نیابت خاص امام مهدی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۶۶: خط ۶۶:


== شیوه ارتباط شیعیان با نایبان خاص ==
== شیوه ارتباط شیعیان با نایبان خاص ==
به [[دلیل]] [[دشمنی]] [[حاکمان عباسی]] با [[امام زمان]] {{ع}} جریان [[نیابت]] آن حضرت، امری آشکار و علنی نبود؛ به ویژه در اوائل [[غیبت صغرا]] و نیابتِ [[نایب]] اوّل، [[شیعیان]] از طریق [[وکلا]] که نمایندگانِ [[نایبان]] بودند با آنها ارتباط داشتند؛ یعنی [[مردم]]، [[خواسته‌ها]] یا سؤالات خود را با [[وکیلان]] مطرح می‌کردند یا وجوهات شرعی خود را به ایشان می‌سپردند و [[وکیلان]]، آنها را به سفیر و نایب امام {{ع}} منتقل می‌کردند و پاسخ درخواست‌ها نیز با واسطه به دست [[مردم]] می‌رسید. [[محمد بن عثمان]] در [[بغداد]]، ده [[وکیل]] داشت که [[حسین بن روح]] از جمله آنها بود. اینها به ظاهر وکلای [[نائب دوم]] در امور تجاری بودند؛ ولی در واقع برای [[سازمان وکالت]] [[شیعه]] فعالیت می‌کردند. گفتنی است در کنار رابطه غیرمستقیم، عده‌ای از افراد مورد اعتماد، امکان ارتباط مستقیم با شخص [[نائب]] را نیز پید می‌کردند و خواسته‌های خود را بی‌واسطه با او در میان گذاشته، پاسخ را نیز از نائب دریافت می‌کردند که مواردی آنها را [[شیخ طوسی]] بیان کرده است.<REF>تاریخ [[عصر غیبت]]، ص ۳۰۴. ۳۰۶.</REF> این‌گونه ارتباط بیشتر از زمان نیابتِ دومین نایب امام، به وجود آمد<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۲۰۳.</ref>.
به [[دلیل]] [[دشمنی]] [[حاکمان عباسی]] با [[امام زمان]] {{ع}} جریان [[نیابت]] آن حضرت، امری آشکار و علنی نبود؛ به ویژه در اوائل [[غیبت صغرا]] و نیابتِ [[نایب]] اوّل، [[شیعیان]] از طریق [[وکلا]] که نمایندگانِ [[نایبان]] بودند با آنها ارتباط داشتند؛ یعنی [[مردم]]، [[خواسته‌ها]] یا سؤالات خود را با [[وکیلان]] مطرح می‌کردند یا وجوهات شرعی خود را به ایشان می‌سپردند و [[وکیلان]]، آنها را به سفیر و نایب امام {{ع}} منتقل می‌کردند و پاسخ درخواست‌ها نیز با واسطه به دست [[مردم]] می‌رسید. [[محمد بن عثمان]] در [[بغداد]]، ده [[وکیل]] داشت که [[حسین بن روح]] از جمله آنها بود. اینها به ظاهر وکلای [[نائب دوم]] در امور تجاری بودند؛ ولی در واقع برای [[سازمان وکالت]] [[شیعه]] فعالیت می‌کردند. گفتنی است در کنار رابطه غیرمستقیم، عده‌ای از افراد مورد اعتماد، امکان ارتباط مستقیم با شخص [[نائب]] را نیز پید می‌کردند و خواسته‌های خود را بی‌واسطه با او در میان گذاشته، پاسخ را نیز از نائب دریافت می‌کردند که مواردی آنها را [[شیخ طوسی]] بیان کرده است.<REF>تاریخ [[عصر غیبت]]، ص ۳۰۴. ۳۰۶.</REF> این‌گونه ارتباط بیشتر از زمان نیابتِ دومین نایب امام، به وجود آمد<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص ۲۰۳.</ref>.


