزدیکترین [[همسایه]] من شخصی است که هم وجود او برای من خیر و سعادتی ندارد و هم من از [[شر]] او در [[امان]] نیستم و [[اطمینان]] ندارم که موجبات [[آزار]] مرا فراهم نسازد".. پس [[پیامبر خدا]] {{صل}} به [[علی]] {{ع}}، [[سلمان]]، [[ابوذر]] و [[مقداد]] فرمود تا در [[مسجد]] با صدای بلند اعلام کنند که آن که همسایهاش از شرش در [[امان]] نباشد، [[ایمان]] ندارد و آنها نیز سه بار این مطلب را اعلام کردند<ref>الکافی، ج۲، ص۶۶۶؛ حسین بن سعید اهوازی، ص۴۲ و وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۱۲۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۵۵.</ref>. | * [[نقل]] شده است، مردی [[انصاری]]، خانه جدیدی در یکی از محلههای [[مدینه]] خریده و به آنجا منتقل شده بود. او پس از گذشت مدتی متوجه شد که [[همسایه]] [[بدی]] نصیب او شده است و به همین [[علت]] نزد [[پیامبر اکرم]] {{صل}} رفت و گفت: "ای [[رسول خدا]] {{صل}} من در فلان محله در میان افراد فلان [[قبیله]]، خانهای خریده و اکنون به آنجا منتقل شدهام؛ اما پس از گذشت مدتی متأسفانه متوجه شدهام که نزدیکترین [[همسایه]] من شخصی است که هم وجود او برای من خیر و سعادتی ندارد و هم من از [[شر]] او در [[امان]] نیستم و [[اطمینان]] ندارم که موجبات [[آزار]] مرا فراهم نسازد".. پس [[پیامبر خدا]] {{صل}} به [[علی]] {{ع}}، [[سلمان]]، [[ابوذر]] و [[مقداد]] فرمود تا در [[مسجد]] با صدای بلند اعلام کنند که آن که همسایهاش از شرش در [[امان]] نباشد، [[ایمان]] ندارد و آنها نیز سه بار این مطلب را اعلام کردند<ref>الکافی، ج۲، ص۶۶۶؛ حسین بن سعید اهوازی، ص۴۲ و وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۱۲۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۵۵.</ref>. | ||
نسخهٔ ۱۱ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۲۹
مقدمه
- انسان، موجودی اجتماعی است و به ناچار، رعایت همسایگی نیز جزئی از زندگی اوست و روابط همسایگان، مقررات و ضوابط خاصی دارد که رعایت آنها میتواند به تحکیم و استمرار هرچه بیشتر و بهتر زندگی اجتماعی انجامد؛ به این دلیل، انبیای الهی عموماً و پیامبر اکرم (ص) خصوصاً، در جایگاه سفیران الهی، بر اهمیت و ضرورت رعایت حقوق همسایگی تأکید ورزیده، مطالب بسیاری را درباره معاشرت نیکو با همسایه بیان داشتهاند. در ادامه به برخی از این مسائل خواهیم پرداخت[۱].
حد همسایگی
- در حدیثی از امام صادق (ع) روایت شده است که رسول خدا (ص) حد همسایگی را تا چهل خانه دانست و فرمود: "تا چهل خانه، خانههای پیش رو، پشت سر و سمت راست و چپ، همسایه به حساب میآیند"[۲][۳].
