اولو الامر در حدیث: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'تبیین' به 'تبیین') |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
[[اولی الامر]] از مفاهیمی است که [[پیشوایان دین]] برای | [[اولی الامر]] از مفاهیمی است که [[پیشوایان دین]] برای تبیین چیستی [[مقام امامت]] آن را به کار بردهاند. [[اولی الامر]] کسانیاند که مدیر [[سیاسی]] [[جامعه]]، [[مبیّن]] [[احکام خدا]] و [[سنت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[معصوم]] و نیز دارای [[علم]] [[حقیقی]] و [[خطاناپذیر]] به [[احکام]] و سنتاند. این مفهوم در متون [[روایی]]، به طور [[مستفیض]] بر [[امامان شیعه]] اطلاق شده است؛ از اینرو، تمام ویژگیهای یاد شده برای آن بزرگواران وجود دارد. | ||
بازخوانی روایاتی که در بردارنده تعبیر [[اولی الامر]] است، نشان از این واقعیت دارد که به لحاظ [[تاریخی]]، از دوران [[رسول الله]]{{صل}}، این مفهوم بر [[امامان]] [[پاک]]{{عم}} اطلاق شده است. ناگفته پیداست که [[نزول]] [[آیه اولی الامر]] و امر به [[اطاعت]] از آنها در [[قرآن کریم]]، موجب شد که [[صحابه پیامبر]] اکرم{{صل}}، درباره مصداق این مفهوم سؤالاتی بکنند؛ از اینرو، وجود یا شیوع [[روایات]] یاد شده امری طبیعی به نظر میرسد. در این باره، [[جابر بن عبد الله انصاری]] [[نقل]] میکند که وقتی [[آیه اولی الامر]] نازل شد، از [[رسول خدا]]{{صل}} سؤال کردم: یا [[رسول الله]]! [[خدا]] و رسولش را شناختهایم، [[اولی الامر]] که [[خداوند]] [[اطاعت]] از آنها را قرین [[اطاعت]] از خودش قرار داد، چه کسانیاند؟ [[پیامبر]] اخدا{{صل}} فرمود: “ای [[جابر]]! آنها [[جانشینان]] من و [[امامان]] مسلماناناند؛ نخستین آنها [[علی بن ابیطالب]]، سپس [[حسن]] و سپس [[حسین]]{{عم}} است”<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۵۳.</ref>. | بازخوانی روایاتی که در بردارنده تعبیر [[اولی الامر]] است، نشان از این واقعیت دارد که به لحاظ [[تاریخی]]، از دوران [[رسول الله]]{{صل}}، این مفهوم بر [[امامان]] [[پاک]]{{عم}} اطلاق شده است. ناگفته پیداست که [[نزول]] [[آیه اولی الامر]] و امر به [[اطاعت]] از آنها در [[قرآن کریم]]، موجب شد که [[صحابه پیامبر]] اکرم{{صل}}، درباره مصداق این مفهوم سؤالاتی بکنند؛ از اینرو، وجود یا شیوع [[روایات]] یاد شده امری طبیعی به نظر میرسد. در این باره، [[جابر بن عبد الله انصاری]] [[نقل]] میکند که وقتی [[آیه اولی الامر]] نازل شد، از [[رسول خدا]]{{صل}} سؤال کردم: یا [[رسول الله]]! [[خدا]] و رسولش را شناختهایم، [[اولی الامر]] که [[خداوند]] [[اطاعت]] از آنها را قرین [[اطاعت]] از خودش قرار داد، چه کسانیاند؟ [[پیامبر]] اخدا{{صل}} فرمود: “ای [[جابر]]! آنها [[جانشینان]] من و [[امامان]] مسلماناناند؛ نخستین آنها [[علی بن ابیطالب]]، سپس [[حسن]] و سپس [[حسین]]{{عم}} است”<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۵۳.</ref>. | ||
[[حاکم حسکانی]] نیز ناقل [[روایات]] فراوانی است که در آنها [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}}، این مفهوم را در آن دوران، بر [[امیر المؤمنین]]{{ع}} منطبق کرده است<ref>عبید الله بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۸۹-۱۹۵.</ref>. همچنین بازخوانی [[منابع روایی]] و [[تاریخی]] نخستین، بیانگر این [[حقیقت]] است که برخی از [[امامان]] [[پاک]]{{عم}} برای [[اثبات]] [[فضیلت]] و [[برتری]] خود، به این [[آیه]] [[استدلال]] کردهاند که برخی از این نمونهها عبارتاند از: | [[حاکم حسکانی]] نیز ناقل [[روایات]] فراوانی است که در آنها [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}}، این مفهوم را در آن دوران، بر [[امیر المؤمنین]]{{ع}} منطبق کرده است<ref>عبید الله بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۸۹-۱۹۵.</ref>. همچنین بازخوانی [[منابع روایی]] و [[تاریخی]] نخستین، بیانگر این [[حقیقت]] است که برخی از [[امامان]] [[پاک]]{{عم}} برای [[اثبات]] [[فضیلت]] و [[برتری]] خود، به این [[آیه]] [[استدلال]] کردهاند که برخی از این نمونهها عبارتاند از: | ||
