دعا در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{ولایت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
==مقدمه== | |||
*مراد از "[[دعا]]" در این فصل، تنها گشودن زبان به [[دعا]] نیست؛ بلکه مراد از آن تحصیل حالت [[دعا]] و [[تضرّع]] است؛ هرچند ظاهر شدن [[دعا]] بر زبان [[انسان]] در شمار [[برترین]] [[اعمال]] میباشد. در برخی از [[روایات]] چنین آمده، که خود [[دعا]] [[برترین]] [[عبادات]] و بلکه عصاره | |||
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۴۳
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل دعا (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- مراد از "دعا" در این فصل، تنها گشودن زبان به دعا نیست؛ بلکه مراد از آن تحصیل حالت دعا و تضرّع است؛ هرچند ظاهر شدن دعا بر زبان انسان در شمار برترین اعمال میباشد. در برخی از روایات چنین آمده، که خود دعا برترین عبادات و بلکه عصاره و روح عبادت است، نیز سپر مؤمن و سلاح اوست.
- در این رابطه، میتوان به جلد دوّم کتاب شریف "کافی"، مبحث فضیلت دعا مراجعه کرد، و این مضامین را به صورت متواتر در آن یافت.
- از اینرو، انسان غیر عالِمی که معانی بلند دعاهائی نظیر دعای کمیل، دعای عرفه، مناجات شعبانیّه و دیگر ادعیه بلند اینگونه را در نمییابد، باز از خواندن آن ادعیه فائده میبَرد؛ بهویژه آنکه این دعاها را به عنوان حکایتی از آنچه امام(ع) خواندهاند قرائت کند؛ همانگونه که اگر خداوند را با دعاهای ساده خود به نمایش گیرد، نیز هم از ثوابهای بسیار برخوردار خواهد شد، و هم آن دعاها در حقّش به اجابت خواهد رسید.
- با این همه، سخن ما در این فصل درباره دعای قلبی است. این نوع از دعا، ارتباطی است که بین بنده و پروردگار حاصل میشود، تا دریابد که دعا کلامی است که به سوی او ۔ جلَّ وعلا! - به فراز میرود، همانگونه که قرآن نیز کلامی است که از سوی همو، به فرود آمده است. در این صورت، بنده شیرینی خواندن قرآن و دعا و ذکر را در مییابد، و به ویژه در این ارتباط از شیرینی نماز لذّتی دوچندان مییابد؛ چه نماز به نوعی سخنان مخفیانه و عاشقانهای است، که بین بنده و مولی جریان مییابد. بنده در این حالت چون در نماز ایستد و آیات قرآنی مذکور در آن را بخواند، کلام خداوند را از زبان خود میشنود، و در بقیّه نماز نیز، خود با او به مناجات میپردازد. از اینرو نماز عشق بازیای است که میان محبّ و محبوب، و محبوب و محبّ جریان پیدا میکند[۱].
- به باور ما، میتوان ادّعا کرد که دعائی که در قرآن و احادیث اهل بیت(ع) یاد شده و بدان ترغیب فراوان شده است، همین حالت ارتباط قلبی است؛ و ظهور آن بر زبان دعا کننده، تنها یکی از مصادیق بارز آن میباشد.
- توضیح آنکه در بسیاری از آیات قرآن کریم و احادیث ما، عباراتی شگرف به کار رفته که بر دعا ترغیب میفرماید، و از غفلت از آن نهی فرموده باز میدارد. نمونه را به این آیه بنگرید: ﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ﴾[۲]
- دلالت این آیه بر آنکه رشد و کمال آدمی متوقّف بر دعا بوده، بدون آن انسان به هیچ منزلی از منازل برتر دست نخواهد یافت، کاملاً واضح بوده نیاز به توضیح بیشتری نخواهد داشت. در این آیه امّا آنچه جلب توجّه مینماید، آن است که حضرت حق با به کار بردن کلمه "لعلَّ / باشد"، نشان داده که رشد و کمال آدمیزاد برای او -جلَّ وعلا! - محبوب میباشد؛ همانگونه که با هشت مرتبه استفاده از ضمیر متکلّمی که به او راجع است، دعا کننده را به خود منسوب داشته؛ نیز او - تعالی! - میفرماید: ﴿قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا﴾[۳][۴].
- اینگونه تهدیدی که در این آیه شریفه به چشم میآید، در این کتاب آسمانی کمتر به کار رفته است؛ و این از آن رو است که اهمیت ارتباط قلبی بنده با او و نیایش را به نمایش گذارد.
- این مطلب بهویژه برای اهل دل، که وابستگی همه موجودات به حضرت حق را مشاهده کرده نیاز لحظه به لحظه ایشان به او را در مییابند، از اهمیّت بیشتری برخوردار است؛ چه آنان میدانند که اگر او نظر عنایتش را از ساحت وجود برگیرد، در کمتر از لحظهای تمامی عالَم به نیستی پیوسته از هستی بیبهره خواهد شد. شاید از همین رو است که در مناجات پیامبر اکرم(ص) با حضرت حق، و به خصوص در مناجاتهای ثلث آخر شب ایشان، به وفور عبارت "پروردگارا! مرا به خودم به اندازه یک پلک زدن وامگذار"[۵]، به کار میرفته است. به این آیه شریفه نیز بنگرید: ﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ﴾[۶].
