امامت امام کاظم (ع) مبتنی بر ادله‌ای است که شامل نصوص عام و خاص امامت می‌شود، نصوص عام مانند حدیث لوح؛ حدیث جابر و روایات خاص مانند روایاتی از امام صادق (ع) دال بر امامت امام کاظم (ع). همچنین عصمت، افضلیت و معجزات آن حضرت نیز به عنوان دلیلی بر امامت مطرح شده است.

مقدمه

امام کاظم (ع) هفتمین امام شیعیان در قریه ابواء میان مکه و مدینه در سال ۱۲۸ هجری به دنیا آمد و در شهر بغداد در زندان سندی بن شاهک در روز ششم ماه رجب سال۱۸۳ در ۵۵ سالگی به شهادت رسید. مادرش ام ولد بود و حُمیده بربریه نام داشت[۱].

دلایل امامت امام کاظم (ع)

شیعیان برای شناخت هر امامی از روش‌ها و راه‌های مختلفی استفاده می‌کنند که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از: نصوص[۲] و معجزات و نیز اوصاف و ویژگی‌های امام مانند علم و عصمت امام برای مثال، شیعیان از امام می‌خواستند پاسخ‌گوی صحیح به پرسش‌های آنان باشد[۳]؛ یا گاهی برای احراز توانایی امام، از او مسائل خارق‌العاده می‌خواستند[۴]. مهم‌ترین و اصلی‌ترین شاخصه شناخت امام، وجود نص از امام قبلی برای امام بعدی است، چنان‌که وقتی ابوبصیر از امام کاظم(ع) پرسید: امام به چه ویژگی‌هایی شناخته می‌شود؟ آن حضرت، نخستین ویژگی را «نص» دانست؛ سپس به توانایی امام در پاسخ به پرسش‌ها از نظر علمی و آگاهی به زبان پاسخ‌گویی، تأکید کرد[۵].[۶]

دلایل امامت امام کاظم (ع) به قرار زیر است:

نصوص امامت امام کاظم (ع)

نصوص امامت حضرت دو گونه‌اند: نصوص عام و نصوص خاص.

روایات عام

نصوص عام مستنداتی هستند که امامت ائمه دوازده‌گانه شیعه در آنها آمده است، مانند حدیث جابر و حدیث لوح و مانند آنها[۷]

از ابن عباس روایت شده پیامبر (ص) در جواب مردی یهودی به نام نعثل که درباره امامان بعد از پیامبر (ص) سؤال کرد در بیان اسامی ائمه (ع) فرموده‌اند: بعد از من، علی و بعد از علی فرزندش حسن و بعد از حسن برادرش حسین به امامت می‌رسند و بعد از حسین، علی و لقبش زین العابدین و بعد از او محمد لقب او باقر و پس از او جعفر و لقبش صادق و بعد از او پسرش موسی که کاظم خوانده می‌شود به امامت می‌رسند و بعد از کاظم فرزندش علی ملقب به رضا و بعد از او فرزندش محمدتقی و بعد از فرزندش علی النقی الهادی و بعد از فرزندش حسن عسکری و بعد از او فرزندش محمد ملقب به مهدی، و حجت امامان مسلمین هستند[۸].[۹]

روایات خاص

نصوص خاص، مواردی است که در خصوص امامت امام کاظم (ع) وارد شده است همچون روایاتی که به تصریح امام صادق (ع) بر امامت فرزندش امام کاظم (ع) اشاره شده که در آنها روایاتی از بزرگان اصحاب امام صادق (ع) و نزدیکان و معتمدان آن جناب به چشم می‌خورد.