# [[امام علی]]{{ع}} در شورای شش نفرهای که برای [[انتخاب]] [[جانشین]] پس از [[عمر بن خطاب]] تشکیل شده بود، با اشاره به این [[آیه]]، خود را مصداق آن معرفی کرد<ref>محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص۵۴۵.</ref>. ایشان همچنین در نامهای به [[معاویه]]، با بیان این [[آیه]]، [[فضیلت]] خود را به [[معاویه]] [[یادآوری]] میکند. همچنین آن [[حضرت]] در میان [[مهاجران]] و [[انصار]] [[سخنرانی]] کردند و از طریق این [[آیه]]، یکی از [[فضایل]] خود را | # [[امام علی]]{{ع}} در شورای شش نفرهای که برای [[انتخاب]] [[جانشین]] پس از [[عمر بن خطاب]] تشکیل شده بود، با اشاره به این [[آیه]]، خود را مصداق آن معرفی کرد<ref>محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص۵۴۵.</ref>. ایشان همچنین در نامهای به [[معاویه]]، با بیان این [[آیه]]، [[فضیلت]] خود را به [[معاویه]] [[یادآوری]] میکند. همچنین آن [[حضرت]] در میان [[مهاجران]] و [[انصار]] [[سخنرانی]] کردند و از طریق این [[آیه]]، یکی از [[فضایل]] خود را تبیین ساختند<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۷۵.</ref>؛ | ||
#پس از [[بیعت مردم]] با [[امام حسن]]{{ع}}، ایشان با [[تلاوت]] این [[آیه]] به [[مدح]] [[اهل بیت پیامبر]] اکرم{{صل}} پرداختند<ref>محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الامالی، ص۳۴۹؛ محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص۱۲۱.</ref>؛ | #پس از [[بیعت مردم]] با [[امام حسن]]{{ع}}، ایشان با [[تلاوت]] این [[آیه]] به [[مدح]] [[اهل بیت پیامبر]] اکرم{{صل}} پرداختند<ref>محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الامالی، ص۳۴۹؛ محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص۱۲۱.</ref>؛ | ||
#زمانی که [[معاویه]] از [[امام حسین]]{{ع}} میخواهد، بالای [[منبر]] برود و [[خطبه]] بخواند، ایشان بر فراز [[منبر]]، خطبهای [[شبیه]] [[خطبه امام]] [[حسن]]{{ع}} که پیش از این از آن یاد شد، ایراد فرمود و با اشاره به این [[آیه]]، [[اطاعت]] [[مردم]] از خود و [[اهل بیت]] [[رسول الله]]{{صل}} را [[واجب]] دانست<ref>احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۲، ص۲۹۹.</ref>. [[روایات]] رسیده از [[امامان معصوم]]{{عم}}، راجع به [[تعیین]] مصداق این مفهوم، به چند گروه تقسیم میشوند که مروری دگربار بر آنها خالی از [[لطف]] نیست. | #زمانی که [[معاویه]] از [[امام حسین]]{{ع}} میخواهد، بالای [[منبر]] برود و [[خطبه]] بخواند، ایشان بر فراز [[منبر]]، خطبهای [[شبیه]] [[خطبه امام]] [[حسن]]{{ع}} که پیش از این از آن یاد شد، ایراد فرمود و با اشاره به این [[آیه]]، [[اطاعت]] [[مردم]] از خود و [[اهل بیت]] [[رسول الله]]{{صل}} را [[واجب]] دانست<ref>احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۲، ص۲۹۹.</ref>. [[روایات]] رسیده از [[امامان معصوم]]{{عم}}، راجع به [[تعیین]] مصداق این مفهوم، به چند گروه تقسیم میشوند که مروری دگربار بر آنها خالی از [[لطف]] نیست. | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
##روایاتی که مصداق [[اولی الامر]] را [[امامان]] دوزادهگانه{{عم}} معرفی کردهاند<ref>علی بن حسین بن بابویه قمی، الامامة و التبصرة، ص۱۳۳-۱۳۴؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ص۲۰۵ و ۲۷۶ و ج۲، ص۲۱؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۱۴. این روایات صحیحاند؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۲۲ و ۲۵۳؛ علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۴؛ عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۳۱؛ الخصال، ج۲، ص۴۷۹؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة، ص۸۰؛ علی بن محمد خزاز قمی، کفایة الاثر، ص۵۳؛ فرات کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص۱۰۸؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۵۱-۲۵۲.