جزیه در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۵ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۵۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث جزیه است. "جزیه" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل جزیه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

جزیه از ریشه "ج ـ ز ـ ی" به معنای کفایت کردن، کافی بودن[۱] و نوعی مکافات و پاداش[۲] گرفته شده و در اصطلاح فقه مالی است که از اهل کتاب مانند یهود و نصارا بر اساس قرار داد ذمه دریافت می‌‌شود.[۳] این مال در نیازهای اهل ذمه مانند حفظ جان و مال و دفاع از آنان هزینه می‌‌شود.[۴]

برخی گفته‌اند: جزیه مالیاتی است که حکومت اسلامی به جای خمس و زکات دریافتی از مسلمانان، از اهل کتاب دریافت می‌‌کند.[۵] به نظر بسیاری از محققان، واژه جزیه از زبان فارسی وارد عربی شده [۶] و در اصل، "گِزْیَت" یا "گَزید" یا "گِزْیَه" به معنای مالیات بوده است.[۷] برخی بر آن‌اند که اطلاق جزیه بر این مال از آن روست که جزیه مزد و پاداشی است که اهل کتاب در برابر برخورداری از امنیت و دفاع از خود به دولت اسلامی می‌‌پردازند [۸] یا از آن رو که پاداشی است که در برابر باقی ماندن بر کفر و مقابله نکردن مسلمانان با آنان به حکومت می‌‌پردازند.[۹] خراج نیز همانند جزیه نوعی مالیات بوده که از اهل کتاب دریافت می‌‌شده و از این رو، برخی این دو را مترادف یکدیگر دانسته‌اند.[۱۰] در برخی احادیث[۱۱] و نیز منابع فقهی[۱۲] و منابع لغوی [۱۳] این دو واژه گاه به جای هم و به معنای یکدیگر به کار رفته‌اند؛ ولی به نظر برخی این دو اصطلاح از ابتدا متباین بوده و از جهات متعددی تفاوت داشته‌اند؛ از جمله آنکه حکم جزیه با نص قرآن ثابت شده؛ ولی خراج حکمی حکومتی است. کمترین مقدار جزیه در شرع تعیین شده؛ اما میزان خراج با رأی حاکم تعیین می‌‌شود. جزیه با اسلام آوردن کافر ساقط می‌‌شود؛ ولی خراج ساقط نمی‌گردد.[۱۴] جزیه بیشتر به مالیات سرانه دریافتی از اهل ذمه اطلاق می‌‌گردد؛[۱۵] ولی خراج به مالیاتی گفته می‌‌شود که حکومت اسلامی از برخی زمین‌ها دریافت می‌‌کرده است.[۱۶] واژه جزیه در قرآن یک بار آمده است: ﴿قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ[۱۷] به علاوه، مفسران ذیل برخی آیات دیگر مانند ﴿وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ[۱۸] و ﴿إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَيَنَالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَذِلَّةٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُفْتَرِينَ[۱۹] از جزیه و برخی احکام آن سخن گفته‌اند. محتوای این مباحث عبارت است از پیشینه جزیه در ملل و شرایع پیشین، چگونگی تشریع آن در اسلام، فلسفه تشریع جزیه و برخی از احکام فقهی آن.[۲۰]

جزیه در ملل و شرایع پیشین

جزیه گرفتن از اقلیت‌های دینی یا اقوام مغلوب، ویژه اسلام نیست، بلکه این امر در میان ملل گوناگون و شرایع الهی مانند بنی اسرائیل، یونانیان، رومیان و ایرانیان رایج بوده است.[۲۱] برخی مفسران و مورخان، ذیل آیات ﴿وَإِذْ نَجَّيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ[۲۲] و ﴿وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ أَنْجَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَيُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ[۲۳] که از سختی و شدت عذاب فرعون در مورد بنی اسرائیل یاد کرده، یکی از مصادیق این عذاب را گرفتن جزیه از آنان دانسته‌اند،[۲۴]. چنان که یکی از موارد آزار و اذیت را در آیه ﴿قَالُوا أُوذِينَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِيَنَا وَمِنْ بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَالَ عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ[۲۵] جزیه گرفتن فرعون از بنی اسرائیل دانسته‌اند.[۲۶] مراد از ذلّت در آیه ﴿ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ[۲۷]. به نظر مفسران جزیه ای است که برخی از قبایل یهود به مجوس و نصارا می‌‌پرداختند.[۲۸] در کتاب مقدس نیز از جزیه گرفتن بنی اسرائیل از کنعانیان پس از غلبه بر آنها،[۲۹] جزیه گرفتنِ حضرت داود و سلیمان(ع) [۳۰]. و نیز برخی از پادشاهان [۳۱] یاد شده است. دریافت جزیه از سوی پادشاهان فارس مانند بهرام[۳۲]. و انوشیروان [۳۳]. و نیز از جانب یونانیان و رومیان پس از غلبه بر برخی مناطق در منابع تاریخی گزارش شده‌اند؛[۳۴]. البته جزیه در اسلام رویکرد دیگری دارد که به آن اشاره می‌‌شود.[۳۵]

جزیه در اسلام

تشریع حکم جزیه پس از اسلام، به گونه رسمی در سال نهم هجری با نزول آیه ﴿قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ[۳۶] صورت گرفت که مسلمانان را به جنگ با اهل کتاب تا تسلیم شدن و پرداخت جزیه از سوی آنان فرمان داد[۳۷]. بسیاری از مفسران نزول این آیه را هنگامی دانسته‌اند که پیامبر(ص) برای جنگ با رومیان عازم تبوک شد.[۳۸]. برخی نزول این آیه را در سال دهم هجرت و در ماجرای مسیحیان نجران دانسته‌اند؛[۳۹] ولی به نظر برخی دیگر، پذیرش جزیه از سوی نجرانیان در سال ششم هجرت رخ داده است.[۴۰]. برخی منابع تفسیری نیز جزیه خواستن پیامبر(ص) را سال‌های ششم و هفتم هجری دانسته‌اند.[۴۱] با توجه به نزول آیه مذکور در سال نهم یا دهم هجری از یک سو و مطرح شدن اخذ جزیه در سال ششم یا هفتم هجری از سوی دیگر، برخی برای رفع این ناهماهنگی، دو احتمال داده اند:

