دین یهودیت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۳۶: خط ۳۶:
*درباره ورود اولین گروه [[یهودی]] به شبه جزیره، مورخان، مطالبی را ذکر کرده‌اند که بعضی از آنها بی‌شباهت به افسانه نیست. بعضی گفته‌اند ورود [[یهود]] به [[جزیرة‌ العرب]] به دوران [[حضرت موسی]]{{ع}} برمی‌گردد؛ هنگامی که ایشان، لشکری را برای مقابله با حجازیان فرستاد و سرانجام [[لشکریان]] در یثرب ساکن شدند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶ ص۵۱۷ (به نقل از اغانی ابوالفرج اصفهانی).</ref>. همچنین بعضی، حضور "[[داوود]] [[نبی]]{{ع}}" به همراه [[سبط]] "یهودا" در [[خیبر]] و هدیه آن را به [[بنی‌اسرائیل]] سبب ورود [[یهودیت]] به [[عربستان]] دانسته‌اند<ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۳۴۲.</ref>؛ اما بی‌تردید هیچ یک از این گفته‌ها صحت [[تاریخی]] چندانی ندارند و معتبر نیستند. بعضی از [[اخبار]] نیز ورود [[یهود]] به شبه جزیره را به ایام "[[بخت النصر]]" مربوط می‌دانند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱، ص۵۳۹؛ نورالدین علی سمهودی، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، ج۱، ص۱۲۸.</ref>. صحت حمله [[بخت النصر]] به [[فلسطین]] و ساکن شدن عده زیادی از [[یهودیان]] فراری در "وادی‌القری"، "[[خیبر]]"، "تیماء" و "[[یثرب]]" بعید نیست؛ چرا که این امر به علت نزدیک بودن [[فلسطین]] و [[حجاز]] به یکدیگر و نیز دایر بودن راه‌ها، کاملاً طبیعی به نظر می‌رسد. "تلمود" و "یشناه" نیز بر [[پناه]] بردن [[یهودیان]] در زمان "[[بنوکد نصر]]" ([[بخت النصر]]) به [[جزیرة العرب]] و تأثیرپذیری آنان از عادات و [[رسوم]] [[عرب]] اشاره دارند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶، ص۴۷۴.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی|حسینی، سید علی اکبر]]، [[یهودیت (مقاله)|یهودیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۰۰-۱۰۱.</ref>.
*درباره ورود اولین گروه [[یهودی]] به شبه جزیره، مورخان، مطالبی را ذکر کرده‌اند که بعضی از آنها بی‌شباهت به افسانه نیست. بعضی گفته‌اند ورود [[یهود]] به [[جزیرة‌ العرب]] به دوران [[حضرت موسی]]{{ع}} برمی‌گردد؛ هنگامی که ایشان، لشکری را برای مقابله با حجازیان فرستاد و سرانجام [[لشکریان]] در یثرب ساکن شدند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶ ص۵۱۷ (به نقل از اغانی ابوالفرج اصفهانی).</ref>. همچنین بعضی، حضور "[[داوود]] [[نبی]]{{ع}}" به همراه [[سبط]] "یهودا" در [[خیبر]] و هدیه آن را به [[بنی‌اسرائیل]] سبب ورود [[یهودیت]] به [[عربستان]] دانسته‌اند<ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۳۴۲.