پیامبر در کلام اسلامی
فلسفۀ ارسال پیامبران
بنابر آیات قرآن کریم، فلسفۀ ارسال پیامبران، تلاوت آیات الهی و تزکیۀ انسان و تعلیم کتاب و حکمت است. خداوند پیامبران خویش را پیاپی فرستاده است تا مردم را به فطرت خویش بازگردانند و پیمان فطری آنان را به خاطرشان آورند و با تبلیغ و تبیین حقایق، حجت را بر آنان تمام کنند برخی پیامبران، افزون بر اینکه پیامآور الهیاند، امامت مردم را نیز بر عهده دارند و باید رهبری سیاسی، اجتماعی و قضائی جامعه را بر گردن گیرند تا جامعه از این طریق به سوی کمال پیش رود و از ناهنجاریها و کژرویها دورماند و بدین جهت از میان بندگان صالح و اولیای کامل برگزیده میشدند و به زبان مردم خویش سخن میگفتند و میان آنان زندگی میکردند[۱].
ویژگیهای پیامبران
دریافت وحی، علم غیب[۲] و عصمت[۳] از مهم ترین ویژگیهای آنهاست و همچنین به والاترین صفات انسانی و اخلاقی همانند: شجاعت، سیاست، ذکاوت، حکمت، شکیبایی و زیرکی متصفاند، صفاتی که لازمۀ رهبری انسانهاست و هیچ انسانی در این عرصه به پای پیامبران نمیرسد[۴] و رهبری چنین شخصی که به خزانۀ علم غیب الهی متصل و از گناه و خطا و سهو و نسیان در امان است از بزرگترین نعمتهای الهی برای جامعۀ انسانی است[۵].
راه اثبات پیامبران
پیامبران برای اثبات حقانیت مدعای خویش در صورت نیاز از وسایلی متعدد بهره میبردند از جمله: معجزه، بشارت پیامبران پیشین و خُلق و خوی و شخصیت والای آنان و پیامبر اسلام (ص) از هر سه وسیله برخوردار بوده است[۶]. قرآن کریم از پارهای معجزات پیامبران یاد کرده است همانند: عصایی که تبدیل به اژدها میشود[۷]؛ پیشگویی؛ زنده کردن مردگان؛ شفای بیماران[۸].[۹]
پیامبر اسلام (ص) حقانیت پیامبران پیش از خویش را تصدیق کرده است و بر مسلمانان نیز واجب است آنان را تصدیق کنند بنابراین انکار پیامبران، کفر و فسق و زندقه محسوب میشود[۱۰] و ایمان به کتابهای آنان نیز واجب است؛ اما نه کتابهایی که تحریف شده و هم اکنون در دست مسیحیان و یهودیان است[۱۱].[۱۲].
انواع پیامبران
در برخی روایات پیامبران بر چهار دسته تقسیم شدهاند:
- کسانی که احکام الهی بر آنان فرود میآید تا خود بدان عمل کنند و وظیفۀ ابلاغ ندارند.
- کسانی که در خواب فرشته وحی را میبینند و صدایش را میشنوند، اما در بیداری تنها صدای او را میشنوند.
- پیامبرانی که هم فرشته را در خواب میبینند و هم در بیداری و مأمورند وحی الهی را بر گروهی از مردم ابلاغ کنند. این پیامبران بر گروهی از مردم ـ اندک یا بسیار ـ مبعوث میشوند؛ چنانکه قرآن کریم دربارۀ یونس (ع) میفرماید: «ما او را بر صد هزار نفر یا بیشتر برانگیختیم»[۱۳]
- پیامبران اولوالعزم که در خواب و بیداری فرشتۀ وحی را میبینند و پیشوای مردم و صاحب شریعتاند. (ع) از این پیامبران بود، او نخست به مقام پیامبری رسید و پس از ### 313###، امام و پیشوای مردمان نیز شد. این پیامبران را "پیامبران تشریعی" نیز میگویند و دیگر پیامبران در حقیقت پیامبران تبلیغیاند و مروج شریعت آن پیامبران اند[۱۴]. امام رضا (ع) میفرمایند: «هر نبی بعد از حضرت نوح (ع) تا حضرت ابراهیم بر شریعت و روش حضرت نوح و تابع کتاب وی بوده و هر نبی در زمان حضرت ابراهیم (ع) و بعد از ایشان تا حضرت موسی بر شریعت و روش وی بود و هر نبی در زمان حضرت ابراهیم و تابع کتاب وی بود. و هر نبی در زمان حضرت موسی و بعد از وی تا حضرت عیسی (ع) بر شریعت و روش موسی و تابع کتاب وی بود. هر نبی در زمان حضرت عیسی و بعد از وی تا حضرت محمد (ص) بر شریعت و روش حضرت عیسی و تابع کتاب وی بود». به عنوان مثال، حضرت هود بر قوم عاد و حضرت صالح بر قوم ثمود مبعوث گردیدند و از ترویج کنندگان شریعت حضرت نوح به شمار میآیند. حضرت لوط بر قوم خود و حضرت شعیب بر اصحاب مدین مبعوث شد و از انبیای تبلیغی حضرت ابراهیم هستند. حضرت یونس نیز از انبیای تبلیغی حضرت موسی (ع) محسوب میشود[۱۵].
