آیه ابتلا چگونه نصب الهی امام را اثبات می‌کند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
آیه ابتلا چگونه نصب الهی امام را اثبات می‌کند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ امامت
مدخل اصلیاثبات نصب الهی امام
تعداد پاسخ۱ پاسخ

آیه ابتلا چگونه نصب الهی امام را اثبات می‌کند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث امامت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

  • آیه ابتلا چگونه امامت امامان دوازده‌گانه را اثبات می‌کند؟

پاسخ نخست

محمد تقی فیاض‌بخش

آقایان محمد تقی فیاض‌بخش و دکتر فرید محسنی در کتاب «ولایت و امامت از منظر عقل و نقل» در این‌باره گفته‌‌اند:

  • «﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۱]. امامت مقامی والاتر از نبوت و رسالت است و امام، به لحاظ هدایت خلق به عوالم ملکوت، باید از علم و عصمت الهی برخوردار باشد.

در این آیه، نایل شدن حضرت ابراهیم (ع) به مقام امامت مطرح شده است. ادبیات آیه به خوبی بیانگر آن است که آن حضرت پس از طی امتحاناتی سخت و گذراندن مراحل دشوار، به مقام «امامت» نایل گردید؛ و این نشان از عظمت جایگاه امام در قرآن دارد.

با استفاده از سیاق آیه و اینکه وعده امامت به حضرت ابراهیم (ع) در اواخر عمر و بعد از مقام نبوت و رسالت بود و در نتیجه، چنین مقامی والاتر از مرتبه نبوت و رسالت است و با توجه به روایات باب، روشن می‌شود که مقام امامت در این آیه شریفه، نه فقط رهبری مصطلح در امور اجتماعی و یا هدایت تشریعی مردم، بلکه مقام ولایت کبرایی است که خداوند به برجستگان از انبیاء و اولیاء خاص خود (ع) عنایت می‌کند. در چنان مقام ارجمندی، امام هدایت خلایق در همه عوالم ملک و ملکوت را بر عهده دارد و در نتیجه، صاحب چنین مقامی، به اذن الهی، دارای ولایت تکوینی و تشریعی برنفوس انسان‌ها و جوامع بشری می‌باشد. همچنین، با دقت در ظرایف آیه شریفه، سایر صفات امام، از قبیل علم، عصمت و مقام شهادت بر ظاهر و باطن انسان‌ها قابل استنباط است»[۲]

ثانیاً، امت علاوه بر هدایت ظاهری و ارشادی، نیازمند هدایت بالاتری هستند که آنان را مرحله به مرحله و بنابر استعدادی که دارند به عوالم ملکوتشان هدایت نماید. چنین هدایتی را هدایت ایصالی می‌نامند که اقتضای مرتبه عمیق‌تری از برهان لطف برای خواص از مردم بعد از هدایت اولیه است.

ثالثاً، هادی به چنین مقامی خود باید اشراف بر عوالم ملکوت داشته باشد و علم و عصمت او مانند انبیاء و رسولان الهی (ع) باشد.

رابعاً، مقام امامت که پس از موفقیت حضرت ابراهیم (ع) به ایشان اعطاء گردید، همان مرتبه هدایت ایصالی است که امام به لحاظ مرتبه والای خود و برخورداری از علم و عصمت، می‌تواند انسان را بنا به لطف الهی، به مراتب بالاتر ایمان برساند.

بیان فوق را می‌توان به صورت قیاسی اقترانی به ترتیب زیر بیان کرد:

اولاً، مقام امامت (مذکور در آیه)، مشتمل بر عصمت و علم (اشراف بر عالم ملکوت انسانی) است.

ثانیاً، کسانی که دارای اوصاف مذکور هستند، منحصراً منصوبین از جانب خداوند هستند.

نتیجه آنکه، مقام امامت مذکور در آیه، منحصر به نصب الهی است. چنین امامی باید عالم به علوم ربانی و معصوم به عصمت الهی باشد. بر اساس نصوص وارده، این مقام منحصر در دوازده ذریه طاهره پیامبر اکرم (ص) می‌باشد»[۳]

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آقای دکتر ساعدی؛
آقای دکتر محمد ساعدی در کتاب «آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار» در این‌باره گفته‌ است:

«امامت مقامی است که باید از جانب خداوند معین و وضع گردد و به اختیار مردم نهاده نشده است. «اصل انتصابی بودن مقام امامت از سوی خداوند» به قدری از طریق ادله قطعیه، ثابت و حتمی است که محکم‌ترین دلیل بر امامت ائمه اطهار (ع) از سوی پیروان مکتب اهل بیت‌(ع) می‌باشد و با اعتقادات و نظریات مذهب امامیه که منشأ امامت را وحی و مؤید به تأییدات الهی می‌دانند، همخوان است.

در این راستا آیه مورد بحث، یکی از ادله مطرح در باب لزوم انتصاب امام از سوی خداوند دارای اهمیت فراوانی بوده و می‌توان با استناد به آن افزون بر نفی عملکرد «سقیفه» و «شورا»، جانشینی بلافصل علی (ع) را نیز به اثبات رساند؛ چراکه تنها شیعه به انتصاب امامان خویش به وسیله نص و نصب از سوی خداوند معتقد می‌باشد[۴]. قرائن و شواهد موجود در آیه شریفه بر لزوم انتصاب امام از سوی خداوند، به اختصار چنین است.

یکم: دلالت منطوق آیه شریفه: دلالت منطوق و بیان صریح آیه امامت، دلیلی محکم و غیر قابل رد بر لزوم انتصاب امام از سوی خداوند است آنجا که خداوند به حضرت ابراهیم (ع) می‌فرماید: ﴿...إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا...[۵].