- این آیه نیز چنان زبان تهدیدی به کار برده، که همچون آیه پیشین در شمار سنگینترین آیات قرآن کریم قرار گرفته است. جالب توجّه آنکه در ابتدای این آیه شریفه، خداوند وعده فرموده که استجابت را از پی دعا قرار دهد. او این استجابت را به هیچ امر دیگری موکول نکرده، اصل دعا را موجب استجابت آن دانسته است.
- نیز میفرماید: ﴿أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ﴾[۷]. این آیه، به روشنی مطلوب بودن دعا را نشان میدهد؛ چه نخست با اسلوب پرسش، مؤمنان را به سوی آن خوانده، و زان پس وعده فرموده که اگر دعاکننده مضطَر / ناامّید از دیگران، باشد، حتماً دعای او را اجابت میفرماید. اضطرار امری قلبی است که به وسیله زبان تنها ظهور مییابد[۸].
- آیات بسیار دیگری نیز دلالت میفرماید، که اگر کسی با این حالت قلبی دست به دعا برداشت، خداوند حتماً دعای او را اجابت میفرماید؛ در این شمار است:
- این آیه نیز همچون آیات پیشین، به دعای آمیخته به تضرّع قلبی و خضوع و خشوع امر مینماید، و مؤمنان را به آن فرا میخواند.
- آیات دیگری نیز دلالت میفرماید، که دعا سلاح انبیاء عظام(ع)، عالمان و عبادتگران مخلص خداوند بوده است: ﴿تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۱۱].
- برخی از مفسّران، در این آیه بر آن رفتهاند که این دعا تنها نماز را شامل میشود، همانگونه که آرام دل و روشنی دیده دعا کنندگان نیز تنها در قیامت برای آنان پدید خواهد آمد[۱۲].
- به نظر ما، این هر دو سخن باطل بوده صحیح نمیباشد، بلکه منظور از دعا در این آیه، مناجاتی است که نماز تنها یک شیوه از آن است؛ همانگونه که روشنی دیده آنان نیز-که مایه آرامش جانشان میشود-، همان لذّت و شادمانیای است که در نیمه شب در همین عالم به دست میآورند. آری! این شادمانی در جهان دیگر به وجهی کاملتر نصیب اینان خواهد شد، امّا این بدان معنی نیست که دعا کنندگان در این دنیا از این نعمت بیبهره خواهند بود.
- حضرت حق در آیهای دگر میفرماید: ﴿وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ﴾[۱۳]. عبارت مبارک "هر صبح و شام"، نشان دهنده مداومتی است که مؤمنان بر این حالت داشته، هیچگاه از آن غفلت نمیورزند.
- در این آیه، خداوند متعال پیامبر خود را امر میفرماید، که ایشان نیز در شمار عبادت کنندگان لحظهای از این عطیّه بزرگ الهی غفلت نورزد.
- آیه شریفه ﴿وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا﴾[۱۴]. نیز بر همین مطلب دلالت میفرماید.
- نمونه این آیه -که یا به دعا ترغیب میفرماید، و یا آدمی را به یاد او جلَّ و علا!، فرا میخواند، و یا متّصفان به دعا و نیایش را به مدح و ثنا میگیرد-، بسیار است. نمونه را تنها به این چند آیه بنگرید:
- ﴿فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ﴾[۱۵]؛
- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا﴾[۱۶][۱۷].
- کوتاه سخن آنکه از آیات این کتاب آسمانی، ظاهر میشود که دعا و به ویژه به دست آوردن ملکه ارتباط قلبی و مناجات با حضرت حق، از علائم کمال انسان بوده سعادت دو جهانی او را نشان میدهد.
- نیز این آیات دلالت میفرماید، که ارتباط قلبی با او روش همیشگی پیامبران بوده، بلکه در فطرت یکایک انسانها نیز نهفته میباشد؛ همانگونه که ترک دعا و غفلت از آن، از علائم بدبختی و زیانکاری انسان میباشد: ﴿ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِيًّا قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُنْ بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا﴾[۱۸]
- از اینرو، میتوان گفت که نیایش و ارتباط قلبی میان بنده و حضرت حق، از مهمترین واجبات انسان بوده، ترک آن نیز در شمار بدترین محرمات قرار دارد[۱۹].
فوائد و منافع دعا
- دعا از فواید بسیاری برخوردار است. ما پیش از آنکه به این فوائد اشاره کنیم، متذکّر میشویم که اجابت دعا از سوی حضرت حق و برآورده شدن حاجات انسان، در کنار این منافع تنها قطرهای است که از اقیانوس کبیر بر سنگی نشسته است!؛ چه آن فوائد و منافع بهگونهای درشت است، که برآورده شدن حاجت انسان در کنار آن از رتبت چندانی برخوردار نیست!.
- در اینجا به شماری از فوائد دعا اشاره میکنیم:
۱. ارتباط بین بنده و مولی
- اهل دل لحظهای از این ارتباط را برتر از تمامی دنیا و آنچه در آن است، میدانند. پیامبر اکرم(ص) در این زمینه میفرمایند: "دو رکعت نماز در دل شب، نزد من دوست داشتنیتر است از دنیا و تمامی آنچه که در اوست"[۲۰].
