آیه ابتلا

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۳۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
این مدخل از زیرشاخه‌های بحث آیات امامت امام علی و آیات فضائل امام علی است. "آیه امامت" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل آیه امامت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

متن آیه: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ [۱]

مقدمه

  • آیه دربردارنده چند نکته است:
  1. بر اساس این آیه امامت آخرین مرحله سیر تکاملی ابراهیم بوده است؛ زیرا او پس از نبوت به امامت رسیده است. مقام مزبور که بعد از مراحل سخت و آزمایشهای گوناگون دوران نبوت به ابراهیم اعطا گردید، بالاتر از مقام نبوت است. البته امامت به معنای رهبری باطنی و هدایت معنوی که هدایت در آن از نوع "ایصال الی المطلوب" است از نبوّت به معنای هدایت از نوع "ارائه طریق"، مهم‌تر و برتر است[۲]. این مقام، امامت و رهبری همه جانبه مادی و معنوی ظاهری و باطنی است. امام با نیروی معنوی خود افراد شایسته را در مسیر تعالی و تکامل معنوی، رهبری می‌کند و با قدرت علمی خویش افراد نادان را تعلیم می‌دهد و با نیروی حکومتش اصول عدالت را اجرا می‌کند، و مردم را به راه حق و حقیقت هدایت می‌کند. با این بیان، امام دارای کمال روحی و تعالی اخلاقی فزاینده است که به عنوان یک "انسان کامل" مطرح است، و لذا می‌تواند پیشوای دیگران باشد.
  2. درخواست حضرت ابراهیم(ع) از خداوند مبنی بر استمرار امامت در فرزندانش به صورت کلی پذیرفته نشد؛ زیرا خداوند در پاسخ او با این جمله که عهد و پیمان من (امامت) به ستمکاران نمی‌رسد، فهماند که این مقام زیبنده هر کس نیست، بلکه آمادگی قبلی و توانایی فوق‌العاده‌ای را میطلبد، و گذر از گردنه‌های سخت را اقتضا می‌کند تا شایستگی امامت بروز کند.
  3. ستمکار هرگز به امامت نمی‌رسد، زیرا مراد از ستمکار در آیه، مطلق کسانی می‌باشند که از آنها هر نوع ظلمی (اعم از شرک باشد یا گناه و ظلم باشد به خویشتن باشد یا به دیگران)، اگرچه در بُرهه‌ای از زمان حیاتشان سرزده باشد و سپس توبه کرده باشد[۳]. اگر کسی بگوید که از این آیه همین مقدار استفاده می‌شود که ظالم در حال ظالم بودنش به امامت نمی‌رسد، ولی دلالت ندارد که اگر توبه کرد بعد از توبه هم نتواند به امامت برسد، در پاسخ می‌گوییم: مردم بر حسب تقسیم عقلی منحصر به چهار دسته‌اند:
    1. کسانی هستند که در تمام عمرشان ظالم و گنهکارند.
    2. کسانی‌اند که در تمام عمرشان ظلمگناه) مرتکب نمی‌شوند.
    3. آنهایی هستند که فقط در ابتدای عمرشان ظالمند.
    4. عکس دسته سوم، یعنی کسانی می‌باشند که فقط در آخر عمر به ظلم و ستم آلوده می‌گردند. شأن حضرت ابراهیم(ع) بالاتر از این است که برای گروه اول و چهارم از فرزندان و ذریاتش، از خداوند امامت را بخواهد. پس دسته دوم و سوم باقی می‌مانند، که برای این دو گروه امامت را از خدا می‌خواهد، و از خدا هم امامت را از گروه سوم، یعنی کسانی که در آغاز زندگی ظالم بوده و بعد از ظلم و گناه دست کشیده‌اند، نفی می‌کند؛ و در نتیجه شایستگی امامت فقط برای دسته دوم که در تمام عمر از ظلم و گناه مصون باشند ثابت می‌شود[۴]. بنابراین، آیه دلالت می‌کند امام باید در سراسر عمر خویش از همه گناهان و ظلم و ستم پاک و منزه بوده، و از جمیع جهات معصوم باشد.
  4. امامت همانند نبوت یک عهد و مقام الهی است، و امام فقط توسط خداوند تعیین و نصب می‌گردد، چون فرمود: ﴿إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا[۵].

