معجزه در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۳۵: خط ۳۵:
#'''[[اعجاز]] در قانون‌گذاری:''' [[قوانین]] [[قرآن]] به گونه‌ای شگفت با [[فطرت]] [[انسان]] سازگار است<ref>{{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ}}؛ سوره روم، آیه ۳۰.</ref>. [[قرآن]]، برنامه‌های کلان [[زندگی مادی]] و [[معنوی]] [[انسان]] را ترسیم کرده است که هر یک از این برنامه‌ها، منشأ برنامه‌های فرعی دیگر است. [[دانشمندان]] [[علوم دینی]] تنها از [[آیه]] ۹۰ سوره نحل، شصت و نُه [[قانون]] بیرون کشیده‌اند<ref>وحی و نبوت در قرآن‌، ۳۳۵.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 420.</ref>.
#'''[[اعجاز]] در قانون‌گذاری:''' [[قوانین]] [[قرآن]] به گونه‌ای شگفت با [[فطرت]] [[انسان]] سازگار است<ref>{{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ}}؛ سوره روم، آیه ۳۰.</ref>. [[قرآن]]، برنامه‌های کلان [[زندگی مادی]] و [[معنوی]] [[انسان]] را ترسیم کرده است که هر یک از این برنامه‌ها، منشأ برنامه‌های فرعی دیگر است. [[دانشمندان]] [[علوم دینی]] تنها از [[آیه]] ۹۰ سوره نحل، شصت و نُه [[قانون]] بیرون کشیده‌اند<ref>وحی و نبوت در قرآن‌، ۳۳۵.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 420.</ref>.