علاوه بر نصوص عامه، دسته دیگری از ادله، نصوص خاص هستند. نصوصی که درباره امامت امام کاظم(ع) وارد شده بسیارند[۱۰]. بیشتر این نصوص که از ناحیه امام قبلی نقل شده است، مربوط به دوران کودکی آن حضرت هستند. امام کاظم(ع) از سنین کودکی به عنوان امام بعدی معرفی شده است که نشان از نگرانی پیروان اهل بیت(ع) از جانشینی امام صادق(ع) بوده است[۱۱]. مرحوم کلینی ده روایت در نص بر امامت امام کاظم(ع) نقل کرده است[۱۲]. برخی از این روایات عبارت‌اند از:

  1. "موسی صیقل" از "مقتل بن عمر" روایت کرده: خدمت امام صادق (ع) بودم که حضرت "ابا ابراهیم موسی" که کودکی بود وارد شد. حضرت صادق (ع) به من فرمود: سفارش‌های مرا درباره او بپذیر و مقامش را رعایت کن و جریان امامت او را به هر یک از اصحاب که راز نگهدار و مورد اطمینان هستند اظهار کن[۱۳].
  2. همچنین از معاذ بن کثیر روایت شده که به امام صادق (ع) عرض کردم: از آن خدایی که این مقام را به پدر شما داده که جانشینی مانند شما داشته باشد، می‌خواهم که پیش از مرگ شما نیز چنین جانشینی روزی شما گرداند. حضرت فرمود: خدا این کار را کرده است. گفتم قربانت گردم او کیست؟ پس به موسی بن جعفر که خوابیده بود اشاره کرد و فرمود: این خوابیده و موسی در آن زمان کودک بود[۱۴].[۱۵]
  3. فیض بن مختار گوید: به امام صادق(ع) گفتم: دستم را بگیرید و مرا از آتش دوزخ نجات دهید، بعد از شما امام ما کیست؟ و در این حال ابوابراهیم (امام کاظم(ع)) که خردسال بود، نزد امام صادق(ع) آمد، حضرت فرمود: این است امام شما، به او توسل و تمسک جویید[۱۶].
  4. مفضل بن عمر گوید: من نزد امام صادق(ع) بودم که ابوابراهیم پسر بچه‌ای بود و نزد او آمد. امام به من فرمود: بخواه که او وصی من باشد و امر امامت او را به هرکدام از هم عقیده‌های خود که می‌دانی راز نگهدار هستند، اظهار کن[۱۷].
  5. اسحاق بن جعفر گوید: روزی نزد پدرم بودم و علی بن عمر بن علی (بن الحسین) به او گفت: قربانت گردم، بعد از تو ما خانواده و مردمان دیگر به که پناه بریم؟ فرمود: به آنکه دو جامه زرد پوشیده و دو گیسوان دارد و از این در بر تو عیان شود و هر دو لنگه در را با هر دو دست خود باز کند. ما درنگی نکردیم که دو کف دست که هر دو لنگه را گرفته بودند، آنها را گشودند و ابوابراهیم(ع) نزد ما آمد[۱۸].
  6. صفوان جمال گوید: منصور بن حازم به امام صادق(ع) گفت: پدر و مادرم به فدایت، هر بامداد و شامگاه جان‌هایی را می‌گیرند و اگر چنین پیشامدی [برای شما] شد، امام [بعدی] کیست؟ امام صادق(ع) فرمود: اگر چنین شد، اوست امام شما[۱۹]. راوی گوید آن‌گونه که به خاطر دارم امام(ع) با دست به شانه راست فرزندش موسی زد و او در آن روز قامتش پنج وجب بود و عبدالله بن جعفر (افطح که بعد از شهادت امام ادعای امامت کرد نیز) در کنار ما نشسته بود[۲۰].
  7. سلیمان بن خالد گوید: امام صادق(ع) روزی در حضور ما، ابوالحسن امام کاظم(ع) را احضار کرد و به ما فرمود: ملازم این آقا باشید؛ به خدا سوگند او بعد از من سرور و امام شماست[۲۱].

امام صادق(ع) در فرصت‌های مختلفی بر امامت امام کاظم(ع) تصریح داشته است. شاهد این تصریح آگاهی کامل بزرگان و اصحاب از امامت امام کاظم(ع) پس از شهادت امام صادق(ع) است، با اینکه وصیت امام صادق(ع) کاملاً در فضای تقیه نوشته شده است[۲۲].[۲۳]

عصمت

دلیل دیگر امامت امام کاظم (ع) عصمت آن حضرت است. به دلایل عقلی و نقلی امام باید از هرگونه خطا و اشتباه فکری و عملی مصون و محفوظ باشد و در عصر آن حضرت هیچ فردی ادعای عصمت نکرده است و تنها ایشان واجد مقام عصمت بودند[۲۴].