امام به چه معناست و چه جایگاهی را برای حضرت ابراهیم اثبات می‌کند؟

  1. آیاتی که پس از اشاره به مقام امامت پیامبران از هدایت‌گری آنان سخن گفته است:
    1. ﴿وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ * وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ[۲۰].
    2. ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَلَا تَكُنْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَائِهِ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِبَنِي إِسْرَائِيلَ * وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ[۲۱].
  2. آیاتی که امر الهی را تبیین کرده است:
    1. ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ * فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ[۲۲].
    2. ﴿وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ[۲۳].
  3. آیاتی که بیان می‌کند، معرفت کامل و یقین ناب در گرو آن است که انسان از ظاهر جهان گذشته، ملکوت و باطن اشیا را ببیند؛ چنان‌که درباره ابراهیم(ع) فرموده است: ﴿وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ[۲۴].
  • از مجموع این آیات، نکات زیر به دست می‌آید:
  1. امامت با هدایت ملکوتی ملازمه دارد؛ یعنی هدایت، وصف ویژه امامت و معرف آن است، پس امامت بی‌هدایت، و هدایت بی‌امامت نخواهد بود. هدایت یاد شده به امر خاص الهی تحق می‌یابد.
  2. رسیدن به مقام امامت و هدایت‌گری به امر خاص الهی، از رهگذر دو چیز به‌دست می‌آید: صبر در راه خدا و یقین به آیات الهی، و چون صبر به صورت مطلق آمده است، هر نوع شکیبایی در راه خدا و تحمل سختی‌ها و استواری در آزمون‌های الهی را در برمی‌گیرد. این صبر، نتیجه معرفت کامل و یقین به آیات الهی است.
  3. امر الهی، همان جنبه ملکوتی اشیاست و هر موجودی از جنبه ملکوتی و باطنی وجود خود با خداوند ارتباط دارد. از این‌رو، امام باید از اصحاب یقین باشد؛ یعنی ملکوت عالم را ببیند و در پرتو چنین معرفتی میتواند از راه باطن قلب‌های مستعد، در آنان نفوذ کرده، به سوی خدا هدایت کند. بر این پایه، حرکت انسان‌ها به سوی خدا و وصول آنان به کمال مطلوب از راه تأثیر درونی و معنوی امام تحقق می‌یابد؛ چنان‌که در حیات ظاهری نیز امام راه سعادت را به بشر نشان می‌دهد. از این‌رو، هدایتگری امام دو جنبه ظاهری و باطنی دارد[۲۵].
  4. قلمرو و گستره امامت امام، از حیث جمعیتی، همه مردم را در بر می‌گیرد، چه رسد به مؤمنان و مسلمانان. این مهم در آیه مبارک: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ از واژه ﴿لِلنَّاسِ به دست می‌آید.
  5. گستره امامت امام، از حیث فضای جغرافیایی زمین را در بر می‌گیرد. این ویژگی، از کاربرد واژه ﴿فِي الْأَرْضِ که در آیه: ﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ[۲۶] دانسته می‌شود.
  6. گستره امامت امام، فراتر از گستره نبوت نبی است. بر پایه آیه: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا از یک‌سو، حضرت ابراهیم(ع) پس از ابتلائات متعدد همچون ذبح حضرت اسماعیل(ع) و در سن پیری به مقام امامت رسیده و از سویی دیگر، پیش از فرزند دار شدن، نبی و رسول بوده‌اند؛ از این‌رو، جعل مقام امامت برای حضرت ابراهیم(ع) در سن پیری و پس از مقام نبوّت و رسالت بوده است. امام رضا(ع) می‌فرماید: «إِنَّ الْإِمَامَةَ خَصَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا إِبْرَاهِيمَ الْخَلِيلَ(ع) بَعْدَ النُّبُوَّةِ وَ الْخُلَّةِ مَرْتَبَةً ثَالِثَةً وَ فَضِيلَةً شَرَّفَهُ بِهَا وَ أَشَادَ بِهَا ذِكْرَهُ فَقَالَ ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ».
  7. جایگاه امامت از حیث فردی و اجتماعی، جایگاهی اجتماعی است. مضاف بودن واژه امام، گواه این باور است. واژه امام، مفهومی دارای اضافه است و با مفهوم مأموم معنا می‌یابد؛ از این‌رو، امام برای جامعه انسانی، امام است: ﴿إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا.
  8. امامت به جعل الهی است و فقط خدای متعالی حق مشروعیت‌بخشی به امام جامعه اسلامی را دارد: ﴿إِنِّي جَاعِلُكَ، ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ، ﴿وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ.
  9. امامت عهد الهی است و به ظالمان نمی‌رسد: ﴿لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۲۷].

