دادخواهی در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۰۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث دادخواهی است. "دادخواهی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل دادخواهی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

واژه‌شناسی لغوی

  • "دادخواهی" حاصل مصدر مرکّب و به معنای عمل دادخواه و درخواست برداشتن ظلم از حاکم است. شکایت مظلوم نزد حاکم یا قاضی از ستم دیگری در حقش را دادخواهی نامند[۱].
  • معادل عربی‌اش تظلّم، به معنای شکایت از ستم دیگری است[۲]. اشتکا به معنای اظهار اندوه و گله[۳] و وصف آنچه به او رسیده[۴] نیز بیشتر به معنای دادخواهی است.
  • در اصطلاح حقوقی، به ادعای مدّعی در دادگاه[۵] برای خواستن چیزی به زیان دیگری[۶]، نوشتاری باشد یا گفتاری، دادخواهی گفته می‌شود [۷]. بر این اساس، دادخواهی طرح دعوا در دادگاه برای احقاق حق است[۸].
  • این عنوان در قرآن کریم صریحاً به کار نرفته است؛ اما معنای واژگان و اصطلاحی دادخواهی را از آیاتی چند که واژگانی همچون حکم و مشتقات آن ﴿مَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ وَكَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَعِنْدَهُمُ التَّوْرَاةُ فِيهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ[۹]؛ ﴿وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاءِ الصِّرَا إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ[۱۰]؛ ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُودًا[۱۱]، ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا[۱۲] اشتکا و برخی مشتقات آن ﴿قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ[۱۳]؛ ﴿قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ[۱۴]، انتصار و استنصار ﴿إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ[۱۵]؛ ﴿وَلَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولَئِكَ مَا عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۱۶]؛ ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يُهَاجِرُوا مَا لَكُمْ مِنْ وَلَايَتِهِمْ مِنْ شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُوا وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۱۷]، ﴿فَأَصْبَحَ فِي الْمَدِينَةِ خَائِفًا يَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِي اسْتَنْصَرَهُ بِالْأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّكَ لَغَوِيٌّ مُبِينٌ فَلَمَّا أَنْ أَرَادَ أَنْ يَبْطِشَ بِالَّذِي هُوَ عَدُوٌّ لَهُمَا قَالَ يَا مُوسَى أَتُرِيدُ أَنْ تَقْتُلَنِي كَمَا قَتَلْتَ نَفْسًا بِالْأَمْسِ إِنْ تُرِيدُ إِلَّا أَنْ تَكُونَ جَبَّارًا فِي الْأَرْضِ وَمَا تُرِيدُ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْمُصْلِحِينَ[۱۸]، تنازع ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا[۱۹]، استغاثه ﴿وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ[۲۰]، جهر ﴿لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا[۲۱] دربردارند و از برخی آیات دیگر، مانند ﴿وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۲۲]، ﴿وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۲۳]، ﴿وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ[۲۴]، ﴿وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ فَلَمَّا جَاءَهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَى رَبِّكَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ اللَّاتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ[۲۵] و ﴿قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا[۲۶] می‌توان برداشت کرد[۲۷].

پیشینه دادخواهی

  • در جوامع نخستین بشری که حکومت و قانون نبود، مدّعی حق، خودش هم دادخواه بود و هم دادستان[۲۸] و با پیشرفت جوامع، دادخواهی شکل دیگری پیدا کرد و دادخواه با کمک جامعه ریش ‌سفیدان برای احقاق حق خویش می‌کوشید و با جایگزین شدن قانون و دولت به جای عرف، شیوه دادخواهی تحول یافت و سازوکارهای مناسب‌تری برای دادخواهی و دادستانی فراهم شد [۲۹].
  • ادیان الهی که درباره دارا و ندار یکسان می‌اندیشند و عدالت‌محوری از ارکان اساسی و مشترک همه آنهاست، در تکامل این شیوه‌ها بسیار مؤثر بوده و به خواسته، دادخواه، دادستان و راهکارهای رسیدن به حق اهتمام داشته‌اند. بر این اساس است که مجازات قصاص و دیه از راهکارهای مناسب دین یهود و دیگر ادیان ابراهیمی برای پاسخگویی به خواسته دادخواه در برخی مواردند ﴿وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[۳۰][۳۱].
  • قرآن کریم درباره دادخواهی‌هایی در دوره‌های تاریخی گذشته سخن گفته است: آیه ﴿وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۳۲] طرح دعوای زلیخا ضد یوسف(ع) نزد همسرش است؛ هنگامی که یوسف(ع) به خواسته نامشروع زلیخا تن نداد و همسر زلیخا حضرت(ع) را در حال فرار و زلیخا را به دنبال او دید [۳۳]. در این دادخواهی، گرچه یوسف(ع) ستمدیده و همه شواهد به سود او بود، چون زلیخا به منبع قدرت تکیه داشت، به دروغ حضرت را متجاوز شناسانده و ضد او دادخواهی کرد و از قدرت همسرش برای محکوم کردن یوسف(ع) بهره گرفته و همسر زلیخا حضرت را به زندان محکوم کرد ﴿يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا وَاسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخَاطِئِينَ[۳۴]. یوسف(ع) نیز در فرصتی مناسب برای احقاق حق خویش از عزیز مصر دادخواهی کرد و از او خواست برای آشکار شدن حق از زنان مصر حقیقت را جویا شود: ﴿وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ فَلَمَّا جَاءَهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَى رَبِّكَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ اللَّاتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ[۳۵][۳۶] که سرانجام، حقانیت حضرت روشن و به برائت او حکم و پس از ۷ سال از زندان آزاد شد[۳۷]. در زمان پیامبری موسی(ع) با کشته شدن جوان بنی‌اسرائیلی، ستیزه و شکاف میان آنان ایجاد شد و اولیای دم برای دادخواهی نزد حضرت رفتند[۳۸]. موسی(ع) به دستور الهی به آنها فرمان داد گاوی را بکشند و قسمتی از بدن آن را به بدن مقتول بزنند تا زنده شود و قاتل را بشناساند: ﴿وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ[۳۹][۴۰]پس از بهانه‌جویی‌های یهود، دستور موسی(ع) با تأخیر انجام و از این راه قاتل مشخص شد[۴۱]. در قرآن از ادامه قصه چیزی نیست؛ اما از آنجا که تنها حکم معیّن در دین یهود درباره قاتل قصاص است[۴۲]، وی را قصاص کردند. آیات ﴿وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُم بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاء الصِّرَاطِ إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ[۴۳][۴۴] نیز گویای دادخواهی شاکیانی‌اند که به شیوه‌ای نامعمول بر داود(ع) درآمده و مایه ترس وی شدند. و پس از رفع نگرانی حضرت و درخواست حکم عادلانه، شاکی ادعا کرد برادر او در حالی که ۹۹ میش دارد می‌خواهد تنها میش وی را نیز بستاند و در این زمینه بر او در کلام و محاجه غلبه کرده است [۴۵]﴿إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ[۴۶][۴۷]. داود(ع) پیش از شنیدن سخن طرف دعوا داوری کرد که پشیمانی و استغفار وی را در پی داشت.[۴۸] آیه ﴿وَدَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ[۴۹] نیز از داوری داود و سلیمان(ع) در دادخواهی شخصی یاد می‌کند که تاکستان وی با ورود شبانه گوسفندانی به باغ او خساراتی دیده و صاحب باغ به دادخواهی نزد داود(ع) می‌رود[۵۰] به فرموده امام باقر(ع) داود و سلیمان(ع) در این زمینه با هم مناظره داشتند و خدا حکم واقعی را به سلیمان(ع) فهماند[۵۱].