==معجزه در فرهنگ اصطلاحات علم کلام==
*[[معجزه]]، از موضوعاتی است که بسیاری از [[اعتقادات]] اساسی دیگر بر آن مترتب است. [[معجزه]] آخرین راه [[الزام]] [[مردم]] به پذیرش [[دعوت]] [[حق]] است. به قول [[خواجه نصیر]] در کتاب تجرد الاعتقاد، [[راز]] پی بردن به [[صدق]] [[نبی]]، وجود [[معجزه]] بر دستان اوست<ref>حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۱۵۷.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۷۵-۱۷۶.</ref>.
===معنای لغوی===
*"[[معجزه]]"، از ماده "عجز"، یعنی [[ناتوانی]]. [[معجزه]]، یعنی کاری که دیگران در مقابل آن ناتوانند و غیر از [[پیامبر خدا]]، دیگری به انجام دادن آن توانا نیست. گاهی به جای [[معجزه]] کلمه "[[خرق عادت]]" استعمال می‌‌شود؛ ولی این، برداشتی است که [[اشاعره]] از معنای [[معجزه]] داشتند<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۷۶.</ref>.
===[[قرآن]] و لغت [[معجزه]]===
*در [[قرآن کریم]]، نه کلمه [[معجزه]] استعمال شده و نه [[خرق عادت]] و این هر دو از اصطلاحات [[علمای اسلامی]] است.
*کلمه [[معجزه]]، در اصطلاح عموم [[مسلمین]] رایج و از اصطلاحات [[متکلمین]] است؛ شاید در زمان [[ائمه اطهار]]{{عم}} هم به کار رفته باشد؛ ولی "[[خرق عادت]]" این‌چنین نیست، بلکه تنها [[اشاعره]] که معنای [[معجزه]] را کاری [[خارق‌العاده]] می‌‌پنداشتند، به کار برده‌اند.
*[[قرآن]] به جای [[معجزه]] لفظ دیگری را به کار برده و آن کلمه "آیت" است، یعنی چیزی که نشانه [[صدق]] دعوی یک [[پیامبر]] باشد. به نظر می‌‌رسد اصطلاح آیت از دو کلمه [[معجزه]] و [[خرق عادت]] رساتر به مقصود است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۷۶.</ref>.
===[[حقیقت]] [[اعجاز]]===
*[[معجزه]]، بر این نکته دلالت می‌‌کند که وقتی [[پیامبر]] از جنبه [[علم]] و [[معرفت]]، اتصال با [[جهان]] دیگر را ادعا می‌‌کند، از جنبه [[قدرت]] هم بایستی نشانه‌ای از آن [[جهان]] بیاورد.
*[[متکلمین]] از این، به [[معجزه]] تعبیر کرده‌اند؛ برای اینکه یکی از لوازم آیت بودن این است که مردمِ دیگر از آوردن مثل آن [[ناتوان]] و عاجزند و [[پیامبران]] هم [[مردم]] را به صورت تعجیز مخاطب قرار می‌‌دادند. بر این اساس، نام این عمل را [[معجزه]] گذاشتند، یعنی عملی که [[ناتوانی]] دیگران را [[آشکار]] می‌‌سازد؛ ولی معنای [[معجزه]] به [[ناتوانی]]، تا حدودی نارساست؛ زیرا اگر بر این نکته باشیم که هر چیزی که دیگران در مقابل آن [[ناتوان]] باشند، [[معجزه]] نام گیرد، مطلب با اشکال مواجه می‌‌شود، مثلاً شما [[قرآن]] را [[معجزه]] می‌‌دانید، به [[دلیل]] اینکه کسی مثل آن را نیاورده است. در هر رشته دیگر نیز که یک نفر متخصص باشد، دیگران نمی‌توانند آثاری مثل او خلق کنند. پس، این کلمه نارساست و باید [[معجزه]] و [[ناتوانی]] دیگران، این جهت را که کار از مرز [[قدرت]] بشری خارج است، برساند.
*پس [[معجزه]] کار و اثری است که از [[پیغمبری]] به عنوان "[[تحدی]]" آورده شود و نشانه‌ای باشد از اینکه قدرتی ماورای بشری در ایجاد آن دخالت دارد و این عمل، فراتر از [[قدرت]] [[بشر]] است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۷۶-۱۷۷.</ref>.
===تعریف‌های [[معجزه]]===
#بعضی مانند مادی‌مسلکان و نیز آنان که قصد نفی [[معجزه]] را دارند، ممکن است [[معجزه]] را این طور تعریف کنند که [[معجزه]]، یعنی آنچه بدون [[علت]] روی می‌‌دهد. این تعریف [[نادرست]] است؛ زیرا اگر [[معجزه]] بدون [[علت]] رخ داده باشد، [[دلیل]] بر هیچ امری نخواهد بود.