  1. این آیه دو بار نازل شده باشد: یک بار پیش از صلح حدیبیه در سال ششم هجری و دیگر پس از فتح مکه در سال نهم هجری.
  2. پیامبراکرم(ص) پیش از نزول این آیه، از اهل کتاب از جمله مسیحیان نجران جزیه نخواسته، بلکه برپایه قرارداد مصالحه میان دو طرف، مال مزبور را مطالبه کرده و بعدها آیه جزیه در تأیید کار آن حضرت نازل شده است.[۴۲] پس از نزول آیه جزیه، پیامبراکرم(ص) با نوشتن نامه به برخی افراد و قبایل یا پادشاهان غیر مسلمان از جمله منذر بن ساوی، اهل یمن و هِرْقَل پادشاه روم، آنان را به پذیرش اسلام یا پرداخت جزیه دعوت کرد؛[۴۳]

همچنین برخی مفسران مراد از خواری دنیوی را که در آیه ﴿وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ[۴۴] از آن سخن به میان آمده، جزیه‌ای دانسته‌اند که اسلام بر اهل کتاب وضع می‌‌کند.[۴۵] برخی دیگر نیز مراد از ذلت دنیوی را که در آیات ﴿وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَكُمْ مَا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ[۴۶] و ﴿إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَيَنَالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَذِلَّةٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُفْتَرِينَ[۴۷] مطرح است پرداخت جزیه شمرده‌اند.[۴۸]

در برخی منابع تفسیری و حدیثی از دریافت جزیه در آخرالزمان و هنگام ظهور حضرت مهدی(ع) سخن به میان آمده و از جمله ذیل آیه﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا[۴۹] که درباره پیروزی دین حق بر همه ادیان است. نقل شده که هنگام ظهور، غیر مسلمانان، یا مسلمان می‌‌شوند یا جزیه می‌‌پردازند؛[۵۰] همچنین از وضع جزیه بر اهل کتاب از جانب حضرت عیسی(ع) پس از بازگشت به زمین در آخرالزمان سخن به میان آمده است؛[۵۱]. ولی برخی برآن‌اند که مراد از وضع جزیه در این احادیث، متروک گذاشتن جزیه از سوی حضرت مهدی(ع) است؛ به دلیل عدم بقای شرک و کفر در آن زمان [۵۲] یا عدم وجود نیازمندی که به او جزیه پرداخت شود.[۵۳] احادیثی که به صراحت از نپذیرفتن جزیه از سوی آن حضرت یاد کرده [۵۴] یا از مسلمان شدن همگان سخن به میان آورده‌اند [۵۵] مؤید این دیدگاه‌اند.[۵۶]

حکمت تشریع جزیه در اسلام

برخی از مستشرقان جزیه را نوعی باج دانسته‌اند که حکومت اسلامی از غیر مسلمانان دریافت می‌‌کند[۵۷]. عده‌ای دیگر آن را رشوه اهل ذمه به حکومت اسلامی برای ماندن بر کفر و تداوم بر گناه شمرده‌اند [۵۸]. برخی دیگر حکمت تشریع جزیه را کسب درآمد برای حکومت نو پای اسلامی برای تأمین هزینه جهاد و نیز جبران خسارت قطع رابطه تجاری با مشرکان مکه دانسته‌اند، چنان که به نظر برخی مراد از بی نیاز کردن مسلمانان در آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۵۹]، دریافت جزیه است[۶۰].

شماری دیگر، غرض از تشریع جزیه را کیفر اهل کتاب به سبب دشمنی آنان با خداوند و دین حق و کفر ورزیدن به پیامبر اکرم(ص) و نیز در برابر حفظ خون و اموال آنان و مانع بَرده ساختن آنان دانسته‌اند.[۶۱] عده ای دیگر با استناد به جمله ﴿وَهُمْ صَاغِرُونَ در آیه ﴿قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ[۶۲]هدف از آن را اهانت به اهل کتاب و خوار ساختن آنان دانسته‌اند تا آنان به پذیرش اسلام روی آورند.[۶۳] ولی با این همه باید گفت حکمت اصلی تشریع جزیه، محافظت حکومت اسلامی از جان و مال ذمیان و برآوردن نیازهای مادی و معنوی آنان و دفاع از حقوق آن هاست،[۶۴] چنان که در حدیثی فلسفه اخذ جزیه، همسانی اموال و جان‌های آنان با اموال و جان‌های مسلمانان خوانده شده است؛[۶۵] به ویژه آنکه اهل کتاب در برخی از تکالیف و مسئولیت‌های حساس جامعه اسلامی مانند پاسداری از مرزها و جهاد مشارکت نداشتند [۶۶] و مالیات‌هایی چون خمس و زکات بر عهده آنان نبود.[۶۷]

به تعبیر برخی فقها پرداخت جزیه در واقع بهای زندگی اهل ذمه در کشور اسلامی با حقوقی معادل مسلمانان است.[۶۸] عقوبت شمردن جزیه که براساس قرارداد ذمه و بر اساس رضایت طرفین گرفته می‌‌شود [۶۹] پذیرفتنی نیست. [۷۰] به علاوه بر پایه احکام فقهی، از کسانی که توانایی پرداخت جزیه ندارند، دریافت نمی‌شود و اصولاً میزان جزیه نسبت به مالیات‌هایی که مسلمانان به حکومت اسلامی می‌‌پردازند ناچیز است.[۷۱]

