غیبالغیوب بودن خداوند به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
::::::«[[صدر المتألهین]] این آیه را برهانی بر این مدعا میداند که انسان در سایه تربیت استعداد آن را دارد تا از درک عالم شهود و محسوس بالاتر رفته و خود را به درک عالم غیب و ملکوت برساند. او این امر را دلیلی بر برتری انسان بر فرشتگان دانسته است؛ زیرا معتقد است که حتی فرشتگان به فیض درک نور و حضور الهی نمیرسند، اما انسان میتوان به این مقام نائل آید: "پس غیب آن است که مخفی میباشد، و آنچه که در آن مشاهده نمود پس آن شهادت و مشاهده است. یعنی برای فرشتگان عالم ملکوت شهادت و مشاهده است، و محضر الهی برای ایشان غیب میباشد، که ایشان توانایی ارتقای به آن محضر را ندارند. همانا برای انسان صورتی از عالم محسوس شهادت و نیز روحی از عالم غیب ملکوتی وجود دارد. و نیز برای او سری و رازی با توانایی دریافت فیض نور الهی به صورت بدون واسطه وجود دارد. او با تربیت و رشد میتواند از عالم شهادت به عالم غیب که ملکوت است برسد، و با راز متابعت و خصوصیت آن از عالم ملکوت به عالم جبروت و عظموت ارتقا مییابد. همانا این مرحله غیب الغیوب است که در این صورت با نور خداوند که از سر متابعت به دست آمده، انوار جمال و جلال را مشاهده مینماید. در این صورت او در جانشینی حق و آگاه به غیب و شهادت میگردد، همانطور که خداوند نسبت به غیب و شهادت عالم و آگاه است به صورتی که هیج فردی بر نهان و علم غیب او آگاهی ندارد، منظور علم غیب مخصوص است که همان غیب الغیب است. منظور از لفظ أحدا فرشتگان است. مگر رسولی که نسبت به او رضایت دهد؛ که منظور از رسول انسان است. این همان سر مخفی و نهان در قابلیت و استعداد انسان است که خداوند نسبت به این توانایی و قابلیت آگاه میباشد و فرشتگان نمی دانند. آنجا که فرمود: همانا من آنچه را که نمی دانید میدانم".<ref>«فالغیب ما غاب، و ما شاهد فیه فهو شهادة فالملکوت للملائکة شهادة، و الحضرة الإلهیة لهم غیب و لیس لهم الترقّی إلی تلک الحضرة و إنّ للإنسان صورة من عالم الشهادة المحسوسة، و روحا من عالم الغیب الملکوتی، و سرّا مستعدّا لقبول فیض النور الإلهی بلا واسطة فبالتربیة یترقّی من عالم الشهادة إلی عالم الغیب و هو الملکوت و بسرّ المتابعة و خصوصیتها یترقّی من عالم الملکوت إلی عالم الجبروت و العظموت و هو غیب الغیوب فیشاهد بنور اللّه المستفاد من سرّ المتابعة أنوار الجمال و الجلال، فیکون فی خلافة الحقّ عالم الغیب و الشهادة، کما إن اللّه عالم الغیب و الشهادة فَلا یظْهِرُ عَلی غَیبِهِ أَحَداً أی الغیب المخصوص- و هو غیب الغیب أحدا یعنی من الملائکة إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ؛ یعنی من الإنسان. فهذا هو السرّ المکنون المرکوز فی استعداد الإنسان الذی کان اللّه یعلمه منه و الملائکة لا یعلمون کما قال: إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ».</ref>»<ref>[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایاننامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]].</ref>. | ::::::«[[صدر المتألهین]] این آیه را برهانی بر این مدعا میداند که انسان در سایه تربیت استعداد آن را دارد تا از درک عالم شهود و محسوس بالاتر رفته و خود را به درک عالم غیب و ملکوت برساند. او این امر را دلیلی بر برتری انسان بر فرشتگان دانسته است؛ زیرا معتقد است که حتی فرشتگان به فیض درک نور و حضور الهی نمیرسند، اما انسان میتوان به این مقام نائل آید: "پس غیب آن است که مخفی میباشد، و آنچه که در آن مشاهده نمود پس آن شهادت و مشاهده است. یعنی برای فرشتگان عالم ملکوت شهادت و مشاهده است، و محضر الهی برای ایشان غیب میباشد، که ایشان توانایی ارتقای به آن محضر را ندارند. همانا برای انسان صورتی از عالم محسوس شهادت و نیز روحی از عالم غیب ملکوتی وجود دارد. و نیز برای او سری و رازی با توانایی دریافت فیض نور الهی به صورت بدون واسطه وجود دارد. او با تربیت و رشد میتواند از عالم شهادت به عالم غیب که ملکوت است برسد، و با راز متابعت و