#ممکن است گروهی دیگر [[معتقد]] باشند که [[معجزه]] پیدایش چیزی بدون [[علت]] و نیز استثنای در [[قانون علیت]] نیست، بلکه [[معجزه]] به این معناست که به جای [[علت]] واقعی یک رویداد، [[علت]] دیگری [[جانشین]] آن می‌‌گردد. در [[حقیقت]]، در [[معجزه]] اصل علیت نفی نشده، بلکه [[جانشین]] [[علت]] دیگر گردیده است؛ مثلاً [[علت]] واقعی و [[حقیقی]] پیدایش [[انسان]]، آمیزش دو [[انسان]] است؛ حالا چنانچه این [[علت]] جای خود را به [[علت]] دیگری دهد و انسانی از غیر طریق آمیزش دو [[انسان]] پدید آید، آن [[معجزه]] است. این گفتار ناشی از عدم اطلاع بر [[علوم عقلی]] است؛ زیرا در عالم، [[نظام]] [[علت]] و معلول حکمفرماست. این [[نظام]]، [[نظامی]] قراردادی نیست که بتواند آن را تغییر و تبدیل نمود، بلکه بر اساس رابطه‌ای [[حقیقی]] و واقعی و تخلف‌ناپذیر است.
#فرق است میان خرق [[قانون علیت]] و خرق [[ناموس]] [[طبیعت]]. [[معجزه]] آن نیست که چیزی از غیر راه [[علت]] اصلی پدید آمده باشد، بلکه آنچه از غیر مسیر و جریان عادی و طبیعی به وجود آمده باشد، [[معجزه]] نام دارد. به بیان بهتر: [[معجزه]] خارج شدن امری است از جریان عادی به نحوی که دخالت ماوراء الطبیعه در آن [[آشکار]] باشد.
*[[معجزه]] بدین‌گونه توجیه می‌‌گردد: [[علل]] واقعی اشیا و پدیده‌ها برای [[بشر]] که می‌خواهد با [[علم]] و تجربه به [[حقیقت]] روابط آنها برسد، همواره مجهول است و تنها [[خداوند]] بر علت‌های واقعی اشیا و پدیده‌ها [[آگاه]] است و [[بشر]] به وسیله تجربه و [[آزمایش]] فقط به یک سلسله تقارنات و ارتباطات دسترسی پیدا می‌‌کند و آن را رابطه علیت می‌‌پندارد.
*بر این اساس، [[معجزه]] به معنای به وقوع پیوستن حوادث و رویدادها از طریق روابط [[علمی]] و معلولی ناشناخته برای [[بشر]] است. در این چرخه هیچ علتی نفی نمی‌گردد، اما علت‌های ناشناخته جایگزین علت‌های تجربی و مألوف شده است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۷۷.</ref>.
===چهار نظریه درباره [[معجزه]]===
*در [[باب ]][[معجزه]] مجموعاً چهار نظریه وجود دارد:
*۱. عده‌ای از اساس منکر [[معجزه]] و قهراً منکر [[نبوت]] هستند.
*۲. اینان [[معجزه]] را قبول داشته؛ ولی آن را [[تأویل]] نموده‌اند، که این نیز در واقع [[انکار]] است؛ مثل نظریه [[سید]] [[احمد]] خان [[هندی]] که از [[علمای اسلامی]] است.
*این دسته دو [[دلیل]] از خود [[قرآن]] بر این مطلب می‌‌آورند: یکی اینکه می‌‌گویند بر اساس برخی [[آیات قرآن]]، [[مردم]] از [[پیغمبران]] همین [[کارهای خارق‌العاده]] را مطالبه می‌‌کردند و [[پیغمبران]] هم اظهار می‌داشتند ما هم بشری هستیم، مانند دیگران و از این [[خواسته‌ها]] امتناع می‌‌کردند.
*بر اساس یک سلسله [[آیات]] دیگر، [[نظام خلقت]] به عنوان [[سنن]] [[الهی]] است. از این [[آیه]] تصریح می‌‌کنند که [[سنن]] [[الهی]] تغییرناپذیر است: {{متن قرآن|لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا}}<ref>«هرگز برای سنت خداوند دگرگونی نخواهی یافت» سوره فاطر، آیه ۴۳.</ref>. "لن" برای نفی ابد است. پس، [[معجزه]] به معنی [[خرق عادت]] و تبدیل و تحویل [[سنت الهی]] نیست؛ زیرا [[سنت الهی]] هرگز تبدیل و تحویل نمی‌شود.
*٣. این نظریه نقطه مقابل نظریه دوم است، یعنی اساساً میان [[معجزه]] و غیر [[معجزه]] کوچک‌ترین تفاوتی وجود ندارد.
*ریشه این نظریه از علمای [[اشعری]] است. آنها می‌‌گویند: [[معجزه]] یک [[پیغمبر]] که از طرف [[خداوند]] به وسیله آن [[پیغمبر]] نمود می‌‌یابد، کار [[پیغمبر]] نیست، بلکه کار خداست و هرچه در عالم وجود دارد، [[معجزه]] و آیت خداست؛ ولی معجزه‌های [[پیغمبران]] که به صورت استثنایی صورت می‌‌گیرند، آیتی از طرف [[خداوند]] برای [[صدق]] [[نبوت]] [[پیغمبران]] می‌‌باشند.
*اساساً [[معجزه]] رمز و [[رازی]] ندارد، بلکه خواست [[خداوند]] است. [[معجزات انبیا]] جریان‌هایی است برخلاف [[قوانین طبیعی]] که [[بشر]] وجود آنها را [[کشف]] نکرده است؛ برخلاف [[قوانین]] [[عقلی]] که [[عقل]] [[بشر]] [[ضرورت]] آنها و محال بودن خلاف آنها را [[کشف]] کرده است.
