ویژگی علم معصوم در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۴ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۳۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

معصومین (ع) به گواهی قرآن کریم دارای علم غیب هستند و علم آنان دارای ویژگی‌هایی است که مهم ترین آنها عبارت است از: خزانه‌دار دانش خداوند؛ ظرف دانش خداوند؛ علم ایشان الهی و لدنی بوده و در اثر اتصال به عالم غیب و هم‌نشینی با فرشتگان الهی به دست آمده است؛ وارثان دانش پیامبران؛ همسانی سخن آنان با حدیث پیامبر (ص)؛ امامان (ع) راسخان در علم هستند.

مقدمه

انبیاء، اولیاء و مؤمنین به گواهی قرآن کریم دارای علم غیب هستند، ولی بهره انبیاء و اولیاء بیش از سایر مؤمنین است و در عین حال علم غیب آنان دارای ویژگی‌هایی است[۱].

ویژگی های علم معصوم

مهم ترین ویژگی‌های دانش اهل بیت (ع) که ویژۀ آنان است و دیگران از آن محروم‌اند، عبارت است از:

  1. خزانه‌دار دانش خداوند: امامان (ع) نگهبان دانش خداوند هستند و آن را مانند گنجی پربها، پاس می‌دارند. در حدیث قدسی، آمده است خداوند، اهل بیت (ع) را برای پیامبر چنین توصیف فرموده است: "ایشان، پس از تو، خزانه‌دار دانش من هستند"[۲]. امام باقر (ع) فرمودند: "به خدا سوگند، ما خزانه داران خدا در آسمان و زمینش هستیم، نه بر زر و سیم، که خزانه داران دانش اوییم"[۳]. ماهیت دانش الهی نیز برای ما مجهول است و ائمه (ع) در توضیح دانش خداوند، فرموده‌اند: "خداوند، دانشی خاص دارد و دانشی عام؛ دانش خاص او، همان دانشی است که فرشتگان مقرب و پیامبران فرستاده شده او هم بر آن، آگاهی ندارند و دانش عام او، همان دانشی است که فرشتگان مقرب و پیامبران فرستاده شده او بر آن، آگاهی دارند و همانا آن، از پیامبر خدا (ص) به ما رسیده است"[۴]. در روایت دیگری امام صادق (ع) فرمودند: «نَحْنُ‏ وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ‏ وَ خَزَنَةُ عِلْمِ‏ اللَّهِ‏ وَ عَیْبَةُ وَحْیِ‏ اللَّهِ»[۵]. همچنین امام باقر (ع) فرمودند: «نَحْنُ‏ خُزَّانُ‏ عِلْمِ‏ اللَّهِ‏، وَ نَحْنُ‏ تَرَاجِمَةُ وَحْیِ‏ اللَّهِ»؛[۶].[۷]
  2. ظرف دانش خداوند: هر کسی نمی‌تواند دانش الهی را تحمل کند؛ بلکه دانش الهی به سبب گستردگی، نیازمند انسان‌های باظرفیتی است که دانش الهی را می‌پذیرند و از هم فرو نمی‌ریزند. یکی از ویژگی‌های دانش اهل بیت (ع) توانایی پذیرش دانش خداوند است، آنان، برگزیده خداوند و ظرف دانش او هستند. امام سجاد (ع) در توصیف اهل بیت (ع) فرمودند: "ما درهای خدا هستیم و ما راه راست اوییم و ما ظرف دانش او هستیم"[۸]. امام صادق (ع) فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی انْتَجَبَنَا لِنَفْسِهِ‏ فَجَعَلَنَا صَفْوَتَهُ‏ مِنْ‏ خَلْقِهِ‏ وَ أُمَنَاءَهُ عَلَی وَحْیِهِ وَ خُزَّانَهُ فِی أَرْضِهِ وَ مَوْضِعَ سِرِّهِ وَ عَیْبَةَ عِلْمِهِ»[۹]. این از عنایات خداوند به اهل بیت (ع) است و چنین ظرفیتی را خداوند، تنها برای ایشان، فراهم آورده است. پیامبر (ص) و امام (ع) برای‌ راهنمایی‌ تمام‌ افراد بشر با وجود اختلاف‌ زبان‌، طبیعت‌، رنگ‌، گسترش‌ زمین‌، پراکنده‌ بودن‌ مردم‌ از یکدیگر و بسیاری‌ از جهت‌های‌ مختلف‌ که‌ مردم را از هم‌ دور می‌کند، باید سخن‌ تمامی‌ آنان‌ را بشنود و با آنان‌ سخن‌ بگوید، آن‌گاه‌ تمامی افراد را در اجرای‌ عدالت‌ و احکام‌ خدا برابر بداند و از حال‌ آنان‌ باخبر باشد؛ این‌ گونه‌ اطلاع‌ و خبر داشتن‌ از مردم‌ را انسان‌ عادی‌ نمی‌تواند و فقط‌ انسانی‌ این‌ ویژگی‌ را دارست‌ که‌ از دانش‌ گسترده خدادادی‌ بهره‌ می‌برد. امام باید از دورترین‌ جاهای‌ زمین‌ که‌ مردم‌ در آن‌ زندگانی‌ می‌کنند باخبر باشد تا درد و رنج‌ آنان‌ را دریابد و اگر نماینده‌ای‌ را به‌ آن‌ جاها گسیل‌ کرد، در هر زمان‌ از او باخبر باشد تا مبادا او در مقام‌ خود بر مردم‌ ستم‌ کند. اگر امام مانند دیگر افراد عادی‌ در زمان‌ قدیم‌، پس‌ از گذشت‌ ماه‌ها و سال‌ها از اخبار دور دست‌ خبرگیری‌ کند و یا با وسایل‌ متعارف‌ آن‌ زمان‌ با فاصله‌های‌ زمانی‌ بسیار از حال‌ دیگران‌ با خبر گردد، ستم‌ زمین‌ را فرا می‌گیرد و فساد بر جامعه‌ استیلا می‌یابد و هدف‌ و غرضی‌ که‌ در فرستادن پیامبر و انتخاب امام از راهنمایی‌ و هدایت‌ مردم‌ است‌، به دست‌ نخواهد آمد و نیک بختی‌ دنیا و آخرت‌ مردم‌ بر رغم‌ وجود امام تأمین‌ نخواهد شد[۱۰].
  3. علم اهل بیت (ع) الهی و لدنی بوده و در اثر اتصال به عالم غیب و هم‌نشینی با فرشتگان الهی به دست آمده است. امام صادق (ع) فرمودند: "خدای ـ تبارک و تعالی ـ را دو گونه علم است: یک، آن علمی که فرشتگانِ مقرب و پیامبران و رسولان را از آن آگاه ساخته است، این علم را ما نیز می‌دانیم. دو، آن علمی که ویژه ذات مقدس اوست و کسی جز او، آن را نمی‌داند "علم مستأثر". لکن چون خدا اراده کند که چیزی از همین علم را نیز آشکار گرداند به ما بیاموزد. و امامان پیشین را نیز از آن آگاه کرده بود"[۱۱].[۱۲]
  4. وارثان دانش پیامبران: دانش تمام پیامبران پیشین، به پیامبر (ص) واگذار شد و پیامبر (ص) آن را به اهل بیت (ع) سپرد. امام باقر (ع) در روایتی از رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) نقل کرده که ایشان فرمودند: "نخستین جانشینی که بر زمین بود، هبة الله، پسر آدم بود و پیامبری رحلت نکرده، مگر آنکه جانشینی داشته است (...) و علی بن ابی‌طالب (ع)، هدیه خداوند به محمد[(ص)] است که دانش اوصیا و دانش کسانی را که پیش از او بوده‌اند، به ارث برده است"[۱۳]. امیرمؤمنان (ع) مردم را از بی‌راهه و کژراهه، باز می‌داشت و به مردم می‌فرمود: "دانشی که آدم آن را فرود آورد و هر آنچه پیامبران تا خاتم الأنبیاء، بدان برتری داده شده‌اند، در خاندان محمد (ص) است. پس به کدام کژراهه می‌روید؟ و به کدام سو روانید؟"