آزمایش الهی
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ توسط کاربر:Bahmani برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شده است. اگر بیش از پنج روز از آخرین ویرایش مقاله میگذرد میتوانید برچسب را بردارید. در غیر این صورت، شکیبایی کرده و تغییری در مقاله ایجاد نکنید. |
آزمایش بهمعنای آزمودن و تصفیه و خالصسازی است. انسانها در زندگی به دلایلی همچون پاک شدن از گناهان، تادیب، جداشدن افراد شایسته از غیر آن و... مورد آزمایش قرار میگیرند و زمینه آزمایش میتواند نیت و رفتار و کردار مردم باشد.
معناشناسی آزمایش و امتحان
معنای لغوی
آزمایش یا همان امتحان از سنتهای الهی، در لغت بهمعنای آزمودن[۱] و تصفیه و خالصسازی است. وقتی فلز، طلا و نقره را در کورۀ آتش میگذارند تا ذوب و خالص شود، آن را امتحان کردهاند. هر کس به نوعی در زندگی امتحان میشود[۲]. آزمایش الهی در مورد همه بندگان که دارای قوه اندیشه و تفکر هستند، جاری میشود. در سایه آزمایشهای الهی، استعدادهای انسانها شکوفا میشود و آدمی در مسیر رشد، ترقی و بالندگی قرار میگیرد[۳].
معنای اصطلاحی
فلسفه آزمایش الهی
آزمایش هر انسانی می تواند دلیل خاصی داشته باشد مانند اینکه: برخی آزمایش میشوند، تا علم، قدرت بدنی، ایمان، صداقت، مهارت، اخلاص یا صبر و مقاومت آنان معلوم گردد. خداوند، انسان را امتحان میکند، تا جوهره اصلی و میزان صبر و ایمان و تعهّد آنان برای خودشان و بر مردم روشن شود، وگرنه چیزی بر خدا پوشیده نیست تا با امتحان بخواهد آگاه شود. امتحان برای همه هست. یکی با مال، دیگری با مقام یا زیبایی، شهرت، فقر، اولاد، دوست، بلا و گرفتاری، مرگ و میر عزیزان، گرسنگی، قحطی، ترس و ناامنی و... امتحان میشود[۴].
همچنین از جمله دیدگاههای امام علی (ع) درباره فلسفه آزمایش الهی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- تمحیص: بهمعنای پاک کردن یک چیز از آلودگیهای خارجی. آزمایش الهی پاککننده وجود انسان است[۵]، امام علی (ع) میفرماید: «خدا آنچه را که از آن شکایت داری (بیماری) موجب کاستن گناهانت قرار داده است. در بیماری پاداشی نیست، اما گناهان را از بین میبرد و آنها را چونان برگ پاییزی میریزد»[۶].
- شکوفایی و ظهور استعدادها: آزمایش الهی موجب بهفعل درآمدن نیروهای بالقوه انسان میشود. انسان با انتخاب خود، سنّتی از سنتهای الهی را میپذیرد. امام علی (ع) میفرماید: «گوهر انسانها در درگوگونی احوال معلوم میشود»[۷].
