آراستگی و پیراستگی

مقدمه

در اسلام به آراستگی ظاهر، بسیار توصیه شده است. مسلمانان موظف‌اند به وضع ظاهری خود رسیدگی کنند، خود را در آینه ببینند و سر و صورت خود را مرتب و آراسته نمایند. بی‌شک همه انسان‌ها آراستگی و مرتب بودن را دوست دارند و از ژولیدگی و غیر مرتب بودن متنفرند. اگر انسان ظاهر خود را مرتب کند، بهتر می‌تواند با دیگران رابطه برقرار کند و دیگران هم علاقه‌مندند با چنین افرادی در ارتباط باشند. در قرآن کریم خطاب به همه انسان‌ها چنین آمده است. ای فرزندان آدم! زینت و زیورهای خود را در حین عبادت همراه خود بردارید: ﴿يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ[۱].

پیامبر اسلام (ص) فرمود: خداوند بلندمرتبه چرک، کثافت و ژولیدگی را دوست نمی‌دارد: «إنّ اللَّه تعالى يبغض الوسخ و الشّعث»[۲]. مفهوم حدیث این‌گونه است که خداوند نظافت و آراستگی را دوست دارد[۳].

پیامبر اکرم(ص) علاوه بر آراستگی به مکارم اخلاق که برای تحقق بخشیدن آنها برانگیخته‌های شده بود، به پاکیزگی و پیراستگی ظاهر نیز بسیار توجه می‌کرد. بی‌شک، آموزه‌های نبوی(ص) درباره زیبایی و آراستگی ظاهری و خو گرفتن به آداب و سنن پیامبر(ص) و آراستگی به اخلاق و سنن ظاهری و باطنی آن حضرت، کمال نهایی و آخرین هدف انسان‌ها است و سعادت دنیا و آخرت را به همراه دارد[۴].

آرایش و پیراستگی در سیره رسول خاتم(ص)

رسول خدا(ص) به پاکیزگی و آراستگی ظاهر خویش بسیار اهمیت می‌داد و پیوسته بر لزوم آراستگی و زینت مسلمانان نیز تأکید می‌فرمود. آن حضرت، هر روز در آینه نگاه می‌کرد و موهای سرش را شانه می‌زد [۵]. گاهی نیز برای مرتب کردن موهای خود در آب می‌نگریست[۶]. از امیرمؤمنان(ع) نیز روایت شده است که پیامبر خدا(ص) موهای خود را شانه کرده، بیشتر اوقات آن را با آب صاف می‌کرد و می‌فرمود: آب برای خوشبو کردن مؤمن، کافی است[۷].

آن حضرت، خود را نه تنها برای خانواده‌اش بلکه برای یارانش نیز می‌آراست. روزی عایشه دید که رسول خدا(ص) پیش از رفتن نزد یارانش در ظرف آبی نگاه می‌کند و موهایش را مرتب می‌سازد؛ پس گفت: "پدر و مادرم به فدایت! در آب نگاه می‌کنی و موهایت را منظم می‌کنی؛ در حالی که تو پیامیر(ص) و بهترین خلق خدایی؟" رسول اکرم(ص) فرمود: خداوند دوست دارد هنگامی که بنده‌ای نزد برادرانش می‌رود، خود را برای آنان بیاراید و زیبا سازد[۸].

نبی اکرم(ص) موهای سرش را که از نرمه گوشش تجاوز نمی‌کرد[۹] هر روز با شانه مرتب و هر روز دوبار محاسن خویش را شانه می‌کرد[۱۰]. آن بزرگوار، موهای سر و محاسنش را با سدر[۱۱] یا گل خطمی می‌شست[۱۲] و به آن روغن می‌مالید و روغن زدن به مو را دوست داشت و از ژولیدگی بدش می‌آمد[۱۳]. حضرت، موی زیبا را پوششی خدایی می‌دانست و به مسلمانان سفارش می‌کرد که به موهای خود رسیدگی کنند[۱۴].[۱۵]

موارد نهی شده

رسول خدا(ص) با اینکه بر آراستگی‌ها و زیبایی‌های مشروع تأکید داشت، اما مسلمانان، اعم از زن یا مرد را از برخی آراستگی‌ها و زینت‌های حرام برحذر می‌داشت. ایشان مردان را از پوشیدن لباس‌های ابریشمی، دیبا و خز نهی می‌کرد[۱۶] و استفاده از طلا را برای زینت بر مردان ممنوع می‌دانست. آن حضرت، طلا را زینت مشرکان و نقره را زیور مردان مسلمان معرفی کرده است[۱۷].