حقوق همسایگان
- اهمیت همسایهداری در آیین مقدس اسلام و لزوم انس و الفت هر چه بیشتر همسایگان با هم باعث شده است تا در دین وظایف و حقوقی برای هر یک از آنها در نظر گرفته شود و پیامبر (ص) در سخنان خود به برخی از این وظایف و حقوق اشاره کردهاند؛ نقل شده است، روزی رسول خدا (ص) به اصحاب و یاران خود رو کرد و فرمود: "آیا میدانید حق همسایه چیست؟" اصحاب گفتند: "نه"؛ پس پیامبر (ص) حقوق همسایه را بر همسایه دیگر چنین برشمرد: حق همسایه بر تو آن است که اگر بیمار شد، به عیادتش بروی و اگر از دنیا رفت، در تشییع جنازهاش حاضر شوی و اگر از تو وام خواست، به او قرض بدهی؛ در شادیهایش به وی تهنیت بگویی و به وقت سوگ و مصیبت به وی تسلیت و تعزیت بگویی؛ ساختمانت را از ساختمان او بلندتر نسازی که جریان باد را بر او ببندی[۴]؛ چون میوهای خریدی مقداری از آن را به او هدیه کنی و اگر هدیه نکردی، مخفیانه به داخل خانه ببری و میوه را به دست فرزندت ندهی که با نشان دادن به کودک همسایه ناراحتش کند؛ با بوی غذایت همسایه خویش را آزار ندهی؛ مگر آنکه مقداری از آن غذا را برای او هم بفرستی"[۵][۶].
- پیامبر اکرم (ص) همسایگان را با توجه به میزان حقی که بر یکدیگر دارند، به سه گروه تقسیم کرد: "همسایهای که تنها یک حق دارد و حق او از همه همسایگان کمتر است و همسایهای که دو حق دارد و همسایهای که حق دارد. همسایهای که یک حق دارد، همسایه مشر ک غیر خویشاوند است و او تنها حق همسایگی دارد. همسایهای که دوحق دارد، همسایه مسلمان است که هم حق مسلمانی بر همسایه دارد و هم حق همسایگی. همسایهای که سه حق دارد، همسایه خویشاوند مسلمان است که هم حق مسلمانی بر همسایهاش دارد و هم حق همسایگی و هم حق خویشاوندی"[۷][۸].
وظایف همسایگان
- رسول خدا (ص) همواره انجام وظایف همسایگی را به مسلمانان گوشزد کرده، آنان را به حسن همجواری، ملایمت و ملاطفت با همسایگان فرا میخواند[۹] و از بدی در حق همسایگان باز میداشت. توصیههای فراوان جبرئیل به پیامبر خدا (ص)[۱۰] درباره توجه و رعایت هرچه بیشتر حقوق همسایگی، خود، نشان دهنده توجه خاص خداوند به امر همسایگی است که تأکید بیشتر نبی اکرم (ص) را در این باره در پی داشت، تا حدی که امیرالمؤمنین علی (ع) در وصایای خود؛ درباره توصیههای فراوان رسول خاتم (ص) حتی در رعایت حقوق همسایگان چنین فرمودهاند: همسایگان « مَا زَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) يُوصِي بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَيُوَرِّثُهُمْ اللَّه»[۱۱]؛ آن قدر پیامبر (ص) درباره همسایگان به ما الله سفارش کرد که ما گمان کردیم که همسایگان از یکدیگر ارث میبرند"[۱۲].
- اهمیت همسایه نزد رسول خدا (ص) به حدی بود که ایشان (ص) در زمان ورود به مدینه در یکی از بندهای پیمان نامه معروفی که با ساکنان مدینه بست، به اهمیت همسایه در اسلام اشاره کرده، چنین فرمودند: "همسایه هرکس، مانند خود اوست و نباید زیان و بدی به او برسد"[۱۳]. توصیههای پیامبر خدا (ص) به مسلمانان در رعایت حقوق همسایگی فقط درباره همسایههای مسلمان نبود؛ بلکه همسایههای غیر مسلمان را نیز شامل میشد؛ چنانکه در سفارشهای رسول خدا (ص) به علی (ع) آمده است: «يَا عَلِيُّ! أَكْرِمِ الْجَارَ وَ لَوْ كَانَ كَافِراً...»[۱۴][۱۵].
