فقر در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی

معناشناسی

«فقر» به معنای «نداری»[۱] و نداشتن امکانات لازم برای اداره زندگی[۲] است. فقیر در اصطلاح فقهی به کسی گفته می‌شود که نیازهای سالانه خود و خانواده‌اش را ندارد و نمی‌تواند آنها را تأمین کند.[۳] امام خمینی به ابعاد مختلف فقر توجه کرده است، بُعد عرفانی و فلسفی (فقر ذاتی انسان به خداوند)[۴]، اجتماعی و فرهنگی[۵] و بُعد اقتصادی آن. در سخن ایشان از محرومان اقتصادی با واژگانی چون فقرا و مساکین،[۶] پابرهنه‌ها،[۷] کوخ‌نشینان[۸] و مستضعفان[۹] یاد شده است[۱۰].

نگاه اسلام به فقر

در نگاه اسلامی فقر ارزش به‌شمار نمی‌رود؛ چنان‌که خداوند در قرآن کریم نعمت غنی‌ شدن و بی‌نیازی را به پیامبر(ص) در حالی‌که فقیر بود بشارت داد ﴿وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى[۱۱] [۱۲] و فقر را از نگرانی‌هایی دانسته که شیطان ایجاد می‌کند ﴿الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۱۳].[۱۴] روایات نیز به مذموم‌ بودن فقر اشاره کرده[۱۵] و آن را در کنار کفر دانسته‌اند[۱۶]؛ زیرا نتیجه آن، پیامدهای نامناسب اخلاقی[۱۷] و کم‌رنگ‌ شدن دین و کرامت انسانی[۱۸] در جامعه است، که گاه به «مرگ بزرگ» تعبیر شده است.[۱۹] در برخی مواقع فقر مالی، امری نسبی دانسته شده است. بر این مبنا می‌توان به این موارد فقر اشاره کرد: فقر اختیاری، همانند رفتار امامان معصوم(ع) در بخشش مال، در حالی‌که خود گرسنه سر بر بالین می‌نهادند،[۲۰] فقری که پیامدِ جهاد مال در راه خداست ﴿لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا[۲۱]، ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يُهَاجِرُوا مَا لَكُمْ مِنْ وَلَايَتِهِمْ مِنْ شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُوا وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۲۲] [۲۳] یا فقری که برای حفظ آرمان باشد؛ چنان‌که فقیربودن و همراه ائمه(ع) بودن شخص بهتر از این است که بی‌نیاز باشد و با دیگران باشد[۲۴]. از این نگاه، فقر در مقایسه با بی‌نیازی‌ای که همراه با ذلت و ظلم و تجاوز است، بهتر دانسته شده است[۲۵].

از نگاه امام خمینی فقر، امری مذموم و تلاش برای رفع آن بسی پسندیده است[۲۶] و سیاست‌هایی که زمینه گسترش فقر در جامعه را فراهم می‌سازد، از گذشته مورد نکوهش ایشان بوده است[۲۷]؛ اما با توجه به عوامل ایجادکننده فقر مانند استبداد و استعمار از یک سو و تلاش فقیران و طبقات ضعیف در حمایت از اسلام و انقلاب اسلامی، جایگاه آنان نزد امام خمینی مهم و ارزنده بوده[۲۸] و ایشان همواره آنان را تکریم کرده است[۲۹].[۳۰]

علت‌های اجتماعی فقر

نقش عوامل فردی مانند سستی و نداشتن برنامه در زندگی در ایجاد و گسترش فقر، قابل توجه است، اما عوامل محیطی و اجتماعی در این زمینه، تأثیرگذاری فراگیرتری دارد. در اندیشه امام خمینی می‌توان علت‌های کلان اجتماعیِ پیدایش فقر را از دو منظر داخلی و خارجی بررسی کرد. ایشان این امور را از مهم‌ترین عوامل داخلی ایجاد فقر و ناداری در جامعه می‌دانست: وجود حکومت‌های ستمگر،[۳۱] اجرای برنامه‌های نامناسب اقتصادی، جمع‌شدن سرمایه در دست عده‌ای خاص و سوء استفاده از حاصل تلاش جمعی، وابسته‌کردن اقتصاد داخلی به کشورهای دیگر،[۳۲] اقتصاد مبتنی بر فروش نفت و بیگاری برای سرمایه‌داران،[۳۳] نبود عدالت در پخش امکانات و ثروت در کشور و به دنبال آن مهاجرت برای به دست آوردن شغل و درآمد به سوی مناطق شهری،[۳۴] از میان‌بردن منابع طبیعی[۳۵] و بیکاری[۳۶].