[۱۴]. عبدالرحمان بن ابی نجران می‌‌گوید: «کَتَبَ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا (ع)) رِسَالَةً وَ أَقْرَأَنِیهَا قَالَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (ع) إِنَّ مُحَمَّداً (ص) کَانَ أَمِینَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ فَلَمَّا قُبِضَ مُحَمَّدٌ (ص) کُنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ وَرَثَتَهُ وَ نَحْنُ أُمَنَاءُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ... نَحْنُ وَرَثَةُ الْأَنْبِیَاءِ وَ نَحْنُ وَرَثَةُ أُولِی الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ»[۱۵]. در روایتی دیگر امام صادق (ع) فرمودند: «نَحْنُ وَرَثَةُ کِتَابِ‏ اللَّهِ‏ وَ نَحْنُ‏ صَفْوَتُهُ‏‏‏»[۱۶]؛ در زیارت جامعه کبیره نیز می‌‌خوانیم: «السلام علی ائمة الهدی و مصابیح الدجی و أعلام التقی... کهف الوری و ورثة الأنبیاء»[۱۷].[۱۸]
  5. همسانی سخن آنان با حدیث پیامبر (ص): در باور پیروان اهل بیت (ع)، حدیث اهل بیت (ع)، همان حدیث پیامبر (ص) است و در میان گفتار پیشوایان دینی، هیچ گونه تفاوتی دیده نمی‌شود. سخن خاندان رسالت، تفصیل و تبیین احادیث پیامبر (ص) است و میراث ماندگار حدیثی شیعه، ۲۷۳ سال، همراه معصومان ما بوده است. امام صادق (ع) در این زمینه فرمودند: "سخن من، سخن پدرم است و سخن پدرم، سخن جدم است و سخن جدم، سخن حسین (ع) است و سخن حسین (ع)، سخن حسن (ع) است و سخن حسن (ع)، سخن امیرمؤمنان (ع) است و سخن امیرمؤمنان (ع)، سخن پیامبر خدا (ص) است و سخن پیامبر خدا (ص) کلام خداوندی است"[۱۹]. آنچه سخن پیامبر (ص) و خاندان ایشان را همسان کرده، اتصال آن به منبع وحی است و از آنجا که سرچشمه همه احادیث اهل بیت (ع)، سخن خداوند است، در واقع، هیچ تعارضی در میان احادیث آنان، وجود ندارد[۲۰].
  6. آگاه ترین مردم: اهل بیت (ع)، آگاه ترین مردم هستند؛ زیرا دانش الهی نزد آنان است و گنج‌وران دانش خداوندند و بر همۀ نادانستنی‌ها، آگاه‌اند. امام باقر (ع) یک بار از جابر بن عبدالله انصاری سؤالی کرد، جابر در پاسخ گفت: "به خدا سوگند، من بر خلاف نهی پیامبر خدا (ص) رفتار نمی‌کنم! او به من، چنین فرموده است: شما امامان هدایت‌گر از خاندانش پس از او هستید که در کودکی، خردمندترین مردم و در بزرگی، داناترین مردمید"[۲۱]. پیامبر مظهر صفات‌ خداست و‌ باید در دانش‌ و آگاهی‌ وسیع‌ نیز مظهر خدا باشد. روشن‌ است‌ که‌ مقصود از مظهر صفات‌ بودن‌، همانندی پیامر (ص) با خدا در تمام‌ صفات‌ از جهت‌ چگونگی‌ و مقدار نیست‌؛ زیرا این‌ باور شرک‌ است‌، بلکه‌ مقصود این‌ است‌ که‌ خداوند بهرۀ سرشاری‌ از علم‌ و دانش‌ خود را به‌ پیامبران‌ داده‌ که‌ دیگر مردم‌ از آن‌ بی‌بهره‌ هستند و علمی‌ را که‌ خداوند به‌ پیامبران‌ داده‌، افراد عادی‌ بشر به‌ آن‌ دسترس‌ ندارند. پس‌ از ثبوت‌ این‌ دانش‌ خدایی‌ برای‌ پیامبران‌، همین‌ علم‌ برای امام نیز ثابت‌ می‌شود[۲۲].
  7. علم معصوم چون از راه غیب و روح القدس و... حاصل می‌‌شود نه حس و تعقل، لذا از خطاهای راه‌های حسی و عقلی و... نیز مصون است.
  8. معدن علم و سرچشمه آن: در روایات مختلفی اهل بیت (ع) به عنوان معدن علم معرفی شده‌اند مانند: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): إِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ أَهْلُ‏ بَیْتِ‏ الرَّحْمَةِ وَ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعُ‏ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ‏ الْمَلَائِکَةِ وَ مَعْدِنُ الْعِلْمِ»[۲۳] و روایات دیگری نیز با این مضمون وجود دارد که بر اساس آنها اولاً علم نزد اهل بیت (ع) است و آنان معدن دانش هستند و ثانیاً، تنها علمی که نزد آنان است علم صحیح و غیرقابل خدشه است، علمی که امکان خطا و اشتباه در آن راه ندارد، علمی که کنه حقیقت را نشان می‌دهد؛ چرا که صاحبان این علم آن را از منبع فیض الهی گرفته‌اند[۲۴].
