اثبات عصمت اهل بیت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
'''[[عصمت اهل بیت]]{{ع}}'''، به معنای [[مصونیت]] [[خاندان | '''[[عصمت اهل بیت]]{{ع}}'''، به معنای [[مصونیت]] [[خاندان پیامبر خاتم]]{{صل}} اعم از [[حضرت فاطمه]] و [[امامان اثنیعشر]]، از [[گناه]]، [[خطا]]، [[اشتباه]] و [[نسیان]] است. چرا که بر اساس اصطلاح [[قرآنی]] و [[روایی]] [[اهل بیت]]، تنها شامل [[حضرت فاطمه]]{{س}} و [[امامان معصوم]]{{ع}} میشود. [[روایات]] متعددی بر [[عصمت اهل بیت]] دلالت دارند که اهم آنها عبارتاند از [[حدیث ثقلین]]، [[حدیث سفینه]] و [[حدیث امان]]. با این وجود [[احادیث]] دیگری نیز در خصوص [[عصمت حضرت فاطمه]]، [[امام علی]]{{ع}} و سایر [[امامان]] وارد شدهاند که در جای خود به آنها استناد شده است. | ||
== معناشناسی == | == معناشناسی == | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
== اثبات [[عصمت اهل بیت]] == | == اثبات [[عصمت اهل بیت]] == | ||
[[ | اندیشمندان جهت [[اثبات عصمت]] اهل بیت به [[ادله]]ای تمسک کردهاند. این ادله را میتوان به دو دسته [[عقلی]] و [[نقلی]] تقسیم کرد. | ||
=== ادله عقلی === | |||
مهمترین براهین عقلی [[اثبات عصمت امام]] که میتوان جهت اثبات عصمت اهل بیت{{س}} به جز حضرت زهرا{{س}} به آنها تمسک کرد، عبارتاند از: برهان وجوب اطاعت از امام، [[برهان تسلسل]] ، [[برهان حفظ شریعت]]<ref>علی شیروانی، ترجمه و شرح کشف المراد، ج۲، ص۶۶.</ref> و برهان خلف<ref>[[هادی اکبری ملکآبادی|اکبری]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)| ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۸۰-۸۲.</ref>. | |||
در کتب [[کلامی]]، [[تفسیری]] و [[روایی]] به [[اثبات]] عصمت حضرت فاطمه{{س}} با استناد به ادله عقلی اشارهای نشده است. اما از آنجا که در [[روایات]] [[اهل بیت]]{{ع}} عنوان {{متن حدیث|حجة الله علی الحجج}} یعنی [[حجت خدا]] بر سایر [[حجتها]] که مراد همان [[امامان معصوم]]{{ع}} است، بر آن حضرت اطلاق شده<ref>در روایتی از امام عسكرى {{ع}} نقل شده كه آن حضرت فرمود:{{متن حدیث|نَحْنُ حُجَجُ اللّه عَلى خَلْقِهِ وَ فاطمةُ حُجةٌ عَليَنا}}، «ما حجّتها و برگزيدگان خدا بر آفريدگانش هستیم و فاطمه، حجّت راستين و پُرشكوه خدا بر ما است»، طیب، تفسير أطيب البيان، ج ۱۳، ص ۲۳۶.</ref> میتوان در [[اثبات عقلی]] [[عصمت]] آن حضرت به برخی ادله عقلی [[لزوم عصمت]] [[حجج الهی]] اعم از پیامبران و امامان، استناد نمود. | |||
=== [[ادله نقلی]] === | |||
==== ادله قرآنی ==== | |||
[[آیات]] و [[روایات]] فراوانی بر [[عصمت پیامبر]] و [[امامان معصوم]] از جهت [[مقام نبوت]] و امامتشان دلالت دارند که در مدخل [[اثبات عصمت پیامبران]] و [[اثبات عصمت امام]] ذکر شدهاند. با این حال در اینجا به دنبال آیات و روایاتی هستیم که به واسطه آنها بتوان عصمت اهل بیت{{ع}} که حضرت [[فاطمه]]{{س}} نیز یکی از انها است به [[اثبات]] رساند. | |||
===== [[آیه تطهیر]] ===== | |||
