اثبات امامت امام علی در قرآن

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۴ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۱۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

با نگاهی به مجموع آیات قرآن پیرامون امامت و رهبری، به‌دست می‌آید که قرآن کریم طی چند مرحله مسائل مربوط به امامت را به طور همه جانبه طرح و مورد ارزیابی قرار داده و چیزی را در این زمینه کم نگذاشته است.

در یک دسته از این آیات که شامل آیه اولی الامر: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[۱] و آیه ولایت: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۲] می‌شود، علاوه بر جنبه‌های مختلف، روی اصل "امامت و ضرورت وجود امام و رهبری در جامعه اسلامی" تأکید بیشتری شده است.

در آیات دیگر، علاوه بر اثبات مسئله امامت با ویژگی‌های آن، بر عصمت و دور بودن امام از هرگونه پلیدی و ناپاکی روحی و اخلاقی تأکید گردیده و معصوم بودن شرط اساسی و غیرقابل انفکاک امامت اعلام شده است. از جمله این آیات، آیه ابتلا" است: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۳] که در آن حضرت ابراهیم(ع) از خدا می‌خواهد امامت در دودمان او ادامه یابد. خداوند خواسته او را به طور مطلق نپذیرفته و امامت را شایسته آن دسته از فرزندان ابراهیم خلیل(ع) می‌داند که ظالم نباشند. مراد از ظالم کسانی‌اند که از آنها هر نوع ظلمی سرزده باشد، اعم از اینکه برهه‌ای از عمر خویش را بتپرست و مشرک بوده، و یا به گناهان دیگری آلودگی داشته و بعد توبه کرده و رستگار شده باشد، یا این که در سراسر عمر خویش با این پلیدی‌ها و آلودگی‌های عقیدتی و اخلاقی خو گرفته باشد؛ این دو گروه، مصداق ظلم در این آیه بوده و به هیچ وجه شایسته مقام الهی امامت نخواهند بود[۴].

مشخصه دیگر امام این است که با هدایت ذاتی همراه باشد؛ زیرا در آیه دیگر چنین می‌فرماید: ﴿أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى[۵]. در این آیه، هدایت‌ کننده به حق، در مقابل هدایت یافته به دست دیگران قرار داده شده است و این می‌رساند که هدایت‌ کننده به حق باید هدایت شده بالذات و بنفسه باشد و اینکه هدایت شده به دست غیر نمی‌تواند هدایت‌ کننده به حق (و رهبری راستین خلق) باشد. پس نتیجه می‌گیریم که امام باید معصوم باشد تا شایسته رهبری راستین مردم و هدایت‌ کننده به حق باشد[۶].

با توجه به آیه‌های تطهیر: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۷] و تبلیغ: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ[۸] و اکمال دین: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا[۹] و شأن نزول آنها، دلالت قرآن بر امامت ائمه(ع) تمام می‌شود[۱۰].

آیات دال بر امامت امام علی(ع)

آیه ولایت

﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ[۱۱].

این آیه شریفه، اشاره به قضیه‌ای دارد که استثناءً اتفاق افتاده است؛ همه علما - اعم از شیعه و سنی در تفاسیر و کتاب‌های تاریخ و حدیث - آن هم به طور متواتر - آن را آورده‌اند که ما برای نمونه فقط سخن یکی از آنان را می‌آوریم: امام ابو اسحاق ثعلبی در تفسیر کبیرش، روایتی را از ابوذر غفاری نقل می‌کند که گفت: شنیدم از رسول خدا (ص) با این دو گوشم که اگر دروغ گویم کر شوند – و دیدم با این دو چشمم. که اگر دروغ گویم کور شوند - که می‌فرمود: «علی رهبر خوبان و قاتل کافران است. هر کس او را یاری دهد، خدایش یاور است و هر کس که از یاریش دست بردارد، خدایش یاری ندهد. هان! من روزی با رسول خدا (ص) نماز خواندم، سائلی را در مسجد دیدم که از مردم درخواست کمک می‌کرد و چیزی به او ندادند. علی در آن وقت به رکوع رفته بود، با انگشت میانه‌اش به او اشاره کرد و سائل نزدیک آمد، پس انگشتر را از انگشت حضرت بیرون آورد. آن‌گاه پیامبر (ص) رو به سوی خدا نمود و عرض کرد: بار خدایا! برادرم موسی از تو درخواست کرد و گفت: پروردگارا! سینه‌ام را بگشای و امرم را آسان گردان و گره از زبانم برگر تا سخنم را دریابند، و جانشینی از خاندانم برایم قرار ده و با یاری برادرم هارون، مرا تقویت کن و او را در کارهایم شریک ساز تا هر دو با هم، بسیار تسبیحت گوییم و همیشه به یاد تو باشیم و همانا تو به ما آگاه و بصیر بوده و هستی. آن گاه تو ای خدای من، به او فرمودی که: هان ای موسی! حاجتت برآورده شد. خدایا! من هم بنده و پیام رسان تو هستم، پس سینه‌ام را بگشای و امرم را آسان گردان و از خاندانم، علی را به عنوان جانشینم تعیین کن و به وسیله او نیرویم ببخش».

