شبث بن ربعی تمیمی
شبث بن ربعی از اشراف و سرداران عرب است. هنگامی که ابوبکر نبرد با مرتدین را آغاز کرد، مسلمانان شد و در فتوحات اسلامی شرکت نمود. در قتل عثمان شرکت داشت و سپس در جنگ جمل از عایشه حمایت کرد، ولی در صفین در لشکر امام علی(ع) بود. روز عاشورا فرماندهی پیادگان سپاه عمر بن سعد را بر عهده داشت. پس از عاشورا با قیام مختار با وی بیعت کرد، اما بعد از آن با اشراف بر علیه او شورش کرد و به زبیریان پیوست و در آخر به مرگ طبیعی از دنیا رفت. او صاحب نقشهای متضاد در حوادث مهم سده اول هجری است.
مقدمه
شبث بن ربعی، از اشراف و سرداران عرب و صاحب نقشهای متضاد در حوادث مهم سده اول هجری از جمله واقعه کربلاست. وی دوران جاهلیت را نیز درک کرده است[۱].
نقش او پیش از واقعه کربلا
نخستین یادکرد از شبث به سال ۱۱ هجری باز میگردد که در خدمت «سجاح» دختر حارث بن سوید بن عقفان، زنی که مدعی پیامبری بود، قرار گرفت[۲]. هنگامی که ابوبکر نبرد با مرتدین را آغاز کرد، وی به مسلمانان پیوست. سپس در زمان خلیفه دوم عمر بن خطاب در فتوحات اسلامی شرکت نمود و در جنگ بویب در سال ۱۳ هجری رهبری بنیحنظله را بر عهده داشت[۳]. به گفته عِجلی، شبث نخستین کسی بود که در قتل عثمان کمک کرد[۴]، اما کمی بعد و در جنگ جمل از عایشه حمایت کرد[۵]. آنگاه در ذیالحجه سال ۳۶ به عنوان نماینده امیرالمؤمنین به همراه افرادی به نزد معاویه رفت تا او را به سوی خدا و اطاعت و پیوستن به جماعت دعوت کند. پس از آنکه امام چارهای جز جنگ در برابر خود ندید، در صف امام علی (ع) قرار داشت و به جنگ با سپاه معاویه پرداخت[۶].
پس از پایان جنگ در سال ۳۷ هجری و بازگشت سپاه امام علی (ع) به کوفه، شبث یکی از بنیانگذاران جریان خوارج بود که به عنوان اعتراض به قضیه حکمیت همراه دوازده هزار نفر به قریه حروراء در نیم فرسخی کوفه رفتند. در آنجا خوارج، شبث را به امارت برگزیدند. امام علی (ع) با آنان گفتوگو و محاجّه کرد. پس از سخنان امام، همگی به کوفه بازگشتند[۷]، اما خود توبه کرد و در نهروان در سپاه امام علی (ع) فرماندهی میسره را برعهده داشت و علیه خوارج جنگید[۸].
پس از شهادت امام حسن (ع) و مسلط شدن معاویه بر اوضاع، به او پیوست. به روایت طبری هنگامی که معاویه زمام حکومت را به دست گرفت، او را به همراه سلیمان بن صُرَد خزاعی، حُجر بن عَدی، ابن کواء و عمرو بن حَمِق در کوفه زیر نظر گرفت[۹]. زمانی که زیاد بر ضد حُجر بن عَدی از سران قریش شهادت گرفت، شبث نیز در زمره شهادتدهندگان بود[۱۰].[۱۱]
نقش او در زمان واقعه کربلا
در دوران حکومت یزید، شبث جزء افراد فرصت طلب و سودجویی بود که موضع خود را مشخص میکرد و کفه به هر طرف سنگینتر میشد به آن سمت متمایل میگردید. چون دید مسلم بن عقیل در کوفه پیشرفت خوبی دارد و نیروهای امام حسین (ع) هر روز بیشتر و متراکمتر میشوند، او و عده ای از جمله بزرگان کوفه به امام حسین (ع) نامه نوشتند و از او دعوت کردند که به کوفه بیاید[۱۲].
با تسلط عبیدالله بن زیاد بر کوفه و به هنگام قیام مسلم بن عقیل شبث جزء کسانی بود که به عبیدالله بن زیاد پیوست و به دستور عبیدالله به جنگ با مسلم پرداخت و در صف مخالفان امام حسین (ع) قرار گرفت[۱۳]. در روز عاشورا فرماندهی پیادگان سپاه عمر بن سعد را بر عهده داشت[۱۴].