خصوصیت آن از عالم ملکوت به عالم جبروت و عظموت ارتقا مییابد. همانا این مرحله غیب الغیوب است که در این صورت با نور خداوند که از سر متابعت به دست آمده، انوار جمال و جلال را مشاهده مینماید. در این صورت او در جانشینی حق و آگاه به غیب و شهادت میگردد، همانطور که خداوند نسبت به غیب و شهادت عالم و آگاه است به صورتی که هیج فردی بر نهان و علم غیب او آگاهی ندارد، منظور علم غیب مخصوص است که همان غیب الغیب است. منظور از لفظ أحدا فرشتگان است. مگر رسولی که نسبت به او رضایت دهد؛ که منظور از رسول انسان است. این همان سر مخفی و نهان در قابلیت و استعداد انسان است که خداوند نسبت به این توانایی و قابلیت آگاه میباشد و فرشتگان نمی دانند. آنجا که فرمود: همانا من آنچه را که نمی دانید میدانم".<ref>«فالغیب ما غاب، و ما شاهد فیه فهو شهادة فالملکوت للملائکة شهادة، و الحضرة الإلهیة لهم غیب و لیس لهم الترقّی إلی تلک الحضرة و إنّ للإنسان صورة من عالم الشهادة المحسوسة، و روحا من عالم الغیب الملکوتی، و سرّا مستعدّا لقبول فیض النور الإلهی بلا واسطة فبالتربیة یترقّی من عالم الشهادة إلی عالم الغیب و هو الملکوت و بسرّ المتابعة و خصوصیتها یترقّی من عالم الملکوت إلی عالم الجبروت و العظموت و هو غیب الغیوب فیشاهد بنور اللّه المستفاد من سرّ المتابعة أنوار الجمال و الجلال، فیکون فی خلافة الحقّ عالم الغیب و الشهادة، کما إن اللّه عالم الغیب و الشهادة فَلا یظْهِرُ عَلی غَیبِهِ أَحَداً أی الغیب المخصوص- و هو غیب الغیب أحدا یعنی من الملائکة إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ؛ یعنی من الإنسان. فهذا هو السرّ المکنون المرکوز فی استعداد الإنسان الذی کان اللّه یعلمه منه و الملائکة لا یعلمون کما قال: إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ».</ref>»<ref>[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایاننامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]].</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن|۵. آقای | {{جمع شدن|۵. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم)؛}} | ||
[[پرونده:15207.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی اصغر رضوانی]]]] | [[پرونده:15207.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی اصغر رضوانی]]]] | ||
::::::آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[شیعهشناسی و پاسخ به شبهات ج۱ (کتاب)|شیعهشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[شیعهشناسی و پاسخ به شبهات ج۱ (کتاب)|شیعهشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[غیب مطلق]] غیبی است که به هیچ نحو و در هیچ زمان و مکان قابل ادراک نیست، مثل ذات الهی که غیب الغیوب است؛ به خلاف [[غیب اضافی یا نسبی چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)|غیب نسبی که با شرایطی خاص برای افرادی ویژه قابل ادراک به غیر حواس ظاهری است.]] و غالب غیبها از این قبیل است. و [[آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش)|تنها کسی که به عالم غیب و شهادت به طور کامل احاطه دارد، خداوند است.]] در قرآن کریم آمده: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ}}﴾}} <ref>« اوست خداوندی که خدایی جز او نیست، داننده پنهان و آشکار است، او بخشنده بخشاینده است»، سوره حشر، آیه ۲۲.</ref> <ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1084 شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۲]</ref>. | ::::::«[[غیب مطلق]] غیبی است که به هیچ نحو و در هیچ زمان و مکان قابل ادراک نیست، مثل ذات الهی که غیب الغیوب است؛ به خلاف [[غیب اضافی یا نسبی چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)|غیب نسبی که با شرایطی خاص برای افرادی ویژه قابل ادراک به غیر حواس ظاهری است.]] و غالب غیبها از این قبیل است. و [[آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش)|تنها کسی که به عالم غیب و شهادت به طور کامل احاطه دارد، خداوند است.]] در قرآن کریم آمده: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ}}﴾}} <ref>« اوست خداوندی که خدایی جز او نیست، داننده پنهان و آشکار است، او بخشنده بخشاینده است»، سوره حشر، آیه ۲۲.</ref> <ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1084 شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۲]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | |||
