آل محمد

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۰ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۳۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

آل محمد (ص) آل هرکس به ذریّه و نسل و فرزندان او گفته مى‌شود. آل محمد (ص) نیز ذرّیه و عترت آن حضرت است.

مقدمه

آل به فرزندان و خاندان یک شخص گفته می‌‌شود.

آل محمد، یعنی عترت و خاندان او که به آنان "اهل بیت" نیز گفته می‌‌شود. شامل پیامبر (ص)، حضرت علی، حضرت زهرا و یازده امام از نسل آن حضرت می‌‌گردد.

محبت، مودّت، احترام، یاد کرد، زیارت و پیروی از آل محمد (ص) مورد سفارش دین است. در درودی که بر رسول خدا (ص) به صورتِ "صلوات" فرستاده می‌‌شود، لازم است بر آل محمد هم درود فرستاد. خاندان پیامبر، داناترین افراد به دین خدا و نزدیک‌ترین مردم به حضرت محمد (ص) و شایسته‌ترین افراد برای تبعیت و الگوگیری‌اند و "حبّ آل محمد" مایه نجات و رستگاری و قبولی اعمال است و پیروان اهل بیت در خط مستقیم اسلام‌اند و گمراه نمی‌شوند[۱].

آل محمد چه کسانی هستند؟

امام صادق (ع) ذریّۀ محمّد را آل او دانسته و امامان را اهل او شمرده است.[۲]آل، دربارۀ کسانى به‌کار برده مى‌شود که مخصوص و متّصل به یک شخص‌اند، یا از روى قرابت و خویشاوندى، یا از روى موالات. آل پیامبر، خویشاوندان اویند. هرآل نبى، امت نبى هست، امّا هرامّت نبى، آل او نیست.[۳] "به گروه، خاندان و فرزندان هرکس آل او گفته مى‌شود"[۴].

در قرآن نیز آل موسى، آل فرعون، آل ابراهیم، آل داوود، آل یعقوب و... به‌کار رفته است. وقتى آل محمد (ص) گفته مى‌شود، عترت پاک پیامبر و خاندان آن حضرت مورد نظر است که از آنان به اهل بیت (ع) هم تعبیر شده است. آل محمّد و عترت و اهل بیت، شامل همسران آن حضرت نمى‌شود. وقتى آیۀ تطهیر دربارۀ اهل بیت (ع) نازل شد، امّ سلمه همسر پیامبر پرسید: آیا من از اهل تو نیستم؟ فرمود: تو به سوى نیکى و خیرى، لکن اهل بیت (ع) من اینان على، فاطمه، حسن و حسین (ع) هستند.[۵] وقتى پیامبر دربارۀ اهل بیت خویش سفارش مى‌کرد، پرسیدند: اهل بیت تو کیانند؟ فرمود: اهل بیت من على و دو نواده‌ام و نه امام از فرزندان حسین (ع)اند، امامان امین و معصوم، اینان اهل بیت و عترت منند، از گوشت و خون من[۶][۷].

امامان شیعه، پیوسته تأکید داشتند که آل محمد را مطرح کنند و بر آنان درود بفرستند. این نوعى خط سیاسى در مقابل شیوۀ امویان و عباسیان نیز به‌شمار مى‌رفت که تلاش بر محو نام این خاندان داشتند. صلوات بر پیامبر و آل محمّد، ازاین‌رو مورد تأکید است. اینکه پیامبر فرمود: هرکس بر من صلوات بفرستد ولى بر آل من نفرستد، بوى بهشت به مشامش نمى‌رسد،[۸] براى توجّه دادن به این مسیر نورانى و صراط حقّى است که منتهى به خدا مى‌شود. پیامبر اسلام (ص)، اساس اسلام را حبّ اهل بیت دانسته است: [۹] و از معارف دینى هرچه از این خانه و خاندان بیرون نیامده باشد، قابل اطمینان نیست و به تعبیر امام باقر (ع) مکتب غیر آل محمّد باطل و بیراهه است[۱۰][۱۱]

در قرآن از آل یاسین یاد شده و خدا بر آنان درود فرستاده است. امام رضا (ع) فرمود: مقصود خدا آل محمّد است.[۱۲] ائمه، خلافت را خاصّ آل محمّد مى‌دانستند و دیگران را غاصب مى‌شمردند. امام صادق (ع) فرمود: در جایگاهى نشستند که آل محمد (ص)، از آنان به آن جایگاه سزاوارترند[۱۳].

