توسعه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۲۸: خط ۲۸:


==زمینه‌ها و موانع توسعه==
==زمینه‌ها و موانع توسعه==
[[قرآن کریم]] به شماری از امور سفارش می‌‌کند که یاریگر [[انسان]] در رسیدن به توسعه است؛ مانند:
[[قرآن کریم]] به شماری از امور سفارش می‌‌کند که یاری‌گر [[انسان]] در رسیدن به توسعه است؛ مانند:
#[[امر]] به کسب [[توانمندی]] مستمر در [[آیه]] ۶۰ [[سوره انفال]] / ۸: «و اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ»، گرچه درباره آماده کردن [[نیروی نظامی]] برای [[ترساندن]] [[دشمن]] و جلوگیری از [[حمله]] و [[تجاوز]] آن هاست<ref>تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۳۵؛ جامع البیان، ج ۱۰، ص ۳۹؛ زادالمسیر، ج ۳، ص ۳۷۴ - ۳۷۵.</ref> که در هر [[زمان]] باید بر اساس تدارکات [[جنگی]] معمول همان زمان باشد.<ref>نمونه، ج ۷، ص ۲۲۱ - ۲۲۲.</ref> برخی [[مفسران]] با ذکر مصادیقی برای «قُوّة» مانند [[اتحاد]] و [[یکپارچگی]] و [[اعتماد بر خدا]] <ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۸۵۳.</ref> کوشیده‌اند معنایی وسیع‌تر از آیه برداشت و آن را اعم از نیروهای مادی و [[معنوی]] قلمداد کنند. براساس این معنا افزون بر اینکه باید از پیشرفته ترین سلاح‌های هر زمان بهره برد، می‌‌بایست به تقویت [[روحیه]] و [[ایمان]] [[سربازان]] نیز پرداخت و از قدرت‌های [[اقتصادی]]، [[فرهنگی]] و [[سیاسی]] که نقش موثری در [[پیروزی بر دشمن]] دارد نیز نباید [[غفلت]] کرد.<ref>نمونه، ج ۷، ص ۲۲۲.</ref>
#[[امر]] به کسب [[توانمندی]] مستمر در [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ}}<ref>«و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس می‌افکنید؛ و نیز جز آنها کسانی دیگر را که شما نمی‌شناسید (اما) خداوند آنان را می‌شناسد؛ و آنچه در راه خداوند ببخشید، به شما تمام باز خواهند داد و بر شما ستم نخواهد رفت» سوره انفال، آیه ۶۰.</ref>، گرچه درباره آماده کردن [[نیروی نظامی]] برای [[ترساندن]] [[دشمن]] و جلوگیری از [[حمله]] و [[تجاوز]] آن‌هاست<ref>تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۳۵؛ جامع البیان، ج ۱۰، ص ۳۹؛ زادالمسیر، ج ۳، ص ۳۷۴ - ۳۷۵.</ref> که در هر [[زمان]] باید بر اساس تدارکات [[جنگی]] معمول همان زمان باشد.<ref>نمونه، ج ۷، ص ۲۲۱ - ۲۲۲.</ref> برخی [[مفسران]] با ذکر مصادیقی برای {{متن قرآن|قُوَّةٍ}} مانند [[اتحاد]] و [[یکپارچگی]] و [[اعتماد بر خدا]] <ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۸۵۳.</ref> کوشیده‌اند معنایی وسیع‌تر از آیه برداشت و آن را اعم از نیروهای مادی و [[معنوی]] قلمداد کنند. براساس این معنا افزون بر اینکه باید از پیشرفته ترین سلاح‌های هر زمان بهره برد، می‌‌بایست به تقویت [[روحیه]] و [[ایمان]] [[سربازان]] نیز پرداخت و از قدرت‌های [[اقتصادی]]، [[فرهنگی]] و [[سیاسی]] که نقش موثری در [[پیروزی بر دشمن]] دارد نیز نباید [[غفلت]] کرد.<ref>نمونه، ج ۷، ص ۲۲۲.</ref>
#سفارش به تلاش برای کسب [[روزی حلال]]، [[کوشش]] در [[زمین]] و [[آبادانی]] آن و بهره مندی از نعمت‌های آن: «و هُوَ الَّذی سَخَّرَ البَحرَ لِتَأکُلوا مِنهُ لَحمـًا طَرِیـًّا وتَستَخرِجوا مِنهُ حِلیَةً تَلبَسونَها و تَرَی الفُلکَ مَواخِرَ فیهِ ولِتَبتَغوا مِن فَضلِهِ ولَعَلَّکُم تَشکُرون». (نحل / ۱۶، ۱۴)<ref>ر. ک: تنمیة الانتاج والاستثمار فی ضوء القرآن والسنه.</ref>
#سفارش به تلاش برای کسب [[روزی حلال]]، [[کوشش]] در [[زمین]] و [[آبادانی]] آن و بهره‌مندی از نعمت‌های آن: {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ مَوَاخِرَ فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و اوست که دریا را رام (شما) کرد تا از آن گوشتی تر و تازه بخورید و از آن زیوری (چون مروارید) بیرون آورید که آن را می‌پوشید و کشتی‌ها را در آن می‌نگری که آب شکاف‌اند و (چنین کرد) تا از بخشش او (روزی خود را) فرا چنگ آورید و باشد که سپاس گزارید» سوره نحل، آیه ۱۴.</ref>.<ref>ر. ک: تنمیة الانتاج والاستثمار فی ضوء القرآن والسنه.</ref>
#[[دعوت]] به [[مهاجرت]] جهت برخورداری از آزادی‌های [[دینی]] و [[کرامت انسانی]] که زمینه ساز گشادگی در [[زندگی]] و روزی نیز هست: «و مَن یُهاجِر فی سَبیلِ اللّهِ یَجِد فِی الاَرضِ مُرغَمـًا کَثیرًا وسَعَةً». ([[نساء]] / ۴، ۱۰۰)<ref>تفسیر بغوی، ج ۱، ص ۳۷۴ - ۳۷۵؛ الوسیط، ج ۲، ص ۱۰۶؛ تفسیر الجلالین، ص ۱۱۹.</ref>.
#[[دعوت]] به [[مهاجرت]] جهت برخورداری از آزادی‌های [[دینی]] و [[کرامت انسانی]] که زمینه‌ساز گشادگی در [[زندگی]] و روزی نیز هست: {{متن قرآن|وَمَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«و هر کس در راه خداوند هجرت گزیند، در زمین سرپناه‌های فراوان و گستردگی (در روزی) خواهد یافت و هر که از خانه خویش برای هجرت به سوی خداوند و پیامبرش برون آید سپس مرگ او را دریابد؛ بی‌گمان پاداش او بر عهده خداوند است و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۱۰۰.</ref>.<ref>تفسیر بغوی، ج ۱، ص ۳۷۴ - ۳۷۵؛ الوسیط، ج ۲، ص ۱۰۶؛ تفسیر الجلالین، ص ۱۱۹.</ref>.
 