نظریه تشریع جزیه به هدف خوار ساختن اهل کتاب و در نتیجه مسلمان شدن آنان نیز از جهات مختلف مردود است، زیرا:

  1. دین امری قلبی است و با اجبار نمی‌توان کسی را به پذیرش قلبی آن واداشت: ﴿ا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۷۲] البته اقامت اهل کتاب در سرزمین اسلامی خود زمینه آشنایی بیشتر آنان با اسلام و پذیرش اختیاری و قلبی آن را فراهم می‌‌سازد، چنان که برخی این نکته را یکی از اغراض تشریع جزیه شمرده‌اند.[۷۳]
  2. اسلام نه تنها با اهانت و تحقیر دیگران مخالف است، بلکه مسلمانان را به نیکی کردن و عدالت ورزیدن به غیر مسلمانان و ذمیانی فرمان داده است که با مسلمانان به جنگ برنخاسته اند: ﴿لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ[۷۴] بنابر احادیثی، پیامبر اکرم(ص) آزار دادن اهل ذمه را به منزله آزار دادن خود شمرد؛[۷۵] همچنین خود را دشمن کسانی دانست که اهل ذمه را آزار دهند [۷۶] یا به آنان ستم کرده، آنان را به بیشتر از توان خود مکلف کنند یا با اکراه از آنان چیزی بخواهند.[۷۷]
  3. مراد از جمله ﴿وَهُمْ صَاغِرُونَ به نظر بسیاری از عالمان اسلامی، تسلیم بودن اهل کتاب در برابر قوانین حکومت اسلامی و عدم تمرد آن هاست [۷۸].[۷۹]

احکام و آثار جزیه

جزیه دهندگان

در آیه ﴿قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ[۸۰] مسلمانان مأمور شده‌اند که از اهل کتاب جزیه بگیرند. درباره مراد از اهل کتاب و نیز روا بودن دریافت جزیه از غیر اهل کتاب، آرای گوناگونی در فقه اسلامی مطرح است. به اتفاق فقهای شیعه و اهل سنت مصداق اصلی اهل کتاب یهود و نصارا هستند،[۸۱] بر این اساس فرقه‌های منتسب به یهود مانند سامره[۸۲] یا منتسب به نصارا مانند یعقوبیه، نسطوریه، ملکیه، فرنجه، رومیان و ارامنه [۸۳] نیز مشمول حکم جزیه‌اند؛ همچنین به نظر فقهای شیعه[۸۴] و بسیاری از فقهای اهل سنت [۸۵] از مجوسیان که در حکم اهل کتاب‌اند، نیز جزیه دریافت می‌‌شود. برخی در مورد الحاق مجوس به اهل کتاب به آیه ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ[۸۶] استناد کرده‌اند؛ زیرا در این آیه مجوس همراه با یهود و نصارا در برابر مشرکان قرار گرفته‌اند.[۸۷] در این زمینه، حدیثی از پیامبر اکرم(ص) نیز نقل شده است.[۸۸]

بنابر احادیث منقول از امامان(ع)، مجوسیان دارای پیامبر و کتابی بوده‌اند؛ ولی پیامبرشان را کشتند و کتابشان را سوزاندند؛[۸۹] اما برخی مجوس را به بت پرستان ملحق کرده‌اند که از آنان جزیه گرفته نمی‌شود [۹۰] درباره گرفتن جزیه از صابئان نیز اختلاف نظر وجود دارد؛ بیشتر فقهای اهل سنت آنان را به نصارا یا یهود یا مجوس منتسب دانسته، گرفتن جزیه از آنان را جایز می‌‌دانند؛[۹۱] اما بیشتر فقهای امامی از آن رو که آنها را مشرک و بت پرست شمرده‌اند، مشمول حکم جزیه ندانسته‌اند.[۹۲] برخی به فقهای اهل سنت نسبت داده‌اند که جزیه از اهل کتاب عرب دریافت نمی‌شود،[۹۳] زیرا آنان یا باید اسلام را بپذیرند یا مسلمانان با آنان وارد جنگ می‌‌شوند؛[۹۴] ولی فقهای امامی و بیشتر فقهای اهل سنت این نظریه را مردود شمرده و عموم آیه ﴿قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ[۹۵] را شامل همه اهل کتاب (عرب یا غیر عرب) دانسته‌اند.[۹۶] سیره پیامبر اکرم(ص) نیز دریافت جزیه از اعراب اهل کتاب بود؛[۹۷] همچنین در مورد گرفتن جزیه از کافران غیر اهل کتاب و نیز مشرکان دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد؛ فقهای امامی [۹۸] و برخی از فقهای اهل سنت [۹۹] جزیه گرفتن از آنها را جایز نمی‌دانند. دلیل این امر به نظر برخی عموم آیاتی است که مسلمانان را به جنگ با مشرکان فرمان داده است؛[۱۰۰] مانند ﴿فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۱۰۱]؛ نیز ﴿فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِنْ لِيَبْلُوَ بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ[۱۰۲]؛ ﴿وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۱۰۳]؛ همچنین به آیه ﴿قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ[۱۰۴] استناد کرده‌اند که تنها از اهل کتاب برای گرفتن جزیه یاد کرده است [۱۰۵]. مستند دیگر، آیه ﴿قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَى قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا وَإِنْ تَتَوَلَّوْا كَمَا تَوَلَّيْتُمْ مِنْ قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا[۱۰۶] است که به جنگ با مشرکان تا پذیرش اسلام فرمان داده است.[۱۰۷] در این زمینه به احادیث نیز استناد شده است؛[۱۰۸] ولی برخی فقها جزیه گرفتن از همه کافران را جایز شمرده[۱۰۹] و برخی دیگر کافران عرب[۱۱۰] و مرتدان از اسلام [۱۱۱] را استثنا کرده‌اند.