*اگر بگوییم: [[قوانین طبیعی]] اگر ضروری نیست، چرا وجود دارد، می‌‌گویند: [[مشیت]] [[خداوند]] است. [[خدا]] که این‌گونه [[قوانین]] را وضع کرده است، [[اراده]] می‌‌کند که [[قانون]] خود را عوض کند و آن را عوض می‌‌کند.
*آقای [[محمد تقی شریعتی]] در مقدمه "[[تفسیر]] نوین" و در کتاب "[[محمد]] خاتم [[پیامبران]]"، از کسانی هستند که این طرز [[فکر]] را قبول کرده‌اند.
*۴. این نظریه در عین اینکه جنبه آیت بودن و خارج از مرز [[بشر]] بودن [[معجزه]] را قبول می‌‌کند، آن را با قوانینی که در [[جهان]] به عنوان [[قوانین]] قطعی و ضروری [[حاکم]] است؛ منافات نمی‌بیند<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۷۸.</ref>.
*خلاصه اینکه هیچ معجزه‌ای خارج از [[قانون]] واقعی [[طبیعت]] نیست؛ ولی [[توسل]] به آن [[قانون]] و [[کشف]] و استفاده کردن از آن [[قانون]] و تسلط بر آن به قدرتی غیبی و ماوراء الطبیعی مقرون است.
*[[معجزه]] آن است که معجزه‌کننده، در واقع با [[روح]] کلی عالم، اتصالی پیدا می‌‌کند و از راه اتصال با [[روح]] کلی عالم، در [[قوانین]] این عالم [[تصرف]] می‌‌کند و تصرفش هم به معنای این نیست که [[قانون]] را نقض کند، بلکه بدان معناست که [[قانون]] را در [[اختیار]] می‌‌گیرد. وقتی [[قانون]] را در [[اختیار]] گرفت، جریانی که به وقوع می‌‌پیوندد ([[معجزه]]) بر خلاف جریان عادی است؛ اما برخلاف خود [[قانون]] نیست<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۷۸-۱۷۹.</ref>.
===[[معجزه]] فعل [[خدا]] یا [[پیامبر]]===
*این بحث از قدیم میان علمای [[اسلام]] مطرح بوده که آیا [[معجزه]] فعل مستقیم خداست، یا فعل [[پیغمبر]] و به [[اذن]] [[خدا]].
*عده‌ای نظریه اول را پذیرفته‌اند و آن را کار خدایی دانسته‌اند. این عده در [[حقیقت]] نوعی تقسیم کار میان [[خدا]] و غیر [[خدا]] را قائل هستند و گفته‌اند: کارهای کوچک کارهای [[بنده]] است و کارهای بزرگ کار خداست.
اینها مدعی هستند که اگر کسی بخواهد چنین کار بزرگی ([[معجزه]]) را به یک [[بنده]] نسبت بدهد، [[مشرک]] است؛ چون کار [[خدا]] را به [[بنده]] نسبت داده است.
*دسته دوم می‌‌گویند: [[معجزه]] کار [[پیغمبران]] است؛ هم [[قرآن]] بر این نکته دلالت دارد و هم اعتبارات [[عقلی]] آن را ایجاب می‌‌کند.
*آنها به [[آیات قرآن]] استناد می‌‌کنند و می‌‌گویند که [[قرآن]] هرچند خودش [[معجزات]] را به شخص [[پیغمبر]] نسبت می‌‌دهد؛ همواره بر این نکته تکیه می‌‌کند که [[معجزه]] با [[اذن الهی]] صورت می‌‌پذیرد؛ {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ}}<ref>«هیچ پیامبری نیست که جز با اذن خداوند آیه‌ای آورد» سوره غافر، آیه ۷۸.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۷۹.</ref>.
===فرق [[معجزه]] و [[کرامت]]===
*[[معجزه]]، یعنی بیّنه و آیت [[الهی]] که برای اثبات مأموریتی [[الهی]] صورت می‌‌گیرد و مقرون به [[تحدی]] است. *بنابراین، به شرایط خاصی محدود است؛ اما [[کرامت]] امری [[خارق‌العاده]] است که صرفاً اثر [[قوت]] روحی و [[قداست]] نفسانی یک [[انسان کامل]] یا نیمه کامل است و برای اثبات منظور [[الهی]] خاصی نیست. چنین امری فراوان رخ می‌‌دهد و حتی می‌‌توان گفت امری عادی است و به شرطی مشروط نمی‌باشد.
*[[معجزه]] زبان خداست که شخصی را تأیید می‌‌کند، ولی [[کرامت]] چنین زبانی نیست<ref>مطهری، نبوت، ص۱۴۳ - ۱۰۰؛ همو، مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی، ج۳، ص۷۰؛ همو، آشنایی با قرآن، ج۱ و ۲، ص۲۱۱ - ۲۰۴؛ همو، ولاءها و ولایت‌ها، ص۸۳.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۸۰.</ref>.
==منابع==
==منابع==
* [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']]
* [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']]

