آیه ابتلا

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۸ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۲۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


آیه ابتلا یکی از مهمترین آیات در زمینه اثبات امامت و ویژگی‌های آن از جمله عصمت است. بر اساس این آیه امامت آخرین مرحله سیر تکاملی حضرت ابراهیم(ع) بوده است؛ زیرا او پس از نبوت به امامت رسیده است. مقام مزبور که بعد از مراحل سخت و آزمایش‌های گوناگون دوران نبوت به ابراهیم(ع) اعطا گردید، بالاتر از مقام نبوت است و امامت همانند نبوت یک عهد و مقام الهی است، و امام فقط توسط خداوند تعیین و نصب می‌گردد. باید توجه داشت یکی از مهمترین کارکردهای آیه ابتلا، اثبات عصمت امام و دلالت بر نصب الهی امام است.

آیه ابتلا
ترجمه آیه
و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید
مشخصات آیه
بخشی ازآیهٔ ۱۲۴ سورهٔ بقره از جزء ۱ قرآن کریم
محتوای آیه
مصادیق برای آیهحضرت ابراهیم
دلالت آیه
  • دلالت بر عصمت امام
  • دلالت بر نصب الهی امام
  • امامت حضرت ابراهیم
نتایج آیهامام باید معصوم باشد و امامت مقامی بالاتر از نبوت است.

مقدمه

محوری‌ترین آیه از آیات قرآن که می‌تواند در تبیین مفهوم امامت کمک شایانی کند، آیه ۱۲۴ سوره بقره، معروف به آیه ابتلاست: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۱]. مفسران نخستین اسلام، همچون برخی از مفسران متأخر[۲]، تلاش خود را در تفسیر این آیه به شناسایی مصادیق امتحانات حضرت ابراهیم (ع) معطوف کرده‌اند[۳].

همچنین از گزارش شیخ طوسی در قرن پنجم هجری، استفاده می‌شود که اصحاب امامیه، برای اثبات عصمت امام، به طور ویژه به این آیه عنایت داشته‌اند[۴]؛ چنان‌که بر اساس منابع موجود تا دوران امام صادق (ع) چنین امری ـ اثبات عصمت امام به وسیله این آیه ـ قابل ردیابی است؛ به طور مثال، هشام بن حکم در مناظره خود با ضرار اباضی مسلک، پس از آنکه می‌گوید شرط امامت، عصمت از گناه است، از این آیه جهت تأیید نظریه خود استفاده می‌کند[۵]. برخی از دانشمندان اهل سنت نیز، پس از آنکه مصداق امام را همان نبی دانسته‌اند، برای اثبات عصمت پیامبران از این آیه مدد جسته‌اند[۶].[۷]

نکات آیه

آیه دربردارنده چند نکته است:

  1. بر اساس این آیه امامت آخرین مرحله سیر تکاملی ابراهیم بوده است؛ زیرا او پس از نبوت به امامت رسیده است. مقام مزبور که بعد از مراحل سخت و آزمایش‌های گوناگون دوران نبوت به ابراهیم اعطا گردید، بالاتر از مقام نبوت است. البته امامت به معنای رهبری باطنی و هدایت معنوی که هدایت در آن از نوع "ایصال الی المطلوب" است از نبوّت به معنای هدایت از نوع "ارائه طریق"، مهم‌تر و برتر است[۸]. این مقام، امامت و رهبری همه جانبه مادی و معنوی ظاهری و باطنی است. امام با نیروی معنوی خود افراد شایسته را در مسیر تعالی و تکامل معنوی، رهبری می‌کند و با قدرت علمی خویش افراد نادان را تعلیم می‌دهد و با نیروی حکومتش اصول عدالت را اجرا می‌کند، و مردم را به راه حق و حقیقت هدایت می‌کند. با این بیان، امام دارای کمال روحی و تعالی اخلاقی فزاینده است که به عنوان یک "انسان کامل" مطرح است، و لذا می‌تواند پیشوای دیگران باشد.
  2. درخواست حضرت ابراهیم (ع) از خداوند مبنی بر استمرار امامت در فرزندانش به صورت کلی پذیرفته نشد؛ زیرا خداوند در پاسخ او با این جمله که عهد و پیمان من (امامت) به ستمکاران نمی‌رسد، فهماند که این مقام زیبنده هر کس نیست، بلکه آمادگی قبلی و توانایی فوق‌العاده‌ای را میطلبد، و گذر از گردنه‌های سخت را اقتضا می‌کند تا شایستگی امامت بروز کند.
  3. ستمکار هرگز به امامت نمی‌رسد، زیرا مراد از ستمکار در آیه، مطلق کسانی می‌باشند که از آنها هر نوع ظلمی (اعم از شرک باشد یا گناه و ظلم باشد به خویشتن باشد یا به دیگران)، اگرچه در بُرهه‌ای از زمان حیاتشان سرزده باشد و سپس توبه کرده باشد[۹]. اگر کسی بگوید که از این آیه همین مقدار استفاده می‌شود که ظالم در حال ظالم بودنش به امامت نمی‌رسد، ولی دلالت ندارد که اگر توبه کرد بعد از توبه هم نتواند به امامت برسد، در پاسخ می‌گوییم: مردم بر حسب تقسیم عقلی منحصر به چهار دسته‌اند:
    1. کسانی هستند که در تمام عمرشان ظالم و گنهکارند.
    2. کسانی‌اند که در تمام عمرشان ظلمگناه) مرتکب نمی‌شوند.
    3. آنهایی هستند که فقط در ابتدای عمرشان ظالمند.
    4. عکس دسته سوم، یعنی کسانی می‌باشند که فقط در آخر عمر به ظلم و ستم آلوده می‌گردند. شأن حضرت ابراهیم (ع) بالاتر از این است که برای گروه اول و چهارم از فرزندان و ذریاتش، از خداوند امامت را بخواهد. پس دسته دوم و سوم باقی می‌مانند، که برای این دو گروه امامت را از خدا می‌خواهد، و از خدا هم امامت را از گروه سوم، یعنی کسانی که در آغاز زندگی ظالم بوده و بعد از ظلم و گناه دست کشیده‌اند، نفی می‌کند و در نتیجه شایستگی امامت فقط برای دسته دوم که در تمام عمر از ظلم و گناه مصون باشند ثابت می‌شود[۱۰]. بنابراین، آیه دلالت می‌کند امام باید در سراسر عمر خویش از همه گناهان و ظلم و ستم پاک و منزه بوده، و از جمیع جهات معصوم باشد.
  4. امامت همانند نبوت یک عهد و مقام الهی است، و امام فقط توسط خداوند تعیین و نصب می‌گردد، چون فرمود: ﴿إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا[۱۱].

