حضرت آدم در معارف و سیره رضوی
مقدمه
در سخنی منسوب به امام رضا (ع) آمده است: هبوط آدم بر کوه ابو قبیس در مکه بود. و چون فرود آمد از وحشت به درگاه خداوند شکوه کرد و خداوند یاقوت سرخی را فرستاد و در مکان خانه قرار داد تا خداوند را با طواف آن عبادت کند[۱]. امام هبوط آدم را روز ۲۵ ذیقعده ذکر میکند و روزه گرفتن در آن روز را به همین سبب و دلایل دیگر نیکو میشمارد[۲]. دینوری نیز مسکن او را حرم میداند[۳]. او نخستین کسی بود که خانه خدا را بنا نهاد[۴] و اوقاتی که در حرم میزیست، حوا به تاوان ارتکاب گناه، مجاز به ورود آن نبود[۵].
روایتها در مقوله هبوط آدم و حوا به گونهای است که از جدایی آنان در روی زمین حکایت دارد. در این روایات آمده است: آدم در هند و حوا در جده فرود آمد[۶] و بدین سبب یکدیگر را گم کردند. سپس آدم به جستوجوی حوا بر آمد و در نقطهای در مکه، در مزدلفه هم را یافتند و در عرفات یکدیگر را شناختند[۷]. بر پایه روایت دیگر، آدم مصطفی در صفا هبوط کرد و به همین سبب آن کوه صفا نامیده شد و حوا در مروه فرود آمد و نام مروه نیز ناظر به نزول حوا بر آن است[۸]. البته ارزیابی این دست از دادهها صرفاً در ترازوی نقد روایات امکانپذیر است. به هر حال میگویند وقتی خداوند آدم را از بهشت بیرون کرد، میوههایی از آن را توشه راهش کرد و ساخت هر چیز را بدو آموخت[۹] تا در زمین دچار سختی نگردد. اما او از فاصلهای که میان وی و بهشت افتاد سخت محزون شد و به شدت گریست و خداوند برای دلداریاش خیمهای از بهشت را برایش فرستاد تا در آن سکون یابد[۱۰]. میزان گریه آدم که سیصد سال طول کشید[۱۱]، آن قدر بود که برخی با زبان اغراق آن را برابر با گریه تمام خلق میدانند[۱۲]. به روایتی این گریه صد سال تداوم داشت، تا اینکه خداوند راز آن را از او پرسید. او گفت: خدایا، چگونه محزون نباشم، در حالی که مرا از بهشت فرود آوردی و نمیدانم به آن باز میگردم یا نه! خداوند بدو فرمود تا دعاهایی را با خود زمزمه کند و بگوید: «اللَّهُمَّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ سُبْحَانَکَ رَبِّ ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي إِنَّكَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ» و این همان است که خداوند در قرآن فرمود: ﴿فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ...﴾[۱۳]. بدینگونه وی مشمول رحمت الهی شد[۱۴]. در کتاب مقدس آمده است: کار آدم و حوا موجب شد تا زمین مورد لعن خداوند قرار گیرد و خس و خاشاک در آن بروید[۱۵]. در روایت است که آدم خود میدانست چه عملی را انجام داده و چگونه غضب الهی را بر انگیخته است. به همین سبب، وقتی در روز جزا از او میخواهند تا به عنوان ابوالبشر و کسی که روح الهی در او دمیده شده، به شفاعت مردم بپردازد، میگوید: من مرتکب عملی شدهام که موجب غضبی در خداوند شد که نه پیشینه داشت و نه پس از آن چنین میشود[۱۶]. البته چنین دیدگاهی در متون شیعی دیده نمیشود. آدم چون به زمین فرود آمد، جبرئیل بر او نازل شد و وی را به انتخاب یکی از سه چیز، یعنی عقل و حیا و دین، مخیر کرد تا در مورد دیگر را برگرداند و آدم از آن میان عقل را برگزید و چون جبرئیل از حیا و دین خواست تا برگردند، آنان پاسخ گفتند: ای جبرئیل! ما فرمان یافتیم با عقل باشیم؛ هر جا که باشد. جبرئیل گفت: هر چه میخواهید بکنید. سپس به آسمان عروج کرد[۱۷][۱۸]
آفرینش آدم