در احادیث متعددی نیز پیامبر اکرم (ص) بر عصمت امامان دوازده‌گانه تصریح کرده است مانند اینکه رسول خدا (ص) خطاب به حضرت علی (ع) می‌فرماید: یا علی! تو امام و پیشوای امت بعد از من هستی و پدر یازده امامی که از صلب تو خواهند بود و همگی معصوم و مطهرند[۲۵].[۲۶]

افضلیت

نصوص زیادی بر برتری و افضلیت امام هفتم موسی بن جعفر (ع) دلالت دارد که به چند مورد بسنده می‌شود:

  1. "محمد بن ولید" از علی بن جعفر حدیث کند که گفت: از پدرم جعفر بن محمد (ع) شنیدم که به گروهی از نزدیکان و اصحاب خود می‌فرمود: "وصیت مرا در باره فرزندم موسی بپذیرید زیرا او برترین فرزندان و یادگاران من است، و او جانشین من و حجت خدای تعالی بر همه مردم پس از من است"[۲۷].
  2. ابن سلیط زیدی گوید: امام صادق (ع) فرمود: "اینان پسران منند و این سرور آنهاست –و به موسی بن جعفر اشاره کرد- اوست که حکم (قضاوت یا حکمت) و فهم و سخاوت و شناسائی احتجاجات و اختلافات مردم را در امر دین و دنیاشان دارد و اخلاق و پاسخ دادنش نیکوست، و او دری از درهای خدای عزوجل است و امتیاز دیگری دارد که از همه اینها بهتر است در ادامه روایت می‌فرماید مهدی موعود از نسل اوست"[۲۸].[۲۹]

امام کاظم در نگاه دیگران

امام کاظم (ع) به اعتراف مورخان و محدثان شیعه و سنی در میان شخصیت‌های علمی موجود در آن عصر، از نظر علم و تقوا و زهد و عبادت و سخاوت و کرم و دیگر صفات و سجایای اخلاقی و علمی سرآمد روزگار خویش بوده است و کسی توان برابری با ایشان را نداشته است[۳۰]. در ذیل به شواهدی که در کتب مختلف تاریخی و روایی در این زمینه آمده است اشاره می‌نماییم:

  1. شیخ طبرسی می‌نویسد: آن حضرت در حفظ کتاب خدا از همه کوشاتر بود و مردم مدینه او را زینت مجتهدان می‌خواندند[۳۱].
  2. ابن ابی الحدید در این مورد می‌گوید: فقاهت، دیانت، عبادت و بردباری، در آن حضرت جمع بود[۳۲].
  3. یعقوبی مورخ مشهور در مورد آن حضرت می‌نویسد: موسی بن جعفر عابدترین مردم زمان خود بود[۳۳].[۳۴]
  4. محمد بن طلحه شافعی درباره امام موسی بن جعفر (ع) می‌گوید: موسی بن جعفر امام حق است. به خدا سوگند ـ ای پسرم ـ او از من و از همه مردم به جانشینی رسول خدا سزاوارتر است و قسم به خدا که اگر تو نیز بخواهی حکومت را از من بگیری، گردنت را می‌زنم، زیرا حکومت و پادشاهی عقیم است و فرزند و غیر فرزند نمی‌شناسد[۳۵].[۳۶]

معجزات

دلیل دیگر بر اثبات امامت امام کاظم (ع) معجزات و کرامت‌هایی است که در موارد زیادی از آن حضرت صادر شده است و از طرفی او مدعی امامت نیز بود و معجزه همان گونه که اثبات‌کننده ادعای نبوت است، ادعای امامت را هم اثبات می‌کند. کنده شدن و حرکت درخت به اشاره آن حضرت از جمله معجزات ایشان است[۳۷].

