همسران امام علی چه کسانی بودند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '{{پرسش غیرنهایی}} {{جعبه اطلاعات پرسش' به '{{جعبه اطلاعات پرسش')
جز (جایگزینی متن - '. ::::::' به '. ')
خط ۲۴: خط ۲۴:
[[موقعیت]] [[پیامبر]] {{صل}} در [[جایگاه]] [[زعامت]] [[امت]] از یک‌سوی، و شخصیت والای [[فاطمه]] {{س}} از سوی دیگر، زمینه‌ای بود تا کسانِ بسیاری- به‌ویژه آنان‌که از این‌گونه پیوندها بیشتر در [[فکر]] رقم زدن [[آینده]] خود هستند-، به خواستگاری بروند. [[پیامبر]] {{صل}}، یکسر جواب رد می‌داد و گاه، تصریح می‌کرد که [[منتظر]] "[[قضای الهی]]" است. برخی از [[دوستان]] [[علی]] {{ع}} و صحابیان [[پیامبر خدا]] به وی پیشنهاد کردند که به خواستگاری [[فاطمه]] {{س}} برود. [[علی]] {{ع}}، قلبی دارد سرشار از [[ایمان]] و سینه‌ای آکنده از [[عشق]]؛ اما دستانی تهی و پیراسته از درهم و [[دینار]]. [[علی]] {{ع}} به خانه [[پیامبر خدا]] رفت، [[شکوه]] و [[عظمت]] [[پیامبر خدا]]، او را از سخن گفتن باز داشت. با چشمانی آمیخته با آزرم، نگاهی به [[پیامبر]] {{صل}} داشت و نگاهی دیگر به [[زمین]]. [[پیامبر]] {{صل}} با تمهیداتی [[علی]] {{ع}} را به سخن گفتن وا داشت، و چون [[علی]] {{ع}} سخن گفت، فرمود: "چیزی در [[زندگی]] داری؟". جواب، معلوم بود؛ اما مگر [[فاطمه]] {{س}} را همسانی جز [[علی]] {{ع}} و همسری لایق جز او بود؟! [[ازدواج]] (و به تعبیر [[پیامبر خدا]]: [[امر الهی]]) تحقق یافت و آن دو بزرگوار، زندگانی مشترک را در اولین سال [[هجرت]]<ref>از منابع تاریخی استفاده می‌شود که میان عقد و زفاف علی {{ع}} با فاطمه {{س}}، مدتی فاصله شده و عقد، اندکی پس از رسیدن به مدینه و زفاف، پس از جنگ بدر بوده است و توجه به این نکته می‌تواند تعارض میان روایت‌های موجود را حل نماید.</ref>، با مهریه‌ای بسیار اندک و مراسمی بس ساده و جهیزیه‌ای ساده‌تر آغاز کردند و بدین سان، شکوهمندترین خانه و نقش آفرین‌ترین زندگانی مشترک در [[تاریخ اسلام]]، رقم خورد. در کنار خانه [[پیامبر]] {{صل}}، خانه‌ای خُرد- که به [[راستی]] از همه [[تاریخ]]، بزرگ‌تر و غبطه‌آفرین عرشیان و زمینیان بود-، بر پا شد. این خانه، سرچشمه [[فضیلت‌ها]]، مکرمت‌ها، [[عشق]]، [[ایمان]]، [[ایثار]]، [[جهاد]]، ساده زیستی،... بود و به [[راستی]] خانه‌ای بود که سر بر [[عرش]] می‌سایید. [[علی]] {{ع}}، این پارسای شب و زمزمه‌گر خلوت‌های آن، شیر بیشه [[نبرد]] بود و هنوز زخم‌های نشسته بر پیکرش التیام نیافته، در [[جنگی]] دیگر حاضر بود و رزم آورترین و بزرگ‌ترین هماوردجوی میدان. و [[فاطمه]] {{س}}، آرام و پرشکیب، بار [[زندگی]] را بر دوش داشت، با کم‌ترین امکانات می‌ساخت، زخم‌های [[همسر]] و [[پدر]] را می‌شست و افزون بر همسری [[علی]] {{ع}}، به تعبیر لطیف [[پیامبر خدا]]، "برای [[پدر]]، مادری می‌کرد"<ref>شاید بدین جهت، یکی از کنیه‌های ایشان، «ام أبیها» است. ر.ک: تهذیب الکمال، ج ۳۵، ص ۲۴۷ ش ۷۸۹۹.</ref>. اولین ثمر این پیوند [[الهی]]، به سال سوم هجری دیده به [[جهان]] گشود که [[حسن]] {{ع}} نام گرفت. و دومین آن، [[حسین]] {{ع}} بود که در سال چهارم به [[دنیا]] آمد. [[زینب]] و [[ام کلثوم]] {{عم}} پس از برادرها پای به [[دنیا]] گذاردند و آخرین آنها، [[محسن]]، سقط گردید و شهد [[شهادت]] نوشید. [[پیامبر خدا]] {{صل}}: من هم انسانی مانند شما هستم، از شما [[زن]] می‌گیرم و به شما [[زن]] می‌دهم، مگر [[فاطمه]] را که ازدواجش از [[آسمان]] نازل شده است<ref>رسول الله {{صل}}: {{متن حدیث|إنما أنَا بَشَرٌ مِثلُکم أتَزَوجُ فیکم وازَوجُکم، إلافاطِمَةَ فَإِن تَزویجَها نَزَلَ مِنَ السماءِ}} (الکافی، ج ۵، ص ۵۶۸، ح ۵۴).</ref>.
