اصلاح در معارف و سیره حسینی
مقدمه
بررسی قیام و نهضت امام حسین(ع) از زوایای مختلف امری است ممکن و لازم، همان طور که تاکنون بسیاری از نویسندگان و گویندگان بدان پرداختهاند. یکی از ارکان نهضت امام حسین(ع) - همانگونه که در گفتار و روش آن امام همام میباشد- اصلاحطلبی در جامعه دینی است. بررسی واژه اصلاحطلبی در نهضت امام حسین(ع) از آن جهت حائز اهمیت است که بسیاری از افراد امروز با شعار اصلاحطلبی با انگیزهها و سلیقههای شخصی و گروهی در صدد بهرهبرداری از آن برای رواج نوعی تسامح و تساهل و به فراموشی سپردن ارزشها به ویژه ارزشهای حاکم بر نهضت بزرگ اصلاح طلب کربلا میباشند. اینک به اختصار چگونگی اصلاحطلبی در نهضت امام حسین(ع) را بررسی میکنیم.[۱]
اصلاحطلبی
واژه اصلاحطلبی بیشتر در جایی به کار گرفته میشد که انسان، انحراف و کجروی و خلاف مصالح مردم را در جامعه ببیند و بر اساس مسئولیت و نیاز، به تبیین اصلاحات و اقدام عملی مبادرت ورزد. اساس کار در امر اصلاحطلبی ریشههای فکری و باورهای اعتقادی است؛ لذا اصلاحطلبی در هر جامعهای متوجه گرایش اصلاحطلبان میباشد که چرا و چگونه و با کدام ابزار به اصلاحطلبی اقدام میکنند؟[۲]
اصلاحطلبی سرآغاز نهضت امام حسین(ع)
امام حسین(ع) پس از امتناع از بیعت با حکومت یزید بن معاویه و اعتراض به حکومت وی عزم به خروج از مدینه نمود. قبل از خروج وصیتی نوشت و به برادرش محمد حنفیه سپرد. وصیت نامه امام حسین(ع) حاوی نکتههای بسیار عمیق و با ارزشی است که بند بند آن، حقیقت نهضت امام حسین(ع) را روشن میسازد. امام حسین(ع) در این وصیت نامه با نفی هرگونه خودخواهی، خوشگذرانی، فساد و تباهی و ستمگری - برای خروج از مدینه و مخالفت با بیعت و حکومت یزید - انگیزه اولیهاش را چنین میفرماید: «إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي(ص)...»[۳].
با این بیان به خوبی روشن میشود:
- خروج امام برای فرار از بیعت نبوده است؛
- خروج امام صرفاً به منزله عدم بیعت و اعتراض به دستگاه خلافت یزید نبوده است؛
- امام مفسدهای را در جامعه اسلامی احساس نمود و براساس آن در صدد اصلاح آن بر آمد و لذا برای جلوگیری و مقابله با انحراف و مفسده در جامعه دینی راه خروج و حرکت از مدینه را در پیش گرفت؛
- خط و مشی امام حسین(ع) همان سیره پیامبر اکرم(ص) و روش پدر بزرگوارش علی بن ابی طالب بوده است. بسی روشن است که حرکت امام حسین(ع) در امتداد خط اصلاحطلبی در فرمان پیامبر اکرم(ص) و علی ابن ابی طالب(ع) بوده است.[۴]
شعار مهم اصلاحطلبی امام حسین(ع)
امام حسین(ع) در حرکت خود به دو نکته مهم اشاره فرمود:
- «أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ(ع)»[۵]. میخواهم برای اصلاح جامعه امر به معروف و نهی از منکر نمایم.
- «وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع)»[۶]. تأکید بر سیره پیامبر(ص) تضمینکننده سلامت راه و برخورد با کسانی بود که تحت عنوان دین از حقیقت دین فاصله و در ضلالت مهلک تحریف و بدعت قرار گرفته بودند.