در بُعد خارجی نیز امام خمینی وجود نظام ناصالح حاکم بر روابط بین‌الملل که به اسم کمونیسم و سرمایه‌داری خون مستمندان را می‌مکند و آنان را از حقوقشان محروم می‌کنند،[۳۷] غارت ثروت‌های کشور به دست دولت‌های استعمارگر،[۳۸] سپردن منابع طبیعی مانند نفت و گاز به استعمارگران و بهره‌برداری آنان از این منابع[۳۹] را ازجمله عوامل ایجادکننده فقر در جامعه برمی‌شمرد. در نگاه ایشان علت ایجاد فقر، ریشه‌ای و برآمده از استعمار و تبعیض و استبداد است[۴۰] و در این نگرش می‌توان دلایل حمایت پیامبران الهی از فقرا[۴۱] و مبارزه آنان در جبهه مستضعفان علیه ستمگران و ظالمان[۴۲] را تبیین کرد[۴۳].

پیشگیری از فقر

برای جلوگیری از گسترش فقر در جامعه افزون بر مسئولیت‌های حکومت و احساس وظیفه انسانی و اسلامیِ عموم مسلمانان، لازم است افراد جامعه نیز با رعایت اصولی، برای جلوگیری از فقر تلاش کنند. از یک‌سو بدون شک هیچ مشکلی بدون کار و تلاش حل‌شدنی نیست؛ چنان‌که مفهوم و تفسیر آیاتی که دربارهٔ تلاش برای کسب حلال نازل شده‌اند، بر این نکته دلالت دارند که از منظر اسلام هرگز نباید دعا و نیایش را جایگزین کار و تلاش کرد[۴۴] و خداوند در قرآن بهره انسان از زندگی را ناشی از سعی و کوشش او می‌داند.[۴۵] قرآن کریم مؤمنان را به کسب روزی حلال و پرهیز از آلوده‌کردن مال حلال به حرام دعوت می‌کند ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ[۴۶]، ﴿وَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَيِّبًا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ[۴۷]، ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ[۴۸] و کسب حرام را مخالفت با خدا و با فطرت الهی برمی‌شمرد.[۴۹] در روایات نیز سستی و تنبلی مانع بهره‌بردن از دنیا و آخرت معرفی شده و مسلمانان از آن نهی شده‌اند.[۵۰] اسلام ضمن ستودن کار، آن را منشأ مالکیت معرفی کرده است[۵۱]؛ چنان‌که تدبیر و برنامه‌ریزی برای هماهنگ‌کردن دخل و خرج، ازجمله ارکان زندگی است[۵۲]؛ بدین‌سان دین اسلام مبنایی عقیدتی برای برنامه‌ریزی منسجم برای رفع نابسامانی‌های اقتصادی ارائه می‌دهد؛ همچنین اندازه‌گیری و تدبیر در امور زندگی و بخشش زیاد را از ملاک‌های اخلاق نیکو معرفی می‌کند[۵۳].

آنچه در نظام اقتصادی اسلام از خود کار اهمیت بیشتری دارد، کسب روزی حلال است. در روایات آمده است درآمد حرام، حتی مانع از رسیدن ثواب صدقات و بهره دنیوی و اخرویِ نیکوکاری می‌شود.[۵۴] امام خمینی نیز بر پایه آموزه‌های اسلامی بر این عقیده بود که کار باید برای درآوردن روزی حلال باشد.[۵۵] ایشان کار و تلاش را پیکار با فقر و تنگدستی دانسته[۵۶] و معتقد است با همت، کار و تلاش و شکیبایی می‌توان بسیاری از مشکلات ازجمله فقر را در کشور از میان برد[۵۷]؛ چنان‌که اتحاد و انسجام همه اقشار جامعه برای از میان‌بردن بیکاری و فقر را ضروری دانسته است[۵۸].

از سوی دیگر، در آموزه‌های اسلامی بر قناعت و خویشتن‌داری در مصرف تأکید شده است و قناعت به معنای مصرف به اندازه احتیاجات روزمره و پرهیز از اسراف است.[۵۹] الگوی مصرف در فرهنگ اسلامی متناسب با شرایط زمانی و مکانی متفاوت است، اما در قرآن کریم از اسراف یا همان نادیده‌ گرفتن الگوی مصرف، به‌شدت نهی شده است ﴿يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ[۶۰]، ﴿وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا[۶۱]، ﴿إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا[۶۲]؛ چنان‌که رسول اکرم(ص) بر چارپایی معمولی سوار می‌شد و لباس مختصری می‌پوشید و به نان اندکی قناعت می‌کرد.[۶۳] امیرالمؤمنین علی(ع) نیز در حالی‌ که حاکم امت اسلام بود، همانند مردم فقیر زندگی می‌کرد.[۶۴] آن حضرت از میان جامه‌ها، ارزان‌ترین را برای خود انتخاب می‌کرد و آن‌که زیباتر و گران‌تر بود، به غلام خود می‌داد.[۶۵] امام خمینی خطاب به ثروتمندان بر لزوم توجه آنان به وضع تنگدستان و قناعت آنان به سطح پایین‌تری از زنگی و رفاه مادی و همراهی با طبقات محروم سفارش می‌کرد[۶۶].[۶۷]

