تحدیث فرشتگان با معصوم در کلام اسلامی

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۸ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۵۱ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

یکی از منابع ائمه (ع) تحدیث است و ایشان بخشی از علم خود را از این راه و سخن گفتن با فرشتگان الهی به دست می‌آورند که نوعی الهام به حساب می‌آید. علم و آگاهی که توسط قلب انسان درک می‌گردد، الهام و تأثیرپذیری و معرفتی که توسط دستگاه شنیداری محقق می‌گردد، تحدیث دانسته شده است. محدث کسی است که فرشته با او سخن بگوید؛ بدون اینکه پیامبر باشد و یا فرشته را ببیند و یا کسی که در او دانشی به طریق الهام و مکاشفه ایجاد گردد و یا آنکه در قلب او حقایقی پدید آید که از دیگران مخفی است.

معناشناسی تحدیث و الهام

علم اهل بیت (ع) علمی الهی و لدنی است که در اثر اتصال با عالَم غیب و هم نشینی با فرشتگان الهی به دست آورده‌اند، امام صادق (ع) فرمودند: "خداوند دو گونه علم دارد: یکی علمی که فرشتگانِ مقرب و پیامبران و رسولان را از آن آگاه ساخته است، این علم را ما نیز می‌دانیم. دوم علمی که ویژه ذات مقدس اوست و کسی جز او آن را نمی‌داند، لکن چون خدا اراده کند چیزی از همین علم را نیز آشکار گرداند به ما می‌‌آموزد و امامان پیشین را نیز از آن آگاه کرده بود"[۱]؛ لذا یکی از منابع علوم اهل بیت (ع) محدث بودن ایشان و ارتباط با جهان غیب است[۲].

ائمه (ع) بخشی از علم خود را از راه "تحدیث" و سخن گفتن با فرشتگان الهی به دست می‌‌آورند که نوعی الهام به حساب می‌‌آید، مانند نزول ملائکه در شب قدر بر امام هر عصری و گفتگویشان با امام. در مجموع علوم امامان (ع) بر دو نوع است، علوم عادی که از راه‌های معمولی فرامی گیرند و در فراگیری با دیگر انسان‌ها تفاوتی ندارد و علمشان ناشی از جنبه بشری و مقتضای بشیریت آنهاست و علوم غیر عادی که در این قسم با دیگران متفاوت هستند و علمشان از طرق معمول حاصل نمی‌شود و با ارتباط با عالم غیب تحقق پیدا می‌کند. علم و آگاهی که توسط قلب انسان درک می‌گردد، الهام و تأثیر پذیری و معرفتی که توسط دستگاه شنیداری محقق می‌‌گردد، تحدیث دانسته شده است[۳]. به عبارتی دیگر مطلبی که در قلب امام آشکار و درک می‌گردد از آن به الهام نامبرده می‌شود، یا آنچه امام توسط گوش خود درک می‌کند و می‌شنود که حدیث ملائکه نامیده شده نیز به واسطه فرشته انجام می‌گیرد[۴].

محدث کسی است که فرشته با او سخن بگوید؛ بدون اینکه پیامبر باشد و یا فرشته را ببیند و یا کسی که در او دانشی به طریق الهام و مکاشفه ایجاد گردد و یا آنکه در قلب او حقایقی پدید آید که از دیگران مخفی است.[۵] محدث به هر معنایی که باشد از علم غیب برخوردار است[۶].

لغویون محدّث را به مُلهَم ترجمه کرده و می‌‌گویند: "مُلهَم کسی است که چیزی در قلبش القاء می‌شود، پس به خاطر قوۀ حدس قوی و فراستی که دارد، به او خبر داده می‌شود و این روشی است که خداوند آن را به بندگان برگزیده‌اش داده است، مثل این است که به آنها چیزی الهام می‌شود، سپس آن را می‌گویند"[۷]. در این زمینه محمد بن مسلم می‌‏گوید: نزد امام صادق (ع) صحبت از محدّث به میان آمد، فرمود: "محدّث کسی‌ است که صدای‌ فرشته را می‌‏شنود ولی‌ شخص او را نمی‌‏بیند". عرض کردم: فدایت شوم از کجا تشخیص می‌‏دهد که کلام فرشته است؟ فرمود: "به واسطه آرامش خاطر و وقاری‌ که در آن حال به وی‌ عطا می‌‏شود می‌‏فهمد فرشته است"[۸].[۹]

