نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Msadeq(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۵۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۵۴ توسط Msadeq(بحث | مشارکتها)
"دینزردشت"، قبل و بعد از خود، با چند دین دیگر معاصر است. از اینرو قبل از ورود به بحث زردشت، ضرورت دارد به دینمغان و مهرپرستان که قبل از آن و دو دین مانی و مزدک که بعد از آن بودهاند، اشارهای کوتاه داشته باشیم[۱][۲].
به عقیده مهرپرستان، خدای مهر، روزی بهصورت انسانی در یک غار ظهور کرد، و شبانانی که در آن محدوده به چرای گوسفندان مشغول بودند، به وی ایمان آوردند. آنگاه خدای مهر، گاو نری را کشت. هرجا قطرهای از خون او افتاد، سرسبز و بارور شد. پس از چند سال به آسمان رفت، و روان او همواره برای کمک به بندگان خود، در زمین آماده است. ازاینرو، آنان معابد خود را پیوسته در غارها میساختند و در آن، به پرستش مهر میپرداختند.
کسانی که به دین مهرپرستی وارد میشدند، باید از هفت مرحله میگذشتند که هر مرحله نامی داشت. سپس مراسم نان و عسل بود و در آخر وی را با خون گاو تعمید میدادند. ازاینرو گفته میشود، بسیاری از اعتقاداتمسیحیت از مهرپرستی گرفته شده است[۴].
مانی
"مانی"، در یک خانواده ایرانی در شهربابل در سال ۲۱۶ م. به دنیا آمد. او که دین پدرش صابی بوده است، در سال ۲۲۸ م. نزد شاپور اول رفت و او را به دین خود دعوت کرد. شاپور نیز دعوت او را پذیرفت؛ مانی هم کتابی به زبان پهلوی به نام شاپورگان نوشت و در آخر در سال ۲۷۴ م. توسط بهرام اول پس از بازگشت از آسیای میانه که جهت تبلیغ دین خود رفته بود، کشته شد. سرانجام این آئین، براثر فشار زردشتیان و مسیحیان ضعیف شد و با ورود اسلام از میان رفت.
مانویت در فاصله میان اسلام و مسیحیتظهور کرد و در مدت کوتاهی فراگیر شد. این آئین ترکیبی است از اعتقادات صابیان، بوداییان، زردشتیان و مسیحیان. این دین تا چین و اروپا پیش رفت؛ از این رو، حاکمانایران و روم به جنگ با پیروان این دین در آمدند و آنها را کشتند و محکمه تفتیش عقاید اروپا در قرن سیزدهم میلادی، آخرین گروه آنها را نابود کرد.
از جمله اعتقادات آنها سه اصل اخلاقی متأثر از زردشتیان است که عبارتند از:
آنها گیاهخوار بوده و معبد خود را "خانگاه" مینامیدند که بعدها صوفیان آن را "خانقاه" نامیدند. همچنین در این دینجنگنور و ظلمت نقش مهمی دارد[۵].
مزدک
"مزدک"، پسر بامداد در زمان پادشاهی قباد و از اهالی اطراف دجله است. او مردی حکیم، پرهیز کار و سادهزیست بوده است.
بنابر آنچه از شاهنامه فردوسی برمیآید، مزدک، مرد حکیمی بود که در زمانی که مردم گرسنه، اطراف کاخ قباد پادشاه جمع شده بودند، آنها را برانگیخت تا به انبار غله او هجوم برند. هرچند قباد ابتدا مزدک را مؤاخذه کرد، وقتی استدلال او را شنید، پیرو دین و حامی او گردید و از گسترش آن پشتیبانی کرد؛ اما به خاطر مخالفت اشراف و موبدان زرتشت با او، در ادامه قباد از حمایت او دست برداشت و در نهایت پس از قباد، انوشیروان وقتی بر سر کار آمد، در سال ۵۲۸ م. مزدک و بسیاری از پیروانش را کشت و آنها عملاً از بین رفتند.
اندیشههای او در کتابی به نام مزدکنامه گرد آمده، البته این کتاب از بین رفته است. مکتب او کاملاً اجتماعیسیاسی است. او اشتراک در اموال را تبلیغ و برای برانداختن اختلاف طبقاتی تلاش میکرد[۶].
زردشت در سال ۶۶۰ ق. م. به دنیا آمد و در ۶۳۰ ق. م. در ۳۰ سالگی مبعوث و در ۵۸۳ ق. م. در ۷۷ سالگی در بلخ کشته شد[۷]. وفات او در روز خور (یازدهم) ماه دی بود[۸]. زردشت در طول زندگی خود، سه بار ازدواج کرد و از آنها صاحب فرزندانی شد[۹][۱۰].