نسخهٔ ‏۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۴۲

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث معجزه است. "معجزه" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل معجزه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  1. عملی است غیر عادی و بر خلاف جریان طبیعی عالَم و خارج از توان انسان‌های عادی.
  2. معجزه را نمی‌توان به دیگران آموخت یا مغلوب عوامل دیگر ساخت.
  3. معجزه همواره با ادعای نبوت و نیز تحدی همراه است.
  4. معجزه با امر خواسته شده از مدعی نبوت مطابقت دارد[۴][۵].

تفاوت معجزه و کرامت

معجزه و قانون علیت

قرآن؛ معجزه جاوید

  1. فصاحت و بلاغت: بنابر شواهد تاریخی، مردمان عرب عصر جاهلی بسیار فصیح و بلیغ بوده‌اند و اشعار باقی مانده از آن روزگار گواهی روشن بر این حقیقت است. شاعران نامی عرب، اشعار خویش را در محافل و مجامع ادبی آن عصر عرضه می‌کردند و برترین آنها برگزیده و بر در کعبه آویخته می‌شد. الفاظ قرآن کریم همان است که در دسترس همگان بود؛ با این حال، کسی از فصیحان بزرگ عرب نتوانست با این کتاب آسمانی هماوردی کند یا خدشه‌ای در آن بیابد. قرآن خود بدین حقیقت اشارت برده و آن را گونه‌ای اعجاز دانسته است[۲۱].
  2. هدایت و تربیت: معارف و تعالیم قرآن توفیق یافت از مردمانی جاهل و دور از تمدن و صفات انسانی، ملتی پارسا، پاکباز و متمدن بسازد. دانشمندان نامداری در سایه آموزه‌های قرآن پرورش یافتند و عرفا و حکمای برجسته‌ای میان مسلمانان ظهور کردند.
  3. نظم و معانی قرآن: واژگان قرآنی، بسان اعداد ریاضی در جای ویژه خویش قرار یافته‌اند. همراه این نظم و سامان لفظی، گستره بی‌همتایی از معانی بلند در قرآن خودنمایی می‌کند و مفاهیم آسمانی، منظم و هماهنگ کنار هم آمده‌اند[۲۲].
  4. اعجاز ادبی و هنری: قرآن کریم، سرشار از صنایع ادبی و هنرهای بلاغی است. هر چه زمان پیش می‌رود، ساحت ادبی و هنری قرآن بیش از پیش آشکار می‌گردد و ادیبان و مفسران بر اعجاز آیات قرآنی در این باره بیش‌تر آگاهی می‌یابند. در دامان بلاغت معنوی و ظرافت ادبی و هنری قرآن، فنون و دانش‌هایی همانند معانی و بیان و صرف و نحو زاده شد. تنها برای سوره فاتحه، هفتاد ویژگی بلاغی برشمرده‌اند که ده ویژگی تنها از آنِ آیه‌ ﴿مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ[۲۳] است[۲۴].
  5. مصونیت از تحریف: همه کتاب‌های آسمانی جز قرآن، دچار تحریف گشته‌اند و تنها قرآن است که از هر گونه‌ تغییر و تحریف در امان مانده است. قرآن، خود، از این حقیقت به اشارت و صراحت یاد کرده است[۲۵]. از آن رو که قرآن از تحریف دور مانده است، معیاری است برای ارزیابی دیگر کتب آسمانی.
  6. اعجاز در قانون‌گذاری: قوانین قرآن به گونه‌ای شگفت با فطرت انسان سازگار است[۲۶]. قرآن، برنامه‌های کلان زندگی مادی و معنوی انسان را ترسیم کرده است که هر یک از این برنامه‌ها، منشأ برنامه‌های فرعی دیگر است. دانشمندان علوم دینی تنها از آیه ۹۰ سوره نحل، شصت و نُه قانون بیرون کشیده‌اند[۲۷][۲۸].

