جهان‌بینی در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۰۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث جهان‌بینی است. "جهان‌بینی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل جهان‌بینی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

تعریف جهان‌بینی

تقسیم بندی کلی درباره جهان‌بینی

  • در یک تقسیم بند کلی جهان‌بینی به دو قسم تقسیم می‌‌شود
  1. جهان‌بینی الهی: که بر سه باور اصلی پایه گذاری شده است باور به خدای یگانه، پیامبران الهی و جهان آخرت. اما مذهب شیعه دو اصل دیگر به نام امامت و عدل را نیز در اصول جهان‌بینی، جای داده است. بنابراین طبق این مذهب پنج اصلِ، یعنی توحید، نبوت، امامت، عدل و معاد مبانی نظری شیعه را می‌سازند. جهان‌بینی الهی با سرچشمه‌ای جاودان پیوند دارد و از این رو، قوانین آن پایدار و ماندگارند و تغییر نمی‌پذیرند[۲].
  2. جهان‌بینی مادی: این نوع جهان‌بینی بر دو باور یعنی حس و تجربه بنا شده است و از این جهت که ماده همواره در حال تغییر و تحول است، اساس جهان‌بینی مادی، پیوسته در حال تغییر است و همچنین حس و تجربۀ بشری نیز برای رسیدن به حقیقت هستی، محدود و ناقص است و دقیقا فرق این نوع جهان‌بینی با جهان‌بینی الهی در همین است که در جهان‌بینی الهی چون با سرچشمه‌ای جاویدان پیوند دارد، قوانین آن پایدار و ماندگارند و تغییر نمی‌پذیرند در حالی که در جهان‌بینی مادی از قوانین پایدار محروم است[۳].

جهان‌بینی از نگاه کلامی

اسلوب جهان‌بینی کلامی

  • جهان‌بینی کلامی، داری اسلوب و برنامۀ خاص است که برای ایجاد این شاکله باید از شرایط زیر برخوردار باشد[۷].
  1. جهان‌بینی باید قابل اثبات و استدلال باشد: منطقی بودن به حیات و زندگی انسان معنا دهد. منطقی بودن یک جهان‌بینی، زمینۀ پذیرش عقلی آن را فراهم کرده و آن را در اندیشه‌ها قابل قبول می‌‌کند و ابهام و تاریکی‌هایی را که در عمل کردن به آموزه‌ها و شاخص‌های جهان‌بینی وجود دارد را برطرف می‌‌سازد[۸].
  2. جهان‌بینی باید به حیات و زندگی انسان معنا دهد[۹].
  3. جهان‌بینی باید آرمان‌ساز و شوق‌انگیز باشد: آرمان‌ساز بودن جهان‌بینی یک مکتب، نشان دهندۀ جاذبه و قدرت و پویایی آن مکتب است[۱۰].
  4. جهان‌بینی باید قدرت تقدس بخشیدن به هدف‌های انسانی و اجتماعی را داشته باشد: تقدس بخشیدن یک جهان‌بینی به هدف‌های مکتب، سبب می‌‌شود که افراد و پیروان آن مکتب به آسانی در راه تحقق هدف‌های مکتب خود فداکاری و از خود گذشتگی نشان دهند و تا زمانی که یک مکتب نتواند به هدف‌های خود تقدس بدهد و در افراد حس فداکاری و از خود گذشتگی ایجاد کند، آن مکتب ضمانت اجرایی ندارد و در گذر زمان پایدار نخواهد ماند[۱۱].
  5. جهان‌بینی، تعهدآور و مسئولیت‌ساز باشد: تعهدآوری و مسئولیت‌سازی یک جهان‌بینی، فرد را در عمق وجدان، متعهد به جامعه قرار می‌دهد[۱۲].

