ظلمستیزی
- مدخلهای وابسته به این بحث:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ظلمستیزی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- یکی از بزرگترین عوامل انحطاط جوامع بشری این است که طرز تفکر افراد و جامعه در مورد مبارزه و مقابله با ظلم و ستم و طرز تصور آنها در مورد عدالت و عدالتخواهی بمیرد. در این صورت جامعه تسلیم می-شود و ظم و ستم را میپذیرد و لذا اشرار(بدترین افراد) بر جامعه مسلط میگردند. امام علی(ع) در بخشی از سخنان خویش، بیتفاوتی آگاهان و ترک امربهمعروف و نهیازمنکر را دلیل اصلی سقوط تمدنها و جوامع بشزی میداند: «لَا تَتْرُکوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْی عَنِ الْمُنْکرِ فَیوَلَّی عَلَیکمْ شِرَارُکمْ» [۱]؛ «امر به معروف و نهی از منکر را رها مکنید که در آن صورت پلیدان بر شما حکومت خواهند کرد». نهتنها ترک ظلمستیزی و مرگ تفکر عدالتخواهی باعث سلطه اشرار و ستمگران بر جامعه میگردد، بلکه شریعت و دین - در واقع تفکر دینی و مذهبی- نیز قوام و پایه خویش و در نتیجه قدرت پویایی خود را از دست میدهد. امام علی(ع) در این ارتباط میفرماید: «قِوامُ الشَّريعَةِ الأمرُ بِالمَعروفِ، و النَّهيُ عَنِ المُنكَرِ، و إقامَةُ الحُدودِ»[۲]؛ «قوام شريعت به امر به معروف و نهى از منكر و بر پاداشتن حدود [الهى]است».[۳].
- آیات قرآن کریم به صراحت بر ضرورت بهکارگیری روش حقطلبی وظلم ستیزی در اصلاح مفاسد تأکید دارند. دستور به مقاتله با ائمه کفر در همین راستا صادر شده است. سران کفر برخلاف همه موازین وتعهدات انسانی وحقوقی به پای مال کردن مصالح عمومی جامعه میپردازند وجز به مطامع پست خویش، به چیز دیگری نمیاندیشند. بیگمان در برخورد با چنین مفسدانی، تنها روشهای خشونت آمیز مؤثر است وتا این موانع فساد از سرراه برداشته نشوند،امید به اصلاح این گونه افراد وجوامع، سرابی بیش نخواهد بود. از این رو، مأموریت مهم وخطیر همه پیامبران الهی، مبارزه با طواغیت زمان خود بوده است[۴]. بیگمان، حرکت اصلاحی جامعه به سبب افرادی اندک وسودجو، نمیبایست متوقف شود واگر این افراد مانعند، باید با آنان برخورد کرد وبه همین جهت، با وجود آنکه خداوند درباره تعدیات فرعون به موسی(ع)امر نمود تا او را هدایت کند، وقتی موسی(ع) پیش رفت جامعه را با وجود فرعون متوقف دید، به مقابله با ظلم وطرد شرک فرعونی پرداخت[۵][۶].
- گذشته از طواغیت، افراد وگروههایی نیز که به دعوت اصلاحی پاسخ مثبت ندهند وبا آن از در ستیز ونبرد مسلحانه برخیزند، به تعبیر قرآن از مفسدان هستند وبا آنان نیز باید برخورد قاطع وعملی کرد تا جامعه انسانها از لوث وجودشان پاک گردد. دستورجهاد با کافران ومنافقان که درصدد تخریب پایههای ایمانی وعقیدتی صحیح در جامعهاند وبا حکومت دینی پیامبر درگیر میشوند(۷۲)، در همین راستا ارائه شده است: ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ﴾[۷] و همچنین خداوند برتری کافران وطاغوت را بر مؤمنان مقرر نفرموده است[۸]. از این رو، منتظر واقعی کسی است که به جامعه فاسد زمانه خویش دل نبندد واگر انحراف وکژی ببیند، اعتراض کند وبا پیروی از سیره مولا ومحبوب خویش درصدد اصلاح آن برآید. ﴿قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى﴾[۹]. استاد شهید مطهری در این باره میفرماید: ظهور مهدی موعود حلقه ای است از حلقات مبارزه اهل حق واهل باطل که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی میشود. سهیم بودن یک فرد در این سعادت، موقوف به این است که آن فرد عملاً در گروه اهل حق باشد. آیاتی که بدانها در روایات استناد شده است، نشان میدهد که مهدی موعود(ع) مظهر نویدی است که به اهل ایمان وعمل صالح داده شده است؛ مظهر پیروزی نهایی اهل ایمان است[۱۰][۱۱].
