ایثار

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۰ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۱۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

ایثار به‌معنای دیگری را بر خود مقدم داشتن یکی از صفات شایسته و ارزش‌های اخلاقی است که در آیات و روایات مورد تاکید قرار گرفته است. خوابیدن امام علی (ع) در بستر پیامبر، طعام دادن اهل بیت (ع) به مسکین و یتیم و اسیر، فداکاری اصحاب امام حسین (ع) و حضرت اباالفضل نمونه‌هایی زیبا از ایثار است.

معناشناسی

ایثار به معنای مقدّم‌داشتن دیگری بر خود[۱] یا به هرگونه تفضیل و ترجیح میان دو چیز[۲] می‌گویند. علمای اخلاق ایثار را به معنای بخشش با وجود نیاز[۳]، گذشتن از ضروریات زندگی و بخشش آن به نیازمندان[۴] و مقدّم شمردن دیگری بر خود در کسب سود یا دفع ضرر[۵] تعریف کرده‌اند.

ایثار با مفاهیمی چون سخاوت، انفاق و احسان مرتبط است. فرق ایثار با سخاوت در آن است که ایثار بخشش چیزی است که شخص خود به آن نیازمند و سخاوت بخشش چیزی است که فرد به آن نیاز ندارد[۶]. انفاق به معنای صرف کردن مال در موارد نیاز است[۷] و احسان به هر فعلی از افعال نیک که سزاوار انجام است، گفته می‌شود[۸]، بدون اینکه نیاز شخص در آن دخیل باشد. ایثار یکی از صفات شایسته و ارزش‌های اخلاقی و از باشکوه‌ترین مظاهر انسانیت است[۹].

پیشینه

ایثار از جمله ویژگی‌هایی است که ریشه در فطرت انسانی دارد[۱۰] و در ادیان الهی و غیر الهی وجود دارد. در مکاتب الهی این ویژگی از جایگاه بلندی برخوردار است. برخی بر این باورند که ویژگی ایثار جایگاه مهمی در رشد و شکوفایی جوامع و تمدن‌ها داشته است؛ چنانکه منشأ ظهور دولت‌ها و تمدن‌ها در کشورهای مختلف، ایثار و جان‌فشانی‌های افراد بر پایه اصول و عقایدی است که به آن اعتقاد راسخ دارند[۱۱]. بخشی از ظهور تمدن عظیم اسلامی نیز به دلیل روحیه والای مسلمانان، به ویژه ایثار و فداکاری آنان بوده است[۱۲]. در صدر اسلام نیز، قدرت تحمل و ایثار مسلمین در شعب ابی‌طالب[۱۳] و مقدّم داشتن مهاجرین توسط انصار در مدینه[۱۴] نقش مؤثری در رشد و بالندگی اسلام داشته است.

قرآن کریم با تأیید این رفتار نیک و به‌کارگیری آن در آموزه‌های دینی، به تکمیل آن پرداخته است[۱۵]. در روایات از ایثار به عنوان نهایت احسان و بهترین عبادت و روش و خلق و خوی نیکان یاد شده است[۱۶]. در بیشتر منابع اخلاقی، تنها در ضمن بحث‌هایی نظیر زهد، جود و سخاوت از آن سخن گفته‌ شده[۱۷]؛ اما اهل معرفت به این موضوع توجهی ویژه کرده‌اند و در آثار عرفانی باب مستقلی برای آن گشوده‌اند؛ صوفیه نیز یکی از ارکان تصوف را ایثار می‌دانند[۱۸].[۱۹]

ایثار در قرآن

مشتقات ایثار در شش آیه از شش سوره قرآن به شرح زیر آمده است: ﴿آثَرَكَ اللَّهُ در آیه ۹۱ سوره یوسف، ﴿لَنْ نُؤْثِرَكَ، در آیه ۷۲ سوره طه، ﴿يُؤْثِرُونَ در آیه ۹ سوره حشر، «ی» در آیه ۲۴ سوره مدثر، ﴿آثَرَ در آیه ۳۸ سوره نازعات، و ﴿تُؤْثِرُونَ در آیه ۱۶ سوره اعلی[۲۰].

