نام مادر امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹: خط ۱۹:


[[پرونده:173589.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[ابراهیم امینی]]]]
[[پرونده:173589.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[ابراهیم امینی]]]]
::::::آیت الله '''[[ابراهیم امینی]]'''، در کتاب ''«[[دادگستر جهان (کتاب)|دادگستر جهان]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[آیت الله]] '''[[ابراهیم امینی]]'''، در کتاب ''«[[دادگستر جهان (کتاب)|دادگستر جهان]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«مادر آنجناب را به نام‌های متعدد معرفی نموده‌اند مانند: [[نرجس]]، [[صیقل]]، [[ریحانه]]، [[سوسن]]، [[خمط]]، [[حکیمه]]، [[مریم]]. بدو نکته زیر اگر توجه کنید منشأ [[اختلاف]] مذکور را درک خواهید نمود:
::::::«مادر آنجناب را به نام‌های متعدد معرفی نموده‌اند مانند: [[نرجس]]، [[صیقل]]، [[ریحانه]]، [[سوسن]]، [[خمط]]، [[حکیمه]]، [[مریم]]. بدو نکته زیر اگر توجه کنید منشأ [[اختلاف]] مذکور را [[درک]] خواهید نمود:
:::::*[[امام حسن عسکری]] {{ع}} کنیزهای متعددی داشته به نام‌های مختلف. موضوع تعدد کنیزها را [[حکیمه خاتون]] در دو مورد [[بیان]] نموده است. در یک‌جا [[حکیمه خاتون]] می‌گوید: روزی خدمت [[امام حسن]] {{ع}} رسیدم دیدم در حیاط خانه نشسته و کنیزانش بدورش اجتماع نموده‌اند. عرض کردم فدایت شوم، جانشینت از کدام کنیزان به وجود خواهد آمد؟ فرمود: از سوسن‌<ref>بحار، ج ۵۱، ص ۱۷.</ref>.
:::::*[[امام حسن عسکری]] {{ع}} کنیزهای متعددی داشته به نام‌های مختلف. موضوع تعدد کنیزها را [[حکیمه خاتون]] در دو مورد [[بیان]] نموده است. در یک‌جا [[حکیمه خاتون]] می‌گوید: روزی خدمت [[امام حسن]] {{ع}} رسیدم دیدم در حیاط خانه نشسته و کنیزانش بدورش اجتماع نموده‌اند. عرض کردم فدایت شوم، جانشینت از کدام کنیزان به وجود خواهد آمد؟ فرمود: از سوسن‌<ref>بحار، ج ۵۱، ص ۱۷.</ref>.
::::::در [[حدیث]] دیگر باز همان [[حکیمه خاتون]] می‌گوید: روزی به خانه [[امام حسن عسکری]] رفته بودم، وقتی خواستم مراجعت نمایم فرمود: افطار را در خانه ما باش، زیرا [[خدا]] امشب فرزندی به من عطا خواهد کرد عرض کردم: از کدام کنیزانت؟ جواب داد از [[نرجس]]، عرض کردم: ای آقا! منهم [[نرجس خاتون]] را بیش از [[تمام]] کنیزانت [[دوست]] دارم‌<ref>بحار، ج ۵۱، ص ۲۵.</ref> از این دو [[حدیث]] و [[احادیث]] دیگر استفاده می‌شود که [[امام حسن]] دارای کنیزان متعددی بوده است.
::::::در [[حدیث]] دیگر باز همان [[حکیمه خاتون]] می‌گوید: روزی به خانه [[امام حسن عسکری]] رفته بودم، وقتی خواستم مراجعت نمایم فرمود: افطار را در خانه ما باش، زیرا [[خدا]] امشب فرزندی به من عطا خواهد کرد عرض کردم: از کدام کنیزانت؟ جواب داد از [[نرجس]]، عرض کردم: ای آقا! منهم [[نرجس خاتون]] را بیش از تمام کنیزانت [[دوست]] دارم‌<ref>بحار، ج ۵۱، ص ۲۵.</ref> از این دو [[حدیث]] و [[احادیث]] دیگر استفاده می‌شود که [[امام حسن]] دارای کنیزان متعددی بوده است.
:::::*فرزند [[امام حسن]] {{ع}} در محیطی تولد یافته بسیار خطرناک و وحشتزا، زیرا خلفای [[بنی عباس]] و حتی بعضی از [[بنی هاشم]] احساس‌ نموده بودند که زمان تولد [[مهدی]] [[دادگستر]] یعنی بزرگترین مبارز [[حکومت]] [[ستمکاران]]، نزدیک شده است، از این جهت به وسیله مأمورین سری و علنی خود از خانه [[امام حسن]] بلکه [[تمام]] خانه‌های علویین مراقبت [[کامل]] به [[عمل]] می‌آوردند.
:::::*فرزند [[امام حسن]] {{ع}} در محیطی تولد یافته بسیار خطرناک و وحشتزا، زیرا خلفای [[بنی عباس]] و حتی بعضی از [[بنی هاشم]] احساس‌ نموده بودند که زمان تولد [[مهدی]] [[دادگستر]] یعنی بزرگترین [[مبارز]] [[حکومت]] [[ستمکاران]]، نزدیک شده است، از این جهت به وسیله مأمورین سری و علنی خود از خانه [[امام حسن]] بلکه تمام خانه‌های [[علویین]] مراقبت [[کامل]] به عمل می‌آوردند.
::::::کارآگاهان زبردست [[بنی عباس]] در جدیت و کوشش بودند که نوزاد تازه‌ای را در آن خانه‌ها پیدا کنند و تحویل [[خلیفه]] بدهند.
::::::کارآگاهان زبردست [[بنی عباس]] در جدیت و کوشش بودند که نوزاد تازه‌ای را در آن خانه‌ها پیدا کنند و تحویل [[خلیفه]] بدهند.
::::::بعد از تذکر این دو مقدمه: از جانب [[خداوند متعال]] مقدر شده بود که در چنین محیط رعب‌آور و خانه مورد توجهی فرزندی برای [[امام حسن عسکری]] {{ع}} متولد گردد و جانش از خطرات محفوظ بماند از این جهت [[تمام]] پیش‌بینی‌های لازم به [[عمل]] آمد. اولا چنانکه در [[روایات]] وارد شده آثار آبستنی در مادرش [[ظاهر]] نشد، ثانیا [[امام حسن]] {{ع}} برای مراعات احتیاط نام مادر آنجناب را برای کسی فاش نکرد، ثالثا در موقع وضع حمل جز [[حکیمه خاتون]] عمه [[امام حسن]] {{ع}} و شاید بعضی از کنیزان، کسی [[حضور]] نداشت با اینکه معمولا زنها در موقع وضع حمل به قابله و چندین زن مددکار نیازمندند، اصلا کسی نمی‌دانست [[امام حسن]] {{ع}} [[ازدواج]] کرده یا نه و اگر [[ازدواج]] نموده کدامیک از زنان همسرش می‌باشند.
::::::بعد از تذکر این دو مقدمه: از جانب [[خداوند متعال]] مقدر شده بود که در چنین محیط رعب‌آور و خانه مورد توجهی فرزندی برای [[امام حسن عسکری]] {{ع}} متولد گردد و جانش از خطرات محفوظ بماند از این جهت تمام پیش‌بینی‌های لازم به عمل آمد. اولا چنانکه در [[روایات]] وارد شده آثار آبستنی در مادرش ظاهر نشد، ثانیا [[امام حسن]] {{ع}} برای مراعات احتیاط نام مادر آنجناب را برای کسی فاش نکرد، ثالثا در موقع وضع حمل جز [[حکیمه خاتون]] عمه [[امام حسن]] {{ع}} و شاید بعضی از کنیزان، کسی حضور نداشت با اینکه معمولا زنها در موقع وضع حمل به قابله و چندین زن مددکار نیازمندند، اصلا کسی نمی‌دانست [[امام حسن]] {{ع}} [[ازدواج]] کرده یا نه و اگر [[ازدواج]] نموده کدامیک از زنان همسرش می‌باشند.
::::::در شب [[نیمه شعبان]] هنگامی که تاریکی شب همه‌جا را فراگرفت، در [[کمال]] خفا و پنهانی و با ترس‌ولرز، نوزادی برای [[امام حسن]] {{ع}} به [[دنیا]] آمد آنهم در خانه‌ای که چندین کنیز در آن وجود داشت و آثار حمل در هیچیک از آنها [[ظاهر]] نبود و در موقع وضع حمل جز [[حکیمه خاتون]] کسی [[حضور]] نداشت و هیچکس جرئت نداشت قضیه را اظهار نماید.
::::::در شب [[نیمه شعبان]] هنگامی که تاریکی شب همه‌جا را فراگرفت، در کمال خفا و پنهانی و با ترس‌ولرز، نوزادی برای [[امام حسن]] {{ع}} به [[دنیا]] آمد آنهم در خانه‌ای که چندین کنیز در آن وجود داشت و آثار حمل در هیچیک از آنها ظاهر نبود و در موقع وضع حمل جز [[حکیمه خاتون]] کسی حضور نداشت و هیچکس جرئت نداشت قضیه را اظهار نماید.
::::::تا مدتی موضوع کاملا سری و مکتوم ماند بعدا در بین [[خواص]] [[اصحاب]] [[امام حسن]] بگومگو شروع شد بعضی می‌گفتند [[خدا]] به [[امام حسن]] نوزادی عطا فرموده و بعضی [[منکر]] می‌شدند. چون کنیزان مساوی بودند و آثار حمل در هیچ‌کدام [[ظاهر]] نبود طبعا داستان [[اختلاف]] به مادر آنجناب سرایت نمود. بعضی مادرش را [[صیقل]] می‌دانستند، بعضی [[سوسن]]، بعضی [[ریحانه]] و بعضی غیر اینها. کسی هم از واقع مطلب [[خبر]] نداشت جز معدودی که مأذون نبودند واقع را ابراز نمایند. حتی [[حکیمه خاتون]] که [[شاهد]] و حاضر ولادت آن‌جناب بود، برای مراعات احتیاط گاهی مادر آن حضرت را [[نرجس]] معرفی می‌نمود، گاهی [[سوسن]] و گاهی هم برای مصالحی که در نظر داشت [[خبر]] وجود و تولد آنحضرت را بمادر [[امام حسن]] نسبت می‌داد.