سپس ابوذر گفت: به خدا قسم، هنوز سخن حضرت، تمام نشده بود که جبرئیل بر او فرود آمد و این آیه را آورد: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَ...[۱۲].

نزد شیعیان هیچ اختلافی نیست که این آیه در حق علی ابن ابی طالب وارد شده است و ائمه اهل بیت آن را روایت کرده‌اند و از اخبار مسلم است و در بسیاری از کتاب‌های معتبر نقل شده است؛ مانند:

  1. بحار الانوار، مجلسی
  2. اثبات الهداة، حر عاملی
  3. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی
  4. تفسیر الکاشف، محمد جواد مغنیه
  5. الغدیر فى الکتاب و السنة و الادب، علامه امینی؛ و بسیاری از کتاب‌های دیگر.

همچنین بسیاری از علمای اهل سنت، شأن نزول آیه را درباره حضرت علی بن ابی طالب نقل کرده‌اند که ما در این جا فقط به برخی از کتاب‌های آنان، اشاره‌ای می‌کنیم:

  1. تفسیر کشاف، زمخشری، ج۱، ص۶۴۹
  2. تفسیر طبری، ج۶، ص۱۶۵
  3. زاد المسیر فی علم التفسیر، ابن جوزی، ج۲، ص۳۸۳
  4. تفسیر قرطبی، ج۶، ص۲۱۹
  5. تفسیر فخر رازی، ج۱۲، ص۲۶
  6. تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۷۱
  7. تفسیر نسفی، ج۱، ص۲۸۹
  8. شواهد التنزیل، حسکانی حنفی، ج۱، ص۱۶۱
  9. الدر المنثور، سیوطی، ج۱، ص۲۹۳
  10. اسباب نزول القرآن، علی بن احمد واحدی، ص۱۴۸
  11. احکام القرآن، احمد بن علی رازی جصاص، ج۴، ص۱۰۲
  12. التسهیل لعلوم التنزیل، ابن جزی، ج۱، ص۱۸۱

اینها فقط برخی از علمای اهل سنت هستند که اسامی آنها نقل شد، اما تعداد علمای عامه که در نزول این آیه که همان آیه ولایت است و درباره علی بن ابی طالب وارد شده است - با علمای شیعه، اتفاق نظر دارند، خیلی بیش از آن است که بدان اشاره کردیم[۱۳].[۱۴]

آیه تطهیر

﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۵]. بی‌شک تطهیری که خدای متعال در این آیه ذکر می‌کند تطهیر عرفی یا طبی نیست بلکه مراد از آیه شریفه در درجه اول تطهیر از چیزهایی است که خود قرآن آنها را رجس می‌داند که مراد از رجس در قرآن پلیدی‌ها، گناهان اعتقادی، گناهان اخلاقی، گناهان عملی است. خداوند اهل بیت را از این رجس‌ها پاک و منزه نموده است که همان عصمت باشد. پس آیه شریفه دلالت بر عصمت اهل بیت دارد.

حال باید گفت: اهل بیت در این آیه چه کسانی هستند؟ طبق روایات دوست و دشمن، موافق و مخالف، مراد از اهل بیت در شأن نزول این آیه، پیامبر و علی و فاطمه و حسنین هستند. در احادیث اهل تسنن است که پیامبر خدا (ص)، حضرت علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) را خواست، عبا روی آنها کشید و گفت: خدایا! اینها اهل بیت منند پلیدی را از آنها دور کن، آن گاه این آیه نازل شد.

