اثبات عصمت امام در حدیث
ادله روایی
- حدیث ثقلین: «همانا میان شما در حقیقت گرانبها را به امانت مینهم. آگاه باشید! اگر به آن دو چنگ بزنید و اطاعتشان کنید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و خاندانم. آن دو هرگز از یکدیگر جدایی نمیپذیرند تا روز قیامت و کنار حوض کوثر بر من وارد شوند»[۱]. رسول خدا(ص) اسراری را بیان داشت: اولاً همشأنی و همراهی همیشگی عترت با قرآن که عین وحی و دارای عصمت است، میطلبد که عِدل دیگر یعنی عترت نیز دارنده عصمت باشد تا همشأنی و جداییناپذیری تحقق یابد. ثانیاً تأکید به چنگ زدن به آن دو در فرض عدم عصمت، دستور به باطل و معصیت خواهد بود. ثالثاً غیرمعصوم نتوانسته خود را نجات دهد، چگونه میتواند دیگران را از گمراهی برهاند. رابعاً نمیگوید: من دستور میدهم که اهل بیت(ع) را عِدل قرآن بدانید، که پدیدهای اعتباری باشد یا حقیقتی را انشاء و تأسیس کند، بلکه میفرماید: اهل بیت عِدل قرآن هست؛ یعنی خبر از حقیقت و إخبار از واقعیت. همچنین شهادت به عصمت اهل بیت وحجیت سخن و سیره آنان داده؛ همانگونه که شهادت به عصمت و حجیت قرآن داده.
- حدیث نبوی معیت: «عَلِيٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِيٍّ لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»[۲] همراهی همیشگی و همهشئونی قرآن و امام و تفکیک ناپذیری آنها را بیان میکند. عصمت و همسنخی علم امام و قرآن جزئی از معادله هم علالی و همسنگی است؛ یعنی غیرمعصوم نمیتواند با قرآن در همه مراتب و شئون برابری و همراهی کند.
- علی(ع) به عصمت خویش و خاندان رسالت تصریح میکند: «به یقین، خداوند ما اهلبیت را از هرگونه گناه ظاهری و باطنی پاک کرده، و از هر نوع پستی و پلیدی مصون داشته است»[۳].
- از امام سجاد(ع) روایت شده: «کسی به جز معصوم امام نبوده و عصمت نشانهای در آفرینش ظاهری نیست که بدان شناخته شود. بدین رو معصوم باید به نص شناخته شود. به او گفته شد: ای پسر رسول خدا! معنای معصوم چیست؟ فرمود: معصوم کسی است که به ریسمان الهی یعنی قرآن چنگ زده و این دو، تا روز رستاخیز از یکدیگر جدا نگردند. امام به سوی قرآن رهنمون میشود و قرآن مردم را به امام فرا میخواند»[۴].
- در صحیفه سجادیه نیز که مورد اهتمام و اعتبار برخی شبهه افکنان است، مشابه همین عبارات را مییابیم: «وَ طَهَّرْتَهُمْ مِنَ الرِّجْسِ وَ الدَّنَسِ تَطْهِيراً بِإِرَادَتِكَ»[۵]؛ «اهل بیت را از گناه و آلودگی، مطهرو معصوم داشتی و با ارادهات آنان را پاکیزه کردی».
- امام رضا(ع) از پیامبر(ص) روایت میکند: «هرکس شاد میشود که... پس باید نسبت به علی و امامان از نسل او پیروزی و محبت ورزد؛ زیرا آنان برگزیدگان خداوند عزوجل و بندگان خالص و اختیارشده او هستند. آنان معصوم از هرگونه گناه و خطایند»[۶]. این روایت افزون بر عصمت، لزوم نصب و نص امام را نیز یاد میآورد. جدایی ناپذیری عصمت از امامت در اندیشه امام هشتم با واژگانی دیگر نیزبازتابیده است: «امام، مطهر از همه گناهان و مبرا از همه معایب و دارنده علمی اختصاصی است که حلم نامیده میشود»[۷].
- امام صادق(ع): «کسی که گناهی ریز یا درشت مرتکب شده، شایستگی امامت را ندارد، هر چند که پس از آن توبه کرده باشد. امام جز معصوم نیست و عصمت جز با تصریح و اعلان خدای عزّوجل بر زبان پیامبرش(ص) شناخته نمیشود؛ زیرا عصمت در ظاهر خلقت نیست که همانند سیاهی و سفیدی و نظیر آن دیده شود؛ عصمت امری است پنهان که جز با شناساندن خدای دانای و غیب عزّوجل، معلوم نمیشود»[۸].
