بحث:امام حسین علیهالسلام
دوران امامت امام حسین(ع)
- موضعگیری امام حسین(ع) را در دوران امامت حضرت به دو دوره میتوان تقسیم کرد:
- قسم اوّل در عهد معاویه بود که حضرت به احترام معاهده برادرش و اینکه با وجود معاویه حرکت نظامی به نتیجه نمیرسید، از یک درگیری مسلّحانه با معاویه خودداری کرد و در جواب دعوت مردم کوفه - که حضرت را به قیام فرا میخواند - بیان کرد که با بودن معاویه قیام به مصلحت نیست، آمادگی خود را حفظ کنید. اگر معاویه مرد و ما زنده بودیم آنگاه تصمیم خواهیم گرفت؛ البتّه معنای این سخن، آن نیست که امام در حالت انزوا به سر میبرد و هیچگونه فعالیّت اجتماعی نداشت؛ بکله امام فعّالانه در جریانهای سیاسی - اجتماعی حضور داشت و همچون برادرش امام حسن مانعی در جهت سیاستهای مزوّرانه معاویه بود و با نامههای کوبنده، اقدامات معاویه را در جهت اذیّت و آزار و قتل و غارت مسلمانان، به ویژه شیعیان محکوم میکرد و او را به محاکمه میکشید؛ چنانکه در همین دوران در جلسهای که با شرکت چند صد نفر از اصحاب و دیگران در موسم حج تشکیل داد، به روشنگری سیاسی پرداخت و از حضّار خواست تا پیام او را بعد از بازگشت به وطن خود، به افراد مورد وثوق برسانند و به این ترتیب زمینه را برای یک قیام شکوهمند فراهم میکرد. از طرفی، از این فرصت در جهت تربیت نقش آفرینان قیام کربلا و عاشوراسازان استفاده کرد و همچنین تبیین و توضیح احکام و معارف الهی در مناسبتهای مختلف نیز یکی از ابعاد فعالیّتهای امام بود[۱].
- قسم دوّم که در دوران امامت حضرت و در خلافت یزید بود، ویژگی خاصّی داشت. با آنکه معاویه در عهدنامه صلح به امام حسن پیمان سپرده بود که برای خود جانشینی بر نگزیند، امّا همچون سایر مفاد عهدنامه، این ماده را نیز زیر پا گذاشت و با هر تزویری که بود از مردم برای فرزندش یزید، بیعت گرفت. یزید بر خلاف پدرش دارای شخصیّت پیچیدهای نبود. او نه تنها یک شخصیّت سیاسی نبود که از داشتن جایگاه مذهبی، علمی و اجتماعی نیز محروم بود و حتّی از زندگی در محیطهای دارای تمدّن و آداب و رسوم آن روز هم برخوردار نبود. یزید از یک زن که اصلاً مسیحی و از یک خاندان مسیحی و بادیهنشین بود، متولّد شد و دور از تمدّن شهری، در بادیه، همراه داییهای مسیحی خود رشد کرد. شراب و شعر و انس با حیوانات از جمله سگ و میمون برایش مهم بود.
- هیچگاه خود را به حفظ ظاهری مقید نمیدید، از عقاید متین و مستحکمی برخوردار نبود و از تظاهر به فساد اخلاق، شرب خمر و انحراف عقیدتی ابایی نداشت و بسیاری از مسلمانان از وضع یزید آگاه بودند؛ به این سبب، درگیری و مبارزه با یزید (بر خلاف مبارزه با معاویه) کار دشوار و پیچیدهای نبود. تکلیف هر مسلمانی هم در برابر چنین حاکمی روشن است. امام حسین(ع) در مسیر کربلا سخن جدّش پیامبر(ص) را به این مضمون نقل نمود که هر کس سلطان جابری را ببیند که حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال و بر بندگان خدا ستم کند و او با سخن و عمل در مقابل سلطان مذکور نایستد، بر خدا است که آن شخص را در دوزخ، در جایگاه همان سلطان وارد کند. امام حسین میفرمود: اگر امّت به شخصی همچون یزید مبتلا شود، فاتحه اسلام را باید خواند. در چنین شرایطی یزید به حاکم مدینه نوشت که یا از امام حسین بیعت بگیرد یا سر حضرت را برایش بفرستد. امام از همان ابتدا دست به شمشیر برد و با عدّهای مسلّح به منزل حاکم رفت و عاقبت برای خودداری از بیعت به مکّه عزیمت فرمود و در مکّه حضرت فرمود توجّه مسلمانان در سر تا سر جهان اسلام قرار گرفت.
