آیا آدم پیامبر علم غیب داشت؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان پرسشهای وابسته}} +{{پایان پرسش وابسته}})) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پرسشهای وابسته}} +{{پرسش وابسته}})) |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
== پرسشهای مصداقی همطراز == | == پرسشهای مصداقی همطراز == | ||
{{ | {{پرسش وابسته}} | ||
# [[آیا نوح پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)]] | # [[آیا نوح پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)]] | ||
# [[آیا صالح پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)]] | # [[آیا صالح پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)]] | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == | ||
{{ | {{پرسش وابسته}} | ||
# [[آیا در میان مخلوقات فقط انسان عالم به غیب میشود؟ (پرسش)]] | # [[آیا در میان مخلوقات فقط انسان عالم به غیب میشود؟ (پرسش)]] | ||
# [[آیا انسان آگاه از غیب باید عصمت داشته باشد؟ (پرسش)]] | # [[آیا انسان آگاه از غیب باید عصمت داشته باشد؟ (پرسش)]] |
نسخهٔ ۳۰ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۵۳
آیا آدم پیامبر علم غیب داشت؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب |
مدخل اصلی | علم غیب |
آیا آدم پیامبر(ع) علم غیب داشت؟ یکی از سؤالهای مصداقی پرسشی تحت عنوان «آیا همه پیامبران علم غیب داشتهاند؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
- آیاتی که علم غیب آدم پیامبر(ع) را اثبات میکنند، کدامند؟
- کدام آیات بر علم غیب آدم پیامبر(ع) دلالت دارند؟
پاسخ به این پرسش
علامه طباطبایی در کتاب «المیزان» در اینباره گفته است:
«این جمله: ﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا﴾ اشعار دارد بر اینکه اسماء نامبرده، و یا مسماهاى آنها موجوداتى زنده و داراى عقل بودهاند، که در پس پرده غیب قرار داشتهاند، و به همین جهت علم به آنها غیر آن نحوه علمى است که ما به اسماء موجودات داریم، چون اگر از سنخ علم ما بود، باید بعد از آنکه آدم به ملائکه خبر از آن اسماء داد، ملائکه هم مثل آدم داناى به آن اسماء شده باشند، و در داشتن آن علم با او مساوى باشند، براى اینکه هر چند در این صورت آدم به آنان تعلیم داده، ولى خود آدم هم به تعلیم خدا آن را آموخته بود. پس دیگر نباید آدم اشرف از ملائکه باشد، و اصولا نباید احترام بیشترى داشته باشد، و خدا او را بیشتر گرامى بدارد، و اى بسا ملائکه از آدم برترى و شرافت بیشترى میداشتند و نیز اگر علم نامبرده از سنخ علم ما بود، نباید ملائکه بصرف اینکه آدم علم به اسماء دارد قانع شده باشند، و استدلالشان باطل شود، آخر در ابطال حجت ملائکه این چه استدلالى است؟ که خدا به یک انسان مثلا علم لغت بیاموزد، و آنگاه وى را به رخ ملائکه مکرم خود بکشد، و به وجود او مباهات کند، و او را بر ملائکه برترى دهد، با اینکه ملائکه آن قدر در بندگى او پیش رفتهاند که، ﴿لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ﴾[۱] آنگاه به این بندگان پاک خود بفرماید: که این انسان جانشین من و قابل کرامت من هست، و شما نیستید؟ آنگاه اضافه کند که اگر قبول ندارید، و اگر راست میگویید که شایسته مقام خلافتید، و یا اگر در خواست این مقام را میکنید، مرا از لغتها و واژههایى که بعدها انسانها براى خود وضع میکنند، تا به وسیله آن یکدیگر را از منویات خود آگاه سازند، خبر دهید. علاوه بر اینکه اصلا شرافت علم لغت مگر جز براى این است که از راه لغت، هر شنوندهاى به مقصد درونى و قلبى گوینده پى ببرد؟ و ملائکه بدون احتیاج به لغت و تکلم، و بدون هیچ واسطهاى اسرار قلبى هر کسى را میدانند، پس ملائکه یک کمالى ما فوق کمال تکلم دارند. و سخن کوتاه آنکه معلوم میشود آنچه آدم از خدا گرفت، و آن علمى که خدا به وى آموخت، غیر آن علمى بود که ملائکه از آدم آموختند، علمى که براى آدم دست داد، حقیقت علم به اسماء بود، که فرا گرفتن آن براى آدم ممکن بود، و براى ملائکه ممکن نبود، و آدم اگر مستحق و لایق خلافت خدایى شد، بخاطر همین علم به اسماء بوده، نه بخاطر خبر دادن از آن، و گر نه بعد از خبر دادنش، ملائکه هم مانند او با خبر شدند، دیگر جا نداشت که باز هم بگویند: ما علمى نداریم، ﴿سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا﴾[۲] پس از آنچه گذشت روشن شد، که علم به اسماء آن مسمیات، باید طورى بوده باشد که از حقایق و اعیان وجودهاى آنها کشف کند، نه صرف نامها، که اهل هر زبانى براى هر چیزى میگذارند، پس معلوم شد که آن مسمیات و نامیدهها که براى آدم معلوم شد، حقایقى و موجوداتى خارجى بودهاند، نه چون مفاهیم که ظرف وجودشان تنها ذهن است، و نیز موجوداتى بودهاند که در پس پرده غیب، یعنى غیب آسمانها و زمین نهان بودهاند، و عالم شدن به آن موجودات غیبى، یعنى آن طوری که هستند، از یک سو تنها براى موجود زمینى ممکن بوده، نه فرشتگان آسمانى، و از سوى دیگر آن علم در خلافت الهیه دخالت داشته است»[۳].