همچنین رسول خدا(ص) زنان را نهی می‌کرد که زینت و بوی خوش را برای غیر شوهرانشان استفاده کنند[۱۸] و به آنان سفارش می‌فرمود که پس از استفاده از بوی خوش در نماز جماعت حاضر نشوند[۱۹]. آن بزرگوار، گناه رساندن بوی خوش به مشام مردان نامحرم را همتای عمل زشت زنا برشمرده است[۲۰].[۲۱]

شاخص‌های آراستگی

شانه کردن موی سر و صورت

در سیره و منطق عملی پیامبر اسلام آمده است: حضرت عادتش این بود که به آینه می‌نگریست، موی سرش را صاف می‌کرد و شانه می‌زد. چه بسا این کار را در برابر آب انجام می‌داد و نه تنها خاندان خود، بلکه برای اصحاب خویش نیز تجمل کرده، می‌فرمود، خدا دوست دارد که بنده‌اش وقتی برای دیدن برادرانش از خانه بیرون می‌رود، خود را آماده و زینت کند[۲۲].

در روایات در خصوص ملاقات با دیگران حتی آشنایان و نزدیکان سفارش شده شخص، باید خود را بیاراید و با آمادگی به ملاقات دیگران برود. پیامبر اسلام (ص) فرمود: خدا دوست دارد که هرگاه مؤمنی به ملاقات مؤمن دیگری می‌رود با آمادگی و آراستگی برود[۲۳].

گاه عدم آراستگی انسان به دلیل ژولیدگی موست. در سیره پیامبر اسلام (ص) آمده است که حضرت روزی مردی ژولیده‌ای را دید که موهای سرش نامرتب بود، فرمود: آیا این شخص چیزی نمی‌یافت، تا با آن موهایش را مرتب و شانه نماید: «رأی رسول الله - جلا شعثا - قد تفرق شعره فقال: أما کان یجد هذا ما یسکن به شعره»[۲۴].[۲۵]

کوتاه کردن و اصلاح نمودن مو

پیامبر اسلام فرمود: جامه‌هایتان را بشویید، موهایتان را کوتاه کنید، مسواک بزنید، آرایش کنید و خود را پاکیزه نگه دارید. بنی‌اسراییل این کارها را نکردند، آن‌گاه زنانشان زناکار شدند: «اغسلوا ثيابكم و خذوا من شعوركم و استاكوا و تزيّنوا و تنظّفوا فإنّ بني إسرائيل لم يكونوا يفعلون ذلك فزنت نساؤهم»[۲۶].

این حدیث شریف به نکته‌ای بسیار ظریف اشاره دارد و آن این که شوهران باید متوجه دنیای تجمل و آرایش زنان باشند، آنها همان‌گونه که دوست دارند خودشان زیبا باشند و همواره لباس خوب بر تن کنند، دوست دارند شوهرانشان نیز مرتب و تمیز باشند. در جامعه ما مردم کمتر به این امر توجه می‌کنند؛ لذا خوب است انسان این نکته را رعایت کند[۲۷].

روغن زدن موها

روغن مالیدن به موی سر و محاسن، از دیگر جلوه‌های بهداشت و آراستگی در پیامبر اکرم(ص) بوده؛ به گونه‌ای که در سفرها نیز همواره شیشه روغن را به همراه می‌برد[۲۸]. از جمله هدایایی نیز که توسط آن حضرت رد نمی‌شده، روغن بوده است[۲۹]. از برخی روایات چنین برمی‌آید که سبب اصلی این کارِ حضرت، پرهیز از «شَعَث» بود؛ یعنی ژولیدگی، به هم ریختگی، به هم چسبیدگی، آشفتگی و پریشانی. در روایتی آمده است: «رسول خدا(ص) روغن [مالیدن] را دوست داشت و از «شَعَث» اکراه داشت»[۳۰]. اما امروزه گاه روغن مالیدن به موی سر سبب پدید آمدن چهره‌های عجیبی می‌شود که نمی‌توان آنها را منطبق بر سیره نبوی(ص) دانست.