{{جمع شدن|۶. آقای مطهری (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛}} | |||
[[پرونده:11792.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[منصف علی مطهری]]]] | |||
::::::آقای '''[[منصف علی مطهری]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[ علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایاننامه)| علم ائمه از نظر عقل و نقل]]»'' در اینباره گفته است: | |||
::::::«ضروری است برای مردم که ارتباط داشته باشند با خداوند متعال که غیب الغیوب است و همچنین خداوند هم با عوامل نازله یعنی جهان خصوصا انسان باید ارتباط داشته باشد تا مردم را هدایت کند و برای ارتباط با عالم باید یک رابطی باشد که مردم را هدایت کند و آن رابط باید یک وجودی داشته باشد از نوع وجود خلقی. پس برای این وجود خلقی باید صفتی باشد: | |||
::::::اینکه ارتباط داشته باشد با غیب دیگر اینکه رابط باشد بین خالق و مخلوق و این را هم میدانیم که این ارتباط همیشه هست بین زمین و آسمان و این ارتباط و اتصال به ذات خداوند باید برای تمام افراد باشد یعنی تمام افراد مستقیما با خداوند ارتباط داشته باشند و لازمه این حرف این است که تمام مردم نبی و رسول باشند. اگرچه ثبوتا برای خداوند ممکن است لیکن این حرف خلاف نظام است که تمام مردم انبیاء و رسول باشند. وقتی اینطور نشد پس باید برای اتصال و ارتباط یک نفر باشد و او باید از ملائکه یا بشر باشد. چون عدم جنبه بشری مطلقا منتفی میکند شرط اقتدا و اسوه بودن را(...) پس آن رابط باید بشر باشد (...) در نتیجه باید هادی در بین مردم باشد. هادی یعنی کسی که احتیاج به هدایت دیگران نداشته باشد پس برای هادی علاوه بر شرط عصمت باید عصمت علمی هم شرط باشد یعنی که باید علمی داشته باشد که مردم را هدایت کند و در آن علم خطا نکند و الا هادی نمیشود.<ref>محاضرات شیخ مفید، الامامه الهیه، ص۲۷-۲۴۷، ناشر دارالهدی، چاپ اول.</ref>»<ref>پایاننامه [[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایاننامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]، ص۱۴۰.</ref>. | |||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
نسخهٔ ۱۹ فوریهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۴۵
غیبالغیوب بودن خداوند به چه معناست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب |
مدخل اصلی | علم غیب |
غیبالغیوب بودن خداوند به چه معناست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
- آیتالله مرتضی مطهری در کتاب «مجموعه آثار شهید مطهری» در این باره گفته است:
- «غیب مطلق بودن یعنی چه؟ یعنی حقیقتی که احاطه به کنه ذاتش و اطلاع بر کنه ذاتش برای هیچ موجودی امکان پذیر نیست. البته این که معرفت خدا پیدا میشود و معرفت خدا هم خیلی درجات دارد یک مطلب است، مسأله معرفت به کنه ذات یعنی خدا را آنچنان شناختن که دیگر ماورای آن شناختن شناختنی نباشد، مطلب دیگر؛ آن مختص به خود ذات پروردگار است. حتی پیغمبر که عارف اول عالَم است باز میگوید: «مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِك»[۱]. این جمله همان معنای "هو" است؛ یعنی تو در مرتبه و درجهای هستی که هرچه برای من "اَنْتَ" باشی باز در یک درجهای "هو" هستی؛ یعنی برای هیچ بشری امکان اینکه احاطه به ذات پروردگار پیدا کند نیست؛ لهذا او را میگویند "غیب الغیوب" (غیب همه غیبها) و آن، آن جهتی است که جز ذات پروردگار هیچ موجودی نمیتواند بر آن دست بیابد و احاطه پیدا کند: « لَا أُحْصِي ثَنَاءً عَلَيْكَ أَنْتَ كَمَا أَثْنَيْتَ عَلَى نَفْس»[۲].