خبر ایشان از غیب و بیان یک سلسله پیشگویی‌ها در موارد مختلف، سخن گفتن به زبان‌های مختلف بدون فراگیری از کسی و آگاهی از زبان پرندگان[۳۸] اخبار از غیب و پیشگویی از حوادث مختلف[۳۹]، خبر از مرگ دیگران، زنده کردن گاو مرده، سخن گفتن به زبان‌های مختلف و هر جانداری، تبدیل تصویر شیر به شیر حقیقی و بلعیدن ساحر و طی الارض از زندان به مدینه[۴۰] نمونه‌هایی از معجزات و خوارق عادات اوست[۴۱].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

  1. هدایت
  2. ولایت (ولایت تکوینی؛ ولایت تشریعی؛ ولایت امر)
  3. خلافت
  4. شهادت
  5. ملک
  6. حکم
  7. وراثت (وراثت زمین؛ وراثت کتاب)
  8. حجت
  9. تمکین فی الارض
  10. امت وسط
  11. اصطفا
  12. اجتبا
  13. امامت در قرآن
  14. آیات امامت
  15. امامت در حدیث
  16. امامت در کلام اسلامی
  17. امامت در فلسفه اسلامی
  18. امامت در عرفان اسلامی
  19. امامت از دیدگاه برون‌دینی
  20. امامت امامان دوازده‌گانه
  21. شؤون امام
  22. صفات امام
  23. راه تعیین امام
  24. امامان دوازده‌گانه
  25. آیات امامت
  26. اثبات امامت
  27. احکام امامت
  28. اختلاف در امامت
  29. اطاعت اولوالامر
  30. اعلان امامت علی
  31. امامت ائمه ضلال
  32. امامت بعد از نبی اکرم
  33. امامت به بیعت
  34. امامت به شوکت
  35. امامت به نص
  36. امامت تشریعی
  37. امامت تکوینی
  38. امامت جاهل
  39. امامت خاصه
  40. امامت خلفا
  41. امامت دو برادر
  42. امامت ذریه ابراهیم
  43. امامت رسول الله
  44. امامت زنان
  45. امامت صغری
  46. امامت صغیر
  47. امامت ظالم
  48. امامت عالم
  49. امامت عامه
  50. امامت غیر قرشی
  51. امامت غیر معصوم
  52. امامت فاضل
  53. امامت قرشی
  54. امامت مطلقه
  55. امامت مفضول
  56. امامت واحد
  57. امامت کبری
  58. انحلال امامت
  59. انقطاع امامت
  60. اولوا الامر
  61. اولی به امامت
  62. ایمان به امامت
  63. تعلیم غیبی به غیر نبی
  64. ختم رهبری
  65. خروج امام از امامت
  66. دعای ابراهیم
  67. دعوی امامت
  68. دفاع از امامت
  69. دلایل امامت
  70. روح قدسی
  71. علم امامت
  72. علم به آغاز امامت
  73. عهد الهی
  74. قبح امامت
  75. لطف امامت
  76. مدعی امامت
  77. مقام امامت
  78. ملاک امامت
  79. موروثی بودن امامت
  80. نشانه امامت
  81. نص بر امامت
  82. نص نبی بر خلافت
  83. نفی امامت
  84. نور امامت
  85. ودائع امامت
  86. وصیت به امامت