از مفاد این آیه به ویژه بند نخست آنکه بر اساس آن قرآن امامت را مقام و منزلتی بالاتر و بر‌تر از نبوت معرفی می‌کند[۱۲]، فهمیده می‌شود که امامت نیز مانند نبوّت در جایگاه اصول اساسی دین قرار دارد و در آن درجه از اهمیت است[۱۳].

دلالت آیه

نخست: دلالت بر عصمت امام

یکی از مهمترین کارکردهای آیه ابتلا اثبات عصمت امام است. بر پایه این آیه‌، از راه‌های متعدد و بیان‌های مختلف، عصمت امام اثبات شده است. اثبات عصمت امام با توجّه به واژه ﴿الظَّالِمِينَ از جمله آنهاست.

این استدلال، دو مقدمه دارد:

  1. انسان غیرمعصوم، ظالم است.
  2. امامت به ظالمان نمی‌رسد.

نتیجه: امامت به انسان غیر معصوم نمی‌رسد[۱۴].

تبیین مقدمه نخست: غیر معصوم از حدود الهی تجاوز می‌کند و هر کس که از حدود الهی تجاوز کند، ظالم است: ﴿وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[۱۵].

مقدمه دوّم نیاز به تبیین ندارد؛ چراکه خدای متعال فرموده است، امامت به ظالمان نمی‌رسد: ﴿لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ.

شهید قاضی نورالله شوشتری و علامه طباطبایی دلالت این آیه را بر عصمت امامان چنین تقریر نموده‌اند: انسان‌ها به تقسیم عقلی، از چهار گونه بیرون نیستند[۱۶].

  1. در همه عمر معصوم باشند.
  2. در همه عمر گناه کار باشند.
  3. در آغاز، معصوم و در پایان، گناه‌کار باشند.
  4. در آغاز، گناه‌کار و در پایان، معصوم باشند.

از این احتمالات چهارگانه، احتمال دوّم و سوّم قطعاً در درخواست حضرت ابراهیم (ع) از خداوند برای فرزندان نبوده؛ زیرا آن بزرگوار شریف‌تر از آن است که برای این دو گروه درخواست امامت کند؛ از این‌رو، واژه: ﴿قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي احتمال نخست و چهارم را در برمی گیرد. از سویی، خدا از این دو احتمال، ظالمان را استثنا نموده است، پس احتمال چهارم نیز، درخواست حضرت جایگاهی ندارد. بدین‌سان، فقط احتمال نخست در آیه باقی میماند و با آن، عصمت امام ثابت می‌شود.

اگر این آیه را در کنار آیات دیگری قرار دهیم، استدلال روشن‌تر می‌شود، آنجا که می‌فرماید: ﴿سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ * كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ * إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ * وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ * وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَى إِسْحَاقَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ[۱۷]. بر پایه این آیات، ذرّیه حضرت ابراهیم دو گونه‌اند: محسن و ظالم و خدای متعال در آیه ۱۲۴ سوره بقره، امامت را از ظالمان نفی کرد، پس فقط امامت به محسنان می‌رسد[۱۸].

معنای عهد

به نظر برخی، این آیه، در صورتی دلالت بر عصمت دارد که ثابت شود امامت، عهد خداست و چون شیعه، نصب امام را از جانب خدا با نص، واجب می‌داند، لذا امامت، عهد خداست و عصمت، با این آیه ثابت می‌شود. زمخشری از علمای معتزله نیز می‌گوید: طبق این آیه، امامت به کسی می‌رسد که عادل و از ظلم، مبرّا باشد[۱۹].