[[موقعیت]] [[پیامبر]] {{صل}} در [[جایگاه]] [[زعامت]] [[امت]] از یک‌سوی، و شخصیت والای [[فاطمه]] {{س}} از سوی دیگر، زمینه‌ای بود تا کسانِ بسیاری- به‌ویژه آنان‌که از این‌گونه پیوندها بیشتر در [[فکر]] رقم زدن [[آینده]] خود هستند-، به خواستگاری بروند. [[پیامبر]] {{صل}}، یکسر جواب رد می‌داد و گاه، تصریح می‌کرد که [[منتظر]] "[[قضای الهی]]" است. برخی از [[دوستان]] [[علی]] {{ع}} و صحابیان [[پیامبر خدا]] به وی پیشنهاد کردند که به خواستگاری [[فاطمه]] {{س}} برود. [[علی]] {{ع}}، قلبی دارد سرشار از [[ایمان]] و سینه‌ای آکنده از [[عشق]]؛ اما دستانی تهی و پیراسته از درهم و [[دینار]]. [[علی]] {{ع}} به خانه [[پیامبر خدا]] رفت، [[شکوه]] و [[عظمت]] [[پیامبر خدا]]، او را از سخن گفتن باز داشت. با چشمانی آمیخته با آزرم، نگاهی به [[پیامبر]] {{صل}} داشت و نگاهی دیگر به [[زمین]]. [[پیامبر]] {{صل}} با تمهیداتی [[علی]] {{ع}} را به سخن گفتن وا داشت، و چون [[علی]] {{ع}} سخن گفت، فرمود: "چیزی در [[زندگی]] داری؟". جواب، معلوم بود؛ اما مگر [[فاطمه]] {{س}} را همسانی جز [[علی]] {{ع}} و همسری لایق جز او بود؟! [[ازدواج]] (و به تعبیر [[پیامبر خدا]]: [[امر الهی]]) تحقق یافت و آن دو بزرگوار، زندگانی مشترک را در اولین سال [[هجرت]]<ref>از منابع تاریخی استفاده می‌شود که میان عقد و زفاف علی {{ع}} با فاطمه {{س}}، مدتی فاصله شده و عقد، اندکی پس از رسیدن به مدینه و زفاف، پس از جنگ بدر بوده است و توجه به این نکته می‌تواند تعارض میان روایت‌های موجود را حل نماید.</ref>، با مهریه‌ای بسیار اندک و مراسمی بس ساده و جهیزیه‌ای ساده‌تر آغاز کردند و بدین سان، شکوهمندترین خانه و نقش آفرین‌ترین زندگانی مشترک در [[تاریخ اسلام]]، رقم خورد. در کنار خانه [[پیامبر]] {{صل}}، خانه‌ای خُرد- که به [[راستی]] از همه [[تاریخ]]، بزرگ‌تر و غبطه‌آفرین عرشیان و زمینیان بود-، بر پا شد. این خانه، سرچشمه [[فضیلت‌ها]]، مکرمت‌ها، [[عشق]]، [[ایمان]]، [[ایثار]]، [[جهاد]]، ساده زیستی،... بود و به [[راستی]] خانه‌ای بود که سر بر [[عرش]] می‌سایید. [[علی]] {{ع}}، این پارسای شب و زمزمه‌گر خلوت‌های آن، شیر بیشه [[نبرد]] بود و هنوز زخم‌های نشسته بر پیکرش التیام نیافته، در [[جنگی]] دیگر حاضر بود و رزم آورترین و بزرگ‌ترین هماوردجوی میدان. و [[فاطمه]] {{س}}، آرام و پرشکیب، بار [[زندگی]] را بر دوش داشت، با کم‌ترین امکانات می‌ساخت، زخم‌های [[همسر]] و [[پدر]] را می‌شست و افزون بر همسری [[علی]] {{ع}}، به تعبیر لطیف [[پیامبر خدا]]، "برای [[پدر]]، مادری می‌کرد"<ref>شاید بدین جهت، یکی از کنیه‌های ایشان، «ام أبیها» است. ر.ک: تهذیب الکمال، ج ۳۵، ص ۲۴۷ ش ۷۸۹۹.</ref>. اولین ثمر این پیوند [[الهی]]، به سال سوم هجری دیده به [[جهان]] گشود که [[حسن]] {{ع}} نام گرفت. و دومین آن، [[حسین]] {{ع}} بود که در سال چهارم به [[دنیا]] آمد. [[زینب]] و [[ام کلثوم]] {{عم}} پس از برادرها پای به [[دنیا]] گذاردند و آخرین آنها، [[محسن]]، سقط گردید و شهد [[شهادت]] نوشید. [[پیامبر خدا]] {{صل}}: من هم انسانی مانند شما هستم، از شما [[زن]] می‌گیرم و به شما [[زن]] می‌دهم، مگر [[فاطمه]] را که ازدواجش از [[آسمان]] نازل شده است<ref>رسول الله {{صل}}: {{متن حدیث|إنما أنَا بَشَرٌ مِثلُکم أتَزَوجُ فیکم وازَوجُکم، إلافاطِمَةَ فَإِن تَزویجَها نَزَلَ مِنَ السماءِ}} (الکافی، ج ۵، ص ۵۶۸، ح ۵۴).</ref>.