- تقسیمات مختلف دیگری نیز برای پیامبران وجود دارد مانند: پیامبران تشریعی و تبلیغی؛ پیامبران اولوالعزم و غیر اولوالعزم؛ پیامبران رسول و غیر رسول؛ پیامبران امام و غیر امام؛ پیامبران صاحب کتاب و غیر صاحب کتاب؛ پیامبران صاحب ولایت تکوینی و غیر صاحب ولایت تکوینی[۱۶].
پیامبران در قرآن
- قرآن کریم از میان ۱۲۴ هزار پیامبر تنها از شمار اندکی یاد کرده است و نام این پیامبران عبارت است از: آدم، ابراهیم، ادریس، اسحاق، اسماعیل، الیاس، ایوب، داوود، ذوالکفل، زکریا، سلیمان، شعیب، صالح، عزیر، عیسی، لوط، محمد، موسی، نوح، یحیی، الیسَع، یعقوب، یوسف، یونس، هارون و هود (ع)[۱۷].
- خداوند در کتاب خویش به پیامبرانی اشاره میکند که از آنها نامی نبرده و داستان زندگی ایشان را بیان نکرده است: ﴿وَرُسُلًا قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَرُسُلًا لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ وَكَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَكْلِيمًا﴾[۱۸]. البته قرآن کریم داستانهایی نیز از برخی انبیا روایت کرده که نام ایشان را ذکر نکرده است[۱۹]. خداوند متعال بعد از نام بردن از تعدادی از انبیا و رسولان الهی، میفرماید: ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ فَإِنْ يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلَاءِ فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَيْسُوا بِهَا بِكَافِرِينَ﴾[۲۰]. این آیه و بسیاری دیگر از آیات قرآن بر اعطای کتاب به بعضی از انبیای الهی دلالت میکنند. بعضی از آن آیات عبارتاند از: ﴿إِنَّ هَذَا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولَى صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى﴾[۲۱]؛ ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ﴾[۲۲]؛ ﴿وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا﴾[۲۳]؛ ﴿وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ فِيهِ هُدًى وَنُورٌ﴾[۲۴]؛ ﴿كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ﴾[۲۵].[۲۶]
- در گفتگوی ابوذر با رسول خدا (ص) پیرامون پیامبران، وقتی وی از تعداد کتابهای نازلشده بر ایشان سؤال میکند آن حضرت فرمودند: «خداوند، صد و چهار کتاب نازل فرموده است: پنجاه صحیفه بر حضرت شیث (ع)، سی صحیفه بر حضرت ادریس (ع)، بیست صحیفه بر حضرت ابراهیم (ع) و تورات و انجیل و زبور و قرآن»[۲۷].[۲۸]
- قرآن کریم از پیامبران اولوالعزم به بزرگی یاد میکند و آنان پنج نفرند: نوح، ابراهیم، موسی، عیسی (ع) و حضرت محمد (ص)؛ اینان دارای کتاب و شریعتی مستقلاند و دیگر پیامبران از آنان پیروی میکنند و شریعت برخی پیامبران، مناسک پیامبران پیشین را نسخ میکرد و برخی شریعتها، شریعت پیشین خود را کامل میکردند و شریعت حضرت محمد (ص) متمم و مجدد آیین حنیف حضرت ابراهیم (ع) است. قرآن کریم شریعت اسلام را کامل و اتمام نعمت میداند و میفرماید: «امروز، اسلام را به عنوان آیین شما پسندیدم»[۲۹]. و همچنین پیامبر اسلام (ص) را آخرین پیامبر الهی میخواند[۳۰] و خود پیامبر هم نیز بارها به این حقیقت تصریح کرده است[۳۱].[۳۲]
- در آیات قرآن به برخی از موضوعات در مورد پیامبران تأکید شده است که عبارتاند از:
- خداوند از پیامبران پیش از محمد (ص) پیمان گرفته بر تصدیق نبوت او و پیامبران هم اقرار نمودهاند و خداوند هم گواه این پیمان است: ﴿وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ﴾[۳۳]؛ ﴿قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِكُمْ إِصْرِي قَالُوا أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُوا وَأَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ﴾[۳۴].