آیه تطهیر به بخشی از آیه سی و سوم [[سوره احزاب]] اشاره دارد: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}. در این آیه به [[اراده خداوند]] بر [[پاک]] گردانیدن [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} از [[پلیدی]] ([[رجس]]) تصریح شده است و علمای امامیه برای اثبات [[عصمت امامان]] به آن استناد میکنند. آیه با {{متن قرآن|إِنَّمَا}} که به تصریح لغویان، برای [[حصر]] است، آغاز شده و انحصار [[ارادۀ الهی]] به آنان را بیان میکند. تعبیر {{متن قرآن|يُطَهِّرَكُمْ}} در پی {{متن قرآن|يُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ}} تأکیدی بر [[طهارت]] و [[پاکیزگی]] به دنبال دور شدن پلیدیهاست و {{متن قرآن|الرِّجْسَ}} هرگونه پلیدی [[فکری]] و عملی اعمّ از [[شرک]]، [[کفر]]، [[نفاق]]، [[جهل]] و [[گناه]] را در برمیگیرد<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه تطهیر ۱ (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۱۱؛ [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[آیه تطهیر - خراسانی (مقاله)|آیه تطهیر]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱]]، ص۴۲۲ - ۴۲۵.</ref>. | |||
درباره مصداق [[اهل بیت]] در آیه تطهیر چند دیدگاه وجود دارد؛ برخی مصداق را تنها [[همسران پیامبر اکرم]] {{صل}} میدانند؛ عدهای علاوه بر [[همسران]]، [[خمسه طیبه]] را هم داخل اهل بیت قرار دادهاند، دیدگاه سوم، مصداق را تنها [[پنج تن آل عبا]] میداند که با بررسی احادیث نبوی؛سیاق [[آیه]]، [[روایات]] [[مفسر]] آن و [[دلایل]] دیگر مانند آیه مباهله و ... همین نظریه [[اثبات]] میشود<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۶۱-۶۳؛ [[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه تطهیر - سرمدی (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]؛ [[سید عباس صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید عباس]]، [[آیه تطهیر - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۱]]، ص ۲۵۷.</ref>. | |||
به یقین تطهیری که قرآن در این [[آیه]] بیان میکند، در درجه اول، تطهیر از آن چیزهایی است که خود [[قرآن]] آنها را [[رجس]] میداند. رجس در قرآن یعنی هر چه که قرآن از آن [[نهی]] میکند؛ هر چه که [[گناه]] شمرده میشود؛ میخواهد گناه اعتقادی باشد یا گناه [[اخلاقی]] و یا گناه عملی. اینها رجس و پلیدی است. این است که میگویند مفاد این آیه، دال بر عصمت اهل بیت یعنی منزه بودن آنها از هر نوع [[آلودگی]] است<ref>مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج۴، ص۹۱۳.</ref>. با [[اثبات]] طهارت و عصمت اهل بیت {{عم}}، نتایج مهمی در بحث [[امامت]] و [[ولایت]] قابل [[استنباط]] است. از جمله آنکه اهل بیت {{عم}} [[اسوه]] و مبین [[احکام الهی]] و معیار تفصیل [[حق]] از [[باطل]] محسوب میگردند. چنین فضیلتی ایجاب مینماید که [[مقام ولایت الهی]] به [[اذن خداوند]] متعین در آنان باشد<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۸۵ و ۱۰۹.</ref>. | |||
===== [[آیه مباهله]] ===== | |||
{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}} <ref>«از آن پس که به آگاهى رسیدهاى، هر کس که درباره او (عیسی مسیح) با تو مجادله کند، بگو: بیایید تا حاضر آوریم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما نفس خود را و شما هم نفس خود را، آن گاه دعا و تضرع کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>. | |||