- غیر معصوم هر آن، خود در معرض لغزش است و دیگران را به لبه پرتگاه میکشاند. از اینرو، امام صادق(ع) یاد آورد: «خداوند عزّوجل اطاعت کسی را که بندگانش را گمراه میکند، واجب نمیکند و کسی را که کفر ورزیده و بندگی شیطان کرده، برای رسالتش برنمیگزیند و بر مخلوقاتش حجتی اختیار نمیکند؛ مگر آنکه معصوم باشد»[۹].
- امام صادق(ع): «امیرالمؤمنین(ع) پدر ذریه پیامبر(ص) است و قرار دادن امامت در امیرالمؤمنین، نهادن آن است در ذریه معصوم پیامبر»[۱۰].
- امام صادق(ع) در روایتی مشهور و در تبیین نسبت شخصیت امام علی(ع) با پیامبر(ص) میفرماید: «هر فضیلتی که برای محمد(ص) ثابت است برای علی نیز هست و محمد(ص) بر همه خلایق برتری دارد. انکار و مخالفت علی در هر امر ریز و درشت، هموزن شرک به خداست»[۱۱]. بیگمان یکی از فضایل پیامبر، عصمت است که علی نیز شریک اوست. برتری غیرمعصوم بر دیگران نیز مردود است و مخالفت غیرمعصوم در معصیت و خطا، عین صواب است، نه موجب شرک.
- برخی از منابع اهل سنت هم به عصمت اهل بیت(ع) باور دارند: امام علی(ع) در نهجالبلاغه میفرماید: «فَأَنْزِلُوهُمْ بِأَحْسَنِ مَنَازِلِ الْقُرْآنِ»[۱۲]؛ عترت رسول خدا را در بهترین منزلهای قرآن قرار دهید. ابنابیالحدید معتزلی در شرح نهجالبلاغه مینویسد: «زیر این گفتار سرّی است عظیم؛ چون حضرت به مکلّفین امر کرده که عترت در بزرگداشت و اطاعت و تبعیّت، جاری مجرای قرآن و به منزله و محل آن قرار دهند. اگر اشکال کنی که این سخن دلالت دارد بر عصمت اهل بیت، رأی اصحاب شما در این مسأله چیست؟ در جواب میگویم: ابو محمد بن متویه در کتاب الکفایه تصریح نموده که علی(ع) معصوم است. ادله و نصوص بر عصمت علی و بر علم غیب و اطلاع وی بر باطن نیز دلالت دارد. این ویژگی به علی اختصاص دارد و صحابه دیگر را از آن بهرهای نیست. تفاوت میان "زید معصوم است" و "زید واجب العصمة است" ظاهر است، بر اساس آنکه علی امام است و از شرائط امام آن است که معصوم باشد. اعتبار اول مذهب ماست (اهل سنت) و اعتبار دوم مذهب امامیه است»[۱۳][۱۴]
حدیث ثقلین
«إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ». پیش از بیان استدلال مرحوم سید، توجه به این نکته لازم است که او این حدیث را دلیلی بر لزوم وجود حجتی معصوم از اهل بیت پیامبر اکرم(ص) دانسته است[۱۵]. ایشان به صراحت برای اثبات عصمت امام به این روایت تمسک نکرده است؛ ولی اگر در کلام سید، حجت را مساوق با امام دانستیم، از دیدگاه وی، میتوانیم این حدیث را برای اثبات عصمت امام، مفید بدانیم.
با مراجعه به دیگر آثار مرحوم سید، به راحتی میتوان گفت که مراد از حجت در این برهان، همان امامان معصوم(ع) هستند: أن قولهم [ائمة] قد ثبت أنه حجة في الشرع كقول الأنبياء(ع). مرحوم سید مرتضی استدلال خود بر لزوم وجود حجتی معصوم از اهل بیت رسول خدا(ص) را در هر عصر و زمان اینگونه بیان میکند: «رسول خدا(ص) با کلام خود در روایت ثقلین در پی ارشاد به چیزی است که موجب نجات از هرگونه شک و تردید است و نیز از بین رفتن عذر مکلفان در عمل به دین و صحت احتجاج در دین بر آنان را در پی خواهد داشت[۱۶]. چنین کسی باید به همه شریعت آگاه و سخن او اطمینان بخش باشد؛ وگرنه خداوند نمیتواند در امر شریعت بر ما احتجاج کند»[۱۷].