  • مفسران در تعیین حکم سلیمان(ع) در این مورد اختلاف دارند: به باور برخی، داود(ع) به ملکیت گوسفندان برای باغدار حکم کرد؛ اما سلیمان(ع) به گرفتن شیر و پشم گوسفندان در همان سال[۵۲] و بعضی روغن گوسفندان در آن سال و کار صاحبان گوسفند برای آبادانی دوباره باغ تا بازگشت آن به پیش از خرابی را به آن افزوده‌اند[۵۳]. به هر روی، حکم سلیمان(ع) با حکم واقعی تطابق داشت. به سخن برخی در این زمینه، ﴿فَفَهَّمْنَاهَا[۵۴]. فهماندن حکم را نمی‌رساند، وگرنه باید مذکر می‌آمد، پس حقیقت این قضیه مراد است که سلیمان(ع) آن را با کمک خدا دریافت[۵۵]. برخی نیز عبارت ﴿وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ[۵۶] را دلیل بر یکی بودن و مصون از خطا بودن حکم داود و سلیمان دانسته؛ لیکن تفاوت دو حکم را در کیفیت اجرا دانسته‌اند، چرا که حکم سلیمان سبک‌تر و سازگارتر بوده است[۵۷]. آیات ﴿حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لّا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلا قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَن تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا [۵۸] درباره دادخواهی قومی از ذوالقرنین برای ستم‌زدایی یأجوج و مأجوج‌اند که از ذوالقرنین دادخواهی کرده و از او خواستند که سدّی میان این دو کوه پدید آورد، تا مانع ستم آنان شود و هزینه‌های آن را بر عهده گرفتند[۵۹].
  • ذوالقرنین نیز با آهن و مس سدّی محکم ساخت که قوم یأجوج و مأجوج، نه می‌توانستند از آن بالا بروند و نه در آن سوراخی ایجاد کنند. ﴿قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا[۶۰] آیه ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا[۶۱] نیز دادخواهی کردن پیش پیامبر(ص) و از صمیم قلب تسلیم شدن در مقابل داوری ایشان را از شروط ایمان برمی‌شمرد.
  • مفسران شأن نزول آیه را درباره زبیر بن عوام یا یکی از انصار دانسته‌اند که در زمینه آبیاری نخلستان‌ها اختلاف کردند و برای حل اختلاف نزد پیامبر(ص) رفته و حضرت حکم کردند که نخست زبیر زراعت خود را آبیاری کند سپس انصاری؛ مرد انصاری از این حکم ناراحت شد و رسول خدا(ص) را به جانبداری از زبیر متهم کرد که پسر عمه‌اش بود. پیامبر(ص) از این سخن ناخشنود و رنگ مبارکشان دگرگون و در این هنگام، آیه یاد شده نازل شد[۶۲]. همین شأن نزول، ذیل آیات ﴿ وَيَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالرَّسُولِ وَأَطَعْنَا ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِّنْهُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُوْلَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِّنْهُم مُّعْرِضُونَ وَإِن يَكُن لَّهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ أَفِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا أَمْ يَخَافُونَ أَن يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَرَسُولُهُ بَلْ أُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَن يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّهَ وَيَتَّقْهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ [۶۳] نیز آمده است؛[۶۴] با این تفاوت که ذیل آیات یاد شده نزاع میان امیرمؤمنان(ع) و عثمان یا مغیرة بن وائل در مورد زمینی گزارش شده است که از علی(ع) خریداری کرده بود که حضرت امیر(ع) فرمود میان ما پیامبر(ص) داوری کنند؛ ولی حکم بن ابی‌العاص که از منافقان بود به خریدار گفت که مبادا زیر بار داوری پیامبر(ص) بروی، زیرا به سود پسر عمویش علی(ع) داوری خواهد کرد.
  • آیه ﴿مَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ[۶۵] رسول خدا(ص) را برای داوری در مقابل دادخواهی اهل کتاب (یهود) مختار می‌خواند و در صورت قبول داوری میان آنها بر رعایت عدالت تأکید می‌ورزد. و آیه ﴿وَكَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَعِنْدَهُمُ التَّوْرَاةُ فِيهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ[۶۶] با شگفتی از پیامبر(ص) می‌پرسد که آنها با وجود حکم تورات چگونه برای دادخواهی پیش تو می‌آیند؛ آنان از حکم خدا رویگردانند و هرگز ایمان نمی‌آورند. آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا[۶۷] از لزوم دادخواهی سخن گفته. و دادخواهی پیش حضرت را از نشانه‌های ایمان به خدا و روز قیامت و امری پسندیده و دارای فرجامی نیکو می‌شمرد[۶۸].