</ref>. | ##روایاتی که مصداق [[اولی الامر]] را [[امامان]] دوزادهگانه{{عم}} معرفی کردهاند<ref>علی بن حسین بن بابویه قمی، الامامة و التبصرة، ص۱۳۳-۱۳۴؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ص۲۰۵ و ۲۷۶ و ج۲، ص۲۱؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۱۴. این روایات صحیحاند؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۲۲ و ۲۵۳؛ علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۴؛ عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۳۱؛ الخصال، ج۲، ص۴۷۹؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة، ص۸۰؛ علی بن محمد خزاز قمی، کفایة الاثر، ص۵۳؛ فرات کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص۱۰۸؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۵۱-۲۵۲.</ref>. | ||
تعدد [[روایات]] در این باره به گونهای است که تردیدی در صدور آنها از [[امامان]]{{عم}} باقی نمیگذارد. آنچه در این میان مهم است، | تعدد [[روایات]] در این باره به گونهای است که تردیدی در صدور آنها از [[امامان]]{{عم}} باقی نمیگذارد. آنچه در این میان مهم است، تبیین مفهوم این واژه در [[روایات]] و [[تعیین]] ویژگیهای آن است<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۳۳۴.</ref>. | ||
==مدارک روایی از شیعه و سنی== | ==مدارک روایی از شیعه و سنی== |
نسخهٔ ۵ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۳۳
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث اولو الامر است. "اولو الامر" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
اولی الامر از مفاهیمی است که پیشوایان دین برای تبیین چیستی مقام امامت آن را به کار بردهاند. اولی الامر کسانیاند که مدیر سیاسی جامعه، مبیّن احکام خدا و سنت پیامبر اکرم(ص) معصوم و نیز دارای علم حقیقی و خطاناپذیر به احکام و سنتاند. این مفهوم در متون روایی، به طور مستفیض بر امامان شیعه اطلاق شده است؛ از اینرو، تمام ویژگیهای یاد شده برای آن بزرگواران وجود دارد. بازخوانی روایاتی که در بردارنده تعبیر اولی الامر است، نشان از این واقعیت دارد که به لحاظ تاریخی، از دوران رسول الله(ص)، این مفهوم بر امامان پاک(ع) اطلاق شده است. ناگفته پیداست که نزول آیه اولی الامر و امر به اطاعت از آنها در قرآن کریم، موجب شد که صحابه پیامبر اکرم(ص)، درباره مصداق این مفهوم سؤالاتی بکنند؛ از اینرو، وجود یا شیوع روایات یاد شده امری طبیعی به نظر میرسد. در این باره، جابر بن عبد الله انصاری نقل میکند که وقتی آیه اولی الامر نازل شد، از رسول خدا(ص) سؤال کردم: یا رسول الله! خدا و رسولش را شناختهایم، اولی الامر که خداوند اطاعت از آنها را قرین اطاعت از خودش قرار داد، چه کسانیاند؟ پیامبر اخدا(ص) فرمود: “ای جابر! آنها جانشینان من و امامان مسلماناناند؛ نخستین آنها علی بن ابیطالب، سپس حسن و سپس حسین(ع) است”[۱].
حاکم حسکانی نیز ناقل روایات فراوانی است که در آنها رسول گرامی اسلام(ص)، این مفهوم را در آن دوران، بر امیر المؤمنین(ع) منطبق کرده است[۲]. همچنین بازخوانی منابع روایی و تاریخی نخستین، بیانگر این حقیقت است که برخی از امامان پاک(ع) برای اثبات فضیلت و برتری خود، به این آیه استدلال کردهاند که برخی از این نمونهها عبارتاند از:
- امام علی(ع) در شورای شش نفرهای که برای انتخاب جانشین پس از عمر بن خطاب تشکیل شده بود، با اشاره به این آیه، خود را مصداق آن معرفی کرد[۳]. ایشان همچنین در نامهای به معاویه، با بیان این آیه، فضیلت خود را به معاویه یادآوری میکند. همچنین آن حضرت در میان مهاجران و انصار سخنرانی کردند و از طریق این آیه، یکی از فضایل خود را تبیین ساختند[۴]؛
- پس از بیعت مردم با امام حسن(ع)، ایشان با تلاوت این آیه به مدح اهل بیت پیامبر اکرم(ص) پرداختند[۵]؛
- زمانی که معاویه از امام حسین(ع) میخواهد، بالای منبر برود و خطبه بخواند، ایشان بر فراز منبر، خطبهای شبیه خطبه امام حسن(ع) که پیش از این از آن یاد شد، ایراد فرمود و با اشاره به این آیه، اطاعت مردم از خود و اهل بیت رسول الله(ص) را واجب دانست[۶]. روایات رسیده از امامان معصوم(ع)، راجع به تعیین مصداق این مفهوم، به چند گروه تقسیم میشوند که مروری دگربار بر آنها خالی از لطف نیست.