منابع

پانویس

  1. اصغری، محمد جواد، امامت امام کاظم، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۴۵۹.
  2. در منابع روایی ما برای شناخت هر امام بابی هست با عنوان ما نص الله عز و جل و رسوله على الأئمة واحدا واحدا. ر.ک: کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۵۶۲؛ ابن طاووس، طرف من الأنباء و المناقب، ص۲۲۴؛ مجلسی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج۳، ص۲۱۳.
  3. مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۲۴؛ طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۲۲.
  4. صفار، بصائر الدرجات، ص۶۹؛ طبری امامی، دلائل الامامة، ص۲۲۶.
  5. مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۲۴؛ طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۲۲؛ قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۳۳۳.
  6. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص ۱۵.
  7. ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۲۵۸؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۱، ص۸۷؛ خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، ص۱۴۵ و ۱۵۶؛ زین الدین، علی بن یونس، الصراط المستقیم، ج۲، ص۱۵۰؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۳۶؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۵۰۲؛ طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار، ص۱۹؛ ابن بابویه، علی بن حسین، الامامة والتبصره، ص۱۰۴.
  8. ر.ک: ینابیع المودة، القندوزی، ج ۳، ص ۲۸۱، الباب السادس و السبعون فی بیان الأئمة الاثنی عشر بأسمائهم.
  9. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج ۲، ص ۶۰.
  10. خزاز قمی، کفایة الاثر، ص۳۰۳ به بعد؛ اربلی، کشف اللغمه، ج۳، ص۴۰۸؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ص۱۹۲؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۹.
  11. در این باره ر.ک: رسالة فی تحقیق أن الإمامة بعد الإمام الصادق لابنه الامام موسی بن جعفر، از سیدناصر بن هاشم آل السید سلمان الموسوی.
  12. ر.ک: کلینی، کافی، ج۱، ص۳۰۶، ۳۰۸، ۳۱۰ و ۴۷۶-۴۸۷.
  13. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۰۳؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۸۶- ۸۷؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۳، ص۲۶۹؛ حسنی، سیدهاشم معروف، سیرة الائمة الاثنی عشر، ۲۹۰، ص۳۰۲.
  14. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۰۴؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۳، ص۲۶۸؛ حسنی، سیدهاشم معروف، سیرة الأئمة الاثنی عشر، ج۲، ص۳۰۱؛ حر عاملی، محمد بن حسن، الفصول المهمه، ج۲، ص۹۳۳.
  15. اصغری، محمد جواد، امامت امام کاظم، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۴۶۰؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج ۲، ص ۶۰.
  16. اصول کافی، ج۱، ص۳۰۷ و ص۳۱۰- ۳۱۱؛ کشی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۶۴۲؛ ابن شهرآشوب، مناقب، ج۴، ص۳۲۱.
  17. مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۱۷.
  18. کلینی، کافی، ج۱، ص۳۰۹؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۱۶.
  19. کلینی، کافی، ج۱، ص۳۰۹.
  20. کلینی، کافی، ج۱، ص۳۰۹؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۱۸.
  21. کلینی، کافی، ج۱، ص۳۰۹.
  22. مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۱۷ و ۲۱۴.
  23. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص ۱۵.
  24. حلبی، ابوالصلاح، تقریب المعارف، ص۱۱۶.
  25. زین الدین، علی بن یونس، الصراط المستقیم، ج۲، ص۱۲۴.
  26. اصغری، محمد جواد، امامت امام کاظم، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۴۶۰-۴۶۱.