برخی موانع [[عقیدتی]] و [[اخلاقی]] توسعه نیز از [[قرآن]] برداشت می‌‌شوند؛ مانند:
برخی موانع [[عقیدتی]] و [[اخلاقی]] توسعه نیز از [[قرآن]] برداشت می‌‌شوند؛ مانند:
#[[اعراض]] از [[یاد خدا]] که [[زندگی]] را بر [[انسان]] دشوار می‌‌سازد: «و مَن اَعرَضَ عَن ذِکری فَاِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنکـًا و نَحشُرُهُ یَومَ القِیـمَةِ اَعمی». (طه / ۲۰، ۱۲۴) بنابر روایتی از [[ابن عباس]]، مراد از زندگی سخت در [[آیه]]، [[فقر]] مادی نیست، بلکه اعراض کنندگان از یاد خدا، بدان سبب که [[ثواب و عقاب]] را [[باور]] ندارند و [[جایگزینی]] برای مخارج خود نمی‌بینند، همواره خود را در زیان و ضرر پنداشته،<ref>روض الجنان، ج ۱۳، ص ۱۹۵.</ref> هرگز [[احساس]] [[رضایتمندی]] و برخورداری در [[دنیا]] ندارند.<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۲۴۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۲۵۸ - ۲۵۹.</ref>
#[[اعراض]] از [[یاد خدا]] که [[زندگی]] را بر [[انسان]] دشوار می‌‌سازد: {{متن قرآن|وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى}}<ref>«و هر که از یادکرد من روی برتابد بی‌گمان او را زیستنی  تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت» سوره طه، آیه ۱۲۴.</ref> بنابر روایتی از [[ابن عباس]]، مراد از زندگی سخت در [[آیه]]، [[فقر]] مادی نیست، بلکه اعراض کنندگان از یاد خدا، بدان سبب که [[ثواب و عقاب]] را [[باور]] ندارند و [[جایگزینی]] برای مخارج خود نمی‌بینند، همواره خود را در زیان و ضرر پنداشته،<ref>روض الجنان، ج ۱۳، ص ۱۹۵.</ref> هرگز [[احساس]] [[رضایتمندی]] و برخورداری در [[دنیا]] ندارند.<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۲۴۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۲۵۸ - ۲۵۹.</ref>
#[[کفر]] و سایر [[گناهان]] ([[شوری]] / ۴۲، ۳۰) که [[سبب نزول]] [[عذاب]] و [[زوال نعمت]] و نابودی هستند: «... ذلِکَ جَزَینـهُم بِما کَفَروا و هَل نُجـزی اِلاَّ الکَفور». ([[سبأ]] / ۳۴، ۱۵ ـ ۱۷)<ref>التبیان، ج ۸، ص ۳۸۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۲۸۸ - ۲۸۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۵۴۱.</ref> در آیاتی پرشمار فقر عمومی از انتقام‌های [[خداوند]] شمرده شده است ([[آل عمران]] / ۳، ۱۱۲؛ [[انفال]] / ۸، ۵۲؛ [[ابراهیم]] / ۱۴، ۲۸؛ نحل / ۱۶، ۱۱۲)، هرچند [[بلاها]] و گرفتاری‌های [[دنیوی]] [[مؤمنان]] برای [[ثواب]] گرفتن به جهت [[صبر]] بر آن یا [[امتحان]] و مانند آن است.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۲۸۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۵۴۱؛ جامع البیان، ج ۲۲، ص ۱۰۱.</ref>
#[[کفر]] و سایر [[گناهان]] {{متن قرآن|وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ}}<ref>«و هر گزندی به شما برسد از کردار خود شماست و او از بسیاری (از گناهان شما نیز) در می‌گذرد» سوره شوری، آیه ۳۰.</ref> که [[سبب نزول]] [[عذاب]] و [[زوال نعمت]] و نابودی هستند: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَن يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِن رِّزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُم بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَى أُكُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَيْءٍ مِّن سِدْرٍ قَلِيلٍ ذَلِكَ جَزَيْنَاهُم بِمَا كَفَرُوا وَهَلْ نُجَازِي إِلاَّ الْكَفُورَ }}<ref>«برای (قوم) سبا در مسکن‌هایشان نشانه‌ای (شگرف) وجود داشت: دو باغ از راست و چپ، از روزی پروردگارتان بخورید و او را سپاس گزارید! شهری است پاکیزه و پروردگاری آمرزنده اما روی گرداندند ما نیز بر آنان سیل ویرانگر  را فرستادیم و به جای آن دو باغشان دو باغ جایگزین کردیم با میوه‌هایی تلخ و (درختان) شوره‌گز و اندکی از درخت کنار. چنین آنان را برای آن ناسپاسی که ورزیدند، کیفر دادیم و آیا جز ناسپاس را به کیفر می‌رسانیم؟» سوره سبأ، آیه ۱۵-۱۷.</ref>.<ref>التبیان، ج ۸، ص ۳۸۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۲۸۸ - ۲۸۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۵۴۱.