::::::[[امام صادق]] {{ع}}: اگر خداوند- تبارک و تعالی- [[امیر مؤمنان]] {{ع}} را برای [[فاطمه]] {{س}} نیافریده بود، برای او هیچ همسری بر روی [[زمین]] نبود، از [[آدم]] تا کنون<ref>الإمام الصادق {{ع}}: {{متن حدیث|لَولا أن اللهَ- تَبارَک وتَعالی‌- خَلَقَ أمیرَ المُؤمِنینَ {{ع}} لِفاطِمَةَ، ما کانَ لَها کفوٌ عَلی‌ ظَهرِ الأَرضِ مِن آدَمَ ومَن دونَهُ}} (الکافی، ج ۱، ص ۴۶۱، ح ۱۰).</ref>.
[[امام صادق]] {{ع}}: اگر خداوند- تبارک و تعالی- [[امیر مؤمنان]] {{ع}} را برای [[فاطمه]] {{س}} نیافریده بود، برای او هیچ همسری بر روی [[زمین]] نبود، از [[آدم]] تا کنون<ref>الإمام الصادق {{ع}}: {{متن حدیث|لَولا أن اللهَ- تَبارَک وتَعالی‌- خَلَقَ أمیرَ المُؤمِنینَ {{ع}} لِفاطِمَةَ، ما کانَ لَها کفوٌ عَلی‌ ظَهرِ الأَرضِ مِن آدَمَ ومَن دونَهُ}} (الکافی، ج ۱، ص ۴۶۱، ح ۱۰).</ref>.
:::::*[[الأمالی‌ (کتاب)|الأمالی‌]]، [[شیخ طوسی|طوسی]]- به [[نقل]] از [[ضحاک بن مزاحم]]-: شنیدم که [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} می‌فرمود: [[ابو بکر]] و [[عمر]] به نزد من آمدند و گفتند: چرا نزد [[پیامبر خدا]] نمی‌روی تا [[فاطمه]] {{س}} را خواستگاری کنی؟ من‌نزد [[پیامبر خدا]] رفتم. چون مرا دید، خندید و فرمود: "ای [[ابو الحسن]]! به چه کار آمده‌ای و حاجتت چیست؟". [[خویشاوندی]] و سابقه‌ام در [[اسلام]] و [[یاری]] کردن او و جهادم را ذکر کردم. پس فرمود: "ای [[علی]]! راست گفتی و [[برتر]] از چیزهایی هستی که می‌گویی". من گفتم: ای [[پیامبر خدا]]! [[فاطمه]] را به [[ازدواج]] من در می‌آوری؟ فرمود: "ای [[علی]]! مردانی او را پیش از تو خواستگاری کردند. به [[فاطمه]] گفتم؛ ولی در چهره‌اش کراهت دیدم؛ اما [[منتظر]] باش تا به نزدت باز گردم". پیامبرخدا، نزد [[فاطمه]] {{س}} رفت. [[فاطمه]] {{س}} از جا برخاست و ردای [[پدر]] را گرفت‌ و کفش‌هایش را درآورد و آبْ دست برایش آورد و دست و پای او را شُست و سپس نشست. پس [[پیامبر خدا]] به او فرمود: "ای [[فاطمه]]!". پاسخ داد: بلی، چه می‌خواهی، ای [[پیامبر خدا]]؟ فرمود: "[[علی بن ابی طالب]]، کسی است که [[خویشاوندی]] و [[فضیلت]] و اسلامش را می‌شناسی و من از [[خدا]] خواسته‌ام که تو را به [[ازدواج]] بهترینِ آفریدگانش و محبوب‌ترینِ آنان در نزدش درآورد و [[علی]] از تو خواستگاری کرده است. چه نظری داری؟". [[فاطمه]] {{س}} ساکت ماند و صورتش را برنگردانْد و [[پیامبر خدا]]، کراهتی در چهره‌اش ندید. پس برخاست، در حالی که می‌گفت: "[[الله اکبر]]! [[سکوت]] او [نشانه‌] [[رضایت]] اوست". پس [[جبرئیل]] {{ع}} نزدش آمد و گفت: ای [[محمد]]! او را به [[ازدواج]] [[علی بن ابی طالب]] درآور که [[خداوند]]، این دو را برای هم [[پسندیده]] است<ref>الأمالی للطوسی عن الضحاک بن مزاحم: {{متن حدیث|سَمِعتُ عَلِی بنَ أبی طالِبٍ {{ع}} یقولُ: أتانی أبو بَکرٍ وعُمَرُ فَقالا: لَو أتَیتَ رَسولَ اللهِ {{صل}} فَذَکرتَ لَهُ فاطِمَةَ. قالَ: فَأَتَیتُهُ، فَلَما رَآنی رَسولُ اللهِ {{صل}} ضَحِک، ثُم قالَ: ما جاءَ بِک یا أبَا الحَسَنِ؟ وما حاجَتُک؟ قالَ: فَذَکرتُ لَهُ قَرابَتی وقِدَمی فِی الإِسلامِ ونُصرَتی لَهُ وجِهادی، فَقالَ: یا عَلِی صَدَقتَ، فَأَنتَ أفضَلُ مِما تَذکرُ. فَقُلتُ: یا رَسولَ اللهِ، فاطِمَةُ تُزَوجُنیها؟ فَقالَ: یا عَلِی، إنهُ قَد ذَکرَها قَبلَک رِجالٌ، فَذَکرتُ ذلِک لَها، فَرَأَیتُ الکراهَةَ فی وَجهِها، ولکن عَلی‌ رِسلِک حَتی‌ أخرُجَ إلَیک. فَدَخَلَ عَلَیها فَقامَت إلَیهِ، فَأَخَذَت رِداءَهُ ونَزَعَت نَعلَیهِ، وأتَتهُ بِالوَضوءِ، فَوَضأَتهُ بِیدِها وغَسَلَت رِجلَیهِ، ثُم قَعَدَت، فَقالَ لَها: یا فاطِمَةُ، فَقالَت: لَبیک! حاجَتُک یا رَسولَ اللهِ؟ قالَ: إن عَلِی بنَ أبی طالِبٍ مَن قَد عَرَفتِ قَرابَتَهُ وفَضلَهُ وإسلامَهُ، وإنی قَد سَأَلتُ ربی أن یزَوجَک خَیرَ خَلقِهِ وأحَبهُم إلَیهِ، وقَد ذَکرَ مِن أمرِک شَیئاً، فَما تَرَینَ؟ فَسَکتَت ولَم تُوَل وَجهَها، ولَم یرَ فیهِ رَسولُ اللهِ {{صل}} کراهَةً، فَقامَ وهُوَ یقولُ: اللهُ أکبَرُ! سُکوتُها إقرارُها. فَأَتاهُ جَبرَئیلُ {{ع}} فَقالَ: یا مُحَمدُ، زَوجها عَلِی بنَ أبی طالِبٍ؛ فَإِن اللهَ قَد رَضِیها لَهُ ورَضِیهُ لَها}} (الأمالی، طوسی، ص ۳۹، ح ۴۴).</ref>.
:::::*[[الأمالی‌ (کتاب)|الأمالی‌]]، [[شیخ طوسی|طوسی]]- به [[نقل]] از [[ضحاک بن مزاحم]]-: شنیدم که [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} می‌فرمود: [[ابو بکر]] و [[عمر]] به نزد من آمدند و گفتند: چرا نزد [[پیامبر خدا]] نمی‌روی تا [[فاطمه]] {{س}} را خواستگاری کنی؟ من‌نزد [[پیامبر خدا]] رفتم. چون مرا دید، خندید و فرمود: "ای [[ابو الحسن]]! به چه کار آمده‌ای و حاجتت چیست؟". [[خویشاوندی]] و سابقه‌ام در [[اسلام]] و [[یاری]] کردن او و جهادم را ذکر کردم. پس فرمود: "ای [[علی]]! راست گفتی و [[برتر]] از چیزهایی هستی که می‌گویی". من گفتم: ای [[پیامبر خدا]]! [[فاطمه]] را به [[ازدواج]] من در می‌آوری؟ فرمود: "ای [[علی]]! مردانی او را پیش از تو خواستگاری کردند. به [[فاطمه]] گفتم؛ ولی در چهره‌اش کراهت دیدم؛ اما [[منتظر]] باش تا به نزدت باز گردم". پیامبرخدا، نزد [[فاطمه]] {{س}} رفت. [[فاطمه]] {{س}} از جا برخاست و ردای [[پدر]] را گرفت‌ و کفش‌هایش را درآورد و آبْ دست برایش آورد و دست و پای او را شُست و سپس نشست. پس [[پیامبر خدا]] به او فرمود: "ای [[فاطمه]]!". پاسخ داد: بلی، چه می‌خواهی، ای [[پیامبر خدا]]؟ فرمود: "[[علی بن ابی طالب]]، کسی است که [[خویشاوندی]] و [[فضیلت]] و اسلامش را می‌شناسی و من از [[خدا]] خواسته‌ام که تو را به [[ازدواج]] بهترینِ آفریدگانش و محبوب‌ترینِ آنان در نزدش درآورد و [[علی]] از تو خواستگاری کرده است. چه نظری داری؟". [[فاطمه]] {{س}} ساکت ماند و صورتش را برنگردانْد و [[پیامبر خدا]]، کراهتی در چهره‌اش ندید. پس برخاست، در حالی که می‌گفت: "[[الله اکبر]]! [[سکوت]] او [نشانه‌] [[رضایت]] اوست". پس [[جبرئیل]] {{ع}} نزدش آمد و گفت: ای [[محمد]]! او را به [[ازدواج]] [[علی بن ابی طالب]] درآور که [[خداوند]]، این دو را برای هم [[پسندیده]] است<ref>الأمالی للطوسی عن الضحاک بن مزاحم: {{متن حدیث|سَمِعتُ عَلِی بنَ أبی طالِبٍ {{ع}} یقولُ: أتانی أبو بَکرٍ وعُمَرُ فَقالا: لَو أتَیتَ رَسولَ اللهِ {{صل}} فَذَکرتَ لَهُ فاطِمَةَ. قالَ: فَأَتَیتُهُ، فَلَما رَآنی رَسولُ اللهِ {{صل}} ضَحِک، ثُم قالَ: ما جاءَ بِک یا أبَا الحَسَنِ؟ وما حاجَتُک؟ قالَ: فَذَکرتُ لَهُ قَرابَتی وقِدَمی فِی الإِسلامِ ونُصرَتی لَهُ وجِهادی، فَقالَ: یا عَلِی صَدَقتَ، فَأَنتَ أفضَلُ مِما تَذکرُ. فَقُلتُ: یا رَسولَ اللهِ، فاطِمَةُ تُزَوجُنیها؟ فَقالَ: یا عَلِی، إنهُ قَد ذَکرَها قَبلَک رِجالٌ، فَذَکرتُ ذلِک لَها، فَرَأَیتُ الکراهَةَ فی وَجهِها، ولکن عَلی‌ رِسلِک حَتی‌ أخرُجَ إلَیک. فَدَخَلَ عَلَیها فَقامَت إلَیهِ، فَأَخَذَت رِداءَهُ ونَزَعَت نَعلَیهِ، وأتَتهُ بِالوَضوءِ، فَوَضأَتهُ بِیدِها وغَسَلَت رِجلَیهِ، ثُم قَعَدَت، فَقالَ لَها: یا فاطِمَةُ، فَقالَت: لَبیک! حاجَتُک یا رَسولَ اللهِ؟ قالَ: إن عَلِی بنَ أبی طالِبٍ مَن قَد عَرَفتِ قَرابَتَهُ وفَضلَهُ وإسلامَهُ، وإنی قَد سَأَلتُ ربی أن یزَوجَک خَیرَ خَلقِهِ وأحَبهُم إلَیهِ، وقَد ذَکرَ مِن أمرِک شَیئاً، فَما تَرَینَ؟ فَسَکتَت ولَم تُوَل وَجهَها، ولَم یرَ فیهِ رَسولُ اللهِ {{صل}} کراهَةً، فَقامَ وهُوَ یقولُ: اللهُ أکبَرُ! سُکوتُها إقرارُها. فَأَتاهُ جَبرَئیلُ {{ع}} فَقالَ: یا مُحَمدُ، زَوجها عَلِی بنَ أبی طالِبٍ؛ فَإِن اللهَ قَد رَضِیها لَهُ ورَضِیهُ لَها}} (الأمالی، طوسی، ص ۳۹، ح ۴۴).</ref>.