  27. «اسْتَوْصُوا بِابْنِي مُوسَى خَيْراً فَإِنَّهُ أَفْضَلُ وُلْدِي وَ مَنْ أُخَلِّفُ مِنْ بَعْدِي وَ هُوَ الْقَائِمُ مَقَامِي وَ الْحُجَّةُ لِلَّهِ تَعَالَى عَلَى كَافَّةِ خَلْقِهِ مِنْ بَعْدِي»؛ شیخ مفید بعد از نقل روایت می‌گوید: و علی بن جعفر همواره ملازم خدمت موسی (ع) بود و کوشای در استفاده و بهره‌گیری احکام و معالم دین از آن حضرت بود، و پرسش‌های بسیاری از برادرش موسی (ع) بود و کوشای در استفاده و بهره‌گیری از احکام و معالم دین از آن حضرت بود، و پرسش‌های بسیاری از آن جناب نقل کرده که خود از آن بزرگوار شنیده است و روایات درباره نصوص بر آن حضرت (ع) زیاده از آن است که بشماره درآید و بیش از آن است که ما در اینجا نقل کنیم. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ۲، ص ۲۲۰.
  28. «هَؤُلَاءِ وُلْدِي وَ هَذَا سَيِّدُهُمْ وَ أَشَارَ إِلَى ابْنِهِ مُوسَى (ع) وَ فِيهِ الْعِلْمُ وَ الْحُكْمُ وَ الْفَهْمُ وَ السَّخَاءُ وَ الْمَعْرِفَةُ بِمَا يَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَيْهِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنْ أَمْرِ دِينِهِمْ وَ فِيهِ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ حُسْنُ الْجِوَارِ وَ هُوَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ اللَّهِ تَعَالَى عَزَّ وَ جَلَّ وَ فِيهِ أُخْرَى هِيَ خَيْرٌ مِنْ هَذَا كُلِّهِ»؛ الکافی، ج ۱، ص ۳۱۳. عیون أخبار الرضا (ع)، ص ۱، ص ۲۴ و الإمامة و التبصرة من الحیرة، ص ۷۷.
  29. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج ۲، ص ۶۰.
  30. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۰۱ و ۳۲۴؛ ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابوطالب، ج۴، ص۳۳۲؛ قندوزی، سلیمان، ینابیع الموده، ج۳، ص۱۱۷ ۱۲۰؛ حر عاملی، محمد بن حسن، الفصول المهمه، ج۲، ص۹۴۹.
  31. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ص۲۹۸.
  32. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۲۷۳.
  33. یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۱۴.
  34. اصغری، محمد جواد، امامت امام کاظم، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۴۶۱.
  35. "هُوَ الْإِمَامُ الْكَبِيرُ الْقَدِرِ الْعَظِيمُ الشَّأْنِ الْمُجْتَهِدُ الْجَادِّ فِي الِاجْتِهَادِ الْمَشْهُورِ بِالْعِبَادَةِ الْمُوَاظِبُ عَلَى الطَّاعَاتِ الْمَشْهُورِ بِالْكَرَامَاتِ يَبِيتُ اللَّيْلَ ساجِداً وَ قَائِماً وَ يَقْطَعُ النَّهارَ مُتَصَدِّقاً وَ صَائِماً وَ لِفَرْطِ حِلْمِهِ وَ تَجَاوُزِهِ عَنِ الْمُعْتَدِينَ عَلَيْهِ دُعِيَ كَاظِماً كَانَ يُجَازِي الْمُسِيءَ بِإِحْسَانِهِ وَ يُقابِل الجاني بِعَفْوِهِ عَنْهُ وَ لِكَثْرَةِ عِبادَتِهِ كانَ يُسَمَّى بِالْعَبْدِ الصَّالِحِ وَ يُعْرَفُ فِي الْعِرَاقِ بِبَابِ الْحَوَائِجِ إِلَى اللَّهِ لِنُجْحِ مَطَالِبِ الْمُتَوَسِّلِينَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِهِ كَراماتِهِ تَحارُ مِنْهَا العُقُولُ وَ تَقضي بِأَنَّ لَهُ عِندَ اللَّهِ قَدَمَ صِدقٍ لاَ تَزِلُّ وَ لاَ تَزُولُ"
  36. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج ۲، ص ۶۰.
  37. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۱۲.
  38. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۱۵و ۳۲۲؛ زین الدین، علی بن یونس، الصراط المستقیم، ج۲، ص۱۹۰.
  39. هیثمی، ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص۲۰۴؛ حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداه، ج۴، ص۲۳۲ ۲۸۶؛ زین الدین، علی بن یونس، الصراط المستقیم، ج۲، ص۱۹۴؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۳۷ و ۱۶۱؛ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۱۲ و ۳۱۸؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۳، س ۲۷۴ به بعد؛ حر عاملی، محمد بن حسن، الفصول المهمه، ج۲، ص۹۳۷؛ شبلنجی، مؤمن، نور الابصار، ص۳۰۲- ۳۰۵.
  40. ر.ک: عیون المعجزات، ص۹۸ - ۱۰۶؛ بصائر الدرجات، ج۱، ص۲۷۲-۲۷۳، ۳۴۶؛ الخرائج، ج۲، ص۸۹۵-۸۹۷: بیاضی، الصراط المستقیم، ج۲، ص۱۸۹ - ۱۹۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۴۸، ص۲۹-۵۵.
  41. اصغری، محمد جواد، امامت امام کاظم، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۴۶۲؛ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص ۱۷.