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. آیتالله سبحانی؛ |
---|
آیت الله سبحانی در کتاب «آگاهی سوم یا علم غیب» در این باره گفته است:
«در قرآن مجید آیاتی وجود دارد که آشکارا آگاهی پیامبران و برخی از بندگان خاص خدا را از امور پنهان از حس، تصدیق میکند و هیچ فرد مسلمانی که قرآن را وحی آسمانی میداند پس از دقت در مفاد آنها، نمیتواند در این مسأله تردید داشته باشد (...): ﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ * قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ * قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ﴾[۴]. دقت در معنای این سه آیه ما را به این حقیقت رهبری میکند که خداوند یک سلسله حقایقی را که از دیدگاه فرشتگان پنهان بود به آدم(ع) آموخت و سپس آدم(ع) به دستور خداوند آنان را از این "غیب" آگاه ساخت. توضیح این که: "اسماء" جمع "اسم" به معنی نام است ولی در این جا مقصود این نیست که فقط نامهای موجودات زمینی و آسمانی را به او تعلیم کرد زیرا فراگرفتن نام تنها، بدون آشنایی با حقیقت آن، برای آدم(ع) امتیازی نخواهد بود، بلکه منظور این است که خداوند، آدم(ع) را از حقایق موجودات آگاه ساخت گواه این مطلب این است که در آیه شریفه ﴿ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ﴾ ضمیر جمع عاقل "هم" آورده شده است در صورتی که اگر منظور فقط "اسماء" بود باید "عرضها" گفته میشد زیرا در جمع غیر عاقل ضمیر مفرد مؤنث "ها" آورده میشود[۵]».[۶]
|
۲. آیتالله جوادی آملی. |
---|
آیت الله جوادی آملی در کتاب «تسنیم» در اینباره گفته است:
«شكّی نیست كه عالم غیب و موجودات غیبی درجات متعدد طولی دارند؛ درجاتی كه بعضی برتر از برخی دیگر است و آنچه به آدم تعلیم شده از مراتب عالی عالم غیب و موجودات عالیه این عالم بود» [۷].
|
۳. حجت الاسلام و المسلمین مهدیفر. |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن مهدیفر در پایاننامه دکتری خود با عنوان «علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن» در اینباره گفته است:
«﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ﴾[۸]. دقت در معنای این سه آیه ما را به این حقیقت رهبری میکند که خداوند یک سلسله حقایقی را که از دید فرشتگان پنهان بود به آدم آموخت و سپس آدم(ع) به دستور خداوند آنان را از غیب آگاه ساخت. توضیح اینکه: اسماء جمع اسم به معنی نام است ولی در این جا مقصود این نیست که فقط نامهای موجودات زمینی و آسمانی را به او تعلیم کرد زیرا فراگرفتن نام تنها، بدون آشنایی با حقیقت آن، برای آدم(ع) امتیازی نخواهد بود، بلکه منظور این است که خداوند، آدم(ع) را از حقایق موجوداتی زنده و عاقل آگاه ساخت گواه این مطلب این است که در آیه شریفه ﴿ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ﴾ ضمیر جمع عاقل "هم" آورده شده است در صورتی که اگر منظور فقط اسماء بود باید عرضها گفته میشد زیرا در جمع غیر عاقل ضمیر مفرد مونث "ها" آورده میشود. علامه طباطبایی معتقد است که: اسماء نامبرده، و یا مسماهای آنها موجوداتی زنده و دارای عقل بودهاند، که در پس پرده غیب یعنی غیب آسمانها و زمین نهان بودهاند، و عالم شدن به آن موجودات غیبی، یعنی آن طوری که هستند، از یک سو تنها برای موجود زمینی ممکن بوده، نه فرشتگان آسمانی، و از سوی دیگر آن علم در خلافت الهیه دخالت داشته است. بنظر ایشان، این موجودات زنده و عاقلی که خدا بر ملائکه عرضه کرد، موجوداتی عالی و محفوظ نزد خدا بودند، که در پس حجابهای غیب محجوب بودند، و خداوند هر اسمی را که در عالم نازل کرد با خیر و برکت آنها، نازل کرد، و هر چه که در آسمانها و زمین هست از نور و بهای آنها مشتق شده است[۹]. در روایات وارد شده است که علم اسماء که به حضرت آدم(ع) داده شد به پیامبر(ص) وسپس به اهل بیت(ع) آن حضرت منتقل شده است. اگرچه در آنها اشاره ای روشن به مفهوم اسماء نشده است. علی(ع) فرمود: علمی که به همراه آدم به زمین آمد و تمامی آنچه پیامبران تا برسد به پیامبر خاتم(ص) با آنها برتری پیدا کردهاند در اهل بیت(ع) پیامبر(ص) است پس بکجا میروید[۱۰]»[۱۱]. |