عنصر امر به معروف و نهی از منکر نیز به دو رکن مهم جامعه توجه داشت:
در حقیقت طرح امر به معروف و نهی از منکر امام، جنبه اجتماعی و حکومتی داشت، گرچه در برخورد با افراد مطرح آن زمان حقایقی از دین و جامعه را بیان میفرمود. اما اگر به زوایای سخن و کلام امام(ع) خوب توجه شود، در مییابیم که انگیزه امام(ع) اصلاح امور جامعه و حکومت بوده است. امام حسین(ع) در صدد دعوت به معروف؛ یعنی دعوت به دین خدا و پذیرش حاکم عادل و امام مسلمین بود. معروف فراموش شده در آن زمان، امامت به حق مسلمین بوده و امام(ع) بارها افراد جامعه را به همراهی و توجه به خود دعوت نمود، اما مردم با کجفهمی، از پذیرش و درک دعوت به حق سرباز زدند و گران بهاترین معروف الهی را در مسیر حق، تنها و بییاور گذاشتند.[۷]
جایگاه مردم برای اصلاح حکومت
امام حسین(ع) خلافت آل ابی سفیان را باطل و از سوی دیگر، جهل، سکوت و همراهی مردم را عامل مهم این معضل اجتماعی میدانست و دلیل این انحراف را بیتوجهی عناصر جامعه به توصیه پیامبراکرم(ص) میدانست. امام حسین(ع) میفرماید: «وَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَدِّي رَسُولَ اللَّهِ(ص): الْخِلافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلى آلِ أَبِي سُفْيانَ فَإِذا رَأَيْتُمْ مُعاوِيَةَ عَلى مِنْبَرى فَابْقِرُوا بَطْنَهُ وَقَدْ رَآهُ اهْلُ الْمَدينَةَ عَلَى الْمِنْبَرِ فَلَمْ يَبْقَرُوا فَابْتَلاهُمُ اللَّهُ بِيَزيدِ الْفاسِقِ»[۸].
جامعهشناسی امام حسین(ع) بسیار دقیق و روشن است؛ لذا نقش مردم را در دوره کار آمدن یزید با ادله بیان میکند. امام حسین(ع) برای نهی مردم از پذیرش حکومت یزید میفرماید: «اَيُّهَا النَّاسُ! اِنَّ رَسُولَ اللهِ(ص) قَالَ: مَنْ رَأى سُلْطاناً جَائِراً مُسْتَحِلاً لِحُرُمِ الله، نَاكِثاً لِعَهْدِ الله، مُخَالِفاً لِسُنةِ رَسُولِ اللهِ(ص)، يَعْمَلُ فِى عِبادِ اللهِ بِالِاثْمِ وَ الْعُدْوَانِ، فَلَمْ يُغَيِّر عَلَيْهِ بِفِعْل وَ لا قَوْل، كَانَ حَقَّاً عَلَى اللهِ اَنْ يُدْخِلَهُ مُدْخَلَهُ»[۹][۱۰]
انگیزههای قیام اصلاحطلبانه امام حسین(ع)
حکومت
خلافت معاویه، فساد و تباهی و ظلم و جور را در جامعه گسترش داد و از سویی، موجب تحریف و واژگون شدن حقایق دین در جامعه گردید. به گونهای که وی به عنوان جانشین و وصی پیامبر(ص) بر کرسی خلافت تکیه زد و هزاران منبر برای سب علی بن ابی طالب به وجود آورد. عمق فاجعه را کسی جز حسین بن علی پس از هلاکت معاویه درک نکرد حکومت مورتی یزید که مورد اعتراض بعضی از شیوخ و بزرگان آن زمان بود، گویای حقیقت پنهان فاجعه نبود. امام حسین(ع) پس از شنیدن طرح خلافت یزید فرمود: «وَ عَلَى الْإِسْلامِ السَّلامُ إذْ قَد بُلِيَتِ الامَّةُ بِراعٍ مِثْلِ يَزيدَ»[۱۱].
امام(ع) سپردن خلافت را به شخصی، مثل یزید بزرگترین مصیبت جامعه اسلامی میداند. امام(ع) با ژرفاندیشی و عمقنگری، بلای اسلام را در جامعه دینی حاکمیت فرد ظالم و فاسقی مثل یزید میداند. امام(ع) در معرفی یزید میفرماید: «يَزيدُ رَجُلٌ شارِبُ الْخَمْرِ وَ قاتِلُ النَّفْسِ الْمُحْتَرَمةِ مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ»[۱۲].
خلافت در آن عصر رهبری جامعه اسلامی و به تعبیری جانشینی پیامبر(ص) را در اذهان به همراه داشت. امام حسین(ع) دین و خلافت و امامت و رهبری بر جامعه اسلامی را دستخوش هوسرانی و ظلم و جور میدید؛ لذا لحظهای نه از مخالفت و عدم بیعت کوتاه آمد و نه از آگاه کردن افکار عمومی و مبارزه حقطلبانه دست برداشت.