- روایاتی که مصداق اولی الامر را امام علی(ع) دانستهاند[۷]؛
- روایاتی که مصداق اولی الامر را سه امام نخستین شیعه معرفی کردهاند[۸]؛
- روایاتی که مصداق اولی الامر را اهل بیت یا آل محمد(ص) معرفی کردهاند[۹]؛
- روایاتی که گفتهاند مصداق اولی الامر همان اوصیایند[۱۰]؛
- روایاتی که مصداق اولی الامر را امامان دوزادهگانه(ع) معرفی کردهاند[۱۱].
تعدد روایات در این باره به گونهای است که تردیدی در صدور آنها از امامان(ع) باقی نمیگذارد. آنچه در این میان مهم است، تبیین مفهوم این واژه در روایات و تعیین ویژگیهای آن است[۱۲].
مدارک روایی از شیعه و سنی
مدارک اهل سنت
- مجاهد در تفسیر خود تصریح مینماید که آیه اولیالامر در شأن امیرالمؤمنین(ع) در جنگ تبوک نازل شد: «عَنْ مُجَاهِدٍ [فِي قَوْلِهِ تَعَالَى]: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا﴾ يَعْنِي [الَّذِينَ] صَدَقُوا بِالتَّوْحِيدِ ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ﴾ يَعْنِي فِي فَرَائِضِهِ ﴿وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ﴾ يَعْنِي فِي سُنَّتِهِ ﴿وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ قَالَ: نَزَلَتْ فِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حِينَ خَلَّفَهُ رَسُولُ اللَّهِ بِالْمَدِينَةِ فَقَالَ: أَ تُخَلِّفُنِي عَلَى النِّسَاءِ وَ الصِّبْيَانِ فَقَالَ: أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى حِينَ قَالَ لَهُ: ﴿اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ﴾[۱۳] فَقَالَ اللَّهُ: ﴿وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ قَالَ: [هُوَ] عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَلَّاهُ اللَّهُ الْأَمْرَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ فِي حَيَاتِهِ- حِينَ خَلَّفَهُ رَسُولُ اللَّهِ بِالْمَدِينَةِ، فَأَمَرَ اللَّهُ الْعِبَادَ بِطَاعَتِهِ وَ تَرْكِ خِلَافِهِ»[۱۴]. «ابوالنضر عیاشی... أَبِي بَصِيرٍ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع)، أَنَّهُ سَأَلَهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ قَالَ: نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ. قُلْتُ: إِنَّ النَّاسَ يَقُولُونَ: فَمَا مَنَعَهُ أَنْ يُسَمِّي عَلِيّاً وَ أَهْلَ بَيْتِهِ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(ع): قُولُوا لَهُمْ: إِنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ عَلَى رَسُولِهِ الصَّلَاةَ وَ لَمْ يُسَمِّ ثَلَاثاً وَ لَا أَرْبَعاً- حَتَّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذَلِكَ، وَ أَنْزَلَ الْحَجَّ فَلَمْ يُنْزِلْ: طُوفُوا سَبْعاً حَتَّى فَسَّرَ ذَلِكَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنْزَلَ: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ فَنَزَلَتْ فِي عَلِيٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ، وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): أُوصِيكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ وَ أَهْلِ بَيْتِي إِنِّي سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ لَا يُفَرِّقَ بَيْنَهُمَا- حَتَّى يُورِدَهُمَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَأَعْطَانِي ذَلِكَ»[۱۵].