جزیه تنها بر مردان بالغ و آزاد و عاقل واجب است،[۱۱۲] چنان که این امر از آیه ﴿قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ[۱۱۳] قابل دریافت است[۱۱۴]، بر این اساس زنان، کودکان، دیوانگان، بردگان و افراد زمینگیر از پرداخت جزیه معاف‌اند؛[۱۱۵] ولی ظاهریان پرداخت جزیه را بر زنان هم واجب شمرده‌اند[۱۱۶].[۱۱۷]

پرداخت جزیه

از وظایف اهل ذمه پرداخت جزیه به حکومت اسلامی است: ﴿حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ[۱۱۸]، بر این اساس، امتناع آنان از دادن جزیه سبب نقض عهد شده، جنگ و مقابله با آنان جایز می‌‌شود.[۱۱۹] درباره مراد از ﴿عَنْ يَدٍ در این آیه، آرای گوناگونی مطرح شده است؛ بسیاری از فقها معتقدند که پرداخت جزیه باید بدون واسطه و دست به دست انجام گیرد نه با واسطه نایب یا فردی دیگر[۱۲۰] یا آنکه جزیه نقدا پرداخت شود نه به صورت نسیه.[۱۲۱] برخی دیگر بر آن‌اند که این تعبیر کنایه از قدرت است؛ یعنی پرداخت جزیه باید همراه با قدرت و سلطه حکومت اسلامی بر آنان باشد [۱۲۲] و شماری آن را کنایه از اطاعت اهل ذمه از حکومت اسلامی دانسته‌اند.[۱۲۳] مراد از تعبیر ﴿وَهُمْ صَاغِرُونَ را برخی تسلیم بودن اهل کتاب در برابر حکومت اسلامی و التزام آنان به قوانین اسلام و اجرای آنها دانسته‌اند.[۱۲۴] البته در این باره آرای گوناگون دیگری نیز نقل شده [۱۲۵] که برخی از آنها با روح تعالیم قرآن و اسلام سازگار نیست و نمی‌توان پذیرفت[۱۲۶].[۱۲۷]

مصرف جزیه

به اعتقاد برخی، مصرف جزیه همان مصرف فیء است؛[۱۲۸] لکن برخی گفته‌اند مصرف جزیه مجاهدان و رزمندگان‌اند.[۱۲۹] به گفته برخی دیگر، در عهد رسول اللّه(ص) مستحقین جزیه مهاجران بودند و پس از آنها جزیه از آن کسانی است که در یاری اسلام و دفاع از سایر مسلمانان جانشین آنها شدند[۱۳۰].[۱۳۱]

حقوق اهل ذمه

در برابر تکلیف جزیه و سایر وظایف ذمیان، حفظ جان و مال آنان بر حکومت اسلامی لازم است. در آیه ﴿قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ[۱۳۲] جنگ با اهل کتاب و امنیت نداشتن جان و مال آنان تا زمان پرداخت جزیه مقرر شده است، پس مفهوم آیه آن است که در صورت پرداخت جزیه این آثار از میان می‌‌رود و امنیت جانی و مالی برای آنان برقرار می‌‌شود.[۱۳۳] در آیه ﴿ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ[۱۳۴] نیز اهل کتاب سزاوار ذلت و خواریِ مستمر به شمار رفته‌اند، مگر اینکه به ریسمانی از خدا و ریسمانی از مردم تمسک جویند. به نظر مفسران، مراد از ﴿الذِّلَّةُ در آیه خواری اهل کتاب و حرمت نداشتن جان و مال آنان [۱۳۵] و مراد از ﴿حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ انعقاد قرار داد ذمه با مسلمانان و پرداخت جزیه است.[۱۳۶] در احادیث هم تعرض به جان و مال اهل ذمه پس از پذیرش قرارداد و پرداخت جزیه به شدت منع شده است[۱۳۷].[۱۳۸]

سقوط جزیه

با مسلمان شدن هر ذمّی جزیه او ساقط می‌‌شود.[۱۳۹] برخی با استدلال به آیه ﴿قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ[۱۴۰] گفته‌اند که زمینه پرداخت جزیه، تحقیر یا تسلیم ذمی است که با اسلام آوردن ذمی زمینه ای برای این امر نمی‌ماند.[۱۴۱] برخی نیز دلیل این امر را آیه ﴿فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَنُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ[۱۴۲] دانسته‌اند که از برادری کافران با مسلمانان در صورت توبه از کفر و اقامه نماز و پرداخت زکات سخن به میان آورده است[۱۴۳]؛ ولی برخی برآن‌اند که با پذیرش اسلام نیز جزیه ساقط نمی‌شود؛[۱۴۴] همچنین برخی فقها جزیه را از عهده کسانی که دچار فقر می‌‌شوند ساقط دانسته‌اند، زیرا آیاتی از قرآن انسان‌ها را تنها به اندازه توان خود مکلف شمرده است[۱۴۵] ﴿لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ[۱۴۶]؛ ﴿لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَمَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرًا[۱۴۷]؛ ولی فقهایی دیگر با استناد به عموم آیه ﴿قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ[۱۴۸] گفته‌اند که بر فقیر ذمی نیز پرداخت جزیه واجب است؛ ولی تا زمان برطرف شدن فقر به او فرصت داده می‌‌شود؛[۱۴۹] همچنین در برخی احادیث از سقوط جزیه در صورت مشارکت اهل ذمه در جنگ با مشرکان سخن به میان آمده است.[۱۵۰] برخی از فقها نیز در مواردی مانند مشارکت اهل ذمه در جنگ با دشمنان اسلام [۱۵۱] یا پرداخت مالیات‌های مقرر از سوی حکومت اسلامی[۱۵۲] پرداخت جزیه را ساقط دانسته‌اند؛ همچنین در صورت مرگ ذمی، یا داشتن عذرهای موجه و نیز ناتوانی دولت اسلامی از حمایت اهل ذمه پرداخت جزیه ساقط می‌‌گردد،[۱۵۳] چنان که در منابع گزارش‌های متعددی از سقوط جزیه در صدر اسلام بر اثر حمایت نکردن حکومت اسلامی از اهل ذمه نقل شده است[۱۵۴].[۱۵۵]