جهان‌بینی در فرهنگ مطهر

جهان‌بینی، یعنی تفسیر و تحلیل جهان و تعیین خطوط اصلی چهره هستی. و به تعبیر فیلسوفان، جهان‌بینی عبارت است از اینکه “جهان فکری انسان از نظر کلّی شبیه و نمایانگر جهان عینی گردد” و به تعبیر ساده، جهان‌بینی یعنی، یک برداشت کلّی از مجموع جهان هستی[۱۳]. جهان‌بینی یعنی نوع برداشت، تفسیر و نوع تحلیلی که یک انسان درباره هستی و جهان و درباره انسان و جامعه و تاریخ دارد[۱۴]. جهان‌بینی یعنی مجموعه‌ای از بینش‌ها و تفسیرها و تحلیل‌ها درباره جهان و جامعه و انسان که جهان چنین است و یا چنان است، این‌چنین قانون دارد، آن‌چنان پیش می‌رود، فلان هدف را تعقیب می‌کند یا نمی‌کند، مبدأ دارد یا ندارد، غایت دارد یا ندارد و امثال اینها؛ و یا انسان چنین سرشت و طبیعتی دارد، مثلاً با فطرتی خاص آفریده شده یا نشده است. مختار و آزاد است یا مجبور، یک واقعیت انتخاب شده در طبیعت است و به تعبیر قرآن “اصطفا شده” و یا یک واقعیت تصادفی و یا جامعه مستقل از قوانین حاکم بر افراد قانون دارد یا ندارد قوانین حاکم بر جامعه و تاریخ چه قوانینی است و امثال اینها[۱۵]. جهان‌بینی که می‌توان آن را جهان‌شناسی نیز تعبیر کرد[۱۶]. از کلمه “جهان‌بینی” که ماده دیدن را در آن به کار رفته است، نباید به اشتباه بیفتیم و جهان‌بینی را به معنی “جهان احساسی” تلقی کنیم. جهان‌بینی به معنی جهان‌شناسی است و به مسأله معروف “شناخت” مربوط می‌شود[۱۷]. در رابطه علم و ایمان از دو ناحیه می‌توان سخن گفت: یکی اینکه آیا تفسیر و برداشتی که ایمان‌زا و آرمان خیز باشد و در عین حال مورد تأیید منطق باشد وجود دارد، یا تمام تفکراتی که علم و فلسفه به ما می‌دهد همه بر ضدّ ایمان‌ها و دلبستگی‌ها و امیدها و خوشبینی‌ها است؟[۱۸]. نوع برداشت و طرز تفکری که یک مکتب درباره جهان و هستی عرضه می‌دارد، زیر ساز و تکیه‌گاه فکری آن مکتب به شمار می‌رود. این زیر ساز و تکیه گاه اصطلاحاً “جهان بینی” نامیده می‌شود[۱۹].

یعنی نوع تفسیر و تحلیل از کلّ جهان هستی که مبنا و زیرساز عمل انسان واقع می‌شود[۲۰]. جهان‌بینی، جهان‌شناسی است نه جهان احساسی و به مسأله معروف “شناخت” مربوط می‌شود؛ لهذا از مختصات انسان است و به نیروی اندیشه و تفکر و قدرت ارزیابی انسان از مجموع هستی بستگی دارد، بر خلاف جهان احساسی که مشترک میان انسان و حیوان است[۲۱]. یعنی تفسیر کلّی از مجموع هستی جهان‌بینی یک آیین و مسلک به منزله زیر ساز و تکیه‌گاه فکری آن مکتب به شمار می‌رود[۲۲]. جهان‌بینی یا جهان‌شناسی، به عبارت دیگر تعبیر و تفسیر انسان از جهان، به طور کلی سه گونه است؛ یعنی از سه منبع ممکن است الهام شود: علم، فلسفه، دین. پس جهان‌بینی سه گونه است: علمی، فلسفی و مذهبی[۲۳].[۲۴]

جهان‌بینی اسلامی

در برخی مذاهب مانند اسلام جهان‌شناسی مذهبی در متن مذهب، رنگ فلسفی یعنی رنگ استدلالی به خود گرفته است؛ بر مسائلی که عرضه شده است با تکیه بر عقل، استدلال و اقامه برهان شده است. از این رو جهان‌بینی اسلامی در عین حال یک جهان‌بینی عقلانی و فلسفی است[۲۵].[۲۶]

جهان‌بینی الهی

جهان‌بینی الهی، واقعیت را در انحصار امور [مادی] نمی‌داند؛ به واقعیت غیرمادی و نامحسوس و مجرد از زمان و مکان و به واقعیت ثابت و جاودانه و مطلق نیز ایمان دارد[۲۷].[۲۸]