نام زردشت در اوستا "زره توشتره" به معنای "دارنده شتر زرد"، یا "دارنده شتر نیرومند" است. پدرش "پورشسب"، یعنی دارنده اسب پیر و مادرش دغدویه یعنی دوشنده گاو نام داشت[۱۱].
درباره زادگاه او اختلافنظر است[۱۲]: گروهی او را از شرقایران[۱۳]، گروهی نیز او را اهل ری دانسته و برخی او را مانند اکثر پیامبران الهی از اهالی فلسطین دانستهاند[۱۴]. شهرستانی او را از دیار آذربایجان دانسته[۱۵]؛ برخی دینپژوهان معاصر نیز بر همین قول اخیر تأکید دارند و محل بعثت او را کوهی نزدیک دریاچه ارومیه میدانند و از اینرو آب این دریاچه نزد زرتشتیانمقدس شمرده میشود[۱۶].
این احتمال نیز وجود دارد که با توجه به برخی اشتراکات زردشت و آئین هندو، این دین دنباله آئین ودایی باشد؛ (به خصوص با توجه به اشتراک زبانشناختی گات ها، سرودههای آسمانی زرتشت و مقدسترین قسمت اوستا، به ریگ ودا، کتاب مقدسهندوان به زبان سانسکریت) و دیگر اینکه برخی پادشاهان، مانند جمشید و فریدون میان دو قوم مشترکند[۱۷].
اسکندر مقدونی توانست در سال ۳۳۰ ق. م. امپراتوری بزرگ هخامنشیان را براندازد و خود را به عنوان والیایران معرفی کند. واقعه مهمی که میتوان از آن نام برد، آتش زدن نسخههای موجود اوستایی و همچنین کشتار بسیار زیادی از دستوران، داوران، هیربدان و موبدانِ زردشتی و خاموش کردن بسیاری از آتشهای مقدسزردشتی است که آن را به دست اسکندر و یاوران او نسبت میدهند. به همین دلیل، در فرهنگزردشتی از اسکندر با لقب "گُجسته" (ملعون) یاد میکنند. این صفتی است که هم برای اسکندر و هم برای شیطان به کار بردهاند[۲۱][۲۲].
دوره اشکانیان و ساسانیان
پس از دوره سلوکیان، "اشکانیان" بر ایرانحکومت راندند و اوضاع دینزردشتی بهبود یافت. اغلب پژوهندگان از این دوره، به مثابه نقطه عطفی در سیر تحول آئین زردشتی یاد میکنند؛ تحولی که سرانجام در دوره ساسانی به اوج رسید تا آئین زرتشتی به عنوان دین رسمی معرفی گردید.
در سال ۲۲۴ ق. م. ساسانیان جانشین اشکانیان شدند. این سلسله به دست اردشیر بابکان پایهگذاری شد. با قدرتگیری سلسله ساسانی، با این پیشینههای مذهبی، دینزردشتی اهمیت بسزایی یافته و روبه رشد و گسترش نهاد.
مبلغان آئین زردشتی، به عنوان جریان اصلی دین ساسانی کار را به جایی رساندند که همه مردم غیر زردشتی، دیگراندیشان و کسانی که به اعمال و آدابزردشتیحرمت نمینهادند، دشمن اصلی دین و کشور به حساب میآمدند. دیگر از تسامح و تساهل مذهبیِ ایام هخامنشیان و بیاعتنایی مذهبیِ دوران پارتی خبری نبود و جای خود را به سختگیریهای مذهبی داده بود.
در دوره ساسانی، از چهار طبقه یا چهار گروه اجتماعی در ایران سخن به میان میآید. این طبقات عبارت بودند از: جنگجویان، روحانیون، کشاورزان و پیشهوران. در جامعه زردشتیِ پس از ساسانیان و شرایط جدید آن، به ویژه با آمدن قوم مغول و شاهان متعصب آن، طبعاً این نظام درهم ریخت. زردشتیان کوشیدند هرچه بیشتر از مرکز قدرت و ثروت دور باشند، و از این روی به زندگی روستایی در نقاط دوردست پناه بردند[۲۳][۲۴].
کتاب آسمانی زردشتیان اوستا نام دارد که به معنای اساس و متن است. این کتاب به خط و زبان اوستایی نوشته شده است که به ایران باستان تعلق دارد و با زبانهای پهلوی و سانسکریت همریشه است[۲۵]. پژوهشگران اتفاقنظر دارند که اوستای اصلی، چهار برابر اوستای کنونی بوده است[۲۶]. اوستا در دوران بعد، توسط اردشیر ساسانی جمعآوری شد[۲۷].
اوستا که در دوره اسکندر از بین رفته بود، به احتمال بسیار زیاد در دوره اشکانی دوباره جمعآوری گردید و به صورت یک نسخه مدون و واحد درآمد[۲۸].