حق دادخواهی

  • قرآن کریم دادخواهی را حق افراد ستمدیده دانسته و در حالی که بدگویی و غیبت برادران مسلمان از یکدیگر را روا نمی‌خواند، به مظلوم اجازه می‌دهد که با بدگویی از ظالم و رسوا کردن وی برای احقاق حق خویش گام بردارد: ﴿لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا[۶۹][۷۰]. فقها در این زمینه سخن گفته‌اند که آیا ستمدیده باید تنها نزد حاکم از ستمکار بدگویی بکند؛ یا به کلی حرمت غیبت مسلمان از او برداشته شده است: برخی ظاهر آیه و اخباری را که در تفسیر آیه آمده‌اند، عام دانسته و بدگویی ظالم را نزد حاکم یا هر کسی را که امید یاری از او می‌رود، جایز خوانده‌اند[۷۱] و بعضی محدوده فراگیری آیه را گسترش داده و گفته‌اند حتی نزد کسی نیز که امید یاری از او نمی‌رود، بدگویی از ظالم جایز است[۷۲].
  • به هر روی، ستمدیدگان برای دفاع از حقوق خویش و رفع ظلم حق دارند ضمن شکایت از ستمگر، آشکارا از او بد گفته و از توانمندان بر رفع ظلم دادخواهی کنند[۷۳]. افزون بر این، آیات ﴿وَجَزَاء سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ وَلَمَنِ انتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولَئِكَ مَا عَلَيْهِم مِّن سَبِيلٍ[۷۴] نیز بیانگر جواز دادخواهی از ظالم هستند[۷۵]. برپایه روایتی، پیامبر(ص) درباره بدهکاری که می‌تواند دین خود را ادا کند ولی نمی‌پردازد، فرمود که ریختن آبرو و عقوبتش مباح است[۷۶].
  • به اعتقاد برخی، در دادخواهی و بیان عیوب ستمکار باید به بازگویی همان قسمت ظلم وی بسنده کرد[۷۷]. به توصیه قرآن، دادخواهی نباید از مسیر حق و عدالت بیرون رفته و به کینه‌توزی و تجاوز از حد الهی انجامد: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ[۷۸]؛ نیز ﴿الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ[۷۹]، ﴿وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ[۸۰]؛ حتی قرآن مظلوم را به صبر، عفو و رفتار نیکو توصیه کرده و این کار را نشان همت والای او می‌داند: ﴿وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ[۸۱]، ﴿وَلَمَنْ صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذَلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ[۸۲] گفتنی است برخی از دانشمندان اسلامی در این زمینه سخن گفته‌اند که دادخواه در دادخواهی‌های گوناگون چگونه و پیش چه کسی باید دادخواهی کند [۸۳][۸۴].

دادخواهی از طاغوت

  • آیه ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا[۸۵] داوری خواستن مؤمنان به قرآن و کتاب‌های آسمانی از طاغوت را نکوهش می‌کند. به فرموده حضرت علی(ع) هر حاکمی جز به سخن ما حکم کند، طاغوت است[۸۶] و برپایه روایتی دیگر، طاغوت کسی است که به غیر حق حکم کند و مردم برای داوری به او رجوع کنند[۸۷].
  • براساس شأن نزولی برای آیه پیش‌گفته، مردی از یهودیان مدینه با یکی از مسلمانان منافق درباره اختلافی که با هم داشتند، تصمیم گرفتند شخصی را به داوری برگزینند، مرد یهودی از سر اطمینانش به پیامبر(ص) به داوری حضرت تن داد؛ اما مسلمان منافق کعب الاشراف از بزرگان یهود را اختیار و با داوری رسول خدا(ص) مخالفت کرد و آیه یاد شده فرود آمد و این کار را نکوهش کرد[۸۸].
  • داوری خواستن از طاغوت پیامدهای منفی فراوان دارد؛ از جمله افتادن در دام شیطان و گمراهی:﴿وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا[۸۹] و نشانه نفاق و عدم پای‌بندی به ایمان به قرآن و دیگر کتاب‌های آسمانی است: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُودًا[۹۰]. منافقان از رفتن نزد پیامبر(ص) برای دادخواهی روی‌گردان بودند[۹۱]. رهنمود آیه حرمت دادخواهی پیش طاغوت است.[۹۲] براساس آیاتی همچون ﴿وَإِنْ مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِيدًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا[۹۳]، ﴿وَبِالْحَقِّ أَنْزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا[۹۴]، ﴿وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا[۹۵]، ﴿ا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا[۹۶]، ﴿يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَعَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَلَا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثًا[۹۷]، ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يَشْتَرُونَ الضَّلَالَةَ وَيُرِيدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبِيلَ[۹۸]، ﴿وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَائِكُمْ وَكَفَى بِاللَّهِ وَلِيًّا وَكَفَى بِاللَّهِ نَصِيرًا[۹۹]، ﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِن تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ[۱۰۰] و ﴿يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ[۱۰۱] و روایات باب قضا[۱۰۲]دادخواهی ستمدیده جایز و مباح است؛ ولی باید نزد حاکم شرعی‌ای انجام گیرد که واجد همه شرایط قضاست و خواسته خود را قطعی و روشن بیان کند و بر حاکم شرعی نیز واجب است بر اساس موازین قضا رسیدگی و در پایان با رعایت حق و عدالت حکم را انشاء کند[۱۰۳].
  • بسیاری از فقها رجوع به حاکم جور را ـ یعنی حاکمی که واجد شرایط قضا نیست ـ در حال اختیار جایز ندانسته و به کلی، گرفتن حق از راه این‌گونه محاکم غیر شرعی را جز از روی ناچاری ناروا دانسته‌اند [۱۰۴]. دلیل جواز آن ـ در فرض ناچاری ـ حرجی نبودن دین دانسته شده است[۱۰۵]. برخی با تمسک به روایات، رجوع به حاکم جائر را در صورتی که به حقانیت خودش یقین دارد و می‌داند که او به نفعش حکم می‌کند با امکان مراجعه به حاکم عادل، نیز جایز دانسته‌اند[۱۰۶] و بعضی نیز با تفصیل در نوع دعوا گفته‌اند اگر مورد دعوا عین مال باشد، (نه دَین) رجوع به حاکم جور اشکال ندارد[۱۰۷].