در [[شأن نزول]] این [[آیه]] چنین آمده که نصارای نجران با [[رسول خدا]]{{صل}} درباره [[عیسی مسیح]]{{ع}} [[مجادله]] نمودند و اصرار داشتند که چون [[عیسی]] پدر ندارد پس پسر خداست. [[خداوند متعال]] در [[پاسخ]] به آنها فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ}} <ref>«مثَل عیسى نزد خدا، چون مثَل آدم است که او را از خاک بیافرید و به او گفت: موجود شو. پس موجود شد». سوره آل عمران، آیه ۵۹</ref>. یعنی اگر پدر نداشتن [[عیسی]]{{ع}} [[دلیل]] است که [[خدا]] پدر اوست، پس [[خدا]] باید هم پدر [[آدم]]{{ع}} باشد هم مادرش؛ چون او بدون پدر و مادر [[خلق]] شده است؛ در حالی که [[نصاری]] [[آدم]] را مخلوق [[خدا]] میدانند، نه [[فرزند خدا]]. | |||
چون [[نصاری]] این [[استدلال]] [[قاطع]] را شنیدند، شروع کردند به آوردن توجیهات و سخنان غیر منطقی؛ لذا [[خداوند متعال]] از [[رسول خدا]] خواست که وارد [[مجادله]] نشود و در عوض از آنها بخواهد که اگر [[سخن]] خود را [[حقّ]] میدانید پس بیایید ما [[فرزندان]] خود را و شما [[فرزندان]] خود را، ما [[زنان]] خود را و شما [[زنان]] خود را، ما [[نفس]] خود را و شما نیز [[نفس]] خود را حاضر سازیم و از [[خدا]] بخواهیم که طرف [[باطل]] را نابود سازد. فردای آن [[روز]] [[رسول خدا]]{{صل}}، [[علی]]{{ع}}، [[فاطمه]]{{س}} و [[حسن]] و [[حسین]]{{ع}} را همراه خویش به [[مباهله]] آورد؛ لکن [[نصاری]] با دیدن چهرههای [[نورانی]] آنها از انجام [[مباهله]] ترسیده و انصراف دادند. | |||
حال اگر بخواهیم این افراد را بر [[آیه]] تطبیق نماییم، [[حضرت فاطمه]]{{س}} مصادق «نِساءَنا» است؛ [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{ع}} نیز مصداق «أَبْناءَنا» هستند و امّا [[علی]]{{ع}} نیز مصداق «أَنْفُسَنا» خواهد بود. | |||
دلالت این آیه بر عصمت اهل بیت{{ع}} را میتوان از امر خود قرآن کریم به رسول خدا{{صل}} بر آوردن نزدیکان خویش جهت مباهله به دست آورد روشن است که این افراد نزد خدای متعال از جایگاهی ویژه برخوردار بودهاند که لعن و نفرینشان در درگاه الهی مستجاب بوده و چنین اثری را داشته که مسیحیان نیز با دیدن انها از ادامه دعوای خویش دست کشیده و منصرف شدند، رسیدن به چنین مقامی جز با اجتناب از گناهان و معاصی میسر نبوده و این همان معنای عصمت است. علاوه بر اینکه عصمت تک تک آن افراد را میتوان از اموری دیگر نیز ثابت نمود به عنوان نمونه بر اساس نص این [[آیه]]، [[امام علی]]{{ع}} [[نفس]] خود [[رسول الله]]{{صل}} است و شکّی نیست که [[رسول خدا]] [[معصوم]] بود. پس کسی که به منزله نفس آن حضرت است هم باید [[معصوم]] باشد. | |||
==== ادله روایی ==== | |||
از جمله بارزترین روایاتی که در خصوص عصمت اهل بیت از لسان مبارک پیامبرخاتم{{صل}} صادر شده موارد ذیلاند: | |||
===== [[حدیث ثقلین]] ===== | ===== [[حدیث ثقلین]] ===== |
نسخهٔ ۳۰ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۰۰
عصمت اهل بیت(ع)، به معنای مصونیت خاندان پیامبر خاتم(ص) اعم از حضرت فاطمه و امامان اثنیعشر، از گناه، خطا، اشتباه و نسیان است. چرا که بر اساس اصطلاح قرآنی و روایی اهل بیت، تنها شامل حضرت فاطمه(س) و امامان معصوم(ع) میشود. روایات متعددی بر عصمت اهل بیت دلالت دارند که اهم آنها عبارتاند از حدیث ثقلین، حدیث سفینه و حدیث امان. با این وجود احادیث دیگری نیز در خصوص عصمت حضرت فاطمه، امام علی(ع) و سایر امامان وارد شدهاند که در جای خود به آنها استناد شده است.