</ref>؛ اما بی‌تردید هیچ یک از این گفته‌ها صحت [[تاریخی]] چندانی ندارند و معتبر نیستند. بعضی از [[اخبار]] نیز ورود [[یهود]] به شبه جزیره را به ایام "[[بخت النصر]]" مربوط می‌دانند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱، ص۵۳۹؛ نورالدین علی سمهودی، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، ج۱، ص۱۲۸.</ref>. صحت حمله [[بخت النصر]] به [[فلسطین]] و ساکن شدن عده زیادی از [[یهودیان]] فراری در "وادی‌القری"، "[[خیبر]]"، "تیماء" و "[[یثرب]]" بعید نیست؛ چرا که این امر به علت نزدیک بودن [[فلسطین]] و [[حجاز]] به یکدیگر و نیز دایر بودن راه‌ها، کاملاً طبیعی به نظر می‌رسد. "تلمود" و "یشناه" نیز بر [[پناه]] بردن [[یهودیان]] در زمان "[[بنوکد نصر]]" ([[بخت النصر]]) به [[جزیرة العرب]] و تأثیرپذیری آنان از عادات و [[رسوم]] [[عرب]] اشاره دارند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶، ص۴۷۴.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی|حسینی، سید علی اکبر]]، [[یهودیت (مقاله)|یهودیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۰۰-۱۰۱.</ref>.
*[[اخبار]] دیگر نیز حاکی از این امر است که با [[ظهور]] [[دولت]] [[روم]] و حمله آنان به [[عبرانیان]]، [[یهودیان]] بسیاری ناگزیر در [[حجاز]] ساکن شدند. با [[تسلط]] "تیتوس" ([[قیصر روم]])، بر [[شام]]، [[فلسطین]] و [[قدس]] در سال ۷۰ م، هیکل [[یهود]] نابود شد<ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ص۱۶۷.</ref> و [[یهودیان]] از ورود به [[قدس]] منع شدند<ref>عمر فرخ، تاریخ الجاهلیه، ص۴۸.</ref>. بار دیگر نیز در زمان "[[قیصر]] دریان" در سال ۱۳۲ م [[یهودیان]] آواره شدند<ref>محمدهادی یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۱۲۷.</ref>. در نتیجه بسیاری از آنان به [[حجاز]] و عده کمی نیز به [[یمن]] گریختند<ref>[[سید علی اکبر حسینی|حسینی، سید علی اکبر]]، [[یهودیت (مقاله)|یهودیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۰۱.</ref>.
*[[اخبار]] دیگر نیز حاکی از این امر است که با [[ظهور]] [[دولت]] [[روم]] و حمله آنان به [[عبرانیان]]، [[یهودیان]] بسیاری ناگزیر در [[حجاز]] ساکن شدند. با [[تسلط]] "تیتوس" ([[قیصر روم]])، بر [[شام]]، [[فلسطین]] و [[قدس]] در سال ۷۰ م، هیکل [[یهود]] نابود شد<ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ص۱۶۷.</ref> و [[یهودیان]] از ورود به [[قدس]] منع شدند<ref>عمر فرخ، تاریخ الجاهلیه، ص۴۸.</ref>. بار دیگر نیز در زمان "[[قیصر]] دریان" در سال ۱۳۲ م [[یهودیان]] آواره شدند<ref>محمدهادی یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۱۲۷.</ref>. در نتیجه بسیاری از آنان به [[حجاز]] و عده کمی نیز به [[یمن]] گریختند<ref>[[سید علی اکبر حسینی|حسینی، سید علی اکبر]]، [[یهودیت (مقاله)|یهودیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۰۱.</ref>.
 
