نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Bahmani(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۳ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۴۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۳ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۴۹ توسط Bahmani(بحث | مشارکتها)
شروط انتظار واقعی در سه حوزۀ زیر قابل تعریف است که عبارتند از:
شرایط بینشی: اولین شرط انتظار واقعی، "ایجاد معرفت نسبت به امام عصر(ع)" است و بدیهی است هر مقدار، معرفتانسان نسبت به امام زمان(ع) بیشتر باشد، انسانارزش او را بیشتر درک خواهد کرد و به عظمت او بیشتر پی خواهد برد و بیشتر تشنۀ وجود آن حضرت خواهد شد. در حالی که افراد جاهل و ناآگاه به ارزش آن حضرت هرگز احساس تشنگی و عطش نخواهند داشت و بدین جهت از زمرۀ منتظران واقعی او بیرون هستند. بر این اساس، کسانی که امام زمان(ع) را نمیشناسند اگرچه به ظاهر مسلمان باشند، چنانچه در این حال بمیرند در حال جاهلیت از دنیا رفتهاند. همچنان که پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: «هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مردن جاهلیت از دنیا رفته است»[۳].[۴] حصول این معرفت وابسته به "آگاهی" است و این آگاهی بر چند گونه است:
بینشتوحیدی: یعنی اینکه تمام هستی از خدا و همه چیز در کف قدرت اوست. خدا بر هر کاری توانا و همه چیز در آسمان و زمین، تحت فرمان اوست و از خود هیچ اختیاری ندارد.
آگاهی به وعدۀ الهی در شرایط سخت سیاسی و مرحلۀ ضعف و ناکامی و در شرایط سقوط. یکی از دشوارترین کارها در چنین عصری، آن است که انسان به درک این سخنان خدای متعال نایل آید: ﴿وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ﴾[۵]. ﴿وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ﴾[۶]. ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ﴾[۷]. ﴿كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي﴾[۸]. ﴿وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ﴾[۹].[۱۰]
آگاهی به سنتهای رایج الهی در تاریخ و اجتماع و ضرورتآمادگی، زمینهسازی، حرکت و فعالیت در ضمن این سنن و محال بودن گذر از آنها. بر این اساس خداوندفرمان داده است تا مسلمانان در خود، آمادگیهای لازم برای ورود در این مبارزهقاطع و سرنوشتساز ایجاد کنند: ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّة﴾[۱۳].[۱۴]
عمل به دستوراتقرآن و عترت: منتظر واقعی کسی است که به دستوراتقرآن به خوبی عمل میکند؛ البته اگر او بخواهد به قرآن عمل کند، باید با چهارده نورمعصوم(ع) مخصوصاً با وجود مبارکولی عصر(ع) ارتباط برقرار کند و بیشک ارتباط با این ذوات مقدسه فقط از طریق قرآن کریم میسر است؛ زیرا این دو وجود نورانی هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد؛ چنانچه پیامبر اکرم(ص) در حدیث متواتر بین عامه و خاصه فرمودهاند: «إِنی تَارِک فِیکمُ الثقَلَینِ کتَابَ اللهِ عَز وَ جَل وَ عِتْرَتِی کتَابُ اللهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ بَینَ السمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ عِتْرَتِی أَهْلُ بَیتِی وَ إِن اللطِیفَ الْخَبِیرَ أَخْبَرَنِی أَنهُمَا لَنْ یفْتَرِقَا حَتی یرِدَا عَلَی الْحَوْضَ فَانْظُرُوا بِمَا ذَا تَخْلُفُونی فِیهِمَا»[۲۳].[۲۴]
ظرفیت و تحمل: میزانتحملانسان به اندازۀ عشق و تعلق خاطری است که به محبوبش دارد و این عشق است که آستانۀ تحملآدمی را بالاتر میبرد و او را برای رسیدن به محبوب به هر ریاضتی میکشاند و در مواجهه با سختیهای راه مجاب میکند، بنابراین وقتی مؤمنمنتظر، چشم انتظار تشکیل جامعۀ آرمانی است و آن را به عنوان هدف و مطلوب خود برگزید، به میزان تعلق خاطری که به این آرمان دارد سختیهای مسیر را تحمل میکند و از موانعی که در راه آن قرار دارند نمیهراسد و بلکه با عشق تمام به استقبال مشقتهای مسیر میرود[۲۵].