- پاداش و کیفر: پاداش و کیفر بندگان تنها در کارهای آنها بروز میکند. ظهور اعمال و افعال بدون اینکه آدمی در بوته امتحان و آزمون قرار گیرد، ممکن نیست. خداوند انسان را آزمایش میکند تا افعال و اعمال او به ظهور برسد و براساس آن، شایسته پاداش و کیفر شود. امام علی (ع) میفرماید: «بدانید نهان و اسرار آفریدگان نزد آفریدگار آشکار است و از کائناتشان آگاهی دارد. نه آنکه بندگان اسرارشان را از خدایشان پوشند و نهانشان را در پرده نگه دارند و او از آنها بیخبر ماند، بلکه برای این است که آنها را بیازماید و به آنها نشان دهد کدام یک خوش کردارترند تا نیکان به پاداش نیک رسند و بدکاران به کیفر کارهای خویش»[۸]
- تمیز: آزمایش الهی بهمنظور تمیز (یعنی جدا ساختن) انسان نیکوکار از بدکار، فرمانبردار از سرکش، مؤمن از منافق، پاک از ناپاک، مجاهد از دوریکننده از جهاد، خالص از ناخالص، صابر از ناشکیبا صورت میگیرد. حکمت خداوندی موجب میشود چنین آزمونی انجام شود تا صفوف حقجویان از حقگریزان بازشناخته شوند. امام علی (ع) میفرماید: «لکن خدای سبحان آفریدگان خود را به پارهای از آنچه اصل آن را نمیدانند میآزماید تا فرمانبردار از نافرمان مشخص شود و خودپسندی را از آنان بزداید و تکبر را از ایشان دور کند»[۹].
- تأدیب: آزمایش الهی به منظور تأدیب یا اصلاح و تربیت انسان تا بتواند مسیر رسیدن به نقاط اوج معنوی را بپیماید و مقام رضا و قرب الهی برسد. امام علی (ع) میفرماید: «اگر خداوند میخواست آدم را از نوری که روشنیاش دیدهها را برباید و زیبایی آن خردها را مات و مبهوت کند و از ماده خوشبویی که بوی خوشش نفسها را بگیرد بیافریند، میآفرید؛ و اگر بدین صورت میآفرید گردنها در برابرش خاضع و آزمایش فرشتگان سهل و آسان میشد. ولی خداوند پاک بندگانش را به برخی از اموری که به حقیقت و ریشه آن آگاه نیستند آزمایش میکند تا خالص از ناخالص جدا، کبر و نخوت از آنان برطرف و خودخواهی و خودپسندی از آنان دور شود»[۱۰].
در هر صورت، تفاوت در زمینههای بروز آزمایش الهی تأثیری در چیستی و چگونگی آن ندارد. بروز آزمایش الهی در زمینههای مختلف موجب ظهور دستاوردهای گوناگون (مانند توبه و بازگشت بهسوی خدا، تربیت شدن و رسیدن به نقاط اوج معنوی و راضی بودن به سرنوشتی که خداوند برای انسان معین فرموده) میشود و انسان را در رسیدن بهسوی کمال یاری میرساند[۱۱].
زمینه آزمایش الهی
زمینه آزمایشهای الهی بسته به موضوع آن تفاوت میکند:
- گاهی نیّت و خواستههای درونی انسانها (مانند قضاوت کردن درباره افراد، داشتن نگاه نادرست، بدگمانی بیجا نسبت به کسی و...) مورد امتحان الهی قرار میگیرد. امام علی (ع) در این زمینه میفرماید: «آنگاه که جوّ خوبی و خیرخواهی بر زمانه و مردم آن سایه گسترَد، اگر کسی به دیگری گمان بد برَد، در حالی که خلافی از او ندیده، ستم کرده است»[۱۲].
- و گاهی رفتار و کردار انسان زمینه آزمایش است؛ رفتار و واکنشهایی که از اعضای بدن و اندامها سر میزند (مانند رعایت حدود واجبات و محرمات، انجام وظایفی که در موقعیتهای گوناگون برعهده ما گذاشته میشود، رعایت حقوق دیگران و...). امیرالمؤمنین (ع) در این مورد میفرماید: «به خدا سوگند شما مردم در کوره آزمایش قرار میگیرید، دستخوش دگرگونی میشوید، در غربال سختیها درمیآیید و چونان دیگ پرجوش و خروش، زیر و بالا خواهید شد[۱۳][۱۴].
آزمایش و امتحان در قرآن و نهج البلاغه
در قرآن با تعبیر فتنه و ابتلاء و تمحیص هم از آزمایش و امتحان یاد شده است و بلاها نوعی آزمون الهی است. انسان باید پیوسته خود را در حال امتحان پس دادن بداند و بکوشد که در امتحان الهی مردود نشود[۱۵].