- شخصیّتهای بزرگ به ملاقات حضرت میشتافتند. از سوی مسلمانان عراق نامههای بیشماری برای امام نوشته شد که او را برای قیام به عراق دعوت میکردند. امام پسر عمو و شخصیت مورد اعتماد خود (مسلم بن عقیل) را برای ارزیابی اوضاع عراق به کوفه اعزام کرد و پس از دریافت نامه او مبنی بر مساعد بودن اوضاع کوفه، به سمت کوفه حرکت کرد. در عراق، کوفیان خیانت کردند و از یاری امام خودداری نمودند و در یک درگیری کاملاً نابرابر، فرزند پیامبر(ص) با خاندان و معدود یارانش توسّط سپاهیان یزید محاصره شدند و چون تسلیم ناجوانمردان نشدند همه مردان و حتّی بعضی کودکان به شهادت رسیدند و زنها را به اسارت بردند. خون پاک امام، بنیان ستم را به لزره در آورد و پرده از چهره مکر و ریا و خودکامگی و زورمداری برافکند. فرزندان ابو سفیان رسوا و سپس نابود شدند. امام حسین(ع) خط جبهه کفر و نفاق و فسق را شکست و مکتبی را پی افکند که تا روز قیامت، فرا راه ظلمستیزان خواهد بود[۲].
فرزندان
در تعداد فرزندان امام حسین(ع) اختلاف است؛ بنابر مشهور، تعداد آنان شش نفر شامل چهار پسر و دو دختر بوده است.
علی اکبر: مادرش لیلی دختر ابومرة بن عروه ثقفی است. بیشتر منابع تاریخی وی را بزرگترین فرزند امام حسین(ع) دانسته و او علی اکبر خواندهاند[۳]. گروه اندکی نیز امام سجاد(ع) را علی اکبر معرفی کردهاند[۴] که با واقعیات تاریخی تناسب نداشته و رد شده است[۵]. لیلی نواده دختری ابوسفیان و دختر عمه یزید بن معاویه بود. از این رو در عاشورا به علی اکبر امان داده شد که شجاعانه نپذیرفت[۶] و به عنوان اولین نفر از بنی هاشم به شهادت رسید.
علی (امام سجاد(ع)): نام ایشان نیز همانند برادر بزرگشان علی است و در منابع کهن ایشان را با وصف علی اصغر یاد کردهاند[۷]. البته در منابع متأخر با توجه به معروف شدن عبدالله، دیگر فرزند امام حسین(ع) به نام علی اصغر، امام سجاد(ع) با عنوان علی اوسط یاد میشود[۸]. همانگونه که پیشتر اشاره شده مادر ایشان اسیری ایرانی تبار است.
عبدالله (علی اصغر): در منابع اتفاق نظر وجود دارد که در عاشورا کودکی از پسران امام حسین(ع) با تیر حرمله به شهادت رسید و مادرش رَباب است، اما در نام، سن و چگونگی شهادت او اختلاف است. عموم منابع کهن نام وی را عبدالله دانستهاند[۹]، اما برخی منابع که از لحاظ اعتبار و قدمت همپایه منابع دیگر نیستند[۱۰]، نام وی را علی گفتهاند و در میان مردم به «علی اصغر» معروف شده است. سن این کودک هنگام شهادت در منابع به طور دقیق نیامده است و بیشتر با تعابیری مانند طفل[۱۱] و رضیع[۱۲] (شیر خواره) از وی یاد شده است.
جعفر: مادر وی سلافه با کنیه اُم جعفر از قبیله قضاعه بود[۱۳]. مشهور این است که وی در دوره زندگانی امام حسین(ع) از دنیا رفت[۱۴]، با این حال، در برخی منابع از شهادت[۱۵] وی در واقعه کربلا یاد شده است.