- غیر اهل دل نیز اگر به حقیقت این ارتباط آگاه شوند، بدان فخر جسته بلکه آن را تنها مایه افتخار خود میشمارند. مردم چون با یکی از رؤسای این دنیا مواجه شده با او به سخن پردازند، این امر را برای خود افتخاری شمرده حتّی یک جمله سخن گفتن با اعاظم و رئیسان را سخت بزرگ میدارند؛ از اینرو به این و آن گزارش سخن خود را ارائه کرده بدین وسیله خود را بزرگ مینمایند!. حال اگر اینان به عظمت خداوند و قدرت بیمنتهایش واقف شوند، ارتباط گرفتن با او را افتخاری میشمارند، که هیچ افتخار دیگری همسان آن نیست. جای تأسّف است که با این همه، ما و دیگران از این مطلب غافلیم و به سوی آن دست دراز نمیکنیم![۲۱].
۲. برطرف شدن حجاب از مقابل فطرت انسان
- دعا میتواند حجابها را از مقابل فطرت انسانی کنار زده، علم اجمالی را برای او به علم تفصیلی تبدیل نماید. توضیح آنکه شناخت خداوند و توحید او، در شمار امور فطری قرار دارد، که در اعماق روح انسان ۔ بلکه تمامی موجودات - قرار دارد. دلیل این مطلب نیز آیه شریفهای است که نشان میدهد انسان چون از دیگر علل و وسائل این عالم انقطاع جوید، تنها او - جلَّ وعلا! - را میبیند و مییابد، و به دیگری دست التجا دراز نمیکند: ﴿فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ﴾[۲۲]؛
- چه انسان خواه ناخواه توحید و عظمت او را در مییابد، و با تمامی ذرّه ذرّه وجودش لمس مینماید. از اینرو دست از دیگران کشیده نیاز خود را به او عرضه میدارد.
- در این حالت- که معمولاً به هنگام ظهور مشکلات و سختیها روی مینماید-، انسان نجات و رهائی خود را تنها از او میجوید و بس؛ حال اگر آدمی خداوند را آگاه، توانا، شنوا و بخشنده نمیدانست، هرگز دست به دعا نمیبرد؛ این مطلب خود دلیل بر آن است، که انسان در فطرت خود خداوند را آگاه و توانا میداند، از اینرو به مناجات با او میپردازد.
- تمامی پیامبران الهی(ع) نیز برای همین مطلب برانگیخته شدهاند، که فطرت انسان را بیدار کرده او را بدان متوجّه سازند؛ بلکه حجاب را از روی آن برداشته انسان را به مرتبه یقین به توحید برسانند، تا حتّی لحظهای کوتاه نیز از آن غافل نشود. باز از همین رو است که تمامی عوالم وجود یکسر خداوند را تسبیح میگوید، و بدون آنکه در این کار فتور و سستیای روی دهد، او را حمد و ثنا میگوید؛ حضرت حق خود در این رابطه شهادت میدهد که: ﴿وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا﴾[۲۳][۲۴].
- حال با توجه به برتری انسان نسبت به دیگر موجودات، شأن اوست که خود را از غفلت رهائی بخشد، تا در حالت مرگ از حضرت حق محجوب نماند: ﴿كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ﴾[۲۵].
- آنچه از وظیفه انبیاء عظام در این سطور گفتیم نیز، بر همین اساس است که آنان در پی هدایت انسانها به حیات طیّبه الهی بودهاند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾[۲۶].
- این وظیفه، بر دوش عللی چند نهاده شده، که دعا و تضرّع و توبه در آن میان از شأنی خاص برخوردار است؛ چه علم اجمالی انسان به توحید، عظمت، دانائی و توانائی حضرت حق، به وسیله دعا و تضرّع به تفصیل رسیده، انسان از آگاهی کاملی نسبت به آن برخوردار میشود. نمازهای واجب و مستحب در این زمینه از بالاترین ارزش برخوردارند، که هیچ چیز دیگری همچون آنها نمیتواند انسان را از غفلت بیرون آورد[۲۷].
٣. درک و دریافت ذلّت بندگی و عزّت پروردگاری
- درک این مطلب، که بنده سراسر ذلّت است و پروردگار سراسر عزّت، در زبان اهل دل "مقام عبودیّت" خوانده میشود. توضیح آنکه از قرآن کریم چنین استفاده میشود، که تمامی موجودات به خاطر انسان آفریده شده است: ﴿أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً﴾[۲۸]؛
- نیز از همین کتاب کریم چنین بر میآید، که انسان برای خود خداوند خلق شده است؛ و به تعبیری دیگر برای رسیدن به مقام عبودیّت. به این دو آیه بنگرید: ﴿وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي﴾[۲۹]؛ ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ﴾[۳۰]
- رسیدن به مقام عبودیّت امّا، احتیاج به طیّ منازلی همچون توبه، بیداری، زدون رذائل از نفس و آراستن آن به فضائل، لقاء و... دارد. سالک چون به مقام لقاء رسد، بخشی از مقام عبودیّت را دریافته است. در این مقام او فقر و سقوط خود را در مییابد، و میفهمد که از هیچ کمالی برخوردار نیست؛ چه تمامی کمال از آن او - جلَّ وعلا!- است. در این حال سالک عزّت و غناء ربوبی را ادراک مینماید: ﴿وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ﴾[۳۱].