جستارهای وابسته

منابع

  1. حسینی، سید سعید، مقاله «جزیه»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹

پانویس

  1. . مفردات، ص ۱۹۵؛ مجمع البحرین، ج ۱، ص ۸۵، "جزی".
  2. العین، ج ۶، ص ۱۶۴؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۲۷۸؛ التحقیق، ج ۲، ص ۸۳، "جزی".
  3. معجم الفاظ فقه الجعفری، ص ۱۴۱؛ القاموس الفقهی، ص ۶۲؛ الجزیة و احکامها، ص ۱۳.
  4. الجزیة و احکامها، ص ۱۱۸؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۳، ص ۴۷۱.
  5. دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۳، ص ۴۷۳.
  6. مؤلفات جرجی زیدان، ج ۱۱، ص ۲۸۵؛ الجزیة و احکامها، ص ۱۱، ۱۷.
  7. ر. ک: تفسیر المنار، ج ۱۰، ص ۲۹۱؛ الجزیة و احکامها، ص ۱۱.
  8. المحرر الوجیز، ج ۳، ص ۲۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۱۱۴؛ الجزیة و احکامها، ص ۱۳.
  9. الجزیة و احکامها، ص ۱۴؛ فقه الصادق(ع)، ج ۱۳، ص ۵۳؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۳.
  10. الجزیة و احکامها، ص ۱۹.
  11. وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۵۰؛ تهذیب، ج ۴، ص ۱۱۷ - ۱۱۸.
  12. ر. ک: شرایع الاسلام، ج ۱، ص ۲۵۰ - ۲۵۱؛ الجزیة و احکامها، ص ۱۹.
  13. القاموس المحیط، ج ۲، ص ۱۶۶۸؛ لسان العرب، ج ۴، ص ۵۴، "الجزاء".
  14. الجزیة و احکامها، ص ۱۸ - ۱۹؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۳، ص ۳۶۳ - ۳۶۴.
  15. معجم لغة الفقهاء، ص ۱۶۴؛ القاموس الفقهی، ص ۶۲، "خراج".
  16. معجم لغة الفقهاء، ص ۱۹۴؛ المعجم القانونی، ج ۱، ص ۳۲؛ القاموس الفقهی، ص ۱۱۴.
  17. «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.
  18. «و ستمکارتر از کسی که نمی‌گذارد نام خداوند در مسجدهای او برده شود و در ویرانی آنها می‌کوشد کیست؟ آنان را جز این سزاوار نیست که هراسان در آن پا نهند، آنها در دنیا، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره بقره، آیه ۱۱۴.
  19. «به زودی به کسانی که گوساله را (به پرستش) گرفتند در زندگانی این جهان خشمی از سوی پروردگارشان و خواری خواهد رسید و این‌گونه ما دروغبافان را کیفر می‌دهیم» سوره اعراف، آیه ۱۵۲.
  20. حسینی، سید سعید، مقاله «جزیه»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹.
  21. دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۳، ص ۴۷۳؛ حقوق اقلیتها، ص ۹۷.
  22. «و (یاد کنید) آنگاه را که شما را از فرعونیان رهانیدیم که به شما عذابی سخت می‌چشاندند، پسرانتان را سر می‌بریدند و زنانتان را زنده می‌گذاردند و در آن از سوی پروردگارتان برای شما آزمونی سترگ بود» سوره بقره، آیه ۴۹.
  23. «و (یاد کن) آنگاه را که موسی به قوم خود گفت: نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید هنگامی که شما را از فرعونیان رهایی داد که عذابی سخت را به شما می‌چشاندند و پسرانتان را سر می‌بریدند و زنانتان را زنده می‌نهادند و در آن آزمونی سترگ از سوی پروردگارتان بود» سوره ابراهیم، آیه ۶.
  24. جامع البیان، ج ۱، ص ۳۸۷؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۲۶؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۷۲
  25. «گفتند: ما پیش از آنکه تو نزد ما بیایی و پس از آنکه آمدی آزار دیده‌ایم، (موسی) گفت: امید است پروردگارتان دشمنتان را نابود گرداند و شما را در زمین جانشین سازد آنگاه در نگرد که چگونه رفتار می‌کنید» سوره اعراف، آیه ۱۲۹.
  26. تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۱۶۸؛ زاد المسیر، ج ۳، ص ۱۶۷؛ فتح القدیر، ج ۲، ص ۲۳۶.
  27. «جز در پناه خداوند یا پناه مردم هر جا یافته شوند محکوم به خواری‌اند و دچار خشمی از سوی خداوند و محکوم به تهیدستی شدند، آن بدین رو بود که آنان به آیات خداوند کفر می‌ورزیدند و پیامبران را ناحقّ می‌کشتند، آن، از این رو بود که نافرمانی ورزیدند و تجاوز می‌کرد» سوره آل عمران، آیه ۱۱۲.
  28. التبیان، ج ۲، ص ۵۶۰؛ المیزان، ج ۳، ص ۳۸۴؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۱۰۶.
  29. کتاب مقدس، داوران، ۱: ۲۸؛ دائرة المعارف الکتابیه، ج ۲، ص ۵۴۰.
  30. کتاب مقدس، اول پادشاهان، ۱۰: ۱۴ - ۱۵؛ دائره المعارف الکتابیه، ج ۲، ص ۵۴۰ - ۵۴۱؛ قاموس الکتاب المقدس، ج ۲، ص ۲۶۰
  31. دائره المعارف الکتابیه، ج ۲، ص ۵۴۱ - ۵۴۳؛ قاموس کتاب مقدس، ص ۳۴۶.
  32. تاریخ طبری، ج ۱، ص ۵۰۷
  33. الکامل، ج ۱، ص ۴۵۵
  34. مؤلفات جرجی زیدان، ج ۱۱، ص ۲۸۸ - ۲۸۹؛ الجزیة و احکامها، ص ۱۷
  35. حسینی، سید سعید، مقاله «جزیه»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹.
  36. «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.
  37. کشف الاسرار، ج ۴، ص ۱۱۴ - ۱۱۵؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۷۰ - ۷۱.
