امامت امام سجاد
امامت امام سجاد (ع) که حدود ۳۵ سال به طول انجامید، از دیدگاه شیعه دارای شرایط لازم امامت بوده است مانند: عصمت و افضلیت؛ علاوه بر اینکه برخی از دلایل امامت آن حضرت عبارت است از: روایات دال بر امامت ایشان؛ معجزاتی که از آن حضرت نقل شده است و غیره.
زندگینامه
حضرت علی بن الحسین(ع) در تاریخ پنجم شعبان سال ۳۸ هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشود، پدر بزرگوار او امام حسین(ع) و مادر او شهربانو، از شاهزادگان ایرانی است. کنیه مشهور آن حضرت ابوالحسن است[۱]. القاب مشهور آن بزرگوار زین العابدین[۲]سجاد[۳] زکی[۴] ذوالثفنات[۵] است.
آن حضرت در سال ۹۵ هجری قمری به شهادت رسید[۶]. وقایع مهمی که در دوران عمر شریفِ آن حضرت و امامت او رخ داد یکی واقعه کربلا در سال ۶۱ هجری قمری بود که منجر به اسارت آن بزرگوار به همراه خاندان اهل بیت(ع) شد[۷] و دیگری واقعه حره در سال ۶۲ هجری قمری بود که در مدینه واقع شد[۸].
آغاز امامت آن حضرت در سال ۶۱ هجری قمری است و امامتش ۳۵ سال به طول انجامید. دوران امامت آن حضرت توأم با اختناق شدید و سخت گیریهای حاکمان بنی امیه علیه شیعیان بود؛ به گونهای که بنا به روایتی در ابتدای امر تنها اصحاب آن حضرت پنج تن بودهاند که این خود دلالت بر وضعیت خاص آن زمان میکند. حضرت در این دورانِ سخت شاگردانی را تربیت کرد از جمله: سعید بن جبیر، سعید بن مسیب، محمد بن جبیر بن مطعم، یحیی بن ام الطول و ابوخالد کابلی[۹]. آن حضرت فعالیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود را در قالب دعا آغاز میکند و در سایه راز و نیاز با خدا بسیاری از معارف اسلام را به گوش امت اسلامی میرساند. مجموعه صحیفه سجادیه، نتیجه کار او در آن دوران بسیار سخت و دشوار است[۱۰].
دلایل امامت امام زین العابدین(ع)
دلایل امامت امام زین العابدین(ع) به قرار ذیل است:
- نصوص امامت امام سجاد(ع): علاوه بر نصوص عامه و سایر مربوط به امامان دوازدهگانه که امام سجاد(ع) نیز در شمار آنان است[۱۱] نصوص دیگری نیز بر امامت وی دلالت میکند مانند:
- در حدیث مشهوری به نام حدیث لوح پس از بیان این که امامان از صلب امام حسین(ع) هستند آمده: «... أَوَّلُهُمْ عَلِيٌّ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ وَ زَيْنُ أَوْلِيَاءِ الْمَاضِينَ»[۱۲].