ظلمستیزی در منابع اهل سنت
- به صورت گذرا در منابع اهل سنّت به چند دسته روایات برمی خوریم که به برخی از آنها اشاره میشود؛ البته با تذکّر این نکته که همیشه سلاطین جور بر کتب تدوین شده در عالم اهل سنّت اشراف داشتهاند و از احادیث صریحه علیه ستمگران و قیام علیه آنان به نوعی جلوگیری شده است؛ اما بر عکس، کتب حدیثی شیعه از بدگویی علیه ستمگران و تحریک به قیام علیه آنان پُر است. به هر حال، با وجود تمام سختگیریهایی که شده است، باز در گوشه و کنار احادیث اهل سنت روایاتی وجود دارد که قیام علیه سلاطین ستمگر را تشویق و ترغیب میکند، از جمله:
- الف) ممنوعیت سکوت در مقابل ظالم و لزوم قیام علیه آنان: در این زمینه در منابع تاریخی و روایی اهل سنّت روایاتی آمده است که به نمونههایی اشاره میشود.
- حدیث امام حسین(ع) از رسول خدا(ص): طبری، ابن اثیر و ابن میثم نقل کردهاند: هنگامی که امام حسین(ع) با لشکر حرّ مواجه شد، در منزلگاه «بیضه»[۱۲]خطبه ای خواند و در بخشی از آن فرمود: «اَیهَا النَّاسُ! اِنَّ رَسُولَ الله(ص) قَالَ: مَنْ رَأی سُلْطَاناً جَائِراً مُسْتَحِلّاً لِحُرُمِ اللهِ نَاکِثاً لِعَهْدِ اللهِ مُخَالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ الله یعْمَلُ فِی عِبَادِ اللهِ بِالْاِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ فَلَمْ یغَیرْ عَلَیهِ بِفِعْلٍ وَ لَا قَوْلٍ کَانَ حَقّاً عَلَی اللهِ اَنْ یدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ. اَلَا وَ اِنَّ هَؤُلَاءِ قَدْ لَزِمُوا طَاعَةُ الشَّیطَانِ وَتَرَکُوا طَاعَةَ الرَّحْمَنِ وَ اَظْهَرُوا الْفَسَادَ وَ عَطَّلُوا الْحُدُودَ وَ اسْتَأثَرُوا بِالْفَیء وَ اَحَلُّوا حَرَامَ اللهِ وَ حَرَّمُوا حَلَالَ الله وَ اَنَا اَحَقُّ مَنْ غَیرَ...»؛[۱۳] ای مردم! پیامبر(ص) فرمود: هر کس سلطان ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال شمرده، پیمان الهی را شکسته و با سنّت رسول خدا مخالفت ورزیده، در میان بندگان خدا به ستم رفتار میکند، و او با زبان و کردارش با وی به مخالفت برنخیزد، سزاوار است خداوند او را در جایگاه آن سلطان ستمگر (در دوزخ) بیاندازد آگاه باشید این گروه اطاعت شیطان را لازم میدانند و از اطاعت خدای رحمان روگردان شدهاند فتنه و فساد را ظاهر، حدود و احکام را تعطیل نمودهاند،حق فقرا را میبلعند، حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام کردهاند، از این جهت به مقام خلافت احق و اولی میباشم از غیر خودم». یکی از بزرگان در توضیح این حدیث میگوید: «این گفتار تاریخی امام(ع)، با صراحت تمام هدف قیام خونین عاشورا را شرح میدهد، بیانی که برای هر زمان و هر مکان کاربرد دارد. امام(ع)قیام خود را تبلوری از وظیفة عمومی تمام مسلمین میداند که در برابر حکّام جائر و ظالم