مرحوم سید پس از آنکه ثابت کرد که بر اساس این حدیث، وجود حجتی معصوم در هر دوره زمانی لازم است، راه شناختن آن حجج را مراجعه به دلیلهای ویژه میداند[۱۸]. با این توضیحات روشن شد که این حدیث، وجود یک حجت - امام - را در هر دوره ثابت میکند که ویژگی ممتازش عصمت اوست. در پایان برای بررسی برهانهای مرحوم سید مرتضی، لازم است بار دیگر نظریات وی در بحث قلمرو عصمت را یادآوری کنیم و آنگاه ببینیم او کدام یک از آنها را اثبات کرده است، و کدام یک در حد ادعا باقی ماندهاند. مرحوم سید در بحث قلمرو عصمت به طور ایجابی این نظریات را مطرح کرد:
- امام(ع) ضرورتاً از گناهان کبیره و صغیره پیش و پس از تصدی منصب امامت معصوم است؛
- امام(ع)، ضرورتاً از اشتباه و فراموشی در شمار رکعات نماز و نیز گناه سهویای که به تنفر مردم از او بینجامد، معصوم است؛
- امام(ع)، ضرورتاً از هرگونه اشتباه در بیان احکام شریعت معصوم است.
حال با نگاهی کوتاه به برهانهای مرحوم سید، میتوان گفت که اولاً، وی مدعای نخست خود را با آیه امامت ابراهیم(ع) ثابت میکند؛ ضمن اینکه بخشی از این مدعا، یعنی عصمت از گناه، پس از تصدی منصب امامت با برهان امتناع تسلسل و نیز برهان پیشوایی دین نیز ثابت میشود؛ ثانیاً، مرحوم سید میتواند مدعای دوم خود را با برهان پیشوایی دین - سومین برهان عقلی -ثابت کند؛ ثالثاً، مرحوم سید مدعای سوم خود را با برهانهای امتناع تسلسل، حفظ شریعت، پیشوایی مردم و حدیث ثقلین ثابت میکند.[۱۹]
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ بصائر الدرجات، ج۱، ص۴۱۳.
- ↑ الجمل، ص۴۱۸؛ الأمالی (للطوسی)، ص۴۶۰.
- ↑ المسترشد، ص۴۰۰؛ البرهان، ج۴، ص۴۴۹.
- ↑ معانی الاخبار، ص۱۳۲.
- ↑ الصحیفة السجادیة، ص۲۱۶.
- ↑ الأمالی (للصدوق)، ص۵۸۳؛ عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۵۷؛ إثبات الهداة، ج۲، ص۵۶؛ بحارالأنوار (ط بیروت)، ج۲۵، ص۱۹۳.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۲۰۰.
- ↑ الخصال، ج۱، ص۳۱۰؛ معانی الأخبار، ص۱۳۱.
- ↑ التوحید (للصدوق)، ص۴۰۷؛ الخصال، ج۲، ص۶۰۸.
- ↑ الخصال، ج۱، ص۳۰۹-۳۱۰.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۱۹۶.
- ↑ نهجالبلاغه، خطبه ۸۷، ص۱۲۰.
- ↑ شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۳۷۶.
- ↑ علیپور وحید، حسن، مکتب در فرآیند نواندیشی، ص ۴۳-۴۶.
- ↑ و يمكن أيضاً أن يجعل حجة و دليلا على أنه لابد في كل عصر في جملة أهل البيت من حجة معصوم مأمون بقطع [يقطع] على صحة قوله؛ (سیدمرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، ج۳، ص۱۲۲).
- ↑ أن الرسول(ص) إنما خاطبنا بهذا القول على طريق إزاحة العلة لنا، و الاحتجاج في الدين علينا، و الارشاد إلى ما يكون فيه نجاتنا من الشكوك و الريب؛ (سیدمرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، ج۳، ص۱۲۷-۱۲۸).
- ↑ فكيف يحتج علينا في الشريعة بمن لا نصيب عنده من حاجتنا إلا القليل من الكثير، و هذا يدل على أنه لا بد في كل عصر، من حجة في جملة أهل البيت مأمون مقطوع على قوله؛ (سیدمرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، ج۳، ص۱۲۷-۱۲۸).
- ↑ (سیدمرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، ج۳، ص۱۲۷-۱۲۸).
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۳۶.