امام باقر (ع) نیز دربارۀ مرجعیّت دینى خاندان پیامبر فرمود: "خداوند، آل محمّد را درهایى قرار داد که از آنها به سوى خدا باید رفت"[۱۴] در غدیریّۀ مهم و دلنشین ناشى صغیر شناخت حق به وسیلۀ آل محمّد بیان شده است: [۱۵]

در غدیر خم، با معرفى على (ع) به امامت مسلمین، سوق دادن امّت به سوى خاندانى بود که پایگاه نزول قرآن و مهبط وحى بودند. اگر آل محمد (ص)، محوریّت مى‌یافتند و مردم در امور دین و دنیا و در مسائل اخلاقى و سیاسى به اهل بیت (ع) روى مى‌آوردند، از سرچشمۀ اسلام سیراب مى‌شدند و گرفتار بیراهه‌ها نمى‌گشتند. آل محمد (ص) از نگاه دیگر همۀ کسانى‌اند که موالات این دودمان را پذیرفته‌اند و در فکر و عقیده و سلوک و مواضع، تابع عترت‌اند. همچنانکه که «سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت‏» بود، هرکس اهل تقوا و حبّ اهل بیت باشد، از این خاندان و از آل محمّد است.

حضرت باقر (ع) فرمود: «مَنْ أَحَبَّنَا فَهُوَ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَيْتِ‏»[۱۶]. امام صادق (ع) نیز فرمود: «مَنِ اتَّقَى مِنْكُمْ وَ أَصْلَحَ فَهُوَ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت‏»[۱۷]. پیامبر خدا (ص) نیز فرمود: "آل محمد (ص) هرکسى است که پرواپیشه باشد"[۱۸]. این پیوند، پیوندى روحى، فکرى، معنوى و مکتبى است.[۱۹]

امام صادق (ع) فرمود: هرکس آل محمد (ص) را دوست بدارد و با آنان تولّى داشته باشد و ایشان را بر همۀ مردم مقدّم بدارد، به خاطر قرابتى که نسبت به پیامبر دارند، او از آل محمد (ص) است، به خاطر منزلتى که نزد آل محمد دارد، نه آنکه عینا از آنان باشد، بلکه به خاطر تولّى و پیروى که نسبت به آنان دارد، از آنان شمرده مى‌شود و این حکم خدا در قرآن است که: ﴿وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ[۲۰] و ﴿فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي[۲۱] [۲۲] هم خطّى و همفکرى و همراهى با هرگروه، انسان را جزو آنان مى‌سازد. هرکس که در اندیشه و عمل، محمّدى و علوى و محمّدى و علوى و اهل بیتى باشد، آل محمد (ص) است.[۲۳]

آل پیامبر چه کسانی‌اند؟

با مراجعه به روایات پی می‌بریم که مقصود از اهل بیت(ع) امامان معصوم هستند. مسلم به سند خود از عایشه نقل می‌کند: پیامبر(ص) صبحگاهی از حجره خارج شد، در حالی که بر روی دوش او عبایی بافته شده از موی سیاه بود. حسن بن علی بر او وارد شد، او را داخل آن (عبا) کرد؛ آن‌گاه حسین(ع) وارد شد، او نیز با او داخل شد. سپس فاطمه وارد شد، او را نیز داخل آن کرد، بعد علی وارد شد و او را نیز در آن داخل نمود؛ آن‌گاه این آیه را تلاوت کرد: «خداوند چنین می‌خواهد که هر رجس و پلیدی را از شما خاندان نبوت دور کند و شما را از هر عیب، کاملاً پاک و منزه گرداند»[۲۴].

ترمذی در صحیحش از عمر بن ابی سلمه نقل می‌کند: هنگامی که آیه تطهیر در خانه ام سلمه بر پیامبر(ص) نازل شد، پیامبر(ص) فاطمه و حسن و حسین(ع) را دعوت نمود و روی آنان کسایی کشید و علی نیز پشت سرش بود؛ پس کساء را روی او هم کشید. سپس عرض کرد: «بار خدایا! اینان اهل بیت من هستند. رجس و پلیدی را از آنان دور کن و پاکشان گردان». ام سلمه عرض کرد: «ای رسول خدا! آیا من هم با آنانم؟» حضرت(ص) فرمود: «تو در جایگاه خود هستی، تو بر خیری»[۲۵].

