حج در نهج البلاغه

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۳۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

حج آیینی عبادی سیاسی و از فروع دین اسلام است. واژه "حج" در لغت به‌معنای قصد چیزی، بزرگ کردن و در شریعت اسلام به‌معنای اقدام شخص مکلّف برای انجام فریضه حج است. فریضه حج در شهر مکه و در کنار خانه کعبه برگزار می‌شود. افزون بر این، حاجیان در منا و عرفات در روزهایی خاص از ماه ذی‌الحجه مراسمی برگزار می‌کنند. نخستین حج در دوره پس از اسلام در سال دهم هجری انجام شد، پیامبر اکرم در این حج که به حجة الوداع معروف است، مردم را به حج فراخواند و به ‌آنها فرمود مناسب حج را از من بیاموزید[۱].

حج در شریعت اسلام دو گونه است: نخست حج واجب یا تمتّع که افراد، تحت شرایطی خاصّ مکلّف به انجام آن می‌شوند و در صورت ترک آن، مرتکب گناه کبیره خواهند شد. حج تمتّع برای هر فرد مکلّف یک بار در طول عمر تکلیف شرعی است. دوم، عمره مفرده که مستحب است و افراد در ایامی غیر از ایام حج تمتّع، آهنگ مکه می‌کنند و به زیارت و مناسک حج می‌پردازند[۲].

آیین حج را مناسک گویند. مناسک به‌معنای مکان یا زمان عبادت، عبادت کردن و محل ذبح است که گسترش معنایی یافته و در مجموع به اعمال واجب در حج اطلاق شده است. قرآن کریم در آیاتی چند موضوع حج را مورد توجه قرار داده است. حج و وجوب آن به زمان حضرت ابراهیم (ع) بازمی‌گردد. مطابق با کلام قرآن کریم، نخستین کسی که دستور حج را ابلاغ کرد، حضرت ابراهیم (ع) بود[۳]. مناسک حج در زمانی معین همراه با رسیدن ماه ذی‌حجه آغاز می‌شود[۴]. اعمال و آداب واجب در مناسک حج به‌دلیل اهمیت و ویژگی‌های خاص آن، در احادیث و کتاب‌های فقهی، از جمله توضیح المسائل مراجع تقلید، به‌طور کامل تشریح شده است[۵].

حج در روایات امام علی (ع)

روایات اهل بیت (ع) نیز بر این رکن رکین دلالت دارند و از آن با عنوان بهترین اعمال یاد کرده‌اند. امام علی (ع) در اهمیت حج می‌فرماید: "خداوند حجّ خانه محترمش را بر شمایان واجب کرد و آن را قبله مردمان قرار داد تا چون تشنه‌کامانِ به رود رسیده، سر از پا نشناخته بدان سرازیر شوند و به‌سان کبوتران حرم بدان پناه برند. حج نیایشی است به نشانه فروتنیِ انسان به پیشگاه عظمت الهی و اعتراف به عزّت سرمدی. خداوند از توده بندگانش، اطاعت‌گران گوش به فرمان را برگزید تا دعوت حق را لبّیک گویند و کلام او را به جان بنیوشند و در موقعیّت‌های تاریخ‌ساز ماندگار سفیران خداوند با پای تأمّل و تفکّر بایستند و پای در جای پایشان نهند و فرشتگانی شوند که بر عرش الهی طواف کنند و در تجارت‌کده نیایش به سود فراوان دست یازند و به هنگامه مغفرت او پیش تازند. این خانه دیربنیان کعبه است که خدای سبحان آن را مایه عزّت و سربلندیِ اسلام و حرم امن پناه‌خواهان قرار داده است. زیارت و طواف آن را واجب کرد و پاس حق و احترام آن را بسی لازم شمرد و شمایان را در آن به میهمانی خود فراخواند و چنین فرمود: "این حقّ خدا بر مردم است. آنان که توان رسیدن به حرم را دارند، باید خانه او را زیارت کنند و آن که از روی ناسپاسی سر باز زند، خداوند از او و همه جهانیان بی‌نیاز است"[۶].