::::::تا مدتی موضوع کاملا سری و مکتوم ماند بعدا در بین [[خواص]] [[اصحاب]] [[امام حسن]] بگومگو شروع شد بعضی می‌گفتند [[خدا]] به [[امام حسن]] نوزادی عطا فرموده و بعضی منکر می‌شدند. چون کنیزان مساوی بودند و آثار حمل در هیچ‌کدام ظاهر نبود طبعا داستان [[اختلاف]] به مادر آنجناب سرایت نمود. بعضی مادرش را [[صیقل]] می‌دانستند، بعضی [[سوسن]]، بعضی [[ریحانه]] و بعضی غیر اینها. کسی هم از واقع مطلب خبر نداشت جز معدودی که مأذون نبودند واقع را ابراز نمایند. حتی [[حکیمه خاتون]] که [[شاهد]] و حاضر ولادت آن‌جناب بود، برای مراعات احتیاط گاهی مادر آن حضرت را [[نرجس]] معرفی می‌نمود، گاهی [[سوسن]] و گاهی هم برای مصالحی که در نظر داشت خبر وجود و تولد آنحضرت را بمادر [[امام حسن]] نسبت می‌داد.
::::::[[احمد بن ابراهیم]] می‌گوید: در سال دویست و شصت و دو خدمت [[حکیمه خاتون]] دختر [[امام جواد]] {{ع}} رسیدم و از پشت پرده با وی صحبت نمودم و از عقائدش جویا شدم. او امام‌های خودش را معرفی نمود و در آخر آنان [[محمد بن حسن]] را [[ذکر]] کرد. گفتم: خودت [[شاهد]] قضیه بودی یا اینکه بواسطه [[اخبار]] می‌گویی؟ پاسخ داد: قضیه را [[امام حسن]] {{ع}} به مادرش نوشته است: عرض کردم: در این صورت [[شیعیان]] باید به چه شخصی مراجعه نمایند؟ پاسخ داد: به مادر [[امام حسن]] {{ع}} گفتم: در این [[وصیت]] باید از یک زن [[پیروی]] نمود!! فرمود: آری، [[امام حسن]] در این [[وصیت]]، به جدش [[حسین بن علی]] [[اقتدا]] کرد، زیرا [[امام حسین]] {{ع}} هم در [[کربلا]] زینب را [[وصی]] خویش قرار داد و [[علوم]] [[علی بن الحسین]] به زینب نسبت داده میشود. [[امام حسین]] {{ع}} این [[عمل]] را انجام داد تا موضوع [[امامت]] [[علی بن الحسین]] {{ع}} مخفی بماند. سپس [[حکیمه]] فرمود: شما [[اصحاب]] اخبارید مگر برایتان [[روایت]] نشده که نهم از فرزندان [[حسین]] میراثش تقسیم می‌شود در حالیکه زنده است‌<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۱۷۸.</ref>. چنانکه ملاحظه می‌فرمایید: [[حکیمه]] در این [[حدیث]] از جواب دادن صریح طفره رفته و داستان فرزند را به [[مادر امام حسن]] نسبت داده است یا به جهت اینکه از شنونده [[ترس]] داشته و [[تقیه]] نموده است یا می‌خواسته عمدا موضوع را مشتبه سازد.
::::::[[احمد بن ابراهیم]] می‌گوید: در سال دویست و شصت و دو خدمت [[حکیمه خاتون]] دختر [[امام جواد]] {{ع}} رسیدم و از پشت پرده با وی صحبت نمودم و از عقائدش جویا شدم. او امام‌های خودش را معرفی نمود و در آخر آنان [[محمد بن حسن]] را ذکر کرد. گفتم: خودت [[شاهد]] قضیه بودی یا اینکه بواسطه [[اخبار]] می‌گویی؟ پاسخ داد: قضیه را [[امام حسن]] {{ع}} به مادرش نوشته است: عرض کردم: در این صورت [[شیعیان]] باید به چه شخصی مراجعه نمایند؟ پاسخ داد: به مادر [[امام حسن]] {{ع}} گفتم: در این [[وصیت]] باید از یک زن [[پیروی]] نمود!! فرمود: آری، [[امام حسن]] در این [[وصیت]]، به جدش [[حسین بن علی]] [[اقتدا]] کرد، زیرا [[امام حسین]] {{ع}} هم در [[کربلا]] زینب را [[وصی]] خویش قرار داد و [[علوم]] [[علی بن الحسین]] به زینب نسبت داده میشود. [[امام حسین]] {{ع}} این عمل را انجام داد تا موضوع [[امامت]] [[علی بن الحسین]] {{ع}} مخفی بماند. سپس [[حکیمه]] فرمود: شما [[اصحاب]] اخبارید مگر برایتان [[روایت]] نشده که نهم از فرزندان [[حسین]] میراثش تقسیم می‌شود در حالیکه زنده است‌<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۱۷۸.</ref>. چنانکه ملاحظه می‌فرمایید: [[حکیمه]] در این [[حدیث]] از جواب دادن صریح طفره رفته و داستان فرزند را به [[مادر امام حسن]] نسبت داده است یا به جهت اینکه از شنونده [[ترس]] داشته و [[تقیه]] نموده است یا می‌خواسته عمدا موضوع را مشتبه سازد.
::::::اما همین [[حکیمه خاتون]] در جای دیگر داستان [[ازدواج]] [[امام حسن]] {{ع}} را با [[نرجس خاتون]] به‌طور تفصیل شرح میدهد و داستان تولد [[مهدی]] را که خودش [[شاهد]] بوده مفصلا [[بیان]] می‌کند. سپس می‌گوید: من اکنون مرتبا آن حضرت را مشاهده می‌نمایم و با وی صحبت می‌کنم‌<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۹۹؛ ۱۰۳.</ref>.
::::::اما همین [[حکیمه خاتون]] در جای دیگر داستان [[ازدواج]] [[امام حسن]] {{ع}} را با [[نرجس خاتون]] به‌طور تفصیل شرح میدهد و داستان تولد [[مهدی]] را که خودش [[شاهد]] بوده مفصلا [[بیان]] می‌کند. سپس می‌گوید: من اکنون مرتبا آن حضرت را مشاهده می‌نمایم و با وی صحبت می‌کنم‌<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۹۹؛ ۱۰۳.</ref>.
::::::خلاصه: اختلافی که در نام [[مادر حضرت]] [[صاحب الامر]] {{ع}} دیده می‌شود مطلب غریبی نیست بلکه اوضاع وحشتناک آن زمان و تعدد کنیزهای [[امام]] حسن‌ و شدت اختفائی که به [[عمل]] می‌آمد همین اقتضا را داشت. بعید نیست داستان [[اختلاف]] شدیدی که در موضوع [[ارث امام]] [[حسن]] {{ع}} در بین مادر آنجناب و برادرش [[جعفر کذاب]] اتفاق افتاد، توطئه و تحریکی بوده از طرف [[خلیفه]] وقت شاید بدان وسیله از فرزند [[امام حسن]] اطلاعی کسب کند.
::::::خلاصه: اختلافی که در نام [[مادر حضرت]] [[صاحب الامر]] {{ع}} دیده می‌شود مطلب غریبی نیست بلکه اوضاع وحشتناک آن زمان و تعدد کنیزهای [[امام]] حسن‌ و شدت اختفائی که به عمل می‌آمد همین اقتضا را داشت. بعید نیست داستان [[اختلاف]] شدیدی که در موضوع [[ارث امام]] [[حسن]] {{ع}} در بین مادر آنجناب و برادرش [[جعفر کذاب]] اتفاق افتاد، توطئه و تحریکی بوده از طرف [[خلیفه]] وقت شاید بدان وسیله از فرزند [[امام حسن]] اطلاعی کسب کند.
::::::[[صدوق]] در [[کمال]] الدین می‌نویسد: هنگامیکه [[جده]]، با [[جعفر]] در [[ارث]] [[نزاع]] کرد و محاکمه به [[خلیفه]] ارجاع شد، یکی از کنیزان [[امام حسن]] {{ع}} بنام [[صیقل]] ادعای آبستنی نمود. آن کنیز را به خانه معتمد یعنی [[خلیفه]] وقت جلب کردند و زن‌های [[خلیفه]] و خدمتگزاران او و زن‌های موفق و خدمتکارانش و زن‌های [[قاضی]]، پیوسته مراقب آن کنیز بودند تا موضوع آبستنی او روشن گردد. اما در همین ایام حوادث خطرناکی مانند [[خروج]] صفار و [[مرگ عبد الله]] بن یحیی و [[خروج]] [[صاحب]] [[زنج]] پیش‌آمد نمود. این حوادث سبب شد که از سامره خارج گردند. بدین‌جهت به خودشان مشغول گشتند و از موضوع مراقبت از [[صیقل]] منصرف شدند<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۱۴۹.</ref>.
::::::[[صدوق]] در کمال الدین می‌نویسد: هنگامیکه [[جده]]، با [[جعفر]] در [[ارث]] [[نزاع]] کرد و [[محاکمه]] به [[خلیفه]] ارجاع شد، یکی از کنیزان [[امام حسن]] {{ع}} بنام [[صیقل]] ادعای آبستنی نمود. آن کنیز را به خانه [[معتمد]] یعنی [[خلیفه]] وقت جلب کردند و زن‌های [[خلیفه]] و خدمتگزاران او و زن‌های موفق و خدمتکارانش و زن‌های [[قاضی]]، پیوسته مراقب آن کنیز بودند تا موضوع آبستنی او روشن گردد. اما در همین ایام حوادث خطرناکی مانند [[خروج]] صفار و [[مرگ عبد الله]] بن یحیی و [[خروج]] [[صاحب]] [[زنج]] پیش‌آمد نمود. این حوادث سبب شد که از [[سامره]] خارج گردند. بدین‌جهت به خودشان مشغول گشتند و از موضوع مراقبت از [[صیقل]] منصرف شدند<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۱۴۹.</ref>.
::::::در تعدد و [[اختلاف]] نام‌ها، احتمال دیگری هم وجود دارد. ممکن است کسی بگوید: [[تمام]] آن اسم‌های متعدد نام یک کنیز بوده. یعنی همان کنیزی که [[مادر حضرت]] [[صاحب الامر]] {{ع}} بوده نام‌های متعدد داشته است. این موضوع چندان استبعادی ندارد زیرا در بین [[عرب]] مرسوم است که افراد مورد توجه را بنام‌های متعدد صدا می‌زدند. [[شاهد]] احتمال روایتی است که در کتاب [[کمال]] الدین موجود است. [[صدوق]] بسند خویش از غیاث [[روایت]] کرده که گفت: [[جانشین]] [[امام حسن]] {{ع}} در [[روز جمعه]] به [[دنیا]] آمد. مادر آن حضرت [[ریحانه]] بود که [[نرجس]] و [[صیقل]] و [[سوسن]] نیز نامیده میشد. چون در وقت آبستنی جلا و نورانیت مخصوصی داشت [[صیقل]] نامیده می‌شد<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۱۰۶.</ref>.