  9. امامان (ع) راسخان در علم هستند: امام صادق (ع) فرمودند: «نَحْنُ‏ الرَّاسِخُونَ‏ فِی‏ الْعِلْمِ»[۲۵]، امام باقر (ع) ذیل آیۀ: ﴿وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ[۲۶] فرمودند: «رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَفْضَلُ الرَّاسِخِینَ قَدْ عَلَّمَهُ‏ اللَّهُ‏ جَمِیعَ‏ مَا أَنْزَلَ‏ اللَّهُ‏ إِلَیْهِ‏ مِنَ‏ التَّنْزِیلِ‏ وَ التَّأْوِیلِ‏ وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیُنْزِلَ عَلَیْهِ شَیْئاً لَمْ یُعَلِّمْهُ تَأْوِیلَهُ»[۲۷].[۲۸]
  10. اهل بیت (ع) علم را از یکدیگر به ارث می‌برند و علومشان زائل نمی‌شود: امام صادق (ع) فرمودند: «إِنَ‏ الْعِلْمَ‏ الَّذِی‏ هَبَطَ مَعَ‏ آدَمَ‏ لَمْ‏ یُرْفَعْ‏ وَ إِنَ‏ الْعِلْمَ‏ یُتَوَارَثُ وَ مَا یَمُوتُ مِنَّا عَالِمٌ حَتَّی یُخْلِفَهُ مِنْ أَهْلِهِ مَنْ یَعْلَمُ عِلْمَهُ أَوْ مَا شَاءَ اللَّهُ»[۲۹]. امام باقر (ع) نیز فرمودند: «إِنَّ عَلِیّاً (ع) عَالِمُ‏ هَذِهِ‏ الْأُمَّةِ وَ الْعِلْمُ‏ یُتَوَارَثُ‏ وَ لَا یَهْلِکُ‏ أَحَدٌ مِنَّا إِلَّا تَرَکَ مِنْ أَهْلِهِ مَنْ یَعْلَمُ مِثْلَ عِلْمِهِ أَوْ مَا شَاءَ اللَّهُ»[۳۰].[۳۱]
  11. علم امام همیشگی و مستمر است: دانش ائمه، پایدار و همیشگی است. این دانش پیوسته با سرچشمه غیبی خود در ارتباط بوده، مدام قوت پذیرفته و افزایش می‌یابد. امام باقر (ع) می‌‌فرمایند: «لَوْ لَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا»[۳۲] افزایش دانش و معرفت امامان لازمۀ اتصال وجودی آنان به جهان غیب و ربوبیّت است.
  12. به هر اندازه‏‌ای که باشد باز هم به لحاظ کمی و کیفی محدود به حدود خاصی است[۳۳].
  13. نشأت‌ گرفته از فیض الهی و مطابق واقع و حقیقت است. امام رضا (ع) فرمودند: «إِنَّ الْأَنْبِیَاءَ وَ الْأَئِمَّةَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ یُوَفِّقُهُمُ اللَّهُ، وَ یُؤْتِیهِمْ مِنْ مَخْزُونِ عِلْمِهِ وَ حِکَمِهِ مَا لَایُؤْتِیهِ غَیْرَهُمْ؛ فَیَکُونُ عِلْمُهُمْ فَوْقَ عِلْمِ أَهْلِ الزَّمَانِ، فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: أَفَمَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلَّا أَنْ یُهْدی‏ فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ وَ قَوْلِهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالی‏: «وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً وَ قَوْلِهِ فِی طَالُوتَ: إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ»[۳۴]. امام زین العابدین (ع) فرمودند: "چرا مردم فضیلت ما را انکار می‌‌کنند؟ به خدا قسم ما از درخت نبوتیم، خانه رحمت و جایگاه رسالتیم و محل آمد و رفت فرشتگانیم و کانون علم"[۳۵].[۳۶]