نسخهٔ ‏۶ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۳۴

همسران امام علی چه کسانی بودند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ امام علی
مدخل اصلیامام علی

همسران امام علی چه کسانی بودند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث امام علی است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امام علی مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ به این پرسش

محمدی ری‌شهری
آیت‌الله محمد محمدی ری‌شهری در کتاب «گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین(ع)» در این باره گفته است:

«ازدواج با فاطمه: پیامبر خدا، پس از سیزده سال سختکوشی، تلاش در راه ابلاغ رسالت و تحمل دشواری‌ها، شکنجه‌ها و آزارها به مدینه هجرت کرد و حکومت اسلامی را بنیاد نهاد. علی (ع) از آغازین روزهای رسالت پیامبر (ص)، همگام و همراه پیامبر خدا بود و در سال اول هجرت، ۲۴ سال داشت. او باید ازدواج می‌کرد و زندگانی مشترک را آغاز می‌کرد. فاطمه (س) نُه ساله است. او دختر پیامبر خداست و در جایگاهی بلند از فضایل انسانی و ویژگی‌های والای ملکوتی، که پیامبر خدا بارها او را ستوده و "پاره قلب" خود نامیده است.

موقعیت پیامبر (ص) در جایگاه زعامت امت از یک‌سوی، و شخصیت والای فاطمه (س) از سوی دیگر، زمینه‌ای بود تا کسانِ بسیاری- به‌ویژه آنان‌که از این‌گونه پیوندها بیشتر در فکر رقم زدن آینده خود هستند-، به خواستگاری بروند. پیامبر (ص)، یکسر جواب رد می‌داد و گاه، تصریح می‌کرد که منتظر "قضای الهی" است. برخی از دوستان علی (ع) و صحابیان پیامبر خدا به وی پیشنهاد کردند که به خواستگاری فاطمه (س) برود. علی (ع)، قلبی دارد سرشار از ایمان و سینه‌ای آکنده از عشق؛ اما دستانی تهی و پیراسته از درهم و دینار. علی (ع) به خانه پیامبر خدا رفت، شکوه و عظمت پیامبر خدا، او را از سخن گفتن باز داشت. با چشمانی آمیخته با آزرم، نگاهی به پیامبر (ص) داشت و نگاهی دیگر به زمین. پیامبر (ص) با تمهیداتی علی (ع) را به سخن گفتن وا داشت، و چون علی (ع) سخن گفت، فرمود: "چیزی در زندگی داری؟". جواب، معلوم بود؛ اما مگر فاطمه (س) را همسانی جز علی (ع) و همسری لایق جز او بود؟! ازدواج (و به تعبیر پیامبر خدا: امر الهی) تحقق یافت و آن دو بزرگوار، زندگانی مشترک را در اولین سال هجرت[۱]، با مهریه‌ای بسیار اندک و مراسمی بس ساده و جهیزیه‌ای ساده‌تر آغاز کردند و بدین سان، شکوهمندترین خانه و نقش آفرین‌ترین زندگانی مشترک در تاریخ اسلام، رقم خورد. در کنار خانه پیامبر (ص)، خانه‌ای خُرد- که به راستی از همه تاریخ، بزرگ‌تر و غبطه‌آفرین عرشیان و زمینیان بود-، بر پا شد. این خانه، سرچشمه فضیلت‌ها، مکرمت‌ها، عشق، ایمان، ایثار، جهاد، ساده زیستی،... بود و به راستی خانه‌ای بود که سر بر عرش می‌سایید. علی (ع)، این پارسای شب و زمزمه‌گر خلوت‌های آن، شیر بیشه نبرد بود و هنوز زخم‌های نشسته بر پیکرش التیام نیافته، در جنگی دیگر حاضر بود و رزم آورترین و بزرگ‌ترین هماوردجوی میدان. و فاطمه (س)، آرام و پرشکیب، بار زندگی را بر دوش داشت، با کم‌ترین امکانات می‌ساخت، زخم‌های همسر و پدر را می‌شست و افزون بر همسری علی (ع)، به تعبیر لطیف پیامبر خدا، "برای پدر، مادری می‌کرد"[۲]. اولین ثمر این پیوند الهی، به سال سوم هجری دیده به جهان گشود که حسن (ع) نام گرفت. و دومین آن، حسین (ع) بود که در سال چهارم به دنیا آمد. زینب و ام کلثوم (ع) پس از برادرها پای به دنیا گذاردند و آخرین آنها، محسن، سقط گردید و شهد شهادت نوشید. پیامبر خدا (ص): من هم انسانی مانند شما هستم، از شما زن می‌گیرم و به شما زن می‌دهم، مگر فاطمه را که ازدواجش از آسمان نازل شده است[۳].

امام صادق (ع): اگر خداوند- تبارک و تعالی- امیر مؤمنان (ع) را برای فاطمه (س) نیافریده بود، برای او هیچ همسری بر روی زمین نبود، از آدم تا کنون[۴].