پیامبر اکرم(ص) روغن [مالیدن] را موجب زوال بدبختی و فقر معرفی می‌کرد[۳۱]. گویا این از آن روی بوده که ژولیده و نامرتب بودن ـ که نشانه‌ای از فقر و بیچارگی است ـ با این کار از آدمی دور می‌شود و طبیعتاً بنده‌ای بیشتر مشمول توجه الهی قرار می‌گیرد که از نعمت‌های ظاهری ـ از جمله آراستگی و جمال ـ غافل نباشد[۳۲].

اصلاح ریش

در روایات زیادی ذکر شده که ریش انسان نباید بیش از یک قبضه باشد. در سیره معصومین (ع) آمده است که آن بزرگواران ریش خود را اصلاح می‌کردند. از حضرت صادق (ع) روایت شده است که روزی پیامبر اسلام بر شخصی گذشتند که ریشی دراز داشت. حضرت فرمود: چه می‌شد، اگر این مرد ریش خود را اصلاح می‌کرد؟ چون آن مرد از این ماجرا آگاه شد، ریش خود را اصلاح نمود. آن‌گاه خدمت رسول خدا مشرف شد. حضرت وقتی ریش آن مرد را دید، به اصحاب فرمود: ریش را این‌گونه اصلاح کنید[۳۳].

انسان باید در گذاشتن ریش هم جنبه نظافت و تمیزی آن را مورد توجه قرار دهد و هم اندازه و زیبایی آن را که بیش از حد دراز نباشد مرتب و تمیز باشد[۳۴].

گرفتن سبیل و موی بینی

در سیره پیامبر گرامی اسلام (ص) آماده است که حضرت سبیل خود را می‌گرفت و به دیگران نیز سفارش می‌کرد، از موی شارب خود بگیرند تا حدی که لب آشکار گردد و این سنت است[۳۵]. در حدیثی معتبر از حضرت رسول روایت شده که فرمود: باید هر کس موی شارب و موی بینی را بگیرد و به احوال بدن خود بپردازد، که اینها باعث زیادتی زیبایی اوست[۳۶].[۳۷]

گرفتن ناخن

از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: از جمله مستحبات و سنت پیامبر، گرفتن ناخن است[۳۸]. اگر ناخن‌ها گرفته نشود، زیر آن میکروب و کثافت جمع می‌شود که هم برای سلامتی انسان زیان دارد و هم با آراستگی و رعایت بهداشت و نظافت ناسازگار است.

پیامبر گرامی فرمود: گرفتن ناخن، موجب از بین رفتن دردهای بزرگ می‌شود و روزی را فراخ می‌کند. «تَقْلِيمُ الْأَظْفَارِ يَمْنَعُ الدَّاءَ الْأَعْظَمَ، وَ يُدِرُّ الرِّزْقَ»[۳۹].[۴۰]

لباس نو و فاخر پوشیدن

در تعلیم پیامبر اسلام به امیر المؤمنین آمده است که هرگاه لباس جدید به تن کردید، بگویید: سپاس خدای را که مرا با لباس پوشاند تا در میان مردم خودم را با آن بیارایم...[۴۱]. طبق احادیث معتبر اگر انسان توانایی داشته باشد، مستحب است لباس نو، زیبا و تمیز بپوشد. البته به شرط اینکه از راه حلال به دست آورده باشد و مناسب شأن او باشد. این امر موجب خشنودی پروردگار می‌شود، اما اگر ناتوان باشد، باید قناعت کند، و به اندازه توان خود لباس تهیه کند و در پاکیزگی آن بکوشد[۴۲].[۴۳]