معناشناسی
عصمت
معنای لغوی
عصمت، واژهای عربی و از ماده «عَصِمَ يَعْصِمُ» است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: «مَسَکَ» به معنای حفظ و نگهداری[۱]، دوم: «مَنَعَ» به معنای مانع شدن[۲] و سوم به معنای وسیله بازداشتن[۳]. با این وجود واژه «عصمت»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسبتر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کردهاند[۴].[۵].
در اصطلاح متکلمان
در علم کلام دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است:
- عصمت به معنای لطف: مرحوم شیخ مفید نخستین متکلم امامیه است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه خداوند متعال، همان توفیق و لطف او برای حجتهای اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله حجج الهی برای حفظ دین خداوند از ورود گناهان و خطاها در آن است[۶]. متکلمان امامیه به تبع مرحوم مفید قرنها عصمت را به لطف تعریف کردهاند و بزرگانی همچون سیدمرتضی، شیخ طوسی، نوبختی، نباطی[۷] و مانند آنها در آثار خود آن را به کار بردهاند.
- عصمت به معنای ملکه: پس از آنکه شیخ مفید عصمت را به لطف تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی آن را به نقل از فلاسفه، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکهای است که با وجود آن، از صاحبش گناهان صادر نمیشود و این بنا بر اندیشه حکماست[۸]. پس از خواجه برخی از متکلمان معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتابهای خود ارائه کردند[۹].[۱۰]
اهل بیت
معنای لغوی
اهل بیت، ترکیبی از دو واژۀ "اهل" و "بیت" است. کلمۀ اهل معمولاً با توجه به مضافالیه خود معنی میشود، "أهل الرجل" قبیله و نزدیکان او هستند. به همسر مرد نیز اهل او گفته میشود. "أهل الأمر" والیان و فرمانروایان هستند و "أهل الاسلام" مسلمانان هستند و گاهی به خواص و نزدیکترین افراد به شخص، "اهل الرجل" گفته میشود و "أهل البیت" به معنی ساکنان خانه یا اتاق است[۱۱].[۱۲]
در مجموع واژه "اهل" به معانی سزاوار و لایق به چیزی، مختار و منتخب، خاندان، اقوام و خویشان، عیال و فرزندان، ملت و امت و... آمده است[۱۳] و قدر جامع همه آنها تعلق، سنخیت، اُنس و الفت داشتن با چیزی و اختصاص داشتن به آن است.
"بیت" نیز به معنای خانه و محل سکونت است[۱۴] و بدین ترتیب، ترکیب "اهل بیت" به معنای "ساکنان خانه" است[۱۵].
معنای اصطلاحی
اهل بیت در اصطلاح در مورد خاندان پیامبر اسلام به کار میرود و آنچه میتوان بیان کرد این است که «بیت» در این ترکیب، به معنای خانه سنگی و گِلی که در مکه و مدینه از پیامبر به یادگار مانده، نیست؛ بلکه بیت نبوت و رسالت مراد است و منظور از بیت نبوت، خانهای است که رابط بین زمین و آسمان است، نه خانهای که بدن مُلکی پیامبر خدا (ص) در آن زیست میکرد، شب هنگام در آن میآرمید و همسران آن حضرت در آنجا سُکنا داشتند. در نتیجه، اهل این خانه کسانی هستند که با فضایل و کمالات معنوی پیامبر، ارتباط تام و کامل دارند[۱۶].
مصادیق اهل بیت
اهل البیت دراصطلاح امروزی چه در میان شیعه و چه اهل سنت در مورد خاندان پیامبر (ص) به کار میرود لکن اختلافی که وجود دارد به دایرۀ شمول این ترکیب بر میگردد. از همین رو، یکی از بحثهای رایج، مصداق "اهل بیت" در آیه تطهیر[۱۷] است، مبنی بر اینکه اهل بیت چه کسانیاند[۱۸].
نزد شیعه و اهل سنت مسلم است، اصحاب کساء؛ یعنی پیامبر، امام علی، فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسین (ع) مشمول عنوان اهل بیت هستند. اما عده ای از اهل سنت معتقدند علاوه بر این پنج نفر، همسران پیامبر نیز شامل میشود و عده ای دیگر قائلاند غیر از همسران آن حضرت، دیگران نیز شامل میشود. در مقابل، شیعه معتقد است افزون بر پنج تن آل عبا، امامان معصوم از نسل سیدالشهدا نیز داخل در این عنوان هستند هر چند که دوران رسول اکرم را درک نکرده باشند[۱۹].