جهان‌بینی توحیدی

جهان‌بینی توحیدی، یعنی درک اینکه جهان از یک مشیّت حکیمانه پدید آمده است و نظام هستی بر اساس خیر و جود و رحمت و رسانیدن موجودات به کمالات شایسته آنها استوار است. جهان‌بینی توحیدی، یعنی جهان “یک‌قطبی” و “تک‌محوری” است. جهان‌بینی توحیدی، یعنی جهان ماهیت “از اویی” ﴿إِنَّا لِلَّهِ[۲۹] و “به سوی اویی” ﴿إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ[۳۰] دارد، موجودات جهان با نظامی هماهنگ به یک “سو” و به طرف یک مرکز، تکامل می‌یابند؛ آفرینش هیچ موجودی عبث و بیهوده و بدون هدف نیست؛ جهان با یک سلسله نظامات قطعی که “سنن الهیه” نامیده می‌شود، اداره می‌شود؛ انسان در میان موجودات از شرافت و کرامت مخصوص برخوردار است و وظیفه و رسالتی خاص دارد، مسؤول تکمیل و تربیت خود و اصلاح جامعه خویش است؛ جهان مدرسه انسان است و خداوند به هر انسانی بر طبق نیّت و کوشش صحیح و درستش پاداش می‌دهد. جهان‌بینی توحیدی با نیروی منطق و علم و استدلال حمایت می‌شود در هر ذره از ذرات جهان دلائلی بر وجود خدای حکیم علیم هست و هر برگ درختی، دفتری در معرفت پروردگار است[۳۱]. در توحید در عین اینکه هدف از ابتدا روشن و مشخص است، غیر متناهی است و این، ارزش فوق‌العاده‌ای دارد؛ زیرا ذات هدف نامتناهی است و همیشه برای انسان تازگی دارد و هیچ‌گاه کهنگی ندارد[۳۲].[۳۳]

جهان‌بینی راهب

از نظر راهب، جهان دنیا و آخرت دو جهان کاملاً از یک دیگر جدا و بی‌ارتباط به یکدیگرند، حساب سعادت جهان و دنیا نیز از حساب سعادت آخرت کاملاً جدا است: بلکه کاملاً متضاد با یکدیگرند و غیر قابل جمع. طبعاً کار مؤثر در سعادت دنیا نیز از کار مؤثر در سعادت آخرت مجزا است، و به عبارت دیگر وسائل سعادت دنیا با وسائل سعادت آخرت مغایر و مباین است. امکان ندارد یک کار و یک چیز هم وسیله سعادت دنیا باشد و هم وسیله سعادت آخرت[۳۴].[۳۵]

جهان‌بینی زاهد

در جهان‌بینی زاهد، دنیا و آخرت به یکدیگر پیوسته‌اند، دنیا مزرعه آخرت است، از نظر زاهد آن چه به زندگی این جهان سامان می‌بخشد و موجب رونق و صفا و امنیت و آسایش آن می‌گردد این است که ملاک‌های اخروی و آن جهانی وارد زندگی این جهانی شود، و آن چه مایه و پایه سعادت آن جهانی است این است که تعهدات و مسؤولیت‌های این جهانی خوب انجام شود و با ایمان و پاکی و طهارت و تقوا توأم باشد[۳۶].[۳۷]

جهان‌بینی علمی

جهان‌بینی علمی، جزء‌شناسی است نه کل‌شناسی، علم ما را به وضع جزئی جهان آشنا می‌کند نه به شکل و قیافه و شخصیت کل جهان، جهان‌بینی علمی علما مانند فیل‌شناسی مردمی است که در تاریکی، فیل را لمس می‌کردند؛ آنکه گوش فیل را لمس کرده بود، فیل را به شکل ستون و آنکه پشتش را لمس کرده بود آن را به شکل تخت می‌پنداشت[۳۸].[۳۹]

جهان‌بینی فلسفی

جهان‌بینی فلسفی دقت و مشخص بودن جهان‌بینی علمی را ندارد، در عوض از آن نظر که متکی به یک سلسله “اصول” است. و آن اصول اولاً بدیهی و برای ذهن غیر قابل انکارند و با روش برهان و استدلال پیش می‌روند، و ثانیاً عام و در برگیرنده‌اند (در اصطلاح فلسفی از احکام موجود بما هو موجودند) طبعاً از نوعی جزم برخوردار است و آن تزلزل و بی‌ثباتی که در جهان‌بینی علمی دیده می‌شود، در جهان‌بینی فلسفی نیست، هم محدودیّت جهان‌بینی علمی را ندارد. جهان‌بینی فلسفی پاسخ‌گو به همان مسائلی است که تکیه‌گاه‌های ایدئولوژی‌ها هستند. تفکر فلسفی، چهره و قیافه جهان را در کل خود مشخص می‌کند[۴۰]. هرگونه اظهار نظر کلّی درباره هستی و جهان، یعنی درباره مسائلی که ماهیّت کلّ هستی را مشخص می‌کند و شکل و قیافه هستی را نشان می‌دهد[۴۱].[۴۲]