در این آیه خداوند آشکارا اعطا و جعل مقام امامت را از جانب خود به خلیل (ع) یادآور شده و به خود نسبت می‌دهد و آن را امری انحصاری از جانب خویش بیان می‌کند. بنابراین منصب امامت، مقامی انتصابی از سوی خداوند است. این دلالت حتی نزد افراد غیر متخصص در علوم قرآنی نیز به قدری روشن است که اساساً نیازی به تشریح ندارد. در حالی که خلفای سه‌گانه پس از پیامبر (ص) از جانب خداوند - و از طریق رسول خدا (ص) - به خلافت برگزیده و نصب نشدند[۶].

دوم: نسبت دادن عهد به خداوند در آیه شریفه: خداوند در آیه شریفه امامت را عهد و پیمان خویش بیان می‌کند. آنجا که می‌فرماید: ﴿لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۷].

این معنا به خوبی از سیاق و منطوق آیه استفاده می‌شود که امامت پیمان الهی است و به اختیار مردم واگذار نشده است؛ زیرا خداوند در آیه یاد شده مقام امامت را عهد و پیمان خویش خوانده است. بنابراین امام را باید خداوند تعیین کند؛ چراکه خداوند است که طرف پیمان با امام است[۸].

حال برخی چگونه و بر چه اساس و مدرکی، عهد و وظیفه خداوند در جعل امام را به بندگان واگذار کرده و به حکم خداوند گردن ننهاده‌اند. این پرسشی است که خداوند به آن پاسخ داده است.

﴿...مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ[۹].

﴿...بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ...[۱۰].

﴿كَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْئُولًا[۱۱].

سوم: علم حضرت ابراهیم (ع) به انتصابی بودن مقام امامت: از آنجایی که حضرت ابراهیم (ع) در آیه شریفه از خداوند برای ذریه خویش درخواست مقام امامت می‌کند. ﴿قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي[۱۲] در می‌یابیم که حضرت ابراهیم (ع) علم به انحصاری بودن جعل مقام امامت از جانب خداوند داشته و آن را متوقف به اختیار خداوند می‌داند نه اختیار مردم؛ زیرا اگر جعل مقام امامت به اختیار دیگران سپرده شده بود، حضرت ابراهیم (ع) آن را از خدا نمی‌خواست و خود از ذریه خویش امامی را برمی‌گزید. بنابراین در حالی که حضرت ابراهیم (ع) با آن همه امتیازات برجسته در جعل امام اختیار نداشت، پس چگونه می‌توان جعل امام را از سوی دیگر انسان‌ها مشروع دانست؛ پس امامت جز با نص و نصب خداوند محقق نمی‌شود.

چهارم: اختصاص خداوند به آگاهی از عصمت افراد: این مطلب از دلالت آیه شریفه بر لزوم عصمت امام و دلالت جمله ﴿لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ استفاده می‌شود.

پیشتر در موضوع «لزوم عصمت امام» گذشت، مراد آیه شریفه از عدم ظلم، عصمت می‌باشد؛ زیرا افزون بر اینکه خداوند به دلیل آیه یاد شده جعل منصب امامت را در حق ظالمان نفی می‌کند، مطلق بودن کلمه ﴿الظَّالِمِينَ در آیه شریفه، انجام ندادن هر گناهی هر چند کوچک را اقتضا می‌کند. از این رو تنها شخص معصوم که پیراسته و به دور از ظلم است و شایستگی امامت را دارد.

ویژگی‌هایی مانند عصمت - و علم مخصوص - در امام شدن معتبر است و کسی جز خدا از آن آگاه نیست، از این‌رو اجماع امت یا انتصاب از سوی افراد عادی در رسیدن انسان‌ها به مقام امامت نقشی ندارد.

در واقع پس از اثبات لزوم عصمت امام، اختصاص انتصاب وی از سوی خداوند گریز ناپذیر بوده و راهی برای تعیین امام جز از طریق انتصاب الهی باقی نخواهد ماند؛ زیرا تنها خداوند است که آگاه به عصمت اشخاص می‌باشد[۱۳].

علامه حلی در این زمینه می‌نویسد:

«آشکار گردید که عصمت در امام واجب است و عصمت امری پنهان است و کسی غیر از خدا به آن آگاهی ندارد. پس واجب است نصب امام از سوی خداوند باشد؛ زیرا تنها اوست که آگاه به شرط عصمت است و نه دیگری»[۱۴]»[۱۵]

پانویس

  1. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  2. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۴ ص ۸۲.
  3. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۴ ص ۱۰۶.
  4. افزون بر آیه مورد بحث، آیات دیگری نیز بر انتصابی بودن مقام امامت از جانب خداوند دلالت می‌کند از جمله:
    1. ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا... «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
    2. ﴿يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ... «ای داوود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کرده‌ایم» سوره ص، آیه ۲۶.
  5. «من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  6. محمد الصادقی، الفرقان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۲۶ و ۱۳۲.
  7. «پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  8. الامامة و الولایة فی القرآن الکریم، ص۳۴.
  9. «و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند کافرند» سوره مائده، آیه ۴۴.
  10. «و به پیمان با خداوند وفا کنید؛ این است آنچه شما را بدان سفارش کرده است» سوره انعام، آیه ۱۵۲.
  11. «و بی‌گمان اینان پیش‌تر با خداوند پیمان بسته بودند که (در جنگ به دشمن) پشت نکنند و پیمان خداوند بازخواست می‌گردد» سوره احزاب، آیه ۱۵.
  12. «(ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  13. بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۹۹-۲۰۰.
  14. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۹۲-۳۹۳.
  15. ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص ۹۴-۹۷.