پاکیزگی لباس

لازم نیست انسان همواره لباس نو بپوشد، بلکه مهم پاکیزگی لباس است که یکی از شاخص‌های مهم آراستگی است و نقش مؤثر در ارتباط فرد با دیگران دارد. همه افراد دوست دارند خود پاکیزه باشند و با افراد پاکیزه ارتباط داشته باشند. رسول خدا روزی مردی را دید که لباس کثیف به تن داشت، آن‌گاه فرمود: آیا این مرد آبی ندارد تا لباسش را با آن بشوید؟[۴۴] در حدیثی از پیامبر نقل شده است: هر کس لباسی را که می‌پوشد باید نظیف و پاکیزه کند: «مَنِ اتَّخَذَ ثَوْباً فَلْيُنَظِّفْهُ»[۴۵].[۴۶]

پرهیز از پوشیدن لباس شهرت

در پوشیدن لباس باید به چند چیز توجه شود: یکی این که، پوشش اسلامی در آن رعایت شود؛ یعنی جاهایی که عورت محسوب می‌گردد، واجب است پوشانده شود. دوم این که لباسی را که می‌پوشد، باید تمیز و مرتب باشد. سوم این که لباسش برای شهرت نباشد؛ یعنی نباید لباسی بر تن کند که تفاوت آن با لباس‌های دیگر از دور پیدا باشد؛ برای مثال در جامعه‌ای که مردم لباس قرمز نمی‌پوشند ما نیز از آن فرهنگ پیروی کرده، از پوشیدن لباس قرمز بپرهیزیم. در حدیثی از امیرالمؤمنین (ع) آمده است: پیامبر اسلام مرا نهی نمود از اینکه لباس شهرت به تن نمایم: «نَهَانِي رَسُولُ اللَّهِ (ص)عَنْ لُبْسِ ثِيَابِ الشُّهْرَةِ»[۴۷]. از امام صادق (ع) روایت شده است که حضرت فرمود: خداوند لباس شهرت را دوست ندارد: «إِنَّ اللَّهَ يُبْغِضُ شُهْرَةَ اللِّبَاسِ»[۴۸].[۴۹]

زدودن بوی بد از بدن

مردم برای کشیدن سیگار هم وقت کافی دارند و هم پول کافی، اما وقتی مسئله مسواک به میان می‌آید، دیگر نه وقتی کافی دارند و نه حاضرند پولی بابت آن بپردازند؛ درحالی‌که سیگار هم ضرر مالی و هم ضرر جانی دارد و از آن طرف مسواک موجب سلامتی‌اش می‌شود و در اسلام مسواک زدن از مستحبات مؤکد و بسیار به آن سفارش شده است.

یکی از اموری که در ایجاد و استحکام روابط اجتماعی نقشی مهم دارد، زدودن بوی بد از بدن است. بوی بد به دلیل امور زیادی به وجود می‌آید که در ذیل به برخی از آنها اشاره می‌شود:

  1. عدم نظافت لباس: ممکن است بوی بد به دلیل کثیفی لباس انسان باشد که انسان باید همواره بکوشد جامه‌اش را پاکیزه نگه دارد تا زمینه بوی بد از بین برود. در قرآن کریم خطاب به پیامبر اکرم (ص) آمده است: لباست را از هر عیب و آلایش پاکیزه نگه دار: ﴿وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ[۵۰].
  2. مسواک نکردن: مسواک نزدن از دیگر عواملی است که موجب بوی بد در انسان می‌شود. پیامبر اسلام (ص) فرمود: اگر ترس از مشقت نبود، مسواک را در موقع هر نماز واجب می‌کردم: «لَوْ لَا أَنْ أَشُقَّ عَلَى أُمَّتِي لَأَمَرْتُهُمْ بِالسِّوَاكِ عِنْدَ كُلِّ صَلَاةٍ»[۵۱]. حضرت در وصیت خود به امیر المؤمنین (ع) فرمود: موقع هر نماز مسواک نما: «عَلَيْكَ بِالسِّوَاكِ لِكُلِّ صَلَاةٍ»[۵۲]. پیامبر اسلام (ص) در جای دیگر می‌فرماید: پیوسته جبرائیل مرا به مسواک زدن توصیه می‌کرد، تا آنجا که تصور کردم آن را از واجبات خواهد شمرد: «مَا زَالَ جَبْرَئِيلُ يُوصِينِي بِالسِّوَاكِ حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُ سَيَجْعَلُهُ فَرِيضَةً»[۵۳]. همچنین آمده است که پیامبر بارها سفارش می‌فرمود، دندان‌های خود را مسواک بزنید و از این طریق دهان خود را پاکیزه نمایید: «طيّبوا أفواهكم بالسّواك»[۵۴].
  3. عرق کردن: انسان با شستن بدن، زمینه بوی بد را از بین برد. در حدیثی از امام علی (ع) آمده است که فرمود: بوی بد را که موجب اذیت دیگران می‌شود با آب تمیز کرده، از بین ببرید: «تَنَظَّفُوا بِالْمَاءِ مِنَ النَّتْنِ الرِّيحِ الَّذِي يُتَأَذَّى بِهِ»[۵۵].
  4. خوردن سیر: در اسلام از خوردن سیر در مواردی که موجب اذیت دیگران گردد، نهی شده است. در سیره عملی پیامبر (ص) آمده است که حضرت سیر، پیاز و تره بد بو تناول نمی‌کرد[۵۶].
  5. ازاله موی زیر بغل: در روایات آمده است که امیر مؤمنان فرمود: ازاله موی زیر بغل بوی گند را از انسان زایل می‌سازد و نظافت و سنتی است که رسول خدا (ص) به آن فرمان داده است[۵۷]. پیامبر اسلام فرمود: موهای زیر بغل خود را نگذارید دراز گردد؛ زیرا این کار موجب می‌شود تا شیطان (میکروب) در آنجا جمع شود[۵۸].

بسیار روشن است هر چیزی که موجب نفرت مردم شود، فاصله گرفتن از آن طبیعی است. اما اگر زمینه‌ای وجود داشته باشد که موجب کشش و میل انسان به آن سمت‌وسو شود، آن چیز برای مردم خوشایند می‌گردد. افرادی موفق‌اند که چنین زمینه‌هایی را در برقراری روابط ایجاد کنند[۵۹].

استعمال بوی خوش

انسان علاوه بر این که باید بکوشد بوی بد را از خود بر طرف کند، مستحب است از عطر و بوی خوش استفاده کند. در روایات آمده است استفاده از بوی خوش از جمله اخلاق انبیاست[۶۰].

انس بن مالک می‌گوید: من ده سال در خدمت پیامبر بودم و در تمام این مدت عطر حضرت را استشمام می‌کردم: "صَحِبْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص)عَشْرَ سِنِينَ وَ شَمِمْتُ الْعِطْرَ كُلَّهُ"[۶۱].

امام صادق (ع) فرمود: از عادت همیشگی پیامبر این بود که با مشک خود را خوش‌بو می‌کرد: «وَ كَانَ (ص)يَتَطَيَّبُ بِالْمِسْكِ»[۶۲]. جالب است بدانید که پیامبر اسلام بیشتر از آن‌چه برای غذا مصرف می‌کرد، برای بوی خوش مصرف می‌نمود: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)يُنْفِقُ عَلَى الطِّيبِ أَكْثَرَ مِمَّا يُنْفِقُ عَلَى الطَّعَامِ»[۶۳].

پیامبر اسلام (ص) از بس عطر استفاده می‌کرد. حتی در شب تاریک بدون اینکه حضرت با چشم دیده شود، از بوی عطر شان شناخته می‌شد: «وَ كَانَ يُعْرَفُ فِي اللَّيْلَةِ الْمُظْلِمَةِ قَبْلَ أَنْ يُرَى بِالطِّيبِ فَيُقَالُ هَذَا النَّبِيُّ صل»[۶۴].