  • در مقام دادخواهی و برای رسیدن به حق، رشوه دادن حرام است: ﴿وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۱۰۸][۱۰۹]. فقهاء دادن و گرفتن رشوه را حرام و برگرداندن آن را واجب دانسته‌اند [۱۱۰][۱۱۱].

شکایت به پیشگاه الهی

  • آیاتی گویای شکایت به درگاه الهی‌اند؛ مانند شکوه نوح(ع) به پیشگاه پروردگار از قوم خود به جهت تکذیب وی از سوی آنان [۱۱۲] ﴿وَنُوحًا إِذْ نَادَى مِنْ قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ[۱۱۳]، ﴿قَالَ رَبِّ انْصُرْنِي بِمَا كَذَّبُونِ[۱۱۴]، ﴿قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِي كَذَّبُونِ فَافْتَحْ بَيْنِي وَبَيْنَهُمْ فَتْحًا وَنَجِّنِي وَمَنْ مَعِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ[۱۱۵]، نیز ﴿إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِنًا وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا تَبَارًا[۱۱۶]، شکایت یعقوب(ع) به درگاه پروردگار بر اثر اندوه خود از فراق یوسف(ع)[۱۱۷] ﴿قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ[۱۱۸]، شکایت فرزندان یعقوب(ع) به عزیز مصر (یوسف) برخاسته از تنگدستی‌شان بر اثر قحطی و خشکسالی[۱۱۹] ﴿فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ[۱۲۰]، شکایت بنی‌اسرائیل به موسی(ع) از ستم فرعون به آنها [۱۲۱] ﴿قَالُوا أُوذِينَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِيَنَا وَمِنْ بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَالَ عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ[۱۲۲]، گلایه پیامبر(ص) از قوم لجوج و سخت خود[۱۲۳] ﴿وَقِيلِهِ يَا رَبِّ إِنَّ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ لَا يُؤْمِنُونَ[۱۲۴]، شکایت زنی از شوهرش به جهت ظِهار وی به درگاه الهی و یاری خواستن از پیامبر(ص) ﴿قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ[۱۲۵]. "ظِهار"، شکایت رسول خدا(ص) در قیامت به درگاه پروردگار والا به جهت ترک قرآن از سوی امت ﴿وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا[۱۲۶]، دادخواهی مظلوم از ظالم در رستاخیز [۱۲۷] ﴿ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ[۱۲۸]؛ ﴿هَذَا يَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْنَاكُمْ وَالْأَوَّلِينَ[۱۲۹] و دادخواهی دوزخیان در دوزخ. ﴿قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِنْ لَا تَعْلَمُونَ[۱۳۰]؛ ﴿قَالُوا رَبَّنَا مَنْ قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ[۱۳۱][۱۳۲].

مقدمه

  1. ﴿وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ[۱۳۳]
  2. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا * أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا * وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُودًا * فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا[۱۳۴]
  3. ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا[۱۳۵]
  4. ﴿سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * وَكَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَعِنْدَهُمُ التَّوْرَاةُ فِيهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ[۱۳۶]
  • نکات:
  • در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
  1. ماجرای دادخواهی از داود(ع) درس آموز و عبرت برای پیامبراسلام: ﴿وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ[۱۳۷]
  2. داد خواهی از محمد(ص) در اختلافات، امری پسندیده و دارای بهترین فرجام: ﴿فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ[۱۳۸].... ﴿ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا[۱۳۹]
  3. دادخواهی از محمد(ص) از نشانه‌های ایمان به خدا وقیامت: ﴿إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ[۱۴۰]
  4. احسان به پیامبر، توجیه ناروای منافقان در داد خواهی از طاغوت.: ﴿يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ[۱۴۱]....﴿ْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا[۱۴۲]
  5. دادخواهی یهودیان از پیامبر و مختار بودن رسول خدا در رد دادخواهی یهود از وی: ﴿فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا[۱۴۳][۱۴۴].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

  1. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم
  2. گودرزی، محمود، دادخواهی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. فرهنگ فارسی، ج ۲، ص ۱۴۷۹؛ لغت‌نامه، ج ۶، ص ۸۹۹۳، «دادخواهی».
  2. لسان العرب، ج ۱۳، ص ۳۷۴، «ظلم»؛ مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ج ۲، ص ۱۲۶۲.
  3. لسان العرب، ج ۱۴، ص ۴۳۹، «شکا»؛ نیز نک: مفردات، ص ۲۶۶، «شکا».
  4. ترمینولوژی حقوق، ارجمند، ص ۲۲۸.
  5. ترمینولوژی حقوق، جعفری، ص ۲۹۰.
  6. دانشنامه حقوقی، ج ۳، ص ۴۹۷.
  7. ترمینولوژی حقوق، ارجمند، ص ۲۲۹.
  8. فرهنگ فقه، ج ۳، ص ۵۶۷.
  9. «گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد چگونه تو را به داوری می‌گیرند در حالی که تورات نزد آنهاست که در آن حکم خداوند (آمده) است! سپس، بعد از آن، روی می‌گردانند و آنان مؤمن نیستند» سوره مائده، آیه ۴۲-۴۳.
  10. «و آیا خبر آن دادخواهان به تو رسیده است که از دیوار نمازگاه فرا رفتند؟ آنگاه که بر داود وارد شدند و او از ایشان ترسید؛ گفتند: نترس! ما دو داد خواهیم که یکی بر دیگری ستم کرده است، میان ما به درستی داوری کن و ستم مکن و ما را به راه میانه راهنما باش! این برادر من است که نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، و می‌گوید آن را (هم) به من واگذار و در گفتار بر من چیرگی دارد» سوره ص، آیه ۲۱-۲۳.