</ref> در آیاتی پرشمار فقر عمومی از انتقام‌های [[خداوند]] شمرده شده است {{متن قرآن|ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ}}<ref>«جز در پناه خداوند یا پناه مردم هر جا یافته شوند محکوم به خواری‌اند و دچار خشمی از سوی خداوند و محکوم به تهیدستی شدند، آن بدین رو بود که آنان به آیات خداوند کفر می‌ورزیدند و پیامبران را ناحقّ می‌کشتند، آن، از این رو بود که نافرمانی ورزیدند و تجاوز می‌کرد» سوره آل عمران، آیه ۱۱۲.</ref>؛ {{متن قرآن|كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«(روش اینان) چون روش فرعونیان و کسان پیش از ایشان است که به آیات خداوند کفر ورزیدند و خداوند آنان را برای گناهانشان فرو گرفت و خداوند توانمندی سخت‌کیفر است» سوره انفال، آیه ۵۲.</ref>؛ {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ}}<ref>«آیا در (کار) کسانی که ناسپاسی را جایگزین نعمت خداوند کردند و قوم خود را به «سرای نابودی»  درآوردند ننگریسته‌ای؟» سوره ابراهیم، آیه ۲۸.</ref>؛ {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ}}<ref>«و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم) اش از همه جا فراوان می‌رسید آنگاه به نعمت‌های خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام می‌دادند گرسنگی و هراس فراگیر  را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.</ref>، هرچند [[بلاها]] و گرفتاری‌های [[دنیوی]] [[مؤمنان]] برای [[ثواب]] گرفتن به جهت [[صبر]] بر آن یا [[امتحان]] و مانند آن است.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۲۸۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۵۴۱؛ جامع البیان، ج ۲۲، ص ۱۰۱.</ref>
#[[اسراف]] (طه / ۲۰، ۱۲۷)، زیاده خواهی و [[ظلم]] ([[قصص]] / ۲۸، ۵۹؛ [[یونس]] / ۱۰، ۱۳) که نشان [[سستی]] ایمان‌اند و سبب می‌‌شوند انسان [[نعمت‌های خداوند]] را [[نادرست]] به کار برد یا [[بیهوده]] بر باد دهد<ref>من هدی القرآن، ج ۷، ص ۲۵۲؛ نمونه، ج ۱۳، ص ۳۳۱؛ تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۷۶.</ref>.<ref>[[مشتاق الحلو|الحلو، مشتاق]]، [[توسعه (مقاله)|مقاله «توسعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
#[[اسراف]] {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِنْ بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى}}<ref>«و این‌چنین ما آن کس را که گزافکاری کند و به نشانه‌های  پروردگارش ایمان نیاورد کیفر می‌دهیم و بی‌گمان عذاب جهان واپسین سخت‌تر و پایدارتر است» سوره طه، آیه ۱۲۷.</ref>، زیاده خواهی و [[ظلم]] {{متن قرآن|وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى حَتَّى يَبْعَثَ فِي أُمِّهَا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَمَا كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرَى إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ}}<ref>«و پروردگارت شهرها را نابود نمی‌کند تا آن (گاه) که در دل آنها پیامبری برانگیزد که بر مردم  آیات ما را بخواند و ما نابودکننده شهرها نیستیم مگر آنکه مردم آنها ستمگر باشند» سوره قصص، آیه ۵۹.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ وَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا كَذَلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ}}<ref>«و بی‌گمان ما مردم دوره‌های  پیش از شما را چون ستم کردند نابود کردیم در حالی که پیامبرانشان برای آنها برهان‌ها (ی روشن)  آوردند و آنان بر آن نبودند که ایمان آورند؛ بدین گونه ما گروهی را که گنهکارند کیفر می‌دهیم» سوره یونس، آیه ۱۳.</ref> که نشان [[سستی]] ایمان‌اند و سبب می‌‌شوند انسان [[نعمت‌های خداوند]] را [[نادرست]] به کار برد یا [[بیهوده]] بر باد دهد<ref>من هدی القرآن، ج ۷، ص ۲۵۲؛ نمونه، ج ۱۳، ص ۳۳۱؛ تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۷۶.</ref>.<ref>[[مشتاق الحلو|الحلو، مشتاق]]، [[توسعه (مقاله)|مقاله «توسعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==