با توجه به آنچه گفته شد، مصداق اهل بیت(ع)، حضرت فاطمه(س) و امامان معصوم(ع) از نسل آن حضرت هستند که بر اساس آیه تطهیر همگی معصوم از هر گونه رجس و پلیدی اعم از گناه، خطا، نسیان و اشتباه خواهند بود.
اثبات عصمت اهل بیت
اندیشمندان جهت اثبات عصمت اهل بیت به ادلهای تمسک کردهاند. این ادله را میتوان به دو دسته عقلی و نقلی تقسیم کرد.
ادله عقلی
مهمترین براهین عقلی اثبات عصمت امام که میتوان جهت اثبات عصمت اهل بیت(س) به جز حضرت زهرا(س) به آنها تمسک کرد، عبارتاند از: برهان وجوب اطاعت از امام، برهان تسلسل ، برهان حفظ شریعت[۲۰] و برهان خلف[۲۱].
در کتب کلامی، تفسیری و روایی به اثبات عصمت حضرت فاطمه(س) با استناد به ادله عقلی اشارهای نشده است. اما از آنجا که در روایات اهل بیت(ع) عنوان «حجة الله علی الحجج» یعنی حجت خدا بر سایر حجتها که مراد همان امامان معصوم(ع) است، بر آن حضرت اطلاق شده[۲۲] میتوان در اثبات عقلی عصمت آن حضرت به برخی ادله عقلی لزوم عصمت حجج الهی اعم از پیامبران و امامان، استناد نمود.
ادله نقلی
ادله قرآنی
آیات و روایات فراوانی بر عصمت پیامبر و امامان معصوم از جهت مقام نبوت و امامتشان دلالت دارند که در مدخل اثبات عصمت پیامبران و اثبات عصمت امام ذکر شدهاند. با این حال در اینجا به دنبال آیات و روایاتی هستیم که به واسطه آنها بتوان عصمت اهل بیت(ع) که حضرت فاطمه(س) نیز یکی از انها است به اثبات رساند.
آیه تطهیر
آیه تطهیر به بخشی از آیه سی و سوم سوره احزاب اشاره دارد: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾. در این آیه به اراده خداوند بر پاک گردانیدن اهل بیت پیامبر (ص) از پلیدی (رجس) تصریح شده است و علمای امامیه برای اثبات عصمت امامان به آن استناد میکنند. آیه با ﴿إِنَّمَا﴾ که به تصریح لغویان، برای حصر است، آغاز شده و انحصار ارادۀ الهی به آنان را بیان میکند. تعبیر ﴿يُطَهِّرَكُمْ﴾ در پی ﴿يُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ﴾ تأکیدی بر طهارت و پاکیزگی به دنبال دور شدن پلیدیهاست و ﴿الرِّجْسَ﴾ هرگونه پلیدی فکری و عملی اعمّ از شرک، کفر، نفاق، جهل و گناه را در برمیگیرد[۲۳].
درباره مصداق اهل بیت در آیه تطهیر چند دیدگاه وجود دارد؛ برخی مصداق را تنها همسران پیامبر اکرم (ص) میدانند؛ عدهای علاوه بر همسران، خمسه طیبه را هم داخل اهل بیت قرار دادهاند، دیدگاه سوم، مصداق را تنها پنج تن آل عبا میداند که با بررسی احادیث نبوی؛سیاق آیه، روایات مفسر آن و دلایل دیگر مانند آیه مباهله و ... همین نظریه اثبات میشود[۲۴].