  11. «آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند و چون به آنان گفته شود که به سوی آنچه خداوند فرو فرستاده است و به سوی این پیامبر آیید دورویان را خواهی دید که یکسره روی از تو باز می‌گردانند» سوره نساء، آیه ۶۰-۶۱.
  12. «پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمی‌آورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کرده‌ای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.
  13. «خداوند، سخن زنی را که با تو درباره همسرش چالش داشت و به خداوند شکوه می‌کرد شنیده است و خداوند گفت و گوی شما را می‌شنود که خداوند، شنوایی بیناست» سوره مجادله، آیه ۱.
  14. «گفت: پریشانی و اندوهگینی خود را تنها به خداوند شکوه می‌برم و از خداوند چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره یوسف، آیه ۸۶.
  15. «جز آنان که ایمان دارند و کارهای شایسته انجام می‌دهند و خداوند را بسیار یاد می‌کنند و پس از آنکه ستم دیده باشند داد می‌ستانند و آنان که ستم ورزیده‌اند به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت» سوره شعراء، آیه ۲۲۷.
  16. «و بر آنانکه پس از ستم دیدن داد ستانند ایرادی نیست ایراد تنها بر کسانی‌ست که به مردم ستم می‌ورزند و ناحقّ در زمین گردنکشی می‌کنند، آنان عذابی دردناک خواهند داشت» سوره شوری، آیه ۴۱-۴۲.
  17. «کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده‌اند و در راه خداوند با مال و جانشان جهاد کرده‌اند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رسانده‌اند دوستان یکدیگرند و کسانی که ایمان آورده و هجرت نکرده‌اند شما را با آنان هیچ پیوندی نیست تا آنکه هجرت گزینند و اگر از شما در دین یاری بجویند باید یاری کنید مگر در برابر گروهی که میان شما و آنان پیمانی است و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره انفال، آیه ۷۲.
  18. «آنگاه هراسان در حالی که (هر سو را) پاس می‌داشت بامداد به آن شهر درآمد ؛ ناگهان همان که دیروز از او یاری خواسته بود از او فریاد خواست؛ موسی به او گفت: بی‌گمان تو گمراهی آشکاری. آنگاه چون خواست به کسی که دشمن هر دوی آنها بود تاخت آورد گفت: ای موسی! آیا می‌خواهی که مرا همچون کسی که دیروز کشتی بکشی؟ تو جز این نمی‌خواهی که در این (سر) زمین گردنکش باشی و نمی‌خواهی که از مصلحان باشی» سوره قصص، آیه ۱۸-۱۹.
  19. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
  20. «و هنگام بی‌خبری مردم وارد شهر شد و در آن دو مرد را یافت یکی از گروه خویش و دیگری از دشمنانش که با هم کارزار می‌کردند؛ آنکه از گروه (خود) او بود در برابر آنکه از دشمنانش بود از وی یاری خواست، پس موسی مشتی بر او زد که او را کشت، (موسی) گفت: این از کار شیطان است که او دشمن گمراه‌کننده آشکاری است» سوره قصص، آیه ۱۵.
  21. «خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمی‌دارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.
  22. «و دارایی‌های همدیگر را میان خود به نادرستی مخورید و آنها را (با رشوه) به سوی داوران سرازیر نکنید تا بخشی از دارایی‌های مردم را آگاهانه به حرام بخورید» سوره بقره، آیه ۱۸۸.
  23. «و هر دو به سوی در پیش تاختند و آن زن پیراهن او را از پشت درید و شویش را کنار در، یافتند؛ زن گفت: کیفر کسی که به همسرت نظر بد داشته باشد جز آنکه زندانی شود یا به عذابی دردناک دچار گردد چیست؟» سوره یوسف، آیه ۲۵.
  24. «و (یوسف) از آن دو تن به آنکه گمان می‌برد رهایی می‌یابد گفت: نزد سرورت از من یاد کن! اما شیطان یادکرد سرورش را از یاد او برد و (یوسف) چند سال در زندان فروماند» سوره یوسف، آیه ۴۲.
  25. «و پادشاه گفت: او را پیش من آورید! چون فرستاده نزد او آمد، وی گفت: نزد سرورت باز گرد و از او بپرس: حال زنانی که دست خود را بریدند چه بود؟ بی‌گمان پروردگار من به نیرنگ آنان داناست» سوره یوسف، آیه ۵۰.
  26. «گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری می‌ورزند، آیا می‌خواهی برای تو هزینه‌ای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟» سوره کهف، آیه ۹۴.
  27. گودرزی، محمود، دادخواهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۲.
  28. ر. ک: تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۳۵.
  29. ر. ک: تاریخ تمدن، ج۱، ص ۳۵.
  30. «و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخم‌ها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۴۵.
  31. ر. ک: کتاب مقدس، عدد: ۳۵: ۳۰ ـ ۳۱؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۹۱.
  32. «و هر دو به سوی در پیش تاختند و آن زن پیراهن او را از پشت درید و شویش را کنار در، یافتند؛ زن گفت: کیفر کسی که به همسرت نظر بد داشته باشد جز آنکه زندانی شود یا به عذابی دردناک دچار گردد چیست؟» سوره یوسف، آیه ۲۵.
  33. مجمع‌البیان، ج ۵، ص ۳۹۰؛ تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۱۸۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۱۷۱.
  34. «ای یوسف! از این (رویداد) روی بگردان (و در گذر) و (ای زن!) تو نیز برای گناهت آمرزش بخواه که تو بی‌گمان از خطاکاران بوده‌ای» سوره یوسف، آیه ۲۹.
  35. «و پادشاه گفت: او را پیش من آورید! چون فرستاده نزد او آمد، وی گفت: نزد سرورت باز گرد و از او بپرس: حال زنانی که دست خود را بریدند چه بود؟ بی‌گمان پروردگار من به نیرنگ آنان داناست» سوره یوسف، آیه ۵۰.
  36. تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۸۰؛ التبیان، ج ۶، ص ۱۵۲.
  37. التبیان، ج ۶، ص ۱۸۴؛ جوامع الجامع، ج ۲، ص ۱۹۵ ـ ۱۹۶.