- بنا بر نقل «ابن حمّویَة» که از علمای برجسته عامه است، در زمان خلافت عثمان، در مجلسی که بیش از دویست نفر از اکابر اصحاب از مهاجر و انصار حضور داشتند (و به نام برخی از معاریف آنان ذیلاً اشاره میکنیم) امیرالمؤمنین علی(ع) احتجاجات مهمی با آنان در اثبات حقانیت خود به آیات قرآن مینماید. ایشان از جمله به آیه مورد بحث استشهاد میکند و همگی حضار نیز میپذیرند. ذیلاً به بخش کوچکی از این روایت اشاره میکنیم: «أبو إسحاق إبراهیم بن سعدالدین بن حمویة با سندهای خود از سلیم بن قیس هلالی روایت میکند و میگوید:
«رَأَيْتُ عَلِيّاً(ع) فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) فِي خِلَافَةِ عُثْمَانَ وَ جَمَاعَةٌ يَتَحَدَّثُونَ وَ يَتَذَاكَرُونَ الْعِلْمَ فَذَكَرُوا قُرَيْشاً وَ فَضْلَهَا وَ سَوَابِقَهَا وَ هِجْرَتَهَا وَ مَا قَالَ فِيهَا رَسُولُ اللَّهِ(ص) مِنَ الْفَضْلِ مِثْلَ قَوْلِهِ(ص) الْأَئِمَّةُ مِنْ قُرَيْشٍ وَ قَوْلِهِ(ص) النَّاسُ تَبَعٌ لِقُرَيْشٍ وَ قُرَيْشٌ أَئِمَّةُ الْعَرَبِ الی ان قال بعد ذکر مفاخرة کل حی برجال قومه. و فی الحلقة أکثر من مائتی رجل فیهم علی بن أبی طالب(ع) و سعد بن أبی وقاص و عبدالرحمن بن عوف والزبیر و طلحة و المقداد و هاشم بن عتیبه و عبدالله بن عمر و الحسن و الحسین(ع) و انی عباس و محمد بن ابی بکر و عبدالله بن جعفر و من الأنصار ابی بن کعب و زید بن ثابت و أبو أیوب الأنصاری و أبوالهیثم بین التیهان و محمد بن مسلمة و قیس بن سعد بن عبادة و جابر بن عبدالله و أنس بن مالک و زید بن أرقم و...». ایشان از حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) درخواست مینمایند که مطلبی بیان فرماید. حضرت به آیات مختلف قرآن با همه آنان احتجاج مینمایند و از جمله به آیه مورد بحث پیرامون مقام و منزلت اهل بیت(ع) استناد میفرمایند و همگی حاضران اذعان به صحت سخن حضرت میکنند.
«فَأَنْشُدُكُمُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَ تَعْلَمُونَ حَيْثُ نَزَلَتْ: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...﴾ وَ حَيْثُ نَزَلَتْ ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[۱۶]».
«قَالَ النَّاسُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ خَاصَّةٌ فِي بَعْضِ الْمُؤْمِنِينَ أَمْ عَامَّةٌ لِجَمِيعِهِمْ فَأَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِيَّهُ أَنْ يُعَلِّمَهُمْ وُلَاةَ أَمْرِهِمْ وَ أَنْ يُفَسِّرَ لَهُمْ مِنَ الْوَلَايَةِ مَا فَسَّرَ لَهُمْ مِنْ صَلَاتِهِمْ وَ زَكَاتِهِمْ وَ صَوْمِهِمْ وَ حَجِّهِمْ فَنَصَبَنِي لِلنَّاسِ عَلَماً بِغَدِيرِ خُمٍّ ثُمَّ خَطَبَ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِي بِرِسَالَةٍ ضَاقَ بِهَا صَدْرِي فَظَنَنْتُ أَنَّ النَّاسَ مُكَذِّبِيَّ فَأَوْعَدَنِي لَأُبَلِّغَنَّهَا أَوْ لَيُعَذِّبَنِّي ثُمَّ أَمَرَ فَنُودِيَ بِالصَّلَاةَ جَامِعَةً ثُمَّ خَطَبَ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَوْلَايَ وَ أَنَا مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ أَنَا أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؟ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ قُمْ يَا عَلِيُّ فَقُمْتُ فَقَالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ فَقَامَ سَلْمَانُ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَالاهُ كَمَا ذَا فَقَالَ لَا كَوَلَائِي فَمَنْ كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَعَلِيٌّ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ- فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾[۱۷] فَكَبَّرَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) فَقَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ عَلَى تَمَامِ نُبُوَّتِي وَ تَمَامِ دِينِ اللَّهِ وَلَايَةِ عَلِيٍّ بَعْدِي فَقَامَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ فَقَالا يَا رَسُولَ اللَّهِ هَؤُلَاءِ الْآيَاتُ خَاصَّةٌ فِي عَلِيٍّ-؟ فَقَالَ(ص) بَلَى خَاصَّةٌ فِيهِ وَ فِي أَوْصِيَائِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ قَالا يَا رَسُولَ اللَّهِ بَيِّنْهُمْ لَنَا- قَالَ عَلِيٌّ أَخِي وَ وَزِيرِي وَ وَارِثِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي فِي أُمَّتِي وَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِي ثُمَّ ابْنِي الْحَسَنُ ثُمَّ ابْنِي الْحُسَيْنُ ثُمَّ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ الْقُرْآنُ مَعَهُمْ وَ هُمْ مَعَ الْقُرْآنِ لَا يُفَارِقُونَهُ وَ لَا يُفَارِقُهُمْ حَتَّى يَرِدُوا عَلَيَّ حَوْضِ».