ایثار مقام انسانی فوق‌العاده باشکوهی است و قرآن آن را ستایش کرده و از کسانی که دیگران را بر خود مقدم می‌دارند، هر چند خودشان نیاز دارند، به عنوان ایثارگر ستایش کرده است: ﴿وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۲۱].[۲۲]

حقیقت و منشأ

سخاوت از اخلاق انبیا(ع)[۲۳] و ایثار بالاترین درجه آن است[۲۴]. اهل معرفت ایثار را از ارکان[۲۵] و آداب تصوف[۲۶] شمرده و آن را منبع رشد درخت محبت می‌دانند که با ایثار و انفاق آبیاری می‌شود[۲۷]. برخی اهل معرفت، منشأ ایثار را متّصف شدن بنده به اسمای الهی می‌دانند[۲۸].

برخی از اندیشمندان معاصر، نفسانیّت و انانیّت را در حقیقت ایثار دخیل می‌دانند و باور دارند ایثار در جایی است که ایثارگر، خود و عمل خود را مشاهده کند؛ اما اگر خود را نبیند و تنها خدا را ببیند، این ایثار نیست بلکه بالاتر است[۲۹]. ایشان متحول شدن[۳۰] و دست‌برداشتن از حجاب خودیّت و مشاهده جمال الهی را زمینه‌ساز ایثار معرفی می‌کند[۳۱].[۳۲]

مراتب ایثار

قرآن کریم به مراتبی از ایثار، مانند ایثار مال[۳۳] و ایثار نفس[۳۴] اشاره کرده است. اندیشمندان اسلامی بذل جان و مال را بالاترین مراتب سخاوت می‌دانند[۳۵].

کمال ایثار در اخلاص، حضور قلب و جهات باطنی آن است که برای اولیای الهی حاصل می‌شود[۳۶]؛ همان‌طور که نزول آیه ﴿وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ[۳۷]؛ در مدح اهل بیت(ع) به سبب ایثار چند قرص نان نبوده، بلکه جهات باطنی و نورانی عمل در نظر بوده است[۳۸].

ثمره‌ها و آفات

در روایات برای ایثار آثاری، مانند به دست آوردن قلوب دیگران و رسیدن به مرتبه مروت بیان شده است[۳۹]. اهل معرفت، ایثار را سبب و علامت محبت و معرفت الهی می‌دانند[۴۰]. روحیه ایثارگری مقدمه‌ای است که انسان قابلیت خدمت کردن به اسلام را پیدا کند[۴۱]. همچنین از جمله ثمرهای ایثار سرافرازی و روسفیدی در پیشگاه پروردگار، الگوشدن نزد دیگران و نجات از سلطه مستکبران است[۴۲].

ایثار و از خودگذشتگی اولیای الهی عامل مهم اصلاح مردم و خروج آنان از غفلت و ندامت است[۴۳] و در سطح جامعه، ارتقای وجودی اجتماع، برپایی کمالات والای انسانی در بستر اجتماع و سربلندی نسل‌های آینده یکی دیگر از ثمرهای ایثار است[۴۴].

برای ایثار و فداکاری آفاتی نیز است که مانع از به ثمر نشستن آن است؛ از جمله: نداشتن اخلاص[۴۵]؛ غرور[۴۶] که انسان را از توجه به خداوند بازمی‌دارد و به پیروی از هوا و شرک خفی می‌کشاند[۴۷] و نداشتن تحمل، یکی از عواملی که سبب می‌شود ایثار و فداکاری‌ها به نتیجه نرسد، نداشتن صبر در برابر مشکلات و تخریب‌های دشمنان است[۴۸].[۴۹]

نمونه‌های ایثار

برخی علمای اخلاق با استناد به بعضی آیات[۵۰] و برخی گزارش‌های تاریخی، نمونه‌های گوناگونی از ایثار در زندگی پیامبران(ع) و اولیا ذکر کرده‌اند[۵۱]: همانند ایثار حضرت علی(ع) در لیلة‌المبیت[۵۲]؛ همچنین ایثار مالی حضرت خدیجه(س) که سبب شد فقر و تنگدستی مسلمانان را از پای در نیاورد[۵۳].