شبث که هرگز نتوانست بر دوگانگی شخصیت خویش غالب شود، اگر چه در شمار سپاه ابن سعد در کربلا حاضر شد و در قتل عام یاران امام حسین (ع) مددکار کوفیان شد، با وجود این گفته میشود که شبث تمایلی به جنگ با امام حسین (ع) نداشته و هنگامی که عمر بن سعد از او خواست با پیادگان و تیراندازان خود به جنگ سواران دلیر و سلحشور لشکر حسین برو، بهانه آورد[۱۵].
هنگام قیام توابین به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی، شبث که جزء قاتلان شهدای کربلا و جیرهخوار رژیم اموی بود بر این مهم اصرار داشت و تبلیغ میکرد و تودهها را به سوی سلیمان بن صرد دعوت میکرد[۱۶].
هنگام قیام مختار ثقفی، شبث جزو سرداران و مشاوران والی کوفه بود و او را با حدود سه هزار سپاهی به جنگ سپاهیان مختار به سوی سبخه (میدان بزرگ کوفه) فرستاد. نیروهای شبث از مقابل نیروهای مختار میگریختند. شبث برای تحریک و پایداری سپاهش فریاد میزد: ای حامیان بد، از غلامانتان میگریزید؟ اشاره شبث به موالیانی بود که در سپاه مختار بودند. همین کنایه باعث شد تا گروهی از سپاهیانش برگردند و به شدت بجنگند و هر کدام از موالی را که اسیر میکردند، بکشند؛ لذا سپاه مختار در موقعیت سختی قرار گرفت. هنگام حمله ابراهیم بن مالک اشتر، شبث و نیروهای تحت امرش عقبنشینی کردند و تا نزدیک خانههای کوفه متواری شدند. والی کوفه ناگزیر به پیشنهاد شبث، مخفیانه گریخت و بزرگان کوفه از جمله شبث با مختار بیعت کردند[۱۷].
در دوران حکومت مختار، شبث و دیگر اشراف کوفه که به شدت از پیروزی شیعیان و قیام مختار دچار وحشت شده بود، به دنبال فرصت بودند، تا ضربه را بر انقلاب مختار وارد سازند. آنان این فرصت را زمانی بهدست آوردند که لشکر مختار برای جنگ با نیروهای شام روانه شده بودند. با مرگ یزید بن انس و بازگشت لشکر به کوفه، شایعه شکست انقلاب مختار توسط منافقین کوفه در شهر پیچید. اشراف در شهرِ شایعهپذیر کوفه شایعه کردند که یزید بن انس به فرمان مختار کشته شده است. این شایعه در شهر قوت گرفت. در همان جوّ متشنج کوفه، مختار سپاهی عظیم به فرماندهی ابراهیم بن مالک اشتر به سوی جبهه شام اعزام داشت.
اشراف بلافاصله پس از خالی شدن کوفه از هوادارن مختار، از مخفیگاهها بیرون آمده و تشکیل جلسه دادند، تا هر چه زودتر کار مختار را تمام کنند. مختار در آن موقعیت حساس که درگیر جنگ با نیروهای شام بود، مایل نبود که جبههای دیگر در داخل گشوده شود، او اگر چه متوجه عمق توطئه شد، اما با ملایمت وعده داد ناراضیان را راضی خواهد کرد.
پس از گفتوگوی بینتیجه شبث با مختار، اشراف به سرکردگی شبث از این فرصت استثنایی استفاده کرده و به مخالفت با مختار پرداختند و تصمیم به جنگ با او گرفتند. ابراهیم بن مالک اشتر که برای جنگ با عبیدالله بن زیاد از کوفه خارج شده بود، با فرمان مختار برگشت. جنگ سختی درگرفت. اشراف سه گوشه مهم کوفه را اشغال کرده و نقاط استراتژیک آن را به دست گرفتند[۱۸]. ابراهیم با تدبیر خاص نظامی از دشت وسیع جلوی شهر کوفه حمله را آغاز کرد و خط مقدم مقاومت اشراف را در هم شکست. پس از شکست شورشیان در میدان سبیع، نیروهای تحت فرماندهی شبث که با ابراهیم بن مالک اشتر وارد جنگ شده بودند، نیز منهزم و شکست خوردند[۱۹]. پس از آنکه بزرگان کوفه از مختار شکست خوردند، به بصره گریختند و به مصعب بن زبیر که از طرف برادرش عبدالله حکمران بصره بود، پیوستند و او را به جنگ با مختار برانگیختند. به این ترتیب اشراف فراری کوفه زیر چتر حمایت کامل مصعب بن زبیر علیه مختار ثقفی بسیج شدند.
