اثبات وجوب اطاعت از اولی ‌الامر

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۴۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

ادله عقلی وجوب اطاعت اولو الامر

دلیل اول: مهم‌ترین دلیل عقلی بر لزوم اطاعت از حاکم، آن است که تحقق نظم و امنیّت در جامعه، برای اصلاح امور مردم و تأمین حقوق آنان، بستگی تامّ به "اطاعت مردم از حاکم و قوانین" دارد و بدون التزام عمومی به این مهم و احیانا سرکشی و نافرمانی در برابر حاکم و زیر پا نهادن قوانین، جامعه، دچار هرج‌ومرج شده و هر گونه رشد و تعالی شهروندان، متوقّف خواهد شد، بلکه ضایعات فراوانی، گریبان جامعه را خواهد گرفت و جامعه، دچار آسیب‌های جدّی شده و مردم، بیش از همه، متضرّر خواهند شد‌. امام علی (ع) در این زمینه فرموده‌اند: «إِنَّ فِي سُلْطَانِ اللَّهِ عِصْمَةً لِأَمْرِكُمْ فَأَعْطُوهُ طَاعَتَكُمْ غَيْرَ مُلَوَّمَةٍ وَ لَا مُسْتَكْرَهٍ بِهَا وَ اللَّهِ لَتَفْعَلُنَّ أَوْ لَيَنْقُلَنَّ اللَّهُ عَنْكُمْ سُلْطَانَ الْإِسْلَامِ ثُمَّ لَا يَنْقُلُهُ إِلَيْكُمْ أَبَداً حَتَّى يَأْرِزَ الْأَمْرُ إِلَى غَيْرِكُم!»[۱]؛ در پرتو حکومت الهی، امور شما حفظ می‌شود. بنابراین، بدون آنکه نفاق ورزید یا کراهت داشته باشید، از او اطاعت کنید. به خدا سوگند! یا باید از حاکم الهی‌، خالصانه پیروی کنید یا خداوند، حتما حاکم اسلامی را از شما خواهد گرفت و هرگز، آن را به سوی شما باز نمی‌گرداند تا به غیر شما برسد! نیاز به توضیح ندارد که این دلیل، لزوم اطاعت از حاکم را در هر جامعه‌ای اثبات می‌کند و اختصاصی به جامعه اسلامی ندارد؛ هرچند سرپیچی از حاکم اسلامی، مردم را از این نعمت الهی محروم می‌کند.

دلیل دوم‌: در بینش الهی، همه مردم، بندگان خدا هستند و تمامی هستی آنان وابسته به اوست. همان‌طور که اراده او در نظام تکوین، نافذ است، اراده‌اش در نظام تشریع نیز لازم الاطاعه خواهد بود‌. گرچه انسان‌ها‌، همگی، آزاد، آفریده شده و هیچ‌کدام بر دیگری، ولایت و سلطه‌ای ندارند، اما خداوند که بر همگان سلطه دارد، می‌تواند بنابر مصالح انسان‌ها، برخی را بر بعضی دیگر ولایت بخشد و بعضی از مردم، به اذن خداوند، دارای حقّ امر و نهی باشند و در نتیجه، دیگران موظّف به اطاعت از آنان شوند. پیامبران که مبلغان پیام الهی‌اند، دارای چنین حقّی هستند. به جانشینان ایشان نیز چنین حقّی واگذار شده است و هر کسی‌که مستقیم یا غیرمستقیم، دارای حقّ امر و نهی از جانب خداوند باشد، اطاعتش بر دیگران واجب خواهد بود؛ چرا که، اطاعت از ایشان، در حقیقت، اطاعت از اوامر الهی است. در نظام اسلامی که حاکم، از سوی خداوند منصوب شده یا شرایطی خاص برای او معیّن گردیده و مردم موظّف شده‌اند که آنان را به عنوان حاکم انتخاب کنند، اطاعتش بر همگان واجب است، به گونه‌ای که تخلّف از اوامر او، علاوه بر مفاسد دنیوی، دارای مجازات اخروی هم خواهد بود. البته این دلیل، اختصاصا، اطاعت از حاکم در جامعه اسلامی را اثبات می‌کند و برای لزوم اطاعت از هر حاکمی در هر جامعه‌ای، کاربرد ندارد.

دلیل سوم: متکلّمان و فقیهان، "شکر منعم" را به حکم مستقل عقل، واجب دانسته‌اند[۲] و البته شکر منعم می‌تواند در مواقع مختلف، مصادیق و نمودهای متفاوتی داشته باشد. در این بحث، بنابر مبنای الهی، حکومت که حاکم، حقّ حاکمیّت را از جانب خداوند دریافت کرده، نصب او از جانب خداوند‌، در حقیقت، انعامی از ناحیه او در حقّ مردم است. بیان شرایط حاکم و تحدید اختیارات او در حدّ اجرای قوانین الهی و تدبیر امور بر اساس مصالح واقعی مردم‌، در جهت ایجاد شرایط مساعد رشد و تکامل مادّی و معنوی ایشان، شاهدی بر این "انعام خداوندی" است. شکر منعم، در این عرصه، اطاعت از حاکمی است که از سوی خداوند، اجازه حکومت دارد‌. حاکم، برای آنکه خود را وقف مردم کند و تنها هدفش، تأمین حقوق و مصالح مردم باشد، از ناحیه خداوند، حقّ حاکمیّت پیدا کرده است. ظاهر این استدلال، اختصاص به مبنای نصب حاکم از سوی خداوند دارد، امّا بنابر مبنای انتخاب حاکم واجد شرایط از سوی مردم نیز می‌توان آن را تقریر کرد و به وسیله آن، لزوم اطاعت از حاکم اسلامی را اثبات نمود[۳]. خداوند، برای اصلاح امور جامعه، شرایطی را در حاکم، مشخّص انتخاب شخص واجد شرایط را به مردم واگذار کرده و مردم، او را انتخاب می‌کنند تا قوانین الهی را در جامعه پیاده کند و در پرتو آن، حقوق و مصالح ایشان را تأمین نماید. وضع قوانین از سوی خداوند، از یک سو، و معرفی شرایط مجری قانون از طرف دیگر و اعطای حقّ انتخاب حاکم واجد شرایط از سوی مردم، "انعامی بر مردم" است؛ چرا که در این بینش‌، مردم، نه توانایی شناخت و وضع قوانین را دارند تا در پرتو آنها همه مصالح دنیوی و اخروی بشر را تأمین کنند و نه شرایط لازم مجری قوانین الهی را می‌شناسند. بالاتر از آن‌، حتّی در یک جامعه غیرالهی که حاکم، از سوی مردم انتخاب می‌شود‌؛ چنان‌که از معنای حقیقی "انعام" تنزل کنیم و پذیرفتن حکومت و اداره جامعه و فداکاری در جهت اصلاح امور جامعه و تأمین حقوق مردم، از سوی فردی را "انعامی از سوی او نسبت به مردم‌" بشماریم، باز هم به حکم عقل، تشکّر و سپاس‌گزاری از حاکم، لازم است[۴].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. نهج البلاغه، خطبه ۱۶۹.
  2. شیخ مرتضی انصاری، المکاسب، ص۱۵۳.
  3. حسینعلی منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۱، ص۳۰.
  4. پورحسین، احسان، مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه، فصلنامه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم، ص۱۱۸.