در برخی از روایات آمده است، اگر بر علم اهل بیت (ع) افزوده نشود علمشان تمام می‌‌گردد: «لولا ان الائمهعم یزدادون لفقد ما عندهم»[۱۰] و یکی از این راه‌ها اطلاع رسانی از طریق ملائکه است که برای انجام این وظیفه و رساندن اخبار عالَم خدمت امام (ع) شرفیاب می‌‌گردند. سخن گفتن فرشتگان با حضرت مریم: ﴿وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ[۱۱] و ساره همسر حضرت ابراهیم (ع): ﴿وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِنْ وَرَاءِ إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ[۱۲] و با حضرت زهرا (س): «السَّلامُ عَلَیْکِ ایَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ السَّلامُ عَلَیْکِ ایَّتُهَا المُحَدَّثَةُ الْعَلِیمَةُ»[۱۳] نمونه ایی از تحدیث ملائکه است. برخی از امامان (ع) که در دوران طفولیت به مقام امامت می‌‌رسیدند و از همه چیز آگاه بودند، از این طریق بوده است[۱۴].

تفاوت مقام تحدیث با الهام و وحی

مقام تحدیث به این معناست که امام (ع) در اثر نزاهت روحی، صفای باطن و شایستگی علمی به مرتبه‌ای می‌رسد که فرشتگان آسمانی با او به گفتگو می‌پردازند. مقام تحدیث را باید مرتبه‌ای بالاتر از الهام و پایین‌تر از وحی دانست. بالاتر بودن مقام تحدیث از الهام از دو جهت است:

  1. الهام موهبت و رهنمونی است الهی که همه بندگان به میزان صفای باطن یا مصالحی دیگر از آن بهره دارند و اختصاص به افرادی خاص ندارد، چنانکه خداوند در قرآن به صراحت از الهام به مادر موسی (ع) یاد کرده است. در حالی که تحدیث مقامی است خاص که تنها شماری محدود از بندگان صالح خداوند همچون اوصیا و امامان (ع) از آن بهره دارند.
  2. در عموم موارد منشأ الهام مبهم است و فقط انسان در می‌‏یابد که بارقه‌ای در دل او درخشیدن گرفته و راهی برای گریز از مهلکه یا برون رفت از یک بحران و مسأله برای او گشوده شده است. اما اینکه این بارقه توسط چه کسی و چگونه در قلب او افکنده شده، نامشخص است. در حالی که در تحدیث منشأ آنکه فرشته است، برای ولیّ خداوند از هر جهت آشکار و مشخص است.

از سویی دیگر، پایین‌تر بودن مقام تحدیث از مرتبه وحی به دو جهت است:

  1. وحی نوعی از ارتباط خداوند به صورت مستقیم، یا با واسطه فرشته است که تنها به پیامبران اختصاص دارد و از رهگذر آن دین یا شریعت یا سایر فرامین الهی به آنان ابلاغ می‌‏گردد، اما تحدیث نوع ضعیف‌تری از ارتباط فرشته با ولی خداوند است که از رهگذر آن دانش افزایی اتفاق می‏‌افتد.
  2. در وحی با وساطت فرشته، پیامبر فرشته را در خواب یا بیداری می‌‏بیند، اما در تحدیث ولی خدا تنها صدای فرشته را می‏‌شنود، اما او را نمی‌‏بیند[۱۵].