و ویژگی‌های دیگری مانند اینکه علم ایشان قابل ازدیاد است، علم امام حادث و بعد از معلوماتش بوده و عین ذاتش نیست[۳۷].

عدم راهیابی نسیان یا فراموشی در علم امام

از ویژگی‌های علم امام این است که نسیان و فراموشی در آن راه ندارد. روایات نیز مؤید این مطلب‌اند که به نمونه‌ای در ادامه اشاره می‌شود. از کلینی روایت است که امیرالمؤمنین (ع) درباره تعلیم یافتن خود از مکتب نبوی و عدم فراموشی علوم انتقال یافته از پیامبر (ص) می‌فرماید: من هر روز یک بار و هر شب یک بار نزد رسول خدا (ص) می‌رفتم و هر جا آن حضرت می‌رفت، من نیز در خدمت ایشان بودم. همه اصحاب این را می‌دانستند که پیامبر خدا (ص) جز با شخص من با هیچ‌کس دیگر چنین دیدارهایی ندارد. در چنین دیدارهایی، من هر چه را که از حضرت می‌پرسیدم، جواب کافی دریافت می‌کردم و چون خاموش می‌شدم و سؤالات‌ام پایان می‌پذیرفت، ایشان خود سخن آغاز می‌کرد.

هیچ آیه‌ای از قرآن بر رسول خدا (ص) نازل نشد، مگر اینکه برای من خواند و تقریر فرمود تا آن را به خط خود نوشتم و ایشان تأویل و تفسیر، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه و... را بر من آموخت و از خدای در خواست کرد قدرت فهم و حفظ آن را به من مرحمت نماید. پس از آن دعایی که در حق من فرمود، هیچ آیه‌ای از کتاب خدا و نیز هیچ یک از مطالبی را که ایشان املاکرد و من نوشتم، از خاطر نبردم و فراموش نکردم.