- از رسول خدا (ص) نقل شده است که فرمود: "کسی که به خدا و روز جزا ایمان دارد باید به همسایگان احترام بگذارد"[۱۶]. ایشان بهترین یاران و بندگان نزد خداوند متعال را کسانی دانستهاند که با همسایگانشان بهترین باشند[۱۷]؛ و در این باره به یار دیرین و صحابی ارزشمند خود، ابوذر چنین توصیه میفرمود: "ای ابوذر! چون خورشتی بپزی، آبش را زیادتر کن (برای همسایه) و ملازم همسایگانت باش!"[۱۸]. ایشان رعایت حرمت همسایه را بر همسایه مانند رعایت حرمت مادر بر فرزندش دانسته[۱۹]، برای همسایه حق شفاعت قائل شده[۲۰] و همسایه را در خرید خانه همسایه، بر دیگر مردم مقدم شمرده است[۲۱]. حتی از ایشان نقل شده است که فرمود: "هر که در دفاع از همسایه به ستم کشته شود، شهید است..."[۲۲][۲۳].
تأمین نیاز همسایه
- پیامبر اسلام (ص) پیوسته از مسلمانان میخواست از احوال همسایگان خود غافل و به آنان بیاعتنا نباشند و در برآوردن حاجاتشان در حد امکان، دریغ نورزند. آن حضرت میفرمود: "هر کس کالایی را از همسایه خود دریغ کند، خداوند در روز رستاخیز، خیر خود را از او دریغ خواهد کرد و وی را به خودش وا خواهد گذاشت؛ چه بد وضعی دارد کسی که خداوند او را به حال خودش وا گذارد!"[۲۴][۲۵].
- روایت شده است، مردی از رسول خدا (ص) پرسید: "ای پیامبر خدا (ص) آیا در مال و دارایی، جز زکات حق دیگری منظور شده است؟" فرمود: "بله؛ به خویشانی که از تو بریدند، نیکویی کردن و به همسایه رسیدگی کردن"[۲۶]. همچنین فرمود: «لَيْسَ الْمُؤْمِن الَّذِي يَشْبَعُ وَ جَارُهُ جَائِعٌ إِلَى جَنْبِه»[۲۷]؛ ایمان ندارد آنکه شب با شکم سیر بخوابد و همسایه مسلمانش گرسنه باشد". در حدیث دیگری از ایشان نقل شده است: "به من ایمان نیاورده است کسی که همسایهاش برهنه باشد"[۲۸][۲۹].
اول، همسایه بعد، خرید خانه
- رسول خدا (ص) همسایه خوب را نعمتی ارزشمند و داشتن همسایه خوب را از سعادتهای فرد مسلمان در دنیا بر شمرده است شناخت[۳۰]. ایشان به مسلمانان سفارش میکرد که پیش از خرید خانه، پیش از هر چیز در پی شناخت همسایه باشد[۳۱]. از امیرالمؤمنین علی (ع) روایت شده است که روزی مردی خدمت پیامبر خدا (ص) آمد وگفت: " ای رسول خدا (ص) میخواهم خانهای بخرم؛ به نظر شما در کدام منطقه خانه بخرم؟ که هر روزی چیز مردی در پی خدمت پیامبر خدا علی راه آمد و گفت: "ای علی علا روایت علی را شده میخواهم است خانهای بخرم؟ به نظر شما در کدام منطقه خانه بخرم؟" رسول خدا (ص) فرمود: "قبل از هر چیز همسایه خوب پیدا کن؛ سپس خانه بخر..."[۳۲][۳۳].
نهی از همسایه آزاری
- پیامبر (ص) مسلمانان را از آزار همسایگان بر حذر داشته، نیازردن همسایه است. را از بیست خصلتی برشمرده است که اگر در مؤمن باشد، ایمانش کامل است...[۳۴]. ایشان همسایه آزاری را از دو کاری برشمرده است که باعث میشود خداوند به سبب آن در روز قیامت به فرد همسایه آزار به نظر رحمت ننگرد[۳۵][۳۶].