- این حالت، برترین و نیکوترین حالها و لذّت بخشترین آنها است، که خود از فوائد بیشماری برخوردار است. سوزانیدن ریشههای رذائلی همچون خود بزرگبینی، غرور، ریاء و... در این شمار است، که این ریشهها از قلب برکنده شده آدمی از آنها نجات مییابد؛ چه ممکن است کسی از منزل تخلیه عبور کند امّا هنوز ریشههای این رذائل در جان او باقی باشد؛ از همین رو است که پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: "آخرین چیزی که از قلبهای صدّیقان خارج میشود، مقامدوستی است" [۳۲]
- بدین ترتیب، نابود شدن روحیّه فرعونی - که آدمی را به خود بزرگبینی مبتلا میسازد-، نیازمند به ورود به مقام عبودیّت است[۳۳].
۴. یافتن گمشده انسان
- انسان از همان زمانی که توان تفاوت نهادن بین حقائق گوناگون این عالم را مییابد، بلکه از همان آغاز تولّد، در جان خود نشان از مطلوبی مییابد که آن را گم کرده است؛ این مطلوب همان خداوند متعال است و بس:﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ﴾[۳۴].
- امّا بسیاری از مردم، از این حقیقت غفلت کرده، با آنکه در جان خود هم نشان آن مطلوب و هم طلب او را در مییابند، امّا باز از آن غفلت میورزند. برخی از اینان نیز فریفته دنیا شده گمان میبرند که مطلوب آنان، همین دنیاست؛ از اینرو سر در پی آن مینهند امّا هرچه بیشتر آن را میجویند و بدان نزدیکتر میشوند، بیشتر آن را نامطلوب یافته احساس میکنند که دنیا تشنگی و سرگشتگی آنان را پاسخگو نخواهد بود، از اینرو بدون آنکه مطلوب و هدف خود در زندگی مادّیشان را در یابند، فوت کرده از این دنیا رخت برمیبندند. شماری از آیات قرآن کریم به این مطلب بلند اشاره کرده است؛ در این شمار است: ﴿وَجِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّكْرَى﴾[۳۵][۳۶].
- سِرّ بعثت تمامی انبیاء(ع) و بهویژه خاتم آنان(ص) نیز آن بوده، که هدف نهائی زندگی را به مردمان آموزش داده آنان را به سوی آن رهسپار سازند، تا از وادی حسرت و غم و پریشان خاطری نجات یافته با دست خالی و قلبی پر اندوه روانه قیامت نشوند:
- ذکر خداوند که معنائی عام داشته دعا، توبه و تضرّع به درگاه او در شمار مصادیق اعلای آن است، از وسائلی است که میتواند آدمی را راهنمایی کرده از این سرگردانی نجات دهد[۳۹].
۵. بریدن از دیگران و پیوستن به او
- توحید افعالی - به معنی آنکه آدمی دریابد که ربوبیّت در هر دو حوزه تشریع دینی و نظام آفرینش، تنها منحصر در حضرت حق بوده دیگران را در این زمینه هیچ شراکتی با او نیست-، مقتضی آن است که سالک توحید و ستایش را در او - جلَّ وعلا! - منحصر کرده به گونه جزمی بداند که در دار هستی، هیچ مؤثّری جز از او نیست، هیچ کمالی و هیچ زیبائیای جز از کمال و زیبائی او وجود ندارد، و تمامی امور این عالم فقط و فقط از خزانه او نشأت یافته در این عالم جریان مییابد: ﴿رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا﴾[۴۰].
- از اینرو، آنچه پیامبران الهی(ع) از جانب او آوردهاند، از حقیقت و حقّانیت برخوردار بوده سخنان و کردار جز آنان را بهرهای از حقیقت نیست: ﴿وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ﴾[۴۱].
- این مرتبه، مرحلهای است که به واسطه علم برای انسان حاصل میشود؛ و هرچند برای رهائی او از وسوسههای علمی نافع بوده میتواند در وادی عمل و تحقیق علمی به او کمک کند، اما هرگز نمیتواند انسان را به مرتبه یقین واصل نماید. بدین ترتیب رسیدن به مراتب توکّل و تفویض برای کسانی که تنها از مرتبه علمی توحید اطّلاع یافتهاند، ناممکن میباشد. از همین رو است که سالک کوی کمال، گذشته از علم و اعتقاد عقلی، به رسوخ این علم در جان و قلب خود نیازمند است، تا حقیقت توحید را دریابد و به مرتبه ایقان رسد. امام رضا(ع) از پدران بزرگوار خود(ع) از حضرت حق حدیث میفرمایند که: "عبارت لا إله إلا الله دژ من است، هرکس که این سخن را گوید وارد دژ من شده، و هرکس در دژ من وارد شود از عذاب من در امان خواهد بود"[۴۲].
- این ایمان، که در اصطلاح اخلاقیان آن را "انقطاع از مردم و پیوستن به خداوند" میخوانند، به ریاضتهای شرعی بسیار احتیاج دارد، که در شمار مهمترین مصادیق آن میتوان به دعا، توبه، ابتهال و تضرّع به درگاه او - جلَّ وعلا! - اشاره کرد. از اینرو، دعا و اتّصال روحی به حضرت حق در این زمینه نیز از کارائی خاصّی برخوردار خواهد بود[۴۳].