بر عهده دارند؛ ظالمانی که نه فقط بندگان خدا را به زنجیر ستم گرفتار ساختهاند، بلکه حلال خدا را حرام کرده و حرام او را حلال شمردهاند. به یقین سکوت در برابر چنین افرادی برای هیچ مسلمانی جایز نیست؛ چرا که سکوت سبب امضای اعمال آنان میشود و امضای اعمال آنان سبب اتحاد سرنوشت سکوت کنندگان با ظالمان و طاغیان میگردد. آری، همه باید فریاد کشند و قیام کنند و کاخ بیدادگران را واژگون کنند و از همه سزاوارتر به این امر، فرزند پیغمبر اسلام و امام معصوم(ع) است. چه منطقی از این گویاتر و زنده تر؟»[۱۴]
- حدیث احمد حنبل از رسول خدا(ص): احمد حنبل، ابی داود و ترمذی از ابی بکر، از رسول خدا(ص) نقل کردهاند: «اِنَّ النَّاسَ اِذَا رَأوْ الظَّالِمَ فَلَمْ یأخُذُوا عَلَی یدَیهِ اَوْشَکَ اَنْ یعُمَّهُمُ اللهُ بِعِقَابٍ»[۱۵]؛ بهراستی هر گاه مردم، ظالمی را ببینند (که ظلم می کند) و مقابل او نایستند و از ظلم جلوگیری نکنند. بهزودی عقاب فراگیری از طرف خداوند بر آنها نازل خواهد شد». این روایت نیز میرساند که در مقابل ظالم نباید ساکت بود؛ بلکه لازم است قیام نمود، وگرنه عذابهایی که دامن ظالم را میگیرد، دامن جامعة ساکت و بی تفاوت را نیز خواهد گرفت.
- پیشوای ستمگر؛ مبغوض ترین افراد نزد خداوند: حضرت رسول(ص) فرمود: «اَشَدُّ النَّاسِ عَذَاباً یوْمَ الْقِیامَةِ اِمَامٌ جَائِرٌ»[۱۶]؛ سختترین مردم از نظر عذاب در روز قیامت پیشوایی ستمگر خواهد بود». و در جایی دیگر فرمود: «اَرْبَعَةٌ یبْغِضُهُمُ اللهُ تَعَالَی: اَلْبَیاعُ الْحَلَّافُ وَالْفَقِیرُ الْمُخْتَالُ وَ الشَّیخُ الزَّانِی، وَ الْاِمَامُ الْجَائِرُ»[۱۷]؛ خداوند چهار گروه را مبغوض میدارد: فروشنده ای که زیاد قسم یاد میکند، فقیر متکبّر، پیرمرد زناکار و پیشوای ستمگر». و هر کس مبغوض خدا باشد، مسلمانان و مؤمنان نیز باید آنان را مبغوض دارند.
- ب) ممنوعیت اعانت ظالم: اگر ظالمان و ستمگران در جامعه یار و یاور نداشته باشند، نمیتوانند دست به ظلم بزنند و یا ظلم را ادامه دهند به این جهت در منابع دینی از معاونت و هر گونه کمک رسانی به ظالم سخت نهی شده است. قرآن کریم میفرماید: «﴿وَلَا تَرْکَنُوا إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ﴾[۱۸]» زمخشری در ذیل این آیه نکاتی دارد که ذکر آن خالی از لطف نیست. او میگوید: «نهی در آیه شامل فرو رفتن درخواستههای ظالمان، ارتباط با آنها، همراهی، همنشینی،زیارت، مسامحه کاری با آنان، راضی بودن به اعمال آنها، تشبّه به آنان، زی ستمگران را بهخود گرفتن،چشم داشت به کمک آنها و یاد نمودن از ظالمان با تعظیم را شامل میشود. هنگامی که زُهَری با سلاطین ارتباط پیدا کرد، برادر دینی[۱۹] او برایش نوشت: خداوند ما و تو را از فتنهها حفظ کند و بر تو رحم نماید تا گرفتار دوزخ نشوی. بدان کم ترین چیزی که تو مرتکب