  38. جامع البیان، ج ۱۰، ص ۱۳۹؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۴
  39. الجزیة و احکامها، ص ۱۸.
  40. المیزان، ج ۹، ص ۲۵۳
  41. المیزان، ج ۳، ص ۲۶۶.
  42. تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۳۷۹ - ۳۸۰.
  43. مکاتیب الرسول، ج ۲، ص ۴۱۵.
  44. «و ستمکارتر از کسی که نمی‌گذارد نام خداوند در مسجدهای او برده شود و در ویرانی آنها می‌کوشد کیست؟ آنان را جز این سزاوار نیست که هراسان در آن پا نهند، آنها در دنیا، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره بقره، آیه ۱۱۴.
  45. مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۶۲؛ جامع البیان، ج ۱، ص ۶۹۹.
  46. «و (یاد کنید) آنگاه را که گفتید: ای موسی! هرگز یک (رنگ) خوراک را برنمی‌تابیم به خاطر ما از پروردگارت بخواه تا برای ما از آنچه زمین می‌رویاند، از سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز، بر آورد. او گفت: آیا چیز پست‌تر را به جای چیز بهتر می‌خواهید؟ به شهری فرود آیید که (آنجا) آنچه خواستید در اختیار شماست؛ و مهر خواری و تهیدستی بر آنان زده شد و سزاوار خشم خداوند شدند زیرا نشانه‌های خداوند را انکار می‌کردند و پیامبران را ناحقّ می‌کشتند؛ این بدان روی بود که سرکشی ورزیدند و از اندازه، می‌گذشتند» سوره بقره، آیه ۶۱.
  47. «به زودی به کسانی که گوساله را (به پرستش) گرفتند در زندگانی این جهان خشمی از سوی پروردگارشان و خواری خواهد رسید و این‌گونه ما دروغبافان را کیفر می‌دهیم» سوره اعراف، آیه ۱۵۲.
  48. مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۴۳؛ جامع البیان، ج ۱، ص ۴۴۹.
  49. «اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد و خداوند، گواه بس» سوره فتح، آیه ۲۸.
  50. تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۱۷۸؛ الدر المنثور؛ ج ۳، ص ۲۳۱.
  51. جامع البیان، ج ۲۶، ص ۱۴۱؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص ۲۳۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص ۲۱۸
  52. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۸۳؛ المیزان، ج ۹، ص ۲۵۶.
  53. فتح الباری، ج ۶، ص ۳۵۶؛ تحفة الاحوذی، ج ۶، ص ۴۰۵؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۸۳.
  54. الخصال، ص ۵۷۹؛ بحارالانوار، ج ۳۱، ص ۴۴۳.
  55. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۶۱؛ معجم احادیث الامام المهدیعج، ج ۵، ص ۱۷۶.
  56. حسینی، سید سعید، مقاله «جزیه»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹.
  57. جزیه در اسلام، ص ۴ - ۵؛ الجزیة و احکامها، ص ۳۳
  58. ر. ک: فقه القرآن، ج ۱، ص ۲۵۵
  59. «ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از ناداری بیمناکید خداوند به زودی شما را با بخشش خویش اگر بخواهد بی‌نیاز می‌گرداند که خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۲۸.
  60. جامع البیان، ج ۱۰، ص ۱۳۹؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص ۲۲۸
  61. المقنعه، ص ۲۶۹؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص ۹۶۸؛ البحر الرائق، ج ۵، ص ۱۸۶ - ۱۸۹
  62. «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.
  63. جواهرالکلام، ج ۲۱، ص ۲۴۸؛ الجزیة و احکامها، ص ۲۳
  64. المیزان، ج ۹، ص ۲۴۰؛ الجزیة و احکامها، ص ۲۳؛ المنار، ج ۱۰، ص ۳۴۷
  65. شرح نهج البلاغه، ج ۱۷، ص ۱۴۸؛ نصب الرایه، ج ۶، ص ۳۹۱.
  66. تذکره الفقهاء، ج ۱، ص ۴۰۵؛ المغنی، ج ۱۰، ص ۳۶۷؛ الجزیة واحکامها، ص ۲۴.
  67. دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۳، ص ۴۷۳؛ فقه السنه، ج ۲، ص ۶۶۵.
  68. تذکرة الفقهاء، ج ۱، ص ۴۳۸؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص ۹۵۹؛ احکام القرآن، ج ۲، ص ۴۸۲.
  69. المبسوط، طوسی، ج ۲، ص ۳۸؛ جامع المقاصد، ج ۳، ص ۴۴۰ - ۴۴۱.
  70. الجزیة و احکامها، ص ۲۴.
  71. الجزیة و احکامها، ص ۲۴.
  72. «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد و خداوند شنوای داناست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
  73. بدائع الصنائع، ج ۲، ص ۳۸؛ ج ۷، ص ۱۱۰ - ۱۱۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۶، ص ۳۲.
  74. «خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکرده‌اند و شما را از خانه‌هایتان بیرون نرانده‌اند باز نمی‌دارد؛ بی‌گمان خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره ممتحنه، آیه ۸.
  75. شرح نهج البلاغه، ج ۱۷، ص ۱۴۷.
  76. تحف العقول، ص ۲۷۲؛ الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۴۷؛ کنز العمال، ج ۴، ص ۳۶۷
  77. سنن ابی داود، ج ۲، ص ۴۵؛ میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۱۴۷؛ کنز العمال، ج ۴، ص ۳۶۴.