- پروردگارا من هر چه تو را ستایش کنم و ثنا بگویم قادر نخواهم بود که تو را آنچنان که شایسته هستی و باید، ثنا بگویم؛ تو آنچنان هستی که خود، خود را وصف و توصیف میکنی. پس این، معنی اسم بودن "هو" است. ﴿﴿هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ﴾﴾[۳] عالم و علیم هر دو اسم پروردگار است. عالمِ مطلق است و علیمِ مطلق؛ ولی برای آنکه ضمناً بیان شود که آنچه او میداند از دو نوع است (یعنی در واقع ما دو جور عالَم داریم: غیب و شهادت) او هم عالِم غیب است و هم عالِم شهادت، لهذا این تعبیر در قرآن مکرر آمده است که ﴿﴿الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ﴾﴾. شهادت یعنی حضور، آشکار؛ غیب یعنی نهان. در واقع ﴿﴿عالم الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ﴾﴾ یعنی دانای نهان و آشکار، دانای ناپیدا و پیدا»[۴].
- «قرآن وقتی سخن از غیب میگوید یعنی ندیدنیها: کلیدهای ندیدنیها در نزد اوست. گفتیم خود پروردگار غیب الغیوب است، از هر ندیدنیای ندیدنیتر است، چون موجود هر چه از نظر وجود کاملتر باشد از دسترس حواس انسان خارجتر است. آنگاه فرق مؤمن و غیر مؤمن در این است که مؤمن آن کسی است که تنها به دیدنیها ایمان ندارد، به ندیدنیها هم ایمان دارد، یعنی به حقایق موجود ندیدنی هم اعتقاد و ایمان دارد و اساساً پیغمبران آمدهاند برای همین که در ما ایمانِ به حقایق ندیدنی به وجود بیاورند. دیدنیها را که ما چشم داریم و میبینیم، حال یا چشم مسلح یا غیر مسلح، دیگر احتیاجی به پیغمبران نیست. پیغمبران نیامدهاند برای اینکه ما را به شهادت آگاه کنند، چون وسیله آن در اختیار ما هست. کاری که علم میکند و علوم بشری انجام میدهد چیست؟ انسان را به شهادت آگاه میکند. عالَم شهادت منطقه علم و علوم است، غیب منطقه ایمان است. البته این که میگوییم غیب منطقه ایمان است نه این است که عقل به هیچ وجه به آن راه ندارد؛ عقل هم که راه دارد با استدلال راه پیدا میکند. پیغمبران میآیند عقل مردم را ارشاد میکنند، تذکر میدهند، یادآوری میکنند و از راه عقل هم مردم را مؤمن میکنند ولی عقل غیر از علمِ به معنای تجربه و احساس است. پس در واقع "عالِمُ اَلْغَیْبِ وَ اَلشَّهادَهِ" یعنی ذات پروردگار آگاه است بر نهان، آنچه که منطقه ایمان است، و بر شهادت و آنچه که منطقه حس و احساس و علوم است، منطقهای که بشر هم با پای خودش میتواند به آن منطقه برود. ولی غیب و شهادت، هر دو برای پروردگار علی السویه است؛ او دانا و آگاه است هم بر غیب و هم بر شهادت»[۵].
پاسخهای دیگر
۱. آیتالله مصطفوی و حجت الاسلام مروی؛ |
---|
آیتالله سید حسن مصطفوی و حجت الاسلام و المسلمین احمد مروی در مقاله «دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم» در اینباره گفتهاند:
|
۲. آیتالله مکارم شیرازی؛ |
---|
|
۳. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید امین موسوی، در کتاب «گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی» در اینباره گفته است:
|
۴. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛ |
---|
|
۵. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم)؛ |
---|
|
۶. آقای مطهری (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
|
پرسشهای وابسته
- غیب در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)
- غیب در قرآن و حدیث به چه معنا به کار رفته است؟ (پرسش)
- حقیقت غیب چیست؟ (پرسش)
- موجودات غیبی چیستاند؟ (پرسش)
- ارتباط و اتصال انسان با موجودات عالم غیب چگونه حاصل میشود؟ (پرسش)
- جهان غیب چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)
- قرآن در مورد جهان غیب چه آیاتی دارد؟ (پرسش)
- چه احادیثی در مورد جهان غیب وجود دارد؟ (پرسش)
- جهان شهادت چیست؟ (پرسش)
- قرآن در مورد جهان شهادت چه آیاتی دارد؟ (پرسش)
- چه احادیثی در مورد جهان شهادت وجود دارد؟ (پرسش)
- آیا جهان غیب و شهادت ارتباطی با عالم جبروت و ملکوت دارند؟ (پرسش)
- ایمان به غیب به چه معناست؟ (پرسش)
- علم غیب چیست؟ (پرسش)
- فرق بین کارهای خارقالعاده و علم غیب چیست؟ (پرسش)
- فرق بین پیشگویی و علم غیب چیست؟ (پرسش)
- فرق بین طالعبینی و علم غیب چیست؟ (پرسش)
- آگاه از غیب کیست؟ (پرسش)
- آیا مفهوم آگاهی از اخبارهای غیبی متفاوت از مفهوم علم به غیب است؟ (پرسش)
- بحث از علم غیب چه اهمیت یا ضرورتی دارد؟ (پرسش)
- آیا انسان نیازی به ارتباط با جهان غیب دارد؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان فلسفه و حکمت اسلامی در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان عرفان اسلامی در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان اصول دین اسلام در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان تفسیر در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان حدیث در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان فقه و اصول در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه فرقه وهابیت در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع علم غیب معصوم
پانویس
- ↑ تو را آنگونه که شایسته شناختن توست نشناختیم.