  38. ر. ک: تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۸۸؛ تفسیر ثعلبی، ج ۱، ص ۲۱۳ ـ ۲۱۴.
  39. «و (یاد کنید) آنگاه را که انسانی را کشتید و در آن (با هم) به ستیزه برخاستید و خداوند چیزی را که پنهان می‌کردید آشکار کرد باری، گفتیم با پاره‌ای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده می‌کند و نشانه‌های خود را به شما نشان می‌دهد، باشد که خرد ورزید» سوره بقره، آیه ۷۲-۷۳.
  40. التبیان، ج ۱، ص ۳۰۴؛ الکشاف، ج ۱، ص ۲۸۹ ـ ۲۹۰.
  41. عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۱۷؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۵۹.
  42. ر. ک: کتاب مقدس، اعداد ۳۵: ۳۰ ـ ۳۱.
  43. «و آیا خبر آن دادخواهان به تو رسیده است که از دیوار نمازگاه فرا رفتند؟ آنگاه که بر داود وارد شدند و او از ایشان ترسید؛ گفتند: نترس! ما دو داد خواهیم که یکی بر دیگری ستم کرده است، میان ما به درستی داوری کن و ستم مکن و ما را به راه میانه راهنما باش! این برادر من است که نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، و می‌گوید آن را (هم) به من واگذار و در گفتار بر من چیرگی دارد» سوره ص، آیه ۲۱-۲۳.
  44. تفسیر مقاتل، ج ۱، ص ۵۶؛ الصافی، ج ۱، ص ۱۴۴.
  45. جامع‌البیان، ج ۲۳، ص ۸۹ ـ ۹۲، ۱۷۶؛ مجمع‌البیان، ج ۸، ص ۳۵۱ ـ ۳۵۲.
  46. «این برادر من است که نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، و می‌گوید آن را (هم) به من واگذار و در گفتار بر من چیرگی دارد» سوره ص، آیه ۲۳.
  47. التبیان، ج ۸، ص ۵۵۱ ـ ۵۵۳؛ تفسیر بغوی، ج ۴، ص ۵۳ ـ ۵۴.
  48. المیزان، ج ۱۷، ص ۱۹۲ ـ ۱۹۳.
  49. «و داود و سلیمان را (یاد کن) هنگامی که درباره کشتزاری داوری می‌کردند که گوسفندان آن گروه، شبانه در آن چرا کرده بودند و ما گواه داوری آنان بودیم» سوره انبیاء، آیه ۷۸.
  50. تفسیر قمی، ج ۲، ص ۷۳ ـ ۷۴؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۰۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۳۰۷.
  51. نور الثقلین، ج ۳، ص ۴۴۳.
  52. تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۳۶۶؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۳۱۸.
  53. تفسیر الثوری، ص ۲۰۳.
  54. «فهماندیم » سوره انبیاء، آیه ۷۹.
  55. جامع البیان، ج ۱۷، ص ۳۸؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص ۲۵۳.
  56. « و ما گواه داوری آنان بودیم» سوره انبیاء، آیه ۷۸.
  57. المیزان، ج ۱۴، ص ۳۱۲.
  58. «تا چون میان دو سدّ رسید در برابر آن دو (سدّ) گروهی را دید که (هیچ) زبانی را درست درنمی‌یافتند گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری می‌ورزند، آیا می‌خواهی برای تو هزینه‌ای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟» سوره کهف، آیه ۹۳-۹۴.
  59. تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۳۶۱ ـ ۳۶۲؛ منهج الصادقین، ج ۵، ص ۳۶۷ ـ ۳۶۸؛ روح المعانی، ج ۸، ص ۳۵۹ ـ ۳۶۰.
  60. «گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری می‌ورزند، آیا می‌خواهی برای تو هزینه‌ای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟» سوره کهف، آیه ۹۴.
  61. «پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمی‌آورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کرده‌ای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.
  62. تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۲۶۶.
  63. و می‌گویند به خداوند و به پیامبر ایمان آورده‌ایم و فرمان می‌بریم سپس گروهی از ایشان پس از آن، پشت می‌کنند و مؤمن نیستند.و چون به سوی خداوند و پیامبرش فرا خوانده می‌شوند تا (پیامبر) میان آنان داوری کند ناگاه گروهی از آنان رو می‌گردانند.و اگر حقّ با آنان باشد با پذیرندگی به سوی او می‌آیند.آیا آنان به دل بیمارند یا تردید دارند یا می‌هراسند که خداوند و پیامبرش بر آنان بیداد روا دارند؟ (خیر)، بلکه آنان ستمگرند.جز این نیست که گفتار مؤمنان چون به سوی خداوند و پیامبرش فرا خوانده شوند تا (پیامبر) میان آنان داوری کند این است که می‌گویند: شنیدیم و فرمان بردیم و آنانند که رستگارند.و کسانی که از خداوند و پیامبرش فرمان برند و از خداوند بهراسند و از او پروا کنند کامیابند؛ سوره نور، آیه: ۴۷-۵۲.
  64. مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۳۶.
  65. «گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۴۲.
  66. «چگونه تو را به داوری می‌گیرند در حالی که تورات نزد آنهاست که در آن حکم خداوند (آمده) است! سپس، بعد از آن، روی می‌گردانند و آنان مؤمن نیستند» سوره مائده، آیه ۴۳.
  67. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
  68. گودرزی، محمود، دادخواهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۲.
  69. «خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمی‌دارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.
  70. جامع‌البیان، ج ۶، ص ۲ ـ ۵؛ التبیان، ج ۳، ص ۳۷۰ ـ ۳۷۲؛ تیسیرالکریم الرحمن، ص ۲۲۷.
  71. الحدائق، ج ۱۸، ص ۱۶۱.
  72. منهاج الفقاهه، ج ۲، ص ۵۴.
  73. المکاسب، ج ۱، ص ۳۴۷ - ۳۴۸؛ مفتاح الکرامه، ج ۱۲، ص ۲۱۸؛ سبل السلام، ج ۴، ص ۱۹۳.