شده ای و سبک ترین باری که بر دوش داری این است که با اُنس خود، ستمگر را از وحشت تنهایی رها ساختهای، و راه گمراهی را با نزدیک شدن به کسی که حق را ادا و باطل را رها نکرده است، هموار ساختهای. تو را به خود نزدیک کرده است تا تو را محور چرخش دستگاه ظلم و ستم خود قرار دهد؟! در ادامه میگوید: «سفیان گفته است: در جهنّم وادیی است که جز قاریانی که به زیارت شاهان (ظالم) رفتهاند، کسی در آنجا جای ندارد. و اوراعی میگوید: در نزد خداوند مبغوضتر از عالمی که به ملاقات شاه (ظالم) میرود، نیست. و محمد بن مسلم گفته است: نشستن مگس بر نجاست محبوبتر است از قاریان دربار شاهان ستمگر و رسول خدا(ص) فرمود: «مَنْ دَعا لِظَالِمٍ بِالْبَقَاءِ فَقَدْ اَحَبَّ اَنْ یعْصَی اللهُ فِی اَرْضِهِ؛ کسی که برای بقای ظالمی دعا کند (در واقع) دوست دارد که در زمین خداوند معصیت شود». از سفیان سؤال شد که ظالمی در بیابان در شُرف هلاکت است، آیا میشود به او آب داد؟ گفت: نه، گفته شد: از تشنگی میمیرد؟ گفت: بگذار بمیرد [تا زمین از وجود ناپاک او پاک شود]».[۲۰]
- در منابع اهل سنّت در باب اعانت ظالمان و شاهان ستمگر به نکات خوبی اشاره شده است که نمونههایی ذکر میگردد:
- تسلط ظالم بر یاری کننده اش: رسول خدا(ص) فرمود:«مَنْ اَعَانَ ظَالِماً سَلَّطَهُ اللهُ عَلَیهِ»[۲۱]؛ کسی که ظالمی را یاری کند؛ خداوند آن ظالم را بر یاری کنندة او مسلّط خواهد کرد».
- عذاب ستمکاران وکمک دهندگانشان: رسول اکرم(ص) فرمود: «اَلظَّلَمَةُ وَاَعْوَانُهُمْ فِی النَّارِ»[۲۲]؛ ستمگران و کمک کاران آنها در آتشند».
- بیزاری خداوند از کمک کنندگان به اهل ظلم: رسول خدا(ص) فرمود: «مَنْ اَعَانَ ظَالِماً لِیدْحِضَ بِبَاطِلِهِ حَقّاً فَقَدْ بَرَئَتْ مِنْهُ ذِمَّةُ اللهِ وَ رَسُولِهِ»[۲۳]؛ کسی که ظالمی را یاری کند تا بوسیلة باطلش حق را از بین ببرد، براستی که ذمّه و عهد خدا و رسولش از او بریء و بیزار است».
- ممنوعیت راه رفتن با ظالم: از رسول خدا(ص) نقل شده است که فرمود: «مَنْ مَشَی مَعَ ظَالِمٍ فَقَدْ اَجْرَمَ»[۲۴]؛ کسی که با ظالم راه رود (و یا همراه شود) مجرم است». در روایت دیگر از رسول خدا(ص) میخوانیم: «ثَلَاثٌ مَنْ فَعَلَهُنَّ فَقَدْ اَجْرَمَ: مَنْ عَقَدَ لِوَاءً فِی غَیرِ حَقٍّ اَوْ عَقَّ وَالِدَیهِ اَوْ مَشَی مَعَ ظَالِمٍ لِینْصُرَهُ»[۲۵]؛ هر کس سه عمل انجام دهد، مجرم است: کسی که پرچم ناحق را بلند کند، یا عاق والدین گردد و یا با ظالمی جهت یاری همراه شود». با توجّه به این روایات، مسلمانها وظیفه دارند که نه تنها با شاهان و سلاطین ستمگر سر ناسازگاری داشته و علیه آنها قیام نمایند؛ بلکه با کسانی که آنها را در ابعاد مختلف کمک کردهاند نیز برخورد کنند که الحمد لله این بیداری مسلمانان در کشورهای مختلف نشان میدهد به این نکته توجّه دارند.