به یقین تطهیری که قرآن در این آیه بیان میکند، در درجه اول، تطهیر از آن چیزهایی است که خود قرآن آنها را رجس میداند. رجس در قرآن یعنی هر چه که قرآن از آن نهی میکند؛ هر چه که گناه شمرده میشود؛ میخواهد گناه اعتقادی باشد یا گناه اخلاقی و یا گناه عملی. اینها رجس و پلیدی است. این است که میگویند مفاد این آیه، دال بر عصمت اهل بیت یعنی منزه بودن آنها از هر نوع آلودگی است[۲۵]. با اثبات طهارت و عصمت اهل بیت (ع)، نتایج مهمی در بحث امامت و ولایت قابل استنباط است. از جمله آنکه اهل بیت (ع) اسوه و مبین احکام الهی و معیار تفصیل حق از باطل محسوب میگردند. چنین فضیلتی ایجاب مینماید که مقام ولایت الهی به اذن خداوند متعین در آنان باشد[۲۶].
آیه مباهله
﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾ [۲۷].
در شأن نزول این آیه چنین آمده که نصارای نجران با رسول خدا(ص) درباره عیسی مسیح(ع) مجادله نمودند و اصرار داشتند که چون عیسی پدر ندارد پس پسر خداست. خداوند متعال در پاسخ به آنها فرمود: ﴿إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ﴾ [۲۸]. یعنی اگر پدر نداشتن عیسی(ع) دلیل است که خدا پدر اوست، پس خدا باید هم پدر آدم(ع) باشد هم مادرش؛ چون او بدون پدر و مادر خلق شده است؛ در حالی که نصاری آدم را مخلوق خدا میدانند، نه فرزند خدا.
چون نصاری این استدلال قاطع را شنیدند، شروع کردند به آوردن توجیهات و سخنان غیر منطقی؛ لذا خداوند متعال از رسول خدا خواست که وارد مجادله نشود و در عوض از آنها بخواهد که اگر سخن خود را حقّ میدانید پس بیایید ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما نفس خود را و شما نیز نفس خود را حاضر سازیم و از خدا بخواهیم که طرف باطل را نابود سازد. فردای آن روز رسول خدا(ص)، علی(ع)، فاطمه(س) و حسن و حسین(ع) را همراه خویش به مباهله آورد؛ لکن نصاری با دیدن چهرههای نورانی آنها از انجام مباهله ترسیده و انصراف دادند.
حال اگر بخواهیم این افراد را بر آیه تطبیق نماییم، حضرت فاطمه(س) مصادق «نِساءَنا» است؛ امام حسن و امام حسین(ع) نیز مصداق «أَبْناءَنا» هستند و امّا علی(ع) نیز مصداق «أَنْفُسَنا» خواهد بود.
دلالت این آیه بر عصمت اهل بیت(ع) را میتوان از امر خود قرآن کریم به رسول خدا(ص) بر آوردن نزدیکان خویش جهت مباهله به دست آورد روشن است که این افراد نزد خدای متعال از جایگاهی ویژه برخوردار بودهاند که لعن و نفرینشان در درگاه الهی مستجاب بوده و چنین اثری را داشته که مسیحیان نیز با دیدن انها از ادامه دعوای خویش دست کشیده و منصرف شدند، رسیدن به چنین مقامی جز با اجتناب از گناهان و معاصی میسر نبوده و این همان معنای عصمت است. علاوه بر اینکه عصمت تک تک آن افراد را میتوان از اموری دیگر نیز ثابت نمود به عنوان نمونه بر اساس نص این آیه، امام علی(ع) نفس خود رسول الله(ص) است و شکّی نیست که رسول خدا معصوم بود. پس کسی که به منزله نفس آن حضرت است هم باید معصوم باشد.
ادله روایی
از جمله بارزترین روایاتی که در خصوص عصمت اهل بیت از لسان مبارک پیامبرخاتم(ص) صادر شده موارد ذیلاند:
حدیث ثقلین
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»[۲۹]. استدلال به این حدیث بر عصمت ائمه (ع) متوقّف بر چند مقدمه است:
- قرآن از هرگونه خطا و اشتباه و انحراف و باطلی مبرّاست: ﴿وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ * لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ﴾[۳۰]، حال عِدل قرآن (اهل بیت) نیز باید چنین باشد، تا بتواند عِدل قرآن باشد. در غیر این صورت چه چیز این دو را در یک مقام جمع میکند؟
- قرآن معصوم است و تمسّک به آن باعث میشود انسان هرگز گمراه نشود، اهل بیت نیز باید چنین باشند، زیرا این دو هیچگاه از هم جدا نیستند.