۶. جلب ولایت الهی
- سالک کوی کمال در مسیری که به سوی حضرت حق میپیماید، به چیزهائی نیازمند است که در شمار مهمترین آنها، میتوان به دستیابی به صراط مستقیم اشاره کرد. این صراط مستقیم تنها و تنها شریعت اسلام است، که میتواند انسان را به هدف نهائی واصل نماید: ﴿وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾[۴۴].
- زان پس، به پایداری بر این راه و منحرف نشدن از آن نیازمند است، که این خود جلب و جذب عنایت و هدایت الهی محتاج میباشد؛ چه در غیر این صورت انسان دچار انحراف شده راه به هدف نخواهد برد؛ امّا اگر هدایت و عنایت الهی دستگیر کسی شد، به شهادت قرآن کریم او را از ظلمت به سوی نور و از حجابهای ظلمانی و نورانی به سوی نور مطلق رهنمون خواهد شد:
- جلب این هدایت الهی امّا، به عنایت او و جلب عنایت او، به ریاضات شرعی نیازمند است؛ ریاضاتی که در شمار مهمترین آنها از دعا و تضرّع یاد کردیم. از همین رو است که مسلمانان میباید در تمامی عمر روزانه چندین مرتبه او را بخوانند و دعا کنند که: ﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ﴾[۴۷][۴۸].
۷. تسلّط بر اعصاب و گریز از پریشان خاطری
- یکی از بهترین حالات روحی انسان، تسلّط او بر اعصاب و مجاریِ ادراکی اوست، که از آن به "مشاعر انسان" تعبیر میشود. در این حالت، انسان میتواند مشکلات و گرههای روحی و جسمی خود را باز کرده از آن رهائی یابد؛ نیز اگر موفّق به گشودن آنها نمیشود، دستکم میتواند آن مشکلات را تحمّل کرده اندیشه و عمل خود را با آنچه صحیح میداند تنظیم نماید. این یکی از نعمتهای الهی است، که آن را به بندگان خاصّ خود که به مرتبه اطمینان و آرامش رسیدهاند، هدیّت میفرماید.
- از سویی دیگر، استقرار آرامش و اطمینان در قلبی که سرشار از اندوه و اضطراب باشد، ممکن نخواهد بود. حال توجّه کنیم که یکی از مهمترین علل رفع اضطرابها، اندوهها، نگرانیها و... که بیماریهای روحی عصر حاضر را تشکیل میدهد، همان دعاست، که آرامش را به قلب و اندیشه، و طمأنینه، سکینه و وقار را در اعضاء انسان جاری مینماید:
- گذشته از این، قرآن کریم به وضوح شهادت میدهد که تقوی نیز میتواند نفس و جان انسان را به مرتبه اطمینان رسانیده، از سبکسری رهائی بخشد:
- ﴿فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ﴾[۵۱]؛
- ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾[۵۲]؛
- ﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۵۳][۵۴].
- در مقابل، گناه نیز- از آنجا که با تقوی در تضادّ کامل قرار دارد-، امنیّت و اطمینان روحی را از انسان بازستانده، او را دچار این نوع از بیماریها و گرفتاریهای روحی مینماید:
- ﴿وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِنْ دَارِهِمْ حَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ﴾[۵۵]؛
- ﴿وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ﴾[۵۶][۵۷].
۸. تزکیه نفس و نیکوکردن اخلاق
- این فائده، در شمار مهمترین فوائد دعا، به ویژه برای عموم مردمان قرار دارد؛ و اگر دعا را فائدهای جز از این نبود، باز کافی بود تا فضیلت بینظیر آن نشان داده شود.
- توضیح آنکه از آیات قرآن کریم، چنین استفاده میشود که دعا نیز همچون استاد اخلاق، میتواند نفس انسان را مهذّب ساخته رذائل را از آن دور نماید. به باور ما، همانگونه که استاد اخلاق میتواند در جان شاگردان خود نفوذ کرده آنان را به تهذیب آورد، دعا نیز از چنین خاصیّتی برخوردار است، در این زمینه به این چند بند به عنوان راههای تأثیر دعا در نیکو کردن اخلاق و تهذیب نفس توجه میدهیم:
- دعا نه تنها رشد و کمال را فراروی انسان مینهد، که او را خواه ناخواه به کمال مطلوب خود واصل مینماید. قرآن کریم به خوبی دلالت مینماید که دعا نه تنها راه است، که خود راهنما و رساننده نیز هست:﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ﴾[۵۸].
- همانگونه که استاد شاگرد خود را از انجام اعمال ناشایست باز میدارد، دعا و ذکر نیز آدمی را از اینگونه امور باز میدارد: ﴿إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ﴾[۵۹].
- وظیفه دعا نیز به حسب گروههای مختلف مردم تغییر مییابد، و از اینرو فوائدی که از آن دستیاب ایشان میشود، تغییر میکند. فائدهای که عموم مردم از دعا به دست میآورند، آن است که از غلطیدن در منجلابهای شیطان رهائی یابند. این خود در شمار مهمترین وظائف و کارکردهای دعاست، چه تمامی انسانها بدون تردید همواره در پرتگاهها به سر میبرند، و بر آنهاست که لحظه به لحظه خود را از سقوط بازدارند؛ قرآن کریم نیز بر این مطلب تصریح فرموده است: ﴿قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ﴾[۶۰][۶۱].