امام حسین(ع) وضعیت حکومت و طریقه خلافت را غیر قابل تحمل میداند، در منزل بیضه میفرماید: «أَلَا هَؤُلَاءِ قَدْ لَزِمُوا طاعَةَ الشَّيْطانِ وَ تَرَكُوا طاعَةَ الرَّحْمنِ وَاظَهَرُوا الفَسادَ وَ عَطَّلُوا الْحُدُودَ وَاسْتَأْثَرُوا بِالْفَىْءِ وَ احَلُّوا حَرامَ اللَّهِ وَ حَرَّمُوا حَلالَهُ وَ أَنَا مِمَّنْ غَیْرِهِ»[۱۳][۱۴]
منابع
پانویس
- ↑ سلمانی کیاسری، محمد، مقاله «امام حسین اصلاحطلب بزرگ»، فرهنگ عاشورایی ج۱۰ ص ۸۲.
- ↑ سلمانی کیاسری، محمد، مقاله «امام حسین اصلاحطلب بزرگ»، فرهنگ عاشورایی ج۱۰ ص ۸۳.
- ↑ «خروج من فقط برای اصلاحطلبی در امور امت جدم پیامبر(ص) است»مقتل خوارزمی، ج۱، ص۱۸۸.
- ↑ سلمانی کیاسری، محمد، مقاله «امام حسین اصلاحطلب بزرگ»، فرهنگ عاشورایی ج۱۰ ص ۸۳.
- ↑ مقتل خوارزمی، ج۱، ص۱۸۸.
- ↑ «به سبک و روش جدم پیامبر اکرم(ص) و پدرم علی(ع) عمل میکنم» مقتل خوارزمی، ج۱، ص۱۸۸.
- ↑ سلمانی کیاسری، محمد، مقاله «امام حسین اصلاحطلب بزرگ»، فرهنگ عاشورایی ج۱۰ ص ۸۴.
- ↑ «من از جدم رسول الله(ص) شنیدم که فرمود: خلافت بر خاندان ابوسفیان حرام است و اگر روزی معاویه را بر بالای منبر من دیدید، شکمش را بدرید [او را بکشید]. و مردم مدینه او را بر منبر پیامبر(ص) دیدند، و او را نکشتند. پس خداوند مردم را به یزید فاسق گرفتار نمود» لهوف، ص۲۰.
- ↑ «مردم! پیامبر خدا(ص) فرمود: هر مسلمانی با سلطان زورگویی مواجه گردد که حرام خدا را حلال نموده و پیمان الهی را در هم میشکند و با سنت پیامبر مخالفت میکند و در میان بندگان خدا گناه و دشمنی را در پیش میگیرد. ولی او در برابر چنین سلطانی با عمل و گفتار خود مخالفت ننماید خداوند آن شخص را به محل همان طاغی، در آتش جهنم داخل میکند» تاریخ طبری، ج۷، ص۳۰۰.
- ↑ سلمانی کیاسری، محمد، مقاله «امام حسین اصلاحطلب بزرگ»، فرهنگ عاشورایی ج۱۰ ص ۸۶.
- ↑ «دیگر باید فاتحه اسلام را خواند چراکه مسلمانان به فرمانروایی مثل یزید گرفتار شدند» لهوف، ص۲۰.
- ↑ «یزید مردی است شرابخوار که دستش به خون افراد بیگناه آلوده است او علناً مرتکب فسق و فجور میشود» ارشاد، ص۲۰۰.
- ↑ «مردم، آگاه باشید اینان [بنیامیه] اطاعت خدا را ترک و پیروی از شیطان را در پیش گرفتند، فساد را ترویج و حدود الهی را تعطیل نموده و فیء را [که مختص به خاندان پیامبر(ص) است] به خود اختصاص دادند حلال خدا را حرام و اوامر و نواهی الهی را تغییر دادند و من به رهبری جامعه مسلمانان از این مفسدان که دین جدم را تغییر دادند شایستهترم» تاریخ طبری، ج۷، ص۳۰۰.
- ↑ سلمانی کیاسری، محمد، مقاله «امام حسین اصلاحطلب بزرگ»، فرهنگ عاشورایی ج۱۰ ص ۸۷.