نظر علمای شیعه و اهل سنت دربارۀ مقام تحدیث

برخی از بزرگان شیعه با توجه به روایات، محدث بودن امامان (ع) را صحیح می‌‌دانند. شیخ مفید در این زمینه می‌‌گوید: "نظر من این است که شنیدن صدای ملائک، از نظر عقلی جایز است، از راستگویان شیعه که معصومند، ممتنع نیست. روایاتی در تأیید صحت آن وارد شده است. البته ‌این عمل مخصوص امامان معصوم (ع) است؛ همچنین برای برخی از شیعیان که به صالحین و ابرار و برگزیدگان معروفند، امکان دارد. این نظر فقهای محدث شیعه است"[۱۶]. ایشان در جای دیگر می‌‌نویسد: "ما معتقدیم خداوند متعال بعد از پیامبر (ص)، به اولیای خود کلماتی را القا می‌کند که به آنها وحی گفته نمی‌شود"[۱۷]. از نگاه شیخ مفید، تحدیث و الهام، دو منبع اساسی علم امام، عقلاً و نقلاً پذیرفته شده است. بزرگان دیگری همچون شیخ طوسی[۱۸] هم قائل به چنین نظریه ایی هستند[۱۹].

بر این اساس می‌توان گفت در دستگاه معرفتی شیعه آموزه "الهام یا «نَکْتٌ‏ فِی‏ الْقَلْب‏» و تحدیث «یا "نَقْرٌ فِی‏ الْأَسْمَاع» دو مجرای تحقق آگاهی و دو شیوه برای رهیافت امام به حقیقت است که گاه از مجموعه این دو به تحدیث یاد شده است[۲۰].

اصل وجود محدث در اسلام اجماعی بوده و پیامبر از آن خبر داده که در امت اسلام هم مانند اقوام گذشته محدث وجود دارد، اختلافی اگر هست در مصداق آن است که اهل سنت مصداق آن را برخی از خلفا دانسته و شیعیان مصداق محدث را ائمه اهل بیت (ع) می‌دانند[۲۱]

پرسش‌های وابسته

منابع

  1.   فاضل‌ لنکرانی، محمد، اشراقی، شهاب‌الدین، پاسداران وحی
  2.   مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید
  3.   امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت
  4.   سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب
  5.   خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲
  6.   هاشمی، سید علی، علم امام تام یا محدود؟
  7.   هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی
  8.   کرجی، علی، جلوه‌های دانش علی
  9.   امام خان، عسکری، منشأ و قلمرو علم امام
  10.   شاکر، محمد تقی و برنجکار، رضا، حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت
  11.   شاکر، محمد تقی، منابع علم امام در قرآن
  12.   نادم، محمد حسن، علم غیب از نگاه عقل و وحی
  13.   نادم، محمد حسن و افتخاری، سید ابراهیم، منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد
  14.   مطهری، منصف علی، علم ائمه از نظر عقل و نقل
  15.   موسوی، سید علی، تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی
  16.   عظیمی، محمد صادق، سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی
  17.   محمدزاده نقاشان، الهام و نیرومند، رضا، رابطه الهام و تحدیث در علم امامان شیعه
  18.   شیخ‌زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا
  19.   غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی
  20.   افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات
  21.   نصیری، محمد حسین، گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات
  22.   سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه

پانویس

  1. «إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عِلْمَیْنِ عِلْماً أَظْهَرَ عَلَیْهِ مَلَائِکَتَهُ وَ أَنْبِیَاءَهُ وَ رُسُلَهُ فَمَا أَظْهَرَ عَلَیْهِ مَلَائِکَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِیَاءَهُ فَقَدْ عَلِمْنَاهُ وَ عِلْماً اسْتَأْثَرَ بِهِ فَإِذَا بَدَا لِلَّهِ فِی شَیْ‏ءٍ مِنْهُ أَعْلَمَنَا ذَلِکَ وَ عَرَضَ عَلَی الْأَئِمَّةِ الَّذِینَ کَانُوا مِنْ قَبْلِنَا»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۲۵۵.
  2. ر.ک: فاضل‌ لنکرانی، محمد، اشراقی، شهاب‌الدین، پاسداران وحی، ص۱۹۳؛ سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص۳۳ ـ ۳۸؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲، ص۳۹۶ ـ ۳۹۷؛ امام خان، عسکری، منشأ و قلمرو علم امام؛ کرجی، علی، جلوه‌های دانش علی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه، ص۱۳.
  3. مفید، محمد بن محمد، ارشاد، ج ۲، ص۱۸۶؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱ ص۳۱۸ و ۳۹۸.
  4. ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲، ص۳۹۶ ـ ۳۹۷؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص۱۳۰ ـ ۱۴۰؛ هاشمی، سید علی، علم امام تام یا محدود؟، فصلنامه مشرق موعود، ش ۳۷ و ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص۴۸؛ مطهری، منصف علی، علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص۷۱؛ نادم، محمد حسن، علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص۳۳۰؛ شاکر، محمد تقی و برنجکار، رضا، حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت، فصلنامۀ آینۀ معرفت، ش ۳۷، ص۱۵۲.
  5. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۷۱، ح۴.
  6. ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲، ص۳۹۶ ـ ۳۹۷؛ محمدزاده نقاشان، الهام و نیرومند، رضا، رابطه الهام و تحدیث در علم امامان شیعه، ص۵۹؛ عظیمی، محمد صادق، سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۱۷۶؛ موسوی، سید علی، تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی، ص۸۸؛ شاکر، محمد تقی، منابع علم امام در قرآن، فصلنامه امامت پژوهی، ش ۶، ص۱۸۱ ـ ۱۸۲؛ افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص۸۱ ـ ۸۳؛ نادم، محمد حسن، علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص۳۳۰؛ نادم، محمد حسن و افتخاری، سید ابراهیم، منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد، ص۵۹.
  7. ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج ۱، ص۳۵۰؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ۲، ص۱۳۴
  8. «ذُکِرَ الْمُحَدَّثُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع)فَقَالَ إِنَّهُ یَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ لَا یَرَی الشَّخْصَ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ کَیْفَ یَعْلَمُ أَنَّهُ کَلَامُ الْمَلَکِ قَالَ إِنَّهُ یُعْطَی السَّکِینَةَ وَ الْوَقَارَ حَتَّی یَعْلَمَ أَنَّهُ کَلَامُ مَلَکٍ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۲۷۱.
  9. ر.ک: امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص۲۴۹؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی؛ کرجی، علی، جلوه‌های دانش علی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه، ص۱۳.
  10. مانند: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۲۵۴.
  11. «و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۴۲.
  12. «و همسر او، ایستاده بود و خندید آنگاه ما به او مژده اسحاق و از پی اسحاق، یعقوب را دادیم» سوره هود، آیه ۷۱.
  13. اقبال الاعمال و ابن بابویه، محمد بن علی، علل الشرایع، ج۱، ص۲۱۶، باب ۱۴۶، ح۱؛ ابن جریر طبری، محمد، دلائل الامامه، ص۲۸.
  14. ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص۳۲۱؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲، ص۳۹۶ ـ ۳۹۷؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص۱۳۰ ـ ۱۴۰؛ هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص۴۸.
  15. ر.ک: نصیری، محمد حسین، گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات.
  16. مفید، محمد بن محمد، اوائل المقالات، ص۶۹ ـ ۷۰ و تصحیح الاعتقاد، ص۹۹.
  17. مفید، محمد بن محمد، تصحیح الاعتقاد، ص۹۹.
  18. مانند امالی شیخ طوسی، ص۲۴۵ ـ ۴۰۷ و ۴۰۸ و... .
  19. ر.ک: نادم، محمد حسن و افتخاری، سید ابراهیم، منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد، ص۵۹؛ عظیمی، محمد صادق، سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۱۷۶؛ شیخ‌زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص۵۷.
  20. ر.ک. شاکر، محمد تقی و برنجکار، رضا، حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت، فصلنامۀ آینۀ معرفت، ش ۳۷، ص۱۵۲.
  21. ر.ک: سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص۱۳۰ ـ ۱۴۰؛ عظیمی، محمد صادق، سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۱۷۶؛ شیخ‌زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص۵۷؛ محمدزاده نقاشان، الهام و نیرومند، رضا، رابطه الهام و تحدیث در علم امامان شیعه، ص۵۹.