- ج) ممنوعیت هر گونه ظلم: ظلم از گناهان بزرگی است که بر همه حرام و ممنوع است و اختصاص به شاهان و سلاطین ندارد. در بخشی از روایات به این امر اشاره شده است که از ظلم و حتی از نیت و قصد ظلم دوری کنید:
- ترس از ظلم: «عبد الله بن عمر» و همچنین «جابر» از رسول خدا(ص) نقل کردهاند که حضرت فرمود: «اِتَّقُوا الظُلْمَ فَاِنَّ الظُّلْمَ ظُلُمَاتٌ یوْمَ الْقِیامَةِ»[۲۶]؛ از ظلم بترسید؛ زیرا ظلم در قیامت به صورت تاریکیها ظاهر میشود».
- پرهیز مؤکد از ظلم به بی کسان: رسول خدا(ص) فرمود: «اِشْتَدَّ عَضَبُ اللهِ عَلَی مَنْ ظَلَمَ مَنْ لَا یجِدُ نَاصِراً غَیرَ الله»[۲۷]؛ غضب خداوند به کسی شدیدتر است که ظلم روا دارد به شخصی که غیر از خدا یاور ندارد». زیرا وقتی چنین شخصی مظلوم واقع شد، مستقیماً به سراغ خداوند میرود و چون به دیگران امید ندارد. خداوند نیز دعای او را سریعتر اجابت میکند.
- بغض خدا نسبت به ظالم: رسول خدا(ص) فرمود: «اِنَّ الله تَعَالَی یبْغِضُ الغَنِی الظَلُومَ وَالشَّیخُ الْجَهُولَ وَ الْعَائِلَ الْمُخْتَالِ»[۲۸]؛ خداوند [سه گروه را] مبغوض میدارد: ثروتمند ستمگر، پیرمرد و سالخوردة نادان را (که بعد از عمری نسبت به مسایل مهم، خصوصاً مهمات دینی جاهل باشد.) و عائله مند متکبّر».
- محبوبیت نداشتن نیت ظلم نزد خداوند: «اَنَس» از رسول خدا(ص) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: «مَنْ اَصْبَحَ لَا ینْوِی ظُلْمَ اَحَدٍ غُفِرَ لَهُ مَا جَنَی»[۲۹]؛ کسی صبح کند، در حالی که نیت ستم به کسی را ندارد، گناهانی که از او سر زده، بخشیده میشود». یعنی نیت ترک ظلم نیز ارزشمند است و برای جامعه نقش سازنده ای دارد و نداشتن نیت ظلم نیز خود کفارۀ گناهان است[۳۰]
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
- ظلم
- اعتراض
- ظلمپذیری (سکوت بر ظلم)
- ظلمناپذیری (اباء الضیم)
- کفر به طاغوت
- امربه معروف و نهی از منکر
- مبارزه با طاغوت
- قیام مسالمتآمیز
- قیام مسلحانه
- مظالم
- مظالم عباد
- معونة الظالم
- عدالت (عدل)
- عدالتخواهی
- عزتطلبی
منابع
پانویس
- ↑ شیعه، شیخ حر عاملی، طهران: المکتبـة الاسلامیة، بی تا، ج11، ابواب امربهمعروف و نهیاز منکر
- ↑ غررالحکم و دررالکم: 6817
- ↑ جمشیدی، محمد حسین، فصلنامه پانزده خرداد، احیای اندیشه ظلمستیزی دینی در تفکر سیاسی دینی امام خمینی، ص32.
- ↑ سوره طه، آیه ۲۴.
- ↑ نک: سوره اسراء، آیه۱۰۳
- ↑ سید مهدی موسوی، تربیت سیاسی در پرتو انتظار
- ↑ «ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه 73.
- ↑ سوره نساء، آیه۱۴۱.
- ↑ «بگو: تنها شما را به (سخن) یگانهای اندرز میدهم و آن اینکه: دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید سپس بیندیشید، در همنشین شما دیوانگی نیست؛ او برای شما جز بیمدهندهای پیش از (رسیدن) عذابی سخت نیست» سوره سبأ، آیه 46.
- ↑ قیام وانقلاب امام مهدی، ص۲۰
- ↑ سید مهدی موسوی، تربیت سیاسی در پرتو انتظار
- ↑ با کسر با؛ آبگاهی میان واقصه و عذیب است.