این آیه چه ویژگی‌هایی را برای امام اثبات می‌کند؟

  1. انسان غیرمعصوم، ظالم است.
  2. امامت به ظالمان نمی‌رسد.
  1. در همه عمر معصوم باشند.
  2. در همه عمر گناه کار باشند.
  3. در آغاز، معصوم و در پایان، گناه‌کار باشند.
  4. در آغاز، گناه‌کار و در پایان، معصوم باشند.
  • از این احتمالات چهارگانه، احتمال دوّم و سوّم قطعاً در درخواست حضرت ابراهیم(ع) از خداوند برای فرزندان نبوده؛ زیرا آن بزرگوار شریف‌تر از آن است که برای این دو گروه درخواست امامت کند؛ از این‌رو، واژه: ﴿قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي احتمال نخست و چهارم را در برمی گیرد. از سویی، خدا از این دو احتمال، ظالمان را استثنا نموده است، پس احتمال چهارم نیز، درخواست حضرت جایگاهی ندارد. بدین‌سان، فقط احتمال نخست در آیه باقی میماند و با آن، عصمت امام ثابت می‌شود.
  • اگر این آیه را در کنار آیات دیگری قرار دهیم، استدلال روشن‌تر می‌شود، آنجا که می‌فرماید: ﴿سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ * كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ * إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ * وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ * وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَى إِسْحَاقَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ[۳۱].
  • بر پایه آیات بالا، ذرّیه حضرت ابراهیم دو گونه‌اند: محسن و ظالم و خدای متعالی در آیه ۱۲۴ سوره بقره، امامت را از ظالمان نفی کرد، پس فقط امامت به محسنان می‌رسد.
  • و در تفسیر عیاشی از صفوان جمال روایت کرده که گفت: "ما در مکه بودیم، در آنجا گفتگو از آیه: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ به میان آمد فرمود: خدا آن را با محمد و علی و امامان از فرزندان علی تمام کرد، آنجا که فرمود: ﴿ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ، ذریه‌ای که بعضی از برخی دیگرند و خدا شنوا و دانا است"«كُنَّا بِمَكَّةَ فَجَرَى الْحَدِيثُ فِي قَوْلِ اللَّهِ ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ أَتَمَّهُنَّ بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِ عَلِيٍّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ فِي قَوْلِ اللَّهِ ﴿ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»[۳۲][۳۳].

جمع‌بندی

  • از این آیه چند نکته به دست می‌آید:
  1. اینکه مقام امامت غیر از مقام نبوّت است.
  2. اینکه مقام امامت برتر از مقام نبوّت است. زیرا ابراهیم(ع) قبل از اینکه به امامت منصوب شود مقام‌های عبودیّت، نبوّت، رسالت و خلّت را به دست آورده بود[۳۴].
  3. امامت انتصابی و به وسیله جعل الهی است و مردم در تعیین و نصب امام نقشی ندارند؛ چون خداوند می‌فرماید: "من تو را امام قرار دادم ﴿إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا و عهد من به ظالمین نمی‌رسد ﴿لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ".
  4. امام باید در تمام دوران عمر معصوم باشد؛ زیرا گناهکار به قول قرآن ظالم است و عهد الهی (امامت) به ظالم نمی‌رسد؛ چنان که امام نباید هیچ‌گاه در طول عمر شرک ورزیده باشد؛ زیرا شرک ظلم بسی بزرگ است.
  5. اینکه این آیه، امامت ابراهیم(ع) و بعضی فرزندانش را اثبات می‌کند و بر حسب روایات، پیامبر اسلام(ص) از ابتدای رسالت، امام بود.
  6. مردم نیازمند امام هستند و این از مهم‌ترین نیازهای مردم محسوب می‌شود؛ چون اگر مردم چنین نیازی نداشتند جعل امام از سوی خداوند لغو و عبث بود و خدای حکیم محال است کار عبث کند[۳۵].