پرسشهای مصداقی همطراز
- آیا نوح پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا صالح پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا سلیمان پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا یعقوب پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا یوسف پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا عیسی پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا موسی پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا ابراهیم پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا اسحاق پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا خضر پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا داوود پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا لوط پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)
- آیا پیامبر خاتم علم غیب دارد؟ (پرسش)
پرسشهای وابسته
- آیا در میان مخلوقات فقط انسان عالم به غیب میشود؟ (پرسش)
- آیا انسان آگاه از غیب باید عصمت داشته باشد؟ (پرسش)
- چه کسی غیر از خدا عالم به غیب است؟ (پرسش)
- آیا همه پیامبران علم غیب داشتهاند؟ (پرسش)
- آیا همه امامان علم غیب داشتهاند؟ (پرسش)
- آیا امام معصوم عالم به غیب است؟ (پرسش)
- آیا غیر از پیامبران و امامان انسانی عالم به غیب میشود؟ (پرسش)
- آیا غیر از پیامبران و امامان انسانی توان پیشگویی را دارد؟ (پرسش)
- تفاوت علم غیب خدا و معصوم چیست؟ (پرسش)
- آیا از راه غیر مشروع میتوان به علم غیب دست یافت؟ (پرسش)
- با توجه به عقیده بداء آیا بهرهمندی انسان از علم غیب به معنای برتری مخلوق بر خالق نیست؟ (پرسش)
- آیا شیطان و فرشتگان میتوانند به افکار ما آگاهی داشته باشند؟ (پرسش)
- آیا اطلاع از سرنوشت به نفع انسان ها است یا به ضرر آنها؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع علم غیب معصوم
پانویس
- ↑ «در گفتار بر او پیشی نمیجویند و آنان به فرمان وی کار میکنند»؛ سوره انبیاء، آیه ۲۷.
- ↑ «گفتند: پاکاکه تویی! ما دانشی جز آنچه تو به ما آموختهای، نداریم»؛ سوره بقره، آیه ۳۲.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۱۸۱.
- ↑ خدا همه اسمها حقایق موجودات را به آدم(ع) آموخت، سپس آن "حقایق" را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: از اسامی این حقایق به من خبر دهید اگر راستگو هستید، * آنان گفتند: ما تو را تسبیح میکنیم، ما از چیزی آگاه نیستیم جز آنچه تو به ما آموختهای، تویی توانا و حکیم». خداوند به آدم(ع) گفت: آدم! اسامی این حقایق را به فرشتگان بگو. هنگامی که آدم(ع) فرشتگان را از آن اسامی آگاه ساخت، خداوند به فرشتگان خطاب کرد و گفت: من به شما نگفتم که از "غیب" آسمانها و زمین آگاهم و آنچه را آشکار کنید و پنهان نمایید میدانم؛ سوره بقره، آیه ٣١ - ٣٣.
- ↑ به تفسیر المیزان، ج١، ص ۱۱۵ - ١٢٢ مراجعه شود.
- ↑ آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۹۰ و ۹۱
- ↑ تسنیم، ج ۳ - ص ۲۵۰.
- ↑ و همه نامها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست میگویید نامهای اینان را به من بگویید.گفتند: پاکاکه تویی! ما دانشی جز آنچه تو به ما آموختهای، نداریم، بیگمان تویی که دانای فرزانهای.فرمود: ای آدم! آنان را از نامهای اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نامهای اینان آگاهانید فرمود: آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمانها و زمین را میدانم و از آنچه آشکار میکنید و پوشیده میداشتید آگاهم؟؛ سوره بقره، آیه: ۳۱ - ۳۳.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن فی تفسیر القرآن، ج۱، ص ۱۱۷.
- ↑ "فَإِنَ الْعِلْمَ الَّذِي هَبَطَ بِهِ آدَمُ وَ جَمِيعَ مَا فُضِّلَتْ بِهِ النَّبِيُّونَ إِلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ فِي عِتْرَةِ مُحَمَّدٍ ص فَأَيْنَ يُتَاهُ بِكُمْ بَلْ أَيْنَ تَذْهَبُونَ "؛ بحار الانوار، ج۲،ص ۲۰۹و ج۲۵، ص۳.
- ↑ علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۸۸.