- پیامبر (ص) خبر داده است که، این دو تا روز قیامت از هم جدا نخواهند شد. این فرض در صورتی صحیح است که هر چه قرآن میگوید، همان را اهل بیت بگویند و تمام افعال و کردار آنها منطبق بر قرآن و کلام خدا باشد[۳۱].
حدیث سفینه
«قَالَ رَسُولُ اللهِ (ص): إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ وَ مَنْ تَقَدَّمَهَا مَرَقَ وَ مَنْ لَزِمَهَا لَحِقَ»[۳۲]. وجه استدلال به حدیث، به این ترتیب است:
- پیامبر (ص) به طور مطلق ملازمت اهلبیت را دستور دادهاند و آن را به منزله کشتی نوح دانستهاند. به عبارت دیگر فرمودهاند: اولاً: هرکه همراه اهل بیت باشد نجات مییابد و هرکه نباشد هلاک خواهد شد. ثانیاً: تنها کسانی نجات مییابند که همراه اهل بیت باشند و دیگران لزوماً غرق خواهند شد.
- در صورتی اهل بیت همانند سفینه نوح به طور مطلق وسیله نجات خواهند بود و هرکه همراه آنان باشد به مقصد خواهد رسید که از هر اشتباه و انحراف و خطای علمی و عملی مصون باشند. یعنی به طور مطلق معصوم باشند، در غیر این صورت، امکان غرق شدن و همراهان خود را نیز غرق کردن برای آنها وجود دارد و این با محتوای کلام پیامبر (ص) نمیسازد[۳۳].
حدیث امان
رسول خدا در حدیثی که نزد محدّثان شیعه و سنّی، به حدیث امان شهرت یافته، اهل بیت خویش را به ستارگان آسمان تشبیه نموده و آثار وجودی اهل بیت را برای امّت، همانند آثار وجودی ستارگان برای ساکنان زمین دانسته است. آن حضرت میفرمایند: « النجوم أمان لأهل الأرض من الغرق، و أهل بيتي أمان لأمّتي من الاختلاف، فإذا خالفتهم قبيلة اختلفوا فصاروا حزب إبليس»[۳۴]؛ "ستارگان، امان اهل زمین از غرق شدن هستند و اهل بیت من، برای امتم امان از اختلاف هستند که اگر قبیلهای از آنها مخالفت کنند؛ اختلاف میکنند در حالی که حزب شیطان میشوند".
از این روایت علاوه بر عصمت اهل بیت (ع)، هدایتگر بودن و لزوم اطاعت از آنها نیز قابل اثبات است.
در خصوص اثبات عصمت اهل بیت باید گفت: وقتی تنها راه نجات، راه اهل بیت باشد و آنان تنها ملجأ و مرجع مردم در پیمودن راه حقاند، این یگانه طریق نجات، همسان با عصمت است، چون اگر اهل بیت معصوم نبوده و دچار اشتباه شوند، اطاعت از آنها عقلاً و شرعاً جایز نیست و عدم اطاعت در برخی موارد با اطاعت مطلق سازگار نیست[۳۵].
منابع
- جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان
- حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین
- فاریاب، محمد حسین، عصمت امام
- کمپانی زارع، مهدی، اهل بیت، دانشنامه امام رضا ج۲
- محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام
- محمدی، رضا، عصمت در قرآن
- صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی
- یوسفیان، حسن، اهل بیت، دائرة المعارف قرآن کریم ج۵
پانویس
- ↑ راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و میگوید: العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه؛ یعنی خداوند فلانی را از مکروه حفظ کرده (عصمه) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.
- ↑ ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.
- ↑ ابنمنظور، از زجاج نقل میکند: أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُلسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و حفظ چیز دیگری شود، به کار میرود.
- ↑ ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷..
- ↑ حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص۱۴.
- ↑ محمدبن محمدبن نعمان، شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.
- ↑ علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.
- ↑ خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت میدهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.
- ↑ میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۴ - ۳۵.
- ↑ معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۱۵۰؛ لسان العرب، ج۱۱، ص۲۹.
- ↑ کمپانی زارع، مهدی، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه امام رضا، ج۲ ص ۶۶۵.