::::::در تعدد و [[اختلاف]] نام‌ها، احتمال دیگری هم وجود دارد. ممکن است کسی بگوید: تمام آن اسم‌های متعدد نام یک کنیز بوده. یعنی همان کنیزی که [[مادر حضرت]] [[صاحب الامر]] {{ع}} بوده نام‌های متعدد داشته است. این موضوع چندان استبعادی ندارد زیرا در بین [[عرب]] مرسوم است که افراد مورد توجه را بنام‌های متعدد صدا می‌زدند. [[شاهد]] احتمال روایتی است که در کتاب کمال الدین موجود است. [[صدوق]] بسند خویش از غیاث [[روایت]] کرده که گفت: [[جانشین]] [[امام حسن]] {{ع}} در [[روز جمعه]] به [[دنیا]] آمد. مادر آن حضرت [[ریحانه]] بود که [[نرجس]] و [[صیقل]] و [[سوسن]] نیز نامیده میشد. چون در وقت آبستنی جلا و [[نورانیت]] مخصوصی داشت [[صیقل]] نامیده می‌شد<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۱۰۶.</ref>.
::::::در خاتمه لازم است تذکر دهم که اگرچه در [[تعیین]] نام [[مادر حضرت]] [[صاحب الامر]] {{ع}} مختصر ابهامی وجود دارد لکن این ابهام ضرری باصل وجود آن حضرت نمی‌رساند زیرا چنانکه ملاحظه فرمودید هم [[ائمه اطهار]] و هم‌ [[امام حسن عسکری]] {{ع}} از وجود فرزند [[خبر]] داده‌اند، هم‌اینکه [[حکیمه خاتون]] دختر [[حضرت جواد]] {{ع}} که از زنان مورد اعتماد و وثوق بوده جریان تولد آن‌جناب را شرح داده است. علاوه بر این، عده‌ای از موثقین و خدام خانه [[امام حسن]] آن کودک را دیده و به وجودش [[شهادت]] داده‌اند. نام مادرش هرچه باشد»<ref>[[ابراهیم امینی|امینی، ابراهیم]]، [[دادگستر جهان (کتاب)|دادگستر جهان]]، ص ۱۱۳-۱۱۸.</ref>.
::::::در خاتمه لازم است تذکر دهم که اگرچه در [[تعیین]] نام [[مادر حضرت]] [[صاحب الامر]] {{ع}} مختصر ابهامی وجود دارد لکن این ابهام ضرری باصل وجود آن حضرت نمی‌رساند زیرا چنانکه ملاحظه فرمودید هم [[ائمه اطهار]] و هم‌ [[امام حسن عسکری]] {{ع}} از وجود فرزند خبر داده‌اند، هم‌اینکه [[حکیمه خاتون]] دختر [[حضرت جواد]] {{ع}} که از زنان مورد اعتماد و وثوق بوده جریان تولد آن‌جناب را شرح داده است. علاوه بر این، عده‌ای از موثقین و خدام خانه [[امام حسن]] آن کودک را دیده و به وجودش [[شهادت]] داده‌اند. نام مادرش هرچه باشد»<ref>[[ابراهیم امینی|امینی، ابراهیم]]، [[دادگستر جهان (کتاب)|دادگستر جهان]]، ص ۱۱۳-۱۱۸.</ref>.


==پاسخ‌های دیگر==
==پاسخ‌های دیگر==
خط ۳۹: خط ۳۹:
{{جمع شدن|۱. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛}}
{{جمع شدن|۱. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛}}
[[پرونده:136863.JPG|بندانگشتی|right|100px|[[خدامراد سلیمیان]]]]
[[پرونده:136863.JPG|بندانگشتی|right|100px|[[خدامراد سلیمیان]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«در کانون خانواده [[امام عسکری]]{{ع}}، آن بانوی گرامی را به نام‏‌های مختلفی از قبیل [[نرجس]]، [[سوسن]]، [[صقیل]] "یا صیقل"، [[حدیثه]]، [[حکیمه]]، [[ملیکه]]، [[ریحانه]] و [[خمط]] صدا می‏‌زدند.
::::::«در کانون خانواده [[امام عسکری]]{{ع}}، آن بانوی گرامی را به نام‏‌های مختلفی از قبیل [[نرجس]]، [[سوسن]]، [[صقیل]] "یا [[صیقل]]"، [[حدیثه]]، [[حکیمه]]، [[ملیکه]]، [[ریحانه]] و [[خمط]] صدا می‏‌زدند.
::::::از دیدگاه یکی از پژوهشگران، سبب تعدد نام‏‌های آن بانو، علاقه و محبت فراوان مالک او به وی بوده است که باعث شده بود با بهترین اسم‏ها و زیباترین نام‌‏ها، او را صدا بزند؛ از این‌‏رو تمام نام‌‏های آن بانو، از اسامی گل‏ها و شکوفه‌‏ها است؛ چون مردم، این نام‌‏های مختلف را شنیده بودند، می‌‏پنداشتند همه این‏ها نام‏‌های آن بانوی بزرگوار است.
::::::از دیدگاه یکی از پژوهشگران، سبب تعدد نام‏‌های آن بانو، علاقه و [[محبت]] فراوان مالک او به وی بوده است که باعث شده بود با [[بهترین]] اسم‏ها و زیباترین نام‌‏ها، او را صدا بزند؛ از این‌‏رو تمام نام‌‏های آن بانو، از اسامی گل‏ها و شکوفه‌‏ها است؛ چون [[مردم]]، این نام‌‏های مختلف را شنیده بودند، می‌‏پنداشتند همه این‏ها نام‏‌های آن بانوی بزرگوار است.
::::::دیگر آن‏که این بانوی گرامی، پس از اینکه وارد کانون خانواده [[امام]]{{ع}} شد، خط مشی و مسیر دیگری- بر خلاف سایر کنیزان- داشت؛ زیرا او مادر [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ بود. او، فشار و ظلم ستمگران و حکومت‌‏ها را می‌‏دید و می‌‏دانست مدتی باید در زندان به سر برد. او می‌‏دانست باید برای حفظ خود و فرزند گرامی‏اش، نقشه‌‏هایی بیندیشد، تا حاکمان وقت، ندانند صاحب کدام نام را باید زندانی کنند و حامل نور [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} کدام است. بر این اساس، هرروز نامی تازه‏ برای خود می‏‌نهاد و در خانواده [[امام]]{{ع}} او را به این نام‏‌ها می‏‌خواندند، تا دشمنان خیال کنند این نام‌‏های مختلف، مربوط به چند نفر است و نفهمند همه مربوط به یک نفر است<ref>  سید محمد صدر، پژوهشی در زندگی امام مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف و نگرشی به غیبت صغرا، ص ۲۰۴ و ۲۰۵</ref>.
::::::دیگر آن‏که این بانوی گرامی، پس از اینکه وارد کانون خانواده [[امام]]{{ع}} شد، خط مشی و مسیر دیگری- بر خلاف سایر کنیزان- داشت؛ زیرا او مادر [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ بود. او، فشار و [[ظلم]] [[ستمگران]] و حکومت‌‏ها را می‌‏دید و می‌‏دانست مدتی باید در زندان به سر برد. او می‌‏دانست باید برای حفظ خود و فرزند گرامی‏اش، نقشه‌‏هایی بیندیشد، تا [[حاکمان]] وقت، ندانند [[صاحب]] کدام نام را باید زندانی کنند و حامل [[نور]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} کدام است. بر این اساس، هرروز نامی تازه‏ برای خود می‏‌نهاد و در خانواده [[امام]]{{ع}} او را به این نام‏‌ها می‏‌خواندند، تا [[دشمنان]] خیال کنند این نام‌‏های مختلف، مربوط به چند نفر است و نفهمند همه مربوط به یک نفر است<ref>  سید محمد صدر، پژوهشی در زندگی امام مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف و نگرشی به غیبت صغرا، ص ۲۰۴ و ۲۰۵</ref>.
::::::از سرگذشت مادر [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ سخن صریح و روشنی در دست نیست؛ اما طبق قول مشهور که از برخی روایات به دست می‏‌آید، آن بانو، کنیزی بود که در جنگ اسیر شد و پس از آن، به خانواده گرامی [[امام عسکری]]{{ع}} پیوست.
::::::از سرگذشت مادر [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ سخن صریح و روشنی در دست نیست؛ اما طبق قول مشهور که از برخی [[روایات]] به دست می‏‌آید، آن بانو، کنیزی بود که در [[جنگ]] اسیر شد و پس از آن، به خانواده گرامی [[امام عسکری]]{{ع}} پیوست.
::::::در مجموع می‌‏توان روایات مربوط به مادر [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ را به چهار دسته تقسیم کرد:
::::::در مجموع می‌‏توان [[روایات]] مربوط به مادر [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ را به چهار دسته تقسیم کرد:
:::::#روایاتی که آن بانوی بزرگوار را شاهزاده‌‏ای رومی معرفی کرده است؛
:::::#روایاتی که آن بانوی بزرگوار را شاهزاده‌‏ای رومی معرفی کرده است؛
:::::#روایاتی که آن بانوی بزرگ را تربیت ‏شده خانه [[حکیمه خاتون]] دانسته است؛
:::::#روایاتی که آن بانوی بزرگ را [[تربیت]] ‏شده خانه [[حکیمه خاتون]] دانسته است؛
:::::#روایتی که علاوه‏ بر تربیت وی، ولادت آن بانوی بزرگ را نیز در خانه حکیمه ذکر کرده است<ref>  مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۷۲</ref>؛  
:::::#روایتی که علاوه‏ بر [[تربیت]] وی، ولادت آن بانوی بزرگ را نیز در خانه [[حکیمه]] ذکر کرده است<ref>  مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۷۲</ref>؛  
:::::#روایاتی که مادر [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ را بانویی سیاه‌‏پوست دانسته است.
:::::#روایاتی که مادر [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ را بانویی سیاه‌‏پوست دانسته است.
::::::یکی از روایت‏‌های مشهور، حکایت از آن دارد که مادر [[امام مهدی]]{{ع}}، شاهزاده‏‌ای رومی است که اعجازگونه به بیت شریف [[امام عسکری]]{{ع}} راه یافته است.
::::::یکی از روایت‏‌های مشهور، حکایت از آن دارد که مادر [[امام مهدی]]{{ع}}، شاهزاده‏‌ای رومی است که [[اعجازگونه]] به بیت شریف [[امام عسکری]]{{ع}} راه یافته است.
::::::[[شیخ صدوق]] در داستان مفصلی، حکایت مادر [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} را نقل کرده است<ref>  شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۱، ح ۱</ref>.  
::::::[[شیخ صدوق]] در داستان مفصلی، حکایت مادر [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} را [[نقل]] کرده است<ref>  شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۱، ح ۱</ref>.  