== پرسش مستقیم ==
== پرسش مستقیم ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۰۳

نیابت خاص امام مهدی (ع) یعنی اینکه امام، اشخاص معین و مشخصی نایب خود قرار دهد و به اسم و رسم او را معرفی کند. در دوره غیبت صغری، حضرت مهدی (ع)‏ به واسطه چهار نفر با شیعیان در ارتباط بود که عبارت‌اند از: عثمان بن سعید عمری‌؛ محمد بن عثمان بن سعید عمری؛ حسین بن روح نوبختی‌ و علی بن محمد سمری‌. نایبان خاص دارای ویژگی‌هایی هستند مانند: ایمان استوار؛ تقواپیشگی؛ رازداری و... .

مقدمه

نیابت خاص آن است که امام، اشخاص معین و مشخصی را نایب خود قرار دهد و به اسم و رسم او را معرفی کند. با توجه به ویژگی‏‌های دوران غیبت صغری، یکی از مباحث مهم در این دوران، بحث نیابت خاص است. در دوره غیبت صغری، حضرت مهدی (ع)‏ به واسطه چهار نفر نایبان خاص خود با شیعیان در رابطه بود و امور آنان را سروسامان می‌‏داد. این امور، افزون بر مسایل مالی، شامل مسایل عقیدتی و فقهی نیز می‌‏شد.

حضرت مهدی (ع) نایبان پس از نائب اول (عثمان بن سعید) را به وسیله نایب قبلش تعیین می‌کرد و به مردم معرفی می‌نمود. بنابراین، کسانی که در دوره غیبت صغری، نیابت داشتند و با اسم و مشخصات معرفی شده بودند، «نایب خاص» نامیده شده و نایبان خاص آن حضرت را «نواب خاص» و «نواب اربعه» می‌گویند. کتاب‌هایی که در قرون اولیه غیبت نگاشته شده است، به جای «نواب» بیشتر «سفراء» و «ابواب» تعبیر شده و گاهی «وکلا» نیز به‌کار رفته است.

رابطان میان آن حضرت و شیعیان، چهار نفر از اصحاب باسابقه و مورد اعتماد امامان پیشین بودند که یکی پس از دیگری این وظیفه مهم را بر عهده داشتند. آنان، به نواب خاص آن حضرت معروفند. این افراد، با وکیلان حضرت در دورترین نقاط شهرهای اسلامی در تماس بوده و نامه‌‏ها و خواسته‌‏های شیعیان را به محضر مقدس او می‌‏رساندند و در پاسخ، توقیعاتی از طرف آن حضرت صادر می‌‏شد.

نیابت خاص، به این علت بود که امام، شخص معین و مشخصی را نایب خود قرار دهد و به اسم و خصوصیات، او را معرفی کند؛ همان‏گونه که پیش از آن امام حسن عسکری (ع) این کار را انجام داده و فرمود: «عمری و پسرش عثمان بن سعید، نایب اول و محمد بن عثمان، نایب دوم مورد اعتماد هستند؛ هر چه آنان به تو برسانند، از من می‏‌رسانند و آنچه به تو بگویند، از جانب من می‌‏گویند»[۱] و در جای دیگر فرمود: «گواه و شاهد باشید که عثمان بن سعید عمری نایب اول وکیل من و فرزندش محمد بن عثمان ـ نایب دوم ‏ـ وکیل فرزند من، مهدی شما است»[۲].

حضرت مهدی (ع)‏، نایبان پس از عثمان بن سعید «نایب اوّل» را به وسیله نایب پیش از او معین و به مردم معرفی می‌‏کرد[۳].[۴]

راه‌های اثبات نیابت خاص

اثبات نیابت خاصه با یکی از این سه طریق ممکن است:

  1. نص‌ صریح و تصریح خود امام زمان (ع)؛
  2. نص‌ صریح و تصریح نایب خاص امام (ع)؛
  3. آشکار شدن و وقوع کرامات و امور خارق عادت، از طرف مدعی نیابت خاصه، که نشانه ربط‍‌ و ارتباط‍‌ خاص او با خداوند متعال و آن حضرت، و تأیید اوست.

هریک از نواب خاص امام (ع) در عصر غیبت صغری، یا با نصّ‌ خود امام و یا تصریح نایب خاص پیشین او منصوب شده‌اند. در عصر غیبت کبری، حصول این سه طریق بعید است[۵].

نواب خاص

نواب خاص امام زمان (ع) چهار نفر بودند که شرح حال مختصر آنها عبارت است از:

عثمان بن سعید عمری سمان

عثمان بن سعید عمری، نخستین نایب خاص حضرت مهدی (ع)‏ بود. وی از یاران و شاگردان مورد اطمینان امام هادی و امام عسکری (ع) بود. موقعیت ممتاز او سبب شد که وکلا ادعای او درباره وکالت از طرف امام زمان (ع) را بپذیرند، بدون اینکه او را مورد سؤال قرار داده و معجزه یا حجتی از وی بخواهند. از مهم‏ترین ویژگی‌‏های عثمان بن سعید، مورد اطمینان بودن نزد سه امام معصوم (ع)؛ حضور در مراسم ولادت امام مهدی (ع)‏؛ منصوب شدن به نیابت حضرت مهدی (ع)‏ و... را می‌توان نام برد. او پیش از سال ۲۶۷ ق درگذشت و در طرف غربی بغداد در خیابان «میدان» مدفون گشت[۶].

ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عمری

دومین نایب از نواب چهارگانه امام مهدی (ع)، محمد بن عثمان است. کنیه او «ابو جعفر» و القابش: «عمری»، «اسدی» و «کوفی» است. وی از سوی امام عسکری (ع) به نیابت امام غایب معرفی شده بود. در زمان او مدعیان نیابت زیاد شدند، اما محمد بن عثمان با تکذیب و رسوا نمودن آنها و اثبات نیابت خود، جلوی آنها را گرفت. مدت نیابت نایب دوم حدود چهل سال به طول انجامید؛ از این‌‏رو توانست مسایل فقهی، کلامی، اجتماعی و... بیشتری از حضرت مهدی (ع)‏ پرسیده، پاسخ‏‌ها را در اختیار مردم قرار دهد. او در سال ۳۰۵ ق، در آخر ماه جمادی الاولی درگذشت و کنار قبر مادرش، بر سر راه کوفه در محلی که خانه‌‏اش آنجا بود دفن شد[۷].

ابوالقاسم حسین بن روح

حسین بن روح نوبختی، سومین نایب خاص حضرت مهدی (ع)‏، محدث، فقیه و متکلم شیعی ایرانی، است. او در سال‏های ۳۰۵ ـ ۳۲۶ ق به مدت ۲۱ سال نایب امام زمان (ع) و واسطه بین حضرت مهدی (ع)‏ و شیعیان بود. وی در ماه شعبان سال ۳۲۶ق وفات و در بغداد دفن شد[۸].

ابوالحسن علی بن محمد سمری

ابو الحسن علی بن محمد سمری، چهارمین و آخرین سفیر امام مهدی (ع) است. نیابت او از طرف امام زمان (ع) به سفارش «حسین بن روح» صورت گرفت. سمری، فرصت زیادی برای فعالیت نداشت؛ به همین دلیل، مانند نایب‌‏های پیش از خود، نتوانست فعالیت‌‏های گسترده‌‏ای انجام دهد. شش روز پیش از رحلت او، توقیعی از سوی امام مهدی (ع) به دستش رسید که مرگ وی را پیشگویی و زمان مرگ را نیز تعیین کرده بود. متن این توقیع شریف، نمایان‌گر پایان غیبت صغری و آغاز غیبت کبری و نیابت عام است. مدّت نیابت او سه سال به طول کشید و در نیمه شعبان سال 329ق درگذشت و قبر او در بغداد است[۹].

ویژگی‌های نایبان خاص

نیابت و سفارت حضرت مهدی (ع)‏ در دوران غیبت صغری، از مسؤولیت‌‏های خطیری است که فقط برازنده کسانی است که ویژگی‌‏ها و ارزش‏های خاصی داشته باشند. برخی از این ویژگی‌‏ها چنین است:

  1. ایمانی استوار و خلل‏ ناپذیر؛
  2. امانت‏داری به مفهوم واقعی آن‏؛
  3. تقواپیشگی و پرهیزکاری‏؛
  4. رازداری و پوشیده داشتن اموری که باید نهان بماند؛
  5. دخالت ندادن رأی و نظر شخصی خویش در امور مخصوص به آن حضرت‏؛
  6. اجرای دستورهای امام.

آنچه میان ویژگی‏‌های نواب، دارای اهمیت ویژه‏‌ای بود، رازداری آنان بود. عده‌‏ای از ابو سهل نوبختی پرسیدند: چطور شد امر نیابت به ابو القاسم حسین بن روح واگذار شد؛ ولی به تو واگذار نگردید؟ او پاسخ داد: آنان ـ امامان (ع) ـ بهتر از هرکس می‌‏دانند چه کسی را به این مقام برگزینند. من آدمی هستم که با دشمنان رفت ‏وآمد دارم و با ایشان مناظره می‏‌کنم. اگر آنچه ابو القاسم بن روح درباره امام می‌‏داند، می‌‏دانستم، شاید در بحث‏‌هایم با دشمنان و جدال با آنان، می‌‏کوشیدم دلیل‏‌های بنیادی را بر وجود امام ارائه کنم و در نتیجه محل اقامت او را آشکار سازم؛ اما اگر ابو القاسم، امام را در زیر جامه خود پنهان کرده باشد و بدنش را با قیچی قطعه ‏قطعه کنند تا او را نشان دهد، هرگز چنین نخواهد کرد[۱۰].[۱۱]

وظایف نایبان خاص

وظایف و فعالیت‌های اساسی نواب اربعه را می‌توان چنین برشمرد:

  1. مخفی داشتن نام و جایگاه امام؛
  2. اخذ و توزیع اموال متعلق به امام؛
  3. پاسخ‌گویی به سؤالات فقهی و مشکلات عقیدتی مردم؛
  4. مبارزه با مدعیان دروغین نیابت[۱۲].

شیوه ارتباط شیعیان با نایبان خاص

به دلیل دشمنی حاکمان عباسی با امام زمان (ع) جریان نیابت آن حضرت، امری آشکار و علنی نبود؛ به ویژه در اوائل غیبت صغرا و نیابتِ نایب اوّل، شیعیان از طریق وکلا که نمایندگانِ نایبان بودند با آنها ارتباط داشتند؛ یعنی مردم، خواسته‌ها یا سؤالات خود را با وکیلان مطرح می‌کردند یا وجوهات شرعی خود را به ایشان می‌سپردند و وکیلان، آنها را به سفیر و نایب امام (ع) منتقل می‌کردند و پاسخ درخواست‌ها نیز با واسطه به دست مردم می‌رسید. محمد بن عثمان در بغداد، ده وکیل داشت که حسین بن روح از جمله آنها بود. اینها به ظاهر وکلای نائب دوم در امور تجاری بودند؛ ولی در واقع برای سازمان وکالت شیعه فعالیت می‌کردند. گفتنی است در کنار رابطه غیرمستقیم، عده‌ای از افراد مورد اعتماد، امکان ارتباط مستقیم با شخص نائب را نیز پید می‌کردند و خواسته‌های خود را بی‌واسطه با او در میان گذاشته، پاسخ را نیز از نائب دریافت می‌کردند که مواردی آنها را شیخ طوسی بیان کرده است.[۱۳] این‌گونه ارتباط بیشتر از زمان نیابتِ دومین نایب امام، به وجود آمد[۱۴].

پرسش مستقیم

پرسش‌های وابسته

  1. منظور از نیابت خاصه چیست؟ (پرسش)
  2. مفهوم لغوی و اصطلاحی نیابت چیست؟ (پرسش)
  3. سفیر یعنی چه و به کدام نماینده‌های امام سفیر می‌گویند؟ (پرسش)
  4. نایب امام مهدی به چه کسی گفته می‌شود؟ (پرسش)
  5. چگونه می‌توان نایب امام مهدی را در زمان غیبت شناخت؟ (پرسش)
  6. نواب چهارگانه امام مهدی چه کسانی بودند؟ (پرسش)
  7. وکلای نایبان خاص امام مهدی چه کسانی بودند؟ (پرسش)
  8. نیابت چهار سفیر امام مهدی چگونه اثبات می‏‌گردد؟ (پرسش)
  9. چه مصلحتی در وجود وکلای ناحیه مقدسه بوده است؟ (پرسش)
  10. چرا سفیران خاص امام مهدی از فقها و مجتهدان نبودند؟ (پرسش)
  11. هدف و غرض از انتخاب افرادی به عنوان نایبان خاص چه بوده است؟ (پرسش)
  12. وقتی که امام مهدی در غیبت طولانی‏ است چه نیازی به نائب و نماینده دارد؟ (پرسش)
  13. چرا نیابت امام مهدی پس از هفتاد سال تمام شد؟ (پرسش)
  14. دوران نیابت خاصه چه وقت و چگونه به پایان رسید؟ (پرسش)
  15. در زمان غیبت از چه طریقی می‌‏توان با حضرت مهدی آشنا شد؟ (پرسش)
  16. تفاوت نواب اربعه با وکلای آنها چیست؟ (پرسش)
  17. وکلای نواب خاص در عصر غیبت صغرا چه کسانی هستند؟ (پرسش)
  18. راه شناخت نایبان واقعی امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  19. شیعیان، وکیل و نماینده امام را چگونه می‌شناختند؟ (پرسش)
  20. چه کسانی صلاحیت و شایستگی دریافت مقام وکالت و نیابت ائمه را داشتند؟ (پرسش)
  21. چرا نیابت خاصه ادامه نیافت؟ و سرنوشت شیعیان پس از پایان عصر نیابت خاص و آغاز عصر غیبت کبری به چه کسانی واگذار شده است؟ (پرسش)
  22. آخرین دیدار عمومی امام مهدی با شیعیان در چه تاریخی بوده است؟ (پرسش)

منابع

پانویس

  1. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص۳۲۹، ح ۱؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص۲۴۳ و ص۳۶۰.
  2. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص۳۵۵
  3. ر. ک: علی غفارزاده، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان (ع)، ص۳۴
  4. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۴۵۴ ـ ۴۵۶؛ درسنامه مهدویت ج۲، ص۷۴-۷۶؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۷۴۸؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۳۷.
  5. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۷۴۸.
  6. قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور، ص۱۵۹-۱۶۴؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۳۰۴ ـ ۳۰۶؛ مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۲۱۶؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۴۸۱؛ لطیفی، رحیم، پرسمان نیابت، ص۲۳۰-۲۳۷؛ طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص۱۱۰ - ۱۱۱.
  7. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۳۸۱ ـ ۳۸۳؛ مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۲۱۷؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۲۰.
  8. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۳۸۱ ـ ۳۸۳؛ مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۲۱۷؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۲۰.
  9. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۳۱۱؛ مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۲۱۷-۲۱۸؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۰۴.
  10. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص۳۹۱، ح ۳۵۸
  11. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۴۵۴ ـ ۴۵۶؛ درسنامه مهدویت ج۲، ص۷۴-۷۶.
  12. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۷۴۱.
  13. تاریخ عصر غیبت، ص ۳۰۴. ۳۰۶.
  14. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۰۳.