قربانی‌کردن اسماعیل(ع) در راه خدا به دست پدرش، ابراهیم(ع)، پیش از آنکه جنبه توحیدی و عبادی داشته باشد، عبادتی با جنبه‌های سیاسی و ارزش‌های اجتماعی است؛ زیرا به معنای فداکردن عزیزان خویش در راه خداوند است[۵۴] و ثمره آن برپایی دین خدا و نظام عدل و داد است[۵۵]. نمونه روشن دیگر ایثار، شهادت سیدالشهدا(ع) است که با ایثار خون خود و عزیزانش، اسلام و عدالت را نجات داد و دستگاه بنی‌امیه را نابود کرد[۵۶]. الهام گرفتن از ایثارگری و شهادت امام علی(ع) و امام حسین(ع) و روز عاشورا سبب شد مردم قیام کنند و خود را ادامه‌دهنده آن راه بدانند و در نتیجه از ایثار و شهادت در راه انقلاب به هیچ‌وجه، هراسی به دل راه ندهند و حتی مشتاقانه به سوی آن گام بردارند[۵۷].[۵۸]

شخصی می‌گوید در یکی از جنگ‌های اسلامی، از میان مجروحین عبور می‌کردم، آدمی را دیدم که افتاده و لحظات آخرش را طی می‌کند و مجروح چون معمولاً خون زیاد از بدنش می‌آید، بیشتر تشنه می‌شود. می‌گوید من فوراً فهمیدم این شخص به آب احتیاج دارد. رفتم یک ظرف آب آوردم که به او بدهم، اشاره کرد آن برادرم مثل من تشنه است آب را به او بدهید. رفتم سراغ او، او هم اشاره کرد به یک نفر دیگر که آب را به او بدهید، رفتم سراغ او (بعضی نوشته‌اند سه نفر بوده‌اند و بعضی نوشته‌اند ده نفر)، تا سراغ آخری رفتم دیدم تمام کرده است، برگشتم به ما قبل آخر دیدم او هم تمام کرده، ما قبل او هم تمام کرده، به اوّلی که رسیدم دیدم او هم تمام کرده است. بالاخره موفّق نشدم به یک نفر از اینها آب بدهم، چون به سراغ هر کدام که رفتم گفت برو به سراغ دیگری. این را می‌گویند ایثار که یکی از باشکوه‌ترین تجلیّات عاطفی روح انسان است[۵۹].[۶۰]

ایثار اهل بیت

بر پایه احادیثی که در منابع شیعه و سنی آمده است[۶۱]، امیرمؤمنان (ع) و فاطمه زهرا (س) به همراه فضّه با نذر سه روز روزه، شفای امام حسن و امام حسین (ع) را از خدا‌ طلبیدند و پس از اندکی خواسته خود را برآورده دیدند. به شکرانه این بهبودی، هر ۵ تن لب از طعام فرو بستند و در روزگاری که گویا خشک سالی و قحطی سفره اهل‌بیت را خالی‌تر از همیشه ساخته بود[۶۲]، روز را به شب رساندند. در آن زمان فاطمه زهرا (س) برای همسایه یهودی کاری را با ریسیدن پشم انجام می‌دهد که اجرت آن، سه پیمانه جو بود و می‌توانست برای افطار استفاده شود؛ اما تقدیر و آزمون الهی سرنوشت دیگری را رقم زد. هنوز لقمه‌ای از گلویی فرونرفته بود که مسکینی آمد و طعامی طلبید و در گشاده دستی هر ۵ تن را با یکدیگر برابر دید. روز بعد یتیمی از راه رسید و روز سوم اسیری که هر کدام ۵ قرض نان را به همراه بردند و سفره اهل‌بیت را خالی و ایثارشان را پُر آوازه ساختند: ﴿وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۶۳][۶۴] سرانجام، جبرئیل از سوی خداوند چنین هدیه آورد: ﴿وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا[۶۵] و از انگیزه این اطعام و بی اعتنایی اهل‌بیت به پاداش و ستایش مردمان چنین خبر داد: ﴿إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا[۶۶].