::::::'''روایات دسته اول:‏''' این روایت، نخست از طریق [[شیخ صدوق]]، در کتاب "کمال الدین و تمام النعمة" نقل شده است. آن‏گاه [[محمد بن جریر طبری]] آن را با سندی متفاوت، در کتاب "دلائل الامامة"<ref>  محمد بن جریر طبری، دلائل الامامة، ص ۲۶۲</ref> آورده و  [[شیخ طوسی]]" در کتاب "الغیبة" به نقل آن پرداخته است<ref>  شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۰۸، ح ۱۷۸</ref>. وی، روایت را درست مانند روایت "کمال الدین و تمام النعمة" آورده است؛ امّا سند وی با سند کتاب کمال الدین متفاوت است.
::::::'''[[روایات]] دسته اول:‏''' این [[روایت]]، نخست از طریق [[شیخ صدوق]]، در کتاب "[[کمال الدین و تمام النعمة]]" [[نقل]] شده است. آن‏گاه [[محمد بن جریر طبری]] آن را با سندی متفاوت، در کتاب "دلائل الامامة"<ref>  محمد بن جریر طبری، دلائل الامامة، ص ۲۶۲</ref> آورده و  [[شیخ طوسی]]" در کتاب "[[الغیبة]]" به [[نقل]] آن پرداخته است<ref>  شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۰۸، ح ۱۷۸</ref>. وی، [[روایت]] را درست مانند [[روایت]] "[[کمال الدین و تمام النعمة]]" آورده است؛ امّا [[سند]] وی با [[سند]] کتاب [[کمال الدین]] متفاوت است.
::::::[[فتّال نیشابوری]]، [[ابن شهرآشوب]]<ref>  ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۴، ص ۴۴۰</ref>، [[عبد الکریم نیلی‏]]<ref>  عبد الکریم نیلی، منتخب الانوار المضیئة، ص ۱۰۵</ref> و از متأخران صاحب "إثبات الهداة فی النصوص و المعجزات" از کسانی هستند که این حکایت را نقل کرده‏‌اند. [[علامه مجلسی]] نیز حکایت را، یک‏جا از کتاب الغیبة و در جای دیگر، از کمال الدین و تمام النعمة نقل کرده است<ref>  محمّد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶</ref>.  
::::::[[فتّال نیشابوری]]، [[ابن شهرآشوب]]<ref>  ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۴، ص ۴۴۰</ref>، [[عبد الکریم نیلی‏]]<ref>  عبد الکریم نیلی، منتخب الانوار المضیئة، ص ۱۰۵</ref> و از متأخران [[صاحب]] "إثبات الهداة فی النصوص و المعجزات" از کسانی هستند که این حکایت را [[نقل]] کرده‏‌اند. [[علامه مجلسی]] نیز حکایت را، یک‏جا از [[کتاب الغیبة]] و در جای دیگر، از [[کمال الدین و تمام النعمة]] [[نقل]] کرده است<ref>  محمّد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶</ref>.  
::::::برخی گفته‏‌اند: این حکایت پس از سال ۲۴۲ ق اتّفاق افتاده است؛ در حالی که از سال ۲۴۲ ق به بعد، جنگ مهمّی میان مسلمانان و رومیان، رخ نداده است تا [[نرجس خاتون]] اسیر مسلمانان شوند<ref>  جاسم حسین، تاریخ سیاسی امام دوازدهم، ص ۱۱۵</ref>. در پاسخ گفته شده: در این دوران و پس از آن، درگیری و جنگ‏هایی میان آنان رخ داده است که در بسیاری از کتاب‏‌های تاریخی، می‌‏توان نمونه‏‌هایی از این درگیری‌‏ها را یافت<ref>ر. ک: محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ۹، ص ۲۰۱؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۷، ص ۸۰، ۸۱، ۸۵، ۹۳؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج ۱۰، ص ۳۲۳، ۳۴۳، ۳۴۵، ۳۴۷؛ همچنین در مقدمه کتاب مهدی موعود{{ع}}، ص ۱۵۲ مطلب مستندی در رد کسانی که جنگ در آن دوران را منتفی دانسته‌‏اند، آورده است</ref>.  
::::::برخی گفته‏‌اند: این حکایت پس از سال ۲۴۲ ق اتّفاق افتاده است؛ در حالی که از سال ۲۴۲ ق به بعد، [[جنگ]] مهمّی میان [[مسلمانان]] و [[رومیان]]، رخ نداده است تا [[نرجس خاتون]] اسیر [[مسلمانان]] شوند<ref>  جاسم حسین، تاریخ سیاسی امام دوازدهم، ص ۱۱۵</ref>. در پاسخ گفته شده: در این دوران و پس از آن، درگیری و جنگ‏هایی میان آنان رخ داده است که در بسیاری از کتاب‏‌های تاریخی، می‌‏توان نمونه‏‌هایی از این درگیری‌‏ها را یافت<ref>ر. ک: محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ۹، ص ۲۰۱؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۷، ص ۸۰، ۸۱، ۸۵، ۹۳؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج ۱۰، ص ۳۲۳، ۳۴۳، ۳۴۵، ۳۴۷؛ همچنین در مقدمه کتاب مهدی موعود{{ع}}، ص ۱۵۲ مطلب مستندی در رد کسانی که جنگ در آن دوران را منتفی دانسته‌‏اند، آورده است</ref>.  
::::::'''روایات دسته دوم‏:''' در بعضی از احادیث- بدون اشاره به سرگذشت آن بانوی بزرگوار- فقط به تربیت وی در بیت شریف حکیمه دختر [[امام جواد]]{{ع}} اشاره شده است<ref>  شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲، ح ۲</ref>. عموم روایات این دسته، با احادیث دسته نخست منافاتی ندارد؛ زیرا می‌‏توان روایات مربوط به [[نرجس خاتون]] را پس از ورود او به خانه آن بانوی بزرگ دانست.
::::::'''[[روایات]] دسته دوم‏:''' در بعضی از احادیث- بدون اشاره به سرگذشت آن بانوی بزرگوار- فقط به [[تربیت]] وی در بیت شریف [[حکیمه]] دختر [[امام جواد]]{{ع}} اشاره شده است<ref>  شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲، ح ۲</ref>. عموم [[روایات]] این دسته، با [[احادیث]] دسته نخست منافاتی ندارد؛ زیرا می‌‏توان [[روایات]] مربوط به [[نرجس خاتون]] را پس از ورود او به خانه آن بانوی بزرگ دانست.
::::::'''روایت دسته سوم‏:''' [[مسعودی]] در "اثبات الوصیة" پس از نقل روایت پیشین، افزوده است: [[نرجس خاتون]]، علاوه بر این‏که در بیت شریف عمه [[امام عسکری]]{{ع}} تربیت یافته بود؛ در همان بیت شریف نیز به دنیا آمده بود<ref>  مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۷۲</ref>.  
::::::'''[[روایت]] دسته سوم‏:''' [[مسعودی]] در "اثبات الوصیة" پس از [[نقل]] [[روایت]] پیشین، افزوده است: [[نرجس خاتون]]، علاوه بر این‏که در بیت شریف عمه [[امام عسکری]]{{ع}} [[تربیت]] یافته بود؛ در همان بیت شریف نیز به [[دنیا]] آمده بود<ref>  مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۷۲</ref>.  
::::::[[شیخ طوسی]] این روایت را بدون‏ جمله {{عربی|" ولدت فی بیتها‏‏"}}، نقل کرده است<ref>  شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۴</ref>.  
::::::[[شیخ طوسی]] این [[روایت]] را بدون‏ جمله {{عربی|" ولدت فی بیتها‏‏"}}، [[نقل]] کرده است<ref>  شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۴</ref>.  
::::::در سه دسته روایت یاد شده، چند مطلب مورد اتفاق است:
::::::در سه دسته [[روایت]] یاد شده، چند مطلب [[مورد اتفاق]] است:
:::::#آن بانوی شریف، کنیز بوده است؛
:::::#آن بانوی شریف، کنیز بوده است؛
:::::#او در خانه [[حکیمه خاتون]]، دختر [[امام جواد]]{{ع}} بوده است؛
:::::#او در خانه [[حکیمه خاتون]]، دختر [[امام جواد]]{{ع}} بوده است؛
:::::#[[حکیمه خاتون]] در موضوع ازدواج [[امام عسکری]]{{ع}}، از این کنیز سخن به میان آورده است.
:::::#[[حکیمه خاتون]] در موضوع [[ازدواج]] [[امام عسکری]]{{ع}}، از این کنیز سخن به میان آورده است.
::::::'''روایات دسته چهارم‏:''' در این دسته- بر خلاف روایات پیشین- سخن از کنیزی سیاه‏پوست به میان آمده است و عده‏‌ای نیز با تمسک به این روایات، خواسته‏‌اند دیدگاه مشهور را خدشه‌‏دار سازند.
::::::'''[[روایات]] دسته چهارم‏:''' در این دسته- بر خلاف [[روایات]] پیشین- سخن از کنیزی سیاه‏پوست به میان آمده است و عده‏‌ای نیز با [[تمسک]] به این [[روایات]]، خواسته‏‌اند دیدگاه مشهور را خدشه‌‏دار سازند.
::::::طرفداران این دیدگاه به روایت زیر از [[کناسی]]<ref>  قابل‏ توجه این‏که این روایت در غیبت نعمانی از یزید کناسی و در کمال الدین و تمام النعمة از ضریس کناسی نقل شده است</ref> استناد کرده‏‌اند. او می‏‌گوید: از [[امام باقر]]{{ع}} شنیدم که فرمود: همانا در صاحب این امر، سنّتی از [[حضرت یوسف|یوسف]]{{ع}} است و آن این‏که او فرزند کنیزی سیاه است. خداوند سبحانه و تعالی امرش را در یک شب اصلاح می‌‏فرماید<ref>ر. ک: نعمانی، الغیبة، ص ۱۶۳؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۲۹، باب ۳۲، ح ۱۲</ref>.  
::::::طرفداران این دیدگاه به [[روایت]] زیر از [[کناسی]]<ref>  قابل‏ توجه این‏که این روایت در غیبت نعمانی از یزید کناسی و در کمال الدین و تمام النعمة از ضریس کناسی نقل شده است</ref> استناد کرده‏‌اند. او می‏‌گوید: از [[امام باقر]]{{ع}} شنیدم که فرمود: همانا در [[صاحب]] این امر، سنّتی از [[حضرت یوسف|یوسف]]{{ع}} است و آن این‏که او فرزند کنیزی سیاه است. [[خداوند]] سبحانه و تعالی امرش را در یک شب [[اصلاح]] می‌‏فرماید<ref>ر. ک: نعمانی، الغیبة، ص ۱۶۳؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۲۹، باب ۳۲، ح ۱۲</ref>.  