- رسول خدا (ص) همواره از همسایه بد به خدا پناه میبرد و صفات همسایه بد را چنین برمی شمرد: "همسایهای که چشمانش تو را میببیند و قلبش مراقب توست؛ اگر تو را در خوشی ببیند، ناراحت و اگر تو را در سختی ببیند، خوشحال و شادمان شود؛ و اگر نیکی بیند، آن را پنهان و اگر بدی ببیند آن را آشکار میسازد"[۳۷]. آن حضرت، همسایه بد را جزو چهار مسئله کمرشکن معرفی کرده، از آن به خدا پناه میبرد[۳۸] و میفرماید: "خداوند بوی بهشت را بر کسی که همسایه از شر و بدی او در امان نباشد و حقش را ضایع کند؛ حرام میکند"[۳۹]. همچنین پیامبر اکرم (ص) چنین همسایهای را نفرین کرد[۴۰] و فرمود: «لَيْسَ بِمُؤْمِنٍ مَنْ لَا يَأْمَنُ جَارُهُ بَوَائِقَه»[۴۱]؛ آن کس که همسایه از شرش در امان نیست، مؤمن نیست[۴۲].
- نقل شده است، مردی انصاری، خانه جدیدی در یکی از محلههای مدینه خریده و به آنجا منتقل شده بود. او پس از گذشت مدتی متوجه شد که همسایه بدی نصیب او شده است و به همین علت نزد پیامبر اکرم (ص) رفت و گفت: "ای رسول خدا (ص) من در فلان محله در میان افراد فلان قبیله، خانهای خریده و اکنون به آنجا منتقل شدهام؛ اما پس از گذشت مدتی متأسفانه متوجه شدهام که نزدیکترین همسایه من شخصی است که هم وجود او برای من خیر و سعادتی ندارد و هم من از شر او در امان نیستم و اطمینان ندارم که موجبات آزار مرا فراهم نسازد".. پس پیامبر خدا (ص) به علی (ع)، سلمان، ابوذر و مقداد فرمود تا در مسجد با صدای بلند اعلام کنند که آن که همسایهاش از شرش در امان نباشد، ایمان ندارد و آنها نیز سه بار این مطلب را اعلام کردند[۴۳][۴۴].
برخورد با همسایه آزار
- روایت شده است، روزی مردی خدمت رسول خدا (ص) آمد و از دست همسایه مردم آزارش به آن حضرت شکایت کرد. پیامبر خدا (ص) به او فرمود: "صبر داشته باش و شکیبایی پیشه کن!" آن مرد رفت و پس از مدتی دوباره خدمت رسول اکرم (ص) رسید و از دست همسایهاش شکایت کرد، پیامبر (ص) باز هم به او فرمود: "صبر داشته باش!" آن مرد رفت و پس از مدتی برای بار سوم خدمت رسول الله (ص) رسید و از دست همسایه خود شکایت کرد[۴۵].
- پس پیامبر (ص) این بار به او فرمود: "روز جمعه که مردم به سوی نماز جمعه میآیند، اثاثیهات را بر سر راه بگذار تا هر کسی که به نماز جمعه میرود، آنها را ببیند؛ هنگامی که از تو پرسیدند: چرا اثاثیهات را بیرون ریختهای، موضوع را برای مردم بازگو کن!". آن مرد رفت و طبق فرموده رسول خدا (ص) عمل کرد. همسایه مردم آزارش که وضع را چنین و آبروی خود را در خطر دید، بیدرنگ به سوی او شتافت و با التماس از وی خواست که وسایلش را به خانه برگرداند و با او عهد کرد که دیگر آن گونه رفتار نکند و وی را نیازارد[۴۶][۴۷].
دادن هدیه به همسایه بهتر
- مردی نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت: "ای رسول خدا (ص) دو همسایه دارم که میخواهم به یکی از آنان هدیهای بدهم؛ به کدام یک هدیه بدهم؟" فرمود: "آن که در خانه او به تو نزدیکتر و به خاطر خویشاوندی رعایتش واجبتر است و اگر هر دو یکسان هستند، به آن کس که بهتر (آداب) همسایگی را رعایت میکند"[۴۸][۴۹].
پیامدهای خوب همسایهداری
- روابط پیوسته همسایگان اگر با رعایت حقوق همسایگی همراه باشد، باعث نزدیک شدن دلها و ایجاد انس و الفت شده، زندگی شاد و فرح بخشی را برای اجتماع به ارمغان خواهد آورد؛ رسول اکرم (ص) نیز خوب همسایهداری کردن را سبب آبادانی شهرها و درازی عمرها دانسته است[۵۰]. نیکی به همسایه از مسائلی بود که جعفر بن ابی طالب (ع) در خطبهاش نزد نجاشی آن را یکی از آموزههای عزت آفرین رسول خدا (ص) دانست[۵۱][۵۲].