آفرینش آدم از سوی خداوند که برابر آنچه در متون مقدس آمده خلقتی بر صورت خداوند بود[۱۹]، چنان که در متون اسلامی روایتی از نبی مکرم اسلام (ص) آمده است که فرمود: «أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ آدَمَ عَلى صُورَتِهِ»[۲۰]، برخی را به این توهم افکند که او جوهری متفاوت و خداگون دارد. از اینرو، از امام رضا (ع) پرسیدهاند: آیا در آدم از جوهریت خداوند چیزی وجود دارد؟ آن حضرت این پرسش را سؤال مردی میداند که بر غیر سنت مشی میکند[۲۱]. همچنین از امام صادق (ع) درباره سخن پیامبر (ص) پرسیدند که آن حضرت میفرماید: آن صورت محدثه مخلوقهای است که خداوند آن را برگزید و بر دیگر صورتهای گوناگون برتری داد و به خود اضافه کرد، چنان که کعبه و روح را به خود نسبت میدهد[۲۲]. اما امام رضا (ع) در پاسخ مردی که میگوید برخی چنین روایت میکنند که خداوند آدم را بر صورت خویش آفرید، بر میآشوبد و میفرماید: اینان اول حدیث را حذف کردهاند. امام سپس توضیح میدهد: روزی پیامبر بر دو مردی میگذشت که یکدیگر را بد میگفتند و یکی به دیگری گفت: خداوند صورت تو را قبیح گرداند و هر که را چون تو باشد. پیامبر (ص) وقتی شنید، فرمود: ای بنده خدا! به برادرت چنین مگو، خداوند آدم را بر صورت او آفرید[۲۳]. بدین گونه امام رضا (ع) رویکرد تشبیهی حاکم بر اندیشه عدهای از مسلمانان را اصلاح کرد. آدم به حکم آنکه “اولین” انسان روی زمین در عالم موجود بود، طبعاً بسیاری از “اولها” به او منسوب است. چنان که گفتهاند او اولین پیامبر[۲۴] و نخستین کسی بود که مایه آزمون خداوند قرار گرفت[۲۵]. نخستین کسی بود که از زن اطاعت کرد. نخستین کسی بود که شعر سرود[۲۶]. نخستین کسی بود که برایش قبر کندند و لحد ساختند[۲۷] و ملائکه وی را غسل دادند و لحدی برایش ساختند و گفتند این سنت آدم در فرزندانش است[۲۸]. او مختون به دنیا آمد[۲۹] و قریب به هزار سال در زمین زیست و سپس از دنیا رفت. او تنها کسی است که در بهشت دارای کنیه است و کنیهاش ابو محمد است و تنها کسی است که با شمایل ویژه و ریش بلند در آنجا ظاهر میشود[۳۰].
در کتاب مقدس آمده است: او ۱۳۰ سال بزیست، پس پسری شبیه و به صورت خود آورد و او را شیث نامید و ایام آدم بعد از آوردن شیث، هشتصد سال بود و پسران و دختران آورد. پس تمام ایام آدم که زیست ۹۳۰ سال بود[۳۱]. همین قول در متون اسلامی نیز دیده میشود[۳۲]، هر چند قول به ۷۳۰ سال[۳۳] که به نظر میرسد خطایی در استنساخ (جابجایی سبعمأة به جای تسعمأة) باشد و هزار سال[۳۴] نیز دیده میشود. آوردهاند چون آدم در گذشت، وی را در غار کنز در ابوقبیس دفن کردند و به هنگام طوفان نوح جنازهاش بیرون آمد و حضرت نوح (ع) دوباره آن را به مکانش باز گرداند[۳۵]. فاصله زمانی آدم تا زمان پیامبر اسلام (ص) را ابنعباس چنین آورده است: از آدم (ع) تا نوح، ۲۲۰۰ سال؛ از نوح (ع) تا ابراهیم (ع)، ۱۱۳۴ یا ۱۱۴۲ سال؛ از ابراهیم (ع) تا موسی (ع)، ۵۷۰ یا ۵۶۵ سال؛ از موسی (ع) تا داوود (ع)، ۵۹۰ یا ۵۷۹ سال؛ از داوود (ع) تا عیسی (ع) ۱۹۵۳ سال و از او تا پیامبر اسلام (ص) ۶۰۰ سال[۳۶]. این زمان در مجموع کمتر از ۶۵۰۰ سال میشود.[۳۷]
عصمت آدم