جهان‌بینی مادی

جهان‌بینی مادّی واقعیت را در ماده، در آنچه جسم و جسمانی است، در آنچه به نحوی دارای طول یا طول و عرض یا طول و عرض و عمق است، در آنچه قابل اشاره حسی است، در آنچه محسوس است، در آنچه زمانی و مکانی است، در آنچه متغیّر است، در آنچه فانی شونده است و در آنچه محدود و نسبی است محصور می‌داند و به واقعیّتی ماورای این واقعیت‌ها قائل نیست[۴۳]. جهان‌بینی مادّی نوعی دید و ارزیابی درباره هستی و یک نوع فلسفه هستی است که طبعاً در توجیه زندگی و زیستن نیز اثر دارد، ولی خودش یک آرمان نیست[۴۴].[۴۵]

جهان‌بینی مذهبی

اگر هر گونه اظهار نظر کلی درباره هستی و جهان را جهان‌بینی فلسفی بدانیم - قطع نظر از اینکه مبدأ آن جهان‌بینی چیست، قیاس و برهان و استدلال است یا تلقّی وحی از جهان غیب - باید جهان‌بینی مذهبی را یک نوع از جهان‌بینی فلسفی بدانیم. جهان‌بینی مذهبی و جهان‌بینی فلسفی وحدت قلمرو دارند، برخلاف جهان‌بینی علمی[۴۶].[۴۷]

جهان‌بینی واقع بینانه

ایمان و اعتقاد پاک و درست و مطابق با واقع[۴۸].[۴۹]

منابع

  1. فرهنگ شیعه
  2. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام
  3. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. فرهنگ شیعه، ص ۲۱۸-۲۱۹.
  2. فرهنگ شیعه، ص ۲۱۹.
  3. فرهنگ شیعه، ص ۲۱۹.
  4. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۹۵-۹۷.
  5. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۹۵-۹۷.
  6. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۹۵-۹۷.
  7. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۹۵-۹۷.
  8. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۹۵-۹۷
  9. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۹۵-۹۷
  10. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۹۵-۹۷.
  11. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۹۵-۹۷.
  12. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۹۵-۹۷.
  13. مجموعه آثار، ج۳، ص۲۴.
  14. شناخت، ص۱۳.
  15. مجموعه آثار، ج۲، ص۲۲۶.
  16. مجموعه آثار، ج۲، ص۲۲۷.
  17. مجموعه آثار، ج۲، ص۷۶.
  18. مجموعه آثار، ج۲، ص۳۱.
  19. مجموعه آثار، ج۲، ص۷۵.
  20. مجموعه آثار، ج۲، ص۲۶.
  21. مجموعه آثار، ج۳، ص۲۳.
  22. مجموعه آثار، ج۳، ص۲۵.
  23. مجموعه آثار، ج۲، ص۷۷.
  24. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۳۲۶.
  25. مجموعه آثار، ج۲، ص۸۱.
  26. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۳۲۷.
  27. مجموعه آثار، ج۳، ص۳۶.
  28. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۳۲۸.
  29. «ما از آن خداوندیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶.
  30. «و به سوی او باز می‌گردیم)» سوره بقره، آیه ۱۵۶.
  31. مجموعه آثار، ج۲، ص۸۳.
  32. تکامل اجتماعی انسان، ص۱۲۳.
  33. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۳۲۸.
  34. سیری در نهج‌البلاغه، ص۲۲۲.
  35. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۳۲۹.
  36. سیری در نهج‌البلاغه، ص۲۲۲.
  37. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۳۲۹.
  38. مجموعه آثار، ج۲، ص۷۸.
  39. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۳۲۹.
  40. مجموعه آثار، ج۲، ص۸۰.
  41. مجموعه آثار، ج۳، ص۳۴.
  42. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۳۲۹.
  43. مجموعه آثار، ج۳، ص۳۶.
  44. تکامل اجتماعی انسان، ص۱۱۱.
  45. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۳۳۰.
  46. مجموعه آثار، ج۲، ص۸۱.
  47. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۳۳۰.
  48. مجموعه آثار، ج۲، ص۵۲۰.
  49. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۳۳۰.