نسخهٔ ‏۸ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۵۸

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

توسعه در لغت به معنای فراخی و وسعت و همخانواده توسع به معنای فراخی نمودن مقابل تضیق در امر و مکان است.[۱] اصطلاح توسعه (Development) در قرن اخیر در دو نظام متفاوت سرمایه داری و سوسیالیستی ظهور یافت که کشورهای در حال رشد می‌‌بایست یکی از این دو الگو را برمی گزید.[۲]انسان که محرک، محور و هدف نهایی توسعه است، نیازها، اهداف و آرمان‌های بی شماری دارد که فرایند پیچیده، جامع و چند بعدی توسعه می‌‌تواند روند دستیابی به آنها را آسان‌تر کند، از این رو توسعه برپایه خواسته‌های هر جامعه ای باید بتواند برای گره‌های کور و تنگناها و معضلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی راه حلی پیدا کند، از این رو ابعاد گوناگونی مانند اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ملی می‌‌یابد.[۳] از سال ۱۹۷۰ میلادی اصطلاح توسعه اداری نیز رواج یافت که مراد از آن رشد کمی و کیفی در نظام اداری است.[۴] از میان ابعاد گوناگون توسعه، توسعه اقتصادی بیش از همه مورد توجه و اهتمام پژوهشگران حتی برنامه‌های دولت‌ها بوده است و مراد از آن رهایی از وابستگی اقتصادی و رسیدن به تولید صنعتی به جای سنتی است. اعتقاد بر این است که توسعه اقتصادی به توسعه اجتماعی فراگیری می‌‌انجامد.[۵] مفهوم توسعه به معنای امروزی آن اصطلاحی کاملاً نو بوده، نباید انتظار داشت که در قرآن، احادیث یا دانش‌های سنتی درباره آن بحث مشخص و مستقلی آمده باشد، چنان که هیچ اصطلاح دیگری معادل دقیق آن یافت نمی‌شود، بلکه تنها می‌‌توان با رویکرد اخلاقی و عقیدتی، برداشت‌هایی درباره مؤلفه‌های توسعه، پیش فرض‌ها و زمینه‌های آن، راه‌های رسیدن به آن، عوامل مساعد و موانع و چالش‌های فراروی آن و آثار و فواید آن ارائه کرد؛ یا آنکه برخی احکام فقهی اسلام درباره حوزه‌های توسعه را برشمرد که کم و بیش در نوشته‌های معاصران به آنها اشاره شده است.

مهم ترین آیاتی که به شکلی در این گونه مباحث به کار گرفته شده‌اند، عبارت‌اند از آیاتی که انسان را به آبادسازی زمین (هود / ۱۱، ۶۱)، ایجاد اصلاح و تغییر در خود (رعد / ۱۳، ۱۱) و نیرومند ساختن خویش (انفال / ۸، ۶۰) دعوت می‌‌کنند؛[۶] همچنین آیاتی که بر مساوات در شأن انسانی (حجرات / ۴۹، ۱۳؛ نساء / ۴، ۱)، بر آزادی‌های گوناگون مانند آزادی مدنی (ممتحنه / ۶۰، ۸)، آزادی دینی (بقره / ۲، ۲۵۶) و بر حمایت از امنیت و صلح جهانی (ممتحنه / ۶۰، ۸؛ اسراء / ۱۷، ۳۳) تأکید دارند.[۷] اجرا کردن برخی آیات اخلاقی نیز زمینه ساز توسعه است؛ از قبیل آیاتی که به صبر، استقامت و تلاش (آل عمران / ۳، ۲۰۰؛ انفال / ۸، ۴۶)؛ و پیشی گرفتن در کارهای خیر و امر به معروف و نهی از منکر دستور می‌‌دهند. (بقره / ۲، ۱۴۸؛ آل عمران / ۳، ۱۱۰؛ مائده / ۵، ۴۸؛ حج / ۲۲، ۴۱) آیات بسیاری نیز به شکلی می‌‌توانند با بحث توسعه اقتصادی مرتبط باشند؛ مانند آیات مرتبط با بایسته‌های رفتار اقتصادی (بقره / ۲، ۲۶۱ ـ ۲۶۲، ۲۶۵، ۲۶۷، ۲۸۰)،[۸] بیان کننده پیوند فقر و عقب ماندگی اقتصادی با سرپیچی از دستورات الهی و نزول عذاب (انفال / ۸، ۵۳؛ رعد / ۱۳، ۱۱؛ ابراهیم / ۱۴، ۲۸؛ سبأ / ۳۴، ۱۶) و آیاتی که به کار و تلاش سفارش می‌‌کنند. (جمعه / ۶۲، ۱۰؛ اسراء / ۱۷، ۱۲، ۶۶؛ فاطر / ۳۵، ۱۲) برخی از آن آیات نیز به اصول اعتقادی توسعه اقتصادی اشاره دارند؛ از قبیل اینکه روزی دهنده خداست. (ذاریات / ۵۱، ۵۸؛ سبأ / ۳۴، ۲۴؛ حجر / ۱۵، ۲۱؛ ابراهیم / ۱۴، ۳۳ـ۳۴؛ لقمان / ۳۱، ۲۰؛ منافقون / ۶۳، ۷) برخی موانع توسعه نیز به اشاره در پاره ای آیات آمده‌اند؛ مانند کفران نعمت (نحل / ۱۶، ۱۱۲) که از موانع اخلاقی است و ظلم و ستم (قصص / ۲۸، ۵۹؛ یونس / ۱۰، ۱۳) که از موانع اجتماعی است. از میان آفات توسعه نیز به مواردی نظیر سرکشی (شوری / ۴۲، ۲۷؛ علق / ۹۶، ۶ ـ۷) و از یاد بردن خدا (منافقون / ۶۳، ۹) اشاره شده و در برخی سفارش‌های اخلاقی و فقهی درباره چگونگی استفاده از اموال و نعمت‌ها مانند نهی از اسراف و تبذیر (اسراء / ۱۷، ۲۶ ـ ۲۷؛ انبیاء / ۲۱، ۹)[۹] آمده است.[۱۰]