بعد از این احتجاج، برخی از حاضران قسم خوردند که همه آنچه را که مولی(ع) فرمود از رسول اکرم(ص) شنیدهاند و برخی دیگر اذعان به بخشی از آن نمودند. به دلیل اهمیت موضوع، در اینجا به اسامی آنان اشاره میکنیم: «فَقَالُوا كُلُّهُمْ اللَّهُمَّ نَعَمْ- قَدْ سَمِعْنَا ذَلِكَ وَ شَهِدْنَا كَمَا قُلْتَ سَوَاءً وَ قَالَ بَعْضُهُمْ قَدْ حَفِظْنَا جُلَّ مَا قُلْتَ وَ لَمْ نَحْفَظْ كُلَّهُ وَ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ حَفِظُوا أَخْيَارُنَا وَ أَفَاضِلُنَا فَقَالَ عَلِيٌّ(ع) صَدَقْتُمْ لَيْسَ كُلُّ النَّاسِ يَسْتَوِي فِي الْحِفْظِ أَنْشُدُكُمْ بِاللَّهِ مَنْ حَفِظَ ذَلِكَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ لَمَّا قَامَ وَ أَخْبَرَ بِهِ فَقَامَ زَيْدُ بْنُ أَرْقَمَ وَ الْبَرَاءُ بْنُ عَازِبٍ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَمَّارٌ فَقَالُوا نَشْهَدُ لَقَدْ حَفِظْنَا قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ هُوَ قَائِمٌ عَلَى الْمِنْبَرِ وَ أَنْتَ إِلَى جَنْبِهِ وَ هُوَ يَقُولُ أَيُّهَا النَّاسُ أَمَرَنِيَ اللَّهُ أَنْ أَنْصِبَ لَكُمْ إِمَامَكُمْ وَ الْقَائِمَ فِيكُمْ بَعْدِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي وَ الَّذِي فَرَضَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ فِي كِتَابِهِ طَاعَتَهُ وَ قَرَنَهُ بِطَاعَتِهِ وَ طَاعَتِي وَ أَمَرَكُمْ بِوَلَايَتِهِ وَ إِنِّي رَاجَعْتُ رَبِّي خَشْيَةَ طَعْنِ أَهْلِ النِّفَاقِ وَ تَكْذِيبِهِمْ فَأَوْعَدَنِي لَأُبَلِّغَنَّهَا أَوْ لَيُعَذِّبَنِّي- أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَكُمْ فِي كِتَابِهِ بِالصَّلَاةِ فَقَدْ بَيَّنْتُهَا لَكُمْ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ فَقَدْ بَيَّنْتُهَا لَكُمْ وَ فَسَّرْتُهَا وَ أَمَرَكُمْ بِالْوَلَايَةِ وَ إِنِّي أُشْهِدُكُمْ أَنَّهَا لِهَذَا خَاصَّةً وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى يَدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ لِابْنَيْهِ مِنْ بَعْدِهِ ثُمَّ لِلْأَوْصِيَاءِ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ مِنْ وُلْدِهِمْ(ع) لَا يُفَارِقُونَ الْقُرْآنَ وَ لَا يُفَارِقُهُمُ الْقُرْآنُ حَتَّى يَرِدُوا عَلَيَّ الْحَوْضَ أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ بَيَّنْتُ لَكُمْ مَفْزَعَكُمْ بَعْدِي وَ إِمَامَكُمْ وَ دَلِيلَكُمْ وَ هَادِيَكُمْ وَ هُوَ أَخِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ هُوَ فِيكُمْ بِمَنْزِلَتِي فِيكُمْ فَقَلِّدُوهُ دِينَكُمْ وَ أَطِيعُوهُ فِي جَمِيعِ أُمُورِكُمْ فَإِنَّ عِنْدَهُ جَمِيعَ مَا عَلَّمَنِيَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ عِلْمِهِ وَ حِكْمَتِهِ فَاسْأَلُوهُ وَ تَعَلَّمُوا مِنْهُ وَ مِنْ أَوْصِيَائِهِ بَعْدَهُ- وَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ وَ لَا تَتَقَدَّمُوهُمْ وَ لَا تَخَلَّفُوا عَنْهُمْ فَإِنَّهُمْ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَهُمْ وَ لَا يُزَايِلُونَهُ وَ لَا يُزَايِلُهُمْ ثُمَّ جَلَسُوا»[۱۸].[۱۹]