معجزه در فرهنگ اصطلاحات علم کلام

معنای لغوی

قرآن و لغت معجزه

حقیقت اعجاز

  • معجزه، بر این نکته دلالت می‌‌کند که وقتی پیامبر از جنبه علم و معرفت، اتصال با جهان دیگر را ادعا می‌‌کند، از جنبه قدرت هم بایستی نشانه‌ای از آن جهان بیاورد.
  • متکلمین از این، به معجزه تعبیر کرده‌اند؛ برای اینکه یکی از لوازم آیت بودن این است که مردمِ دیگر از آوردن مثل آن ناتوان و عاجزند و پیامبران هم مردم را به صورت تعجیز مخاطب قرار می‌‌دادند. بر این اساس، نام این عمل را معجزه گذاشتند، یعنی عملی که ناتوانی دیگران را آشکار می‌‌سازد؛ ولی معنای معجزه به ناتوانی، تا حدودی نارساست؛ زیرا اگر بر این نکته باشیم که هر چیزی که دیگران در مقابل آن ناتوان باشند، معجزه نام گیرد، مطلب با اشکال مواجه می‌‌شود، مثلاً شما قرآن را معجزه می‌‌دانید، به دلیل اینکه کسی مثل آن را نیاورده است. در هر رشته دیگر نیز که یک نفر متخصص باشد، دیگران نمی‌توانند آثاری مثل او خلق کنند. پس، این کلمه نارساست و باید معجزه و ناتوانی دیگران، این جهت را که کار از مرز قدرت بشری خارج است، برساند.
  • پس معجزه کار و اثری است که از پیغمبری به عنوان "تحدی" آورده شود و نشانه‌ای باشد از اینکه قدرتی ماورای بشری در ایجاد آن دخالت دارد و این عمل، فراتر از قدرت بشر است[۳۳].