- ↑ من توانایی گردآوری نمودن ستایش نمودن تو را ندارم، تو همانگونه که در ستایش خود فرمودی هستی
- ↑ « اوست خداوندی که خدایی جز او نیست، داننده پنهان و آشکار است، او بخشنده بخشاینده است»، سوره حشر، آیه ۲۲.
- ↑ مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۶ ص ۱۷۳
- ↑ پایگاه استاد شهید مطهری
- ↑ دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ص ۱۳ و ۱۵
- ↑ «بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند»سوره نمل آیه۶۵
- ↑ «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد»سوره جن آیه۲۶ و ۲۷
- ↑ پایگاه اظلاعرسانی دفتر آیت الله مکارم
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبایی، ج۷، ص ۱۲۰
- ↑ فرهنگ معارف اسلامی، سید جعفر سجادی، ج۳، ص۴۱۲ .
- ↑ اصول کافی، ابی جعفر محمد کلینی (متوفای ۳۲۹)، ج۱، ص ۱۰۴، دارالکتب الاسلامیة/ تهران، ۱۳۶۵ ه ش، چهارم.
- ↑ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ ه)، ج۴، ص۲۶، مؤسسة الوفاء/ بیروت، ۱۴۰۴ ه ق.
- ↑ المیزان، ج ۷، ص ۱۲۵ و ۱۲۶.
- ↑ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص ۲۷ - ۳۰.]
- ↑ «فالغیب ما غاب، و ما شاهد فیه فهو شهادة فالملکوت للملائکة شهادة، و الحضرة الإلهیة لهم غیب و لیس لهم الترقّی إلی تلک الحضرة و إنّ للإنسان صورة من عالم الشهادة المحسوسة، و روحا من عالم الغیب الملکوتی، و سرّا مستعدّا لقبول فیض النور الإلهی بلا واسطة فبالتربیة یترقّی من عالم الشهادة إلی عالم الغیب و هو الملکوت و بسرّ المتابعة و خصوصیتها یترقّی من عالم الملکوت إلی عالم الجبروت و العظموت و هو غیب الغیوب فیشاهد بنور اللّه المستفاد من سرّ المتابعة أنوار الجمال و الجلال، فیکون فی خلافة الحقّ عالم الغیب و الشهادة، کما إن اللّه عالم الغیب و الشهادة فَلا یظْهِرُ عَلی غَیبِهِ أَحَداً أی الغیب المخصوص- و هو غیب الغیب أحدا یعنی من الملائکة إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ؛ یعنی من الإنسان. فهذا هو السرّ المکنون المرکوز فی استعداد الإنسان الذی کان اللّه یعلمه منه و الملائکة لا یعلمون کما قال: إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ».
- ↑ گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات.
- ↑ « اوست خداوندی که خدایی جز او نیست، داننده پنهان و آشکار است، او بخشنده بخشاینده است»، سوره حشر، آیه ۲۲.
- ↑ شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۲
- ↑ محاضرات شیخ مفید، الامامه الهیه، ص۲۷-۲۴۷، ناشر دارالهدی، چاپ اول.
- ↑ پایاننامه علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص۱۴۰.