مفهوم آزمایش در نهج البلاغه با تعبیرهای مختلفی همانند ابتلا[۱۶]، امتحان[۱۷]، اختبار[۱۸]، تمییز[۱۹] و فتنه[۲۰] بهکار رفته است که همگی از نظر معنایی به هم نزدیکاند[۲۱].
آزمایش الهی برای انسان در صحنه اندیشه و عمل معنا پیدا میکند و باعث بروز ویژگیها و استعدادهای درونی انسان میشود. در پی آزمایشهای الهی، استعدادهای انسان شکوفا و گوهر نهفته در وجودش آشکار میشود و هر کس در جایگاهی که شایسته آن است، قرار میگیرد. امام علی (ع) میفرماید: «خدای سبحان دنیا را نردبان آخرت قرار داده و اهل آن را در این آزمایشگاه آزموده است تا بهترینها در عمل پرورده و شناخته شوند. ما که برای این دنیا آفریده نشدهایم و خدا ما را برای تلاش در آن و هدف قرار دادن آن مأمور نکرده است، جز این نیست که مسافر دنیا شدهایم تا در جریان آزمایشها و امتحانهای آن پروده شویم»[۲۲].
زمانی که انسان موظف به انجام تکالیف الهی میشود، تا آخرین لحظههای حیات رودرروی آزمایشهای خداوند قرار دارد و از آنجا که شیوههای امتحان و آزمون در دست انسان نیست و آدمی نمیداند خداوند کجا و کی او را میآزماید، همیشه باید مراقب رفتار و کردار خود باشد تا بتواند از آزمایشهای الهی سربلند بیرون آید[۲۳].
فلسفه آزمایش
فلسفۀ آزمایش در متون اسلامی به عنوان یکی از علل غیبت ذکر شده و در رابطه با مسئلۀ رهبری در شرایط غیبت امام، میتواند مبین فلسفۀ ولایت فقیه باشد[۲۴]. به این معنا که در مرحلۀ نخست ولایت که انسان در برابر قدرت مطلق و حاکمیت بیچون و چرای خدای حاکم بر جهان قرار میگیرد، جای هیچگونه اختیار و اظهار وجود و اراده برای او نیست. حتی در آفرینش خویش نیز اراده و اختیاری از خود ندارد و نیز در اعمال ولایت تشریعی خداوند برای انسان نقشی وجود ندارد. در مرحلۀ دوم و سوم ولایت، که اعمال ولایت الهی از راه وحی به وجود پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) انتقال مییابد و شخص پیامبر(ص) و امام(ع) به عنوان نمایندۀ این حاکمیت تعیین میشوند، گرچه در اصل انتخاب پیامبر(ص) و تعیین امام معصوم(ع) نقشی برای مردم نیست، ولی در این مرحله، مردم از حق انتخاب و آزادی (به معنای آزادی اراده در قبول امامت پیامبر و امام) برخوردار میشوند ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾[۲۵].
نقش نداشتن مردم در اصل گزینش و تعیین پیامبر و امام بدان جهت است که اطاعت از آن دو همچون اطاعت خدا، مطلق است و اطاعت مطلق از کسی که در معرض خطا و لغزش و انجام خلاف عمده (عصیان) است، با فلسفۀ هدایت الهی سازگار نیست. از سوی دیگر مردم در تشخیص و انتخاب انسان معصوم از خطا و عصیان، علم و آگاهی کافی ندارند و ناگزیرند با راهنمایی وحی آن دو را بشناسند؛ و فلسفۀ آزاد بودن انسان در قبول امامت پیامبر و امام و طاعت از آن دو آن است که براساس دید توحیدی طبیعت انسان تنها از راه آزادی و اختیار است که میتواند به تکامل مطلوب خویش نائل شود و آزمایش انسان که جزیی از فلسفه خلقت و زندگی او است بدون اعطای آزادی و اراده و اختیار به وی امکانپذیر نیست. اگر قلمروی این آزادی شامل انتخاب پیامبر و امام نمیشود بدان علت است که انسان برای بهرهگیری از هدایت الهی نیازمند به اطاعت مطلق از انسانهای معصوم از خطا و عصیان است که خود از تشخیص آنها ناتوان است.