همسایهداری
کسی که ایمان به خدا و روز قیامت دارد، همسایهاش را آزار نمیدهد[۵۳].
همسایه خوب آن نیست که همسایهاش را آزار ندهد، بلکه همسایه خوب آن است که آزار همسایه را هم تحمل کند[۵۴]. حضرت صادق (ع) فرمود: مردی از انصار خدمت پیامبر اعظم (ص) آمد و عرض کرد: من خانهای در فلان محله خریدهام. نزدیکترین همسایهام کسی است که نه از شر او ایمنم و نه به نیکی او امیدوارم. پیامبر به علی (ع) و سلمان و اباذر (راوی میگوید چهارمی را فراموش کردهام گمان میکنم مقداد باشد) دستور داد در میان مسجد با صدای بلند بگویند: «لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَمْ يَأْمَنْ جَارُهُ بَوَائِقَهُ»؛ «ایمان ندارد کسی که همسایه خویش را از آزار و شر خود ایمن نگرداند». پس از آن فرمود: «اعلام کنید تا چهل خانه از چهار طرف چپ و راست، جلو و عقب، همسایه به شمار میروند»[۵۵].
رسول اکرم (ص) در تفسیر آیه ﴿وَيَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ﴾[۵۶] میفرماید: کسی که همسایهاش را از ماعون (یعنی نیازهای ضروری زندگی) منع کند، خداوند در قیامت او را از خیر خود منع میکند و او را به خودش وامیگذارد و کسی که خدا او را به حال خود واگذار کند، در بدترین حالت خواهد بود[۵۷].
حضرت رسول الله (ص) میفرمود: هماره جبرئیل درباره همسایه سفارش میکرد، تا بدان جا که گمان کردم همسایه ارث میبرد؛ کسی که به پروردگار و روز رستاخیز، باور دارد، همسایهاش را نیازارد[۵۸].
ایشان نیازردن همسایه را تا بدان جا گسترش داد که فرمود: «اگر سگ همسایهات را بزنی، همسایهات را آزردهای»[۵۹]. در نبرد تبوک نیز فرمود: کسی که همسایهاش را میآزارد، همراه ما نیاید. به ایشان گفتند: فلان زن روزها روزه میگیرد و شبها عبادت میکند و در راه خدا انفاق میکند، ولی همسایهاش را با زبانش میآزارد. فرمود: خیری در او نیست و از دوزخیان است. گفتند: بانوی دیگری است که تنها نمازهای واجبش را میخواند و تنها ماه مبارک رمضان روزه میگیرد، ولی همسایهاش را نمیآزارد. حضرت فرمود: او از بهشتیان است[۶۰]. پیامبر اعظم (ص) میفرمود: حق همسایه بر آدمی این است: اگر همسایهاش از او پولطلبید، به او وام دهد. اگر به همسایهاش نیکی رسید، به او تبریک بگوید. اگر به همسایهاش گزندی رسد، دلداریاش دهد، اگر میوهای میخرد، به او هدیه دهد. اگر به رایگان چیزی نمیبخشد، پس آن را پنهانی به خانه خویش بَرَد. خانهاش را چنان بلند نسازد که مانع عبور باد و نسیم شود، مگر با اجازه او. به فرزندش چیزی ندهد که بچههای همسایه خشمگین شوند. همسایهها سه دستهاند: دسته اول سه حق دارد: حق مسلمان بودن؛ حق همسایگی و حق خویشاوندی. دسته دوم دو حق دارد: حق اسلامی و حق همسایگی. گروه سوم نیز همسایگان کافرند که تنها از حق همسایگی برخوردارند[۶۱].[۶۲]
- درباره حق همسایه و رعایت حال ایشان، سفارشهای فراوانی شده است. امام سجاد (ع) در - رساله حقوق - خویش میفرماید: حق همسایه بر تو این است که در نبود وی، متعلقات او را نگه داری و در حضورش، او را گرامی داری و در هر دو حال، یاور او باشی. هیچ گاه در جستوجوی اسرار او نباشی و نکوشی که بر عیبهایش آگاه گردی. اگر بر عیبی از عیبهایش آگاه شدی، بر آن عیب، دژی استوار و پردهای ستبر باش؛ چنان که اگر سرنیزهها در پی کشف آن عیب باشند، به آن نرسند. دزدانه سخن او را گوش مده. در سختیها او را تنها مگذار. در نعمت بر او رشک مبر. لغزشها و خطاهایش