دو روایت نزدیک به هم از آن حضرت وجود دارد. بر اساس یکی از آنها که راوی آن اباصلت هروی است، مأمون جمعی از عالمان اسلامی و دیگر ادیان را گرد آورد تا با امام رضا (ع) به محاجه برخیزند. در این میان، علی بن محمد بن جهم برخاست و پرسشهایی را درباره انبیا (ع) مطرح کرد. از جمله از آیه ﴿...وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى﴾[۳۸] پرسید که چگونه با عصمت حضرت آدم (ع) سازگاری دارد. امام با ذکر اینکه هر سخن ناشایستی را نباید به انبیای الهی نسبت داد، فرمود: خداوند آدم را آفرید تا حجت و خلیفه او در زمین باشد، نه اینکه او را برای بهشت آفریده باشد، و عصیان ذکر شده در بهشت بود نه در زمین تا تقدیر الهی محقق گردد، و چون به زمین فرود آمد و خلیفه و حجت خدا گردید، معصوم شد، چنان که خداوند فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ﴾[۳۹][۴۰]. بدین گونه امام عصیان آدم را موجه مینماید. اما در روایت دیگر، علی بن محمد بن جهم میگوید: در مجلس مأمون حضور یافتم، در حالی که امام رضا (ع) نیز حاضر بود. در این نشست، مأمون از آن حضرت درباره آیه مذکور پرسید: چگونه این آیه با اعتقاد شما مبنی بر عصمت پیامبران سازگاری دارد؟ امام در پاسخ فرمود: خداوند به آدم و حوا فرمود تا در بهشت ساکن شوند، ولی به درختی نزدیک نشوند[۴۱]، اما نفرمود به غیر آن نزدیک نشوید و نیز نفرمود از آن نخورید. و شیطان سوگند خورد و آنان را به خوردن از آن درخت ترغیب کرد و آنها تا آن زمان قسم دروغی نشنیده بودند و چنین کردند. اما این قبل از بعثت آدم بود و گناه بزرگی نبود که مستحق آتش باشد و چنین گناهان صغیرهای از پیامبران پیش از بعثت بخشودنی است، هر چند بعد از نزول وحی جایز نیست[۴۲]. بر این اساس، امام رضا (ع) ارتکاب عمل آدم را به دوران پیش از بعثت نسبت میدهد و آن را خلاف عصمت نمیداند.[۴۳]
تداوم نسل آدمیان
کاشفالغطاء در این باره مینویسد: در این زمینه دو دیدگاه وجود دارد. بر اساس یکی از آنها هر بطنی با بطن دیگر ازدواج میکردند که بر اساس شریعت آن زمان امری جایز بود و زنا چیزی جز مخالفت با قوانین مشروعه نیست. دیگر اینکه خداوند حوریههایی را فرستاد تا فرزندان آدم با آنان ازدواج کنند و شاید مراد از آنها دو زن باشند که از نسل بشر پیشین باقی مانده بودند[۴۴]. البته بخش اخیر کلام ایشان را هیچکس دنبال نکرد، اما دو دیدگاه بیان شده در متون کهن قائلانی دارد. دیدگاه اول نیز پیروان بیشتری دارد[۴۵]. یعقوبی مینویسد: وقتی حوا، هابیل را به دنیا آورد به همراه او دختری به نام لوبذا متولد شد و هنگامی که هابیل چشم به جهان گشود خواهرش اقلیما نیز به دنیا آمد و آدم خواست تا هر یک از پسران با همزاد دیگری ازدواج کند. البته یعقوبی روایت دیگری را که مؤید دیدگاه دوم است نیز ذکر میکند[۴۶]. به روایت بزنطی امام رضا (ع) میفرماید: حوا در هر زایشی دو فرزند پسر و دختر به دنیا میآورد و هر یک از پسران یک بطن با دختر بطن دیگر ازدواج میکردند، اما حق نداشتند با همشکم خویش وصلت نمایند و تحریم ازدواج پس از این آمد[۴۷]. علت خصومت قابیل با هابیل شاید همین نکته بود که وی میخواست با قلوی خویش که زیبارو بود ازدواج کند[۴۸] و چون نتوانست، از سر حسادت[۴۹] به قتل برادرش هابیل روی کرد[۵۰]. برخی به صراحت بر حرمت ازدواج خواهر و برادر در همه ادیان انگشت مینهند و بر آناند که خداوند دو حوریه به نامهای نزله و منزله فرستاد تا شیث و یافث، دو فرزند آدم (ع)، با آنان ازدواج کنند و بدین گونه نسل آدم ادامه پیدا کرد[۵۱]. به هر حال داوری نهایی در این باب، همانند دیگر مباحث آمده نه تنها آسان نیست، بلکه ناممکن است.[۵۲][۵۳]
منابع
پانویس
- ↑ قرب الإسناد، ص۳۶۱.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۱۴۹.
