عدی بن حاتم
(عدی بن حاتم) | |
---|---|
اطلاعات فردی | |
کنیه | أبو وهب، أبو طریف[۲] |
لقب | الطائی[۳] |
مذهب | شیعه |
اطلاعات حدیثی | |
راویان از او | شیخ من احفاده عن ابیه[۵] |
تعداد روایات | ۳ |
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عدی بن حاتم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
ابو طریف عَدی بن حاتم بن عبد الله طایی، فرزند سخاوتمند مشهور عرب، حاتم طایی، و از یاران پیامبر خداست. عَدی، ریاست قبیله خود (طَی) را به عهده داشت و به سال هفتم هجری به خدمت پیامبر رسید و اسلام آورد. پیامبر(ص) او را گرامی داشت و به وی حرمت نهاد. عدی، در دگرگونیهای پس از پیامبر خدا، به ولایت علی(ع) وفادار ماند و از حریم حق و ولایت، دفاع کرد. او در نبردهای علی(ع) همراه وی بود و چون یکی از فرزندانش به معاویه پیوست، از آن فرزند، برائت جست. سخنان او در برابر فتنهآفرینان، نشانی از درک عمیق او از وقایع و موضع علی(ع) و نیز استوار گامی وی در صراط حق است، از جمله این کلام ارجمند او که: ای مردم! به خدا سوگند، اگر کس دیگری جز علی(ع) ما را به جنگ با نمازگزاران فرا میخواند، پاسخ مثبت نمیدادیم.... او در صِفین، از کسانی بود که با توجه به منطق استوارش از سوی علی(ع) برای گفتگو با دشمنْ برگزیده شد. همچنین یکی از فرزندانش را در یکی از نبردها از دست داد و یک چشمش نیز نابینا گشت. معاویه، عَدی را بزرگ میداشت و به وی حرمت مینهاد؛ اما او در مناسبتهای مختلف، از امام علی(ع) یاد میکرد و آن بزرگوار را میستود و در مقابل معاویه، موضع حقمدارانهاش را از دست نمیداد. او در حدود سال ۶۸ هجری در ۱۲۰ سالگی درگذشت[۶].
عدی بن حاتم
عدی پسر حاتم طایی، رئیس قبیلۀ طی و نصرانیمذهب بود. در جریان حملۀ لشکر اسلام فرار کرد. خواهرش سفانه به دست مسلمانان اسیر شد. سفانه با کرامت و محبت پیامبر(ص) مواجه شد. رسول خدا(ص) او را با لباسی نو و پول و مرکب به قبیلهاش باز گرداند. رفتار کریمانۀ رسول اکرم(ص) با سفانه، عدی را کنجکاو ساخت تا به دیدن پیامبر(ص) بیاید. او کرامت و رفتار پیامبرانه را در ایشان دید و ایمان آورد.[۷] عدی با علی(ع) در صفین شرکت کرد و سه فرزندش در آن جنگ به شهادت رسیدند. سالها بعد معاویه او را دید و به کنایه گفت: علی(ع) انصاف را درباره تو رعایت نکرد؛ چون پسران خود را در پشت جبهه نگه داشت و پسران تو را به کشتن داد. عدی پاسخ داد: من انصاف را درباره علی(ع) رعایت نکردم، چرا که او کشته شد و من هنوز زنده هستم. سپس شروع به بیان فضایل علی(ع) کرد: به خدا قسم، علی(ع) بسیار دوراندیش و نیرومند بود. به عدالت سخن میگفت و با قاطعیت فیصله میداد. علم و حکمت از اطرافش میجوشید. از زرق و برق دنیا متنفر بود و با شب و تنهایی شب مأنوس بود. زیاد اشک میریخت و بسیار فکر میکرد. در میان ما که بود یکی از ما بود. اگر چیزی از او میخواستیم میپذیرفت و از ما فاصله نمیگرفت. با این همه اینقدر عظمت داشت که نمیتوانستیم به او خیره شویم و... در اینجا اشک معاویه سرازیر شد و گفت: خداوند او را رحمت کند، همینطور بود که گفتی. حالت تو نسبت به او چگونه است؟ عدی پاسخ داد: شبیه مادری که عزیزش را در دامنش سر بریده باشند. روزگار نمیگذارد فراموشش کنم.[۸]
جرح و تعدیل شیعه
- السید الخوئی: ثقة
- المامقانی: حسن بل ثقة
- الطوسی: من أصحاب رسول اللّه(ص)[۹]
- الطوسی: من أصحاب علی(ع)ref>رجال الشیخ الطوسی: ص۴۹، ر۳۶.</ref>
- الکشّی: من السابقین الذین رجعوا إلی أمیر المؤمنین(ع)[۱۰]
- القهبائی: من السابقین الذین رجعوا إلی أمیر المؤمنین(ع) وقیل: توبتهم [۱۱]
- المجلسی: ممدوح[۱۲]
- الجزائری عدّه فی قسم الضعیف[۱۳].