اما برخی می‌گویند، در آیۀ قرائتی است که به ما می‌فهماند منظور از "عهد" در آیه، همان امامت است نه نبوت و... . مثلاً، از جملۀ ﴿وَمِن ذُرِّيَّتِي به دست می‌آید که ابراهیم دارای فرزند بوده و یا لااقل از داشتن فرزند مأیوس نبوده در حالی که ابراهیم تا دوران کهنسالی فرزند نداشت و گواه دیگر اینکه قطعا یکی از مهم‌ترین امتحانات ابراهیم همان امتحان او به ذبح فرزندش اسماعیل بود[۲۰]. همچنین از ظاهر آیه به دست می‌آید که این اولین وحی الهی به ابراهیم نبوده و او قبلاً به مقام پیامبری رسیده زیرا چنین درخواست بزرگی در اولین وحی الهی، از مقام ابراهیم، بسیار به دور است[۲۱].

دوم: دلالت بر نصب الهی امام

مقام امامت، یعنی همان پیشوایی بر مردم، تنها با جعل الهی به کسی داده می‌شود: ﴿إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا[۲۲]؛ چنان‌که وقتی حضرت ابراهیم (ع) خواستار اعطای این مقام به فرزندان خود شدند، خداوند متعال درخواست ایشان را به طور مشروط پذیرفت[۲۳].

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

  1. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستم‌کاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  2. سید محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج۱، ص۳۷۳. آلوسی معتقد است که سیزده قول راجع به تعیین مصداق «کلمات» در آیه ابتلا وجود دارد.
  3. در این باره ر.ک: عبدالرحمن محمد بن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص۲۲۳.
  4. شیخ طوسی می‌نویسد: "واستدل اصحابنا بهذه الآية على ان الامام لا يكون إلا معصوماً من القبائح". محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۴۸-۴۴۹؛ نیز ر.ک: فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۸۰ و ۳۸۱.
  5. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۲۰۴.
  6. محمد بن عمر فخر رازی، عصمة الانبیاء، ص۱۴؛ محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۲، ص۳۶-۳۷؛ سعدالدین تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۵۲. البته تفتازانی مراد از امام را در آیه، نبی یا امام می‌داند.
  7. فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۷۱.
  8. ر.ک: المیزان، ج۱، ص۲۷۲ - ۲۷۳.
  9. برگرفته از تفسیر المیزان، ج۱، ص۲۷۴؛ تفسیر مجمع البیان، جزء اول، ص۴۵۶ - ۴۵۷.
  10. المیزان، ج۱، ص۲۷۴.
  11. «من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  12. علت این برتری در صفحه قبل بیان شد. البته توجه شود بسیاری از پیامبران از جمله حضرت ابراهیم (ع) و پیامبر اکرم (ص) از این قسم امامت نیز برخوردار بوده‌اند.
  13. ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص۷۹-۸۱.
  14. اللوامع الالهیه، ص۳۳۲ - ۳۳۳؛ الشافی، ج۳، ص۱۴۱.
  15. «و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.
  16. احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۲، ص۳۹۶: "إن سؤال الإمامة إما أن کان لبعض ذریته المسلمین العادلین مدة عمرهم أو لذریته الظالمین فی تمام عمرهم أو لذریته المسلمین العادلین فی بعض أیام عمرهم الظالمین فی البعض الآخر، لکن یکون مقصوده إیصال ذلک إلیهم حال الإسلام و عدالتهم أو للأعم من ذلک، فعلی الاول یلزم عدم مطابقة الجواب للسؤال، و علی الثانی یلزم طلب الخلیل ذلک المنصب الجلیل للظالم حال ظلمه فی هذا لا یصدر عن عاقل بل جاهل من أمته فضلا عنه، و علی الثالث و الرابع یلزم المطلوب و هو أن الامامة مما لا ینالها من کان کافرا ظالما فی الجملة و فی بعض أیام عمره"؛ الصوارم المهرقة فی رد الصواعق المحرقة، ص۵۴؛ المیزان، ج۱، ص۲۷۷.
  17. «درود بر ابراهیم * و این چنین نیکوکاران را پاداش می‌دهیم * بی‌گمان او از بندگان مؤمن ما بود * و بدو اسحاق را نوید دادیم که پیامبری از شایستگان بود * و به او و به اسحاق، خجستگی بخشیدیم و برخی از فرزندان آن دو نیکوکارند و برخی آشکارا به خویش ستم می‌ورزند» سوره صافات، آیه ۱۰۹-۱۱۳.
  18. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۱۳۹-۱۴۱؛ محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص ۴۰-۴۷؛ فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص۱۱۱ و ص۲۴۴.
  19. قربانی، علی، امامت‌پژوهی، ص۱۵۸ - ۱۵۹.
  20. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی ج۲، ص۲۳۸.
  21. امینی، علی رضا؛ جوادی، محسن، معارف اسلامی ج۲، ص ۱۴۶.
  22. «من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  23. فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص۱۱۰.