- ↑ الأخبار الطوال، ص۱.
- ↑ أخبار مکة، ازرقی، ج۱، ص۴۰.
- ↑ أخبار مکة، ازرقی، ج۱، ص۳۸.
- ↑ الطبقات الکبری، ابنسعد، ج۱، ص۳۵؛ تاریخ الطبری، ج۱، ص۸۱؛ تحف العقول، ص۱۱.
- ↑ الطبقات الکبری، ابنسعد، ج۱، ص۴۰؛ تاریخ الطبری، ج۱، ص۸۱.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۱۹۲.
- ↑ مجمع الزوائد، ج۸، ص۱۹۸.
- ↑ المعارف، ابنقتیبه، ص۵۵۹.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۱، ص۳۲.
- ↑ أخبار مکة، ازرقی، ج۱، ص۴۱؛ مجمع الزوائد، ج۸، ص۱۹۸.
- ↑ «آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبهپذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۳۷.
- ↑ مجمع الزوائد، ج۸ ص۱۹۸.
- ↑ کتاب مقدس، سفر پیدایش، ۳: ۱.
- ↑ المصنف، صنعانی، ج۷، ص۴۱۵-۴۱۷؛ السنن الکبری، نسائی، ج۶ ص۳۷۸؛ صحیح ابن حبان، ج۱۴، ص۳۸۱.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۱۰-۱۱.
- ↑ واسعی، سید علی رضا واسعی، مقاله «آدم»، دانشنامه امام رضا، ج۱، ص ۴۹.
- ↑ کتاب مقدس، سفر پیدایش، ۱: ۲۷.
- ↑ صحیح البخاری، ج۷، ص۱۲۵؛ الکافی، ج۱، ص۱۳۴.
- ↑ اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۷۸۵-۷۸۶.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۱۳۴.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۱۱۹-۱۲۰.
- ↑ عمدة القاری، ج۴، ص۴۹.
- ↑ الفرج بعد الشدة، ج۱، ص۱۱.
- ↑ الخصال، ص۲۰۹.
- ↑ الاحتجاج، ج۲، ص۹۲.
- ↑ المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۵۴۵.
- ↑ المحبر، ص۱۳۰؛ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۱۹.
- ↑ تاریخ مدینة دمشق، ج۷، ص۳۸۹؛ عمدة القاری، ج۴، ص۴۹.
- ↑ کتاب مقدس، سفر پیدایش، ۵: ۲-۵.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ص۵۲۳.
- ↑ الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۹۶۴.
- ↑ الطبقات الکبری، ابنسعد، ج۱، ص۲۸؛ المعارف، ابنقتیبه، ص۲۰، ۵۶؛ تفسیر القرآن المجید، ص۴۰۰.
- ↑ عمدة القاری، ج۴، ص۴۹.
- ↑ المحبَّر، ص۱.
- ↑ واسعی، سید علی رضا واسعی، مقاله «آدم»، دانشنامه امام رضا، ج۱، ص ۵۰.
- ↑ «و آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد» سوره طه، آیه ۱۲۱.
- ↑ «خداوند، آدم، نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۳۳.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۱۹۲-۱۹۳.