مدارک شیعه
- در نصوص روایی دلالت آیه شریفه بر اینکه مراد از اولی الامر ائمه معصومین(ع) هستند، به حدی مورد تأکید قرارگرفته که حضرات ائمه(ع) در احتجاجها، گاه به شیعیان توصیه میکردند که اگر مخالفین حجتهای شما را نپذیرفتند، میتوانید با آنان مباهله کنید. برای نمونه به بیانی از ابومسروق از اصحاب امام صادق(ع) اشاره مینماییم: «عَنْ أَبِي مَسْرُوقٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: قُلْتُ إِنَّا نُكَلِّمُ النَّاسَ فَنَحْتَجُّ عَلَيْهِمْ بِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۲۰] فَيَقُولُونَ نَزَلَتْ فِي أُمَرَاءِ السَّرَايَا فَنَحْتَجُّ عَلَيْهِمْ بِقَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ- ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[۲۱] فَيَقُولُونَ نَزَلَتْ فِي الْمُؤْمِنِينَ وَ نَحْتَجُّ عَلَيْهِمْ بِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾[۲۲] فَيَقُولُونَ نَزَلَتْ فِي قُرْبَى الْمُسْلِمِينَ قَالَ فَلَمْ أَدَعْ شَيْئاً مِمَّا حَضَرَنِي ذِكْرُهُ مِنْ هَذِهِ وَ شِبْهِهِ إِلَّا ذَكَرْتُهُ فَقَالَ لِي إِذَا كَانَ ذَلِكَ فَادْعُهُمْ إِلَى الْمُبَاهَلَةِ قُلْتُ وَ كَيْفَ أَصْنَعُ قَالَ أَصْلِحْ نَفْسَكَ ثَلَاثاً وَ أَظُنُّهُ قَالَ وَ صُمْ وَ اغْتَسِلْ وَ ابْرُزْ أَنْتَ وَ هُوَ إِلَى الْجَبَّانِ فَشَبِّكْ أَصَابِعَكَ مِنْ يَدِكَ الْيُمْنَى فِي أَصَابِعِهِ ثُمَّ أَنْصِفْهُ وَ ابْدَأْ بِنَفْسِكَ وَ قُلِ اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبَّ الْأَرَضِينَ السَّبْعِ عَالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ الرَّحْمَنَ الرَّحِيمَ إِنْ كَانَ أَبُو مَسْرُوقٍ جَحَدَ حَقّاً وَ ادَّعَى بَاطِلًا فَأَنْزِلْ عَلَيْهِ حُسْبَاناً مِنَ السَّمَاءِ أَوْ عَذَاباً أَلِيماً ثُمَّ رُدَّ الدَّعْوَةَ عَلَيْهِ فَقُلْ وَ إِنْ كَانَ فُلَانٌ جَحَدَ حَقّاً وَ ادَّعَى بَاطِلًا فَأَنْزِلْ عَلَيْهِ حُسْبَاناً مِنَ السَّمَاءِ أَوْ عَذَاباً أَلِيماً ثُمَّ قَالَ لِي فَإِنَّكَ لَا تَلْبَثُ أَنْ تَرَى ذَلِكَ فِيهِ فَوَ اللَّهِ مَا وَجَدْتُ خَلْقاً يُجِيبُنِي إِلَيْهِ»[۲۳].
- در برخی کلمات اهل بیت(ع)، به طور کلی به معنای اولی الامر اشاره شده و در برخی دیگر، اسامی یکایک ائمه اطهار(ع) تا امام عصر(ع) ذکر شده است:
- بُرید عِجلی میگوید: «سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ﴾[۲۴] قَالَ إِيَّانَا عَنَى أَنْ يُؤَدِّيَ الْأَوَّلُ إِلَى الْإِمَامِ الَّذِي بَعْدَهُ الْكُتُبَ وَ الْعِلْمَ وَ السِّلَاحَ... ثُمَّ قَالَ لِلنَّاسِ: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۲۵] إِيَّانَا عَنَى خَاصَّةً- أَمَرَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ بِطَاعَتِنَا»[۲۶].
- أبو بصیر از امام باقر(ع) روایت میکنند که حضرتش فرمود: «أَوْصَى النَّبِيُّ(ص) إِلَى عَلِيٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ(ع) و هما صبیان. ثُمَّ قَالَ: [ذلک] قَوْلُ اللَّهِ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ وَ أَرَادَ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ»[۲۷].