- خواصّ مردم اما، به وسیله دعا از انجام تمامی امور ناپسند باز داشته میشوند، گوئی دعا همچون سپری است که در مقابل دشمن انسان را محافظت مینماید، و آنان خود را از گناه - که بدترین دشمن انسان است - به وسیله همین دعا حفظ میکنند: ﴿إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ﴾[۶۲].
- خواصّ به واسطه یاد خداوند و عنایات خاصّ او، از گناهان بزرگ پرهیز میکنند؛ و برتر از آن اینکه از گناهان صغیره و کوچک نیز برحذر داشته میشوند؛ خوشا به حال اینان و سعادتی که نصیبشان شده است.
- اخصّ خواصّ مردم امّا، به وسیله دعا از مکروهات و خواستههای ناروای نفسانی - هرچند حرام نیز نباشد-، احتراز میکنند. بالاتر از آن اینکه دعا و تضرّع میتواند آنان را از افکار، خیالات و وسوسههای باطل نیز حفظ کرده، قلب آنان را برای نزول صاحب اصلی خانه آماده سازد؛ پیامبر اکرم(ص) به همین مطلب در حدیثی شریف اینگونه اشاره کردهاند: "هرکس چهل روز برای خداوند متعال اخلاص ورزد، خداوند چشمههای حکمت را از قلب او به زبانش جاری میسازد" [۶۳].
- همانگونه که استاد شاگرد خویش را گام به گام از ظلمت به سوی نور مطلق روانه میسازد، و او را اندک اندک از منازل تخلیه و تحلیه و تجلیه عبور میدهد تا به انوار معرفت الهی واصل شود، و حجابهای نورانی و ظلمانی را دریده در قلبش تنها نور مطلق سکنی گزیند، اذکار و ادعیه نیز از همین خاصیّت برخوردار است. در قرآن کریم از این حالت به ذکر کثیر / یاد فراوان حضرت حق، تعبیر شده است. از اینرو یاد او میتواند انسان دعا کننده اُنس گرفته به دعا را از ظلمت نفس به فضاء ربوبی رهنمون ساخته، قلب او را از نور سرشار سازد: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا﴾[۶۴][۶۵].
۹. ثوابهای بسیار
- به هشت مورد پیشین، میتوان ثوابهای بسیاری که بر خود دعا مترتّب میشود را نیز اضافه نمود. ثوابهائی که تنها حضرت حق میتواند آن را به شماره آورد!. در این زمینه اگر تنها آیه شریفه ﴿هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا﴾[۶۶] را در دست داشتیم، باز کافی بود تا اعتقاد یابیم که هیچ چیزی همسنگ و همارز دعا نیست؛ از همین رو است که بنا بر برخی روایات، چون اهل بهشت آیه شریفه ﴿سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ﴾[۶۷] را بشنوند، آن چنان سرمست میشوند که گویا از شراب طهور بهشت چشیده و به مستی فرو شدهاند؛ همانگونه که عاشقی مهجور ندای معشوق زیبای خود را بشنود و از دست بشود!. از اینرو اینان در تمامی لحظات در مستی و مدهوشی ویژه بهشت و بهشتیان به سر میبرند:"صاحبان نعمت را نعمتشان گوارا باد! و نیز گوارا باد بر عاشق بیچاره رنجی که جرعه جرعه میآشامد!"[۶۸].
- گویا شاعر در این بیت به مطلبی دیگر نیز نظر داشته، و آن تهنیتی است که متنعمان به نعمتهای بهشت پس از دریافت حور و قصور از لذّتهای معنوی به دست میآورند؛ نعمتهائی که نمیتوان آن را با فوائد مادّی بهشت مقایسه نمود: ﴿وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَأَنْتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۶۹].
- آری! کسی که به محبوب حقیقی دل بندد، جرعه جرعه سلام و سلامت او را سر میکشد، و از مدهوشی عاشق واصل بهرهمند میگردد: ﴿ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ﴾[۷۰][۷۱].
۱۰. اجابت دعا
- در این شمار، میتوان به اجابت دعاهای مؤمنان نیز اشاره کرد، اجابتی که خود حضرت حق آن را وعده فرموده و هیچ تردیدی در آن روا نداشته است:
موانع پذیرش دعا
- در اینجا میباید به نکتهای دیگر نیز اشاره نمود، و آن مسألة عدم استجابت دعا در بعضی از موارد است، که به نظر دعاکننده تمامی شرائط پذیرش دعا را نیز داراست. حال اگر حضرت حق خود میفرماید: ﴿ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ﴾[۷۵]، چگونه است که برخی از دعاها به اجابت نمیرسد، و دعاکننده از پذیرش آن مأیوس میگردد؟.
- در پاسخ به این مسأله، توضیح میدهیم که عدم استجابت دعا یا به خاطر آن است که شرائط لازم برای استجابت فراهم نشده، و یا به خاطر آن است که مانعی در میان بوده از پذیرش دعا ممانعت میکند. به عنوان نمونه گاه آنچه مورد دعا قرار میگیرد با مصلحت حقیقی دعاکننده -که تنها حضرت حق از آن آگاه است-، سازگاری نداشته در حقیقت برای او ضرر خواهد داشت. در این موارد خود دعا کننده اگر از مصالح خود باخبر باشد، دست به دعا بر میدارد تا آنچه درخواست کرده برایش به اجابت نرسد!، هرچند بر آن مطلب هم سخت اصرار ورزیده باشد:
- ﴿وَيَدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِ وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا﴾[۷۶]؛
- ﴿وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾[۷۷]؛
- ﴿فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا﴾[۷۸].