===[[یهودیان]] [[یمن]]===
*از [[یهودیان]] [[یمن]]، اطلاعات خبر چندانی در دست ما نیست؛ عده‌ای از مؤرخان، ورود اولین گروه از [[یهودیان]] به [[یمن]] را هم‌زمان با ورود [[یهودیان]] به منطقه [[حجاز]] می‌دانند<ref>حسین علی عربی، تاریخ تحقیقی اسلام، ج۱، ص۱۱۳.</ref>. عده‌ای هم [[انتشار دین]] [[یهود]] در [[یمن]] را از زمان "[[تبع ابی‌کرب]]" دانسته‌اند<ref>ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ص۵: محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۱۰۸-۱۰۹؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۵۷.</ref>. گفته‌اند "[[مالک بن عجلان خزرجی]]"، بر اثر [[ظلم و ستم]] [[یهودیان]] [[یثرب]] به [[اوس]] و [[خزرج]]، تبع را از [[ستم]] [[یهودیان]] [[آگاه]] کرد<ref>[[سید علی اکبر حسینی|حسینی، سید علی اکبر]]، [[یهودیت (مقاله)|یهودیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۰۱-۱۰۲.</ref>.
*او به [[یثرب]] [[لشکر]] کشید و عده زیادی از [[یهودیان]] را کشت. سپس یکی از [[فرزندان]] خود را در آنجا باقی گذاشت تا [[اخبار]] آنها را به وی گزارش کند؛ اما [[یهودیان]]، او را کشتند و بهانه حمله مجدد تبع را فراهم کردند. تبع قصد ویرانی [[یثرب]] را کرد؛ اما دو تن از [[احبار]] [[یهود]]، به نام‌های "کعب" و "اسد" که [[عالمان]] یثرب نیز بودند، او را از این کار برحذر داشتند، او را از [[عذاب]] آسمانی ترسانده، این [[شهر]] را مأمن و هجرت‌گاه [[پیامبر آخرالزمان]]{{صل}} معرفی کردند<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۱۹۷-۱۹۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۱۰۵.</ref>؛ از این‌رو تبع از خواسته‌اش برگشت و به [[دین یهود]] [[تمایل]] یافت. سپس دو کاهن را همراه خود به [[یمن]] برد<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۱۹۷-۱۹۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۱۰۵.</ref>.
*در مباهله‌ای که بین این دو عالم [[یهودی]] و [[بت‌پرستان]] [[یمنی]] به وقوع پیوست، [[کاهنان]] به [[پیروزی]] رسیدند و بسیاری از [[حمیریان]] به [[یهودیّت]] گرویدند<ref>ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ص۵۵.</ref>. [[یهودیان]] به علت [[آزادی]] کاملشان در [[یمن]]، توجه گروهی از ساکنان [[یمن]] را به خود جلب کردند؛ به گونه‌ای که بسیاری از "بنی‌حارث بن کعب" و عده‌ای از "غسان" و "[[جذام]]" به سبب مجاورت با [[یهودیان]]، به [[آیین یهود]] در آمدند<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۵۷.</ref>؛ اما [[یهودیان]] به [[دلیل]] [[افکار]] خاص خود هرگز آنان را در [[دین]] خود نپذیرفتند و آنان را به [[جامعه]] خود راه ندادند؛ بلکه آنان را "سامریون" می‌نامیدند<ref>حسین صابری، خاتم پیامبران، ج۱، ص۸۲-۸۳.</ref>.
*قطعی‌ترین [[اخبار]] از [[یهود]] [[یمن]] که به دست ما رسیده است، جریان "واقعه اخدود" در اواخر [[قرن ششم]] میلادی است. در این زمان، [[یهودیان]] [[یمن]] با تأثیرگذاری بر "ذی نؤاس" پادشان [[یمن]]، او را به [[کشتار]] [[مسیحیان]] [[نجران]] برانگیختند<ref>دینوری، اخبار الطوال، ص۶۱؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۶۳۷.</ref>. در پی این واقعه، نصارای [[حبشه]] برای [[انتقام]] [[خون]] همکیشان خود، به [[فرماندهی]] "[[ریاط بن اصمحه]]"، [[حکومت]] ذونؤاس را در هم شکستند. بعد از [[مرگ]] اریاط، [[حکومت]] "ابرهه"، فرار بسیاری از [[یهودیان]] [[یمن]] و پراکنده شدنشان را در نقاط مختلف، در پی داشت. یهودیانی هم در آنجا باقی ماندند تا اینکه [[اسلام]]، آنجا را فرا گرفت و بسیاری از آنان از جمله "[[کعب الاحبار]]" و "[[وهب بن منبه]]" به [[اسلام]] گرویدند<ref>حسین علی عربی، تاریخ تحقیقی اسلامی، ج۱، ص۱۱۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی|حسینی، سید علی اکبر]]، [[یهودیت (مقاله)|یهودیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۰۲-۱۰۳.</ref>.