رسول خدا (ص) همه اوامر و نواهی و حرام و حلال‌های الهی، خواه مربوط به مسائل زمان حال و خواه مربوط به مسائل آینده و نیز آنچه در کتب آسمانی بر پیامبران گذشته نازل شده و از طاعت و معصیت خدا آگاهشان ساخته بود، همه و همه را به من تعلیم فرمود و من هم تمام آنها را به خاطر سپردم و حتی یک حرف آن را نیز فراموش نکردم. سپس دستش را بر سینه‌ام نهاد و از خدا خواست قلبم را از دانش و فهم و حکمت و نور لبریز سازد. عرض کردم ای پیامبر خدا! از زمانی که من چنین درخواستی را از خداوند طلب نمودم، چیزی را فراموش نکردم و آنچه را که ننوشتم نیز از یاد نبرده‌ام. پس آیا از این به بعد بر من از فراموشی می‌هراسید؟ نبی مکرم اسلام (ص) در پاسخ فرمود: بر تو از نسیان و جهل هراسی ندارم، در حالی که پروردگارم به من خبر داده است که دعای مرا در حق تو و شریکان‌ات که پس از تو خواهند بود، اجابت کرده است[۳۸].

به اعتقاد علامه جوادی آملی، یکی از ویژگی‌های علم شهودی و حضوری امام معصوم این است که هرگز فراموشی و نسیان در آن راه ندارد؛ زیرا حضور به معنای وجدان یافتن[۳۹] است و چنین صفتی از هر گونه نسیان و فراموشی ابا دارد.

وی در جای دیگر نیز علم امام را برگرفته از لدن و نزد خدای متعال به شیوه حضوری و شهودی قلمداد و اذعان می‌کند علم لدنی، علمی فراموش نشدنی و حقیقتی است که روح انسان با آن آمیخته و از آن جدا نمی‌شود[۴۰]. به تعبیر ایشان، معرفت وحیانی انسان کامل معصوم (ع) معرفتی صائبی و سلطان همه علوم است و از هر گونه آسیب و نسیان و ذهول و خطا مصون می‌باشد[۴۱].

علامه در جهت اثبات عدم نسیان در علم امام به روایتی از بصائرالدرجات[۴۲] مبنی بر توصیه نبی مکرم اسلام (ص) به کتابت حدیث توسط امیرالمؤمنین (ع) استناد می‌نماید. به عقیده ایشان، حدیث به خوبی نشان می‌دهد هدف پیامبر (ص) از امر به کتابت حدیث، تدوین آنها در کاغذهای معمولی و حفظ به صورت کتاب‌های متداول برای فرزندان معصومش بود تا به شکل سندی قابل ارائه برای دیگران باشد؛ زیرا پیامبر ختمی مرتبت (ص) فراموش نکردن را به جد از حضرت علی (ع) نفی نموده و با توجه به اشتراک امامان معصوم در خصلت‌های ویژه امامت که عدم نسیان نیز یکی از آنهاست، فراموشی احکام دین و... از ائمه هدی منتفی است.

ایشان همچنین بیان می‌کنند وجود مبارک امیرالمؤمنین (ع) در بخش‌هایی از نهج‌البلاغه، وقتی معارف جهان را تشریح می‌کند، کلام انسان کامل معصوم را مستند به انسان آفرین دانسته که به همه چیز آگاه است و هرگز فراموش نمی‌کند[۴۳].[۴۴]