- با این همه اما، چون دعا خود در شمار امور نیکو و پسندیده است، دست بردن به آن خود از ثوابی عظیم برخوردار است. از اینرو قرآن کریم شهادت میدهد که اگر دعائی پذیرفته نشود، خداوند به جای آن خیر دیگری برای انسان مقدر خواهد فرمود: ﴿فَأَرَدْنَا أَنْ يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا﴾[۷۹][۸۰].
منابع
پانویس
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۸۵.
- ↑ «و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ میدهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.
- ↑ «بگو: اگر دعای شما نباشد پروردگارم به شما بهایی نمیدهد که (حقّ را) دروغ شمردید پس به زودی (عذاب) گریبانگیر (شما) خواهد شد» سوره فرقان، آیه ۷۷.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۸۶.
- ↑ «اللَّهُمَّ وَ لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً»؛ بحارالأنوار، ج۱۴، ص۳۸۴.
- ↑ «و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا پاسختان دهم که آنان که از پرستش من سر برمیکشند به زودی با خواری در دوزخ درمیآیند» سوره غافر، آیه ۶۰.
- ↑ «یا آن کسی که به درمانده، چون وی را بخواند، پاسخ میدهد و بلا را (از او) میگرداند؟» سوره نمل، آیه ۶۲.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۸۷.
- ↑ «و چون در کشتی سوار میشوند خداوند را میخوانند در حالی که دین (خویش) را برای او ناب میگردانند و چون آنان را رهاند (و) به خشکی (رساند) ناگاه شرک میورزند» سوره عنکبوت، آیه ۶۵.
- ↑ «پروردگارتان را به لابه و نهانی بخوانید» سوره اعراف، آیه ۵۵.
- ↑ «از بسترها پهلو تهی میکنند (و برای نماز برمیخیزند) در حالی که پروردگارشان را به بیم و امید میخوانند و از آنچه به آنان روزی کردهایم میبخشند پس هیچ کس نمیداند چه روشنی چشمی برای آنان به پاداش کارهایی که میکردند نهفتهاند» سوره سجده، آیه ۱۶-۱۷.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۸۸.
- ↑ «و با آنان که پروردگار خویش را سپیدهدمان و در پایان روز به شوق لقای وی میخوانند خویشتنداری کن» سوره کهف، آیه ۲۸.
- ↑ «و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.
- ↑ «(این چراغ) در خانههایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیدهدمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی میستایند مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمیدارد؛ از روزی میهراسند که دلها و دیدهها در آن زیرورو میشوند» سوره نور، آیه ۳۶-۳۷.
- ↑ «ای مؤمنان! خداوند را بسیار یاد کنید و او را پگاه و دیرگاه عصر به پاکی بستایید» سوره احزاب، آیه ۴۱.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۸۹.
- ↑ «(این) یادکرد بخشایش پروردگارت به بندهاش زکریّاست (یاد کن) آنگاه را که پروردگارش را با بانگی نهفته ندا داد گفت: پروردگارا! به راستی استخوانم سست و (موی) سر از پیری سپید شده است و هیچگاه در خواندن تو رنجور نبودهام» سوره مریم، آیه ۲-۴.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۹۰.
- ↑ «الرَّكْعَتَانِ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا»؛ وسائل الشیعه، ج۵، ص۲۷۶.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۹۱.
- ↑ «و چون در کشتی سوار میشوند خداوند را میخوانند در حالی که دین (خویش) را برای او ناب میگردانند و چون آنان را رهاند (و) به خشکی (رساند) ناگاه شرک میورزند» سوره عنکبوت، آیه ۶۵.
- ↑ «و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی میستاید اما شما ستایش آنان را در نمییابید؛ بیگمان او بردباری آمرزنده است» سوره اسراء، آیه ۴۴.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۹۲.
- ↑ «آری، بیگمان آنان در آن روز از پروردگارشان باز داشته خواهند بود» سوره مطففین، آیه ۱۵.
- ↑ «ای مؤمنان! (ندای) خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فرا خوانند که به شما زندگی میبخشد پاسخ دهید» سوره انفال، آیه ۲۴.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۹۳.
- ↑ «آیا ندیدهاید که خداوند آنچه را در آسمانها و در زمین است برای شما رام کرد و نعمتهای آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد؟» سوره لقمان، آیه ۲۰.
- ↑ «و تو را برای خویشتن پروراندم» سوره طه، آیه ۴۱.
- ↑ «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
- ↑ «و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم» سوره حجر، آیه ۲۱.
- ↑ «آخر ما یخرج عن قلوب الصدیقین حب الجاه».
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۹۳-۲۹۴.
- ↑ «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار» سوره روم، آیه ۳۰.
- ↑ «و در آن روز دوزخ را (به میان) آورند، آن روز، آدمی پند میگیرد اما (دیگر) پند او را چه سود خواهد داشت؟» سوره فجر، آیه ۲۳.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۹۵.