خاستگاه‌های قرآنی توسعه

توانایی انسان برای تغییر

اندیشه توسعه از منظر قرآن کریم، از اعتقاد به توانایی انسان در تغییر خود و اصلاح امور ریشه می‌‌گیرد: «اِنَّ اللّهَ لایُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّی یُغَیِّروا ما بِاَنفُسِهِم». (رعد / ۱۳، ۱۱) خداوند اوضاع خوب و بد را تغییر نمی‌دهد، مگر انسان خود را تغییر دهد.[۱۱] خداوند به انسان نیروها و امکاناتی داده، و او را خلیفه خود روی زمین دانسته است (بقره / ۲، ۳۰)، بر این اساس، خود باید حرکت کند و تغییر دهد و بسازد و منتظر اصلاح از جای دیگر نباشد.[۱۲] آموزه خاتمیت، خود گواه رشد و تکامل انسان و پذیرش نقش فعال وی در کشف و تسخیر قوانین طبیعت و زندگی و ایجاد توسعه مطلوب در سایه شریعت اجتماعی و اخلاقی اسلام است، پس انسانحق ندارد از زیر بار مسئولیت، شانه خالی کند و علت وضعیت نابهنجار خود را به عوامل محیطی نسبت دهد: «اِنَّ الَّذینَ تَوَفّهُمُ المَلـئِکَةُ ظالِمی اَنفُسِهِم قالوا فیمَ کُنتُم قالوا کُنّا مُستَضعَفینَ فِی الاَرضِ قالوا اَلَم تَکُن اَرضُ اللّهِ وسِعَةً فَتُهاجِروا فیها فَاُولئکَ مَأوهُم جَهَنَّمُ وساءَت مَصیرا». (نساء / ۴، ۹۷)[۱۳].[۱۴]

بعد اخروی توسعه

از مهم ترین ابعاد توسعه از دیدگاه قرآن کریم بعد اخروی آن است. این بُعد، تفاوت ماهوی طرح توسعه از دیدگاه قرآن و دیدگاه امروزی را بازمی شناساند، زیرا از دیدگاه قرآن توسعه باید انسان را به حیات طیب، فلاح، قرب و هدایت برساند: «وابتَغِ فیما ءاتـکَ اللّهُ الدّارَ الأخِرَةَ ولا تَنسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنیا». (قصص / ۲۸، ۷۷) دین به پدیده‌ها معنا می‌‌بخشد و هر آنچه را در اختیار انسان است، نعمت می‌‌شمرد و دنیا را قلمرو خلافت [انسان از] خداوند می‌‌شناساند: «اَنفِقوا مِمّا جَعَلَکُم مُستَخلَفینَ فیهِ». (حدید / ۵۷، ۷)[۱۵] در این دیدگاه انسان باید دنیا را آباد سازد: «هُوَ اَنشَاَکُم مِنَ الاَرضِ واستَعمَرَکُم فیها» (هود / ۱۱، ۶۱)؛[۱۶] ولی آخرت را هم از یاد نبرد.

توازن بین دنیا و آخرت و ماده و روح، از خاستگاه‌های قرآنی بحث توسعه است. بنابر این روند، از نظر قرآن توسعه باید متوازن، جامع و شامل باشد و انسان باید از امکاناتی که در دست دارد، برای نیل به سعادت و رستگاری در آخرت بهره گیرد؛ اما نباید این امر به فراموشی نیازهای دنیوی و امور زندگی بینجامد: «وابتَغِ فیما ءاتـکَ اللّهُ الدّارَ الأخِرَةَ ولا تَنسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنیا». (قصص / ۲۸، ۷۷)[۱۷] اهتمام قرآن به دنیا و توجه دادن به آن بسیار چشمگیر است. قرآن به بسیاری از حقایق طبیعی اشاره می‌‌کند و از انسان می‌‌خواهد که در آنها تدبر کند؛ اما در این فراخوان، انسان دنیایی خودساخته را مطالعه نمی‌کند، بلکه با نام خدا می‌‌خواند و به جهانی می‌‌اندیشد که آفریده خدای یکتاست، از این رو این تدبّر در آثار گذشتگان و کسب علم بی هدف نیست. (حجّ / ۲۲، ۴۶؛ شعراء / ۲۶، ۷ - ۸؛ روم / ۳۰، ۹؛ ق / ۵۰، ۶ - ۱۱؛ غاشیه / ۸۸، ۱۷ - ۲۰؛ واقعه / ۵۶، ۶۳ ـ ۷۴) به گواهی تاریخ علوم اسلامی بخش بزرگی از پیشرفتی که در قرون نخستین در علوم جامعه اسلامی به دست آمده است، در نتیجه تلاش برای انجام دادن دقیق فرایض دینی بوده است؛ مانند کوشش برای تعیین دقیق اوقات عبادات یا جهت قبله یا محاسبه زکات و ارث[۱۸].[۱۹]