- ↑ {{متن قرآن ﴿وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ﴾ «و گفتیم: ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گیرید و از (نعمتهای) آن، از هر جا خواهید فراوان بخورید اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران گردید» سوره بقره، آیه ۳۵.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۱۹۵- ۱۹۶.
- ↑ واسعی، سید علی رضا واسعی، مقاله «آدم»، دانشنامه امام رضا، ج۱، ص ۵۱.
- ↑ الفردوس الأعلی، ص۷۰.
- ↑ المعارف، ابن قتیبه، ص۱۸.
- ↑ تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۶.
- ↑ قرب الإسناد، ص۳۶۶.
- ↑ الاحتجاج، ج۲، ص۳۱۵.
- ↑ الخصال، ص۹۰.
- ↑ المعارف، ابن قتیبه، ص۱۷؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۹، ص۳۴.
- ↑ علل الشرایع، ج۱، ص۲۰.
- ↑ منابع: قرآن مجید، الاحتجاج علی أهل اللجاج، احمد بن علی طبرسی (قرن عقی)، تحقیق: سید محمد باقر خرسان، مشهد، نشر المرتضی، اول، ۱۴۰۳ق، الأخبار الطوال، احمد بن داوود دینوری (۲۸۲ق)، تحقیق: عبدالمنعم عامر، قم، الشریف الرضی، اول، ۱۳۶۸ش؛ أخبار مکة و ما جاء فیها من الآثار، محمد بن عبدالله ازرقی (قرن ۳ق)، تحقیق: رشدی صالح ملحس، قم، منشورات الرضی، اول، ۱۴۱۱ق؛ اختیار معرفة الرجال، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تصحیح و تعلیق: میرداماد استرآبادی، تحقیق: سید مهدی رجایی، قم، مؤسسة آل البیت علیا لإحیاء التراث، اول، ۱۳۶۳ش؛ الاستذکار، یوسف بن عبدالله معروف به ابن عبدالبر (۴۶۳ قی)، تحقیق: سالم محمد عطا - محمد علی معوض، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۲۰۰۰م: البخلاء، عمر و بن بحر معروف به جاحظ (۲۵۵ق)، شرح: عباس عبد الساتر، بیروت، مکتبة الهلال، ۲۰۰۴م؛ تاریخ الطبری (تاریخ الأمم و الملوک)، محمد بن جریر طبری (۳۱۰ق)، تحقیق: محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، دوم، ۱۳۸۷ق؛ تاریخ الیعقوبی، احمد بن اسحاق معروف به یعقوبی (۲۹۲ق)، بیروت، دار صادر، بی تا: تاریخ مدینة دمشق، علی بن حسن معروف به ابن عساکر (۵۷۱ق)، تحقیق: علی شیری، بیروت، دار الفکر، اول، ۱۴۱۵ق، التبیان فی تفسیر القرآن، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۳۴۲ق: تحف العقول عن آل الرسول:این، حسن بن علی معروف به ابن شعبه حرانی (قرن ۴ق)، تحقیق و تصحیح: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، دوم، ۱۴۰۴ق؛ تفسیر القرآن المجید، محمد بن محمد معروف به شیخ مفید (۴۱۳ق)، جمعآوری: سید محمد علی ایازی، قم، مکتب الإعلام الإسلامی، اول، ۱۴۲۴ق، التفسیر، محمد بن مسعود معروف به عیاشی (۳۲۰ق)، تحقیق و تصحیح: سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الإسلامیة، اول، ۱۳۸۰ق، التوحید، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۱۳۸۱ق)، تحقیق: سیدهاشم حسینی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، اول، ۱۳۹۸ق، الخرائج و الجرائح، سعید بن هبة الله معروف به قطب الدین راوندی (۵۷۳ق)، تحقیق زیر نظر: سید محمد باقر ابطحی، قم، مدرسة الإمام المهدی کله اول، ۱۴۰۹ق، الخصال، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تصحیح و تعلیق: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، اول، ۱۴۰۳ق، السنن الکبری، احمد بن شعیب معروف به نسائی (۳۰۳ق)، تحقیق: عبدالغفار سلیمان بنداری - سید حسن