را نادیده بگیر و اگر درباره تو نادانی کرد، با او بردبار باش و با او کریمانه رفتار کن[۶۳]. بنابراین، همسایه بر انسان حقوقی دارد که باید رعایت شود. یکی از گناهان بزرگ، آزار همسایگان است. بیتردید، آزاردهندگان به همسایگان به دستور خدا و رسولش بیاعتنایند، در حالی که خشنودی همسایگان، آمرزش الهی را در پی دارد. رسول مهربانی میفرماید: «مَنْ مَاتَ وَ لَهُ جِيرَانٌ ثَلَاثَةٌ كُلُّهُمْ رَاضٍ عَنْهُ غُفِرَ لَهُ»[۶۴]. هرکس بمیرد، در حالی که سه همسایه داشته باشد و همگی از او خشنود باشند، آمرزیده میشود. ایشان درباره آزار نرساندن به همسایگان نیز فرموده است: «مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلَا يُؤْذِي جَارَهُ»[۶۵]. هر که به خدا و روز واپسین ایمان داشته باشد، همسایه خود را نمیآزارد.[۶۶]
منابع
پانویس
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۵۰.
- ↑ کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۶۶۹؛ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۱۳۲؛ علی بن حسن طبرسی، مشکاة الانوار، ص ۲۱۵ و بیهقی، السنن الکبری، ج ۶، ص ۲۷۶.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۵۰.
- ↑ محدث نوری، المستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۴۲۷ و بروجردی، جامع احادیث الشیعه، ج ۱۶، ص ۹۵.
- ↑ شهید ثانی، مسکن الفؤاد، ص ۱۱۴؛ المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۹، ص ۵۹ و ابن حجر، فتح الباری، ج ۱۰، ص ۳۷۳.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۵۱.
- ↑ نهج الفصاحه، ص ۴۳۵ - ۴۳۶ و فتح الباری، ج ۱۰، ص ۳۶۹.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۵۱.
- ↑ نهج الفصاحه، ص ۳۵۰؛ الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۸، ص ۱۱۱ و جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۱، ص۴۲۹.
- ↑ أحمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۵، ص ۳۲؛ حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۴۸ و بخاری، صحیح، ج ۷، ص ۷۸.
- ↑ نهج البلاغه، ص ۴۲۲، الکافی، ج ۷، ص ۵۱ و شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۳.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۵۱-۳۵۲.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص، ۵۰۴؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۳، ص ۲۲۵؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ج۱، ص۲۲۸ و عبدالرحمن سهیلی، الروض الانف، ج۴، ص۲۴۳.
- ↑ تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص۸۴.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۵۲.
- ↑ صحیح بخاری، ج۷، ص۷۹؛ مسند احمد، ج ۴، ص ۳۱ و المستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۴۲۳.
- ↑ المستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۴۱۹؛ ابن حبان، صحیح، ج ۲، ص ۲۷۶؛ بخاری، الادب المفرد، ص ۳۶ و ابن ابی الدنیا، مکارم الاخلاق، ص ۱۰۳.
- ↑ مسند احمد، ج۵، ص۱۶۱ و صحیح ابن حبان، ص۲۶۹.
- ↑ الکافی، ج۲، ص ۶۶۶؛ المستدرک الوسائل، ج ص ۸، ص ۴۱۹ و طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۱۲۶.
- ↑ کنزالعمال، ج۷، ص۷.
- ↑ ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۵۸ و کنزالعمال، ج ۷، ص ۶ و الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۶۶.