پس از مرگ مختار در سال ۶۷ هجری، شبث ریاست شرطه آن شهر را از طرف وی به عهده گرفت[۲۰]. در دوران حکومت مصعب بن زبیر در عراق شبث به جنگ با خوارج اَزارقه که در فارس و عراق شورش کرده بودند، رفت[۲۱]. به این ترتیب با سیاستپیشگی هر روز به رنگی درآمد.
بنا به نقلی شبث در «یوم جبانة السبیع» هنگام نبرد با مختار در کوفه به سال ۶۶ هجری کشته شد[۲۲]، لکن بنا به نقلی دیگر او تا مدتی بعد میزیسته است و سپس با مرگ طبیعی و به علت بیماری مُرد[۲۳]. ابنحجر مرگ وی را در حدود سال ۷۰ هجری نوشته است[۲۴] که به نظر منطقی مینماید. بنا به نقل ابنسعد گروههای متعددی بر سر جنازه او حاضر شدند و عزاداری کردند[۲۵].
شبث مسجدی در کوفه بنا کرده بود. امام علی (ع) مردم را از خواندن نماز در پنج مسجد در کوفه منع فرمود که از جمله آنها مسجد شبث بود. گفته شده پس از واقعه کربلا، او مسجدش را تجدید بنا کرد[۲۶].[۲۷]
منابع
پانویس
- ↑ تاریخ طبری، ج۶، ص۴۳.
- ↑ المعارف، ص۴۰۵؛ تاریخ طبری، ج۳، ص۲۷۴؛ التنبیه و الاشراف، ص۲۸۵؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۵.
- ↑ تاریخ طبری، ج۳، ص۴۶۴.
- ↑ تاریخ الثقات، ص۲۱۴.
- ↑ تاریخ طبری، ج۴، ص۴۸۳؛ الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۲۲۸.
- ↑ وقعة صفین، ص۱۹۵،۱۸۷؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۵۶۹؛ ۵۷۳-۵۷۴.
- ↑ تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۱۱۵؛ جمهرة النسب، ص۲۱۷؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۹۱؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۶۳-۶۶؛ الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۲۶-۳۲۸.
- ↑ تاریخ طبری، ج۵، ص۸۵؛ الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۴۵؛ الوافی بالوفیات، ج۱۶، ص۱۰۲.
- ↑ تاریخ طبری، ج۵، ص۱۷۹.
- ↑ تاریخ طبری، ج۵، ص۲۶۹.
- ↑ محمدزاده، مرضیه، دوزخیان جاوید، ص۱۳۰-۱۳۹؛ رجبی دوانی، محمد حسین، کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی ص ۲۲۷.
- ↑ الاخبار الطوال، ص۲۲۹؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۵۳؛ الفتوح، ج۵، ص۳۰؛ الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۰-۲۱.
- ↑ الاخبار الطوال، ص۲۳۹؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۶۹-۳۷۰،۳۸۱؛ الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۶،۳۱.
- ↑ الاخبار الطوال، ص۳۰۲-۳۰۳؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۳۳۴؛ الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۵۹-۶۰.
- ↑ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۳۶.
- ↑ الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۶۷.
- ↑ تاریخ طبری، ج۶، ص۱۸-۱۹، ۲۲-۳۲.
- ↑ ر.ک: انساب الاشراف، ج۵، ص۲۳۲-۲۳۷؛ تاریخ طبری، ج۶، ص۴۳-۴۹؛ الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۳۱-۲۳۴.
- ↑ تاریخ طبری، ج۶، ص۴۳-۴۹؛ الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۳۱-۲۳۴.
- ↑ انساب الاشراف، ج۵، ص۲۷۴؛ تهذیب التهذیب، ج۴، ص۳۰۳-۳۰۴.
- ↑ ر.ک: تاریخ طبری، ج۶، ص۱۲۳-۱۲۴؛ الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۸۳.
- ↑ ر.ک: انساب الاشراف، ج۵، ص۲۳۴-۲۳۵، ۲۵۱.
- ↑ ر.ک: همان، ص۲۳۵، ۲۷۵-۲۷۶.
- ↑ الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۱۶۳.
- ↑ الطبقات الکبری، ج۶، ص۲۱۶.
- ↑ الکافی، ج۳، ص۱۰۱، کتاب الصلاة، باب مساجد کوفه.
- ↑ محمدزاده، مرضیه، دوزخیان جاوید، ص۱۳۰-۱۳۹؛ رجبی دوانی، محمد حسین، کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی ص ۲۲۷.