::::::[[علامه مجلسی]] با بیان این‏که این روایت، با بسیاری از روایات درباره مادر [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ مخالفت دارد<ref>  گفتنی است روایات فراوانی از سوی مدعیان مهدویّت و طرفداران آن‏ها در طول تاریخ، جعل شده و به امامان معصوم علیهم السّلام نسبت داده شده است</ref>؛ راه حل را این دانسته است که مقصود از روایت، می‏‌تواند مادر با واسطه یا مربی آن حضرت باشد<ref>محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۱۹، باب ۱۳</ref>.
::::::[[علامه مجلسی]] با بیان این‏که این [[روایت]]، با بسیاری از [[روایات]] درباره مادر [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ [[مخالفت]] دارد<ref>  گفتنی است روایات فراوانی از سوی مدعیان مهدویّت و طرفداران آن‏ها در طول تاریخ، جعل شده و به امامان معصوم علیهم السّلام نسبت داده شده است</ref>؛ راه حل را این دانسته است که مقصود از [[روایت]]، می‏‌تواند مادر با واسطه یا مربی آن حضرت باشد<ref>محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۱۹، باب ۱۳</ref>.
::::::در منابع معتبر، به سرگذشت مادر [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ پس از ولادت آن حضرت هیچ اشاره‌‏ای نشده است. البته سخنی که در این باره نقل شده این است که: [[ابو علی خزیزرانی]]، کنیزی داشت که او را به [[امام حسن عسکری]]{{ع}} اهدا کرد و چون [[جعفر کذاب]]، خانه [[امام]] را غارت کرد؛ وی از دست [[جعفر کذاب]] گریخت و با [[ابو علی خزیزرانی]] ازدواج کرد. [[ابو علی خزیزرانی]] می‏‌گوید: او گفته است در ولادت سید حاضر بود و مادر او صقیل نام داشت. [[امام حسن‏ عسکری]]{{ع}} صقیل را از آنچه بر سر خاندانش می‌‏آید، آگاه کرد و او از [[امام]] خواست از خدای تعالی بخواهد مرگ وی را پیش از آن برساند. او در حیات [[امام حسن عسکری]]{{ع}} در گذشت و بر سر قبر وی لوحی است که بر آن نوشته‌‏اند: این، قبر مادر محمد است<ref>  شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۳۱، ح ۷</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص: ۳۷۱ - ۳۷۵.</ref>.
::::::در منابع معتبر، به سرگذشت مادر [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ پس از ولادت آن حضرت هیچ اشاره‌‏ای نشده است. البته سخنی که در این باره [[نقل]] شده این است که: [[ابو علی خزیزرانی]]، کنیزی داشت که او را به [[امام حسن عسکری]]{{ع}} اهدا کرد و چون [[جعفر کذاب]]، خانه [[امام]] را [[غارت]] کرد؛ وی از دست [[جعفر کذاب]] گریخت و با [[ابو علی خزیزرانی]] [[ازدواج]] کرد. [[ابو علی خزیزرانی]] می‏‌گوید: او گفته است در ولادت [[سید]] حاضر بود و مادر او [[صقیل]] نام داشت. [[امام حسن‏ عسکری]]{{ع}} [[صقیل]] را از آنچه بر سر خاندانش می‌‏آید، [[آگاه]] کرد و او از [[امام]] خواست از [[خدای تعالی]] بخواهد مرگ وی را پیش از آن برساند. او در حیات [[امام حسن عسکری]]{{ع}} در گذشت و بر سر قبر وی لوحی است که بر آن نوشته‌‏اند: این، قبر مادر [[محمد]] است<ref>  شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۳۱، ح ۷</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص: ۳۷۱ - ۳۷۵.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین حسنی؛}}
{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین حسنی؛}}
[[پرونده:151974.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[سید نذیر حسنی]]]]
[[پرونده:151974.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[سید نذیر حسنی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید نذیر حسنی]]'''، در کتاب ''«[[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر '''[[سید نذیر حسنی]]'''، در کتاب ''«[[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«احادیث زیادی در میراث شیعی به دست ما رسیده که این زن را ستوده و ایشان را تحسین و تمجید کرده‌اند. این احادیث بیانگر مقام و عفت و طهارت و خلوص و پاکی ایشان هستند. یکی از این احادیث، حدیث زیر است که امیر المؤمنین علی {{ع}}، هنگامی که سخن در مورد امام مهدی {{ع}} گفته شد، فرمودند: ای فرزند بهترین کنیزان، منتظر چه زمانی هستی؟ پیروزی‌ای نزدیک از جانب پروردگار مهربان (به مردم) مژده بده<ref>ینابیع المودة لذوی القربی، ج ۳، ص ۴۳۴.</ref>.
::::::«[[احادیث]] زیادی در [[میراث]] [[شیعی]] به دست ما رسیده که این زن را ستوده و ایشان را تحسین و [[تمجید]] کرده‌اند. این [[احادیث]] بیانگر [[مقام]] و [[عفت]] و [[طهارت]] و [[خلوص]] و [[پاکی]] ایشان هستند. یکی از این [[احادیث]]، [[حدیث]] زیر است که [[امیر المؤمنین]] [[علی]] {{ع}}، هنگامی که سخن در مورد [[امام مهدی]] {{ع}} گفته شد، فرمودند: ای فرزند [[بهترین]] کنیزان، [[منتظر]] چه زمانی هستی؟ پیروزی‌ای نزدیک از جانب [[پروردگار]] مهربان (به [[مردم]]) مژده بده<ref>ینابیع المودة لذوی القربی، ج ۳، ص ۴۳۴.</ref>.
::::::[[امام صادق]] {{ع}} نیز ایشان را بانوی کنیزان توصیف کرده است، "ابو بصیر" گفته است: به ابا عبد الله {{ع}} عرض کردم: ای فرزند رسول خدا، از میان شما اهل بیت، قائم کیست؟ امام فرمود: ای ابو بصیر! او پنجمین فرزند فرزندم، موسی است، او فرزند بانوی کنیزان است که از دیده‌ها پنهان می‌شود و ناحقان و باطلان در مورد او تردید می‌کنند، سپس خداوند عز و جل ایشان را پدیدار می‌سازند و ایشان ظهور می‌کنند و خداوند به وسیله او غرب و شرق زمین را فتح می‌کند<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ص ۳۴۵.</ref>.
::::::[[امام صادق]] {{ع}} نیز ایشان را [[بانوی کنیزان]] توصیف کرده است، "[[ابو بصیر]]" گفته است: به ابا [[عبد الله]] {{ع}} عرض کردم: ای فرزند [[رسول خدا]]، از میان شما [[اهل بیت]]، [[قائم]] کیست؟ [[امام]] فرمود: ای [[ابو بصیر]]! او پنجمین فرزند فرزندم، [[موسی]] است، او فرزند [[بانوی کنیزان]] است که از دیده‌ها [[پنهان]] می‌شود و ناحقان و باطلان در مورد او [[تردید]] می‌کنند، سپس [[خداوند]] عز و جل ایشان را پدیدار می‌سازند و ایشان [[ظهور]] می‌کنند و [[خداوند]] به وسیله او غرب و شرق [[زمین]] را [[فتح]] می‌کند<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ص ۳۴۵.</ref>.
::::::از [[امام صادق]] {{ع}} نقل شده که ایشان فرمود: قائم دو نشانه دارد: خالی (لکه مادرزادی) در سر دارد و لکه‌ای مادرزادی میان شانه‌هایش که مانند برگ درخت مورد (آس) است و او پسر برترین و بهترین کنیزان است<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۴۱.</ref>.
::::::از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده که ایشان فرمود: [[قائم]] دو نشانه دارد: خالی (لکه مادرزادی) در سر دارد و لکه‌ای مادرزادی میان شانه‌هایش که مانند برگ درخت مورد ([[آس]]) است و او پسر [[برترین]] و [[بهترین]] کنیزان است<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۴۱.</ref>.
::::::این احادیث و احادیث دیگر، بیانگر صفات و جایگاه والای این زن است. شیعیان در مورد این زن نظریات مختلفی دارند و در کل پنج نام برای ایشان ذکر کرده‌اند: سوسن<ref>الکلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۰۳.</ref>، ریحانه<ref>الصدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ص ۴۳۳.</ref>، نرجس<ref>الصدوق، عیون أخبار الرضا، ج ۲، ص ۴۸.</ref>،، صقیل<ref>الطوسی، الغیبة، ص ۲۷۲.</ref>، خمط<ref>المجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۴.</ref>.
::::::این [[احادیث]] و [[احادیث]] دیگر، بیانگر صفات و [[جایگاه]] والای این زن است. [[شیعیان]] در مورد این زن نظریات مختلفی دارند و در کل پنج نام برای ایشان ذکر کرده‌اند: [[سوسن]]<ref>الکلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۰۳.</ref>، [[ریحانه]]<ref>الصدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ص ۴۳۳.</ref>، [[نرجس]]<ref>الصدوق، عیون أخبار الرضا، ج ۲، ص ۴۸.</ref>،، [[صقیل]]<ref>الطوسی، الغیبة، ص ۲۷۲.</ref>، [[خمط]]<ref>المجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۴.</ref>.
::::::اما مشهورترین نامی که برای ایشان ذکر شده، نرجس است. شایان ذکر است که منابع [[اهل سنت]]، اشاره‌ای به نام مادر مهدی {{ع}} نکرده‌اند و البته انتظار چنین امری هم از آنها نمی‌رود، زیرا آنها [به‌طور کلی‌] تنها به اصل مسئله [[مهدی موعود]] {{ع}} اعتقاد دارند، اما بر این باور نیستند که مهدی {{ع}} متولد شده و اکنون وجود دارند.
::::::اما مشهورترین نامی که برای ایشان ذکر شده، [[نرجس]] است. شایان ذکر است که منابع [[اهل سنت]]، اشاره‌ای به نام مادر [[مهدی]] {{ع}} نکرده‌اند و البته [[انتظار]] چنین امری هم از آنها نمی‌رود، زیرا آنها [به‌طور کلی‌] تنها به اصل مسئله [[مهدی موعود]] {{ع}} [[اعتقاد]] دارند، اما بر این باور نیستند که [[مهدی]] {{ع}} متولد شده و اکنون وجود دارند.