یکی دیگر از آداب پیامبر این بود که هرگاه کسی بوی خوش به وی تعارف می‌کرد از آن استفاده کرده، می‌فرمود: «هُوَ طَيِّبٌ رِيحُهُ خَفِيفٌ حَمْلُهُ»[۶۵]؛ این بویش خوش و حملش سبک و آسان است.

روشن است فردی که نطافت را رعایت نمی‌کند، در ایجاد ارتباط با دیگران شانس کمتری دارد و زیاد موفق نیست، اما کسی که بهداشت را خوب رعایت کند، در برقرار کردن روابط اجتماعی موفق‌تر خواهد بود، به ویژه اینکه بوی خوش استعمال کند، چون همه به‌طور فطری بوی خوش را می‌پسندند.

در اسلام به نظافت و بهداشت تأکید فراوان شده است. وضوی واجب و مستحب، پاک بودن لباس هنگام نماز، غسل واجب و مستحب، گرفتن ناخن‌ها، کوتاه کردن سبیل، زدودن موهای زاید زیر بغل، زدودن موهای زاید زیر ناف (عانه) و... که در اسلام آمده است، همه بیانگر اهمیت نظافت و بهداشت است[۶۶].[۶۷]

مرتب کردن ظاهر

توجه به وضعیت ظاهر و مرتب کردن آن در خانه یا به هنگام خروج از خانه، از دیگر مظاهر اخلاقِ تزین در پیامبر اکرم(ص) است. آن حضرت معمولاً از آینه استفاده و ظاهر را مرتب می‌نمود و چه بسا - در صورت نبود آینه - در آب زلال نگاه می‌کرد[۶۸]. این کار هم در محیط خانه و برای همسران و هم برای خروج از خانه و رفتن نزد اصحاب انجام می‌شد[۶۹]. هنگامی که یکی از همسران حضرت در این باره به ایشان عرض کرد: شما با اینکه بهترینِ خلق و پیامبر او هستید، برای خروج از خانه بر آب نظر می‌کنید؟ ایشان فرمود: خداوند دوست دارد که بنده‌اش به وقت حضور نزد برادرانش خود را آماده و آراسته کند[۷۰]. در همین راستا بود که آن حضرت حتی در سفرها آینه‌ای را به همراه داشت[۷۱].[۷۲]

انگشتر به دست کردن

از جمله زینت‌های مشترک بین زن و مرد، بهره‌گیری از انگشتر است، گرچه در نوع و شکل آن تفاوت‌های شرعی یا عرفی وجود دارد. سنت پیامبر - برخلاف پاره‌ای از جریانات انحرافی در ادوار پس از وی - بر آن بود که انگشتر را به دست راست کند[۷۳]. انگشتر حضرت معمولاً از جنس نقره[۷۴]، و نقش خاتم آن نیز «محمد رسول الله» بود[۷۵]. آن حضرت بر استفاده از عقیق سرخ تأکید داشت و آن را به امیرالمؤمنین علی(ع) سفارش می‌کرد[۷۶]؛ ضمن اینکه آن حضرت را از به دست کردن انگشتر طلا برحذر می‌داشت و می‌فرمود: «طلا زینت آخرت است»[۷۷].

انگشتر پیامبر اکرم(ص) گاه فاقد نگین و یا دارای نگینی سیاه با نقش یادشده بود[۷۸]. درباره فیروزه و یاقوت نیز روایاتی در منابع روایی وجود دارد[۷۹].[۸۰]