سنن ابن ماجة- به نقل از عایشه و ام سلمه-: پیامبر خدا به ما فرمان داد که جهاز فاطمه (س) را آماده کنیم تا او را به خانه علی (ع) بفرستیم. پس به سراغ خانه رفتیم و کف اتاق را با خاک نرم اطراف مَسیل، فرش کردیم. سپس دو بالش را از لیف [خرما] که با دست، آن را زده و حلاجی کرده بودیم، پر کردیم. سپس پیامبر خدا به ما خرما و کشمش خورانْد و آب گوارایی نوشانْد و چوبی را در گوشه اتاق نصب کردیم تا بر آن، لباس و مشک آب بیاویزند و بهتر از عروسی فاطمه (س)، عروسی‌ای ندیدیم[۶].

امام علی (ع)‌- در یادکرد ازدواجش با فاطمه (س)-: سپس پیامبر خدا، مرا صدا زد: "ای علی!". گفتم: بلی، ای پیامبر خدا! فرمود: "به خانه‌ات وارد شو و با همسرت لطیف و سازگار باش که فاطمه، پاره تن من است. هرچه او را رنج دهد، مرا رنج می‌دهد، و هرچه او را شادمان کند، مرا شادمان می‌کند. شما را در پناه خداوند می‌گذارم و پس از خود، شما را به خدا می‌سپارم"[۷].

  1. امامه دختر ابو العاص،
  2. اسماء دختر عمیس،
  3. فاطمه ام البنین،
  4. ام سعید، دختر عروة بن مسعود ثقفی،
  5. خوله، دختر جعفر بن قیس،
  6. صهباء، دختر ربیعه،
  7. لیلی، دختر مسعود،
  8. محیاه، دختر امرء القیس.

و افزون بر اینها، هفده کنیز هم داشت که برخی برای وی، فرزند آوردند. همسران امام (ع) در هنگام شهادتش: امامه، ام البنین، اسماء بنت عمیس و لیلی بنت مسعود بودند»[۸].

  1. امام علی در چه زمان و مکانی متولد شد؟ (پرسش)
  2. نسب امام علی چیست؟ (پرسش)
  3. پدر امام علی کیست؟ (پرسش)
  4. مادر امام علی کیست؟ (پرسش)
  5. نام‌های امام علی چیستند؟ (پرسش)
  6. کنیه‌های امام علی چیستند؟ (پرسش)
  7. القاب امام علی چیستند؟ (پرسش)
  8. ویژگی‌های جسمانی امام علی چه بود؟ (پرسش)
  9. امام علی در چه وضعیتی پرورش یافت؟ (پرسش)
  10. همسران امام علی چه کسانی بودند؟ (پرسش)
  11. نام فرزندان امام علی چیست؟ (پرسش)
  12. امام علی چگونه پیامبر را در تبلیغ یاری می‌کرد؟ (پرسش)
  13. امام علی بت‌های کعبه را چگونه شکست؟ (پرسش)
  14. ماجرای خوابیدن امام علی در بستر پیامبر چه بود؟ (پرسش)
  15. نقش امام علی در جنگ بدر چه بود؟ (پرسش)
  16. نقش امام علی در جنگ احد چه بود؟ (پرسش)
  17. نقش امام علی در جنگ بنی نضیر چه بود؟ (پرسش)
  18. نقش امام علی در جنگ بنی قریظه چه بود؟ (پرسش)
  19. نقش امام علی در جنگ خندق چه بود؟ (پرسش)
  20. نقش امام علی در صلح حدیبیه چه بود؟ (پرسش)
  21. نقش امام علی در جنگ خیبر چه بود؟ (پرسش)
  22. نقش امام علی در فتح مکه چه بود؟ (پرسش)
  23. نقش امام علی در جنگ حنین چه بود؟ (پرسش)
  24. مأموریت‌های مهم امام علی چه بود؟ (پرسش)
  25. نقش امام علی در جنگ تبوک چه بود؟ (پرسش)
  26. دعای پیامبر در حق امام علی چه بود؟ (پرسش)
  27. چه کسانی در روزهای پایانی عمر پیامبر خاتم حضور داشتند؟ (پرسش)