پیوند ایمان و عمل صالح با نزول برکات و توسعه

دسته ای از آیات، بیانگر وجود ارتباط میان عملکرد انسان و نظام تکوینی‌اند.ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۶۰ - ۶۲؛ من وحی القرآن، ج ۲۰، ص ۱۸۴ - ۱۸۵.</ref> برخی از این آیات تأکید می‌‌کنند که اگر انسان‌ها به کتب آسمانی و فرمان‌های الهی عمل کنند، به رفاه اقتصادی و بهره مندی از نعمت‌های الهی خواهند رسید. (مائده / ۵، ۶۶) این آیات که ارزشمندی رفاه اقتصادی جامعه، از دیدگاه ادیان الهی را نشان می‌‌دهند، بر لزوم پیشه ساختن تعادل و دوری از افراط و تفریط در زندگی نیز تأکید می‌‌کنند. [۲۰] پیوند ایمان به خدا، اخلاق نیک و اعمال صالح با نزول برکات و سعادت و زیبایی زندگی و نیز همراهی اعتقادات پلید، اخلاق ناشایست و رفتار زشت و گناهان با سلب مواهب و نزول مصائب و گرفتاری‌ها و بلایا از آیات قرآن کریم برداشت می‌‌شود: «و لَو اَنَّ اَهلَ القُرَی ءامَنوا واتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَیهِم بَرَکـتٍ مِنَ السَّماءِ والاَرضِ و لـکِن کَذَّبوا فَاَخَذنـهُم بِما کانوا یَکسِبون». (اعراف / ۷، ۹۶ و نیز انفال / ۸، ۵۳؛ رعد / ۱۳، ۱۱؛ روم / ۳۰، ۴۱)[۲۱] گرفتاری‌ها و مصائب نیز در پی گناهان پدید می‌‌آیند: «و ما اَصـبَکُممِن مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَت اَیدیکُم و یَعفوا عَن کَثیر». (شوری / ۴۲، ۳۰) از آنجا که مخاطب این گونه آیات، همه مردم‌اند، رویکردی اجتماعی دارند و مصداق‌های شاخص و اولی آنها مصائب عمومی مانند قحطی، گرانی و بیماری‌های فراگیرند.[۲۲]

محوریت انسان در توسعه

خداوند، انسان را با عقل بر سایر مخلوقات برتری: «و لَقَد کَرَّمنا بَنی ءادَمَ.».. (اسراء / ۱۷، ۷۰)[۲۳] و او را خلیفه خود در زمین قرار داد (بقره / ۲، ۳۰) و زمین را به تسخیر او درآورد: «و سَخَّرَ لَکُم ما فِی السَّمـوتِ وما فِی الاَرضِ جَمیعـًا.».. (جاثیه / ۴۵، ۱۳) و به ملائکه دستور داد که برای آدم سجده کنند: «و اِذ قُلنا لِلمَلـئِکَةِ اسجُدوا لِأدَمَ» (بقره / ۲، ۳۴) و به او علم داد: «و عَلَّمَ ءادَمَ الاَسماءَ کُلَّها» (بقره / ۲، ۳۱) که بی عقل و علم، انسان نمی‌توانست خلیفه خدا شود، چون خلافت نیازمند فهم، حسن تدبیر و مدیریت است. خلافت انسان در زمین و کرامت الهی آن است که انسان، معیار و مبنای هر برنامه توسعه ای است[۲۴].[۲۵]

توسعه در مسیر سعادت و کمال

به لحاظ اهتمام دین به بُعد معنوی انسان، دروازه‌های تکامل نامحدود بر روی وی گشوده می‌‌شوند. هنگامی که انسان به سمت «مطلق» گام بر می‌‌دارد، امور مادی همگی به ابزارهایی برای ارتباط با «مطلق» بدل می‌‌شوند (قصص / ۲۸، ۷۷) و انسان در مسیر تخلّق به اخلاق خداوند گام برمی دارد، بنابراین در دنیا افزون بر عمارت و بهره مندی از آن، تحقق عبادت خداوند یکتا هدف نهایی است. تأسیس سازمان‌هایی مانند حسبه، وقف و جهاد در اسلام به همین انگیزه و برای محافظت از این اهداف فراهم شده اند[۲۶].[۲۷]

زمینه‌ها و موانع توسعه

قرآن کریم به شماری از امور سفارش می‌‌کند که یاری‌گر انسان در رسیدن به توسعه است؛ مانند:

  1. امر به کسب توانمندی مستمر در آیه ﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ[۲۸]، گرچه درباره آماده کردن نیروی نظامی برای ترساندن دشمن و جلوگیری از حمله و تجاوز آن‌هاست[۲۹] که در هر زمان باید بر اساس تدارکات جنگی معمول همان زمان باشد.[۳۰] برخی مفسران با ذکر مصادیقی برای ﴿قُوَّةٍ مانند اتحاد و یکپارچگی و اعتماد بر خدا [۳۱] کوشیده‌اند معنایی وسیع‌تر از آیه برداشت و آن را اعم از نیروهای مادی و معنوی قلمداد کنند. براساس این معنا افزون بر اینکه باید از پیشرفته ترین سلاح‌های هر زمان بهره برد، می‌‌بایست به تقویت روحیه و ایمان سربازان نیز پرداخت و از قدرت‌های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی که نقش موثری در پیروزی بر دشمن دارد نیز نباید غفلت کرد.[۳۲]
  2. سفارش به تلاش برای کسب روزی حلال، کوشش در زمین و آبادانی آن و بهره‌مندی از نعمت‌های آن: ﴿وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ مَوَاخِرَ فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[۳۳].[۳۴]
  3. دعوت به مهاجرت جهت برخورداری از آزادی‌های دینی و کرامت انسانی که زمینه‌ساز گشادگی در زندگی و روزی نیز هست: ﴿وَمَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا[۳۵].[۳۶].