- جابر بن عبدالله انصاری گوید: فردی یهودی بهنام جندل بن جنادة بن جبیر که به دست رسول خدا(ص) ایمان آورده بود از اسامی اوصیای پیامبر سؤال کرد. رسول الله(ص) در پاسخ فرمود: «"ُسَيِّدَ الْأَوْصِيَاءِ وَ وَارِثَ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَبَا الْأَئِمَّةِ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ بَعْدِي ثُمَّ ابْنَهُ الْحَسَنَ ثُمَّ الْحُسَيْنَ فَاسْتَمْسِكْ بِهِمْ مِنْ بَعْدِي وَ لَا يَغُرَّنَّكَ جَهْلُ الْجَاهِلِينَ فَإِذَا انْقَضَتْ مُدَّةُ الْحُسَيْنِ قَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَهُ ابْنُهُ عَلِيٌّ وَ يُلَقَّبُ بِزَيْنِ الْعَابِدِينَ فَإِذَا انْقَضَتْ مُدَّةُ عَلِيٍّ قَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَهُ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ يُدْعَى بِالْبَاقِرِ فَإِذَا انْقَضَتْ مُدَّةُ مُحَمَّدٍ قَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَهُ ابْنُهُ جَعْفَرٌ يُدْعَى بِالصَّادِقِ فَإِذَا انْقَضَتْ مُدَّةُ جَعْفَرٍ قَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَهُ ابْنُهُ مُوسَى يُدْعَى بِالْكَاظِمِ ثُمَّ إِذَا انْتَهَتْ مُدَّةُ مُوسَى قَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَهُ ابْنُهُ عَلِيٌّ يُدْعَى بِالرِّضَا فَإِذَا انْقَضَتْ مُدَّةُ عَلِيٍّ قَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَهُ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ يُدْعَى بِالزَّكِيِّ فَإِذَا انْقَضَتْ مُدَّةُ مُحَمَّدٍ قَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَهُ عَلِيٌّ ابْنُهُ يُدْعَى بِالنَّقِيِّ فَإِذَا انْقَضَتْ مُدَّةُ عَلِيٍّ قَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَهُ الْحَسَنُ ابْنُهُ يُدْعَى بِالْأَمِينِ ثُمَّ ابْنُهُ الْحُجَّةُ"». جندل فرمایش رسول خدا درباره امامان را مطابق با تورات دانست و رسول خدا(ص) نیز ضمن بیان اسامی امامان سرنوشت جندل را هم به او فرمودند که زین العابدین را خواهی دید و آخرین توشه تو از دنیا شیری است که مینوشی. وی در آخر عمرش در طائف بیمار شد وقتی شیر نوشید گفت: "هَكَذَا عَهِدَ إِلَيَّ رَسُولُ اَللَّهِ(ص) أَنَّهُ يَكُونُ آخِرُ زَادِي مِنَ اَلدُّنْيَا شَرْبَةً مِنْ لَبَنٍ"[۱۳].
- امیرمؤمنان(ع) در هنگام شهادت، وقتی امام حسن(ع) را به عنوان امام بعد از خود معرفی فرمود به او توصیه کرد که مواریث را به برادرت حسین(ع) بده، آن گاه به امام حسین(ع) فرمود: «ان رسول الله یأمرک أن تدفع المواریث من بعدک إلی وُلدک زین العابدین فانه الحجة من بعدک ثم أخذ بید زین العابدین وکان طفلاً وقال له: ان رسول الله یأمرک أن توصی بالامامة من بعدک إلی ولدک محمد الباقر واقرئه من رسول الله ومنی السلام»[۱۴].
- امام حسین(ع) در معرفی امامان ۱۲ گانه فرمود: «عَدَدَ نُقَبَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ، تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِي آخِرُهُمُ اَلْقَائِمُ»[۱۵].
- از زهری تابعی، فقیه و محدث نقل شده خدمت امام حسین(ع) بودم که علی بن حسین(ع) وارد شد، پس امام او راطلبید و در بغل گرفت و بین هر دو چشم او را بوسید... پس من گفتم پس از شما به چه کسی باید مراجعه کنم، امام حسین(ع) فرمود: «إِلَى عَلِيٍّ ابْنِي هَذَا هُوَ الْإِمَامُ وَ أَبُو الْأَئِمَّةِ...»[۱۶].
- استناد به نصوص امامت: امام سجاد(ع) در موارد زیادی به اثبات امامت و بیان مصادیق و استناد به نصوص امات پرداختهاند مانند:
- امام در مصادیق اولی الامر و کسانی که خداوند عزوجل پیروی و تبعیت از آنان را بعد از رسول خدا(ص) بر امت واجب و لازم نموده میفرماید: «إِنَّ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ جَعَلَهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَئِمَّةً لِلنَّاسِ وَ أَوْجَبَ عَلَيْهِمْ طَاعَتَهُمْ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(ع) ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ابْنَا عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ انْتَهَى الْأَمْرُ إِلَيْنَا»[۱۷].