یستا: (به معنای جشن و پرستش) معروفترین قسمت اوستاست و برعکس دیگر قسمتهای اوستا که به پیشوایان دینزرتشت نسبت داده میشود، قسمتی از یشنا، یعنی گاتها (به معنای سرود) میباشد که به خود زرتشت منسوب است و شامل ادعیه و معارف دینی است.
ویسپِرَد: (به معنای همه سروران) مشتمل بر نیایش است.
موعودگرایی: زردشتیان معتقدند عمرجهاندوازده هزاره است و در پایان سه هزاره آخرین که در زمان آینده جای دارد، سه موعود زرتشتی، یعنی هوشید و هوشیدرماه و سوشیانسظهور خواهند کرد و با آمدن سوشیانس، رستاخیز صورت میگیرد و مردگان تن خود را بازمی یابند و این تن جاودانه میشود که آن را تن پسین مینامند[۳۶][۳۷].
مناسک و عبادتها:بهترین با برترین مکان برای اجرای عموم مناسکزردشتی، آتشکده و در پیشگاه آتشمقدس است. حضور مرتب در آتشکده، شرکت در گاهنبارها و سایر جشنها، بهویژه جشنهای مهم، از جمله سایر الزامات دینیزردشتی است که معمولاً مؤمنانزردشتی به آنها اهتمام دارند. از جمله در بیستم هر ماه، که به "ورهرام" (بهرام، ایزدی پیروزی) اختصاص دارد، زردشتیان در نیایشگاههای مخصوصِ این ایزد، حاضر شده و مراسم دینی را اجرا میکنند[۳۸]. علاوه بر این، مؤمنانزردشتی در چهار روز معین از هر ماه که به "روزهای بُنر" شهرت دارد، از خوردن گوشت حیوانات پرهیز میکنند[۳۹]. نماز، مهمترین عبادت فردی است که مؤمنزردشتی به انجام دادن آن مکلف شده است. نماز در گاههای پنجگانه شبانه روز ادا میشود. در هریک از آنها، رو به سوی آتش آتشکده (یا خورشید، یا یک منبع نور، مثل آتش خانگی)، دعا یا منثره مخصوص، گاهها را به ترتیب خاصی تلاوت میکند[۴۰]. گاهنبارها، مهمترین عبادت جمعی زردشتیان است که سالانه در شش نوبت در آتشکده یا منزل مؤمنان برگزار میگردد. هریک از این گاهنبارها، به افتخار یکی از امشاسپندان یا نیروهای نیک برگزار میشود. مراسم با خواندن بخشهایی از یسنا در سحرگاه آغاز میشود و با نوشیدن نوشابه آیینی موسوم به هوم، خاتمه مییابد. همچنین در گاهنبارها، مجموعهای از خشکبارها، به نام ثرک که با خواندن اَوِستا متبرک گردیده است، میان حضار توزیع میشود[۴۱][۴۲].
روزهای مقدس: زردشتیان، در سال تعداد فراوانی عید دارند. در این روزها، بهدینان برای ارائه پیشکش و نذر و خواندن اوراد و ادعیه به سوی آتشکدهها و معابد میشتابند و در سایر روزها نیز برای مقاصد شخصی و نیّات خصوصی به این مراکز رفته و نیایش به جای میآورند[۴۳]. همچنین باید به نگاره فِرَوهَر[۴۴] نیز که در سردر کاخها و برخی بناهای تاریخی و اماکن و همچنین بر بعضی تندیسها جای گرفته است، اشاره کرد که از نمادهای بسیار بارز دینزردشتی است[۴۵]. جشن نوروز نیز که سالیانه در تخت جمشید برگزار میشد، از اعیاد بزرگ دینزردشتی بود[۴۶][۴۷].
وضع کنونی
در حال حاضر، حدود ۱۵۰ هزار نفر از زرتشتیان در هند و حدود ۵۰ هزار نفر آنها در ایران، در شهرهای یزد، کرمان و تهران سکونت دارند.
زردتشتیان معمولاً مردمی نجیب، تحصیلکرده و بافرهنگ هستند. امام خمینینقل میکند، مرحوم مدرس یکبار در مجلس، درباره ارباب کیخسرو شاهرخ نمایندهزرتشتیان در مجلس شورای ملی گفته بود: "در این مجلس فقط یک مسلمان وجود دارد و آن هم ارباب کیخسرو است!"[۴۸][۴۹].
↑«خداوند میان کسانی که ایمان دارند و کسانی که یهودیاند و صابئان و مسیحیان و زرتشتیان و کسانی که شرک میورزند در روز رستخیز داوری میکند، بیگمان خداوند بر هر چیزی گواه است» سوره حج، آیه ۱۷.
↑علامه طباطبایی میگوید: مجوس همان قومی است که بعداً به زرتشت گرویدند و کتابشان اوستاست. (طباطبایی، المیزان، ج۱۴، ص۵۳۲).