منابع

پانویس

  1. «ای فرزندان آدم! در هر نمازگاهی زیور خود را بردارید» سوره اعراف، آیه ۳۱.
  2. نهج الفصاحه، حدیث ۷۴۱.
  3. برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۴۰.
  4. موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۷۶.
  5. حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۳۴ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۵، ص۱۱.
  6. همان.
  7. محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص۱۵۶؛ مکارم الاخلاق، ص۶۹ و محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱، ص۴۰۸.
  8. مکارم الاخلاق، ص۳۴ - ۳۵.
  9. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص۳۳۰؛ کلینی، الکافی، ج ۶، ص۴۸۵ و وسائل الشیعه، ج ۲، ص۱۰۹.
  10. مکارم الاخلاق، ص۳۳ و مستدرک الوسائل، ج ۱، ص۴۰۸.
  11. شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ص۲۰؛ مکارم الاخلاق، ص۳۲ و مستدرک الوسائل، ج ۱، ص۳۸۷.
  12. فقه الرضاع ص۱۲۸ و مستدرک الوسائل، ج ۶، ص۴۴.
  13. مکارم الاخلاق، ص۳۳ و وسائل الشیعه، ج ۲، ص۱۵۷.
  14. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص۱۲۹؛ الجعفریات، ص۱۵۶؛ ابن ابی شیبه کوفی، المصنف، ج ۶، ص۵۹ و نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج ۱، ص۱۲۵.
  15. موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۷۶ ـ ۸۱.
  16. من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص۷؛ امالی صدوق، ص۴۲۴ و مجموعه ورام، ج ۲، ص۲۵۸.
  17. الجامع الصغیر، ج ۱، ص۶۶۹ و کنز العمال، ج ۶، ص۶۷۵.
  18. من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص۶؛ مجموعه ورام، ج ۲، ص۲۵۷ و مکارم الاخلاق، ص۴۲۵.
  19. السنن الکبری (نسائی)، ج ۵، ص۴۳۳.
  20. مسند احمد، ج ۴، ص۴۱۴؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۲، ص۳۹۶ و ابن حبان، صحیح، ج ۱۰، ص۲۷۱.
  21. موسوی بردکشکی، سید جواد و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۸۱.
  22. سنن النبی، ص۴۲.
  23. سنن النبی، ص۷۹۹۳.
  24. سنن النبی، ص۲۰۳۱.
  25. برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۴۱.
  26. نهج الفصاحه، حدیث ۳۷۷.
  27. برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۴۲.
  28. الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۵.
  29. «عن ابن عمر: قال رسول الله(ص): ثلاث لا ترد: الوسائد و الدهن و الطيب». (الترمذی، الشمائل المحمدیة(ص)، ص۱۷۹).
  30. «وَ كَانَ يُحِبُّ الدُّهْنَ وَ يَكْرَهُ الشَّعَثَ...». (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۳).
  31. «وَ كَانَ یَقُولُ(ص): إِنَّ الدُّهْنَ يَذْهَبُ بِالْبُؤْسِ». (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۳).
  32. جباری، محمد رضا، سیره اخلاقی پیامبر اعظم، ص ۱۵۶.
  33. الفروع من الکافی، کتاب الزی و التجمل، باب اللحیه و الشارب، ح۱۲.
  34. برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۴۳.
  35. سنن النبی، ص۹۲.
  36. حلیة المتقین، ص۱۳۰.
  37. برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۴۳.
  38. سنن النبی، ص۹۳.
  39. الفروع من الکافی، کتاب الزی و التجمل، باب قص الأظفار، ح۱.
  40. برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۴۳.
  41. الفروع من الکافی، باب القول عند لباس الجدید، ح۲.
  42. حلیة المتقین، ج۱، ص۱۳.
  43. برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۴۳.
  44. میزان الحکمه، حدیث ۲۰۳۱۹.
  45. الفروع من الکافی، کتاب الزی و التجمل، باب اللباس، ح۳؛ وسائل الشیعه، باب استحبات لبس الثوب النظیف.
  46. برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۴۴.
  47. فروع کافی، کتاب الزی و التجمل، باب لبس المعصفر، ح۴.
  48. فروع کافی، کتاب الزی و التجمل، باب کراهیه الشهرة، ح۱.
  49. برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۴۴.
  50. «و جامه‌ات را پاکیزه گردان» سوره مدثر، آیه ۴.