راهکارهای زدودن فقر

در آموزه‌های اسلامی و نیز در سخنان امام خمینی توصیه‌ها و راه‌هایی برای فقرزدایی ارائه شده است که در دو سطح کلی «فرد و جامعه» و «دولت» قابل توجه است:

فرد و جامعه

در جامعه اسلامی، عموم مسلمانان برای فقرزدایی وظایفی به عهده دارند که عبارت‌اند از:

  1. انفاق: خداوند برای رفع نیازهای جامعه، انفاق را پایه‌گذاری کرده و پاداشی صد برابر برای انفاق‌کننده در نظر گرفته است ﴿مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۶۸] مردم نیز بر پایه اعتقاد الهی، باید در ریشه‌کنی فقر سهیم باشند ﴿الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ[۶۹] [۷۰] امام خمینی ضمن سفارش به انفاق، از مردم می‌خواست با انفاق، فقر در جامعه اسلامی را ریشه‌کن کنند تا همگان به زندگی متوسط دسترسی پیدا کنند.[۷۱] در این دیدگاه، انفاقِ طبقه ثروتمند در جامعه اسلامی موجب برکت مال و برقراری عدالت اجتماعی می‌شود[۷۲].
  2. زکات: از امور واجبی که آیات و روایات زیادی دربارهٔ آنها وجود دارد، زکات است. قرآن کریم زکات را عامل پاکیزگی مال دانسته است ﴿خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۷۳][۷۴]؛ چنان‌که زکات را صدقه‌ای در جهت افزایش مال معرفی کرده است.[۷۵] روایات نیز آن را حق فقرا بر گردن ثروتمندان دانسته‌اند [۷۶] و سخاوتمندترین شخص را کسی معرفی کرده‌اند که در دادن حق فقرا بخل نورزند.[۷۷] امام خمینی بنابر اصول اسلامی، زکات را مالیاتی اسلامی معرفی کرده است که در صورت رسیدن آن به فقرا، جامعه اسلامی را از فقر نجات خواهد داد[۷۸].
  3. خمس: از دیگر امور در جهت رفع فقر و سایر نیازهای اجتماعی پرداخت خمس است ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۷۹][۸۰] نپرداختن خمس به معنای تصرف در مال دیگری است.[۸۱] خمس از نگاه امام خمینی از منابع درآمدی دولت اسلامی به‌شمار می‌رود[۸۲] و تنها بخشی محدود از آن می‌تواند نیازهای نیازمندان را رفع کند.[۸۳] به اعتقاد ایشان فقرا در مالِ ثروتمندان شریک‌اند و اگر این سهم مالی پرداخت نشود، شخص ثروتمند به صورت تصاعدی بدهکار فقرا می‌شود[۸۴].[۸۵]

دولت

یکی از نخستین وظایف دولت‌ها پیشگیری از فقر و جلوگیری از گسترش آن است. در این خصوص دولت می‌تواند مقابله با عوامل اجتماعی و اقتصادیِ زمینه‌ساز فقر را در دستور کار خود قرار دهد[۸۶]؛ برای نمونه می‌توان به توزیع عادلانه ثروت از راه گرفتن مالیات بر درآمدِ ثروتمندان، توزیع مناسب و عادلانه ثروت و امکانات در جامعه و کنترل قیمت‌ها اشاره کرد.[۸۷] امام خمینی با توجه به نگاهی که به دولت اسلامی و اختیارات آن دارد، اموری مانند زکات و خمس و خراج را مالیات اسلامی می‌داند که در صورتی که به درستی پرداخت و گردآوری شود، منابع بسیار هنگفتی را در اختیار دولت اسلامی برای رفع نیازها ازجمله فقرزدایی قرار می‌دهد[۸۸]؛ همچنین دولت اسلامی می‌تواند با تکیه بر منابعی مانند انفال و درآمدهای وقفی[۸۹] در جهت فقرزدایی از جامعه اسلامی گام‌های مؤثری بردارد[۹۰].