برخی موانع عقیدتی و اخلاقی توسعه نیز از قرآن برداشت می‌‌شوند؛ مانند:

  1. اعراض از یاد خدا که زندگی را بر انسان دشوار می‌‌سازد: ﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى[۳۷] بنابر روایتی از ابن عباس، مراد از زندگی سخت در آیه، فقر مادی نیست، بلکه اعراض کنندگان از یاد خدا، بدان سبب که ثواب و عقاب را باور ندارند و جایگزینی برای مخارج خود نمی‌بینند، همواره خود را در زیان و ضرر پنداشته،[۳۸] هرگز احساس رضایتمندی و برخورداری در دنیا ندارند.[۳۹]
  2. کفر و سایر گناهان ﴿وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ[۴۰] که سبب نزول عذاب و زوال نعمت و نابودی هستند: ﴿لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَن يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِن رِّزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُم بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَى أُكُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَيْءٍ مِّن سِدْرٍ قَلِيلٍ ذَلِكَ جَزَيْنَاهُم بِمَا كَفَرُوا وَهَلْ نُجَازِي إِلاَّ الْكَفُورَ [۴۱].[۴۲] در آیاتی پرشمار فقر عمومی از انتقام‌های خداوند شمرده شده است ﴿ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ[۴۳]؛ ﴿كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۴۴]؛ ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ[۴۵]؛ ﴿وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ[۴۶]، هرچند بلاها و گرفتاری‌های دنیوی مؤمنان برای ثواب گرفتن به جهت صبر بر آن یا امتحان و مانند آن است.[۴۷]
  3. اسراف ﴿وَكَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِنْ بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى[۴۸]، زیاده خواهی و ظلم ﴿وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى حَتَّى يَبْعَثَ فِي أُمِّهَا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَمَا كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرَى إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ[۴۹]؛ ﴿وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ وَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا كَذَلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ[۵۰] که نشان سستی ایمان‌اند و سبب می‌‌شوند انسان نعمت‌های خداوند را نادرست به کار برد یا بیهوده بر باد دهد[۵۱].[۵۲]