- ↑ بصائر ذوی التمییز، ج۲، ص۸۳ ـ ۸۴.
- ↑ لسان العرب، ج۱، ص۵۴۵، «بیت».
- ↑ یوسفیان، حسن، اهل بیت، دائرة المعارف قرآن کریم ج۵، ص۷۶ - ۹۵.
- ↑ ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، ادب فِنای مقربان، ج ۱، ص ۱۰۹-۱۱۱.
- ↑ ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۶.
- ↑ ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، ادب فِنای مقربان، ج ۱، ص ۱۰۹؛ یوسفیان، حسن، اهل بیت، دائرة المعارف قرآن کریم ج۵، ص۷۶ ـ ۹۵؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۵.
- ↑ علی شیروانی، ترجمه و شرح کشف المراد، ج۲، ص۶۶.
- ↑ اکبری و یوسفی، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۸۰-۸۲.
- ↑ در روایتی از امام عسكرى (ع) نقل شده كه آن حضرت فرمود:«نَحْنُ حُجَجُ اللّه عَلى خَلْقِهِ وَ فاطمةُ حُجةٌ عَليَنا»، «ما حجّتها و برگزيدگان خدا بر آفريدگانش هستیم و فاطمه، حجّت راستين و پُرشكوه خدا بر ما است»، طیب، تفسير أطيب البيان، ج ۱۳، ص ۲۳۶.
- ↑ ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «آیه تطهیر»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۱۱؛ خراسانی، علی، آیه تطهیر، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱، ص۴۲۲ - ۴۲۵.
- ↑ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۶۱-۶۳؛ سرمدی، محمود، مقاله «آیه تطهیر»، دانشنامه معاصر قرآن کریم؛ صادقی فدکی، سید عباس، مقاله «آیه تطهیر»، دانشنامه امام رضا ج۱، ص ۲۵۷.
- ↑ مجموعه آثار، مرتضی مطهری، ج۴، ص۹۱۳.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۶ ص ۸۵ و ۱۰۹.
- ↑ «از آن پس که به آگاهى رسیدهاى، هر کس که درباره او (عیسی مسیح) با تو مجادله کند، بگو: بیایید تا حاضر آوریم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما نفس خود را و شما هم نفس خود را، آن گاه دعا و تضرع کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
- ↑ «مثَل عیسى نزد خدا، چون مثَل آدم است که او را از خاک بیافرید و به او گفت: موجود شو. پس موجود شد». سوره آل عمران، آیه ۵۹
- ↑ ابن کثیر، تفسیر، ج۷، ص۲۰۳؛ سنن التزمدی، ج۵، ص۳۲۸؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۳، ص۶۶، احتجاج، ج۲، ص۳۸۰. پیامبر (ص) فرمود: من در بین شما دو چیز بسیار گرانقدر به یادگار گذاشتم: کتاب خدا (قرآن) و عترتم (اهل بیتم). مادامی که به این دو چنگ زنید هرگز گمراه نخواهید شد. و این دو هیچ گاه از هم جدا نخواهند شد، تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.
- ↑ «و به راستی آن کتابی است ارجمند * در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۱-۴۲.
- ↑ محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص ۶۰.
- ↑ احتجاج، ج۲، ص۳۸۰، حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۳۷۳؛ طبرانی، المعجم الأوسط، ج۵، ص۳۵۵. یعنی پیامبر (ص) فرمود: این است و جز این نیست. مثل اهل بین من همانند سفینه نوح است، که هرکه در آن سفینه سوار شد، نجات یافت و هرکه از آن تخلف کرد، غرق (هلاک) شد. (تنها باید با اهل بیت باشد نه جلوتر از آنها و نه عقبتر از آنها، زیرا) و هرکه جلو افتاد منحرف شد و هرکه همراه و ملازم این سفینه بود به حق ملحق شد و به مقصود رسید.
- ↑ محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص ۶۳.
- ↑ المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۴۸۶؛ ج۳، ص۱۶۲ و ۵۱۶؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۵۰۱؛ بحار الأنوار، ج۲۳، ص۱۹؛ ج۳۶، ص۲۹۱.
- ↑ ر.ک: صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی، ص۲۴۳.