==[[یهود]] در عصر [[جدید]]==
==[[یهود]] در عصر [[جدید]]==

نسخهٔ ‏۶ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۵۵

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل دین یهودیت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

یهود و دین یهودیت

زندگینامه مختصر از حضرت موسی (ع)

برخی حوادث قوم یهود

قرآن و قوم یهود

کتاب‌های قوم یهود

فرقه‌های قوم یهود

  • یهودیان به خاطر زندگی در کشورهای گوناگون و گرفتن تأثیر از فرهنگ آن کشورها به فرقه‌های متعددی تبدیل شدند که از جملۀ آن فرقه‌ها عبارتند از: فریسیان؛ صدوقیان؛ سامریان؛ اسنیان؛ قانویان؛ قارئون و دونمه[۳۶].

عیدهای قوم یهود

یهود و اسلام

تاریخچه یهودیت در جزیرة العرب

یهودیان یمن

یهود در عصر جدید

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص ۲۵۵.
  2. ر.ک: توفیقی، استاد حسین، آشنایی با ادیان بزرگ.
  3. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۲ـ۳۴۳؛ آشنایی با تاریخ ادیان‌، ص۱۳۰ ـ۱۳۱؛ فرهنگ شیعه، ص ۲۶۰.
  4. سورۀ طه، آیات ۴۰ـ ۹؛ سورۀ قصص، آیات ۱۴ـ ۷؛ ۲۶ـ۲۰؛ سورۀ اعراف، آیات ۱۳۶ـ ۱۰۳.
  5. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۲ـ۳۴۳.
  6. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۲ـ۳۴۳.
  7. «و ما فرعونیان را به خشکسالی‌ها و کاستی فرآورده‌ها دچار کردیم باشد که در یاد گیرند» سوره اعراف، آیه ۱۳۰.
  8. «ما هم بر آنان سیلاب و ملخ و شپش و وزغ و خون را به گونه نشانه‌هایی روشن فرستادیم باز سرکشی ورزیدند و قومی گناهکار بودند» سوره اعراف، آیه ۱۳۳.
  9. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۲.
  10. «و به موسی وحی کردیم که بندگانم را شبانه گسیل دار که در پی شما هستند» سوره شعراء، آیه ۵۲.
  11. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۶۰.
  12. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۲.
  13. سورۀ ص، آیات ۲۶ـ ۱۷؛ ۴۰ـ ۳۰.
  14. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۶۲.
  15. ر.ک: آشنایی با ادیان بزرگ‌، ص۹۱.
  16. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۶۲.
  17. «و برای او در «الواح» (تورات) در هر زمینه پندی و برای هر چیز تفصیلی نوشتیم» سوره اعراف، آیه ۱۴۵.
  18. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۴.
  19. ﴿وَإِذْ نَجَّيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ«و (یاد کنید) آنگاه را که شما را از فرعونیان رهانیدیم» سوره بقره، آیه ۴۹
  20. ﴿وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا«و (یاد کنید) آنگاه را که موسی برای مردم خود در پی آب بود و گفتیم: با چوبدست خود به سنگ فرو کوب آنگاه دوازده چشمه از آن فرا جوشید» سوره بقره، آیه ۶۰.
  21. ﴿وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَيْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ«بنى اسرائيل را به دوازده سبط تقسيم كرديم. و چون قوم موسى از او آب خواستند به او وحى كرديم كه عصايت را بر سنگ بزن. از آن سنگ دوازده چشمه روان شد. و هر گروه آبشخور خويش را بشناخت. و ابر را سايبانشان ساختيم و برايشان من و سلوى نازل كرديم. بخوريد از اين چيزهاى پاكيزه كه بر شما روزى داده‏ايم. و آنان به ما ستم نكردند بلكه به خودشان ستم مى‏ كردند.» سوره اعراف، آیه ۱۶۰.
  22. ﴿يَسْأَلُكَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتَابًا مِنَ السَّمَاءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسَى أَكْبَرَ مِنْ ذَلِكَ فَقَالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ فَعَفَوْنَا عَنْ ذَلِكَ وَآتَيْنَا مُوسَى سُلْطَانًا مُبِينًا«اهل کتاب از تو می‌خواهند که برای آنان کتابی از آسمان فرود آوری ؛ از موسی درخواستی بزرگ‌تر از این کردند و گفتند: خداوند را آشکارا به ما بنما! و آذرخش آنان را برای ستمشان فرا گرفت. سپس گوساله (پرستی) را پس از آنکه برهان‌ها (ی روشن) برای آنان آمده بود» سوره نساء، آیه ۱۵۳.
  23. ﴿فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ«آنگاه برای پیمان‌شکنی آنان و کفر ورزیدنشان به آیات خداوند و کشتن پیامبران به ناحق (لعنتشان کردیم)» سوره نساء، آیه ۱۵۵.
  24. ﴿وَكُفْرِهِمْ بِآيَاتِ اللَّهِ«آنگاه برای پیمان‌شکنی آنان و کفر ورزیدنشان به آیات خداوند» سوره نساء، آیه ۱۵۵.
  25. ﴿وَقَتْلَهُمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ«و اینکه پیامبران را ناروا می‌کشتند» سوره آل عمران، آیه ۱۸۱.
  26. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۶۳.
  27. ﴿وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ«و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید ؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درست‌آیین هستیم و او از مشرکان نبود» سوره بقره، آیه ۱۳۵.