- از جمله مواردی که امام سجاد(ع) برای اثبات امامت خود و بیان مصادیق امام به نصوص امامت استناد فرمودهاند روایتی است که امام صادق(ع) از امام باقر(ع) و ایشان از امام سجاد(ع) نقل میکنند که فرمود: مائیم امامان مسلمین، و حجتهای خدا بر جهانیان، و سروران أهل ایمان، و رهبران پیشانی سفیدان از وضو، و اولیای مؤمنین، و مائیم امان أهل زمین، مانند ستارگان که امان أهل آسمانند، و مائیم کسانی که خداوند بخاطرشان زمین را از نابودی با اهلش باز میدارد، و بخاطر ما باران را میباراند، و رحمت را نشر میدهد، و برکات زمین را خارج میسازد، و اگر ما در زمین نبودیم؛ زمین با اهلش فرو میرفتند. سپس فرمود: از آفرینش زمین و خلق آدم تا حال؛ زمین از حجت خدا خالی نمانده، که آنان یا ظاهر و مشهور هستند یا غایب و پنهان، و تا روز قیامت از حجتی الهی خالی نخواهد ماند، و گرنه خداوند عبادت نمیشد[۱۸].[۱۹]
- ابوخالد کابلی میگوید که به امام علی بن الحسین(ع) عرض نمودم «سرور من، ائمه بعد از شما چند نفرند»؟ فرمود: «هشت نفر» گفتم: «چگونه»؟ فرمود: «به این علت که ائمه بعد از رسول خدا(ص) دوازده نفر هستند، به عدد اسباط؛ سه نفر از آنها از دنیا رفتهاند و من چهارمین آنها هستم و هشت نفر از ائمه ابرار از اولاد من هستند[۲۰].[۲۱]
- معجزه امام زین العابدین(ع): درباره معجزه آن حضرت نقل شده بین محمد بن حنفیه و امام بر سر امامت اختلاف شد، هر دو حجرالاسود را حَکم گرفتند، آنگاه امام سجاد(ع) از حجرالأسود خواست تا امام را معرفی کند و حجرالأسود به امامت علی بن حسین(ع) شهادت داد، آنگاه محمد بن حنفیه به امامت آن حضرت اعتراف کرد[۲۲].
- افضلیت امام زین العابدین(ع): زهری[۲۳] درباره امام زین العابدین(ع) گفته است: ما رأیت قریشیاً أورع ولا أفضل منه [۲۴] و کان علی بن الحسین أفضل أهل بیته وأحسنهم طاعة[۲۵]. سعید بن مسیب که از فقهای برجسته در یثرب بوده است[۲۶] درباره امام سجاد(ع) گفته است: {{عربی|ما رأیت قط أفضل من علی بن الحسین[۲۷] و ما رأیت أورع منه[۲۸]. زید بن اسلم فقیه مفسر قرآن[۲۹] درباره آن حضرت این چنین گفته است: ما جالست فی أهل القبلة مثله أی مثل علی بن الحسین[۳۰]. احمد بن ابو یعقوب درباره او گفته است: کان أفضل الناس وأشدهم عبادة وکان یسمی زین العابدین...[۳۱]. واقدی گفته است: کان من أورع الناس وأعبدهم وأتقاهم لله عزوجل...[۳۲].
یکی از دلایل و شواهد امامت آن حضرت تحویل گرفتن مواریث امامت است که حضرت پس از مراجعت از اسارت، آنها را از ام سلمه تحویل گرفت؛ چنان که در روایات آمده امام حسین(ع) قبل از حرکت به سمت مکه این مواریث را به ام سلمه سپرد[۳۳]؛ لذا مواریث امامت به دست امام زین العابدین(ع) رسید و این، از جمله اموری است که در منابع اهل سنت هم بدان تصریح شده است[۳۴].
علاوه بر دلایل و شواهد یاد شده، با توجه به وجوب وجود امام معصوم در هر زمان[۳۵] و اینکه در زمان امام زین العابدین(ع) برای کسی جز او ادعای عصمت نشده است، لازمه عدم پذیرش امامت آن حضرت، خالی بودن امت اسلامی از حجت است که نادرستی آن مورد اجماع امت اسلامی است.