کسروی، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۱ق؛ شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار لها، نعمان بن محمد مغربی معروف به قاضی نعمان (۳۶۳ق)، تحقیق: محمد حسینی جلالی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، دوم، ۱۴۱۴ق، صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان، محمد بن حبان تمیمی (۳۵۴ق)، تحقیق: شعیب ارنؤوط، بیروت، مؤسسة الرسالة، دوم، ۱۴۱۴ق؛ صحیح البخاری، محمد بن اسماعیل معروف به بخاری (۲۵۶ق)، بیروت، دار الفکر، اول، ۱۴۰۱ق، الطبقات الکبری، محمد بن سعد هاشمی معروف به ابن سعد (۲۳۰ق)، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۰ق، علل الشرایع، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سید محماد صادق بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریة، دوم، ۱۳۸۵ق؛ عمدة القاری شرح صحیح البخاری)، محمود بن احمد عینی (۸۵۵ق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی تا، عیون أخبار الرضا محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: حسین اعلمی، بیروت، مؤسسة الأعلمی، اول، ۱۴۰۴ق؛ الفرج بعد الشدة، محسن بن علی تنوخی (۳۸۴ق)، تحقیق: عبود شالجی، بیروت دار صادر، ۱۳۹۸ق، الفردوس الأعلی، کاشف الغطاء (۱۳۷۳ق)، تعلیق: سیا۔ محمد علی قاضی طباطبایی، قم، مکتبة فیروز آبادی، دوم، ۱۴۰۲ق، الفصول العشرة، محمد بن محمد معروف به شیخ مفید (۴۱۳ق)، تحقیق: فارس حسون، بیروت، دار المفید، دوم، ۱۴۱۴ق؛ فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، محمد عبدالرؤوف مناوی (۱۰۳۱ق)، تصحیح: أحمد عبد السلام، تحقیق: علی عبدالباری عطیه، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۵ق، قرب الإسناد، عبدالله بن جعفر حمیری (قرن ۳ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت لله لإحیاء التراث، قم، اول، ۱۴۱۳ق، الکافی، محمد بن یعقوب معروف به کلینی (۳۲۹ق)، تحقیق: علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چهارم، ۱۴۰۷ق؛ کتاب مقدس، ترجمه: پیروز سیار، تهران، نشر نی، اول، ۱۳۸۷ق؛ کمال الدین و تمام النعمة، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق و تصحیح: علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیة، دوم، ۱۳۹۵ق؛ مجمع الزوائد و منبع الفوائد، علی بن ابی بکر هیثمی (۸۰۷ق)، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۰۸ق؛ المحاسن، احمد بن محمد برقی (۲۷۴ق)، تصحیح: سید جلال الدین حسینی ارموی، دار الکتب الإسلامیة، اول، ۱۳۷۰ق، المحبر، محمد بن حبیب بغدادی (۲۴۵قی)، حیدر آباد، مطبعة مجلس دائرة، ۱۳۶۱ق؛ المستدرک علی الصحیحین، محمد بن عبدالله معروف به حاکم نیشابوری (۴۰۵ق)، تحقیق: یوسف عبدالرحمن مرعشلی، بیروت، دار المعرفة، بی تاء المصنف، عبدالرزاق بن همام صنعانی (۲۱۱ق)، تحقیق: حبیب الرحمن اعظمی، کراچی، منشورات المجلس العلمی، بی تاء المعارف، عبدالله بن مسلم معروف به ابن قتیبه دینوری (۲۷۶ق)، تحقیق: ثروت عکاشه، قاهره، دار المعارف، بی تاء المفردات فی غریب القرآن، حسین بن محمد معروف به راغب اصفهانی (۵۰۲ق)، تهران، دفتر نشر الکتاب، دوم، ۱۴۰۴ق؛ مناقب آل أبی طالب، محمد بن علی مازندرانی معروف به ابنشهرآشوب (۵۸۸ق)، تحقیق: جمعی از اساتید نجفی نجف، المطبعة الحیدریة، ۱۳۷۶ق.
- ↑ واسعی، سید علی رضا واسعی، مقاله «آدم»، دانشنامه امام رضا، ج۱، ص ۵۲.