تعریف‌های معجزه

  1. بعضی مانند مادی‌مسلکان و نیز آنان که قصد نفی معجزه را دارند، ممکن است معجزه را این طور تعریف کنند که معجزه، یعنی آنچه بدون علت روی می‌‌دهد. این تعریف نادرست است؛ زیرا اگر معجزه بدون علت رخ داده باشد، دلیل بر هیچ امری نخواهد بود.
  2. ممکن است گروهی دیگر معتقد باشند که معجزه پیدایش چیزی بدون علت و نیز استثنای در قانون علیت نیست، بلکه معجزه به این معناست که به جای علت واقعی یک رویداد، علت دیگری جانشین آن می‌‌گردد. در حقیقت، در معجزه اصل علیت نفی نشده، بلکه جانشین علت دیگر گردیده است؛ مثلاً علت واقعی و حقیقی پیدایش انسان، آمیزش دو انسان است؛ حالا چنانچه این علت جای خود را به علت دیگری دهد و انسانی از غیر طریق آمیزش دو انسان پدید آید، آن معجزه است. این گفتار ناشی از عدم اطلاع بر علوم عقلی است؛ زیرا در عالم، نظام علت و معلول حکمفرماست. این نظام، نظامی قراردادی نیست که بتواند آن را تغییر و تبدیل نمود، بلکه بر اساس رابطه‌ای حقیقی و واقعی و تخلف‌ناپذیر است.
  3. فرق است میان خرق قانون علیت و خرق ناموس طبیعت. معجزه آن نیست که چیزی از غیر راه علت اصلی پدید آمده باشد، بلکه آنچه از غیر مسیر و جریان عادی و طبیعی به وجود آمده باشد، معجزه نام دارد. به بیان بهتر: معجزه خارج شدن امری است از جریان عادی به نحوی که دخالت ماوراء الطبیعه در آن آشکار باشد.
  • معجزه بدین‌گونه توجیه می‌‌گردد: علل واقعی اشیا و پدیده‌ها برای بشر که می‌خواهد با علم و تجربه به حقیقت روابط آنها برسد، همواره مجهول است و تنها خداوند بر علت‌های واقعی اشیا و پدیده‌ها آگاه است و بشر به وسیله تجربه و آزمایش فقط به یک سلسله تقارنات و ارتباطات دسترسی پیدا می‌‌کند و آن را رابطه علیت می‌‌پندارد.
  • بر این اساس، معجزه به معنای به وقوع پیوستن حوادث و رویدادها از طریق روابط علمی و معلولی ناشناخته برای بشر است. در این چرخه هیچ علتی نفی نمی‌گردد، اما علت‌های ناشناخته جایگزین علت‌های تجربی و مألوف شده است[۳۴].

چهار نظریه درباره معجزه

معجزه فعل خدا یا پیامبر

  • این بحث از قدیم میان علمای اسلام مطرح بوده که آیا معجزه فعل مستقیم خداست، یا فعل پیغمبر و به اذن خدا.
  • عده‌ای نظریه اول را پذیرفته‌اند و آن را کار خدایی دانسته‌اند. این عده در حقیقت نوعی تقسیم کار میان خدا و غیر خدا را قائل هستند و گفته‌اند: کارهای کوچک کارهای بنده است و کارهای بزرگ کار خداست.

اینها مدعی هستند که اگر کسی بخواهد چنین کار بزرگی (معجزه) را به یک بنده نسبت بدهد، مشرک است؛ چون کار خدا را به بنده نسبت داده است.

  • دسته دوم می‌‌گویند: معجزه کار پیغمبران است؛ هم قرآن بر این نکته دلالت دارد و هم اعتبارات عقلی آن را ایجاب می‌‌کند.
  • آنها به آیات قرآن استناد می‌‌کنند و می‌‌گویند که قرآن هرچند خودش معجزات را به شخص پیغمبر نسبت می‌‌دهد؛ همواره بر این نکته تکیه می‌‌کند که معجزه با اذن الهی صورت می‌‌پذیرد؛ ﴿وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ[۳۸][۳۹].

فرق معجزه و کرامت

  • معجزه، یعنی بیّنه و آیت الهی که برای اثبات مأموریتی الهی صورت می‌‌گیرد و مقرون به تحدی است. *بنابراین، به شرایط خاصی محدود است؛ اما کرامت امری خارق‌العاده است که صرفاً اثر قوت روحی و قداست نفسانی یک انسان کامل یا نیمه کامل است و برای اثبات منظور الهی خاصی نیست. چنین امری فراوان رخ می‌‌دهد و حتی می‌‌توان گفت امری عادی است و به شرطی مشروط نمی‌باشد.
  • معجزه زبان خداست که شخصی را تأیید می‌‌کند، ولی کرامت چنین زبانی نیست[۴۰][۴۱].