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ر.ک: حسینی، سید جعفر، آشنایی با نهج البلاغه امام علی، ص ۵۸.
  2. «وَ هُمْ خُزَّانِي عَلَى عِلْمِي مِنْ بَعْدِك»؛ ‏کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۱۹۳.
  3. «وَ اللَّهِ إِنَّا لَخُزَّانُ اللَّهِ فِي سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ لَا عَلَى ذَهَبٍ وَ لَا عَلَى فِضَّةٍ إِلَّا عَلَى عِلْمِهِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۱۹۲.
  4. «إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى عِلْماً خَاصّاً وَ عِلْماً عَامّاً فَأَمَّا الْعِلْمُ الْخَاصُّ فَالْعِلْمُ الَّذِي لَمْ يُطْلِعْ عَلَيْهِ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَاءَهُ الْمُرْسَلِينَ وَ أَمَّا عِلْمُهُ الْعَامُّ فَإِنَّهُ عِلْمُهُ الَّذِي أَطْلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَاءَهُ الْمُرْسَلِينَ وَ قَدْ وَقَعَ إِلَيْنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، التوحید ص ۱۳۸، ح ۱۴.
  5. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص ۶۱، ح ۳.
  6. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ‏۱، ص ۱۹۲.
  7. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، شرح زیارت جامعه کبیره، ص ۷۶ ـ ۸۲؛ افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص ۲۸ ـ ۳۲؛ میرترابی حسینی، زهرةالسادات، علم لدنی در قرآن و حدیث، ص ۱۰ ـ ۱۲.
  8. «نَحْنُ أَبْوَابُ اللَّهِ وَ نَحْنُ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ وَ نَحْنُ عَيْبَةُ عِلْمِه»؛ ‏ابن بابویه، محمد بن علی، معانی الاخبار، ص ۳۵، ح ۵.
  9. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص ۶۲، ح ۷.
  10. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، شرح زیارت جامعه کبیره، ص ۷۶ ـ ۸۲؛ افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص ۲۸ ـ ۳۲؛ شریعتمدار جزایری، سید نورالدین، امام حسین و علم به شهادت، ص ۸.
  11. «إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ مَبْذُولٌ وَ عِلْمٌ مَكْفُوفٌ فَأَمَّا الْمَبْذُولُ فَإِنَّهُ لَيْسَ مِنْ شَيْ‏ءٍ يَعْلَمُهُ الْمَلَائِكَةُ وَ الرُّسُلُ إِلَّا وَ نَحْنُ نَعْلَمُهُ وَ أَمَّا الْمَكْفُوفُ فَهُوَ الَّذِي عِنْدَهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ إِذَا خَرَجَ نَفَذَ»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج۱، ص۱۰۹.
  12. ر.ک: محمد فاضل‌ لنکرانی و شهاب‌الدین اشراقی، پاسداران وحی، ص ۱۹۳؛ قاضی طباطبایی، سید محمد علی، رساله‌ای در دلالت آیۀ تطهیر بر علم گستردۀ پیامبر و امام، ص ۴۸۲.
  13. «إِنَّ أَوَّلَ وَصِيٍّ كَانَ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ ـ هِبَةُ اللَّهِ بْنُ آدَمَ وَ مَا مِنْ نَبِيٍّ مَضَى إِلَّا وَ لَهُ وَصِيٌّ وَ كَانَ جَمِيعُ الْأَنْبِيَاءِ مِائَةَ أَلْفِ نَبِيٍّ وَ عِشْرِينَ أَلْفَ نَبِيٍّ مِنْهُمْ خَمْسَةٌ أُولُو الْعَزْمِ ـ نُوحٌ وَ إِبْرَاهِيمُ وَ مُوسَى وَ عِيسَى وَ مُحَمَّدٌ ع وَ إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ كَانَ هِبَةَ اللَّهِ لِمُحَمَّدٍ وَ وَرِثَ عِلْمَ الْأَوْصِيَاءِ وَ عِلْمَ مَنْ كَانَ قَبْلَهُ أَمَا إِنَّ مُحَمَّداً وَرِثَ عِلْمَ مَنْ كَانَ قَبْلَهُ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِين»؛ ‏کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۲۲۴.
  14. «فَإِنَّ الْعِلْمَ الَّذِي هَبَطَ بِهِ آدَمُ وَ جَمِيعَ مَا فُضِّلَتْ بِهِ النَّبِيُّونَ إِلَى خَاتَمِ النَّبِيِّينَ فِي عِتْرَةِ مُحَمَّدٍ ص فَأَيْنَ يُتَاهُ بِكُمْ بَلْ أَيْنَ تَذْهَبُونَ»؛ شیخ مفید، ارشاد، ج ۱، ص ۲۳۲.