- ↑ کنزالعمال، ج ۴، ص ۴۲۵.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۵۳.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۴؛ حسن بن ابی الحسن دیلمی، اعلام الدین، ص ۴۱۴ و شیخ صدوق، الامالی، ص ۴۲۹.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۵۳.
- ↑ شیخ طوسی، الامالی، ص ۵۲۰ و وسائل الشیعه، ج ۱، ص ۵۲.
- ↑ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص ۳۸۷ و ج ۲، ص ۳۸۹؛ مشکاة الانوار، ص۲۱۳ و وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۱۳۰.
- ↑ عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۲۶۹؛ المستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۴۲۹؛ طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۱۳۷ و ابن قتیبه، تأویل مختلف الحدیث، ص ۱۶۱
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۵۳-۳۵۴.
- ↑ الجامع الصغیر، ج۱، ص۵۳۲؛ شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۱۸۳ - ۱۸۴ و طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۱۲۶.
- ↑ ابن سلامة، مسند الشهاب، ج۱، ص۴۱۲؛ معجم الکبیر، ج ۴، ص ۲۶۹ و نهج الفصاحه، ص ۲۴۶.
- ↑ محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص۱۶۴ و المستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۴۷۱.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۵۴.
- ↑ ابوالفتح کراجکی، کنز الفوائد، ج ۱، ص ۸۷؛ اعلام الدین، ص ۱۱۷ و الکافی، ج ۲، ص ۲۳۲.
- ↑ نهج الفصاحه، ص۱۶۵؛ الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۳۰ و کنزالعمال، ج ۳، ص ۳۶۷.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۵۴.
- ↑ الکافی، ج ۲، ص ۶۶۹؛ حمیری قمی، قرب الاسناد، ص ۴۰ و محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۵۱.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۱۳۲؛ الخصال، ص۲۰۶ و روضة الواعظین، ج۲، ص۳۸۷.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۳؛ امالی صدوق، ص۴۲۸ و اعلام الدین، ص۴۱۳.
- ↑ جامع الاخبار، ص۸۴ و ابن حاتم عاملی، الدّر النظیم، ص۶۴۱.
- ↑ عوالی اللآلی، ج۱، ص۲۹۵؛ مشکاة الانوار، ص۲۱۵ و حسین بن سعید اهوازی، المؤمن، ص۷۱.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۵۵.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۶۶۶؛ حسین بن سعید اهوازی، ص۴۲ و وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۱۲۵.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۵۵.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۵۵.
- ↑ الکافی، ج ۲، ص ۶۶۸ و صحیح ابن حبان، ص ۲۷۸.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۵۶.
- ↑ مسند احمد، ج مکارم ۶، ص ۱۷۵؛ صحیح بخاری، ج ۷، ص ۷۹ و المستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۴۲۶
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۵۶.
- ↑ ابن ابی الدنیا، مکارم الاخلاق، ص۱۰۳؛ الکافی، ج ۲، ص ۶۶۸ و وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۱۲۸.
- ↑ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج ۲، ص ۱۳۱ و ابن عبدالبر اندلسی، الدرر فی اختصار المغازی و السیر، ص ۱۴۴.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۵۶.
- ↑ بحارالانوار، ج۴۳، ص۶۲.
- ↑ بحارالانوار، ج۷۷، ص۳۲۰.
- ↑ وسایل الشیعه، ج۱۲، ص۱۲۵.
- ↑ «و زکات را باز میدارند» سوره ماعون، آیه ۷.
- ↑ نورالثقلین، ج۵، ص۶۷۹.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج۸، ص۴۲۲.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج۸، ص۴۲۳.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج۸، ص۴۲۳ - ۴۲۴.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج۸، ص۴۲۴.
- ↑ اسحاقی، سید حسین، کانون محبت ص ۴۵.
- ↑ تحف العقول، ص۲۶۶.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج۸، ص۴۲۲.
- ↑ اصول کافی، ج۲، ص۶۶۷.
- ↑ حسینینیا، اقبال، زمزم هدایت، ص ۴۷.