امام (ع) حج را رکنی از ارکان اسلام برمی‌شمرد: "و حجّ خانه خدا و عمره که فقر را می‌زداید و گناه را می‌ریزد و می‌شوید[۷]. امام (ع) در فرازی حج را مایه قوام و نیرو گرفتن دین بیان می‌دارد[۸] و شش چیز را مایه بقای دین می‌داند: حج در کنار فضیلت‌هایی چون یقین و اخلاص، امر به معروف و نهی از منکر، نماز، زکات و کناره‌گیری از دنیا[۹]. در فرازی دیگر نیز از حج به‌مثابه جهاد ناتوانان یاد می‌کند[۱۰].

افزون بر این، امام (ع) در دوران حکومت ظاهری خویش بر ایجاد زمینه‌های برگزاری مناسک حج همت گمارد. ایشان به کارگزار مکه دستور می‌دهد که ترتیب برگزاری مناسک حج را فراهم آورد[۱۱] و به او سفارش می‌کند که برای اهل مکّه دستور صادر کند تا از حاجیان برای اقامت در خانه‌ها کرایه نگیرند، زیرا خدای سبحان فرموده است: "شهروند و رهگذر برابرند"[۱۲].[۱۳]. امام در تعریف شهروند و رهگذر نیز می‌فرماید: "شهروند کسی است که در مکّه اقامت دارد و رهگذر کسی است که حج گزارَد ولی اهل مکّه نباشد[۱۴].[۱۵]

نهج البلاغه و حج

علی بن ابی‌طالب(ع) در نهج‌البلاغه درباره اسرار و معارف این واجب الهی فرمود: «خداوند حج را بر شما واجب کرده، آنجا را قبله مردمان ساخت، و آن را برای دینداران نشانه فروتنی در برابر عظمت او و اعتراف به عزت و بزرگواری خداوند قرار داد. و از میان بندگان خود، گوش بفرمانانی را برگزید، که دعوت او را پذیرفته، گفتارش را گوش فرا دادند و بر جایگاه پیامبران ایستادند، و چونان فرشتگانی شدند که بر گرداگرد عرش خدا طواف کردند و در بازار عبادت حق تعالی، سودها برگرفتند... خداوند کعبه را برای اسلام نشان و برای پناه آورندگان به آن، حرم قرار داد. حج‌گزاری را واجب کرد، حق او را به مردم شناساند و زیارتش را بر شما نوشت و فرمود: بر هر کسی که می‌تواند و استطاعت دارد که بر این خانه راه یابد حج واجب است و آنکه کفر ورزیده سرباز زند، همانا خداوند از جهانیان بی‌نیاز است»[۱۶].

و در خطبه قاصعه فرمود: «خداوند خانه‌اش را، که وسیله قیام و قوام مردم است، در منطقه‌ای کوهستانی و پر از سنگلاخ و در میان کوه‌هایی سخت و شن‌هایی نرم و چشمه‌هایی کم آب و روستاهای پراکنده قرار داد و از آدم و فرزندان او خواست تا روی به آن خانه نهند و دل‌های خود را به سوی آن متوجه سازند... تا از روی خواری شانه‌هاشان را جنبانده، گرداگرد آن ﴿لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ گویند و خاک آلوده و مو پریشان گام بردارند، لباس‌ها را پشت سرانداخته و از تن بیرون افکنند. با زدن موها، زیبایی خود را از دست دهند و بدین‌سان در امتحانی بزرگ و آزمایشی سخت و دشوار فرمانبرداران را از نافرمانان جدا سازد. اگر خدا می‌خواست می‌توانست خانه خود را در بهترین و زیباترین نقطه روی زمین قرار دهد و سنگ‌های آن را از زمرد سبز و یاقوت سرخ فام به پا سازد؛ لیکن خداوند بندگان خود را با انواع سختی‌ها آزمایش می‌کند و با مجاهدت‌های گوناگون به بندگی وا می‌دارد، با دشواری‌ها و ناخوشایندی‌ها آنان را می‌آزماید تا کبر و خودپسندی را از قلوب‌شان بزدایند و فروتنی را جایگزین آن سازند»[۱۷].[۱۸].