احمد بن حنبل به سندش نقل می‌کند: و هنگامی که این آیه نازل شد ﴿نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ، رسول خدا(ص) علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) را دعوت کرد، آنگاه عرض کرد: «بار خدایا! اینان اهل من هستند»[۲۶].

می‌دانیم این چهار نفر از اهل بیت که مورد توجه خاص پیامبر(ص) بوده‌اند، خصوصیت ندارند و اگر در برخی از روایات حصر وجود دارد، حصر اضافی، در مقابل غیر معصومین است، نه حقیقی و از طرفی دیگر از آنجا که این چهار نفر از اهل بیت(ع) موجود بودند، آنان را مورد خطاب قرار داده است.

فخر رازی می‌گوید: آل محمد(ع) کسانی‌اند که رجوع امرشان به پیامبر(ص) است و هرکس که ارتباطش با پیامبر شدیدتر و کامل‌تر باشد، او آل پیامبر است و شکی نیست که فاطمه و علی و حسن و حسین(ع) شدیدترین و وثیق‌ترین ارتباط را با پیامبر اسلام(ص) دارند. این مطلب به نقل متواتر به اثبات رسیده، پس واجب است که آنان آل پیامبر باشند...[۲۷].

حاکم نیشابوری بعد از نقل حدیث کعب بن عجره می‌گوید: من این حدیث را تخریج کردم تا استفاده کننده بداند که اهل بیت و آل همگی همان پنج تن آل عبایند[۲۸]. بیهقی نیز بابی را تحت عنوان باب بیان أهل بیته الذین هم آله آورده است[۲۹].

ابن طلحه شافعی می‌گوید: پیامبر(ص) یکی را به دیگری تفسیر کرده، پس لفظ تفسیر شده با لفظ تفسیر شده به واسطه آن در معنا یکی است. پس لفظی به لفظ دیگر تبدیل شده با اتحاد معنا؛ لذا آل او همان اهل بیت اوست و اهل بیت او همان آل است؛ بنابراین قول، هر دو در معنا متحدند.

کاشف این حقیقت این که اصل «آل» اهل بوده و هاء به همزه تبدیل شده است و دلیل آن این که «هاء» در تصغیر برمی‌گردد و لذا در تصغیر آل «أهیل» گفته می‌شود و تصغیر، اسما را به اصول خود بازمی‌گرداند[۳۰].

ابن تیمیه می‌گوید: صحیح آن است که «آل محمد» اهل بیت پیامبر(ص) هستند و این چیزی است که از شافعی و احمد بن حنبل نقل شده است[۳۱].

ابن اثیر در کتاب النهایة می‌نویسد: اختلاف شده که آل پیامبر(ص) کیان‌اند؛ اکثر بر آن هستند که آنان همان اهل بیت پیامبرند[۳۲].[۳۳]