- وجود فاصلۀ طولانی میان بعثت پیامبر و پیامبران گذشته تأکید شده: ﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلَى فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ﴾[۳۵].
- هیچ پیامبری برای مردم مکه پیش از پیامبر اسلام مبعوث نشده است: ﴿لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ﴾[۳۶].
- مبعوث شدن پیامبران پیش از محمد (ص) و اینکه دشمنیها و حتی کشتن پیامبران هم در گذشته وجود داشته و تکذیب رسولان، جریان تاریخی بوده است با اینکه آن پیامبران هم بینات و زبور و کتاب روشن و وحی داشتهاند: ﴿قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾[۳۷]؛ ﴿فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ جَاءُوا بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَالْكِتَابِ الْمُنِيرِ﴾[۳۸].
- بیان سرگذشت پیامبران و تاریخ آنان برای پیامبر مایۀ دلگرمی و آرامش قلب است و اینکه پیامبران با آن همه سختیها مقاومت کرده و پیروز شدند و پیامبر هم با عبرت گرفتن و موعظه از داستان آنها باید مقاومت کند تا موفق شود: ﴿وَكُلًّا نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ﴾[۳۹].
- حضرت محمد (ص) به همۀ پیامبران پیشین ایمان دارد و پیروان او هم به خدا و ملائکه و کتابهای آسمانی و پیامبران گذشته ایمان دارد و تفاوتی میان سلسلۀ انبیاء نیست: ﴿آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ﴾[۴۰].[۴۱]
پیامبر در فرهنگ مطهر
پیامبران به منزله دستگاه گیرندهای هستند که در پیکره بشریت کار گذاشته شده است. پیامبران افراد برگزیدهای هستند که صلاحیّت دریافت این نوع آگاهی را از جهان غیب دارند. این صلاحیت را خدا میداند و بس. قرآن کریم میفرماید: ﴿اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ﴾[۴۲][۴۳]. به کسی میگویند “پیامبر”، که به او از جانب خدا وحی بشود. هر کدام از انحاء وحی، یعنی از جانب خداوند مطالبی به او القاء شود، به وسیله رؤیا یا هر وسیله دیگری از باطن روح و قلبش به او دستور بدهند که برو مردم را ارشاد کن، مثلاً بگویند شریعت ابراهیم این است، برو مردم را تعلیم بده و یاد بده که به دین ابراهیم عمل کنند[۴۴]. پیامبر، پیام خدا را به خلق خدا ابلاغ میکند و نیروهای آنها را بیدار مینماید و سامان میبخشد و به سوی خداوند و آنچه رضای خداوند است، یعنی صلح و صفا و اصلاحطلبی و بیآزاری و آزادی از غیر خدا و راستی و درستی و محبّت و عدالت و سایر اخلاق حسنه، دعوت میکند و بشریّت را از زنجیر اطاعت هوای نفس و اطاعت انواع بتها و طاغوتها رهایی میبخشد[۴۵].
پیامبران با همه جنبههای خارقالعادهای که دارند از قبیل معجزه، عصمت از گناه، عصمت از اشتباه، رهبری بینظیر، سازندگی بینظیر، درگیری بینظیر با شرکها، خرافهها و ستمگریها، از جنس بشرند؛ یعنی همه لوازم بشریت را دارند. مانند دیگران میخورند، میخوابند، راه میروند، تولید مثل میکنند و بالاخره میمیرند؛ همه نیازهایی که لازمه بشریّت است در آنها هست. پیامبران مانند دیگران مکلف و موظّفند و تکالیفی که به وسیله آنها به مردم دیگر ابلاغ میشود، شامل خود آنها هم هست؛ حرام و حلالها درباره آنها هم هست و احیاناً برخی تکالیف شدیدتر متوجه آنها میشود، آن چنانکه بر رسول اکرم تجهّد یعنی بیداری آخر شب و نافله شب واجب بود. پیامبران هرگز خود را از تکالیف استثناء نمیکنند. آنها مانند دیگران و بیش از دیگران از خدا میترسند، بیش از دیگران خداوند را عبادت میکنند، نماز میخوانند، روزه میگیرند، جهاد میکنند، زکات میدهند، به خلق خدا احسان میکنند، برای زندگی خود و دیگران تلاش میکنند و در زندگی انگل برای دیگران نمیشوند[۴۶]. انسانهایی که وحی الهی را در ضمیر خود دریافت کرده و به انسانهای دیگر ابلاغ کردهاند[۴۷].