منابع

پانویس

  1. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۷۴.
  2. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۷۴.
  3. ﴿وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَن لّا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ؛ سوره حج، آیه ۲۶ ـ ۲۷.
  4. ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوْا الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛ سوره بقره، آیه ۱۸۹.
  5. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۷۵.
  6. «وَ فَرَضَ عَلَيْكُمْ حَجَّ بَيْتِهِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلْأَنَامِ يَرِدُونَهُ وُرُودَ الْأَنْعَامِ وَ [يَوْلَهُونَ] يَأْلَهُونَ إِلَيْهِ [وَلَهَ] وُلُوهَ الْحَمَامِ وَ جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ عَلَامَةً لِتَوَاضُعِهِمْ لِعَظَمَتِهِ وَ إِذْعَانِهِمْ لِعِزَّتِهِ وَ اخْتَارَ مِنْ خَلْقِهِ سُمَّاعاً أَجَابُوا إِلَيْهِ دَعْوَتَهُ وَ صَدَّقُوا كَلِمَتَهُ وَ وَقَفُوا مَوَاقِفَ أَنْبِيَائِهِ وَ تَشَبَّهُوا بِمَلَائِكَتِهِ الْمُطِيفِينَ بِعَرْشِهِ يُحْرِزُونَ الْأَرْبَاحَ فِي مَتْجَرِ عِبَادَتِهِ وَ يَتَبَادَرُونَ عِنْدَهُ مَوْعِدَ مَغْفِرَتِهِ جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى لِلْإِسْلَامِ عَلَماً وَ لِلْعَائِذِينَ حَرَماً [وَ] فَرَضَ حَقَّهُ وَ أَوْجَبَ حَجَّهُ وَ كَتَبَ [عَلَيْهِ] عَلَيْكُمْ وِفَادَتَهُ فَقَالَ سُبْحَانَهُ "وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ"»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱.
  7. «وَ حَجُّ الْبَيْتِ وَ اعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا يَنْفِيَانِ الْفَقْرَ وَ يَرْحَضَانِ الذَّنْبَ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹.
  8. «وَ الْحَجَّ [تَقْوِيَةً] تَقْرِبَةً لِلدِّينِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۲۴۴.
  9. «ستّ من قواعد الدّين اخلاص اليقين و نصح المسلمين و إقامة الصّلوة و إيتاء الزّكوة و حجّ البيت و الزّهد في الدّنيا»؛ غررالحکم، ج۱، ص۴۳۹.
  10. «وَ الْحَجُّ جِهَادُ كُلِّ ضَعِيفٍ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۳۱.
  11. «أَمَّا بَعْدُ، فَأَقِمْ لِلنَّاسِ الْحَجَّ "وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ"»؛ نهج البلاغه، نامه ۶۷.
  12. سوره حج، آیه۲۵.
  13. «وَ مُرْ أَهْلَ مَكَّةَ أَلَّا يَأْخُذُوا مِنْ سَاكِنٍ أَجْراً، فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَقُولُ "سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ"»؛ نهج البلاغه، نامه ۶۷.
  14. «فَالْعَاكِفُ الْمُقِيمُ بِهِ وَ الْبَادِي الَّذِي يَحُجُّ إِلَيْهِ مِنْ غَيْرِ أَهْلِهِ»؛ نهج البلاغه، نامه ۶۷.
  15. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۷۵- ۲۷۶.
  16. نهج البلاغه، خطبه ۱.
  17. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.
  18. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۱۰۴۱.