از این رو در این مرحله از ولایت، نوعی آزادی برای انسان هدایتشونده وجود دارد؛ اما این آزادی تنها مربوط به عمل و در دایرۀ اراده او است و با فرض ایمان به خدا در تعیین شخص پیامبر و امام، نمیتواند از خود اختیاری داشته باشد. اما در مرحله ولایت فقیه که مرحله نزولی ولایت و امامت است، آزادی مردم وسعت بیشتری مییابد و انسان نه تنها در اصل قبول و اطاعت مختار و آزاد است، در انتخاب ولی فقیه نیز از آزادی برخوردار است؛ و میتواند از میان چند فقیه جامعالشرایط شایستهترین آنها را انتخاب کند و به این ترتیب مردم از آزادی و حق انتخاب در هر دو مرحله گزینش و اطاعت برخوردار میشوند و اعمال حق حاکمیت الهی و حق حاکمیت مردم از یک راه و به صورت همگون و کامل امکانپذیر میشود. این همان فلسفۀ آزمایشی است که به عنوان یکی از دلائل غیبت امام معصوم(ع) در متون اسلامی آمده است؛ زیرا مردم با اعطای آزادی بیشتر در چنین شرایطی آزمایش میشوند و با احراز نوعی خودکفایی (از نظر مجری) وظیفۀ عبودیت حق را که رمز تکامل انسان است انجام میدهند و شایستگی بیشتر را برای برخورداری از امامت منتخبان الهی احراز میکنند[۲۶].[۲۷]
منابع
- دینپرور، سیدجمالالدین، دانشنامه نهج البلاغه
- محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی
- زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر
- نصیری، سعید، مقاله «ابتلا»، دانشنامه امام خمینی ج۱
- پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، فرهنگ شیعه
- فتحاللهزاده و سلیمانی بهبهانی، مقاله «ابتلا»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱
- یوسفی مقدم، محمد صادق، مقاله «امتحان»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱
- سرمدی، محمود، مقاله «آیه امتحان»، دانشنامه معاصر قرآن کریم
- علوی، مهوشالسادات، مقاله «ابتلاء»، دانشنامه معاصر قرآن کریم
پانویس
- ↑ الصحاح، ج۶، ص۲۲۰۱؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۴۲.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۳۲-۳۳.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 50.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۳۲-۳۳؛ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۱۳۲.
- ↑ نک: ﴿وَلِيَبْتَلِيَ اللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴾؛ سوره آل عمران، آیه:۱۵۴.
- ↑ ««جَعَلَ اللَّهُ مَا کَانَ [مِنْکَ] مِنْ شَکْوَاکَ حَطّاً لِسَیِّئَاتِکَ فَإِنَّ الْمَرَضَ لَا أَجْرَ فِیهِ وَ لَکِنَّهُ یَحُطُّ السَّیِّئَاتِ وَ یَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاقِ»»، نهج البلاغه، حکمت ۴۲.
- ↑ ««فِی تَقَلُّبِ الْأَحْوَالِ عِلْمُ جَوَاهِرِ الرِّجَال» »، نهج البلاغه، حکمت ۲۱۷.
- ↑ « «أَلَا إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی قَدْ کَشَفَ الْخَلْقَ کَشْفَةً لَا أَنَّهُ جَهِلَ مَا أَخْفَوْهُ مِنْ مَصُونِ أَسْرَارِهِمْ وَ مَکْنُونِ ضَمَائِرِهِمْ وَ لَکِنْ لِیَبْلُوَهُمْ ﴿ْأَيهُّمْ أَحْسَنُ عَمَلا﴾، فَیَکُونَ الثَّوَابُ جَزَاءً وَ الْعِقَابُ بَوَاء»»، نهج البلاغه، خطبه ۱۴۴.