روایات زیادی را مفسران و محدثان از طریق اصحاب و نیز از ائمه معصومین (ع) از پیامبر نقل کرده‌اند؛ به عنوان نمونه به دو حدیث زیر توجه فرمایید:

  1. صحیح مسلم از زید بن ارقم نقل کرده است که وی گفت: پیامبر (ص) می‌فرمود: «شما را درباره اهل بیتم سفارش می‌کنم که برای خدا، حق آنان را رعایت کنید. حاضران از زید بن ارقم پرسیدند: اهل بیت پیامبر کیانند؟ آیا همسران آن حضرتند؟ وی گفت: به خدا سوگند! نه، همسر تا مدتی با شوهر خود زندگی می‌کند، اما این پیوند، گسستنی است؛ روزی هم ممکن است، طلاق، بین آنها جدایی افکند و همسر مرد به خانه پدر یا خانواده‌اش باز گردد. اهل بیت پیامبر (ص) در این آیه «تطهیر» کسانی هستند که نسل پیامبرند و آن گروه از خاندان وی که صدقه به آنها حرام است»[۱۶].
  2. ام سلمه (یکی از همسران پیامبر (ص)) می‌گوید: «آیه تطهیر در خانه من نازل شد و به دنبال آن، پیامبر (ص) یکی به خانه فاطمه فرستاد تا علی و فاطمه و حسن و حسین را به نزد آن حضرت فرا خواند آن گاه فرمود: خدایا! اینها اهل بیت من هستند، گفتم: یا رسول الله! من از اهل بیت شما نیستم؟ فرمود: تو از نیکان اهل من هستی، ولی اینان اهل بیت من هستند»[۱۷].[۱۸]

آیه اطاعت

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[۱۹].

با توجه به این که خداوند به مؤمنین خطاب می‌کند که بدون چون و چرا از او و پیغمبر و اولوا الامر اطاعت کنند، معلوم می‌شود اولوا الامر کسانی هستند که مصون از خطا و اشتباهند و در غیر این صورت جا ندارد که خداوند به مؤمنان خطاب کند که از خطاکاران یا گناهکاران تبعیت و اطاعت کنید، و طبق روایات رسیده مراد از «اولوا الامر»، اهل بیت پیغمبرند؛ یعنی حضرت علی و یازده فرزندش که امامان بحق هستند.

در روایت کافی از امام باقر (ع) آمده است که فرمود: «منظور از اولوالامر فقط ما هستیم و مؤمنین امر شده‌اند که تا روز قیامت از ما اطاعت کنند»[۲۰].[۲۱]

آیه تبلیغ

﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ[۲۲].

علمای شیعه و بسیاری از علمای اهل تسنن بر این باورند که سوره مائده، آخرین سوره نازل شده از قرآن است خصوصاً آیه: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ... و معتقدند که این آیه در روز ۱۸ ذی حجه پس از تمام شدن اعمال حجة الوداع در «غدیر خم» و قبل از این که پیامبر، امام علی را به عنوان خلیفه خود معرفی کند، نازل شده است. و شأن نزول این آیه را، جانشینی حضرت علی و نصب آن حضرت از سوی رسول خدا، دانسته‌اند که ما در این جا برخی از علمای اهل سنت را نام می‌بریم:

  1. حافظ ابو نعیم در کتاب نزول القرآن.
  2. علی بن احمد واحدی در کتاب اسباب نزول القرآن، ص۱۵۰
  3. امام ابو اسحاق ثعلبی در تفسیر کبیر.
  4. حاکم حسکانی در کتاب شواهد التنزیل لقواعد التفصیل، ج۱، ص۱۸۷.
  5. جلال الدین سیوطی در کتاب الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور، ج۳، ص۱۱۷
  6. فخر رازی در تفسیر کبیر، ج۱۲، ص۵۰
  7. محمد عبده در تفسیر المنار ج۲، ص۸۶ و ج۶، ص۴۶۳.
  8. ابن عساکر شافعی در کتاب تاریخ دمشق، ج۲، ص۸۶.
  9. محمد بن علی بن محمد شوکانی در فتح القدیر ج۲، ص۶۰
  10. محمد بن طلحه شافعی در مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، ج۱، ص۴۴
  11. ابن صباغ مالکی در الفصول المهمه ص۲۵
  12. قندوزی حنفی در ینابیع الموده ص۱۲۰
  13. شهرستانی در الملل و النحل ج۱، ص۱۶۳
  14. ابن جریر طبری در الولایه
  15. ابن سعید سجستانی در کتاب الولایه.
  16. محمود بن احمد عینی در عمدة القاری، ج۸، ص۵۸۴
  17. عبدالوهاب نجاری در تفسیر القرآن.
  18. آلوسی در روح المعانی ج۲، ص۳۸۴
  19. ابراهیم بن محمد جوینی در فرائد السمطین، ج۱، ص۱۸۵
  20. سید صدیق حسن خان در فتح البیان فی مقاصد القرآن ج۳، ص۶۳[۲۳] و آیات در این باب بسیار است که برای اختصار از نقل آنها خودداری می‌کنیم.[۲۴].