  28. ﴿الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ«كسانى گفتند: ما را با خدا عهدى است كه به هيچ پيامبرى ايمان نياوريم، مگر براى ما قربانيى بياورد كه آتش آن را بخورد. بگو: پيش از من پيامبرانى با معجزه‏ها و آنچه اكنون مى‏خواهيد آمده‏اند، اگر راست مى‏گوييد، چرا آنها را كشتيد؟» سوره آل عمران، آیه ۱۸۳.
  29. ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ«يهود گفتند كه دست خدا بسته است. دستهاى خودشان بسته باد. و بدين سخن كه گفتند ملعون گشتند. دستهاى خدا گشاده است. به هر سان كه بخواهد روزى مى‏دهد. و آنچه بر تو از جانب پروردگارت نازل شده است، به طغيان و كفر بيشترشان خواهد افزود. ما تا روز قيامت ميانشان دشمنى و كينه افكنده‏ايم. هر گاه كه آتش جنگ را افروختند خدا خاموشش ساخت. و آنان در روى زمين به فساد مى‏كوشند، و خدا مفسدان را دوست ندارد» سوره مائده، آیه ۶۴.
  30. ﴿وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُواْ حِطَّةٌ نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ«و به ياد آريد آن زمان را كه به شما گفتيم: به اين قريه درآييد و از نعمتهاى آن هر چه و هر جا كه خواسته باشيد به فراوانى بخوريد. ولى سجده‏كنان از دروازه داخل شويد و بگوييد: بار گناه از ما فرو نه. تا خطاهاى شما را بيامرزيم و به پاداش نيكوكاران بيفزاييم. امّا ستمكاران آن سخن را ديگر كردند و بر آنان به جزاى عصيانى كه كرده بودند عذابى آسمانى فرود آورديم»؛ سورۀ بقره، آیات ۵۸ ـ ۵۹.
  31. ﴿فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ«بنابراین، وای بر کسانی که (یک) نوشته را با دست‌های خود می‌نویسند آنگاه می‌گویند که این از سوی خداوند است تا با آن بهایی کم به دست آورند؛ و وای بر آنان از آنچه دست‌هایشان نگاشت و وای بر آنان از آنچه به دست می‌آورند» سوره بقره، آیه ۷۹.
  32. ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ«و ما به موسی کتاب دادیم آنگاه در آن اختلاف درافتاد و اگر سخنی از پروردگارت پیشی نگرفته بود میان آنان داوری می‌شد و به راستی آنان از آن در تردیدی گمان‌انگیزند» سوره هود، آیه ۱۱۰.
  33. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۶۳.
  34. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۶۱.
  35. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۴ـ ۳۴۵.
  36. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۶.
  37. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۶ـ۳۴۸.
  38. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۴۸ـ۳۵۰.
  39. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶ ص۵۱۷ (به نقل از اغانی ابوالفرج اصفهانی).
  40. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۳۴۲.
  41. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱، ص۵۳۹؛ نورالدین علی سمهودی، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، ج۱، ص۱۲۸.
  42. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۶، ص۴۷۴.
  43. حسینی، سید علی اکبر، یهودیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۰۰-۱۰۱.
  44. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ص۱۶۷.
  45. عمر فرخ، تاریخ الجاهلیه، ص۴۸.
  46. محمدهادی یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۱۲۷.
  47. حسینی، سید علی اکبر، یهودیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۰۱.
  48. حسین علی عربی، تاریخ تحقیقی اسلام، ج۱، ص۱۱۳.
  49. ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ص۵: محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۱۰۸-۱۰۹؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۵۷.
  50. حسینی، سید علی اکبر، یهودیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۰۱-۱۰۲.
  51. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۱۹۷-۱۹۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۱۰۵.
  52. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۱۹۷-۱۹۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۱۰۵.
  53. ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ص۵۵.
  54. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۵۷.
  55. حسین صابری، خاتم پیامبران، ج۱، ص۸۲-۸۳.
  56. دینوری، اخبار الطوال، ص۶۱؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۶۳۷.
  57. حسین علی عربی، تاریخ تحقیقی اسلامی، ج۱، ص۱۱۶.
  58. حسینی، سید علی اکبر، یهودیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۰۲-۱۰۳.
  59. ر.ک: خلاصة الادیان‌، ص ۱۴۶ ـ ۱۴۷.
  60. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۶۲ـ۲۶۳؛ حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان. ص ۶۳۰.