در اصول ۳، ۹، ۱۲، ۱۴ و ۲۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران وظایفی برای دولت جمهوری اسلامی در جهت رفع و پیشگیری از فقر و حمایت از طبقه محروم در نظر گرفته شده است. از این وظایف می‌توان به برخورداری از تأمین اجتماعی به عنوان حقی همگانی اشاره کرد. بنابر قانون، دولت موظف است از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایت‌های لازم در زمینه تأمین اجتماعی را برای تمامی اقشار جامعه فراهم کند[۹۱].

فقر در رژیم پهلوی

برنامه‌های اقتصادی رضاشاه پهلوی عامل فقرِ دهقانان، کارگران و عموم مردم ایران بود[۹۲]؛ برای مثال در سال ۱۳۱۳ در بودجه عمومی کشور ۳۸ درصد آن به وزارت جنگ اختصاص داشت؛ در حالی‌که در همان سال بودجه وزارتخانه‌های بهداری ۱/۲ درصد و کشاورزی نیم درصد کل بودجه عمومی کشور بود.[۹۳] امام خمینی به وجود فقر در آن دوره انتقاد می‌کرد[۹۴]؛ ولی بیشتر انتقادهای ایشان به رشد فقر و ایجاد فاصله طبقاتی میان تک‌تک مردم، به زمان حکومت محمدرضا پهلوی بازمی‌گردد. ایشان به صورت کلان، استقرار و ادامه حکومت وی را موجب فقر و نیستی ملت ایران و وابستگی به استعمار می‌دانست.[۹۵] به باور ایشان در زمان پهلوی دوم، اصلاحات ارضی از مهم‌ترین عوامل گسترش فقر و ضعیف‌شدن ملت ایران بود؛ زیرا این اقدامات نتیجه‌ای جز ویرانی زراعت و کوچ اجباری روستاییان به شهرها در پی نداشت[۹۶]. ایشان معتقد بود در آن دوران، مردمِ بسیاری از امکانات رفاهی، آب، برق و بهداشت محروم بودند و عده‌ای بر اثر گرسنگی و بیماری و ناتوانی در خرید دارو، جان خود را از دست می‌دادند و عده‌ای دیگر مجبور به ترک خانه و خانواده خود برای کسب درآمدی ناچیز می‌شدند[۹۷].

یکی از عوامل گسترش فاصله طبقاتی در جامعه، سوء استفاده رژیم و خاندان پهلوی از منابع نفتی و ایجاد طبقه مرفهی بود که عموماً از وابستگان حکومت بودند.[۹۸] امام خمینی وجود کاخ‌ها و آسمان‌ خراش‌ها و ایجاد شکاف طبقاتی به دست عوامل رژیم پهلوی، در کنار کوخ‌های محقرِ فقرا، چپاول مخازن کشور و نبود استقلال را از بی‌توجهی و بی‌اعتقادی رژیم به مردم و مسائل اسلامی می‌دانست.[۹۹] ایشان اعتقاد داشت دولت‌مردان پهلوی از دسترنج مردم برای خاندان و رژیم خود بهره می‌بردند و ظاهر شهرهای بزرگ را می‌آراستند و این در حالی بود که اوضاع اقتصادی مردم هر روز بدتر از پیش می‌شد.[۱۰۰] ایشان همواره از اقتصاد مبتنی بر نفت انتقاد می‌کرد[۱۰۱] و هشدار می‌داد که رژیم پهلوی با به‌حراج‌گذاشتن نفت و گاز کشور به هدف واردات، موجب از میان‌رفتن کشاورزی و صنایع کشور شده و این عامل بستری برای رواج فقر در کشور گشته است[۱۰۲].

در شرایطی که بودجه کشور در سال ۱۳۵۴ به نسبت سال ۱۳۴۹ بیش از هفت برابر افزایش یافت ولی این افزایش درآمدِ دولت نه تنها در شرایط زندگی مردم بهبودی حاصل نکرد، بلکه با توجه به سیاست‌های نادرست اقتصادی رژیم ازجمله افزایش سرسام‌آور بودجه نظامی، تورم و افزایش قیمت‌ها[۱۰۳] خود باعث دامن‌زدن به فقر در کشور شد. امام خمینی در همان سال‌ها با اعتراض شدید به سیاست‌های اقتصادی حکومت، گرفتن وام‌های کمرشکن، خرید اسلحه از خارج، پرداخت درآمدهای کشور به عناوین مختلف به استعمارگران و برگزاری جشن‌های گران‌قیمت را از عوامل ایجاد تورم و گرانی شدید و گسترش فقر می‌دانست.[۱۰۴] ایشان معتقد بود باقی‌ماندن پهلوی برای مردم نتیجه‌ای جز فقر و بدبختی نخواهد داشت[۱۰۵].[۱۰۶]