  15. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص ۱۱۸، ح ۱.
  16. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص ۵۱۳، ح ۲۳
  17. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص ۵۱۳، ح ۲۳.
  18. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، شرح زیارت جامعه کبیره، ص ۷۶ ـ ۸۲؛ محمد فاضل‌ لنکرانی و شهاب‌الدین اشراقی، پاسداران وحی، ص ۱۹۳؛ افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص ۲۸ ـ ۳۲؛ میرترابی حسینی، زهرةالسادات، علم لدنی در قرآن و حدیث، ص ۱۰ ـ ۱۲.
  19. «حَدِيثِي حَدِيثُ أَبِي وَ حَدِيثُ أَبِي حَدِيثُ جَدِّي وَ حَدِيثُ جَدِّي حَدِيثُ الْحُسَيْنِ وَ حَدِيثُ الْحُسَيْنِ حَدِيثُ الْحَسَنِ وَ حَدِيثُ الْحَسَنِ حَدِيثُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ حَدِيثُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حَدِيثُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ حَدِيثُ رَسُولِ اللَّهِ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۵۳، ح ۱۴.
  20. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، شرح زیارت جامعه کبیره، ص ۷۶ ـ ۸۲.
  21. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۲۵۱.
  22. ر.ک. محمدی ری‌شهری، محمد، شرح زیارت جامعه کبیره، ص ۷۶ ـ ۸۲؛ شریعتمدار جزایری، سید نورالدین، امام حسین و علم به شهادت، ص ۸؛ میرترابی حسینی، زهرةالسادات، علم لدنی در قرآن و حدیث، ص ۱۰ ـ ۱۲
  23. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص ۵۶.
  24. ر.ک: افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص ۲۸ ـ ۳۲.
  25. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص ۲۰۴، ح ۵.
  26. «تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش» سوره آل عمران، آیه ۷.
  27. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص ۲۰۳، ح ۴.
  28. ر.ک: افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص ۲۸ ـ ۳۲؛ میرترابی حسینی، زهرةالسادات، علم لدنی در قرآن و حدیث، ص ۱۰ ـ ۱۲.
  29. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص ۱۱۴، ح ۱.
  30. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص ۱۱۸، ح ۴.
  31. ر.ک: افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص ۲۸ ـ ۳۲.
  32. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۲۵۴.
  33. ر.ک: حسینی، سید جعفر، آشنایی با نهج البلاغه امام علی، ص ۵۸.
  34. حسن بن سلیمان الحلی، مختصر بصائر الدرجات، ص ۶۳.
  35. «الْإِمَامِ زَیْنِ الْعَابِدِین‏(ع): «مَا یَنْقِمُ‏ النَّاسُ‏ مِنَّا فَنَحْنُ‏ وَ اللَّهِ‏ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ وَ بَیْتُ الرَّحْمَةِ وَ مَوْضِعُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِکَةِ وَ مَعْدِنُ الْعِلْم‏‏‏‏»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۱۲۲، ح ۱.
  36. ر.ک: حسینی، سید جعفر، آشنایی با نهج البلاغه امام علی، ص ۵۸؛ میرترابی حسینی، زهرةالسادات، علم لدنی در قرآن و حدیث، ص ۱۱۰ ـ ۱۱۲.
  37. ر.ک: رنجبر، جواد، کنکاشی در کیفیت و سرچشمه‌های علم اهل بیت.
  38. شیخ کلینی، الکافی، ج۱، ص۶۴، حدیث ۱۲.
  39. عبدالله جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج۲، ص۱۲؛ همو، دین‌شناسی، ص۲۴۱.
  40. عبدالله جوادی آملی، قرآن در قرآن، ص۳۸.
  41. عبدالله جوادی آملی، سروش هدایت، ج۱، ص۲۶۱.
  42. صفار قمی، بصائرالدرجات، ج۴، باب ۱، ص۱۸۷.
  43. عبدالله جوادی آملی، تفسیر انسان به انسان، ص۱۰۲.
  44. یوسفی، زهرا، علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیت‌الله جوادی آملی، ص ۱۴۵.