منابع

پانویس

  1. و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۴.
  2. ر.ک: المیزان، ج۱، ص۲۷۲ - ۲۷۳.
  3. برگرفته از تفسیر المیزان، ج۱، ص۲۷۴؛ تفسیر مجمع البیان، جزء اول، ص۴۵۶ - ۴۵۷.
  4. المیزان، ج۱، ص۲۷۴.
  5. «من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  6. علت این برتری در صفحه قبل بیان شد. البته توجه شود بسیاری از پیامبران از جمله حضرت ابراهیم(ع) و پیامبر اکرم(ص) از این قسم امامت نیز برخوردار بوده‌اند.
  7. ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص:۷۹-۸۱.
  8. مجمع البحرین، ج۶، ص۱۰.
  9. معجم مقائیس اللغة، ص۴۸، الامام کل من اقتدی به و قدم فی الأمور، لسان العرب، ج۱، ص۱۵۷ الامام کل من ائتمَّ به قوم.
  10. اقرب الموارد، ج۱، ص۱۹؛ فؤائدالمعجم الوسیط، ج۱، ص۲۷.
  11. «و اسحاق را و افزون بر آن (نوه‌اش) یعقوب را به او بخشیدیم و همه را (مردمی) شایسته کردیم * و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۲-۷۳.
  12. «و اگر پیمانشان را پس از بستن بشکنند و به دینتان طعنه زنند با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند» سوره توبه، آیه ۱۲.
  13. تفسیر طبری، ج۱، ص۶۱۰.
  14. مفاتیح الغیب، ج۲، ص۳۶. قال أهل التحقیق: المراد من الإمام هاهنا النبی و یدل علیه وجوه. أحدها: أن قوله: للناس إماما یدل علی أنه تعالی جعله إماما لکل الناس و الذی یکون کذلک لا بد وأن یکون رسولا من عند الله مستقلاً بالشرع لأنه لو کان تبعاً لرسول آخر لکان مأموماً لذلک الرسول لا إماماً له، فحینئذ یبطل العموم. و ثانیها: أن اللفظ یدل علی أنه إمام فی کل شیء و الذی یکون کذلک لا بد و أن یکون نبیاً. و ثالثها: أن الأنبیاء(ع) أئمة من حیث یجب علی الخلق اتباعهم، قال الله تعالی: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا و الخلفاء أیضاً أئمة لأنهم رتبوا فی المحل الذی یجب علی الناس اتباعهم و قبول قولهم و أحکامهم و القضاة فی الفقهاء أیضاً أئمة لهذا المعنی، و الذی یصلی بالناس یسمی أیضاً إماماً لأن من دخل فی صلاته لزمه الائتمام به.
  15. سبحانی، جعفر (۱۴۲۵ق)، منشور جاوید، ج۵، ص۲۵۳.
  16. منشور جاوید، ج۵، ص۲۳۴ -۲۳۷.
  17. المیزان، ج۱، ص۲۷۲ - ۲۷۳؛ تفسیر نمونه، ج۱، ص۴۳۸.
  18. ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۶۷ ب به بعد.
  19. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۳، ص۳۱۸.
  20. «و اسحاق را و افزون بر آن (نوه‌اش) یعقوب را به او بخشیدیم و همه را (مردمی) شایسته کردیم * و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۲-۷۳.
  21. «و به راستی ما به موسی کتاب (آسمانی) دادیم- بنابراین در لقای او (با خداوند) تردیدی مکن- و ما آن (کتاب) را رهنمودی برای بنی اسرائیل قرار دادیم * و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند» سوره سجده، آیه ۲۳-۲۴.
  22. «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود * پس پاکا آنکه فرمانفرمایی هر چیز در دست اوست و به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره یس، آیه ۸۲-۸۳.
  23. «و فرمان ما یک کلمه بیش نیست مانند یک چشم بر هم زدن» سوره قمر، آیه ۵۰.
  24. «و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و (چنین می‌کنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.
  25. المیزان، ج۱، ص۲۷۲ - ۲۷۳.
  26. «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.
  27. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۱۳۲-۱۳۸.
  28. اللوامع الالهیه، ص۳۳۲ - ۳۳۳؛ الشافی، ج۳، ص۱۴۱.
  29. «و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.
  30. احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۲، ص۳۹۶: إن سؤال الإمامة إما أن کان لبعض ذریته المسلمین العادلین مدة عمرهم أو لذریته الظالمین فی تمام عمرهم أو لذریته المسلمین العادلین فی بعض أیام عمرهم الظالمین فی البعض الآخر، لکن یکون مقصوده إیصال ذلک إلیهم حال الإسلام و عدالتهم أو للأعم من ذلک، فعلی الاول یلزم عدم مطابقة الجواب للسؤال، و علی الثانی یلزم طلب الخلیل ذلک المنصب الجلیل للظالم حال ظلمه فی هذا لا یصدر عن عاقل بل جاهل من أمته فضلا عنه، و علی الثالث و الرابع یلزم المطلوب و هو أن الامامة مما لا ینالها من کان کافرا ظالما فی الجملة و فی بعض أیام عمره؛ الصوارم المهرقة فی رد الصواعق المحرقة، ص۵۴؛ المیزان، ج۱، ص۲۷۷.
  31. «درود بر ابراهیم * و این چنین نیکوکاران را پاداش می‌دهیم * بی‌گمان او از بندگان مؤمن ما بود * و بدو اسحاق را نوید دادیم که پیامبری از شایستگان بود * و به او و به اسحاق، خجستگی بخشیدیم و برخی از فرزندان آن دو نیکوکارند و برخی آشکارا به خویش ستم می‌ورزند» سوره صافات، آیه ۱۰۹-۱۱۳.
  32. تفسیر العیاشی، ج۱، ص۵۷: و در تفسیر عیاشی به سندهایی چند از صفوان جمال روایت کرده که گفت: .
  33. مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص:۱۳۹-۱۴۱.
  34. اصول کافی، ج۱، ص۲۴۶، باب طبقات انبیاء و ائمه، حدیث ۲ و ۴.
  35. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۲۰-۲۱.