  74. «و کیفر هر بدی بدی‌یی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بی‌گمان او ستمگران را دوست نمی‌دارد و بر آنانکه پس از ستم دیدن داد ستانند ایرادی نیست» سوره شوری، آیه ۴۰-۴۱.
  75. احکام القرآن، ج ۵، ص ۲۶۳؛ عمدة القاری، ج ۱۲، ص ۲۹۱؛ البحر المدید، ج ۱، ص ۵۸۲.
  76. مسند احمد، ج ۴، ص ۲۲۲؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۸، ص ۳۰۰.
  77. جامع البیان، ج ۶، ص ۳، ۵؛ القواعد و الفوائد، ج ۲، ص ۱۴۹.
  78. «ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیک‌تر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.
  79. «(این) ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنی‌ها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همان‌گونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱۹۴.
  80. «و کیفر هر بدی بدی‌یی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بی‌گمان او ستمگران را دوست نمی‌دارد» سوره شوری، آیه ۴۰.
  81. «و کیفر هر بدی بدی‌یی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بی‌گمان او ستمگران را دوست نمی‌دارد» سوره شوری، آیه ۴۰.
  82. «و هر آنکه شکیب ورزد و درگذرد بی‌گمان این از کارهایی است که آهنگ آن می‌کنند» سوره شوری، آیه ۴۳.
  83. ر. ک: شرائع الاسلام، ج ۴، ص ۸۷۱ ـ ۸۷۲؛ الدروس، ج ۲، ص ۸۱.
  84. گودرزی، محمود، دادخواهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۲.
  85. «آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند» سوره نساء، آیه ۶۰.
  86. تفسیر شاهی، ج ۲، ص ۷۳۱.
  87. التبیان، ج ۳، ص ۲۳۸.
  88. مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۱۵؛ کنز العرفان، ج ۲، ص ۳۸۱ ـ ۳۸۲.
  89. «و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند» سوره نساء، آیه ۶۰.
  90. «آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند و چون به آنان گفته شود که به سوی آنچه خداوند فرو فرستاده است و به سوی این پیامبر آیید دورویان را خواهی دید که یکسره روی از تو باز می‌گردانند» سوره نساء، آیه ۶۰-۶۱.
  91. مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۰۲؛ تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۳۱۳.
  92. التبیان، ج ۲، ص ۱۳۸؛ کفایة الاحکام، ج ۲، ص ۶۶۴؛ مستند الشیعه، ج ۱۷، ص ۳۸ ـ ۳۹.
  93. «و هیچ شهری نیست مگر که ما پیش از رستخیز آن را از میان می‌بریم یا سخت عذاب می‌کنیم، این در کتاب (خداوند) نگاشته است» سوره اسراء، آیه ۵۸.
  94. «و آن (قرآن) را راستین فرو فرستاده‌ایم و راستین فرود آمده است و تو را جز نویدبخش و بیم‌دهنده نفرستاده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۱۰۵.
  95. «و آن کس را که خداوند (کشتن وی را) حرام کرده است جز به حقّ مکشید و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهاده‌ایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است» سوره اسراء، آیه ۳۳.
  96. «خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمی‌دارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.
  97. «در آن روز، آنان که کفر ورزیده‌اند و از پیامبر سرپیچی کرده‌اند دوست دارند کاش با خاک یکسان می‌شدند و هیچ سخنی را از خداوند پنهان نمی‌توانند داشت» سوره نساء، آیه ۴۲.
  98. «آیا به آنان ننگریسته‌اید که از کتاب (آسمانی) بهره‌ای (اندک) دارند، خریدار گمراهی‌اند و می‌خواهند شما نیز گمراه باشید؟» سوره نساء، آیه ۴۴.
  99. «و خداوند به دشمنانتان (از شما) داناتر است و (شما را) یاور بس» سوره نساء، آیه ۴۵.
  100. «و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌شمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواسته‌های آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی داده‌ایم و اگر خداوند می‌خواست شما را امّتی یگانه می‌گردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچه‌تان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف می‌ورزیدید آگاه می‌گرداند. و در میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و از خواسته‌های آنان پیروی مکن و از آنان بپرهیز مبادا تو را در برخی از آنچه خداوند به سوی تو فرو فرستاده است به فتنه اندازند و اگر رو برتابند بدان که خداوند جز این نمی‌خواهد که آنان را به برخی از گناهانشان گرفتار سازد و بی‌گمان بسیاری از مردم نافرمانند» سوره مائده، آیه ۴۸-۴۹.
  101. «ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کرده‌ایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند؛ به راستی آن کسان که از راه خداوند گمراه گردند، چون روز حساب را فراموش کرده‌اند، عذابی سخت خواهند داشت» سوره ص، آیه ۲۶.
  102. کنزالعمال، ج ۶، ص ۹۱ ـ ۹۶؛ وسائل الشیعه، ج ۲۳، ص ۲۸۱؛ بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۲۶۱ ـ ۲۷۷.
  103. کفایة الاحکام، ج ۲، ص ۶۸۲؛ مستند الشیعه، ج ۱۷، ص ۱۰ ـ ۱۳.
  104. کفایة الاحکام، ج ۲، ص ۶۶۳ ـ ۶۶۴؛ مستند الشیعه، ج ۱۷، ص ۳۹؛ کتاب القضاء، آشتیانی، ص ۲۱.
  105. کشف اللثام، ج ۱۰، ص ۸.
  106. کتاب القضاء، گلپایگانی، ج۱، ص ۶۷.
  107. کفایة الاحکام، ج ۲، ص ۶۶۳؛ کتاب القضاء، آشتیانی، ص ۲۲.
  108. «و دارایی‌های همدیگر را میان خود به نادرستی مخورید و آنها را (با رشوه) به سوی داوران سرازیر نکنید تا بخشی از دارایی‌های مردم را آگاهانه به حرام بخورید» سوره بقره، آیه ۱۸۸.
  109. جامع‌البیان، ج ۲، ص ۱۰۶ ـ ۱۰۷؛ مواهب الجلیل، ج ۸،ص ۱۱۵.
  110. المبسوط، ج ۵، ص ۲۲۱؛ قواعدالاحکام، ج ۳، ص ۴۲۹؛ جواهرالکلام، ج ۴۰، ص ۱۳۱.