پیامبران اولوالعزم
پیامبران تبلیغی
پیامبرانی هستند که از خود شریعت و قوانینی نداشتهاند. بلکه مأمور تبلیغ و ترویج شریعت و قوانینی بودهاند که در آن زمان وجود داشته است. اکثریت پیامبران از این گروه میباشند؛ مثلاً هود، صالح، لوط، اسحاق، اسماعیل، یعقوب، یوسف، یوشع، شعیب، هارون، زکریا و یحیی از این دستهاند[۴۸]. پیامبران تبلیغی کارشان تعلیم و تبلیغ و ارشاد مردم به تعلیمات پیامبران صاحب شریعت بوده است[۴۹].
پیامبران تشریعی
پیامبران تشریعی که عددشان بسیار اندک است صاحب قانون و شریعت بودهاند[۵۰].[۵۱]
منابع
پانویس
- ↑ ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾«و هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم تا (پیامش را) برای آنان به روشنی بیان کند بنابراین خداوند هر که را بخواهد بیراه میدارد و هر که را بخواهد به راه میآورد و او پیروزمند فرزانه است» سوره ابراهیم، آیه ۴.
- ↑ ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا﴾«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی میگمارد» سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۷
- ↑ مفید، عدم سهو النبی، ص ۲۹ ـ ۳۰؛ سید مرتضی، تنزیه الأنبیاء، ص۳۴.
- ↑ مظفر، محمد رضا، عقائد الامامیه، ص۳۴.
- ↑ ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۷۳.
- ↑ ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۷۵.
- ↑ ﴿قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكَ بِشَيْءٍ مُبِينٍ قَالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُبِينٌ وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ﴾«(موسی) گفت: حتّی اگر چیزی روشنگر برایت آورده باشم؟ (فرعون) گفت: اگر راست میگویی آن را بیاور. آنگاه او چوبهدستش را فرو افکند ناگهان (دیدند که) اژدهایی است آشکار و دستش را (از گریبان) بیرون کشید ناگهان برای بینندگان سپید (و تابان) شد» سوره شعراء، آیه ۳۰ ـ ۳۳
- ↑ ﴿وَرَسُولًا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾«و به رسالت بر بنى اسرائيلش مى فرستد كه: من با معجزه اى از پروردگارتان نزد شما آمده ام. برايتان از گل چيزى چون پرنده مى سازم و در آن مى دمم، به اذن خدا پرنده اى شود، و كور مادرزاد را و برص گرفته را شفا مى دهم: و به فرمان خدا مرده را زنده مى كنم و به شما مى گويم كه چه خورده ايد و در خانه هاى خود چه ذخيره كرده ايد. اگر از مؤمنان باشيد، اينها براى شما نشانه هاى حقانيت من است». سوره آل عمران، آیه ۴۹.
- ↑ عقائد الامامیه، مظفر، محمد رضا، ص ۳۲.
- ↑ ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۷۳ـ۱۷۴.
- ↑ عقائد الامامیه، مظفر، محمد رضا، ص ۳۷.
- ↑ ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۷۴.
- ↑ ﴿وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ﴾«و او را به سوی یکصد هزار (نفر) یا بیشتر فرستادیم» سوره صافات، آیه ۱۴۷.
- ↑ ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۳۴.
- ↑ ر. ک: سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص۲۰۵ ـ ۲۰۹.
- ↑ ر. ک: سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص۲۰۵ ـ ۲۰۹.
- ↑ ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۳۴.
- ↑ «و پیامبرانی را (فرستادیم) که (داستان) آنها را برای تو پیشتر گفتهایم و پیامبرانی که (داستان) آنان را برای تو نگفتهایم؛ و موسی با خداوند بیمیانجی سخن گفت» سوره نساء، آیه ۱۶۴.
- ↑ ر. ک: سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص۲۰۵ ـ ۲۰۹.
- ↑ «آنان کسانی هستند که به آنها کتاب و داوری و پیامبری دادیم؛ اگر اینان به آن کفر ورزند، گروهی را بر آن گماردهایم که بدان کفر نمیورزند» سوره انعام، آیه ۸۹.