فاطمه: مادر وی اُم اسحاق دختر طلحه است. همانگونه که اشاره شد، امام حسین(ع) بعد از شهادت امام حسن(ع) بنا بر وصیت ایشان با اُم اسحاق ازدواج کرد که با توجه به شهادت امام حسن(ع) در حدود سال ۴۹ق، و نیز این نکته که فاطمه در زمان حیات امام حسین(ع) به سن ازدواج رسیده بود، میتوان تولد وی را در حدود سال ۵۰ق، دانست. فاطمه در واقعه کربلا حضور داشت و بعد از آن در شمار اسرا به کوفه و شام رفت. وی در زمان زندگانی امام حسین(ع) با پسرعمویش حسن بن حسن، معروف به حسن مثنی، ازدواج کرد. فاطمه در حدود سال ۱۱۷ق[۱۶] از دنیا رفت.
سُکَیْنَه: نام وی آمنه، سکینه لقب وی و مادرش رباب و خواهر تنی عبدالله (علی اصغر) است. سال تولد وی به طور دقیق معلوم نیست؛ اما با توجه به ازدواج وی در زمان حیات امام حسین(ع) میتوان تولد وی را پیش از سال ۵۰ق دانست. وی نیز همانند خواهرش، فاطمه در حدود سال ۱۱۷ق، از دنیا رفت.
برخی منابع از دختر دیگری به نام رقیه برای امام حسین(ع) یاد کردهاند. کتاب کامل بهایی تألیف عمادالدین طبری در سال ۶۷۵ق، از قدیمیترین منابعی است که از وی بدون ذکر نام و با عنوان دختر چهارساله یاد کرده[۱۷] و در برخی منابع بعدی نیز از آن دختر بدون آوردن نام یاد شده است. منابع قرن سیزدهم، ابتدا نام زبیده و در نهایت نام رقیه را برای وی بیان کردهاند[۱۸].[۱۹]
منابع
- پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲
پانویس
- ↑ محمدی، رضا، امامشناسی، ص:۱۳۵.
- ↑ محمدی، رضا، امامشناسی، ص:۱۳۶-۱۳۷.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، الطبقة الخامسه، ج۱، ص۴۷۷؛ مصعب زبیری، نسب قریش، ص۵۷؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۴۱۱.
- ↑ کوفی، الاستغاثه، ج۱، ص۷۱؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۳۵؛ طوسی، رجال، ص۱۰۲.
- ↑ عمری، المجدی فی انساب الطالبین، ص۹۱؛ ابن ادریس حلی، السرائر، ج۱، ص۶۵۵؛ تستری، محمدتقی، قاموس الرجال، ج۷، ص۴۱۹.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، الطبقة الخامسه، ج۱، ص۴۷۰.
- ↑ دینوری، اخبار الطوال، ص۲۵۹؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۳۶۲؛ یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۴۷.
- ↑ ابن شهر آشوب، مناقب، ج۳، ص۲۳۲.
- ↑ رسان، تسمیة من قتل مع الحسین، ص۱۵۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، الطبقة الخامسة، ج۱، ص۴۷۶؛ خلیفة ابن خیاط، تاریخ، ص۱۷۹؛ ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۴۹۱.
- ↑ ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۱۵؛ طبری، دلائل الامامه، ص۱۸۱؛ خوارزمی، مقتل الحسین، ج۲، ص۳۷.
- ↑ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۱۲.
- ↑ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۰۳؛ سید ابن طاووس، الاقبال، ج۳، ص۷۴.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، الطبقة الخامسه، ج۱، ص۳۷۰.
- ↑ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۳۵.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، الطبقة الخامسه، ج۱، ص۴۷۶؛ ابن شهر آشوب، مناقب، ج۳، ص۲۵۹.
- ↑ سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۲۵۱.
- ↑ طبری، عمادالدین، کامل بهائی، ص۵۲۳.
- ↑ ر.ک: ریشهری و همکاران، دانشنامه امام حسین(ع)، ج۱، ص۳۸۷-۳۸۹.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲ ص ۱۳۳.