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. مقائیس اللغة، ۴/ ۲۳۲.
  2. نبوت‌، ۱۰۰.
  3. فرهنگ شیعه، ص 416.
  4. کشف المراد، ۳۵۱؛ البیان فی تفسیر القرآن‌، ۳۳؛ نبوت‌، ۱۰۳؛ الالهیات‌، ۲/ ۶۷- ۶۴؛ قرآن و آخرین پیامبر، ۳۲.
  5. فرهنگ شیعه، ص 416.
  6. فرهنگ شیعه، ص 417.
  7. شرح اشارات‌، ۳/ ۴۱۷.
  8. غایة المرام‌، ۳۳۲ به نقل از معجزه‌شناسی‌، ۲۲.
  9. المغنی‌، ۱۵/ ۲۷۴.
  10. فرهنگ شیعه، ص 417.
  11. راهنماشناسی‌، ۲۱۱.
  12. ﴿وَأَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى لا تَخَفْ إِنِّي لا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ ؛ سوره نمل، آیه ۱۰؛ تفسیر نمونه‌، ۱۶/ ۳۱۶ و ۱۰/ ۲۹۳.
  13. فرهنگ شیعه، ص 417-418.
  14. ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلا مِّن قَبْلِكَ مِنْهُم مَّن قَصَصْنَا عَلَيْكَ وَمِنْهُم مَّن لَّمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذَا جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْمُبْطِلُونَ؛ سوره مؤمن، آیه ۷۸؛ ﴿وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ؛ سوره بقره، آیه ۱۰۲؛ ﴿ وَرَسُولاً إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ؛ سوره آل عمران، آیه ۴۹.
  15. نبوت/ ۱۳۸.
  16. فرهنگ شیعه، ص 417-418.
  17. المیزان‌، ۱/ ۸۲.
  18. مدخل التفسیر، ۲۵؛ تفسیر نمونه‌، ۱۳/ ۱۸۲؛ براهین اثبات خدا، ۲۵۴.
  19. آشنایی با قرآن‌، ۲/ ۲۰۹؛ الالهیات‌، ۳/ ۷۶؛ معجزه در قلمرو عقل و دین‌، ۱۳۰.
  20. فرهنگ شیعه، ص 418.
  21. ﴿فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَلَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ؛ سوره بقره، آیه ۲۴؛ وحی و نبوت در قرآن‌، ۳۰۱؛ قرآن و آخرین پیامبر، ۱۰۰- ۷۲.
  22. ر.ک: تفسیر بیان السعادة، ۱/ ۴۵؛ المیزان‌، ۱/ ۲۳۴.
  23. «مالک روز پاداش و کیفر» سوره فاتحه، آیه ۴.
  24. وحی و نبوت در قرآن‌، ۳۱۰.
  25. ﴿ مِّنَ الَّذِينَ هَادُواْ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِن لَّعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً ؛ سوره نساء، آیه ۴۶؛ ﴿أَفَتَطْمَعُونَ أَن يُؤْمِنُواْ لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ؛ سوره بقره، آیه ۷۵، ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُوْلَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ؛ آیه ۱۵۹ و ....
  26. ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ؛ سوره روم، آیه ۳۰.
  27. وحی و نبوت در قرآن‌، ۳۳۵.
  28. فرهنگ شیعه، ص 420.
  29. حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۱۵۷.
  30. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۵-۱۷۶.
  31. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۶.
  32. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۶.
  33. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۶-۱۷۷.
  34. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۷.
  35. «هرگز برای سنت خداوند دگرگونی نخواهی یافت» سوره فاطر، آیه ۴۳.
  36. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۸.
  37. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۸-۱۷۹.
  38. «هیچ پیامبری نیست که جز با اذن خداوند آیه‌ای آورد» سوره غافر، آیه ۷۸.
  39. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۹.
  40. مطهری، نبوت، ص۱۴۳ - ۱۰۰؛ همو، مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی، ج۳، ص۷۰؛ همو، آشنایی با قرآن، ج۱ و ۲، ص۲۱۱ - ۲۰۴؛ همو، ولاءها و ولایت‌ها، ص۸۳.
  41. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۸۰.