- ↑ تاریخ طبری، محمد بن جریر طبری، انتشارات داوری، قم، چاپ چهارم، 1417 ق، ج4، ص 304؛ و کامل ابن اثیر، دار الصادر، چاپ اول، بیروت، 1385 ق، ج 4، ص 48؛ فتوح، ابن اعثم فتوحی، دار الندوة الجدیدة، بیروت، چاپ اول، ج 5، ص 144 و 145.
- ↑ عاشورا، ریشهها، انگیزهها...، آیت الله مکارم شیرازی، مدرسة الام علی بن ابی طالب، قم، 1385ش، ص 381.
- ↑ مسند احمد، احمد بن محمد بن حنبل شیبانی، تحقیق عبد الله محمد درویش، دارالفکر، بیروت، چاپ دوم، 1414 ق، ج 1، ص 7؛ سنن ابی داود، ابی داود، سلیمان بن اشعث سجستانی ازدی، تحقیق محمد محی الدین، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج 2، ص 323، سنن الترمذی، ابی عیسی محمد بن عیسی ترمذی، تحقیق احمد محمد شاکر، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج 3، ص 316؛ کنز العمال، متقی هندی، مکتبة التراث الاسلامی، بیروت، چاپ اول، 1397 ق، ج 3، ص 77، ح 5575.
- ↑ کنز العمال، متقی هندی، ج 6، ص 15، ح14634؛ حلیة الاولیاء، ابو نعیم اصفهانی، دارالکتاب العربی، بیروت، 1378 ق، ج 10، ص114؛ مجمع الزوائد، نور الدین هیثمی، تحقیق: محمد درویش، دارالفکر، بیروت، چاپ اوّل، 1412 ق، ج 5، ص 197.
- ↑ کنز العمال، ج 16، ص 68، ح 42968؛ سنن النسائی، عبد الرحمن نسائی، دارالمعرفة، بیروت، چاپ سوم، 1414 ق، ج 5، ص 86.
- ↑ «و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه 113.
- ↑ ظاهراً مراد از برادر دینی، امام سجاد(ع) است که در نامه معروف خود به محمد بن مسلم زهری او را نصیحت کرد. ر. ک: تحف العقول، بحرانی، انتشارات آل علی، قم، 1382 ش، ص482.
- ↑ الکشاف، زمخشری، ج 2، ص 433 ـ 434.
- ↑ کنز العمال، متقی هندی، ج 3، ص 500، ح7593، و در منابع شیعه، در بحار الانوار، ج92، ص172 آمده است.
- ↑ کنز العمال، متقی هندی، ج 3، ص 498، ح7589.
- ↑ کنز العمال، متقی هندی، ج 3، ص 499، ح7595؛ مجمع الزوائد، نور الدین هیثمی، ج 4، ص 117؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1411 ق، ج 4، ص 100؛ الدر المنثور، جلال الدین سیوطی، بیروت، اولی، 1414 ق، ج 2، ص256.
- ↑ کنز العمال، متقی هندی، ج 6، ص 84، ح14953، در منابع شیعه، بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 75، ص 377.
- ↑ کنز العمال، متقی هندی، ج 16، ص 26، ح43781؛ المعجم الکبیر، سلیمان طبرانی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1404 ق، ج 20، ص 61، ح 112.
- ↑ مسند احمد بن حنبل، ج 2، ص 92؛ السنن الکبری، ابی بکر احمد بیهقی، تحقیق: محمد عبد القادر عطا، دار الکتب العلمیة، بیروت، اولی، 1414 ق، ج 10، ص 134.
- ↑ کنز العمال، ج 3، ص 510، ح 7605؛ مجمع الزوائد، همان، ج 4، ص 260.
- ↑ کنز العمال، همان، ج 16، ص 38، ح 43835؛ مجمع الزوائد، ج 4، ص 131؛ المعجم الاوسط، ج 5، ص 330.
- ↑ کنز العمال، متقی هندی، ج 3، ص 504، ح7630.
- ↑ حسین تربتی، ماهنامه مبلغان، نیمنگاهی به ظلمستیزی در منابع اهل سنت، ص250