با توجه به دلایل و شواهد یاد شده بر امامت امام زین العابدین(ع) عقیده کیسانیه در مورد امامت محمد بن حنفیه پنداری بیش نخواهد بود. وجوهی که آنان در عقیده خود به آن استناد کردهاند نیز بیاساس است[۳۶].[۳۷]
جستارهای وابسته
- هدایت
- ولایت (ولایت تکوینی؛ ولایت تشریعی؛ ولایت امر)
- خلافت
- شهادت
- ملک
- حکم
- وراثت (وراثت زمین؛ وراثت کتاب)
- حجت
- تمکین فی الارض
- امت وسط
- اصطفا
- اجتبا
- امامت در قرآن
- آیات امامت
- امامت در حدیث
- امامت در کلام اسلامی
- امامت در فلسفه اسلامی
- امامت در عرفان اسلامی
- امامت از دیدگاه بروندینی
- امامت امامان دوازدهگانه
- شؤون امام
- صفات امام
- راه تعیین امام
- امامان دوازدهگانه
- آیات امامت
- اثبات امامت
- احکام امامت
- اختلاف در امامت
- اطاعت اولوالامر
- اعلان امامت علی
- امامت ائمه ضلال
- امامت بعد از نبی اکرم
- امامت به بیعت
- امامت به شوکت
- امامت به نص
- امامت تشریعی
- امامت تکوینی
- امامت جاهل
- امامت خاصه
- امامت خلفا
- امامت دو برادر
- امامت ذریه ابراهیم
- امامت رسول الله
- امامت زنان
- امامت صغری
- امامت صغیر
- امامت ظالم
- امامت عالم
- امامت عامه
- امامت غیر قرشی
- امامت غیر معصوم
- امامت فاضل
- امامت قرشی
- امامت مطلقه
- امامت مفضول
- امامت واحد
- امامت کبری
- انحلال امامت
- انقطاع امامت
- اولوا الامر
- اولی به امامت
- ایمان به امامت
- تعلیم غیبی به غیر نبی
- ختم رهبری
- خروج امام از امامت
- دعای ابراهیم
- دعوی امامت
- دفاع از امامت
- دلایل امامت
- روح قدسی
- علم امامت
- علم به آغاز امامت
- عهد الهی
- قبح امامت
- لطف امامت
- مدعی امامت
- مقام امامت
- ملاک امامت
- موروثی بودن امامت
- نشانه امامت
- نص بر امامت
- نص نبی بر خلافت
- نفی امامت
- نور امامت
- ودائع امامت
- وصیت به امامت
منابع
پانویس
- ↑ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۱۳۷.
- ↑ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۲، ص۲۸۶؛ عسقلانی، ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۶۹؛ ابن کثیر، اسماعیل، البدایة والنهایة، ج۹، ص۱۲۱.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، معانی الاخبار، ج۱، ص۱۴۹؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۲، ص۲۸۶؛ ابنشهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابوطالب، ج۳، ص۳۰۴.
- ↑ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۲، ص۲۸۶.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، علل الشرایع، ج۱، ص۲۳۳؛ ابن بابویه، محمد بن علی، معانی الاخبار، ج۱، ص۱۴۹؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۲، ص۲۸۶.
- ↑ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۱۳۷.
- ↑ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲ ص، ۲۴۳ به بعد؛ ابن کثیر، اسماعیل، البدایة والنهایة، ج۲، ص۲۸۶.
- ↑ نوادر المعجزات، ص۱۱۳؛ طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص۱۹۹- ۱۹۸؛ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۵۱- ۲۵۰.
- ↑ شیخ کشی، ابن عمرو، محمد، رجال کشی، ص۱۰۷؛ کوفی، حسین بن سعید، کتاب الزهد، ص۱۰۴- با اندکی اختلاف در اسامی؛ مفید، محمد بن نعمان، الاختصاص، ص۸ و ۶۱ با قدری اختلاف در اسامی افراد-؛ طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۲۳۲.
- ↑ میرزاپور، محسن، امامت امام زین العابدین، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۴۳۶.
- ↑ مفید، محمد بن نعمان، الاختصاص، ص۲۰۷- ۲۰۸؛ خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، ص۵۳ و ۵۹.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۵۲۷- ۵۲۸.
- ↑ کفایه الاثر، ص۵۸ و ینابیع المودة، ج ۳، ص۲۸۴ و إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۲، ص۱۵۶. إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج ۱۳، ص۵۳.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱ ص۲۹۷- ۲۹۸، باب نص بر امامت امام حسن(ع).
- ↑ همان باب ما جاء عن الحسین(ع) ما یوافق هذا الاخبار و نصه علی ابنه علی بن الحسین(ع)، ص۲۳۱.
- ↑ خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، ص۲۳۴.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص۳۱۹، الإحتجاج علی أهل اللجاج (للطبرسی)، ج ۲، ص۳۱۸ و در ادامه روایات اسامی سایر امامان دوازدهگانه را ذکر میفرماید.