برخی گفته‌اند: سوره هل اتی مکی است[۶۷] و ازدواج امام علی (ع) و فاطمه (س) و تولد امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در مدینه روی داده است، از این‌رو نمی‌توان انطباق آیات یاد شده را بر اهل‌بیت (ع) پذیرفت؛ ولی همان‌گونه که بسیاری از دانشمندان اهل سنت تأکید کرده‌اند در مکی یا مدنی بودن سوره هل اتی بین صاحب نظران اختلاف است[۶۸]، افزون بر اینکه شمار کسانی که همه سوره یا آیات یاد شده را مدنی می‌دانند ـ حتی در میان اهل سنت ـ بسیار بیشتر از کسانی است که مکی بودن آن را ترجیح داده‌اند[۶۹]. از سوی دیگر، سوره‌هایی وجود دارد که مکی نامیده می‌شوند، در حالی که برخی از آیات آنها ـ به اتفاق مفسران ـ در مدینه نازل شده است و به طور کلی، سوره‌ای که اولین آیاتش در مکه فرود آمده است، هر چند آیات دیگری در مدینه به آن ضمیمه شده باشد، مکی نام می‌گیرد[۷۰][۷۱]

منابع

پانویس

  1. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، تاج اللغة وصحاح العربیه، ج۲، ص۵۷۵.
  2. عسکری، حسن بن عبدالله، الفروق فی اللغه، ص۱۱۸؛ ابن منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، ج۴، ص۷.
  3. غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، ج۱۰، ص۴۷؛ نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، ص۴۰۹.
  4. گیلانی، عبدالرزاق، ص۴۶۴.
  5. جرجانی، سیدشریف، کتاب التعریفات، ص۱۸ و ۱۰۴.
  6. ورام، مسعود بن عیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر(مجموعة ورام)، ج۱، ص۱۷۲.
  7. جرجانی، سیدشریف، کتاب التعریفات، ص۱۷.
  8. جرجانی، سیدشریف، کتاب التعریفات، ص۵.
  9. گرامی، علی، مقاله «ایثار»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۵۰۶؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۳۹-۴۰؛ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۱۷۶؛ امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۲۴۰.
  10. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۲، ص۳۸۲.
  11. ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۱۹۷ ـ ۱۹۹.
  12. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۴، ص۳۴۱ – ۳۴۲.
  13. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۸۷ ـ ۹۰.
  14. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۲۰۶.
  15. بقره/ ۱۷۷؛ حشر/ ۹.
  16. آمدی، عبدالواحد، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص۳۹۵ ـ ۳۹۶.
  17. ابن مسکویه، احمد، تهذیب الاخلاق و تطهیرالاعراق، ص۱۰۴؛ فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الأحیاء، ج۶، ص۷۹ - ۸۲؛ نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، ج۲، ص۱۲۲.
  18. کلاباذی، محمد بن ابراهیم، کتاب التعرف، ص۹۰.
  19. گرامی، علی، مقاله «ایثار»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۵۰۶.
  20. امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۲۳۹.
  21. «و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشته‌اند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کرده‌اند، دوست می‌دارند و در دل به آنچه به مهاجران داده‌اند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمی‌گزینند هر چند خود نیازمند باشند. و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند» سوره حشر، آیه ۹.
  22. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۳۹-۴۰؛ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۱۷۶.
  23. غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، ج۱۰، ص۲۵.
  24. غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، ج۱۰، ص۴۷؛ نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، ج۲، ص۱۲۲.