- ↑ ««لَکِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَبْتَلِی خَلْقَهُ بِبَعْضِ مَا یَجْهَلُونَ أَصْلَهُ تَمْیِیزاً بِالاخْتِبَارِ لَهُمْ وَ نَفْیاً لِلِاسْتِکْبَارِ عَنْهُمْ وَ إِبْعَاداً لِلْخُیَلَاءِ مِنْهُم»»، نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.
- ↑ ««لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یَخْلُقَ آدَمَ مِنْ نُورٍ یَخْطَفُ الْأَبْصَارَ ضِیَاؤُهُ وَ یَبْهَرُ الْعُقُولَ رُوَاؤُهُ وَ طِیبٍ یَأْخُذُ الْأَنْفَاسَ عَرْفُهُ لَفَعَلَ وَ لَوْ فَعَلَ لَظَلَّتْ لَهُ الْأَعْنَاقُ خَاضِعَةً وَ لَخَفَّتِ الْبَلْوَی فِیهِ عَلَی الْمَلَائِکَةِ وَ لَکِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَبْتَلِی خَلْقَهُ بِبَعْضِ مَا یَجْهَلُونَ أَصْلَهُ تَمْیِیزاً بِالاخْتِبَارِ لَهُمْ وَ نَفْیاً لِلِاسْتِکْبَارِ عَنْهُمْ وَ إِبْعَاداً لِلْخُیَلَاءِ مِنْهُم:»»، نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 51-۵۲.
- ↑ « إِذَا اسْتَوْلَی الصَّلَاحُ عَلَی الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ ثُمَّ أَسَاءَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ حَوْبَةٌ فَقَدْ ظَلَمَ »، نهج البلاغه؛ حکمت ۱۱٤.
- ↑ «وَ الَّذِی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتَّی یَعُودَ أَسْفَلُکُمْ أَعْلَاکُمْ وَ أَعْلَاکُمْ أَسْفَلَکُم»، نهج البلاغه، خطبه ۱۶.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 51.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۳۲-۳۳.
- ↑ و روزه را برای آزمودن اخلاص مردم قرار داد؛ نهج البلاغه؛ حکمت ۲۴۴
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴
- ↑ و کسی که روزیاش تنگ شده، اگر آن را امتحان و آزمایش خویش نداند، اجر خود را از دست داده است؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۵۰
- ↑ خداوند برای امتیاز دادن به بندگانش، آنها را میآزماید به چیزهایی که دلیلش را نمیدانند؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴
- ↑ کسی از شما نگوید که خداوندا پناه میبرم به تو از آزمایش، زیرا هیچکس نیست مگر آنکه به نحوی به آزمایش گرفتار است؛ نهج البلاغه، حکمت ۹۰
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 50.
- ↑ «أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدْ جَعَلَ الدُّنْیَا لِمَا بَعْدَهَا وَ ابْتَلَی فِیهَا أَهْلَهَا لِیَعْلَمَ﴿ْأَيهُّمْ أَحْسَنُ عَمَلا﴾ وَ لَسْنَا لِلدُّنْیَا خُلِقْنَا وَ لَا بِالسَّعْیِ فِیهَا أُمِرْنَا وَ إِنَّمَا وُضِعْنَا فِیهَا لِنُبْتَلَی بِهَا »؛ نهج البلاغه، نامه ۵۵.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 50 -51.
- ↑ علل الشرایع، ج۱، ص۲۴۴.
- ↑ «ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.
- ↑ فقه سیاسی، ج۲، ص۳۳۴-۳۳۶.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۳۱۱.