فقرزدایی در جمهوری اسلامی ایران

با توجه به فقر گسترده در کشور و فاصله طبقاتی عمیق در رژیم پهلوی، امام خمینی برای پس از سرنگونی این رژیم، خواهان استقرار نظامی بود که علاوه بر امانتداری به تقسیم عادلانه امکانات و ثروت بپردازد[۱۰۷]؛ ازجمله اقدامات ایشان پس از تشکیل نظام جمهوری اسلامی در ایران، ایجاد بنیادها و نهادهای چندی برای رفع فقر و محرومیت در کشور بود. ایشان در کنار وظایف و برنامه‌های اصولی دولت برای ریشه‌کن کردن فقر، راه‌های فوری و عملی دیگری نیز پیش‌رو گذاشت که از آن جمله می‌توان به تشکیل بنیاد مستضعفان در دهم اسفند ۱۳۵۷ (که با مصادره اموال منقول و غیر منقولِ خاندان پهلوی به نفع مستمندان همراه بود)[۱۰۸]، تشکیل کمیته امداد امام خمینی در نوزدهم اسفند همان سال[۱۰۹]، افتتاح حساب صد برای ساخت خانه برای فقرا[۱۱۰]، تأسیس جهاد سازندگی در سال ۱۳۵۸ برای آبادانی روستاها و مناطق محروم[۱۱۱] و طرح شهید رجایی (به منظور تحت پوشش قرار گرفتن افراد مسن و کارافتاده برای خدمات عمومی و کمک‌رسانی)[۱۱۲] اشاره کرد؛ چنان‌که بانیان و قانون‌گذارانِ قانون اساسی نیز در اصول ۳، ۲۹ و ۴۳ به موضوع فقرزدایی توجه ویژه کرده‌اند. موضوع رسیدگی به مسئله فقر چنان نزد امام خمینی پراهمیت بود که تشکیل نخستین جلسه هیئت دولت در جمهوری اسلامی با سفارش ایشان به رسیدگی به فقرا و مستضعفان همراه گردید.[۱۱۳] رسیدگی و ایجاد خدمات رفاهی، بهداشتی و آموزشی در مدتی کوتاه در آغاز انقلاب با وجود جنگ و تحریم‌ها، نشان از موفقیت نسبی دولت‌ها در مهار فقر و توجه به فقرزدایی در جمهوری اسلامی داشته است[۱۱۴].

از سوی دیگر، یکی از مواردی که امام خمینی در راه مبارزه با فقر به آن توصیه می‌کرد، تشریح علت‌های گسترش و موانع ریشه‌کن‌سازی آن در جامعه بود. ایشان در این مسیر از همه اقشار تحصیل‌کرده، اعم از حوزوی و دانشگاهی دعوت کرد تا با زبان، قلم و موقعیت خویش به تشریح ظلم سرمایه‌داران به فقرا بپردازند و با جایگزین‌کردن طرح‌های سازنده به جای نظام‌های غلط اقتصاد حاکم، منافع فقرا را در اقتصاد کشور در نظر گیرند.[۱۱۵] ایشان از روحانیان نیز خواست طبق وظیفه شرعی خود در ریشه‌کن‌کردن فقر پیش‌قدم شوند و با فقرا و مستمندان بیشتر نشست و برخاست داشته باشند[۱۱۶].[۱۱۷]

سیره عملی امام خمینی

امام خمینی در مقام یک روحانی، سابقه‌ای طولانی در مبارزه با فقر و کمک به فقرا داشت. ایشان در سال‌های پیش از انقلاب و در موقعیت‌های حساس نیز به فکر فقرا بود[۱۱۸]؛ همچنین در حوزه درس خود نیز توجه می‌کرد اگر طلبه‌ای نیازمند بود، گاه بدون اینکه شخص متوجه شود، به وی کمک می‌کرد.[۱۱۹] ایشان حتی در دورانی که در بهمن ۱۳۴۲ در تهران از سوی رژیم پهلوی در حصر به سر می‌برد، نگرانی شدیدی از وضع نیازمندان، به‌ویژه در سرمای زمستان داشت افزون بر تأکید بر رسیدگی به وضع فقرا از طریق وجوه خیریه و سهم امام،[۱۲۰] در نامه‌ای به فرزند خود سید مصطفی خمینی نگرانی خود را ابراز کرد و با فرستادن مبلغ شصت هزار تومان برای تقسیم میان نیازمندان، از وی خواست پیگیر رسیدگی به آنان از طریق افراد توانمند باشد[۱۲۱] و روز بعد در نامه‌ای به عموم مردم با ابراز دوباره نگرانی خود بر رسیدگی به وضع نیازمندان ازجمله از طریق وجوه بریه و وجوه شرعی تأکید کرد و دوباره اجازه صرف سهم امام(ع) را در صورت کفایت‌ نکردن سایر موارد داد.[۱۲۲] ایشان هنگام تبعید در ترکیه و نجف نیز در نامه‌هایی که به ایران می‌نوشت، بر رسیدگی به فقرا در زمستان ازجمله تهیه ذغال تأکید می‌کرد[۱۲۳].