آیه یوم الدار

در اوایل بعثت پیامبر اسلام این آیه نازل شد که: ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ[۲۵]. چون هنوز پیغمبر دعوت خود را عمومی نکرده بود (و در آن هنگام هم علی کودکی بود در خانه پیامبر) حضرت به علی فرمود: غذایی ترتیب بده و بنی‌هاشم و بنی عبدالمطلب را دعوت کن. علی مقداری غذا از گوشت درست کرد و آنها را برای خوردن غذا دعوت نمود، پیغمبر در آن مهمانی اعلام رسالت کرد و فرمود: من از جانب خدا مبعوثم، من مأمورم شما را دعوت کنم و اگر سخن مرا بپذیرید سعادت دنیا و آخرت نصیب شما خواهد شد. ابولهب - که عموی پیغمبر است - تا این جمله را شنید ناراحت شد و گفت: تو ما را دعوت کردی که برای ما این چنین مزخرفی را بگویی؟! جار و جنجال راه انداخت و مجلس را بهم زد. پیغمبر برای بار دوم به علی دستور داد جلسه را تشکیل دهد، خود علی می‌فرماید: اینها چهل نفر بودند یکی کم یا یکی زیاد، در مرتبه دوم مجدداً پیغمبر آنها را دعوت به اسلام کرد و فرمود: هرکس از شما که اول دعوت مرا بپذیرد وصی، وزیر وجانشین من خواهد بود. در آن مجلس غیر از علی (ع) - که از همه کوچک‌تر بود - کسی جواب مثبت نداد و چندین بار پیغمبر این موضوع را تکرار کرد و هر بار، فقط علی بلند شد. در آخر، پیغمبر فرمود: یا علی! تو وصی، وزیر و خلیفه من خواهی بود[۲۶].[۲۷]

منابع

پانویس

  1. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  2. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  3. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستم‌کاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  4. ر.ک: تفسیر المیزان، ج۱، ص۲۷۴.
  5. «آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟» سوره یونس، آیه ۳۵.
  6. ر.ک: المیزان، ج۱، ص۲۷۳ - ۲۷۴.
  7. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  8. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای» سوره مائده، آیه ۶۷.
  9. «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.
  10. ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص۱۰۴-۱۰۵.
  11. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند * و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بی‌گمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۵ - ۵۶.
  12. ر.ک: طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۲۱۰؛ حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۷۷، حدیث ۲۳۵؛ اربلی، کشف الغمه، ج۱، ص۲۲۲؛ بحار الانوار، ج۳۵، ص۱۹۴.
  13. ر.ک: سید اصغر ناظم‌زاده قمی، الفصول المائه، ج۲ در شرح آیه ولایت، و حیاة أمیرالمؤمنین (ع) نبذة فی حیاته و....
  14. ناظم‌زاده، سید اصغر، تجلی امامت، ص ۴۵.
  15. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  16. ابن اثیر جزری، جامع الاصول، ج۱۰، ص۱۰۳؛ ابن حجر، صواعق المحرقه، ص۱۴۸.
  17. حاکم نیشابوری، مستدرک، ج۲، ص۴۱۶؛ ج۳، ص۱۴۶ و ۱۵۹ و ۷۲؛ ابن اثیر، اسد الغابة، ج۲، ص۱۲ و ۲۰؛ ج۳، ص۴۱۳؛ ابن طلحه شافعی، مناقب آل الرسول، ص۸؛ ابن کثیر، تفسیر ابو الفداء، ج۳، ص۴۸۳؛ ابن حجر عسقلانی، فتح الباری شرح صحیح بخاری، ج۳، ص۴۲۲؛ سیوطی الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۸.
  18. ناظم‌زاده، سید اصغر، تجلی امامت، ص ۴۷؛ ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص۱۰۵-۱۰۶.
  19. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  20. اصول کافی، ج۱، ص۲۷۲؛ سید هاشم بحرانی، تفسیر برهان، ج۱، ص۳۸۱؛ حویزی، نورالثقلین، ج۱، ص۴۹۹.
  21. ناظم‌زاده، سید اصغر، تجلی امامت، ص ۴۹.
  22. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.
  23. برای اطلاع بیشتر درباره شأن نزول این آیه شریفه ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ... ر.ک: ناظم‌زاده قمی، الفصول المائه، ج۲، و نیز کتاب حیاة امیرالمؤمنین (ع) من طرق اهل السنة.
  24. ناظم‌زاده، سید اصغر، تجلی امامت، ص ۴۹.
  25. «و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.
  26. این داستان در بیشتر تفاسیر شیعه و سنی و کتاب‌های تاریخ اسلامی آمده است.
  27. ناظم‌زاده، سید اصغر، تجلی امامت، ص ۵۱.