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

  1. الحلو، مشتاق، مقاله «توسعه»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. لغت نامه، ج ۵، ص ۶۲۵۱، «توسعه، توسع».
  2. الموسوعة العربیه، ج ۷، ص ۲۶۸.
  3. ارزش‌ها و توسعه، ص ۳۳، ۵۴.
  4. التنمیة الاداریه، ص ۱۱.
  5. موسوعة السیاسه، ج ۱، ص ۷۹۵.
  6. درآمدی بر اسلام و توسعه ایران، ص ۴۵، ۷۱.
  7. الاسلام و التنمیة الاجتماعیه، ص ۴۶ - ۶۰.
  8. ر.ک: راهنما، ج۲، ص۲۳۳ - ۲۵۵، ۲۸۲- ۲۸۵.
  9. ر. ک: توسعه اقتصادی بر پایه قرآن و حدیث، «نهی از اسراف، تبذیر».
  10. الحلو، مشتاق، مقاله «توسعه»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.
  11. المیزان، ج ۲، ص ۱۸۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۱۵۷؛ فتح القدیر، ج ۲، ص ۳۱۸.
  12. الاسلام والتنمیة الاجتماعیه، ص ۳۳ - ۳۵.
  13. ر. ک: نمونه، ج ۴، ص ۸۳.
  14. الحلو، مشتاق، مقاله «توسعه»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.
  15. ر. ک: المیزان، ج ۱۹، ص ۱۵۱.
  16. تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۵۶؛ مجمع البیان، ج۳، ص ۲۶۴؛ التبیان، ج ۶، ص ۱۶.
  17. روض الجنان، ج ۱۵، ص ۱۶۹؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۴۱۷؛ تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۳۰۳.
  18. اسلام بین دو دیدگاه شرق و غرب، ص ۲۳۱ - ۲۴۳.
  19. الحلو، مشتاق، مقاله «توسعه»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.
  20. راهنما، ج ۴، ص ۴۸۶ - ۴۸۸؛ ج ۶، ص ۱۴۵ - ۱۴۷.
  21. تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۷۷؛ جامع البیان، ج ۹، ص ۱۳؛ تفسیر ابی السعود، ج ۲، ص ۲۷۷ - ۲۷۸.
  22. الحلو، مشتاق، مقاله «توسعه»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.
  23. مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۶۲.
  24. ر. ک: التنمیة الانسانیه.
  25. الحلو، مشتاق، مقاله «توسعه»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.
  26. نظریات التنمیة السیاسیه، ص ۲۷۶ - ۲۹۳.
  27. الحلو، مشتاق، مقاله «توسعه»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.
  28. «و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس می‌افکنید؛ و نیز جز آنها کسانی دیگر را که شما نمی‌شناسید (اما) خداوند آنان را می‌شناسد؛ و آنچه در راه خداوند ببخشید، به شما تمام باز خواهند داد و بر شما ستم نخواهد رفت» سوره انفال، آیه ۶۰.
  29. تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۳۵؛ جامع البیان، ج ۱۰، ص ۳۹؛ زادالمسیر، ج ۳، ص ۳۷۴ - ۳۷۵.
  30. نمونه، ج ۷، ص ۲۲۱ - ۲۲۲.
  31. مجمع البیان، ج ۴، ص ۸۵۳.
  32. نمونه، ج ۷، ص ۲۲۲.
  33. «و اوست که دریا را رام (شما) کرد تا از آن گوشتی تر و تازه بخورید و از آن زیوری (چون مروارید) بیرون آورید که آن را می‌پوشید و کشتی‌ها را در آن می‌نگری که آب شکاف‌اند و (چنین کرد) تا از بخشش او (روزی خود را) فرا چنگ آورید و باشد که سپاس گزارید» سوره نحل، آیه ۱۴.
  34. ر. ک: تنمیة الانتاج والاستثمار فی ضوء القرآن والسنه.
  35. «و هر کس در راه خداوند هجرت گزیند، در زمین سرپناه‌های فراوان و گستردگی (در روزی) خواهد یافت و هر که از خانه خویش برای هجرت به سوی خداوند و پیامبرش برون آید سپس مرگ او را دریابد؛ بی‌گمان پاداش او بر عهده خداوند است و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۱۰۰.
  36. تفسیر بغوی، ج ۱، ص ۳۷۴ - ۳۷۵؛ الوسیط، ج ۲، ص ۱۰۶؛ تفسیر الجلالین، ص ۱۱۹.
  37. «و هر که از یادکرد من روی برتابد بی‌گمان او را زیستنی تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت» سوره طه، آیه ۱۲۴.
  38. روض الجنان، ج ۱۳، ص ۱۹۵.
  39. المیزان، ج ۱۴، ص ۲۴۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۲۵۸ - ۲۵۹.
  40. «و هر گزندی به شما برسد از کردار خود شماست و او از بسیاری (از گناهان شما نیز) در می‌گذرد» سوره شوری، آیه ۳۰.
  41. «برای (قوم) سبا در مسکن‌هایشان نشانه‌ای (شگرف) وجود داشت: دو باغ از راست و چپ، از روزی پروردگارتان بخورید و او را سپاس گزارید! شهری است پاکیزه و پروردگاری آمرزنده اما روی گرداندند ما نیز بر آنان سیل ویرانگر را فرستادیم و به جای آن دو باغشان دو باغ جایگزین کردیم با میوه‌هایی تلخ و (درختان) شوره‌گز و اندکی از درخت کنار. چنین آنان را برای آن ناسپاسی که ورزیدند، کیفر دادیم و آیا جز ناسپاس را به کیفر می‌رسانیم؟» سوره سبأ، آیه ۱۵-۱۷.
  42. التبیان، ج ۸، ص ۳۸۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۲۸۸ - ۲۸۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۵۴۱.
  43. «جز در پناه خداوند یا پناه مردم هر جا یافته شوند محکوم به خواری‌اند و دچار خشمی از سوی خداوند و محکوم به تهیدستی شدند، آن بدین رو بود که آنان به آیات خداوند کفر می‌ورزیدند و پیامبران را ناحقّ می‌کشتند، آن، از این رو بود که نافرمانی ورزیدند و تجاوز می‌کرد» سوره آل عمران، آیه ۱۱۲.
  44. «(روش اینان) چون روش فرعونیان و کسان پیش از ایشان است که به آیات خداوند کفر ورزیدند و خداوند آنان را برای گناهانشان فرو گرفت و خداوند توانمندی سخت‌کیفر است» سوره انفال، آیه ۵۲.
  45. «آیا در (کار) کسانی که ناسپاسی را جایگزین نعمت خداوند کردند و قوم خود را به «سرای نابودی» درآوردند ننگریسته‌ای؟» سوره ابراهیم، آیه ۲۸.
  46. «و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم) اش از همه جا فراوان می‌رسید آنگاه به نعمت‌های خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام می‌دادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.
  47. تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۲۸۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۵۴۱؛ جامع البیان، ج ۲۲، ص ۱۰۱.
  48. «و این‌چنین ما آن کس را که گزافکاری کند و به نشانه‌های پروردگارش ایمان نیاورد کیفر می‌دهیم و بی‌گمان عذاب جهان واپسین سخت‌تر و پایدارتر است» سوره طه، آیه ۱۲۷.
  49. «و پروردگارت شهرها را نابود نمی‌کند تا آن (گاه) که در دل آنها پیامبری برانگیزد که بر مردم آیات ما را بخواند و ما نابودکننده شهرها نیستیم مگر آنکه مردم آنها ستمگر باشند» سوره قصص، آیه ۵۹.
  50. «و بی‌گمان ما مردم دوره‌های پیش از شما را چون ستم کردند نابود کردیم در حالی که پیامبرانشان برای آنها برهان‌ها (ی روشن) آوردند و آنان بر آن نبودند که ایمان آورند؛ بدین گونه ما گروهی را که گنهکارند کیفر می‌دهیم» سوره یونس، آیه ۱۳.
  51. من هدی القرآن، ج ۷، ص ۲۵۲؛ نمونه، ج ۱۳، ص ۳۳۱؛ تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۷۶.
  52. الحلو، مشتاق، مقاله «توسعه»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.