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، امام خمینی به برآورده‌ کردن نیازهای اولیه فقرا تأکید می‌کرد[۱۲۴] و علاوه بر نگاه یک رهبر به مسئله فقر در جامعه، نگاهی فردی نیز به این موضوع داشت[۱۲۵]؛ ایشان گاهی در قرار دیدارشان با فقیران، خود به استقبال آنان می‌رفت؛ در حالی‌که این عمل، خلاف رویه بسیاری از مسئولان آن زمان بود[۱۲۶]؛ چنان‌که تأکید می‌کرد افرادی که برای خواندن صیغه عقد به حضور ایشان می‌روند، تا جای ممکن از مردم فقیر جامعه باشند.[۱۲۷] همچنین همواره هدایا و نذوراتی که به ایشان داده می‌شد، به فقرا و افرادی که خود می‌شناخت می‌بخشید[۱۲۸]؛ چنان‌که در سال ۱۳۶۴ دستور داد تا زمین‌های موروثی ایشان میان فقیران تقسیم شود[۱۲۹].[۱۳۰]

منابع

پانویس

  1. دهخدا، لغتنامه، ۱۰/۱۵۱۶۱.
  2. انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۶/۵۳۸۴–۵۳۸۵.
  3. حلی، قواعد الاحکام، ۱/۳۵۷؛ امام خمینی، استفتائات، ۱/۳۴۵.
  4. امام خمینی، تقریرات، ۲/۲۷۳.
  5. امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۵۹.
  6. امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۱۲.
  7. امام خمینی، صحیفه، ۶/۷۵، ۱۵۹ و ۱۳/۵۴۴.
  8. امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۷۴.
  9. امام خمینی، صحیفه، ۴/۵۱ و ۵/۷۴.
  10. حسین‌خانی، امید، مقاله «فقر»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص۵۹۱ – ۵۹۸.
  11. «و تو را گم‌گشته یافت و راه نمود» سوره ضحی، آیه ۷.
  12. طباطبایی، المیزان، ۲۰/۳۱۱.
  13. «شیطان شما را از تنگدستی می‌هراساند و به کار زشت وا می‌دارد و خداوند شما را به آمرزش و بخششی از سوی خویش نوید می‌دهد؛ و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۶۸.
  14. طباطبایی، المیزان، ۲/۳۹۴.
  15. آمدی، تصنیف غرر، ۳۶۵.
  16. مجلسی، بحارالانوار، ۷۵/۱۲.
  17. مجلسی، بحارالانوار، ۶۹/۴۷.
  18. نهج البلاغه، ح۳۱۱، ۵۷۶.
  19. شعیری، جامع الاخبار، ۱۱۱.
  20. مجلسی، بحارالانوار، ۳۵/۲۵۴؛ نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۷/۲۶۸–۲۶۹.
  21. «مؤمنان جهادگریز که آسیب دیده نباشند با جهادگران در راه خداوند به جان و مال، برابر نیستند، خداوند جهادگران به جان و مال را بر جهادگریزان به پایگاهی (والا) برتری بخشیده و به همگان وعده نیکو داده است و خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشی سترگ، برتری بخشیده است» سوره نساء، آیه ۹۵.
  22. «کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده‌اند و در راه خداوند با مال و جانشان جهاد کرده‌اند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رسانده‌اند دوستان یکدیگرند و کسانی که ایمان آورده و هجرت نکرده‌اند شما را با آنان هیچ پیوندی نیست تا آنکه هجرت گزینند و اگر از شما در دین یاری بجویند باید یاری کنید مگر در برابر گروهی که میان شما و آنان پیمانی است و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره انفال، آیه ۷۲.
  23. طباطبایی، المیزان، ۵/۴۷.
  24. مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۲۹۹.
  25. مجلسی، بحارالانوار، ۱۳/۴۲۷.
  26. امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۲۴.
  27. امام خمینی، صحیفه، ۲/۱۲۳.
  28. امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۹–۳۴۰ و ۲۱/۸۵–۸۶.
  29. امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۹ و ۳۲۰.
  30. حسین‌خانی، امید، مقاله «فقر»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص۵۹۱ – ۵۹۸.
  31. امام خمینی، صحیفه، ۵/۱۴ و ۷/۱۴۷.
  32. امام خمینی، صحیفه، ۵/۳۸۳ و ۴۴۸.
  33. امام خمینی، صحیفه، ۳/۷۳.