  78. جواهرالکلام، ج ۲۱، ص ۲۷۱؛ نمونه، ج ۷، ص ۳۵۴ - ۳۵۵.
  79. حسینی، سید سعید، مقاله «جزیه»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹.
  80. «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.
  81. جواهر الکلام، ج ۲۱، ص ۲۲۷؛ شرایع الاسلام، ج ۱، ص ۲۵۰؛ المغنی، ج ۱۰، ص ۳۸۷.
  82. کشاف القناع، ج ۳، ص ۱۳۳.
  83. المغنی، ج ۱۰، ص ۵۶۷؛ شرح السیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۵۸۵.
  84. المبسوط، طوسی، ج ۲، ص ۹؛ السرائر، ج ۲، ص ۵ - ۶؛ تحریرالاحکام، ج ۲، ص ۱۳۸.
  85. المغنی، ج ۱۰، ص ۳۸۷؛ المجموع، ج ۱۹، ص ۲۹۰؛ الاقناع، ج ۲، ص ۲۲۲.
  86. «خداوند میان کسانی که ایمان دارند و کسانی که یهودی‌اند و صابئان و مسیحیان و زرتشتیان و کسانی که شرک می‌ورزند در روز رستخیز داوری می‌کند، بی‌گمان خداوند بر هر چیزی گواه است» سوره حج، آیه ۱۷.
  87. الجزیة و احکامها، ص ۴۲.
  88. الامالی، ص ۳۶۵؛ وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۲۹؛ کنز العمال، ج ۴، ص ۵۰۲.
  89. من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۳؛ وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۲۷؛ بحار الانوار، ج ۱۴، ص ۴۶۳.
  90. ر. ک: جواهر الکلام، ج ۲۱، ص ۲۲۸؛ ر. ک: دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۳، ص ۳۷۳.
  91. الام، ج ۴، ص ۲۵۴؛ بدائع الصنائع، ج ۷، ص ۱۱۰؛ کشاف القناع، ج ۳، ص ۱۳۳.
  92. الحدائق، ج ۲۴، ص ۲۴؛ کشف اللثام، ج ۷، ص ۲۱۷ - ۲۱۸؛ الجزیة و احکامها، ص ۷۶.
  93. ر. ک: الخلاف، ج ۵، ص ۵۴۰؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۲، ص ۳۶۸؛ الجزیة واحکامها، ص ۸۸.
  94. المغنی، ج ۱۰، ص ۵۷۴؛ شرح السیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۵۸۶.
  95. «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.
  96. الخلاف، ج ۵، ص ۵۴۰؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص ۹۶۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۱۱۰.
  97. الخلاف، ج ۵، ص ۵۴۰؛ الام، ج ۴، ص ۲۵۵.
  98. الخلاف، ج ۵، ص ۵۳۹؛ ریاض المسائل، ج ۷، ص ۴۹۰؛ الجزیة و احکامها، ص ۷۶.
  99. المجموع، ج ۱۹، ص ۳۸۷؛ المغنی، ج ۱۰، ص ۳۸۷.
  100. الخلاف، ج ۵، ص ۵۴۰؛ ریاض المسائل، ج ۷، ص ۴۹۰؛ سبل السلام، ج ۴، ص ۴۷.
  101. «و چون ماه‌های حرام به پایان رسید مشرکان را هر جا یافتید بکشید و دستگیرشان کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید؛ و اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند آزادشان بگذارید که بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۵.
  102. «پس هرگاه با کافران (حربی) روبه‌رو شدید (آنان را) گردن بزنید تا چون آنها را از توان انداختید اسیر بگیرید و از آن پس یا منّت بگذارید (و آزادشان کنید) و یا سربها بگیرید تا جنگ، به پایان آید ، (فرمان خداوند) چنین است و اگر خدا می‌خواست از آنان انتقام می‌گرفت لیک (نگرفت) تا شما را به یکدیگر بیازماید و آنان که در راه خداوند کشته شدند هرگز (خداوند) کارهایشان را بیراه نمی‌سازد» سوره محمد، آیه ۴.
  103. «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی بر جا نماند و دین، یکجا از آن خداوند باشد پس اگر (از کفر و شرک) باز ایستند بی‌گمان خداوند از آنچه می‌کنند آگاه است» سوره انفال، آیه ۳۹.
  104. «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.
  105. الخلاف، ج ۵، ص ۵۳۹؛ المجموع، ج ۱۹، ص ۳۸۷.
  106. «به جهادگریزان از تازی‌های بادیه‌نشین بگو: به زودی به سوی قومی سخت جنگجو فرا خوانده خواهید شد که با آنان کارزار کنید (تا کشته شوند) یا اسلام آورند آنگاه، اگر فرمان برید خداوند پاداشی نیکو به شما خواهد داد و اگر روی برتابید چنان که پیش‌تر روی برتافتید شما را عذابی دردناک خواهد کرد» سوره فتح، آیه ۱۶.
  107. المبسوط، سرخسی، ج ۱۰، ص ۷؛ شرح السیر الکبیر، ج ۱، ص ۷۶.
  108. الخلاف، ج ۵، ص ۵۴۰؛ ریاض المسائل، ج ۷، ص ۴۹۱.
  109. ر. ک: تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۳۶۱؛ فقه السنه، ج ۲، ص ۶۶۴؛ بدایة المجتهد، ج ۱، ص ۳۱۲.
  110. ر. ک: المغنی، ج ۱۰، ص ۳۸۷ - ۳۸۸؛ شرح السیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۵۸۷ - ۵۸۹؛ نیل الاوطار، ج ۸، ص ۲۱۴.
  111. تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۷۱؛ المجموع، ج ۱۹، ص ۲۸۹؛ نیل الاوطار، ج ۸، ص ۲۱۴.
  112. الکافی فی الفقه، ص ۲۴۹؛ الام، ج ۴، ص ۱۸۶ - ۱۸۷.
  113. «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.
  114. تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۷۲.
  115. الکافی فی الفقه، ص ۲۴۹؛ المبسوط، سرخسی، ج ۱۰، ص ۷۹.
  116. المحلی، ج ۷، ص ۳۴۷.