- مفضل بن عمر از یونس بن ظبیان و او از جابر بن یزید جعفی که همگی از برجستگان اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بودند- از جابر بن عبدالله انصاری روایت میکند که گفت: «لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ(ص) ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَرَفْنَا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَمَنْ أُولُو الْأَمْرِ الَّذِينَ قَرَنَ اللَّهُ طَاعَتَهُمْ بِطَاعَتِكَ فَقَالَ(ع): هُمْ خُلَفَائِي يَا جَابِرُ وَ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ بَعْدِي أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْمَعْرُوفُ فِي التَّوْرَاةِ بِالْبَاقِرِ وَ سَتُدْرِكُهُ يَا جَابِرُ فَإِذَا لَقِيتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّي السَّلَامَ ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ سَمِيِّي وَ كَنِيِّي حُجَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ بَقِيَّتُهُ فِي عِبَادِهِ ابْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ ذَاكَ الَّذِي يَفْتَحُ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ عَلَى يَدَيْهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا ذَاكَ الَّذِي يَغِيبُ عَنْ شِيعَتِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ غَيْبَةً لَا يَثْبُتُ فِيهَا عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ إِلَّا مَنِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ قَالَ جَابِرٌ فَقُلْتُ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَهَلْ يَقَعُ لِشِيعَتِهِ الِانْتِفَاعُ بِهِ فِي غَيْبَتِهِ فَقَالَ(ع) إِي وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ يَسْتَضِيئُونَ بِنُورِهِ وَ يَنْتَفِعُونَ بِوَلَايَتِهِ فِي غَيْبَتِهِ كَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ تَجَلَّلَهَا سَحَابٌ يَا جَابِرُ هَذَا مِنْ مَكْنُونِ سِرِّ اللَّهِ وَ مَخْزُونِ عِلْمِهِ فَاكْتُمْهُ إِلَّا عَنْ أَهْلِهِ»[۲۸].[۲۹]
منابع
پانویس
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۵۳.
- ↑ عبید الله بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۸۹-۱۹۵.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص۵۴۵.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۷۵.
- ↑ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الامالی، ص۳۴۹؛ محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص۱۲۱.
- ↑ احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۲، ص۲۹۹.
- ↑ فرات کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص۱۰۸-۱۱۰؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۱۴۱؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۳۵۲؛ عبید الله بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۱، ص۱۹۰.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۸۶؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ص۲۴۹؛ عبید الله بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ص۱۹۱.
- ↑ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۲۸ و ۲۳۷؛ الامالی، ص۵۳۱؛ فرات کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص۱۰۸.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸-۱۸۹؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۴۹؛ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الاختصاص، ص۲.
- ↑ علی بن حسین بن بابویه قمی، الامامة و التبصرة، ص۱۳۳-۱۳۴؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ص۲۰۵ و ۲۷۶ و ج۲، ص۲۱؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۱۴. این روایات صحیحاند؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۲۲ و ۲۵۳؛ علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۴؛ عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۱۳۱؛ الخصال، ج۲، ص۴۷۹؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة، ص۸۰؛ علی بن محمد خزاز قمی، کفایة الاثر، ص۵۳؛ فرات کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص۱۰۸؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۵۱-۲۵۲.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۳۳۴.
- ↑ «در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور)» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.
- ↑ احقاق الحق و ازهاق الباطل (ط. مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۹ ه.ق)، ج۱۴، ص۳۵۰.
- ↑ احقاق الحق و ازهاق الباطل (ط. مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۹ ه.ق)، ج۱۴، ص۳۵۰.
- ↑ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ نقل از «فرائد السمطین فی السمط الأول فی الباب الثامن و الخمسین عن التابعین الکبیر» به نقل از: الغدیر فی الکتاب والسنة و الأدب (ط. مرکز الغدیر، ۱۴۱۶ ه.ق.)، ج۱، ص۳۳۸.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۴ ص ۲۲۵.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ الکافی (ط. الإسلامیة، ۱۴۰۷ ه.ق.)، ج۲، ص۵۱۴.
- ↑ «خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری میکنید با دادگری داوری کنید» سوره نساء، آیه ۵۸.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۲۷۶.
- ↑ دلائل الإمامة (ط. بعثت، ۱۴۱۳ ه.ق.). ص۴۳۶.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة (ط. اسلامیه، ۱۳۹۵ ه.ق)، ج۱، ص۲۵۳.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۴ ص ۲۲۹.