- ↑ «نَحْنُ أَئِمَّةُ اَلْمُسْلِمِينَ وَ حُجَجُ اَللَّهِ عَلَى اَلْعَالَمِينَ وَ سَادَةُ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ قَادَةُ اَلْغُرِّ اَلْمُحَجَّلِينَ وَ مَوَالِي اَلْمُؤْمِنِينَ وَ نَحْنُ أَمَانٌ لِأَهْلِ اَلْأَرْضِ كَمَا أَنَّ اَلنُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ اَلسَّمَاءِ وَ نَحْنُ اَلَّذِينَ بِنَا يُمْسِكُ اَلسَّمٰاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى اَلْأَرْضِ إِلاّٰ بِإِذْنِهِ وَ بِنَا يُمْسِكُ اَلْأَرْضَ أَنْ تَمِيدَ بِأَهْلِهَا وَ بِنَا يُنَزِّلُ اَلْغَيْثَ وَ يَنْشُرُ اَلرَّحْمَةَ وَ تَخْرُجُ بَرَكَاتُ اَلْأَرْضِ وَ لَوْ لاَ مَا فِي اَلْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتِ اَلْأَرْضُ بِأَهْلِهَا ثُمَّ قَالَ وَ لَمْ تَخْلُ اَلْأَرْضُ مُنْذُ خَلَقَ اَللَّهُ آدَمَ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِيهَا ظَاهِرٍ مَشْهُورٍ أَوْ غَائِبٍ مَسْتُورٍ وَ لاَ تَخْلُو إِلَى أَنْ تَقُومَ اَلسَّاعَةُ مِنْ حُجَّةِ اَللَّهِ وَ لَوْ لاَ ذَلِكَ لَمْ يُعْبَدِ اَللَّهُ»؛ الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج ۲، ص۳۱۷.
- ↑ میرزاپور، محسن، امامت امام زین العابدین، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۴۳۷؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج ۲ ص۳۵-۳۸.
- ↑ «لِأَنَّ الْأَئِمَّةَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) اثْنَا عَشَرَ عَدَدَ الْأَسْبَاطِ ثَلَاثَةٌ مِنَ الْمَاضِينَ وَ أَنَا الرَّابِعُ وَ ثَمَانٌ مِنْ وُلْدِي أَئِمَّةٌ أَبْرَارٌ...»؛ کفایة الأثر، ص۲۳۷.
- ↑ مقاله «ائمه و ادعای امامت»، موسوعه رد شبهات ج۱۷ ص ۹۶.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص۱۸.
- ↑ قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، ج۳، ص۵۵۱.
- ↑ ابن کثیر، اسماعیل، البدایة والنهایه، ج۹، ص۱۲۲؛ عسقلانی، ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۶۹؛ ابن عساکر، علی بن حسن شافعی، تاریخ دمشق، ج۴۱، ص۳۶۶ با اندکی تفاوت.
- ↑ تهذیب الکمال، ج۲۰، ص۳۸۶؛ تاریخ دمشق، ج۴۱، ص۳۷۲.
- ↑ عسقلانی، ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۴ ص۷۶.
- ↑ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۰۳.
- ↑ عسقلانی، ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۶۹؛ ابن عساکر، علی بن حسن شافعی، تاریخ دمشق، ج۴۱، ص۳۷۶.
- ↑ عسقلانی، ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۳۴۲.
- ↑ ابن عساکر، علی بن حسن شافعی، تاریخ دمشق، ج۴۱، ص۳۷۳.
- ↑ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۰۳.
- ↑ ابن کثیر، اسماعیل، البدایة والنهایة، ج۹، ص۱۲۲.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۳۰۴.
- ↑ ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۱، ص۴۸۶ و ۴۸۸.
- ↑ سید مرتضی، علی بن الحسین، المقنع فی الغیبة، ص۳۴- ۳۶، طوسی، محمد بن حسن، الاقتصاد، ص۱۸۷؛ حلی، جعفر بن حسن، المسلک فی اصول الدین، ص۳۰۶.
- ↑ مفید، محمد بن نعمان، الفصول المختاره، ص۲۹۶- ۳۵۰، ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۳۲.
- ↑ میرزاپور، محسن، امامت امام زین العابدین، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۴۳۷؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج ۲ ص۳۵-۳۸.