  117. حسینی، سید سعید، مقاله «جزیه»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹.
  118. الخلاف، ج ۵، ص ۵۴۳؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص ۹۶۶، ۹۶۹؛ المغنی، ج ۱۰، ص ۴۳۷.
  119. . تذکرة الفقهاء، ج ۱، ص ۴۴۲؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص ۹۶۹؛ المجموع، ج ۱۹، ص ۴۲۳ - ۴۲۴.
  120. احکام القرآن، ج ۲، ص ۴۷۹؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص ۲۴۸؛ بحار الانوار، ج ۲۱، ص ۱۸۹.
  121. مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۴؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص ۲۴۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۶، ص ۳۰.
  122. مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۶، ص ۳۰.
  123. الکشاف، ج ۲، ص ۱۸۶؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۶، ص ۳۰.
  124. المبسوط، طوسی، ج ۲، ص ۴۳؛ تذکرة الفقهاء، ج ۹، ص ۳۱۷؛ المجموع، ج ۱۹، ص ۴۰۸.
  125. جامع البیان، ج ۱۰، ص ۱۴۰ - ۱۴۲؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۳۶۱؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۴.
  126. المیزان، ج ۹، ص ۲۴۳؛ الجزیة و احکامها، ص ۴۸ - ۴۹؛ حقوق اقلیتها، ص ۱۰۳.
  127. حسینی، سید سعید، مقاله «جزیه»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹.
  128. تذکرة الفقهاء، ج ۱، ص ۴۴۴؛ روضة الطالبین، ج ۷، ص ۵۰۸؛ فتح الباری، ج ۶، ص ۱۹۳.
  129. الخلاف، ج ۴، ص ۲۱۸؛ القواعد والفوائد، ج ۱، ص ۱۸۴.
  130. النهایه، ص ۱۹۳.
  131. حسینی، سید سعید، مقاله «جزیه»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹.
  132. «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.
  133. الفقه الاسلامی، ج ۸، ص ۵۸۸۳؛ المبسوط، سرخسی، ج ۱۰، ص ۷.
  134. «جز در پناه خداوند یا پناه مردم هر جا یافته شوند محکوم به خواری‌اند و دچار خشمی از سوی خداوند و محکوم به تهیدستی شدند، آن بدین رو بود که آنان به آیات خداوند کفر می‌ورزیدند و پیامبران را ناحقّ می‌کشتند، آن، از این رو بود که نافرمانی ورزیدند و تجاوز می‌کرد» سوره آل عمران، آیه ۱۱۲.
  135. التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۱۹۵؛ مواهب الرحمن، ج ۶، ص ۲۲۲.
  136. تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۴۰۵؛ البحر المحیط، ج ۳، ص ۳۴.
  137. الکافی، ج ۵، ص ۱۱؛ وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۲۶؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۳، ص ۲۲۰.
  138. حسینی، سید سعید، مقاله «جزیه»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹.
  139. الفقه الاسلامی، ج ۸، ص ۵۸۸۳؛ المبسوط، سرخسی، ج ۱۰، ص ۷.
  140. «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.
  141. الخلاف، ج ۵، ص ۵۴۷؛ مختلف الشیعه، ج ۴، ص ۴۴۰.
  142. «(با این همه) اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند برادران دینی شمایند و ما آیات را برای گروهی که می‌دانند روشن می‌داریم» سوره توبه، آیه ۱۱.
  143. فقه القرآن، ج ۱، ص ۲۵۶.
  144. مختلف الشیعه، ج ۴، ص ۴۴۰.
  145. الخلاف، ج ۵، ص ۵۴۶ - ۵۴۷؛ الجزیة واحکامها، ص ۱۰۹؛ شرح السیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۵۹۸.
  146. «خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کند: هر کس آنچه نیکی ورزیده به سود خود و آنچه بدی کرده است به زیان خویش است؛ پروردگارا! اگر فراموش کردیم یا لغزیدیم بر ما مگیر، پروردگارا! بر دوش ما بار گران مگذار چنان که بر دوش پیشینیان ما نهادی؛ پروردگارا! چیزی که در توان ما نیست بر گرده ما منه و از ما درگذر و ما را بیامرز و بر ما ببخشای؛ تو سرور مایی، پس ما را بر گروه کافران پیروز فرما» سوره بقره، آیه ۲۸۶.
  147. «توانگر باید از توانگری خویش و آنکه روزی بر او تنگ شده از آنچه خدا به وی داده است هزینه کند؛ خداوند هیچ کس را جز به آنچه بدو داده است تکلیف نمی‌کند؛ زودا که خداوند پس از سختی، آسانی برگمارد» سوره طلاق، آیه ۷.
  148. «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.
  149. مختلف الشیعه، ج ۴، ص ۴۳۸؛ الجزیة و احکامها، ص ۱۰۸؛ فقه القرآن، ج ۱، ص ۲۵۵ـ ۲۵۶.
  150. دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۳۸۰؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۱۲۱؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۳، ص ۲۱۸.
  151. الجزیة و احکامها، ص ۱۴۶؛ آثار الحرب، ص ۶۹۸.
  152. الجزیة و احکامها، ص ۱۴۵ - ۱۴۶.
  153. احکام الذمیین، ص ۱۴۹.
  154. الجزیة و احکامها، ص ۳۰ - ۳۳.
  155. حسینی، سید سعید، مقاله «جزیه»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹.