چرا نیابت خاصه ادامه نیافت؟ و سرنوشت شیعیان پس از پایان عصر نیابت خاص و آغاز عصر غیبت کبری به چه کسانی واگذار شده است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی ردهٔ پرسشهای جامع امامت و ولایت با پرسش) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
:::::*'''اول:''' از آنجا که [[خداوند]] علیم و [[حکیم]] است و تمام کارهایش دارای [[هدف]]، آینده نگری و در راستای [[هدایت]] [[بشریت]] است، پس هر آن چه بر [[بشر]] مقدر فرماید دارای [[حکمت]] و [[هدف]] است، و اگر در موردی [[عقل]] بشری از دریافت زوایای [[پنهان]] کار الهی ناتوان ماند، ضرری در [[حکمت]] آمیز بودن کار [[خداوند]] نمیزند<ref>صافی گلپایگانی، امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۳۶۳.</ref>. بنابراین همان گونه که ارسال [[انبیاء]] و [[ائمه]] از روی [[حکمت]] و [[هدف]] بوده اصل [[غیبت]] [[امام]] {{ع}} و پایان [[نیابت]] [[خاصه]] نیز هدفمند و دارای برنامه بوده است؛ در [[توقیع]] مبارک [[امام مهدی|حضرت حجت]] در پاسخ از علت [[غیبت]] چنین آمده: ای [[مؤمنان]] از چیزهای که اگر برای شما [[آشکار]] شود بدتان میآید پرسش نکنید … پرسشهای بیفایده نکنید، آن چه از شما نخواستهاند خود را به [[سختی]] نیاندازید بلکه برای [[تعجیل فرج]] بسیار [[دعا]] کنید که در آن [[گشایش]] کار شما نیز است<ref>{{عربی|"وَ أَمَّا عِلَّةُ مَا وَقَعَ مِنَ الْغَيْبَةِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَسْأَلُواْ عَنْ أَشْيَاء إِن تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ}}... فَأَغْلِقُوا بَابَ السُّؤَالِ عَمَّا لَا يَعْنِيكُمْ وَ لَا تَتَكَلَّفُوا عِلْمَ مَا قَدْ كُفِيتُمْ وَ أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ"}} (شیخ صدوق، کمالالدین، ص ۴۸۵ باب ۴۵ توقیعات، ح۴).</ref>. | :::::*'''اول:''' از آنجا که [[خداوند]] علیم و [[حکیم]] است و تمام کارهایش دارای [[هدف]]، آینده نگری و در راستای [[هدایت]] [[بشریت]] است، پس هر آن چه بر [[بشر]] مقدر فرماید دارای [[حکمت]] و [[هدف]] است، و اگر در موردی [[عقل]] بشری از دریافت زوایای [[پنهان]] کار الهی ناتوان ماند، ضرری در [[حکمت]] آمیز بودن کار [[خداوند]] نمیزند<ref>صافی گلپایگانی، امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۳۶۳.</ref>. بنابراین همان گونه که ارسال [[انبیاء]] و [[ائمه]] از روی [[حکمت]] و [[هدف]] بوده اصل [[غیبت]] [[امام]] {{ع}} و پایان [[نیابت]] [[خاصه]] نیز هدفمند و دارای برنامه بوده است؛ در [[توقیع]] مبارک [[امام مهدی|حضرت حجت]] در پاسخ از علت [[غیبت]] چنین آمده: ای [[مؤمنان]] از چیزهای که اگر برای شما [[آشکار]] شود بدتان میآید پرسش نکنید … پرسشهای بیفایده نکنید، آن چه از شما نخواستهاند خود را به [[سختی]] نیاندازید بلکه برای [[تعجیل فرج]] بسیار [[دعا]] کنید که در آن [[گشایش]] کار شما نیز است<ref>{{عربی|"وَ أَمَّا عِلَّةُ مَا وَقَعَ مِنَ الْغَيْبَةِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَسْأَلُواْ عَنْ أَشْيَاء إِن تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ}}... فَأَغْلِقُوا بَابَ السُّؤَالِ عَمَّا لَا يَعْنِيكُمْ وَ لَا تَتَكَلَّفُوا عِلْمَ مَا قَدْ كُفِيتُمْ وَ أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ"}} (شیخ صدوق، کمالالدین، ص ۴۸۵ باب ۴۵ توقیعات، ح۴).</ref>. | ||
:::::*'''دوم:''' با پذیرش اینکه پایان [[نیابت]] همراه با [[حکمت]] و [[مصلحت]] بوده است، میتوان با تحلیل و ارزیابی به برخی از مؤلفهها، عوامل و یا حکمتهای آن پی برد، که برخی آنها قرار زیر است: | :::::*'''دوم:''' با پذیرش اینکه پایان [[نیابت]] همراه با [[حکمت]] و [[مصلحت]] بوده است، میتوان با تحلیل و ارزیابی به برخی از مؤلفهها، عوامل و یا حکمتهای آن پی برد، که برخی آنها قرار زیر است: | ||
::::#[[غیبت صغری]]، مقدمه و [[زمینهساز]] [[غیبت کبری]] بود، اگر [[غیبت کبری]] به یکباره واقع میشد سرگردانی [[امت]]، مساعد شدن زمینه [[انحراف]] و [[گمراهی]] را بدنبال داشت<ref>صدر، تاریخ الغیبةالصغری، ص ۶۳۱.</ref>، روی همین مشکل [[امام هادی]] و [[امام عسکری|عسکری]] {{عم}} [[امت]] را با [[غیبت]] [[امام]] عادت میدادند و هرچه به پایان [[عمر]] مبارک نزدیک میشدند، پردهنشینی و دوری از [[مردم]] را برمیگزیدند<ref>تاریخ الغیبةالصغری، ص ۲۰۹ و ۲۲۱ تا ۲۲۳: مسعودی در اثبات الوصیة میگوید: [[امام هادی]] {{ع}} پردهنشینی را انتخاب کردند که و تنها با عده خاصی ملاقات میکرد، ولی [[امام عسکری]] {{ع}} با همه از پشت پرده سخن میگفت.</ref>. [[خصومت]] عدهای و [[جهالت]] تودهها، کاروان [[جامعه اسلامی]] را به سوی میراند که هر روز بیشتر از دیروز فضا را بر [[رهبران الهی]] تنگتر میکرد، [[شهادت]] مظلومانه [[امامان]] یکی پس از دیگری و خیره سری در برابر [[دوستان]] [[اهل بیت]] وقوع [[غیبت کبری]] را حتمی میساخت، تا [[زمین]] خالی از [[حجت خدا]] نشود و گر نه اُفول آن حتمی بود.وقتی محافظت آخرین [[ذخیره الهی]] جزء با [[غیبت]] ممکن نباشد، | ::::#[[غیبت صغری]]، مقدمه و [[زمینهساز]] [[غیبت کبری]] بود، اگر [[غیبت کبری]] به یکباره واقع میشد سرگردانی [[امت]]، مساعد شدن زمینه [[انحراف]] و [[گمراهی]] را بدنبال داشت<ref>صدر، تاریخ الغیبةالصغری، ص ۶۳۱.</ref>، روی همین مشکل [[امام هادی]] و [[امام عسکری|عسکری]] {{عم}} [[امت]] را با [[غیبت]] [[امام]] عادت میدادند و هرچه به پایان [[عمر]] مبارک نزدیک میشدند، پردهنشینی و دوری از [[مردم]] را برمیگزیدند<ref>تاریخ الغیبةالصغری، ص ۲۰۹ و ۲۲۱ تا ۲۲۳: مسعودی در اثبات الوصیة میگوید: [[امام هادی]] {{ع}} پردهنشینی را انتخاب کردند که و تنها با عده خاصی ملاقات میکرد، ولی [[امام عسکری]] {{ع}} با همه از پشت پرده سخن میگفت.</ref>. [[خصومت]] عدهای و [[جهالت]] تودهها، کاروان [[جامعه اسلامی]] را به سوی میراند که هر روز بیشتر از دیروز فضا را بر [[رهبران الهی]] تنگتر میکرد، [[شهادت]] مظلومانه [[امامان]] یکی پس از دیگری و خیره سری در برابر [[دوستان]] [[اهل بیت]] وقوع [[غیبت کبری]] را حتمی میساخت، تا [[زمین]] خالی از [[حجت خدا]] نشود و گر نه اُفول آن حتمی بود.وقتی محافظت آخرین [[ذخیره الهی]] جزء با [[غیبت]] ممکن نباشد، [[امر]] [[غیبت]] حتمی میشود. در یک نگاه کلی میتوان گفت، [[فلسفه]] [[غیبت صغری]] دو امر مهم بود: یکی زدودن [[شک]] و [[حیرت]] [[مردم]] درباره وجود [[امام]] [[مهدی]] و اثبات آن و اقناع [[مردم]] در این ارتباط که [[امام عسکری]] {{ع}} فرزندی دارد و اکنون [[امام]] است که بخش عمده این [[رسالت]] به دوش [[سفیر اول]] بود و به [[حق]] که خوب انجام داد و بااندک زمانی تمام [[شیعه]] را گرد خود جمع کرد و از سردرگمی [[نجات]] شان داد، و دیگری [[آمادهسازی]] [[مردم]] برای پذیرش [[غیبت کبری]] که این [[وظیفه]] بیشتر به دوش [[علی بن محمد سمری]] بود و به [[حق]] که پیروز شد، چون همین که آخرین [[توقیع]] و پایان [[نیابت]] خاص را اعلام فرمود کسی [[مخالفت]] نکرد و هر کسی که ادعای [[نیابت]] [[خاصه]] را کرد رسوا شد<ref>پورسید آقایی، تاریخ عصر غیبت، و دیگران، ص ۳۱۳.</ref>. بنابراین ادامه [[غیبت صغری]] لزومی نداشت کارش مقدماتی بود وقتی ذی المقدمه و [[هدف]] نهایی محقق شد مقدمه ضرورتی ندارد. | ||
::::#سختگیری و برخورد غیر انسانی [[حاکمان جور]] [[عباسی]]، اجازه کار حتی برای [[سفرا]] هم نمیداد لذا مدت [[نیابت]] آخرین [[سفیر]] تنها سه سال به درازا کشید، فعالیت و کنترل [[سفیر]] چهارم کاهش چشم گیری پیدا کرده بود و میتوان ادعا کرد که استمرار [[نیابت]] جواب کافی پس نمیداد و برای ایجاد گردش و جنبش [[نهاد وکالت|نهاد]] یا [[حضرت]] خودش مباشرتاً فعالیت میکرد یا همان روش را ادامه میداد که هر دو حالت محذور داشت<ref>غفارزاده، زندگانی [[نواب خاص]]، ص ۳۲۱ به نقل از: تاریخ الغیبةالصغری، ص ۶۳۲.</ref>. | ::::#سختگیری و برخورد غیر انسانی [[حاکمان جور]] [[عباسی]]، اجازه کار حتی برای [[سفرا]] هم نمیداد لذا مدت [[نیابت]] آخرین [[سفیر]] تنها سه سال به درازا کشید، فعالیت و کنترل [[سفیر]] چهارم کاهش چشم گیری پیدا کرده بود و میتوان ادعا کرد که استمرار [[نیابت]] جواب کافی پس نمیداد و برای ایجاد گردش و جنبش [[نهاد وکالت|نهاد]] یا [[حضرت]] خودش مباشرتاً فعالیت میکرد یا همان روش را ادامه میداد که هر دو حالت محذور داشت<ref>غفارزاده، زندگانی [[نواب خاص]]، ص ۳۲۱ به نقل از: تاریخ الغیبةالصغری، ص ۶۳۲.</ref>. | ||
::::#استمرار شیوه ارتباط به واسطه [[نایب خاص]] نیازمند پیدایش و پرورش انسانهای مانند [[سفرا]] چهارگانه بود که در [[جهاد]]، [[شجاعت]]، ذکاوت، [[رازداری]] و … سرآمد روزگار بودند آیا مادر روزگار در هر برهه [[آمادگی]] تقدیم چنین فرزندانی را داشت؟! آیا استمرار [[سیستم]] [[نیابت]] در درازمدت خطری جدی برای وجود [[رهبری]] نداشت؟ به ویژه که وضعیت [[شهرها]]، جمعیتها، اطلاع رسانیها و … کاملا دگرگون و پیش رفته شده بود.آیا وجود [[نایب عام]] که دست باز و ابتکار عمل مناسب دارد بهتر از [[نایب]] خاصی که به خاطر تعقیب و خفقان و … در خفا و انزوای کامل بسر برد بهتر نیست؟ به خاطر علتهایی که ذکر شد و علتهای دیگری که به آن دسترسی نیست، [[امام مهدی|حضرت حجت]] اندکی پیش از [[وفات]] چهارمین [[سفیر]] توقیعی صادر فرمودند که دیگر [[وصیت]] به [[نیابت]] نکند و پایان [[نیابت]] خاص را اعلام کند. | ::::#استمرار شیوه ارتباط به واسطه [[نایب خاص]] نیازمند پیدایش و پرورش انسانهای مانند [[سفرا]] چهارگانه بود که در [[جهاد]]، [[شجاعت]]، ذکاوت، [[رازداری]] و … سرآمد روزگار بودند آیا مادر روزگار در هر برهه [[آمادگی]] تقدیم چنین فرزندانی را داشت؟! آیا استمرار [[سیستم]] [[نیابت]] در درازمدت خطری جدی برای وجود [[رهبری]] نداشت؟ به ویژه که وضعیت [[شهرها]]، جمعیتها، اطلاع رسانیها و … کاملا دگرگون و پیش رفته شده بود.آیا وجود [[نایب عام]] که دست باز و ابتکار عمل مناسب دارد بهتر از [[نایب]] خاصی که به خاطر تعقیب و خفقان و … در خفا و انزوای کامل بسر برد بهتر نیست؟ به خاطر علتهایی که ذکر شد و علتهای دیگری که به آن دسترسی نیست، [[امام مهدی|حضرت حجت]] اندکی پیش از [[وفات]] چهارمین [[سفیر]] توقیعی صادر فرمودند که دیگر [[وصیت]] به [[نیابت]] نکند و پایان [[نیابت]] خاص را اعلام کند. |
نسخهٔ ۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۳۲
چرا نیابت خاصه ادامه نیافت؟ و سرنوشت شیعیان پس از پایان عصر نیابت خاص و آغاز عصر غیبت کبری به چه کسانی واگذار شده است؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت صغری |
مدخل اصلی | نیابت خاصه (سفیران امام مهدی) |
چرا نیابت خاصه ادامه نیافت؟ و سرنوشت شیعیان پس از پایان عصر نیابت خاص و آغاز عصر غیبت کبری به چه کسانی واگذار شده است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
- حجت الاسلام و المسلمین رحیم لطیفی، در کتاب «پرسمان نیابت» در اینباره گفته است:
- «پرسش مذکور دوگونه پاسخ دارد:
- اول: از آنجا که خداوند علیم و حکیم است و تمام کارهایش دارای هدف، آینده نگری و در راستای هدایت بشریت است، پس هر آن چه بر بشر مقدر فرماید دارای حکمت و هدف است، و اگر در موردی عقل بشری از دریافت زوایای پنهان کار الهی ناتوان ماند، ضرری در حکمت آمیز بودن کار خداوند نمیزند[۱]. بنابراین همان گونه که ارسال انبیاء و ائمه از روی حکمت و هدف بوده اصل غیبت امام (ع) و پایان نیابت خاصه نیز هدفمند و دارای برنامه بوده است؛ در توقیع مبارک حضرت حجت در پاسخ از علت غیبت چنین آمده: ای مؤمنان از چیزهای که اگر برای شما آشکار شود بدتان میآید پرسش نکنید … پرسشهای بیفایده نکنید، آن چه از شما نخواستهاند خود را به سختی نیاندازید بلکه برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید که در آن گشایش کار شما نیز است[۲].
- دوم: با پذیرش اینکه پایان نیابت همراه با حکمت و مصلحت بوده است، میتوان با تحلیل و ارزیابی به برخی از مؤلفهها، عوامل و یا حکمتهای آن پی برد، که برخی آنها قرار زیر است:
- غیبت صغری، مقدمه و زمینهساز غیبت کبری بود، اگر غیبت کبری به یکباره واقع میشد سرگردانی امت، مساعد شدن زمینه انحراف و گمراهی را بدنبال داشت[۳]، روی همین مشکل امام هادی و عسکری (ع) امت را با غیبت امام عادت میدادند و هرچه به پایان عمر مبارک نزدیک میشدند، پردهنشینی و دوری از مردم را برمیگزیدند[۴]. خصومت عدهای و جهالت تودهها، کاروان جامعه اسلامی را به سوی میراند که هر روز بیشتر از دیروز فضا را بر رهبران الهی تنگتر میکرد، شهادت مظلومانه امامان یکی پس از دیگری و خیره سری در برابر دوستان اهل بیت وقوع غیبت کبری را حتمی میساخت، تا زمین خالی از حجت خدا نشود و گر نه اُفول آن حتمی بود.وقتی محافظت آخرین ذخیره الهی جزء با غیبت ممکن نباشد، امر غیبت حتمی میشود. در یک نگاه کلی میتوان گفت، فلسفه غیبت صغری دو امر مهم بود: یکی زدودن شک و حیرت مردم درباره وجود امام مهدی و اثبات آن و اقناع مردم در این ارتباط که امام عسکری (ع) فرزندی دارد و اکنون امام است که بخش عمده این رسالت به دوش سفیر اول بود و به حق که خوب انجام داد و بااندک زمانی تمام شیعه را گرد خود جمع کرد و از سردرگمی نجات شان داد، و دیگری آمادهسازی مردم برای پذیرش غیبت کبری که این وظیفه بیشتر به دوش علی بن محمد سمری بود و به حق که پیروز شد، چون همین که آخرین توقیع و پایان نیابت خاص را اعلام فرمود کسی مخالفت نکرد و هر کسی که ادعای نیابت خاصه را کرد رسوا شد[۵]. بنابراین ادامه غیبت صغری لزومی نداشت کارش مقدماتی بود وقتی ذی المقدمه و هدف نهایی محقق شد مقدمه ضرورتی ندارد.
- سختگیری و برخورد غیر انسانی حاکمان جور عباسی، اجازه کار حتی برای سفرا هم نمیداد لذا مدت نیابت آخرین سفیر تنها سه سال به درازا کشید، فعالیت و کنترل سفیر چهارم کاهش چشم گیری پیدا کرده بود و میتوان ادعا کرد که استمرار نیابت جواب کافی پس نمیداد و برای ایجاد گردش و جنبش نهاد یا حضرت خودش مباشرتاً فعالیت میکرد یا همان روش را ادامه میداد که هر دو حالت محذور داشت[۶].
- استمرار شیوه ارتباط به واسطه نایب خاص نیازمند پیدایش و پرورش انسانهای مانند سفرا چهارگانه بود که در جهاد، شجاعت، ذکاوت، رازداری و … سرآمد روزگار بودند آیا مادر روزگار در هر برهه آمادگی تقدیم چنین فرزندانی را داشت؟! آیا استمرار سیستم نیابت در درازمدت خطری جدی برای وجود رهبری نداشت؟ به ویژه که وضعیت شهرها، جمعیتها، اطلاع رسانیها و … کاملا دگرگون و پیش رفته شده بود.آیا وجود نایب عام که دست باز و ابتکار عمل مناسب دارد بهتر از نایب خاصی که به خاطر تعقیب و خفقان و … در خفا و انزوای کامل بسر برد بهتر نیست؟ به خاطر علتهایی که ذکر شد و علتهای دیگری که به آن دسترسی نیست، حضرت حجت اندکی پیش از وفات چهارمین سفیر توقیعی صادر فرمودند که دیگر وصیت به نیابت نکند و پایان نیابت خاص را اعلام کند.
- با وفات چهارمین سفیر در سال (۳۲۹ ق) دیگری سفیر منصوب نشد و ارتباط مستقیم با رهبری خاتمه یافت که به معنی پایان کار نهاد وکالت و آغاز دوره غیبت کبری بود و به دستور خود ائمه امور و سرپرستی مسلمین به فقهاء و دانشمندان جامع شرایط واگذار شد و مهمترین وظیفه و رسالت آنها همانا رسالتی بود که ائمه در طول حیات خود به تحقق آن لحظهای درنگ نکردند یعنی هدایت بشر در پرتو حکومت معصومین و تا انسانها شایستگی دریافت و نگهداری چنین تحولی را پیدا نکنند این امر محقق نخواهد شد، پس بر فقهاء و نواب عام است که هم چون گذشتهها به دنبال تحقق این مهم باشند[۷].
- از آنجا که پدیده غیبت کبری حتمی بوده لذا امامان معصوم برای رهبری جامعه بشری در روزگاری که خورشید چهره در نقاب میکند تدبیریاندیشیدهاند سالها پیش از آغاز غیبت کبری امام صادق (ع) گوشهای از کارهای هدایتی را به فقهاء عصر خویش واگذار کرد و مردم را به آنها ارجاع داد[۸]، امام صادق (ع) در پاسخ شخصی که میگفت هرگاه دو نفر شیعه با هم نزاع کنند در محل منازعه به چه کسی مراجعه کنند فرمودند: به کسی که روایات ما را باز میگوید، به حلال و حرام ما توجه دارد، احکام و دستورات ما را میداند، باید به حکم او رضایت دهید که من چنین شخصی را بر شما حاکم قرار دادم، هرگاه بر اساس داوری ما داوری کرد و کسی آنرا گردن ننهاد، حکم ما را سبک شمرده و دست رد بر ما زده و کسی که بر ما رد کند بر خدا رد کرده است و این در حد شرک به خداست[۹].
- هر چه کشتی شیعه به روزگار غیبت کشتی بان نزدیکتر میشد، پیشوایان الهی سرنوشت پیروان مکتب اهل بیت را در روزگار غیبت روشنتر بیان میکردند، امام هادی (ع) منشور رهبری اجتماعی شیعه را چنین ترسیم میکند! اگر بعد از غیبت حضرت قائم علماء و دانشمندانی نباشند که مردم را به سوی آن حضرت دعوت و راهنمایی کنند و از دین و راه وی با برهان و استدلال دفاع کنند و بندگان ناتوان را از دام شیطان و پیروان او و نواصب برهانند، البته یک نفر باقی نمیماند مگر اینکه از دین خدا برگشته باشد ولی کسانی هستند که در دلهای امت نفوذ کرده و آنها را نگه میدارند همان گونه که کشتی بان سرنشینان کشتی را نگه میدارد اینها در پیشگاه خداوند برتر و افضلاند[۱۰].
- امام عسکری (ع) برای همگانی و نهادینه کردن مرجعیت علمای صالح و روشن شدن سرنوشت شیعه در روزگار غیبت کبری اقدام عملی کردند: ایشان برای برجسته کردن شخصیت علی بن بابویه قمی که جامع شرایط مرجعیت بودند خطاب میکنند یا شیخی (ای بزرگ من) و بار دیگر جایگاه آمریت به او میدهند که (وأمر شیعتی بالصبر) یعنی شیعیان را دعوت به صبر کن[۱۱].
- خلاصه سخن این که: در آستانه غیبت کبری با تدبیر رهبری نهاد، زمینه گذار از رهبری مباشری امام معصوم به رهبری فقهاء و دانشمندان دینی آماده شده بود، شخصیتهای برجسته فقهی و علمی جایگاه خود را یافته بودند متون و منابع روایی که پاسخگوی نیازهای امت باشد تدوین شده بود امت یاد گرفته بودند که به چه کسانی و چگونه مراجعه کنند[۱۲].
- شیعه در طول ۱۴ قرن مبارزه سیاسی-فرهنگی و دینی خود را به مرحله استقرار حاکمیت اسلام و ارزشهای الهی رسانید. و امروزه شیعه بر اساس آیات قرآنی مانند آیه مبارکه "تفقه و انذار"[۱۳] آیه "سوال از اهل ذکر"[۱۴] آیه "حکومت دین توسط انبیاء و علماء"[۱۵] و روایات پیامبر اکرم (ص) که علماء را وارثان خویش معرفی کرده است[۱۶] و روایات وارده از معصومین (ع)[۱۷] مبنی بر لزوم تقلید و پیروی از فقهاء جامع الشرایط قدرت و اختیار نهایی را دست ولی فقیه زمان سپردهاند تا زمینه ظهور منجی عالم بشریت آماده شود که به فرموده قرآن مجید: ﴿أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ﴾[۱۸]، ﴿أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ﴾[۱۹]، ﴿لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ﴾[۲۰] صبح پیروزی صالحان و دین حق نزدیک است»[۲۱].
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ صافی گلپایگانی، امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۳۶۳.
- ↑ "وَ أَمَّا عِلَّةُ مَا وَقَعَ مِنَ الْغَيْبَةِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَسْأَلُواْ عَنْ أَشْيَاء إِن تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ﴾... فَأَغْلِقُوا بَابَ السُّؤَالِ عَمَّا لَا يَعْنِيكُمْ وَ لَا تَتَكَلَّفُوا عِلْمَ مَا قَدْ كُفِيتُمْ وَ أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ" (شیخ صدوق، کمالالدین، ص ۴۸۵ باب ۴۵ توقیعات، ح۴).
- ↑ صدر، تاریخ الغیبةالصغری، ص ۶۳۱.
- ↑ تاریخ الغیبةالصغری، ص ۲۰۹ و ۲۲۱ تا ۲۲۳: مسعودی در اثبات الوصیة میگوید: امام هادی (ع) پردهنشینی را انتخاب کردند که و تنها با عده خاصی ملاقات میکرد، ولی امام عسکری (ع) با همه از پشت پرده سخن میگفت.
- ↑ پورسید آقایی، تاریخ عصر غیبت، و دیگران، ص ۳۱۳.
- ↑ غفارزاده، زندگانی نواب خاص، ص ۳۲۱ به نقل از: تاریخ الغیبةالصغری، ص ۶۳۲.
- ↑ جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۲۴۱، ۲۴۲.
- ↑ صدر، تاریخ الغیبةالصغری، ص ۲۱۸.
- ↑ عاملی، وسایل الشیعه، ۱۸،۹۹ کتاب القضاء باب ۱۱ ح ۱ مسلسل ۳۳۴۰۰؛ طبرسی، الاحتجاج، ۲،۲۶۱ رقم ۲۳۲.
- ↑ صدر، تاریخ الغیبه الصغری، ص ۲۱۹ به نقل از الاحتجاج ۲،۲۶۰.
- ↑ صدر، تاریخ الغیبه الصغری، ص ۲۲۰.
- ↑ پور سید آقایی، تاریخ عصر غیبت، ص ۳۹۰.
- ↑ توبه، ۱۲۵.
- ↑ انبیاء، ۷.
- ↑ مائده، ۴۴.
- ↑ ر.ک: امام خمینی، ولایت فقیه.
- ↑ ر.ک: امام خمینی، ولایت فقیه.
- ↑ هود، ۱۸.
- ↑ انبیاء، ۱۰۵.
- ↑ توبه، ۳۳.
- ↑ لطیفی ، رحیم، پرسمان نیابت، ص۲۵۹-۲۶۴.