  111. گودرزی، محمود، دادخواهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۲.
  112. مجمع البیان، ج ۷، ص ۹۱.
  113. «و (نیز) نوح را (یاد کن) هنگامی که پیش از آن (ما را) خواند و ما به او پاسخ دادیم پس، او و خانواده‌اش را از بلای سترگ رهاندیم» سوره انبیاء، آیه ۷۶.
  114. «(نوح) گفت: پروردگارا! در برابر آنکه مرا دروغگو شمردند یاریم کن!» سوره مؤمنون، آیه ۲۶.
  115. «(نوح) گفت: پروردگارا! قوم من مرا دروغگو شمردند بنابراین میان من و آنان راهی بگشا و مرا و مؤمنان همراه مرا رهایی بخش» سوره شعراء، آیه ۱۱۷-۱۱۸.
  116. «که اگر آنان را وا نهی بندگانت را گمراه می‌کنند و جز گنهکار بسیار ناسپاس پدید نمی‌آورند پروردگارا! مرا و پدر و مادرم را و هر که را به خانه من با ایمان درآید و مردان و زنان مؤمن را بیامرز و ستمگران را جز تباهی میفزای» سوره نوح، آیه ۲۷-۲۸.
  117. جامع البیان، ج ۱۳، ص ۳۰؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۴۴۴.
  118. «گفت: پریشانی و اندوهگینی خود را تنها به خداوند شکوه می‌برم و از خداوند چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره یوسف، آیه ۸۶.
  119. مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۹۹.
  120. «و چون بر او درآمدند، گفتند: ای عزیز (مصر)! به ما و خانواده ما گزند (بسیار) رسیده است و سرمایه‌ای ناچیز آورده‌ایم؛ تو پیمانه ما را تمام بپیمای و به ما صدقه بده که خداوند صدقه دهندگان را دوست می‌دارد» سوره یوسف، آیه ۸۸.
  121. مجمع البیان، ج ۴، ص ۳۳۵؛ تفسیر نسفی، ج ۲، ص ۳۱.
  122. «گفتند: ما پیش از آنکه تو نزد ما بیایی و پس از آنکه آمدی آزار دیده‌ایم، (موسی) گفت: امید است پروردگارتان دشمنتان را نابود گرداند و شما را در زمین جانشین سازد آنگاه در نگرد که چگونه رفتار می‌کنید» سوره اعراف، آیه ۱۲۹.
  123. تفسیر واحدی، ج ۲، ص ۹۸۰؛ بحارالانوار، ج ۸۱، ص ۱۲۱.
  124. «و (خداوند آگاه است از) گفتار او که: پروردگارا! اینان گروهی هستند که ایمان نمی‌آورند» سوره زخرف، آیه ۸۸.
  125. «خداوند، سخن زنی را که با تو درباره همسرش چالش داشت و به خداوند شکوه می‌کرد شنیده است و خداوند گفت و گوی شما را می‌شنود که خداوند، شنوایی بیناست» سوره مجادله، آیه ۱.
  126. «و پیامبر می‌گوید: پروردگارا! امّت من این قرآن را کنار نهادند» سوره فرقان، آیه ۳۰.
  127. التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۲۸۱؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۱۵۴.
  128. «سپس در روز رستخیز نزد پروردگارتان با هم می‌ستیزید» سوره زمر، آیه ۳۱.
  129. «این روز داوری است که شما و پیشینیان را گرد آوردیم» سوره مرسلات، آیه ۳۸.
  130. «(خداوند) می‌فرماید: در میان امّت‌هایی از پریان و آدمیان که پیش از شما بوده‌اند، در آتش (دوزخ) درآیید! هر گاه امّتی (در دوزخ) درآید همگون خویش را لعنت می‌کند تا آنگاه که همگان با هم در آن به هم پیوندند؛ پیروان درباره پیشوایان می‌گویند: پروردگارا! اینان ما را بیراه کردند پس به آنها عذابی دو چندان از آتش (دوزخ) بده! (خداوند) می‌فرماید: برای همگان دو چندان خواهد بود اما نمی‌دانید» سوره اعراف، آیه ۳۸.
  131. «می‌گویند: پروردگارا! هر کس این راه را پیش ما نهاد بر عذاب او در آتش (دوزخ) دو چندان بیفزای!» سوره ص، آیه ۶۱.
  132. گودرزی، محمود، دادخواهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۲.
  133. «و آیا خبر آن دادخواهان به تو رسیده است که از دیوار نمازگاه فرا رفتند؟» سوره ص، آیه ۲۱.
  134. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است * آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمرا * و چون به آنان گفته شود که به سوی آنچه خداوند فرو فرستاده است و به سوی این پیامبر آیید دورویان را خواهی دید که یکسره روی از تو باز می‌گردانند * پس چه حالی دارند هنگامی که برای کارهایی که کرده‌اند مصیبتی به آنان برسد سپس نزد تو آیند و به خداوند سوگند خورند که ما جز نیکی و هماهنگی نظری نداشتیم؟!» سوره نساء، آیه ۵۹-۶۲.
  135. «پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمی‌آورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کرده‌ای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.
  136. «گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد * چگونه تو را به داوری می‌گیرند در حالی که تورات نزد آنهاست که در آن حکم خداوند (آمده) است! سپس، بعد از آن، روی می‌گردانند و آنان مؤمن نیستند» سوره مائده، آیه ۴۲-۴۳.
  137. «و آیا خبر آن دادخواهان به تو رسیده است که از دیوار نمازگاه فرا رفتند؟» سوره ص، آیه ۲۱.
  138. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
  139. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
  140. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
  141. «آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمرا» سوره نساء، آیه ۶۰.
  142. «پس چه حالی دارند هنگامی که برای کارهایی که کرده‌اند مصیبتی به آنان برسد سپس نزد تو آیند و به خداوند سوگند خورند که ما جز نیکی و هماهنگی نظری نداشتیم؟!» سوره نساء، آیه ۶۲.
  143. «گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۴۲.
  144. سعیدیان‌فر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۵۱۰.