ظلمستیزی در معارف و سیره علوی
علی (ع) ظلمستیزی و مبارزه با مستکبران را یکی از وظایف حکومت اسلامی، علما، دانشمندان و روشنفکران جامعه قلمداد میکند و به آنان یادآور میشود که جلو تعدی و ستم را بگیرند و مددکار مظلومان باشند و از حقوق آنان دفاع نمایند.
مقدمه
امام علی (ع) مشکل عمده و اساسی جامعه اسلامی را که به آن دچار شده بود، ظلم و تعدی اشرافزادگان اموی و غیره، بر ضعیفان و بیچارگان میدانست و بر همین مبنا دفاع از مظلوم و مبارزه با ظالم برای ایشان، یک اصل اساسی و مسلّم به شمار میرفت و کوچکترین سهلانگاری و تردید را در این راستا جائز نمیدانست و میفرمود: «وَ ايْمُ اللَّهِ لَأُنْصِفَنَّ الْمَظْلُومَ مِنْ ظَالِمِهِ وَ لَأَقُودَنَّ الظَّالِمَ بِخِزَامَتِهِ حَتَّى أُورِدَهُ مَنْهَلَ الْحَقِّ وَ إِنْ كَانَ كَارِهاً»[۱]؛ به خدا سوگند! داد مظلوم را از ظالم میگیرم و افسار ظالم را میکشم تا وی را به آبشخور حق وارد سازم، هرچند کراهت داشته باشد.
علی (ع) ظلمستیزی و مبارزه با مستکبران را یکی از وظایف حکومت اسلامی، علما، دانشمندان و روشنفکران جامعه قلمداد میکند و به آنان یادآور میشود که جلو تعدی و ستم را بگیرند و مددکار مظلومان باشند و از حقوق آنان دفاع نمایند. این مطلب از گفتار آن حضرت در "نهج البلاغه" استفاده میشود و از جمله در خطبه "شقشقیه" میفرماید: «وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ»[۲]. در این فراز از کلماتش با صراحت میفرماید: "من طالب خلافت و حکومت بر شما نبودم، آنچه که مرا وادار به پذیرش (خلافت و حکومت) کرد، پیمانی است که خداوند از علمای هر امتی گرفته که در برابر شکمپارگی ستمگران و گرسنگی ستمدیدگان سکوت نکنند و به یاری گروه دوم قیام کنند و با گروه اول به مبارزه بپردازند". علی (ع) انسانی حقپرست و عدالتپرور بود و روحیه حقیقتجویی و دفاع از مظلوم آنچنان در ضمیر و وجدانش ریشه دوانده بود که در آن لحظات آخر عمر مبارکش باز به یاد حقوق مستضعفان و محرومان بود. در حالی که در بستر شهادت آرمیده، به فرزندانش وصیت میکند: «كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً»[۳]؛ "همواره دشمن ظالمان و یاور مظلومان باشید"[۴].
ظلمستیزی هدف جهاد امام با معاویه
از منظر حضرت یکی از اهداف مهم جهاد، حمایت از حقوق مردم، مانند آزادی و جلوگیری از ستم بر آنان است؛ چنانکه حضرت دلیل پیکار خود را با امثال معاویه، تأسف و نگرانی خویش از حکمرانی سفیهان و فاسقان بر میشمارد که رهاورد آن تصرف و تملک اموال عمومی به نفع خویش و به اسارت گرفتن مردم است.
تأسف و اندوه من از این است که حکومت این امت به دست سفیهان و فاسقان بیفتد که لازمه آن تصاحب مال خدا (بیت المال) و اسارت و استثمار بندگان الهی است[۵].
حضرت در جایی دیگر، یکی از اهداف جهاد خود را تصمیم جبهه مخالف بر تسلط بر انسانها و تسخیر بندگان خدا ذکر میکند[۶].[۷]
مبارزه با ستمگران
امنیت آن گاه به دست میآید و مردمان در آسایش زندگی میکنند که ستمگران داخلی و خارجی و متجاوزان به مال و جان مردم و مهاجمان به حکومت، جرئت دستدرازی نداشته باشند. گذشته از آنکه مبارزه با ستمگر، به نفع ستمدیدگان و حکومت است، به سود خود ستمگران نیز خواهد بود؛ زیرا نخست اینکه حکومت از گردنکشی ستمگران آسوده میشود و به کارهای مهم دیگر میپردازد و دیگر اینکه «وقتی ظلم از اندازه گذشت، شورش و عصیان عمومی همچون آتشی زبانه میکشد و تروخشک را میسوزاند و اولین طعمه این آتش، ظالمان خواهند بود؛ همان چیزی که در عصر عثمان و کمی قبل از حکومت امام صورت گرفت»[۸]. در ابتدای نامه ۵۳، امام، جهاد با دشمنان را دومین وظیفه مالک اشتر میداند و میفرماید با دشمنان جهاد کند «هَذَا مَا أَمَرَ بِهِ عَبْدُ اللَّهِ عَلِيٌّ... وَ جِهَادَ عَدُوِّهَا»؛ «و در سخنان دیگر، به مبارزه با زیادهخواهان، محتکران و اختلاسگران دستور میدهد».[۹]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۶.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۳.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۴۷.
- ↑ سخی حلیمی، غلام، فصلنامه فرهنگ کوثر، امام علی و دفاع از مظلوم، ص۲۹
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۶۲.
- ↑ ابن حنبل، احمد، مسند ابن حنبل، ج۱، ص۱۹۸؛ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۲، ص۴۱۵.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، جهاد - قدردان قراملکی، دانشنامه امام علی ج۶، ص ۴۲۷.
- ↑ ناصر مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۵، ص۵۰۴.
- ↑ محمدی صیفار، مهدی، اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی ص ۸۱.