نیروسازی: وقتی که مقصد ـ نه تکامل یک نفر ـ تکاملجامعه و بالاتر از آن جامعۀ جهانی است و قرار است جامعۀ جهانی موحد تشکیل شود که به تعبیر قرآن﴿يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا﴾[۲۶] است، این مقصد طولانی را نمیتوان به تنهایی پیمود؛ به تعبیر دیگر منتظرانچشم به راهظهور امام مهدی و تشکیل حکومت عادلانۀ جهانی هستند که شرق و غربدنیا را فرا میگیرد، و افزونبر اینکه آحاد جامعه جهانی زیستی موحدانه خواهند داشت عبودیت در روابط افراد جامعه با یکدیگر و رابطۀ حاکمان و کارگزاران حکومتی با مردم نیز جریان دارد و به عبارت دیگر آنچه در حوزۀ فرد و اجتماع و حکومتمیزان عمل است فرامین الهی است؛ از این رو دستیابی به این هدف سترگ نیازمندتربیت و پرورش انسانهایی در این طراز است و با تربیت افراد و شکل دادن جمعیتهایی از تربیتیافتگان و رشد و ارتقا دادن آنان و نیز توسعه این جمعیتهاست که میتوان امید نیل به آن چشمانداز بزرگ داشت و نیز در این مسیر طولانی و سخت، گردنههای بسیاری هست که ممکن است همت همراهان را سست کند و از انگیزههایشان بکاهد مشکلات و سختی راه، فتنهها و مظاهر فریبندهدنیا، شکستها و ناکامیها، کوتاه دیدن مسیر، شتابزدگی در حصول نتیجه برخی از این گردنههاست که عبور از آن نیازمندتدبیر است؛ بنابراین، در کنار تربیت و پس از آن از مراقبت و عهدهداری نیروها نباید غفلت کرد و برای ایمنسازی آنان بایستی تدبیر اندیشید تا جریان نیروسازی همچنان مستمر بماند و مجموعهای از یارانتوانمند فراهم آیند تا آنان خود با یارگیری و نیروسازی آرامآرام زمینههای آن تحول اجتماعی وسیع را فراهم نمایند. پس یکی دیگر از آثار انتظارنیروسازی است[۲۷].
امیدواری: درصورتی که انسان به برآورده شدن وعدههای خداوند و قدرت و اقتدار او امیدوار باشد؛ بیگمان این امید پایانناپذیر بوده و صاحبش ناکام نخواهد شد. به همین دلیلمسلمان، نیرو و توان خود را به نیرو و قدرت الهی پیوند میزند و هرکه چنین کند، نیرو و اقتدارش پایان ناپذیر خواهد بود[۲۸].
استقامت در برابر دشمنان: نزاع جبهۀ حق و باطل، عمری به درازی عمربشر دارد و در همیشه تاریخ جریان باطل تا حد امکان در ستیز با جریان حق و از میدان به در کردن آن کوشیده است و این خاصیت باطل است و به جز این از آن نمیتوان انتظار داشت. بنابراین، طبیعی است هر جا چراغ هدایتی افروخته شود و جریانی در مسیر حق و برای حمایت از حق و به انگیزۀ گسترش حقیقت شکل بگیرد جبهۀ باطل با تمام قوا در برابرش صفآرایی کند؛ خصوصاً اگر آن حق چیزی باشد که تمام انبیا و اولیا در طول تاریخ آرزوی تحققش را داشته و در مسیر شکلگیریاش کوشش کردهاند؛ از اینرو کسی که چنین چشمانداز سترگی را برای خود انتخاب میکند باید خود را برای مقاومت در برابر دشمنیها و ستیزهجوییهای دشمنان مهیا کند، دشمنیهایی عمیق که جز با کوتاه آمدن از هدف، رو به افول نمیرود و به جز دست کشیدن از آرمان به رضایت تبدیل نمیشود و کسانی که چنین چشماندازی برای خود برگزیدهاند تنها در صورت مجهز شدن به سلاحاستواری است که میتوانند این مسیر طولانی را با این حجم انبوه از دشمنیها به سلامت طی نمایند[۲۹].
↑«من در میان شما دو چیز گرانبها گذاشتم کتاب خدا که ریسمانی است که از آسمان به زمین کشیده شده است و عترتم اهل بیتم که خداوند لطیف خبیر به من خبر داده که این دو از هم جدا نمیشوند، تا در حوض کوثر بر من وارد شوند، پس بنگرید که چگونه جانشین من در باره آن دو خواهید بود». کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۳۵.
↑ر.ک. فاضل لنکرانی، محمد جواد، گفتارهای مهدوی، ص ۱۲۲-۱۲۴.