  51. وسائل الشیعه، ج۱، ص۳۵۵.
  52. فروع کافی، کتاب الزی و التجمل، باب السواک، ح۱۰.
  53. وسائل الشیعه، ج۱، ص۳۴۸.
  54. میزان الحکمه، حدیث ۹۰۵۶.
  55. میزان الحکمه، حدیث ۲۰۳۱۵.
  56. منتهی الآمال، ج۱، ص۶۳.
  57. سنن النبی، ص۹۵.
  58. فروع کافی، کتاب الزی و التجمل، باب الابط، ح۱.
  59. برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۴۵.
  60. سنن النبی، ص۱۰۱؛ مکارم الاخلاق، ص۴۲؛ فروع الکافی، ج۶، ص۵۱۰.
  61. بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۳۰.
  62. بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۴۸.
  63. ۰ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۴۸.
  64. بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۴۸.
  65. بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۴۹.
  66. ر.ک: جامع الروات، ج۱۶، ص۶۲۷.
  67. برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۴۷؛ جباری، محمد رضا، سیره اخلاقی پیامبر اعظم، ص ۱۶۰.
  68. «وَ كَانَ(ص) يَنْظُرُ فِي الْمِرْآةِ وَ يُرَجِّلُ جُمَّتَهُ وَ يَتَمَشَّطُ وَ رُبَّمَا نَظَرَ فِي الْمَاءِ وَ سَوَّى جُمَّتَهُ فِيهِ». (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۴).
  69. «وَ لَقَدْ كَانَ يَتَجَمَّلُ لِأَصْحَابِهِ فَضْلًا عَنْ تَجَمُّلِهِ لِأَهْلِهِ». (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۴).
  70. «فَقَالَ(ص): إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ مِنْ عَبْدِهِ إِذَا خَرَجَ إِلَى إِخْوَانِهِ أَنْ يَتَهَيَّأَ لَهُمْ وَ يَتَجَمَّلَ». (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۴).
  71. «وَ كَانَ(ص) لَا يُفَارِقُهُ فِي أَسْفَارِهِ قَارُورَةُ الدُّهْنِ وَ الْمُكْحُلَةُ وَ الْمِقْرَاضُ وَ الْمِسْوَاكُ وَ الْمُشْطُ». (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۵).
  72. جباری، محمد رضا، سیره اخلاقی پیامبر اعظم، ص ۱۵۵.
  73. «عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) أَنَّ النَّبِيَّ(ص): كَانَ يَتَخَتَّمُ فِي يَمِينِهِ‌». (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۴۶۹، ح۱۱) در روایت حسین بن خالد از امام هادی(ع) نیز آن حضرت ضمن انتقاد از اینکه حتی برخی شیعیان در آن عصر انگشتر به دست چپ می‌کردند، سیره پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) را خلاف آن معرفی کرده است. (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۴۷۸، ح۸).
  74. «عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع): لَا تَخَتَّمُوا بِغَيْرِ الْفِضَّةِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) قَالَ مَا طَهُرَتْ كَفٌّ فِيهَا خَاتَمُ حَدِيدٍ». (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۴۶۸، ح۶).
  75. «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: كَانَ نَقْشُ خَاتَمِ النَّبِيِّ‌(ص) مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ». (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۴۷۳، ج۱).
  76. «سَلْمَانُ الْفَارِسِيُّ عَنِ النَّبِيِّ(ص) قَالَ: يَا عَلِيُّ تَخَتَّمْ بِالْعَقِيقِ تَكُنْ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ قَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ(ص) وَ مَا الْمُقَرَّبُونَ قَالَ جَبْرَئِيلُ وَ مِيكَائِيلُ قَالَ فَبِمَ أَتَخَتَّمُ قَالَ بِالْعَقِيقِ الْأَحْمَرِ». (ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۸۷).
  77. «عَنْ رَوْحِ بْنِ عَبْدِ الرَّحِيمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع) لَا تَخَتَّمْ بِالذَّهَبِ فَإِنَّهُ زِينَتُكَ فِي الْآخِرَةِ». (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۴۶۸، ح۵).
  78. بنگرید به: الکلینی، الکافی، ج۲، ص۴۷۴، ح۷.
  79. بنگرید به: الکلینی، الکافی، ج۲، ص۴۷۱ و ۴۷۲.
  80. جباری، محمد رضا، سیره اخلاقی پیامبر اعظم، ص ۱۶۳.