  25. مستملی بخاری، اسماعیل بن محمد، شرح التعرف لمذهب التصوف، ج۳، ص۱۱۶۷.
  26. سلمی، محمدبن حسین، تسعة کتب فی اصول التصوف والزهد، ص۲۵۱.
  27. ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیة الأولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۱۰، ص۲۱۴.
  28. ابن عربی، محی الدین، الفتوحات المکیه، ج۲، ص۱۷۹.
  29. امام خمینی، صحیفه، ج۱۹، ص۴۹.
  30. همان، ج۱۳، ص۴۴۰.
  31. امام خمینی، صحیفه، ج۱۸، ص۳۳۳ - ۳۳۴.
  32. گرامی، علی، مقاله «ایثار»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۵۰۷.
  33. حشر/ ۹؛ انسان/ ۸.
  34. بقره/، ۲۰۷؛ توبه/ ۱۱۱؛ غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین ج۴، ص۴۹.
  35. فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الأحیاء، ج۱، ص۷۸؛ نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، ج۲، ص۱۲۲.
  36. امام خمینی، سرّالصلاة، ص۱۶؛ امام خمینی، صحیفه، ج۱۶، ص۱۹۷ ـ ۱۹۸.
  37. «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند» سوره انسان، آیه ۸.
  38. امام خمینی، سرّالصلاة، ص۱۶؛ علی گرامی|گرامی، علی]]، مقاله «ایثار»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۵۰۷.
  39. آمدی، عبدالواحد، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص۳۹۶.
  40. تستری، سهل بن عبدالله، تفسیر التستری، تحقیق باسل عیون السود، ص۱۶۷؛ مکی، ابوطالب محمد بن علی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، ج۲، ص۹۰.
  41. امام خمینی، صحیفه، ج۱۹، ص۵۰.
  42. امام خمینی، ج۱۶، ص۲۰۴؛ ج۲۰، ص۲۰۷ و ۲۱۸.
  43. حدیث جنود، ص۲۵۶.
  44. امام خمینی، صحیفه، ج۱۶، ص۲۰۴.
  45. امام خمینی، صحیفه، ج۱۶، ص۲۰۲.
  46. امام خمینی، صحیفه، ج۱۶، ص۲۰۲.
  47. امام خمینی، صحیفه، ج۱۸، ص۱۴۸.
  48. امام خمینی، صحیفه، ج۱۵، ص۶۳.
  49. گرامی، علی، مقاله «ایثار»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۵۰۸.
  50. حشر/ ۹.
  51. غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، ج۱۰، ص۴۸؛ نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، ج۲، ص۱۲۲ – ۱۲۳.
  52. نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، ج۲، ص۱۲۳.
  53. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۶، ص۱۸۱.
  54. امام خمینی، صحیفه، ج۱۸، ص۸۶.
  55. امام خمینی، صحیفه، ج۱۹، ص۴۹.
  56. امام خمینی، صحیفه، ج۵، ص۲۸۳.
  57. امام خمینی، صحیفه، ج۲۰، ص۱۹۷ ـ ۱۹۹.
  58. گرامی، علی، مقاله «ایثار»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۵۰۹.
  59. حماسه حسینی، جلد اول، ص۳۰۳.
  60. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۱۷۶.
  61. الکشاف، ج‌۴، ص‌۶۷۰‌؛ روح‌المعانی، مج‌۱۶، ج‌۲۹، ص‌۲۶۹‌، ۲۷۱.
  62. بحارالانوار، ج‌۳۵، ص‌۲۴۳.
  63. «و كسانى كه پيش از آمدن مهاجران در ديار خود بوده ‏اند و ايمان آورده ‏اند، آنهايى را كه به سويشان مهاجرت كرده ‏اند دوست مى‏ دارند. و از آنچه مهاجران را داده مى‏ شود در دل احساس حسد نمى ‏كنند، و ديگران را بر خويش ترجيح مى‏ دهند هر چند خود نيازمند باشند و آنان كه از بخل خويش در امان مانده باشند رستگارانند.» سوره حشر، آیه ۹.
  64. بحارالانوار، ج‌۳۵، ص‌۲۴۳.
  65. «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند» سوره انسان، آیه ۸.
  66. «(با خود می‌گویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک می‌دهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی» سوره انسان، آیه ۹.
  67. منهاج‌السنه، ج‌۲، ص‌۱۱۷.
  68. روح المعانی، مج‌۱۶، ج‌۲۹، ص‌۲۵۸.
  69. تفسیرالخازن، ج‌۴، ص‌۳۳۷؛ الغدیر، ج‌۳، ص‌۱۶۹‌ـ‌۱۷۱.
  70. بحارالانوار، ج‌۳۵، ص‌۲۵۶؛ المیزان، ج‌۲۰، ص‌۱۳۱.
  71. ر.ک: یوسفیان، حسن، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۵.