::::::برخی از شکاکان با تکیه و استناد به اختلاف موجود درباره نام مادر [[امام مهدی]] {{ع}} تلاش کرده‌اند که به‌طور کلی اندیشه و نظریه مصلح جهانی و مهدی موعود را از دیدگاه [[شیعه]] نفی کنند. باید دانست که هرکس با چنین استدلال‌ها و دیدگاه‌هایی به مطالعه و تحقیق در تاریخ بپردازد، ناگزیر باید وجود تمام بزرگان و پیشوایان اسلامی را نفی کند<ref>دفاع عن الکافی، ج ۱، ص ۵۳۱.</ref>، زیرا علما در مورد نام پدر و مادر و تاریخ ولادت و وفات بسیاری از شخصیت‌های اسلامی که شهرت جهانگیر دارند، اختلاف‌نظر دارند. اینجا ما به ذکر یک نمونه از این‌گونه اختلاف‌ها بسنده می‌کنیم. به‌طور مثال علما در مورد نام مادر [[امام موسی کاظم]] {{ع}} اختلاف‌نظر دارند. برخی نام ایشان را حمیده می‌دانند که البته این مشهورترین نام است و برخی دیگر نیز نام مادر امام {{ع}} را نباتة می‌دانند<ref>عمدة الطالب فی أنساب آل ابی طالب، ص ۱۷۷.</ref>. آیا کسی به علت شک داشتن در نام مادر [[امام موسی کاظم]] {{ع}}، جرأت شک کردن در وجود [[امام کاظم]] {{ع}} را دارد؟»<ref>[[سید نذیر حسنی|حسنی، سید نذیر]]، [[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]، ص:۷۴.</ref>.
::::::برخی از شکاکان با تکیه و استناد به [[اختلاف]] موجود درباره نام مادر [[امام مهدی]] {{ع}} تلاش کرده‌اند که به‌طور کلی اندیشه و نظریه [[مصلح جهانی]] و [[مهدی موعود]] را از دیدگاه [[شیعه]] نفی کنند. باید دانست که هرکس با چنین استدلال‌ها و دیدگاه‌هایی به مطالعه و تحقیق در [[تاریخ]] بپردازد، ناگزیر باید وجود تمام بزرگان و [[پیشوایان]] اسلامی را نفی کند<ref>دفاع عن الکافی، ج ۱، ص ۵۳۱.</ref>، زیرا [[علما]] در مورد نام پدر و مادر و [[تاریخ]] ولادت و [[وفات]] بسیاری از شخصیت‌های اسلامی که شهرت جهانگیر دارند، اختلاف‌نظر دارند. اینجا ما به ذکر یک نمونه از این‌گونه اختلاف‌ها بسنده می‌کنیم. به‌طور مثال [[علما]] در مورد نام مادر [[امام موسی کاظم]] {{ع}} اختلاف‌نظر دارند. برخی نام ایشان را حمیده می‌دانند که البته این مشهورترین نام است و برخی دیگر نیز نام مادر [[امام]] {{ع}} را نباتة می‌دانند<ref>عمدة الطالب فی أنساب آل ابی طالب، ص ۱۷۷.</ref>. آیا کسی به علت [[شک]] داشتن در نام مادر [[امام موسی کاظم]] {{ع}}، جرأت [[شک]] کردن در وجود [[امام کاظم]] {{ع}} را دارد؟»<ref>[[سید نذیر حسنی|حسنی، سید نذیر]]، [[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]، ص:۷۴.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۳. [[مجتبی تونه‌ای|آقای تونه‌ای]] (پژوهشگر معارف مهدویت)؛}}
{{جمع شدن|۳. [[مجتبی تونه‌ای|آقای تونه‌ای]] (پژوهشگر معارف مهدویت)؛}}
[[پرونده:13681078.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مجتبی تونه‌ای]]]]
[[پرونده:13681078.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مجتبی تونه‌ای]]]]
::::::آقای '''[[مجتبی تونه‌ای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::آقای '''[[مجتبی تونه‌ای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::*«"حدیثه" از نام‌های مادر [[امام زمان]] {{ع}} است<ref>امام مهدی از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۱۷۲.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۲۷۴.</ref>.
:::::*«"[[حدیثه]]" از نام‌های مادر [[امام زمان]] {{ع}} است<ref>امام مهدی از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۱۷۲.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۲۷۴.</ref>.
:::::*«"صیقل" یکی از نام‌هایی است که [[نرجس خاتون]] -مادر حضرت- به آن خوانده می‌شده<ref>امام مهدی {{ع}} از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۱۷۲.</ref>. همچنین "صیقل" کنیزی بود که وقتی [[معتمد عباسی]] دستور داد به جست‌وجوی خانه [[امام حسن عسکری]] {{ع}} و خانه همسایگان پس از شهادت [[امام]] بپردازند، این کنیز به خاطر حفظ‍‌ جان [[امام زمان]] {{ع}} ادعای بارداری کرد. لذا او را دستگیر کردند و به مدت دو سال نگاه داشتند، تا آن‌که به باردار نبودن وی مطمئن شده و او را رها ساختند<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۴۷۶؛ حیات فکری سیاسی امامان شیعه، ص ۲۱۵.</ref>. برخی منابع "صقیل" ذکر کرده‌اند و صقیل، به مفهوم پدیده نورانی و پرجلوه و نرم است<ref>امام مهدی {{ع}} از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۱۷۲.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۴۶۵.</ref>.
:::::*«"[[صیقل]]" یکی از نام‌هایی است که [[نرجس خاتون]] -مادر حضرت- به آن خوانده می‌شده<ref>امام مهدی {{ع}} از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۱۷۲.</ref>. همچنین "[[صیقل]]" کنیزی بود که وقتی [[معتمد عباسی]] [[دستور]] داد به جست‌وجوی خانه [[امام حسن عسکری]] {{ع}} و خانه همسایگان پس از [[شهادت]] [[امام]] بپردازند، این کنیز به خاطر حفظ‍‌ [[جان]] [[امام زمان]] {{ع}} ادعای بارداری کرد. لذا او را دستگیر کردند و به مدت دو سال نگاه داشتند، تا آن‌که به باردار نبودن وی مطمئن شده و او را رها ساختند<ref>کمال الدین، ج ۲، ص ۴۷۶؛ حیات فکری سیاسی امامان شیعه، ص ۲۱۵.</ref>. برخی منابع "[[صقیل]]" ذکر کرده‌اند و [[صقیل]]، به مفهوم پدیده نورانی و پرجلوه و نرم است<ref>امام مهدی {{ع}} از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۱۷۲.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۴۶۵.</ref>.
:::::*«نرجس‌خاتون، مادر بزرگوار [[امام زمان]] {{ع}} است. پیشوایان و [[ائمه]] {{عم}} از او به‌عنوان "شایسته‌ترین کنیزان"، "بهترین زنان" و یا "سرور زنان" یاد کرده‌اند. محدثین و مورخین، نام‌های متعددی برای آن بانو ذکر کرده‌اند. از آن جمله، سوسن، سبیکه، مریم، صیقل، صقیل، حدیثه، حکیمه، ملیکه، ریحانه و خمط‍‌ است<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۲۶۵؛ منتخب الاثر، ص ۳۲۰.</ref>.
:::::*«نرجس‌خاتون، مادر بزرگوار [[امام زمان]] {{ع}} است. [[پیشوایان]] و [[ائمه]] {{عم}} از او به‌عنوان "شایسته‌ترین کنیزان"، "[[بهترین]] زنان" و یا "سرور زنان" یاد کرده‌اند. [[محدثین]] و مورخین، نام‌های متعددی برای آن بانو ذکر کرده‌اند. از آن جمله، [[سوسن]]، [[سبیکه]]، [[مریم]]، [[صیقل]]، [[صقیل]]، [[حدیثه]]، [[حکیمه]]، [[ملیکه]]، [[ریحانه]] و خمط‍‌ است<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۲۶۵؛ منتخب الاثر، ص ۳۲۰.</ref>.
::::::اما مشهورترین نام او "نرجس" و معروف‌ترین کنیه‌اش "ام محمد" است. هرکدام از نام‌های آن بانوی بزرگوار، بُعدی از شخصیت والای او را بیان می‌کند. نرجس نام گلی عطرآگین است. "خمط‍‌" نوعی درخت میوه است که قرآن نیز آن را به کار برده است<ref>سوره سبا، ۱۶.</ref>. "سوسن" نوعی گل خوشبو و معطر و پرفایده است که در کتاب‌های طب نیز آمده است. "صیقل" به مفهوم پدیده نورانی و پرجلوه و نرم است. به‌هرحال هیچ مانعی ندارد که یک زن باشخصیت، دارای نام‌های متعددی باشد و هرکدام از آن‌ها در مورد او به تناسب به کار رود. در مورد نرجس‌خاتون، چه بسا که این نام‌های متعدد، براساس مصالح سیاسی و اجتماعی بوده که برای ما ناشناخته مانده است<ref>امام مهدی {{ع}} از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۱۷۲.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۶۰۷.</ref>.
::::::اما مشهورترین نام او "[[نرجس]]" و معروف‌ترین کنیه‌اش "[[ام محمد]]" است. هرکدام از نام‌های آن بانوی بزرگوار، بُعدی از شخصیت والای او را بیان می‌کند. [[نرجس]] نام گلی عطرآگین است. "خمط‍‌" نوعی درخت میوه است که [[قرآن]] نیز آن را به کار برده است<ref>سوره سبا، ۱۶.</ref>. "[[سوسن]]" نوعی گل خوشبو و معطر و پرفایده است که در کتاب‌های طب نیز آمده است. "[[صیقل]]" به مفهوم پدیده نورانی و پرجلوه و نرم است. به‌هرحال هیچ مانعی ندارد که یک زن باشخصیت، دارای نام‌های متعددی باشد و هرکدام از آن‌ها در مورد او به تناسب به کار رود. در مورد نرجس‌خاتون، چه بسا که این نام‌های متعدد، براساس [[مصالح]] سیاسی و اجتماعی بوده که برای ما ناشناخته مانده است<ref>امام مهدی {{ع}} از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۱۷۲.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۶۰۷.</ref>.
:::::*«"ملیکه" به‌معنای ملکه و شهربانو، و نامه و صحیفه آمده<ref>معارف و معاریف، ج ۹، ص ۶۰۵.</ref>، و نام رومی مادر [[امام زمان]] {{ع}} است. او کنیزی رومی بود که توسط‍‌ بشر بن سلیمان از طرف [[امام هادی]] {{ع}} خریداری شد»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۶۹۶.</ref>.
:::::*«"[[ملیکه]]" به‌معنای ملکه و شهربانو، و نامه و [[صحیفه]] آمده<ref>معارف و معاریف، ج ۹، ص ۶۰۵.</ref>، و نام رومی مادر [[امام زمان]] {{ع}} است. او کنیزی رومی بود که توسط‍‌ [[بشر بن سلیمان]] از طرف [[امام هادی]] {{ع}} خریداری شد»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۶۹۶.</ref>.
:::::*«نرجس خاتون، همسر [[امام حسن عسکری]] {{ع}} و مادر بزرگوار [[امام زمان]] {{ع}}، ملیکه رومیه بود که "سوسن" و "صیقل" و "ریحانه" نیز نامیده می‌شد. از طرف پدر، دختر "یشوعا" پسر قیصر روم شرقی و از طرف مادر، نسل شمعون از یاران [[حضرت عیسی]] مسیح {{ع}} و وصی‌ او به شمار می‌رفت. او با این‌که در کاخ زندگی می‌کرد، آن‌چنان پاک و باعفت بود که گویی شباهت به خانواده خود ندارد و از حیث رفتار و اخلاق به خانواده مادری کشیده، و زندگی‌اش همچون زندگی شمعون و عیسی و مریم {{س}}، سرشار از صفا و معنویت و پاکی بود<ref>سیمای آفتاب، حبیب الله طاهری، ص ۶۱.</ref>. از این‌رو دوست داشت با یک خانواده پاک و خداپرست وصلت کند و خداوند او را در این امر کمک کرد و او به طور غیرعادی و تعجب‌آور، خود را به [[امام حسن عسکری]] {{ع}} رساند. هنگامی که نرجس خاتون وارد خانه [[امام هادی]] {{ع}} شد، امام او را به خواهرش حکیمه خاتون سپرد تا احکام و دستورات اسلام را به او بیاموزد. حکیمه خاتون با این‌که خود از بزرگان بانوان خاندان امامت و رسالت بود، او را سیده خانواده خود<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲.</ref> و خود را خدمتگزار او خطاب می‌کرد<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۲.</ref>.
:::::*«[[نرجس خاتون]]، همسر [[امام حسن عسکری]] {{ع}} و مادر بزرگوار [[امام زمان]] {{ع}}، [[ملیکه]] [[رومیه]] بود که "[[سوسن]]" و "[[صیقل]]" و "[[ریحانه]]" نیز نامیده می‌شد. از طرف پدر، دختر "یشوعا" پسر قیصر [[روم]] شرقی و از طرف مادر، نسل [[شمعون]] از [[یاران]] [[حضرت عیسی]] [[مسیح]] {{ع}} و وصی‌ او به شمار می‌رفت. او با این‌که در کاخ زندگی می‌کرد، آن‌چنان [[پاک]] و باعفت بود که گویی شباهت به خانواده خود ندارد و از حیث [[رفتار]] و [[اخلاق]] به خانواده مادری کشیده، و زندگی‌اش همچون زندگی [[شمعون]] و [[عیسی]] و [[مریم]] {{س}}، سرشار از [[صفا]] و [[معنویت]] و [[پاکی]] بود<ref>سیمای آفتاب، حبیب الله طاهری، ص ۶۱.</ref>. از این‌رو [[دوست]] داشت با یک خانواده [[پاک]] و [[خداپرست]] وصلت کند و [[خداوند]] او را در این امر کمک کرد و او به طور غیرعادی و تعجب‌آور، خود را به [[امام حسن عسکری]] {{ع}} رساند. هنگامی که [[نرجس خاتون]] وارد خانه [[امام هادی]] {{ع}} شد، [[امام]] او را به خواهرش [[حکیمه خاتون]] سپرد تا [[احکام]] و [[دستورات اسلام]] را به او بیاموزد. [[حکیمه خاتون]] با این‌که خود از بزرگان بانوان [[خاندان]] [[امامت]] و [[رسالت]] بود، او را سیده خانواده خود<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲.</ref> و خود را خدمتگزار او خطاب می‌کرد<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۲.</ref>.
::::::و اما بازداشت نرجس خاتون؛ [[جعفر کذاب]]، جریان تجلی [[امام مهدی]] {{ع}} در نماز بر پدر و دریافت نامه‌ها و اموال شیعیان قم را به رژیم عباسی گزارش داد و بی‌درنگ خلیفه غاصب، دستور بازداشت سالار بانوان، نرجس‌خاتون، را صادر کرد و از او، فرزند گرانمایه‌اش [[حضرت مهدی]] {{ع}} را مطالبه نمود. اما او با درایت وصف‌ناپذیر خویش از راه تقیه، جریان را نپذیرفت. ولی دستگاه از او دست برنداشت و آن بانوی گرانمایه را به زندان "قاضی" سامرا و تحت‌نظر او فرستاد، تا ضمن مراقبت شدید از او، جریان را دنبال کند. اما خداوند پس از مدتی کوتاه، راه نجات او را فراهم آورد<ref>امام مهدی {{ع}} از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۲۵۳.</ref>.
::::::و اما بازداشت [[نرجس خاتون]]؛ [[جعفر کذاب]]، جریان تجلی [[امام مهدی]] {{ع}} در [[نماز]] بر پدر و دریافت نامه‌ها و [[اموال]] [[شیعیان]] [[قم]] را به رژیم عباسی گزارش داد و بی‌درنگ [[خلیفه]] غاصب، [[دستور]] بازداشت سالار بانوان، نرجس‌خاتون، را صادر کرد و از او، فرزند گرانمایه‌اش [[حضرت مهدی]] {{ع}} را مطالبه نمود. اما او با [[درایت]] وصف‌ناپذیر خویش از راه [[تقیه]]، جریان را نپذیرفت. ولی دستگاه از او دست برنداشت و آن بانوی گرانمایه را به زندان "[[قاضی]]" [[سامرا]] و تحت‌نظر او فرستاد، تا ضمن مراقبت شدید از او، جریان را دنبال کند. اما [[خداوند]] پس از مدتی کوتاه، راه [[نجات]] او را فراهم آورد<ref>امام مهدی {{ع}} از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۲۵۳.</ref>.
::::::نرجس خاتون در سال ۲۶۱ هجری و به روایتی قبل از شهادت [[امام حسن عسکری]] {{ع}} از دنیا رفت. قبر شریفش در [[سامرا]]، کنار قبر منور [[امام حسن عسکری]] {{ع}} قرار دارد<ref>ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۲۵.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۷۳۰.</ref>.
::::::[[نرجس خاتون]] در سال ۲۶۱ هجری و به روایتی قبل از [[شهادت]] [[امام حسن عسکری]] {{ع}} از [[دنیا]] رفت. قبر شریفش در [[سامرا]]، کنار قبر منور [[امام حسن عسکری]] {{ع}} قرار دارد<ref>ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۲۵.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۷۳۰.</ref>.
:::::*«مریم برخی منابع آن را از اسامی مادر [[حضرت مهدی]] {{ع}} ذکر کرده‌اند<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۲۶۵؛ غیبة طوسی، ص ۱۲۴.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۶۴۱.</ref>.
:::::*«[[مریم]] برخی منابع آن را از اسامی مادر [[حضرت مهدی]] {{ع}} ذکر کرده‌اند<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۲۶۵؛ غیبة طوسی، ص ۱۲۴.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۶۴۱.</ref>.
:::::*«"[[ریحانه]]" یکی از نام‌های مادر [[امام زمان]] {{ع}} است<ref>پیشوای دوازدهم، هیأت تحریریه مؤسسه در راه حق، ص ۲۵.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۳۷۳.</ref>.
:::::*«"[[سوسن]]" یکی از نام‌های مادر [[امام زمان]] {{ع}}<ref>پیشوای دوازدهم، هیأت تحریریه مؤسسه در راه حق، ص ۲۵.</ref> و نام گلی خوشبو و معطر و پرفایده است که در کتاب‌های طب نیز آمده است»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۴۱۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۱۰۹: خط ۱۱۱:
[[رده:پرسش‌های مهدویت]]
[[رده:پرسش‌های مهدویت]]
[[رده:پرسش‌های مهدویت]]
[[رده:پرسش‌های مهدویت]]
[[رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اث): پرسش‌هایی با ۴ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌های مهدویت با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اث): پرسش‌های مهدویت با ۴ پاسخ]]
[[رده: اتمام لینک داخلی]]

نسخهٔ ‏۱ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۲۲

الگو:پرسش غیرنهایی

نام مادر امام مهدی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت کبری
مدخل اصلیآثار انتظار
مدخل وابسته؟

نام مادر امام مهدی(ع) چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

ابراهیم امینی
آیت الله ابراهیم امینی، در کتاب «دادگستر جهان» در این‌باره گفته است:
«مادر آنجناب را به نام‌های متعدد معرفی نموده‌اند مانند: نرجس، صیقل، ریحانه، سوسن، خمط، حکیمه، مریم. بدو نکته زیر اگر توجه کنید منشأ اختلاف مذکور را درک خواهید نمود:
  • امام حسن عسکری (ع) کنیزهای متعددی داشته به نام‌های مختلف. موضوع تعدد کنیزها را حکیمه خاتون در دو مورد بیان نموده است. در یک‌جا حکیمه خاتون می‌گوید: روزی خدمت امام حسن (ع) رسیدم دیدم در حیاط خانه نشسته و کنیزانش بدورش اجتماع نموده‌اند. عرض کردم فدایت شوم، جانشینت از کدام کنیزان به وجود خواهد آمد؟ فرمود: از سوسن‌[۱].
در حدیث دیگر باز همان حکیمه خاتون می‌گوید: روزی به خانه امام حسن عسکری رفته بودم، وقتی خواستم مراجعت نمایم فرمود: افطار را در خانه ما باش، زیرا خدا امشب فرزندی به من عطا خواهد کرد عرض کردم: از کدام کنیزانت؟ جواب داد از نرجس، عرض کردم: ای آقا! منهم نرجس خاتون را بیش از تمام کنیزانت دوست دارم‌[۲] از این دو حدیث و احادیث دیگر استفاده می‌شود که امام حسن دارای کنیزان متعددی بوده است.
کارآگاهان زبردست بنی عباس در جدیت و کوشش بودند که نوزاد تازه‌ای را در آن خانه‌ها پیدا کنند و تحویل خلیفه بدهند.
بعد از تذکر این دو مقدمه: از جانب خداوند متعال مقدر شده بود که در چنین محیط رعب‌آور و خانه مورد توجهی فرزندی برای امام حسن عسکری (ع) متولد گردد و جانش از خطرات محفوظ بماند از این جهت تمام پیش‌بینی‌های لازم به عمل آمد. اولا چنانکه در روایات وارد شده آثار آبستنی در مادرش ظاهر نشد، ثانیا امام حسن (ع) برای مراعات احتیاط نام مادر آنجناب را برای کسی فاش نکرد، ثالثا در موقع وضع حمل جز حکیمه خاتون عمه امام حسن (ع) و شاید بعضی از کنیزان، کسی حضور نداشت با اینکه معمولا زنها در موقع وضع حمل به قابله و چندین زن مددکار نیازمندند، اصلا کسی نمی‌دانست امام حسن (ع) ازدواج کرده یا نه و اگر ازدواج نموده کدامیک از زنان همسرش می‌باشند.
در شب نیمه شعبان هنگامی که تاریکی شب همه‌جا را فراگرفت، در کمال خفا و پنهانی و با ترس‌ولرز، نوزادی برای امام حسن (ع) به دنیا آمد آنهم در خانه‌ای که چندین کنیز در آن وجود داشت و آثار حمل در هیچیک از آنها ظاهر نبود و در موقع وضع حمل جز حکیمه خاتون کسی حضور نداشت و هیچکس جرئت نداشت قضیه را اظهار نماید.
تا مدتی موضوع کاملا سری و مکتوم ماند بعدا در بین خواص اصحاب امام حسن بگومگو شروع شد بعضی می‌گفتند خدا به امام حسن نوزادی عطا فرموده و بعضی منکر می‌شدند. چون کنیزان مساوی بودند و آثار حمل در هیچ‌کدام ظاهر نبود طبعا داستان اختلاف به مادر آنجناب سرایت نمود. بعضی مادرش را صیقل می‌دانستند، بعضی سوسن، بعضی ریحانه و بعضی غیر اینها. کسی هم از واقع مطلب خبر نداشت جز معدودی که مأذون نبودند واقع را ابراز نمایند. حتی حکیمه خاتون که شاهد و حاضر ولادت آن‌جناب بود، برای مراعات احتیاط گاهی مادر آن حضرت را نرجس معرفی می‌نمود، گاهی سوسن و گاهی هم برای مصالحی که در نظر داشت خبر وجود و تولد آنحضرت را بمادر امام حسن نسبت می‌داد.
احمد بن ابراهیم می‌گوید: در سال دویست و شصت و دو خدمت حکیمه خاتون دختر امام جواد (ع) رسیدم و از پشت پرده با وی صحبت نمودم و از عقائدش جویا شدم. او امام‌های خودش را معرفی نمود و در آخر آنان محمد بن حسن را ذکر کرد. گفتم: خودت شاهد قضیه بودی یا اینکه بواسطه اخبار می‌گویی؟ پاسخ داد: قضیه را امام حسن (ع) به مادرش نوشته است: عرض کردم: در این صورت شیعیان باید به چه شخصی مراجعه نمایند؟ پاسخ داد: به مادر امام حسن (ع) گفتم: در این وصیت باید از یک زن پیروی نمود!! فرمود: آری، امام حسن در این وصیت، به جدش حسین بن علی اقتدا کرد، زیرا امام حسین (ع) هم در کربلا زینب را وصی خویش قرار داد و علوم علی بن الحسین به زینب نسبت داده میشود. امام حسین (ع) این عمل را انجام داد تا موضوع امامت علی بن الحسین (ع) مخفی بماند. سپس حکیمه فرمود: شما اصحاب اخبارید مگر برایتان روایت نشده که نهم از فرزندان حسین میراثش تقسیم می‌شود در حالیکه زنده است‌[۳]. چنانکه ملاحظه می‌فرمایید: حکیمه در این حدیث از جواب دادن صریح طفره رفته و داستان فرزند را به مادر امام حسن نسبت داده است یا به جهت اینکه از شنونده ترس داشته و تقیه نموده است یا می‌خواسته عمدا موضوع را مشتبه سازد.
اما همین حکیمه خاتون در جای دیگر داستان ازدواج امام حسن (ع) را با نرجس خاتون به‌طور تفصیل شرح میدهد و داستان تولد مهدی را که خودش شاهد بوده مفصلا بیان می‌کند. سپس می‌گوید: من اکنون مرتبا آن حضرت را مشاهده می‌نمایم و با وی صحبت می‌کنم‌[۴].
خلاصه: اختلافی که در نام مادر حضرت صاحب الامر (ع) دیده می‌شود مطلب غریبی نیست بلکه اوضاع وحشتناک آن زمان و تعدد کنیزهای امام حسن‌ و شدت اختفائی که به عمل می‌آمد همین اقتضا را داشت. بعید نیست داستان اختلاف شدیدی که در موضوع ارث امام حسن (ع) در بین مادر آنجناب و برادرش جعفر کذاب اتفاق افتاد، توطئه و تحریکی بوده از طرف خلیفه وقت شاید بدان وسیله از فرزند امام حسن اطلاعی کسب کند.
صدوق در کمال الدین می‌نویسد: هنگامیکه جده، با جعفر در ارث نزاع کرد و محاکمه به خلیفه ارجاع شد، یکی از کنیزان امام حسن (ع) بنام صیقل ادعای آبستنی نمود. آن کنیز را به خانه معتمد یعنی خلیفه وقت جلب کردند و زن‌های خلیفه و خدمتگزاران او و زن‌های موفق و خدمتکارانش و زن‌های قاضی، پیوسته مراقب آن کنیز بودند تا موضوع آبستنی او روشن گردد. اما در همین ایام حوادث خطرناکی مانند خروج صفار و مرگ عبد الله بن یحیی و خروج صاحب زنج پیش‌آمد نمود. این حوادث سبب شد که از سامره خارج گردند. بدین‌جهت به خودشان مشغول گشتند و از موضوع مراقبت از صیقل منصرف شدند[۵].
در تعدد و اختلاف نام‌ها، احتمال دیگری هم وجود دارد. ممکن است کسی بگوید: تمام آن اسم‌های متعدد نام یک کنیز بوده. یعنی همان کنیزی که مادر حضرت صاحب الامر (ع) بوده نام‌های متعدد داشته است. این موضوع چندان استبعادی ندارد زیرا در بین عرب مرسوم است که افراد مورد توجه را بنام‌های متعدد صدا می‌زدند. شاهد احتمال روایتی است که در کتاب کمال الدین موجود است. صدوق بسند خویش از غیاث روایت کرده که گفت: جانشین امام حسن (ع) در روز جمعه به دنیا آمد. مادر آن حضرت ریحانه بود که نرجس و صیقل و سوسن نیز نامیده میشد. چون در وقت آبستنی جلا و نورانیت مخصوصی داشت صیقل نامیده می‌شد[۶].
در خاتمه لازم است تذکر دهم که اگرچه در تعیین نام مادر حضرت صاحب الامر (ع) مختصر ابهامی وجود دارد لکن این ابهام ضرری باصل وجود آن حضرت نمی‌رساند زیرا چنانکه ملاحظه فرمودید هم ائمه اطهار و هم‌ امام حسن عسکری (ع) از وجود فرزند خبر داده‌اند، هم‌اینکه حکیمه خاتون دختر حضرت جواد (ع) که از زنان مورد اعتماد و وثوق بوده جریان تولد آن‌جناب را شرح داده است. علاوه بر این، عده‌ای از موثقین و خدام خانه امام حسن آن کودک را دیده و به وجودش شهادت داده‌اند. نام مادرش هرچه باشد»[۷].

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. بحار، ج ۵۱، ص ۱۷.
  2. بحار، ج ۵۱، ص ۲۵.
  3. کمال الدین، ج ۲، ص ۱۷۸.
  4. کمال الدین، ج ۲، ص ۹۹؛ ۱۰۳.
  5. کمال الدین، ج ۲، ص ۱۴۹.
  6. کمال الدین، ج ۲، ص ۱۰۶.
  7. امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۱۱۳-۱۱۸.
  8. سید محمد صدر، پژوهشی در زندگی امام مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف و نگرشی به غیبت صغرا، ص ۲۰۴ و ۲۰۵
  9. مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۷۲
  10. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۱، ح ۱
  11. محمد بن جریر طبری، دلائل الامامة، ص ۲۶۲
  12. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۰۸، ح ۱۷۸
  13. ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۴، ص ۴۴۰
  14. عبد الکریم نیلی، منتخب الانوار المضیئة، ص ۱۰۵
  15. محمّد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶
  16. جاسم حسین، تاریخ سیاسی امام دوازدهم، ص ۱۱۵
  17. ر. ک: محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ۹، ص ۲۰۱؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۷، ص ۸۰، ۸۱، ۸۵، ۹۳؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج ۱۰، ص ۳۲۳، ۳۴۳، ۳۴۵، ۳۴۷؛ همچنین در مقدمه کتاب مهدی موعود(ع)، ص ۱۵۲ مطلب مستندی در رد کسانی که جنگ در آن دوران را منتفی دانسته‌‏اند، آورده است
  18. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲، ح ۲
  19. مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۷۲
  20. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۴
  21. قابل‏ توجه این‏که این روایت در غیبت نعمانی از یزید کناسی و در کمال الدین و تمام النعمة از ضریس کناسی نقل شده است
  22. ر. ک: نعمانی، الغیبة، ص ۱۶۳؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۲۹، باب ۳۲، ح ۱۲
  23. گفتنی است روایات فراوانی از سوی مدعیان مهدویّت و طرفداران آن‏ها در طول تاریخ، جعل شده و به امامان معصوم علیهم السّلام نسبت داده شده است
  24. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۱۹، باب ۱۳
  25. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۳۱، ح ۷
  26. سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص: ۳۷۱ - ۳۷۵.
  27. ینابیع المودة لذوی القربی، ج ۳، ص ۴۳۴.
  28. کمال الدین و تمام النعمة، ص ۳۴۵.
  29. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۴۱.
  30. الکلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۰۳.
  31. الصدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ص ۴۳۳.
  32. الصدوق، عیون أخبار الرضا، ج ۲، ص ۴۸.
  33. الطوسی، الغیبة، ص ۲۷۲.
  34. المجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۴.
  35. دفاع عن الکافی، ج ۱، ص ۵۳۱.
  36. عمدة الطالب فی أنساب آل ابی طالب، ص ۱۷۷.
  37. حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص:۷۴.
  38. امام مهدی از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۱۷۲.
  39. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص:۲۷۴.
  40. امام مهدی (ع) از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۱۷۲.
  41. کمال الدین، ج ۲، ص ۴۷۶؛ حیات فکری سیاسی امامان شیعه، ص ۲۱۵.
  42. امام مهدی (ع) از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۱۷۲.
  43. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص:۴۶۵.
  44. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۲۶۵؛ منتخب الاثر، ص ۳۲۰.
  45. سوره سبا، ۱۶.
  46. امام مهدی (ع) از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۱۷۲.
  47. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص:۶۰۷.
  48. معارف و معاریف، ج ۹، ص ۶۰۵.
  49. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص:۶۹۶.
  50. سیمای آفتاب، حبیب الله طاهری، ص ۶۱.
  51. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲.
  52. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۲.
  53. امام مهدی (ع) از ولادت تا ظهور، سید محمد کاظم قزوینی، ص ۲۵۳.
  54. ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۲۵.
  55. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص:۷۳۰.
  56. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۲۶۵؛ غیبة طوسی، ص ۱۲۴.
  57. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص:۶۴۱.
  58. پیشوای دوازدهم، هیأت تحریریه مؤسسه در راه حق، ص ۲۵.
  59. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص:۳۷۳.
  60. پیشوای دوازدهم، هیأت تحریریه مؤسسه در راه حق، ص ۲۵.
  61. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص۴۱۰.