- ↑ «این (حقیقت) بیگمان در صحیفههای (آسمانی) پیشین (نیز آمده) است صحیفههای ابراهیم و موسی» سوره اعلی، آیه ۱۸ ـ ۱۹
- ↑ «و بیگمان به موسی کتاب دادهایم، باشد که راهیاب شوند» سوره مؤمنون، آیه ۴۹.
- ↑ «و به داود زبور دادیم» سوره نساء، آیه ۱۶۳.
- ↑ «و به او انجیل دادیم که در آن رهنمود و روشنایی بود» سوره مائده، آیه ۴۶.
- ↑ «کتابی است که بر تو فرو فرستادهایم تا مردم را به اذن پروردگارشان به سوی راه آن (خداوند) پیروزمند ستوده، از تیرگیها به سوی روشنایی برون آوری» سوره ابراهیم، آیه ۱.
- ↑ ر. ک: سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص۲۰۵ ـ ۲۰۹.
- ↑ «مِائَةَ کِتَابٍ وَ أَرْبَعَةَ کُتُبٍ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی عَلَی شَیْثٍ خَمْسِینَ صَحِیفَةً وَ عَلَی إِدْرِیسَ ثَلَاثِینَ صَحِیفَةً وَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ عِشْرِینَ صَحِیفَةً وَ أَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ الزَّبُورَ وَ الْفُرْقَا»»؛ کلیات حدیث قدسی , ج۱ , ص ۴۸.
- ↑ ر. ک: سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص۲۰۵ ـ ۲۰۹.
- ↑ «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلامَ دِینًا»؛ سورۀ مائده، آیۀ ۳.
- ↑ ﴿مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾«محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است و خداوند به هر چیزی داناست» سوره احزاب، آیه ۴۰.
- ↑ مستدرک حاکم، ج۳، ص ۱۰۹؛ خاتمیت، ص؟؟ ؟.
- ↑ ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۷۵.
- ↑ «و آنگاه خداوند از پیامبران پیمان گرفت که چون به شما کتاب و حکمتی دادم» سوره آل عمران، آیه ۸۱.
- ↑ «و آنگاه خداوند از پیامبران پیمان گرفت که چون به شما کتاب و حکمتی دادم سپس پیامبری نزدتان آمد که آن (کتاب) را که با شماست راست میشمارد، باید بدو ایمان آورید و باید او را یاوری کنید و (آنگاه) فرمود: آیا اقرار کردید و بر (پایه) آن پیمان مرا پذیرفتید؟ گفتن» سوره آل عمران، آیه ۸۱.
- ↑ «ای اهل کتاب! فرستاده ما در دوره نیآمدن فرستادگان، نزد شما آمده است» سوره مائده، آیه ۱۹.
- ↑ «تا به گروهی که پیش از تو بیمدهندهای برای آنان نیامده است بیم دهی، باشد که پند گیرند» سوره قصص، آیه ۴۶.
- ↑ «بگو: پيش از من پيامبرانى با معجزهها و آنچه اكنون مى خواهيد آمده اند، اگر راست مى گوييد، چرا آنها را كشتيد» سوره آل عمران، آیه ۱۸۳.
- ↑ «پس اگر تو را دروغگو شمردهاند (بدان که) پیامبران پیش از تو (نیز) که برهانها و نوشتهها و کتاب روشنگر را آورده بودند، دروغگو شمرده شدهاند» سوره آل عمران، آیه ۱۸۴.
- ↑ «و همه آنچه را که از اخبار پیامبران برای تو حکایت میکنیم، چیزی است که با آن دلت را استوار میداریم» سوره هود، آیه ۱۲۰.
- ↑ «این پیامبر به آنچه از (سوی) پروردگارش به سوی او فرو فرستادهاند، ایمان دارد و همه مؤمنان به خداوند و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش، ایمان دارند (و میگویند) میان هیچ یک از پیامبران وی، فرق نمینهیم» سوره بقره، آیه ۲۸۵.
- ↑ ر. ک: سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۱۸۲.
- ↑ «خداوند داناتر است که رسالت خود را کجا قرار دهد» سوره انعام، آیه ۱۲۴.
- ↑ مجموعه آثار، ج۲، ص۱۵۶.
- ↑ خاتمیت، ص۳۳.
- ↑ مجموعه آثار، ج۲، ص۱۶۳.
- ↑ مجموعه آثار، ج۲، ص۱۶۷.
- ↑ مجموعه آثار، ج۲، ص۲۱۸.
- ↑ مجموعه آثار، ج۲، ص۱۶۸.
- ↑ مجموعه آثار، ج۳، ص۱۷۳.
- ↑ مجموعه آثار، ج۳، ص۱۷۳.
- ↑ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۱۲.