منابع

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۵.
  2. معانى الأخبار، ص ۹۴ ح ۱،۲ و ۳
  3. مفردات، راغب اصفهانى
  4. آل الرّجل، اهله و عیاله و اتباعه؛ معجم الألفاظ و الأعلام القرآنيه، محمّد اسماعيل ابراهيم
  5. كافى، ج ۱ ص ۲۸۷
  6. «َ عَلِيٌّ وَ سِبْطَايَ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ أَئِمَّةٌ أُمَنَاءُ مَعْصُومُونَ أَلَا إِنَّهُمْ أَهْلُ بَيْتِي وَ عِتْرَتِي مِنْ لَحْمِي وَ دَمِي.»؛ اهل البيت فى الكتاب و السنّه، ص ۵۱
  7. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۵.
  8. وسائل الشيعه، ج ۴ ص ۱۲۱۹، نيز به مدخل صلوات در همين كتاب مراجعه شود
  9. «أَسَاسُ الْإِسْلَامِ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ»؛ وسائل الشيعه، ج ۱۱ ص ۱۴۱
  10. «كُلُّ مَا لَمْ يَخْرُجْ مِنْ هَذَا الْبَيْتِ فَهُوَ بَاطِل‏»؛ وسائل الشيعه، ج ۸ ص ۵۰
  11. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۵.
  12. بحار الأنوار، ج ۲۳ ص ۱۶۷
  13. «جَلَسُوا مَجْلِساً كَانَ آلُ مُحَمَّدٍ أَحَقَّ بِهِ مِنْهُمْ»؛ بحار الأنوار، ج ۲۴ ص ۳۱۰
  14. «جَعَلَ اللَّهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ الْأَبْوَابَ الَّتِي يُؤْتَى مِنْهَا »؛ بحار الأنوار، ج ۸ ص ۳۳۶ح۵
  15. بآل محمد عرف الصواب و في أبياتهم نزل الكتاب‏؛ تمام قصيده را در «الغدير» ج ۴ ص ۲۵ بخوانيد
  16. اهل البيت فى الكتاب و السنّه، ص ۵۴۷ به نقل از تفسير عيّاشى
  17. اهل البيت فى الكتاب و السنّه، ص ۵۴۸ به نقل از تفسير عيّاشى
  18. « آلُ مُحَمَّدٍ كُلُّ تَقِي‏"»؛ اهل البيت فى الكتاب و السنّه، ص ۵۴۷ به نقل از تفسير عيّاشى
  19. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۵.
  20. سوره مائده آیه۵۱
  21. سوره ابراهیم آیه۳۶
  22. بحار الأنوار، ج ۶۵ ص ۳۵ ح ۷۳
  23. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۵.
  24. {{متن حدیث|خَرَجَ النَّبِيُّ(ص) غَدَاةً وَ عَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ مِنْ شَعْرٍ أَسْوَدَ، فَجَاءَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جَاءَ الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ مَعَهُ، ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا، ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَدْخَلَهُ- ثُمَّ قَالَ: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا؛ قشیری نیسابوری، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۸۳، حدیث ۲۴۲۴.
  25. «لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ عَلَى النَّبِيِّ(ص) ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ فَدَعَا فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً فَجَلَّلَهُمْ بِكِسَاءٍ وَ عَلِيٌّ خَلْفَ ظَهْرِهِ فَجَلَّلَهُ بِکِسَاءٍ ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً. قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ: وَ أَنَا مَعَهُمْ يَا نَبِيَّ اللهِ، قَالَ: أَنْتَ عَلَى مَكَانَكِ وَ أَنْتِ إِلَى خَيْرٍ»؛ ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۳۵۱، حدیث ۳۲۰۵.
  26. «لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ ﴿نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ‌(ص) عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً(ع) فَقَالَ: اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِي»؛ابن حنبل، مسند الإمام احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۶۰، حدیث ۱۶۰۸.
  27. «آلُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ هُمُ الَّذِينَ يَؤُولُ أَمْرُهُمْ إِلَيْهِ فَكُلُّ مَنْ كَانَ أَمْرُهُمْ إِلَيْهِ أَشَدَّ وَأَكْمَلَ كَانُوا هُمُ الْآلَ، وَلَا شَكَّ أَنَّ فَاطِمَةَ وَعَلِيًّا وَالْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ كَانَ التَّعَلُّقُ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) أَشَدَّ التَّعَلُّقَاتِ وَهَذَا كَالْمَعْلُومِ بِالنَّقْلِ الْمُتَوَاتِرِ فَوَجَبَ أَنْ يَكُونُوا هُمُ الْآلَ...»؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج۲۷، ص۵۹۵.
  28. و إنما خرجته لیعلم المستفید أن أهل البیت و الآل جمیعا هم؛حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۶۰، حدیث ۴۷۱۰.
  29. بیهقی، السنن الکبری، ج۲، ص۲۱۲.
  30. فالنبی(ص) فسر أحدهما بالآخر، فالمفسر والمفسر به سواء فی المعنی، فقد أبدل لفظاً بلفظ مع اتحاد المعنی فیکون آله أهل بیته و أهل بیته آله، فیتحدان فی المعنی علی هذا القول و یکشف حقیقة ذلک أن أصل آل أهل فأبدلت الهاء همزة، و یدل علیه أن الهاء ترد فی التصغیر فیقال فی تصغیر آل: أهیل، والتصغیر یرد الأشیاء إلی أصولها؛ نصیبی شافعی، مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، ص۳۷.
  31. والصحیح أن آل محمد هم أهل بیته، و هذا هو المنقول عن الشافعی و أحمد؛ احمد بن عبدالحلیم ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، ج۷، ص۷۵.
  32. قد اختلف فی آل النبی(ص): فالأکثر علی أنهم أهل بیته؛ ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج۱، ص۸۱.
  33. رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین، ج۱، ص ۳۰۷.