  34. امام خمینی، صحیفه، ۲/۴۸۳–۴۸۴ و ۳/۴۱۵.
  35. امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۱۵.
  36. امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۰.
  37. امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۱۸.
  38. امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۶۸.
  39. امام خمینی، صحیفه، ۴/۶۶.
  40. امام خمینی، صحیفه، ۲/۲۵۳؛ امام خمینی، ولایت فقیه، ۳۷.
  41. امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۹.
  42. امام خمینی، صحیفه، ۴/۵۰.
  43. حسین‌خانی، امید، مقاله «فقر»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص۵۹۱ – ۵۹۸.
  44. حسینی شاهرودی، مقابله شریعت با فقر، فساد و تبعیض، ۱۶۴–۱۶۵.
  45. نجم، ۳۹.
  46. «ای مؤمنان! چیزهای پاکیزه‌ای را که خداوند برای شما حلال کرده است حرام مشمارید و تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره مائده، آیه ۸۷.
  47. «و از آنچه خداوند حلال و پاکیزه روزی شما کرده است بخورید و از خداوند که بدو ایمان دارید پروا کنید» سوره مائده، آیه ۸۸.
  48. «ای مردم از آنچه در زمین حلال و پاک است بخورید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است» سوره بقره، آیه ۱۶۸.
  49. طباطبایی، المیزان، ۶/۱۰۷.
  50. حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۷/۵۹.
  51. امام خمینی، مکاسب، ۱/۳–۴؛ مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۴۳۹–۴۴۱.
  52. کلینی، کافی، ۱/۳۲ و ۵/۸۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱/۲۱۳.
  53. مجلسی، بحارالانوار، ۶۸/۳۸۲.
  54. مجلسی، بحارالانوار، ۹۳/۴۶.
  55. امام خمینی، استفتائات، ۲/۲۱۱.
  56. امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۹۶ و ۲۱/۲۰۴.
  57. امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۶۶–۳۶۷.
  58. امام خمینی، صحیفه، ۷/۵۱۹–۵۲۰.
  59. کلینی، کافی، ۲/۱۳۷–۱۴۰.
  60. «ای فرزندان آدم! در هر نمازگاهی زیور خود را بردارید و بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد» سوره اعراف، آیه ۳۱.
  61. «و حقّ خویشاوند را به او برسان و نیز (حقّ) مستمند و در راه مانده را و هیچ‌گونه فراخ‌رفتاری مورز» سوره اسراء، آیه ۲۶.
  62. «که فراخ رفتاران یاران شیطانند و شیطان به پروردگارش ناسپاس است» سوره اسراء، آیه ۲۷.
  63. طبرسی، إعلام الوری، ۱/۱۵۷.
  64. کلینی، کافی، ۱/۴۱۰–۴۱۱.
  65. ثقفی، الغارات، ۱/۱۰۶.
  66. امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۸۵.
  67. حسین‌خانی، امید، مقاله «فقر»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص۵۹۱ – ۵۹۸.
  68. «داستان (بخشش) آنان که دارایی‌های خود را در راه خداوند می‌بخشند چون دانه‌ای است که هفت خوشه بر آورده باشد، در هر خوشه صد دانه و خداوند برای هر که بخواهد (آن را) چند برابر می‌گرداند و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۶۱.
  69. «همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا می‌دارند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم می‌بخشند» سوره بقره، آیه ۳.
  70. حسینی همدانی، انوار درخشان در تفسیر قرآن، ۱/۳۸.
  71. امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۲۶–۴۲۷.
  72. دانش آشتیانی، انفاق و حکمت، ۸۶–۹۳.
  73. «از دارایی‌های آنان زکاتی بردار که با آن آنها را پاک می‌داری و پاکیزه می‌گردانی و برای آنها (به نیکی) دعا کن که دعای تو (مایه) آرامش آنان است و خداوند شنوایی داناست» سوره توبه، آیه ۱۰۳.
  74. طباطبایی، المیزان، ۹/۳۷۷.
  75. روم، ۳۹؛ طباطبایی، المیزان، ۱۶/۱۸۵.
  76. کلینی، کافی، ۳/۴۹۸؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۹/۱۰.
  77. حر عاملی، وسائل الشیعة، ۹/۱۲.
  78. امام خمینی، صحیفه، ۸/۲۳۴.
  79. «و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفته‌اید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره انفال، آیه ۴۱.
  80. حر عاملی، وسائل الشیعة، ۹/۴۸۶؛ طباطبایی، المیزان، ۹/۸۹.
  81. حر عاملی، وسائل الشیعة، ۹/۴۸۷.
  82. امام خمینی، ولایت فقیه، ۳۱.
  83. امام خمینی، ولایت فقیه، ۳۲.
  84. امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۰۳.
  85. حسین‌خانی، امید، مقاله «فقر»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص۵۹۱ – ۵۹۸.
  86. فراهانی‌فرد، نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اسلام، ۵۹–۶۲.
  87. فراهانی‌فرد، نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اسلام، ۶۴–۶۶؛ مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۵۲۴.
  88. امام خمینی، صحیفه، ۸/۲۳۴؛ امام خمینی، ولایت فقیه، ۵۰.
  89. امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۶۰–۶۱.
  90. امام خمینی، ولایت فقیه، ۳۱–۳۲.
  91. حسین‌خانی، امید، مقاله «فقر»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص۵۹۱ – ۵۹۸.
  92. فوران، مقاومت شکننده، ۳۲۹ و ۳۵۵.
  93. عباسی، دولت پهلوی و توسعه اقتصادی، ۱۶۴.
  94. امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۳۵–۴۳۶.
  95. امام خمینی، صحیفه، ۴/۶۶ و ۱۷۴ و ۷/۱۴۷.
  96. امام خمینی، صحیفه، ۳/۵۲۱.
  97. امام خمینی، صحیفه، ۲/۴۴۹.
  98. فوران، مقاومت شکننده، ۴۶۴.
  99. امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۱۲.
  100. امام خمینی، صحیفه، ۳/۷۳.
  101. امام خمینی، صحیفه، ۴/۳۵۷؛ ۶/۳۴–۳۵ و ۲۱/۲۳۳.
  102. امام خمینی، صحیفه، ۲/۲۷۸ و ۳/۷۳.
  103. عباسی، دولت پهلوی و توسعه اقتصادی، ۱۸۴.
  104. امام خمینی، صحیفه، ۳/۶–۷ و ۱۷۱–۱۷۲.
  105. امام خمینی، صحیفه، ۴/۶۶.
  106. حسین‌خانی، امید، مقاله «فقر»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص۵۹۱ – ۵۹۸.
  107. امام خمینی، صحیفه، ۵/۴۴۸.
  108. امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۶۷.
  109. امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۶۷.
  110. امام خمینی، صحیفه، ۶/۵۱۹.
  111. امام خمینی، صحیفه، ۸/۱۷۹.
  112. امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۶۵.
  113. موسوی، خاطره، ۱/۲۱۹.
  114. مدنی، فقر در ایران (۱)، ۱۱۹–۱۲۰.
  115. امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۹–۳۴۰.
  116. امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۰–۳۴۱.
  117. حسین‌خانی، امید، مقاله «فقر»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص۵۹۱ – ۵۹۸.
  118. برهانی، خاطره، ۱/۲۱۵.
  119. رجایی، برداشتهایی از سیره امام خمینی، ۱/۲۱۶–۲۱۷.
  120. امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۵۶.
  121. امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۶۰.
  122. امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۵۱۱.
  123. امام خمینی، صحیفه، ۱/۴۲۸ و ۲/۵۱؛ روحانی، خاطره، ۱/۴۱۴.
  124. بازرگان، خاطره، ۱/۲۱۹.
  125. خمینی، خاطره، ۱/۲۲۰؛ رجایی، برداشت‌هایی از سیره امام خمینی، ۱/۲۲۱.
  126. مصطفوی، خاطره، ۱/۲۲۱.
  127. آشتیانی، خاطره، ۱/۲۲۴.
  128. عقیقی بخشایشی، خاطره، ۱/۲۲۶–۲۲۷؛ رحیمیان، خاطره، ۱/۲۲۷.
  129. امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۳۲.
  130. حسین‌خانی، امید، مقاله «فقر»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص۵۹۱ – ۵۹۸.