پانویس

  1. از منابع تاریخی استفاده می‌شود که میان عقد و زفاف علی (ع) با فاطمه (س)، مدتی فاصله شده و عقد، اندکی پس از رسیدن به مدینه و زفاف، پس از جنگ بدر بوده است و توجه به این نکته می‌تواند تعارض میان روایت‌های موجود را حل نماید.
  2. شاید بدین جهت، یکی از کنیه‌های ایشان، «ام أبیها» است. ر.ک: تهذیب الکمال، ج ۳۵، ص ۲۴۷ ش ۷۸۹۹.
  3. رسول الله (ص): «إنما أنَا بَشَرٌ مِثلُکم أتَزَوجُ فیکم وازَوجُکم، إلافاطِمَةَ فَإِن تَزویجَها نَزَلَ مِنَ السماءِ» (الکافی، ج ۵، ص ۵۶۸، ح ۵۴).
  4. الإمام الصادق (ع): «لَولا أن اللهَ- تَبارَک وتَعالی‌- خَلَقَ أمیرَ المُؤمِنینَ (ع) لِفاطِمَةَ، ما کانَ لَها کفوٌ عَلی‌ ظَهرِ الأَرضِ مِن آدَمَ ومَن دونَهُ» (الکافی، ج ۱، ص ۴۶۱، ح ۱۰).
  5. الأمالی للطوسی عن الضحاک بن مزاحم: «سَمِعتُ عَلِی بنَ أبی طالِبٍ (ع) یقولُ: أتانی أبو بَکرٍ وعُمَرُ فَقالا: لَو أتَیتَ رَسولَ اللهِ (ص) فَذَکرتَ لَهُ فاطِمَةَ. قالَ: فَأَتَیتُهُ، فَلَما رَآنی رَسولُ اللهِ (ص) ضَحِک، ثُم قالَ: ما جاءَ بِک یا أبَا الحَسَنِ؟ وما حاجَتُک؟ قالَ: فَذَکرتُ لَهُ قَرابَتی وقِدَمی فِی الإِسلامِ ونُصرَتی لَهُ وجِهادی، فَقالَ: یا عَلِی صَدَقتَ، فَأَنتَ أفضَلُ مِما تَذکرُ. فَقُلتُ: یا رَسولَ اللهِ، فاطِمَةُ تُزَوجُنیها؟ فَقالَ: یا عَلِی، إنهُ قَد ذَکرَها قَبلَک رِجالٌ، فَذَکرتُ ذلِک لَها، فَرَأَیتُ الکراهَةَ فی وَجهِها، ولکن عَلی‌ رِسلِک حَتی‌ أخرُجَ إلَیک. فَدَخَلَ عَلَیها فَقامَت إلَیهِ، فَأَخَذَت رِداءَهُ ونَزَعَت نَعلَیهِ، وأتَتهُ بِالوَضوءِ، فَوَضأَتهُ بِیدِها وغَسَلَت رِجلَیهِ، ثُم قَعَدَت، فَقالَ لَها: یا فاطِمَةُ، فَقالَت: لَبیک! حاجَتُک یا رَسولَ اللهِ؟ قالَ: إن عَلِی بنَ أبی طالِبٍ مَن قَد عَرَفتِ قَرابَتَهُ وفَضلَهُ وإسلامَهُ، وإنی قَد سَأَلتُ ربی أن یزَوجَک خَیرَ خَلقِهِ وأحَبهُم إلَیهِ، وقَد ذَکرَ مِن أمرِک شَیئاً، فَما تَرَینَ؟ فَسَکتَت ولَم تُوَل وَجهَها، ولَم یرَ فیهِ رَسولُ اللهِ (ص) کراهَةً، فَقامَ وهُوَ یقولُ: اللهُ أکبَرُ! سُکوتُها إقرارُها. فَأَتاهُ جَبرَئیلُ (ع) فَقالَ: یا مُحَمدُ، زَوجها عَلِی بنَ أبی طالِبٍ؛ فَإِن اللهَ قَد رَضِیها لَهُ ورَضِیهُ لَها» (الأمالی، طوسی، ص ۳۹، ح ۴۴).
  6. سنن ابن ماجة، ج ۱، ص ۶۱۶، ح ۱۹۱۱. با مراجعه به زندگینامه افراد نام‌برده در این احادیث، یعنی اسماء بنت عمیس، ام سلمه و سلمان فارسی، درمی‌یابیم که اسماء در سال اول و دوم هجری در حبشه بوده، ام سلمه هنوز همسر پیامبر (ص) نشده و سلمان به مدینه نیامده است. از این رو، روایت حضور آنان در مراسم ازدواج حضرت زهرا (س) مورد تردید است.
  7. الإمام علی (ع)- فی ذِکرِ زَواجِهِ مِن فاطِمَةَ (س)-: «... ثُم صاحَ بی رَسولُ اللهِ (ص): یا عَلِی، فَقُلتُ: لَبیک یا رَسولَ اللهِ! قالَ: ادخُل بَیتَک وَالطُف بِزَوجَتِک وَارفَق بِها؛ فَإِن فاطِمَةَ بَضعَةٌ مِنی، یؤلِمُنی ما یؤلِمُها ویسُرنی ما یسُرها، أستَودِعُکمَا اللهَ وأستَخلِفُهُ عَلَیکما» (المناقب، خوارزمی، ص ۳۵۳، ح ۳۶۴).
  8. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۳۳-۳۸.