- حضر فتح المدائن وشهد مع علی(ع) الجمل وصفین والنهروان وکان من امراء علی(ع) یوم صفین[۱۴].[۱۵]
مشایخ در روایت
روایتکنندگان از او
- شیخ من احفاده عن ابیه[۱۷]
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ معجم رجال الحدیث: ج۱۱، ص۱۳۴، ر۷۶۴۸؛ المجمع: ۴ / ۱۳۶، رجال الکشّی: ص۳۸، ر۷۸، رجال العلاّمة: ص۱۳۰، ر۱۱، الوجیزة فی علم الدرایة: ص۱؛ التنقیح: ج۲، ص۲۵۰، ح۷۸۳۳؛ القاموس: ج۷، ص۸۱، ر۴۸۵۹، البحار: ج۹، ص۹۸، المنهج: ص۲۲۰؛ الکافی: ج۷، ص۴۶۰، ح۱، التهذیب: ج۶، ص۱۶۳، ح۲۹۹.
- ↑ سیر اعلام النبلاء: ج۳، ص۱۶۲.
- ↑ رجال الشیخ الطوسی: ص۴۹، ر۳۶]
- ↑ الکافی جلد ۷ صفحه ۴۶٠ حدیث ۱ کتاب ۷ باب ۱۸؛ التهذیب جلد ۶ حدیث ۲۹۹؛ التهذیب جلد ۶ حدیث ٣۲۲
- ↑ الکافی جلد ۷ صفحه ۴۶٠ حدیث ۱ کتاب ۷ باب ۱۸؛ التهذیب جلد ۶ حدیث ۲۹۹؛ التهذیب جلد ۶ حدیث ٣۲۲
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۴۹.
- ↑ مطهری مرتضی، داستان راستان، مجموعه آثار، ج ۱۸، ص ۳۵۳.
- ↑ مطهری مرتضی، داستان راستان، مجموعه آثار، ج ۱۸، ص ۴۶۲.
- ↑ رجال الشیخ الطوسی: ص۲۳، ر۲۹.
- ↑ رجال الکشی: ص۳۸، ر۷۸.
- ↑ مجمع: ج۴، ص۱۳۶.
- ↑ وجیز: ص۱۴.
- ↑ حاوی: ص۳۰۵، ر۱۸۴۰.
- ↑ تهذیب الکمال: ص۱۹، ر۵۲۴.
- ↑ جهاز رواة الحدیث
- ↑ الکافی جلد ۷ صفحه ۴۶٠ حدیث ۱ کتاب ۷ باب ۱۸؛ التهذیب جلد ۶ حدیث ۲۹۹؛ التهذیب جلد ۶ حدیث ٣۲۲
- ↑ الکافی جلد ۷ صفحه ۴۶٠ حدیث ۱ کتاب ۷ باب ۱۸؛ التهذیب جلد ۶ حدیث ۲۹۹؛ التهذیب جلد ۶ حدیث ٣۲۲