- ↑ «آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.
- ↑ «آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند» سوره یونس، آیه ۶۲.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۹۵-۲۹۶.
- ↑ «پروردگار خاور و باختر که هیچ خدایی جز او نیست پس او را کارساز خویش گزین» سوره مزمل، آیه ۹.
- ↑ «و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۴۴.
- ↑ «كَلِمَةُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَنْ قَالَهَا دَخَلَ حِصْنِي وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي»؛ بحارالأنوار، ج۴۹، ص۱۲۶.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۹۶-۲۹۷.
- ↑ «و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید و از راهها (ی دیگر) پیروی نکنید که شما را از راه او پراکنده گرداند، این است آنچه شما را بدان سفارش کرده است باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۳.
- ↑ «راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.
- ↑ «خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون میبرد» سوره بقره، آیه ۲۵۷.
- ↑ «راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۹۷-۲۹۸.
- ↑ «آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.
- ↑ «آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند» سوره یونس، آیه ۶۲.
- ↑ «پس اگر دانایید کدامیک از (ما) دو گروه به امن (و آرامش) سزاوارتر است؟ آنان که ایمان آوردهاند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالودهاند، امن (و آرامش) دارند و رهیافتهاند» سوره انعام، آیه ۸۱-۸۲.
- ↑ «و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.
- ↑ «کسانی از مرد و زن که کار شایستهای کنند؛ و مؤمن باشند، بیگمان آنان را با زندگانی پاکیزهای زنده میداریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام میدادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۹۹.
- ↑ «و به کافران همواره برای کارهایی که کردهاند بلایی سخت میرسد یا آنکه (بلا) نزدیک خانهشان وارد میشود تا وعده خداوند فرا رسد، بیگمان خداوند در وعده (خویش) خلاف نمیورزد» سوره رعد، آیه ۳۱.
- ↑ «و هر کس به خداوند شرک ورزد چنان است که از آسمان فرو افتد و پرندگان او را بربایند یا باد او را به جایی دور اندازد» سوره حج، آیه ۳۱.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۳۰۰.
- ↑ «و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ میدهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.
- ↑ «نماز را بپا دار که نماز از کار زشت و کار ناپسند باز میدارد و به راستی یادکرد خداوند (از هر چیز) بزرگتر است» سوره عنکبوت، آیه ۴۵.
- ↑ «گفت: پس از آنجا که مرا بیراه نهادی بر سر راه راست تو، به کمین آنان مینشینم آنگاه از پیش و پس و راست و چپ آنان به سراغشان خواهم رفت و بیشتر آنان را سپاسگزار نخواهی یافت» سوره اعراف، آیه ۱۶-۱۷.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۳۰۱.
- ↑ «که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل میکنند چیرگی نیست» سوره نحل، آیه ۹۹.
- ↑ «مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ يَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ»؛ بحارالأنوار، ج۷۷، ص۲۴۹.
- ↑ «ای مؤمنان! خداوند را بسیار یاد کنید و او را پگاه و دیرگاه عصر به پاکی بستایید» سوره احزاب، آیه ۴۱-۴۲.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۳۰۲-۳۰۳.
- ↑ «اوست آنکه بر شما درود میفرستد- و فرشتگانش (نیز)- تا شما را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون برد و با مؤمنان بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۴۳.
- ↑ «"درود" سخنی است (که) از (سوی) پروردگاری بخشاینده (میشنوند)» سوره یس، آیه ۵۸.
- ↑ هنیئا لأرباب النعیم نعیمهم و للعاشق المسکین ما یتجرع
- ↑ «و در آنجا آنچه دلها بخواهد و چشمها لذّت برد فراهم است و شما در آن جاودانید» سوره زخرف، آیه ۷۱.
- ↑ «مرا بخوانید تا پاسختان دهم» سوره غافر، آیه ۶۰.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۳۰۳-۳۰۴.
- ↑ «مرا بخوانید تا پاسختان دهم» سوره غافر، آیه ۶۰.
- ↑ «دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ میدهم» سوره بقره، آیه ۱۸۶.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۳۰۴.
- ↑ «مرا بخوانید تا پاسختان دهم» سوره غافر، آیه ۶۰.
- ↑ «و آدمی بدی را چنان فرا میخواند که نیکی را و آدمی شتابگر است» سوره اسراء، آیه ۱۱.
- ↑ «و بسا چیزی را ناپسند میدارید و همان برای شما بهتر است و بسا چیزی را دوست میدارید و همان برایتان بدتر است و خداوند میداند و شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۲۱۶.
- ↑ «ای مؤمنان! بر شما حلال نیست که از زنان بر خلاف میل آنان (با نگه داشتن در نکاح خود) میراث برید و برای آنکه (با طلاق خلع) برخی از آنچه بدیشان دادهاید باز برید، با آنان سختگیری نکنید مگر آنکه به زشتکاری آشکاری دست یازیده باشند و با آنان شایسته رفتار کنید» سوره نساء، آیه ۱۹.
- ↑ «پس، خواستیم که پروردگارشان برای آنان فرزندی (دیگر) پاکجانتر و مهربانتر از او، جایگزین کند» سوره کهف، آیه ۸۱.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۳۰۵-۳۰۶.